مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با عنایت به ناکامی رویکرد عینی در سنجش بهزیستی جوانان و چرخش گفتمانی سیاست اجتماعی به سمت بهزیستی ذهنی، مقاله حاضر پس از مفهوم سازی بهزیستی ذهنی، به ارزیابی وضعیت آن در بین جوانان ایرانی می پردازد. روش: مقاله حاضر با روش تحلیل ثانویه کمّی روی داده های «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» (1395) در بین جوانان 18 تا 29 ساله ساکن در سرتاسر کشور انجام شده است. یافته ها: اولاً وضعیت بهزیستی ذهنی جوانان در هر دو سنجه و بسیاری از مؤلفه های سازنده، نامساعد بوده و در سطح پایینی قرار دارد. ثانیاً بهزیستی ذهنی جوانان نسبت به دیگر گروه های سنی (30 تا 49 سال و 50 سال و بالاتر) نامساعدتر و نامطلوب تر است؛ به طوری که در قیاس با سایر شهروندان جامعه، جوانان ایرانی ارزش بالاتری برای ترجیحاتی مانند مال و ثروت، پُست و مقام، و مشهوربودن قایل اند؛ اعتقاد کم تری به وجود عدالت قضایی و شغلی دارند؛ ارزیابی منفی تری نسبت به وضع رفاهی جامعه دارند؛ وضع زندگی در گذشته را منفی تر و وضع آینده را مثبت تر ارزیابی می کنند؛ آزادی، شادی، امنیت، و تعلق و عِرق ملی کم تری احساس می کنند؛ اعتقاد کم تری به رواج قانون گرایی و تحقق شهروندی در جامعه دارند؛ موافق تغییر اساسی وضع فعلی جامعه اند. بحث: یافته ها بر این دلالت دارند که گرچه سطح پایین بهزیستی ذهنی در بین جوانان، الگویی فراگیر با سایر گروه های سنی است، اما سطح پایین تر آن در قیاس با بقیه، حکایت از وضع نامطلوب بهزیستی ذهنی در این گروه دارد.
تبیین ارزش ها و کنش های زنان ساکن در سه منطقه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقد مه: در سال های اخیر شاهد بروز تفاوتهایی بین ارزش های زنان و کنشهای آنان هستیم. برخی از زنان کنشهایی مطابق ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنشهایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود بروز می دهند. ارزشهای زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که در این مقاله با استفاده از نظریه فشار رابرت مرتون به مقایسه این کنشها در سه منطقه شهر تهران پرداخته شده است. روش: این تحقیق کمی بوده و با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال، مرکز و جنوب شهر بود. نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر بود که از هر منطقه 130 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. یافته ها: عوامل ترس و نگرانی، تبعیض جنسیتی، عدم پذیرش اجتماعی، دل بستگی به خانواده و ضعف اعتقادات مذهبی و افول ارزشهای اخلاقی بر کنش زنان مؤثرند. این عوامل درمجموع موجب شکل گیری انواع چهارگانه کنشهای زنان، یعنی کنشهای هم نوایانه، کنشهای نوآورانه، کنشهای شکل گرایانه و کنشهای آنومیک شده است. نتایج آزمونها نشان داد رابطه معناداری بین متغیرهای ارزشی با انواع کنشهای زنان وجود دارد. بحث: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد بین ارزشها و کنشهای زنان در مناطق سه گانه تهران در برخی موارد شاهد تشابه ها و در مواردی شاهد تفاوتهایی هستیم. درواقع کنشهای زنان تحت تأثیر ارزشهای آنان می تواند به صورت یکی از این اشکال چهارگانه بروز پیدا کند. در منطقه مرفه تهران اغلب کنشها حالتی شکل گرایانه و آنومیک داشت درحالی که در منطقه میانی تهران کنشها ماهیتی نوآورانه و شکل گرایانه داشت و در منطقه جنوب تهران، کنشها ماهیتی هم نوایانه و نوآورانه داشت. در تمام مناطق کنشهای چهارگانه با تفاوتهایی دیده می شود و این موضوع نشان دهنده تحول در ارزشهای زنان است.
الگوی ساختاری رفتارهای رانندگی بر اساس پرخاشگری با میانجیگری تنظیم هیجانات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت رانندگی و آسیبهای ناشی از آن می توان به ارتباط ویژگیهای انسانی با رفتارهای رانندگی اشاره کرد؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش تدوین الگوی ساختاری رفتارهای رانندگی بر اساس پرخاشگری با میانجیگری تنظیم هیجانات بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روشهای کمی گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 917 نفر از رانندگان استانهای تهران، آذربایجان غربی و کردستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های رفتارهای رانندگی منچستر (1990)، پرخاشگری 30 عاملی (1379) و تنظیم هیجان گراس و جان (1998) بود و از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدلهای اندازه گیری متغیرهای موردمطالعه و مدل نهایی پژوهش از برازش مناسبی برخوردارند. همچنین پرخاشگری بر رفتار رانندگی در رانندگان اثر مستقیم داشت و متغیر تنظیم هیجان توانست نقش میانجی بین پرخاشگری و رفتار رانندگی را ایفا کند. بحث: برای تبیین رابطه پرخاشگری و رفتارهای رانندگی می توان از سازه تنظیم هیجانات کمک گرفت. به گونه ای که به منظور بهبود وضعیت رانندگی و کاهش میزان تصادفات، ارزیابی موازین و قواعد دریافت گواهی نامه رانندگی منطبق بر مباحث رفتارهای پرخاشگری و هیجانی موردبازنگری قرار بگیرد و رانندگان پرخاشگر، برای برنامه های مشاوره و آموزشی معرفی شوند.
نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر با تعدیلگری وضعیت اقتصادی-اجتماعی در بین دانش آموزان شهرستان ملکان در سال 1399(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتارهای پرخطر به رفتارهایی گفته می شود که سلامت و بهزیستی جسمی، روان شناختی و اجتماعی افراد و جامعه را به خطر می اندازد. دوره نوجوانی که با تغییرات جسمانی، روان شناختی و اجتماعی گسترده همراه است، به دلیل خودمحوری و عدم درک مناسب نوجوانان از رفتارهای خود، مرحله مهمی برای شروع رفتارهای پرخطر محسوب می شود. رفتارهای پرخطر و گرایش به آن در نوجوانان از عوامل مهم به خطر افتادن سلامت جامعه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان شهرستان ملکان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان بود. حجم نمونه پژوهش ۶۴۰ دانش آموز بود که از بین دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان به صورت سهمیه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در تحقیق شامل پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه رابطه نوه_پدر/مادربزرگ الدر_کانگر و پرسشنامه وضعیت اقتصادی_اجتماعی قدرت نما بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها: بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. همچنین بین وضعیت اقتصادی_اجتماعی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت اقتصادی_اجتماعی، رابطه بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر را تعدیل می کند. بحث: شکاف بین والدین و فرزندان، درک و فهم والدین و نوجوانان را از هم کم می کند و اختلافات بین آنان را دامن می زند. از طرف دیگر این شرایط سبب افزایش احساس تنهایی، انزوا، افسردگی، بزهکاری و انحرافات اجتماعی نوجوانان می شود و آنان را دچار انواع مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی می کند. بر اساس محاسبات آماری صورت گرفته و یافته های به دست آمده، با توجه به تأثیر انکارناپذیر رابطه نیادوستی و فرزندان بر وقوع رفتار بزهکارانه، افراد زمانی که دررسیدن به اهداف و آرزوهای خود احساس محرومیت و ناکامی می کنند، به منظور تأمین نیازهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود مرتکب رفتارهایی می شوند که از سوی جامعه مناسب تلقی نمی شود.
سبک رفتار اقتصادی بیماران قلبی-عروقی در بیمارستان قلب جوادالائمه (ع) مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی بار اقتصادی بیماری قلبی و عروقی بر اساس رویکرد تغییر سبک رفتاری در بیماران قلبی - عروقی بیمارستان قلب جوادالائمه شهر مشهد در سال 1399 بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، 385 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بالای ۵۰ سال بوده اند که به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب جوادالائمه مشهد مراجعه کرده اند. اطلاعات از طریق فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و AMOS همراه با آزمونهای آماری مناسب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از روابط مثبت و معنی دار آماری بین متغیرهای مستقل تحقیق موقعیت اقتصادی اجتماعی، شرایط زندگی و سرمایه مرتبط با سلامت با سبک رفتاری و بار اقتصادی بیماران بودند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که داده های گردآوری شده، مدل ساختاری با متغیرهای بیرونی آن «موقعیت اقتصادی اجتماعی»، «شرایط زندگی» و «سرمایه مرتبط با سلامت» را تا حد قابل قبولی تأیید می کند. اثرات کل این سه متغیر بر سبک رفتاری برابر 41/0 محاسبه شد. به عبارت دیگر، 41 درصد از تغییرات سبک رفتاری در میان بیماران قلبی - عروقی به وسیله این سه متغیر قابل تبیین است و 59 درصد واریانس تبیین نشده مربوط به متغیرهای خارج از معادله است. همچنین مشخص شد اثر رویکرد تغییر سبک رفتاری بر بار اقتصادی 49/0 – درصد است. بحث: نظر به اینکه تغییر سبک رفتاری، موقعیت اقتصادی اجتماعی، سرمایه های مرتبط با سلامت و شرایط زندگی فرد تأثیر بسزایی در بیماری قلبی و عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح و تغییر سبک رفتاری بیماران گام مؤثری برای پیشگیری و کنترل این بیماری و کاهش هزینه ها و بار اقتصادی بیماری برداشت.
موتیوونیا: بهزیستی و بهخواستی دو عامل عملکرد انگیزشی در فراگیران زبان انگلیسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با تکیه بر همپوشانی چشمگیر مباحث مربوط به بهزیستی و انگیزش، در چارچوب موتیوونیا، انگیزش انسانها متأثر از تلفیق سه مؤلفه بهزیسته (ارزیابی کنونی از بهزیستی تجربه شده در گذشته)، بهزیستی (بهزیستی کنونی) و بهخواستی (بهزیستی مقصود برای آینده) تلقی می شود. با توجه به فرآیند بلندمدت آموزش زبان انگلیسی و ضرورت تلاش مضاعف و حفظ رفتار انگیزشی، پژوهش حاضر از یک سو تأثیر بهزیستی و بهخواستی به عنوان دو عامل اصلی چهارچوب موتیوونیا روی تمایل فراگیران به تلاش آتی و از سویی دیگر تأثیر بهزیستی حوزه آموزش زبان انگلیسی بر بهزیستی کلی فراگیران را موردمطالعه قرار می دهد. روش: با روش پیمایش کمی، داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 38 گویه رتبه ای و تعدادی متغیر جمعیت شناختی از 193 فراگیر زبان انگلیسی که به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامشهر و دانش آموزان شش دبیرستان واقع در شهرستان بهارستان که علاوه بر فراگیری زبان انگلیسی در مدرسه در دوره های زبان مؤسسات خصوصی نیز شرکت داشتند، در طول پاییز 1398 جمع آوری شد. تحلیل داده ها به کمک نسخه 26 نرم افزار SPSS با تحلیل مدل رگرسیون خطی چندگانه و آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: بهزیستی فراگیران در حوزه آموزش زبان و بهخواستی آنها هر دو با سطح معناداری کمتر از 1 درصد تأثیر مثبت و معناداری بر تمایل فراگیران به تلاش بیشتر در فراگیری زبان انگلیسی دارند. این در حالی است که تنها بهزیستی فراگیران در بستر آموزش زبان انگلیسی با سطح معناداری کمتر از یک درصد بر بهزیستی کلان زبان آموزان مؤثر بود. بحث: نتایج پژوهش همسو با چارچوب موتیوونیا نشان داد سیاست گذاران بهزیستی و آموزش بایستی آماج نهایی هر حرکت انگیزشی را در راستای تلاش برای دست یابی به بهزیستی دانسته و برای افزایش عملکرد انگیزشی در فراگیران زبان انگلیسی به سیاست گذاریهای لازم برای ایجاد و ارتقاء بهخواستی و آموزش بهزیستی محور مبادرت کنند.
رابطه سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با کیفیت زندگی معلمان بازنشسته در شهرستان جوانرود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از چالشهای مهم در دوره بازنشستگی موضوع کیفیت زندگی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر کیفیت زندگی معلمان بازنشسته شهرستان جوانرود در سال ۱۳۹۹ بوده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس رویکرد کمی و به شیوه پیمایش انجام شده است. 170 پرسشنامه به شکل آنلاین توسط معلمان بازنشسته که به شیوه تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل شد. ابزار مورداستفاده پرسشنامه محقق ساخته سرمایه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بوده است. برای تحلیل داده ها از آزمونهای مقایسه ای من وایتنی و کروسکال والیس و همچنین رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافته ها: کیفیت زندگی معلمان بازنشسته شهرستان جوانرود بالاتر از متوسط بوده است و میانگین بعد بهزیستی محیطی کمتر از ابعاد دیگر بوده است. میانگین کیفیت زندگی زنان و کمتر از 50 ساله ها نسبت به بقیه گروهها بیشتر بوده است. میانگین سرمایه اجتماعی معلمان بازنشسته بیشتر از سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی بوده است. سرمایه اجتماعی و اقتصادی مردان بیش از زنان، اما سرمایه فرهنگی زنان بیشتر از مردان بوده است. سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معلمان بازنشسته برحسب تحصیلات، سن و جنس متفاوت بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده است که سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ۵۶ درصد از تغییرات کیفیت زندگی را تبیین کرده اند. بحث: با توجه به یافته های پژوهش حاضر مهم ترین سرمایه زندگی معلمان بازنشسته که در کیفیت زندگی آنها نقش مهمی داشته است سرمایه اجتماعی بوده و در سیاستهای اجتماعی برای جمعیت سالمند باید در نظر گرفته شود.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی در بین ایرانیان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حقوق شهروندی مجموعه ای از قواعد حاکم در اجتماع در ارتباط با سیاست، نهادها، دولتها و جامعه مدنی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی با استفاده از شیوه فراتحلیل است. روش: روش اجرای پژوهش فراتحلیل کمی با هدف انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک زمینه حقوق شهروندی بود. جامعه آماری این پژوهش 32 پژوهش از پژوهشهای صورت گرفته در سالهای 1400-2004 بود که 28 نمونه سند پژوهشی متناسب با ملاکهای فراتحلیل کمی (ضریب همبستگی، حجم نمونه، سطح معنی داری، کیفیت پژوهش، اعتبار و روایی پژوهش و پیمایش)، با هدف ترکیب و شناسایی میزان تأثیر آن انتخاب شدند. یافته ها: بین عوامل سیاسی (مشارکت سیاسی، گرایش سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی)، فرهنگی (آگاهی اجتماعی از حقوق، آموزش حقوق شهروندی، مصرف رسانه ای، سرمایه فرهنگی)، اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی) و متغیرهای زمینه ای (سطح تحصیلات، سن، پایگاه اقتصادی- اجتماعی) با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه وجود دارد. اندازه اثر عوامل اجتماعی، زمینه ای، فرهنگی و سیاسی بر آگاهی از حقوق شهروندی به ترتیب بیشتر است که مجموع این عوامل توانسته اند 0.20 درصد از تغییرات آگاهی از حقوق شهروندی را تبیین کنند. بحث: افزایش میزان مشارکت مردم در حوزه های سیاسی و اجتماعی زمینه را برای گسترش آگاهیهای سیاسی شهروندان فراهم می کند. تقویت اعتماد سیاسی شهروندان به نظام سیاسی، توسعه حقوق شهروندی را به همراه خواهد داشت. آموزش حقوق شهروندی زمینه افزایش آگاهیهای سیاسی- اجتماعی را فراهم می کند. بهره مندی از رسانه های جمعی و تقویت سرمایه های فرهنگی موجب تقویت اعتماد اجتماعی، افزایش مشارکت و انسجام اجتماعی می شود و بستر لازم را برای توسعه حقوق شهروندی و برقراری و افزایش مؤلفه های حقوق شهروندی فراهم می کند. در کنار همه این ضرورتها، تحصیلات، سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد هم در افزایش آگاهی مردم از حقوق شهروندی و برقراری مؤلفه های حقوق شهروندی موثر است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
شاخص های فقر در بین خانوارهای تحت پوشش حمایتی کمیته امداد امام خمینی (ره): رویکرد چندبعدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فقر یک پدیده ی نامطلوب اقتصادی- اجتماعی است که ثبات سیاسی، همبستگی اجتماعی و سلامت روانی اقشار مختلف جامعه را به خطر می اندازد. مطالعات مربوط به فقر در سال های اخیر، تنها به فقر درآمدی محدود نمی شوند و به ابعاد دیگر از جمله سلامت و بهداشت، آموزش و استاندارهای زندگی نیز وابسته است. با شناسایی الگوهای فقر، به جای پیش داوری در مورد سیاست های اقتصادی و اجتماعی مناسب برای مقابله با فقر، می توان متناسب با ماهیت این الگوها به تبیین سیاست های مناسب و تأثیرگذار بر فقر در سطح جامعه پرداخت. روش: در پژوهش حاضر با رویکردی چند بعدی به فقر (شامل فقر آموزشی، فقر مسکن، فقر غذایی، فقر سلامت و فقر درآمدی)، میزان آسیب پذیری خانوارهای تحت حمایت دولت در ایران بررسی شد. به این منظور اطلاعات هزینه ای خانوارهای تحت حمایت دولت در سال 1396، مبنای مطالعه قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 47 درصد از خانوارهای تحت حمایت دولت، زیر خط فقر غذایی قرار دارند. از نظر عمق و کیفیت استیلای ابعاد مختلف فقر در بین خانوارهای مورد مطالعه، فقر مسکن بیشترین شکاف فقر را خود اختصاص داده است و پس از آن فقر آموزش با شکاف فقر نزدیک به 40 درصد قرار دارد. شکاف فقر در ابعاد درآمدی و سلامت در این مطالعه نسبت به ابعاد یاد شده بسیار پایین می باشد. به طور کلی، مشخص شد که خانوارهای تحت حمایت دولت در کنار فقر درآمدی، دچار فقر سلامت، مسکن، آموزش و فقر غذایی نیز می باشند. بحث: با توجه به یافته های حاصله، پیشنهاد می شود تا سیاست گذاران نسبت به اتخاذ و گسترش ابزارهای سیاستی- حمایتی که در آن ابعاد مختلف فقر در قالب یک نظام جامع مورد توجه قرار بگیرد، اقدام نمایند
مقایسه تأثیر زیرشاخص های حکمرانی بر هزینه های سلامت در کشورهای فقیر و ثروتمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت یکی از شاخصهای اصلی توسعه یافتگی در هر کشوری محسوب می شود و سرمایه گذاری در این بخش تأثیر مستقیم بر رفاه جامعه و رشد اقتصادی دارد. کمبود و نارسایی در ارائه خدمات سلامت از نشانه های ضعف دولتها محسوب می شود. ازاین رو بررسی عملکرد دولتها بر بخش سلامت، از اهمیت خاصی برخوردار است. پژوهش حاضر به بررسی اثر زیرشاخصهای حکمرانی بر هزینه های سلامت برای دو گروه از کشورهای با درآمد و با درآمد بالا پرداخته است. روش: برای انجام این پژوهش از مدل داده های ترکیبی از نوع متوازن استفاده شد. هزینه سلامت کل به عنوان متغیر وابسته و زیرشاخصهای حکمرانی شامل شش زیرشاخص به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص توسعه انسانی به عنوان متغیر کنترل مورداستفاده قرار گرفتند. برای انجام محاسبات از نرم افزار Eviews10 بهره گرفتیم. یافته ها: یافته ها در گروه کشورهای پایین درآمدی اثر زیرشاخصهای حکمرانی بر هزینه های سلامت را تأیید کرد. بعلاوه همه ضرایب متغیرها در گروه با درآمد بالا در سطح اطمینان 90 درصد معنادار بوده است. به این معنی که هرچه شاخص حکمرانی از وضعیت بهتری برخوردار باشد هزینه های سلامت افزایش می یابد. الگوی مورداستفاده در پژوهش نیز از برازش مناسب برخوردار بود. بحث: با استدلال از نتایج پژوهش، به نظام حکمرانی کشورهای با درآمد پایین که دارای ضعف در حکمرانی هستند توصیه می شود که برای کاهش بی ثباتیهای سیاسی و کاهش قوانین بازدارنده بیشتر تلاش کنند. بعلاوه اینکه رفع موانع تجاری و ایجاد محیط رقابتی در این کشورها موضوعی کلیدی و اجتناب ناپذیر است. طبقه بندی (JEL): I18, O57