مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هر فردی در جامعه حق برخورداری از «کار شایسته» را دارد. برنامه «کار شایسته» یکی از سازوکارهای سازمان بین المللی کار در حوزه حقوق کار و تأمین اجتماعی است. این برنامه، متضمن برخورداری هر فردی در دستیابی به فرصت اشتغال در شرایط برابر، حق گفتگوی اجتماعی، حقوق بنیادین کار و حق حمایتهای اجتماعی است. در حقیقت، کار شایسته در پی این است که همه شهروندان از امکان اشتغال و به تبع آن از حمایتهای قبل از اشتغال (در دستیابی به اشتغال) حین اشتغال و پس از اشتغال برخوردار گردند. اهداف حمایتهای اجتماعی در نظام کار شایسته با راهبردهای پیشگیرانه، ترویجی، حمایتی و انتقالی محقق می گردد. این نوشتار از میان راهبردهای مذکور به راهبرد پیشگیرانه (حمایتهای بیمه ای) تأکید دارد. مبرهن است تحقق این حق و خدمت مطلوب در نظام جمهوری اسلامی ایران در گروه حمایت از مشمولین حقوق کار و دولت از سوی دولت و سازمان تأمین اجتماعی است. مرور انتقادی: در نظام تأمین اجتماعی ایران صرف نظر از اینکه مفاهیم تأمین اجتماعی و حمایتهای اجتماعی به طور اشتباه به جای همدیگر استفاده می شوند، دولت برای تحقق تأمین اجتماعی، به طور مستقیم وارد این حوزه نشده است و این مهم بر عهده صندوقهای بازنشستگی ازجمله سازمان تأمین اجتماعی است که متأسفانه ظهور مشکلاتی در حوزه اشتغال و اقتصاد، صندوق سازمان تأمین اجتماعی را نیز با مشکلاتی مواجه ساخته است. در شرایطی که دولت با محدودیت منابع شدید مواجه است، به دلیل تصویب قوانین حمایتی و معافیتهای بیمه ای در سالهای اخیر، بدهی معوقه دولت به سازمان تأمین اجتماعی به طور تصاعدی در حال افزایش بوده است و پیش بینی می شود که طی سالهای آینده به سطحی «غیرقابل وصول» برسد، مگر آن که در اولین فرصت، قوانین تعهدآور اصلاح و جلوی رشد این بدهیها گرفته شود. بحث: از نوشتار حاضر این نتیجه حاصل خواهد شد که در نظام تأمین اجتماعی ایران در تحقق حمایتهای بیمه اجتماعی از سوی سازمان تأمین اجتماعی، چالشهایی در حوزه پوشش جمعیتی، منابع، تعهدات و مدیریت وجود دارد. اگرچه بیمه های اجتماعی از سوی سازمان تأمین اجتماعی به نحو نسبتاً مطلوبی استقرار یافته است، اما انتظار بر این است که دولت در راستای تحقق کار شایسته، آرمان و اهداف نظام جمهوری اسلامی و در راستای توسعه پایدار و نیروی انسانی کارآمد همواره به حمایتها و به تعهدات قانونی خود در قبال بیمه شدگان سازمان تأمین اجتماعی عمل نماید تا آن سازمان نیز به عنوان یکی از اهرمهای کمکی حاکمیت، در حوزه حمایتها بتواند به تعهدات آتی خود در مقابل ذینفعان عمل نماید.
رابطه سلامت روان با کیفیت زندگی کودکان آزاردیده 7 تا 12 سال: اثر تعدیل کننده ادراک حمایت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودک آزاری و سوء رفتار با کودکان تأثیرات زیان آوری بر روی رشد و سلامتی آنان دارد و پیامدهایی نظیر اضطراب، افسردگی، خطر خودکشی، رفتارهای ضداجتماع و سوءمصرف دارو را در پی دارد. یکی از مؤلفه های مهمی که بر سلامت روان تأثیرگذار است، حمایت اجتماعی است. حمایت اجتماعی به عنوان یکی از فاکتورهای بحرانی می تواند مانع از پیشرفت بیماریهای روانی و بهبود سلامت روان شود؛ به این معنا که هر چه حمایت اجتماعی افزایش یابد، سطح سلامتی نیز افزایش پیدا می کند و بالعکس. یکی از موضوعاتی که بر سلامت روان کودکان آزاردیده اثر می گذارد، کیفیت زندگی است. سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی را برداشت یا پندارهای فرد از وضعیت زندگی خود می داند و آن را با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که فرد در آن زندگی می کند و ارتباط این دریافتها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهای موردنظر تعریف کرده است. با توجه به اهمیت کیفیت زندگی و ادراک حمایت اجتماعی بر سلامت روان، محقق در پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیل کننده ادراک حمایت اجتماعی در رابطه سلامت روان بر کیفیت زندگی کودکان آزاردیده پرداخته است. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی از نوع همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان آزاردیده بین 7 تا 12 ساله شهرستان تربت حیدریه در سال 1395 است. تعداد این کودکان شامل 60 نفر است که در اورژانس اجتماعی شهرستان تربت حیدریه دارای پرونده بوده و یکی از انواع کودک آزاریها (غفلت، جسمی و جنسی) را تجربه کرده اند و به صورت تمام شمار انتخاب شدند. برای گردآوری داده های این پژوهش از سه پرسشنامه ادراک حمایت اجتماعی خانواده، سلامت روان و کیفیت زندگی استفاده گردیده است. جهت تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف استفاده شد، سپس جهت بررسی رابطه بین سلامت روان و کیفیت زندگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و برای بررسی نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در رابطه سلامت روان با کیفیت زندگی، از رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: بین سلامت روان و کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد؛ بدین معنا که با افزایش سلامت روان کیفیت زندگی نیز افزایش می یابد. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نیز بیانگر آن است که اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار است. بنابراین حمایت اجتماعی ادراک شده نقش تعدیل کننده در رابطه سلامت روان و کیفیت زندگی دارد. در مرحله بعد از آزمونهای تعقیبی استفاده شد؛ تا نشان دهد متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده در چه شرایطی (زمانی که حمایت اجتماعی ادراک شده بالاست و زمانی که حمایت اجتماعی ادراک شده پایین است) نقش تعدیل کنندگی دارد. بدین منظور یک بار اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراک شده بالا و بار دیگر اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراک شده پایین مورد تحلیل آماری در آزمونهای تعقیبی قرار گرفت و مشخص گردید زمانی که کیفیت زندگی پایین است، اما حمایت اجتماعی بالاست سلامت روان بالاست و زمانی که کیفیت زندگی بالاست اما حمایت اجتماعی پایین است سلامت روان پایین است. بحث: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش سلامت روان، کیفیت زندگی نیز افزایش می یابد. در خصوص متغیر تعدیل کننده ادراک حمایت اجتماعی نیز نتایج بیانگر این است که حمایت اجتماعی ادراک شده نقش تعدیل کننده در رابطه سلامت روان و کیفیت زندگی دارد. درمجموع حمایت اجتماعی به عنوان یک عامل حفاظتی در برابر تأثیرات آسیب زای انواع استرسها مطرح است. ادراک حمایت اجتماعی باعث ایجاد ارتباطات مثبت، مهارت حل مسئله و مهارت حفاظت در برابر مشکلات رفتاری و عاطفی می شود. حمایت اجتماعی به عنوان یک فاکتور مهم در بین قربانیان بالغ و کودکان تحت سوء رفتار مطرح است و تأثیرات روان شناختی آسیبهای استرس آور را کاهش می دهد، همچنین باعث تسهیل عملکرد عاطفی و شناختی در بین قربانیان سوء رفتار می گردد.
نظریه ضد سرمایهای فساد اداری و نقد مفهوم سرمایه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مقاله ای انتقادی مربوط به مقاله مهم درشماره 55 فصلنامه رفاه اجتماعی یعنی نقد روش شناختی و مفهومی سرمایه اجتماعی فریبرز رئیس دانا است. از دهه نود میلادی سرمایه اجتماعی در ادبیات توسعه به عنوان یک پدیده مثبت مطرح می شد در مقابل چشم انداز مارکسیستی که همواره سرمایه را به عنوان روابط اجتماعی استثمار طبقه کارگر نظریه پردازی می کرد. در قضاوت بین این دو نگاه رئیس دانا مدافع موضع اخیر است. ازنظر او نظریه سرمایه اجتماعی دو حوزه اقتصاد و غیراقتصاد را بهم آمیخته و پژوهشگران را قادر ساخته است مفهوم اجتماعی را در تحلیل اقتصادی از درپشتی وارد کنند. برخلاف تلاش دو نظریه پرداز اصلی کولمن و پوتنام، این امر به این دلیل که مبانی سازنده آن متناقض بوده ناموفق بوده است. رئیس دانا فاین را به این دلیل که به سرمایه اجتماعی نگاه انتقادی داشته است مورد تحسین قرار داده است و سرمایه اجتماعی را هم ازنظر مفهومی مبهم و هم غیردقیق می داند و کاربرد آن را موجب نگاهداری پایه های تبعیض و پذیرش محافظه کارانه هنجارهای مقبول جهان سرمایه داری می داند. هرچند او در نقدهای خود به بن فاین اقتدا می کند اما تأکید بن فاین در نقد برودل از سرمایه را از یاد برده است. برودل هم ازنظر جایگاه علمی و هم ازنظر قدرت نظریه پردازی از بوردیو بالاتر است و به ویژه این پیشنهاد که سرمایه داری از اقتصاد بازار متفاوت است برخلاف اقتصاد بازار دو طبقه دیگر یعنی زندگی مادی و اقتصاد سرمایه داری در منطقه کدر هستند. در این مقاله سرمایه اجتماعی به منطقه کدر نسبت داده شده و مفهوم آن به دلیل ناروشن بودن با معنی آشفته موردانتقاد قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش انتقادی است که نقدهای منطقی و ساختاری در مقاله رئیس دانا به دلیل نواقص آن موردانتقاد قرار گرفته درعین حالی که نقاط قوت آن تحسین شده است. یافته ها: بزرگ ترین نقطه قوت رئیس دانا توجه به تغییر مفهومی سرمایه از دیدگاه مارکس به سرمایه اجتماعی است. نقد جابه جا شدن نتیجه سرمایه اجتماعی با علت آن ابهام و آشفتگی نیز از نقاط قوت رئیس دانا است. بااین حال او نتوانسته توضیح دهد چرا این سرمایه اجتماعی موجب پدیدایی دارایی نامشهود می شود. درعین حال نکات تاریخی از قبیل مطالعات ایتالیایی پوتنام مغشوش و ارجاعات او نادرست است. با تحلیل محتوی نقد رئیس دانا، یازده محور در نقد او به مفهوم سرمایه اجتماعی شناسایی شده است، بسیاری از این محورها را بن فاین در کتاب خود قبلاً بحث کرده است، اما خلاقیت رئیس دانا ارائه نظریه ای است که او خود آن را نظریه ضد سرمایه ای فساد اداری نمایده است. بحث: رئیس دانا فقط نقد مارکسیستی از سرمایه اجتماعی را مدنظر قرار داده و نقد مهم پایه گذار مکتب فرانسوی آنال را از قلم انداخته است. درنهایت تعریف ضد سرمایه ای (به جای سرمایه) رئیس دانا از سرمایه اجتماعی به ویژه مهم و دوران ساز است. در این مقاله نشان داده شده است که می توان از طریق نظریه فرناندو برودل تفسیری دقیق تر از سرمایه در معنی منفی برای فساد اداری ساخت. مؤلف مقاله حاضر دیدگاه رئیس دانا در مورد تقابل سرمایه اجتماعی در مقابل نظریات اجتماعی را به ویژه در دو نظریه یعنی نظریه هویت اجتماعی و قدرت پیوندهای ضعیف (هرچند رئیس دانا مستقیماً به آنها اشاره نکرده است) مورد تقدیر قرار می دهد و پیشنهاد فاین در مورد حذف سرمایه اجتماعی از قاموس نظریه اجتماعی به دلیل ناتوانی آن در تبیین پدیده اجتماعی را تأیید می کند. مؤلف مقاصر حاضر دیدگاه رئیس دانا را برای توصیف نظریه ضد سرمایه ای فساد گسترش داده است. اعتراض رئیس دانا به ایده سرمایه اجتماعی بر مبنای زمینه و تلویحات نادقیق تحسین شده است. مقاله حاضر اکثر انتقادات او را پذیرفته اما بر برخی از خطاهای او نیز تأکید کرده است.
طراحی مدل سیاست گذاری رسانه ایی سازمان تامین اجتماعی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازمان تأمین اجتماعی بر پایه اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی با مشارکت خود منابع، سرمایه ها، ذخایر و اندوخته ها را شکل می دهد و به همین سبب برای مانایی و پویایی به شدت نیازمند یک مدل مطلوب ارتباطات رسانه ای است تا بر پایه آن بتواند نسبت به حفظ و ارتقاء اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی و جلب مشارکت هرچه بیشتر شرکای اجتماعی خود یعنی گردانندگان اصلی عرصه کار و اشتغال، اقدام کند. توجه به سیاست گذاری رسانه ای به دلایل متعددی ازجمله تسهیل فرایندهای مربوط به نظامات تصمیم سازی، تصمیم گیری اجرائی و نظارتی، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کیفیت ارتباط و تعامل سازمان تأمین اجتماعی با ذینفعان اصلی و شرکای اجتماعی برای سازمان تأمین اجتماعی ضروری است. روش: این تحقیق دارای رویکرد کیفی و کمی بوده و با استفاده از روش گراندد تئوری و ابزار مصاحبه و نمونه گیری هدفمند اقدام به طراحی مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران شد در مرحله بعد با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و نرم افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع، رتبه بندی و تحلیل شد. یافته ها: در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با متخصصان (که حداقل 10 سال در عرصه رسانه ها و بخشهای ارتباطی و رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی کار علمی و یا عملی کرده باشند) و مرور ادبیات نظری، مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران ارائه شد سپس با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و با به کارگیری نرم افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع رتبه بندی و تحلیل شد. مدل پژوهش شامل ورودیها، پردازش، نتایج و پیامدها، تصویر سازمان و عوامل محیطی است. بحث: نتایج پژوهش در بعد رتبه بندی و تحلیل معیارهای مؤثر بر مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و نرم افزار لینگو نشان داد مهم ترین معیارهای مدل عبارت به ترتیب اولویت عبارت است از عوامل محیطی (با وزن 0/32)، نتایج و پیامدها (با وزن 0/25)، پردازش (با وزن 0/18)، تصویر سازمان (با وزن 0/13) و معیار ورودیها (با وزن 0/12) است.
رابطه کیفیت حکمرانی با سلامت در کشورهای منطقه جنوب غربی آسیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقش حکمرانی خوب به عنوان عامل کلیدی برای اثربخشی توسعه در سالهای اخیر شناخته شده و بر آن تأکید شده است. این مورد بحث می شود که صرفاً تخصیص منابع عمومی برای کالاها و خدمات مناسب ممکن است به پیامدهای مناسب در این بخش نینجامد. اگر نهادهای بودجه ای که دربرگیرنده تدوین بودجه، اجرا و نظارت هستند نقص داشته باشند. به گونه ای که صرفاً تخصیص منابع بودجه ای برای کالاها و خدمات مناسب باشد، ممکن است به پیامدهای مثبت در بخش سلامت نینجامد. به عبارتی حکمرانی عامل تعیین کننده اثربخشی مخارج عمومی است. مطالعات نشان داده است که حکمرانی منجر به بهتر شدن پیامدهای توسعه می شود. به گونه ای که رابطه خیلی نزدیکی بین حکمرانی و گسترش وسیع شاخصهای بخش سلامت ازجمله نرخ مرگ ومیر نوزادان و مادران، امید به زندگی در بدو تولد و سالهای تحصیل و غیره وجود دارد. با توجه به وضعیت نامناسب خدمات بهداشتی و درمانی در کشورهای درحال توسعه به دلیل مدیریت نامناسب سیاستهای دولت در این بخش، سرمایه گذاری کم در بخشهای اجتماعی از قبیل بهداشت و درمان، هدف اصلی این تحقیق «بررسی تأثیر شاخص کیفیت حکمرانی بر شاخصهای بخش سلامت طی دوره 1996 تا 2014 برای کشورهای منطقه جنوب غربی آسیا» است. مدیریت بودجه ای ضعیف یکی از دلایل متعددی است که دولتها در کشورهای درحال توسعه، مخارج عمومی خود را به طور کارا در جهت ارائه خدمات انجام نمی دهند. پیشنهاد منطقی بدین صورت است؛ مدیریت منابع عمومی برای ارتقای مؤلفه های بخش سلامت، آموزش بهتر، پرسنل ماهرتر، کار کردن در یک محیط سازمانی با یک سیستم انگیزشی که باعث کاهش مالیاتها شود و کارایی هزینه را ارتقاء دهد به گونه ای که بسیاری از مطالعات اثرات فساد و نهادها را به طورکلی روی متغیرهای دیگر ازجمله رشد اقتصادی، سرمایه گذاری عمومی و زیرساختهای اجتماعی می پردازد. می توان گفت که شاخصهای حکمرانی (مشتمل بر شفافیت و پاسخگویی، ثبات سیاسی، عدم خشونت و تروریسم، اثربخشی دولتی، کیفیت قوانین و مقررات، حاکمیت قانون و کنترل فساد) دارای تأثیر منفی قوی روی نرخ مرگ ومیر است. روش: از روش داده های تابلویی و نرم افزار استاتا 12 برای تخمین داده ها و اطلاعات استفاده است. پژوهش حاضر مطالعه ای بین کشوری بوده و با توجه به اینکه داده های حکمرانی از سال 1996 میلادی منتشر شده است، دوره مورد مطالعه محدود به تعداد سالهایی است که نمی توان از اقتصادسنجی سری زمانی استفاده کرد. ازاین رو برای تخمین مدل از روش اقتصادسنجی داده های ترکیبی (پانل داده ها) استفاده می شود. همچنین تخمین داده های سری زمانی طی دوره 21 ساله 2015-1996 با استفاده از نرم افزار استاتا 12.انجام شد. تخمین داده ها به روش داده های تابلویی مزایایی فراتر از روش صرف برش مقطعی دارد. به گونه ای که کار کردن با پانل اجازه می دهد که به حساب می آید که چگونه حکمرانی روی سلامت در طول زمان در میان یک کشور ممکن است روی عملکرد سیستم مراقبت سلامت کشور دیگر تأثیر داشته باشد. منفعت داده های تابلویی، بیشتر نمودن درجه آزادی به وسیله اضافه نمودن تغییرپذیری بعد سری زمانی است. بر مبنای دلایل اقتصادی و اقتصادسنجی، در دسترس بودن داده ها و مطالعات گذشته روی پیامدهای بخش بهداشت در اینجا برازش بر اساس مدل اثرات ثابت انجام شد. همچنین داده ها از یک نمونه از 23 کشور آسیای جنوب غربی استفاده شد. داده های سالانه برای هر کشور برای دوره زمانی پوشش در بر گرفته شده از سال 1996 تا 2014 جمع آوری شده است. معیار برای انتخاب کشورها بر مبنای در دسترس بودن داده ها بوده است. داده های حکمرانی از شاخص کلی حکمرانی 2014 و دیگر داده ها از شاخص توسعه جهانی گرفته است. یافته ها: نتایج حاصل از برآورد شاخص کیفیت حکمرانی بر شاخصهای بخش سلامت در گروه منتخب کشورهای منتخب جنوب غربی آسیا با محاسبه میانگین موزون شاخصهای حکمرانی خوب بر اساس مدل گانی و دانکن (2004)، کیفیت حکمرانی معرفی شده و تأثیر آن بر شاخصهای این بخش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که کیفیت حکمرانی که از طریق میانگین موزون شاخصهای حکمرانی خوب محاسبه شده است که از 4 مؤلفه «نرخ مرگ ومیر نوزادان، نرخ مرگ ومیر کودکان زیر 5 سال، امید به زندگی در بدو تولد و نرخ خام مرگ ومیر» به عنوان شاخصهای بخش سلامت استفاده شده است. نتایج نشان داد که در هر 4 مدل، شاخص کیفیت حکمرانی دارای تأثیر معناداری بر مؤلفه های توسعه بخش سلامت می باشند. به عبارتی می توان بیان داشت که کشورهای با حکمرانی بهتر دارای وضعیت کارآمدتری در بخش بهداشت و سلامت هستند. بحث: در این مقاله تأثیر حکمرانی خوب بر شاخصهای بخش سلامت در طی دوره 1996
فقر چندبعدی زنان و مردان سرپرست خانوار در مناطق شهری و روستایی ایران با استفاده از روش آلکایر و فوستر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کاهش فقر یکی از مهم ترین اهداف اقتصادی و اجتماعی سیاست مداران و برنامه ریزان در جوامع مختلف است. زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار دارند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیتها و امکانات لازم برای توانمندی و کاهش فقر برخوردار نیستند. ازاین رو، برای سیاست گذاری و تدوین برنامه های فقرزدا در کشور به ویژه در خانوارهای با سرپرست زن، لازم است با بهره گیری از شاخصهای سنجش فقر، پیش از هر اقدامی تصویری دقیق از وضعیت فقر آنها ترسیم شود. در این مقاله سعی بر این است پس از اندازه گیری شاخص فقر چندبعدی در خانوارهای با سرپرست زن و مرد به تجزیه وتحلیل وضعیت فقر زنان سرپرست خانوار پرداخته شود و عوامل مؤثر بر فقر آنها نیز سنجیده شود. روش: در این مطالعه محاسبه شاخص فقر چندبعدی زنان و مردان سرپرست خانوار به روش آلکایر و فوستر (AF) در سه بعد آموزش، سلامت و استاندارد زندگی و با سیستم وزن دهی برابر صورت گرفته است. بدین منظور از داده های خام هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران سال 1394 استفاده شده است. علاوه بر این، به منظور بررسی عوامل مؤثر بر فقیر شدن زنان سرپرست خانوار مدل رگرسیونی لاجیت بکار گرفته شده است. یافته ها: وسعت و شدت فقر در هر دو مناطق شهری و روستایی در میان زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان بیشتر است و تفاوت زیادی در شاخص فقر چندبعدی زنان سرپرست خانوار در مناطق شهری با رقم 0942/0 و شاخص فقر چندبعدی مردان سرپرست خانوار با رقم 0516/0 وجود دارد. در مناطق روستایی نیز میزان شاخص فقر چندبعدی زنان سرپرست خانوار معادل 067/0 و شاخص فقر چندبعدی مردان سرپرست خانوار معادل 0364/0 است. بیشترین محرومیت در خانوارهای زن سرپرست در مناطق شهری به ترتیب در زیرشاخصهای دسترسی به شبکه فاضلاب، تعداد سالهای تحصیل و دسترسی به بیمه درمانی و بیشترین محرومیت در مناطق روستایی به ترتیب در زیرشاخصهای دسترسی به شبکه فاضلاب، تعداد سالهای تحصیل و نوع اسکلت بنا بوده است. مدل رگرسیونی لاجیت نیز نشان داد مسن بودن زن سرپرست خانوار، بیکاری و خانه دار بودن وی و همچنین متأهل بودن آنها در مقایسه با سرپرستان مطلقه، احتمال فقیر بودن آنها را افزایش می دهد. بحث: بر اساس یافته های تحقیق فقر چندبعدی خانوارهای با سرپرست زن از فقر چندبعدی خانوارهای با سرپرست مرد در هر دو مناطق شهری و روستایی بیشتر است که نشان دهنده لزوم توجه بیشتر به زنان سرپرست خانوار در برنامه های کاهش فقر است. اندازه گیری شاخص فقر چندبعدی به تفکیک زیرشاخصها نیز بخشهای دارای اولویت در برنامه های کاهش فقر را مشخص کرد. نتایج مدل رگرسیونی لاجیت نیز نشان داد که ازنظر برنامه ریزی برای کاهش فقر، زیرشاخص تعداد سالهای تحصیل اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا توانمند شدن زنان سرپرست خانوار در بعد آموزش به معنی توانایی یافتن شغل و کسب درآمد است.
رابطه بهزیستی ذهنی با کیفیت زندگی تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:دانشجویان یکی از ذی نفعان کلیدی نظام آموزش عالی بوده و پائین بودن کیفیت زندگی یا رضایت از زندگی آنان می تواند نقطه آغازی بر انحراف از رسالت، آرمانها و راهبردهای توسعه آموزش عالی و یادگیری باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت کیفیت زندگی تحصیلی و بهزیستی ذهنی و رابطه بین آن دو در بین دانشجویان کلیه مقاطع تحصیلی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی در سال تحصیلی 96-95 طراحی شد. روش: در مطالعه حاضر که از نوع مطالعات همبستگی است، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی 96-95 بود. حجم نمونه نهایی برابر 213 نفر محاسبه شد و نمونه ها به روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت بررسی وضعیت کیفیت زندگی تحصیلی از ابزار سنجش کیفیت زندگی دانشگاهی مهدی و جهت سنجش وضعیت بهزیستی ذهنی از پرسشنامه بهزیستی ذهنی گلستانی بخت استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شد. یافته ها: به طورکلی 1/17 درصد زنان، 1/23 درصد مردان، 23 درصد دانشجویان مقطع کارشناسی، 9/15 درصد دانشجویان کارشناسی ارشد و 1/16 درصد از دانشجویان مقطع دکتری رضایتی در سطح زیاد تا خیلی زیاد از کیفیت زندگی تحصیلی داشتند. همچنین 4/19 درصد زنان، 2/19 درصد مردان، 20 درصد دانشجویان مقطع کارشناسی، 3/19 درصد دانشجویان مقطع ارشد، 4/19 درصد دانشجویان مقطع دکتری و به طورکلی 6/19 درصد از نمونه موردبررسی رضایتی در سطح کم تا خیلی کم داشتند. بر اساس یافته های به دست آمده وضعیت رضایت از کیفیت زندگی تحصیلی در سطح متوسط قرار داشت. بیشترین رضایت دانشجویان ابتدا در بعد معاشرت با دوستان و بعدازآن در ابعاد رضایت از تنوع فرهنگی دانشگاه، رضایت از کتابخانه دانشگاه، رضایت از چشم انداز و آینده شغلی رشته بود. همچنین کمترین میزان رضایت مختص ابعاد رضایت از خدمات ارتباطی دانشگاه، خدمات ورزشی، رفاهی و تفریحی دانشگاه، امکانات حمل ونقل دانشگاه و امکانات درمانی بود. با توجه به میانگین نمرات به دست آمده در هر مؤلفه و نمره کل، وضعیت بهزیستی ذهنی در کل نمونه (56/180=M) و به تفکیک گروه زنان (14/180=M) و مردان (42/181=M) به طور معناداری بالاتر از عدد معیار (156=M) قرار داشت. به عبارتی دیگر، بهزیستی ذهنی نمونه موردبررسی در سطح مطلوبی قرار داشت. بر اساس نتایج مدل رگرسیون برازش یافته (925/0=GFI، 919/0=CFI، 082/0=RMSEA) حدود 15 درصد از تغییرات کیفیت زندگی تحصیلی توسط ابعاد بهزیستی ذهنی تبیین شد. بحث: کیفیت زندگی تحصیلی سازه ای چندبعدی بوده و تحت تأثیر عوامل متعددی تنزل یا ارتقاء می یابد. دانشجویان می بایستی علاوه بر مهیا بودن امکانات تحصیلی در دانشگاه به امکانات تفریحی، فرهنگی، ورزشی و سایر موارد مرتبط نیز دسترسی داشته باشند تا بتوانند انرژی اضافه حاصل از تحصیل و مطالعه را از طریق این امکانات تخلیه نمایند. این امر علاوه بر اینکه موجب تخلیه انرژی اضافه و خستگی دانشجویان خواهد شد، از طرفی دیگر موجب ایجاد انگیزه لازم برای مطالعه و فعالیت علمی آنها خواهد شد
رابطه اعتماد اجتماعی با قصد و رفتار آمادگی شهروندان تهرانی در برابر زلزله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خطر بالای وقوع زلزله، شدت پیامدهای ناگوار آن و ناموفق بودن سیاستهای مربوط به کاهش خسارتها و افزایش آمادگی جوامع آسیب پذیر در برابر این مخاطره، نشان می دهد که باید نقش و تأثیر بستر اجتماعی را در گروههای در معرض خطر، بیشتر موردبررسی قرار داد. در سالهای اخیر، اعتماد اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر رفتارهای مردم در جامعه تلقی کرده اند. این مطالعه با هدف بررسی رابطه میان اعتماد اجتماعی با قصد و رفتار آمادگی مردم تهران در برابر زلزله انجام شده است. روش: این پژوهش، یک مطالعه مقطعی با مشارکت 369 خانوار تهرانی (96-1395) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده از مناطق منتخب شهر تهران بوده است. از نسخه فارسی دارای اعتبار و روایی مناسب پرسشنامه آمادگی عمومی در برابر زلزله و چک لیست استاندارد رفتارهای آمادگی در برابر زلزله برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره نشان داد که اعتماد اجتماعی مهم ترین عامل پیش بینی کننده تغییرات قصد آمادگی و قصد آمادگی واسطه میان ارتباط اعتماد اجتماعی با رفتارهای واقعی آمادگی در مردم تهران است. بحث: تغییر دادن رفتار آمادگی در برابر زلزله با توجه هم زمان به ویژگیهای فردی و روابط موجود در شبکه های اجتماعی اعضای جامعه امکان پذیر است؛ بنابراین، یکی از راههای مؤثر در جهت افزایش مطلوب قصد و رفتار آمادگی مردم در برابر زلزله، ارتقای سطح اعتماد در جامعه است.