مقالات
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مولفه های هوش هیجانی و ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان اجرا شد.
روش: این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون چندگانه بود. 500 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقه ای خوشه ای انتخاب شده بودند با استفاده از پرسشنامه های ویژگیهای جمعیت شناختی، ریسک فرار از منزل و هوش هیجانی بار - اون مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و برخی از مولفه های آن شامل احترام به خود، شادکامی، واقعیت سنجی، خودآگاهی هیجانی، تحمل استرس، انعطاف پذیری، مهارت تکانه، مسوولیت پذیری اجتماعی و حل مساله با ریسک فرار از دختران از منزل همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به ترتیب حاکی از نقش برجسته تر واقعیت سنجی، مهارت تکانه و شادکامی بر ریسک فرار دختران از منزل بود.
نتایج: نتایج از تاثیر احتمالی مولفه های هوش هیجانی بر ریسک فرار دختران از منزل حمایت می کند. مولفه واقعیت سنجی برجسته ترین متغیر در پیش بینی ریسک فرار دختران از منزل بود.
"
الگوی ساختار مدیریت توسعه سلامت زنان ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
"طرح مساله: در این مقاله با مقایسه ساختار سازمانی مدیریت توسعه سلامت زنان در کشورهای کانادا، امریکا، ژاپن و انگلستان، الگوی مناسب ایران طراحی گردید.
روش: در این مطالعه توصیفی تطبیقی تلاش شده است تا با تمرکز، مقایسه و تحلیل محتوایی متون داخلی و خارجی، نتایج عینی از موقعیتهای موجود ارایه شده سپس با استفاده از تکنیک دلفی در طراحی، الگوی مناسب و کاربردی در کشور به کار برده شود.
بافته ها: نتایج نشان داد که وضعیت مدیریت توسعه سلامت زنان کشورهی امریکا و کانادا نسبت به انگلیس و ژاپن متمرکز و هماهنگ تر است. الگوهای جدید ارایه خدمات و اشکال نوین سازمانی ویژه سلامت زنان در امریکا و کانادا نسبتا موفق بوده و نتایج خوبی را نشان داده اند. کشورهای ژاپن و انگلستان نیز با توجه به ویژگیهای نظام بهداشت و درمان خود با برنامه های خاص سلامت مادر و کودک در این مسیر حرکت می کنند.
نتایج: الگوی پیشنهاد ساختار تشکیلاتی با توجه به اصول منتج از یافته های پژوهش و مطابق با شرایط ایران طراحی گردیده است.
"
بررسی تجربی شکاف دستمزدی مبتنی بر جنسیت در صنعت ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: صنعت جدید بر نقش زنان از طریق مشاغل تولیدی تاثیر گذارده است. با افزایش تعداد زنانی که به بازار کار وارد می شوند، آشکار می گردد که جایگاه آنان با مردان یکسان نیست. هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختارهای دستمزد و نقش این ساختارها در شکاف مبتنی بر جنسیت است. بخصوص این سوال مطرح می شود که آیا بین زن و مرد در مواردی که دستمزد یکسان دارند، تفاوتی در دانش، مهارت و تواناییهایشان دیده می شود؟
روش: شرکت کنندگان در تحقیق حاضر 98 مرد از یک شرکت اتومبیل سازی و 98 زن از مجتمعهای صنایع نساجی به ترتیب در تهران و اصفهان بود. آنها از نظر دستمزد، تحصیلات و سابقه استخدام همتاسازی شدند و ابعاد شغلی آنان با یکدیگر بر حسب دانش، مهارت و استعداد (KSA) مقایسه شد. ابزار تحلیل شغل پرسشنامه تحلیل سمت (PAQ) بود.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که پس از همتاسازی، زنان از نظر KSA برتر از مردان بودند. به این معنی که زنان با دانش، مهارت و استعداد مشابه، دریافت کمتری از نظام جبران خدمات صنایع کشور دارند. رابطه بین افزایش دستمزد و بهبود مهارت، دانش و استعداد شغلی (KSA) در بین مردان بیش از زنان بود.
نتایج: چون انتظار می رود KSA زنان در آینده افزایش یابد، توجه به عدالت جنسیتی در محیط کار بر حسب KSA اهمیت یافته است.
"
بررسی و تحلیل سه دهه مقالات پژوهشی منتشر شده در زمینه بهداشت روان زنان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
جرم شناسی خشونت جنسی علیه زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" طرح مساله: یکی از اقسام خشونت که به دلیل مسایل فرهنگی و اجتمای کمتر مورد توجه قرار گرفته، خشونت جنسی علیه زنان است. بررسی جداگانه خشونت جنسی در مطالعات جرم شناسی از میزان رشد روز افزون این جرم و ضرورت توجه ویژه به آن حکایت دارد.
روش: این مطالعه با روش کتابخانه ای انجام شده است و هدف از آن، تحلیل جرم شناختی خشونت علیه زنان و ارایه راهکارهایی برای پیشگیری از این نوع خشونت می باشد.
یافته ها: بررسی موضوع نشان داد که رضایت بزه دیده، در وقوع و سختی پیشگیری از خشونت جنسی تاثیر زیادی دارد و دولت و محاکم قضایی باید حقوق قانونی بزه دیدگان چنین جرایمی را مورد توجه ویژه قرار دهند.
نتایج: پیشگیری از خشونت جنسی علیه زنان، در درجه نخست نیازمند فرهنگ سازی و درک صحیح تفاوت «بزه دیدگی و بزه پذیری زنان» و در وهله دوم، نیازمند التزام دولتها به حمایت از زنان بزه دیده و تعامل بین المللی دولتهاست.
"
چهار ارزیابی جامعه شناختی از موقعیت زنان ایران (84-1376(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
" طرح مساله: وضعیت و حرکت جمعی زنان ایران در چارچوب کدام یک از مفاهیم تحلیلی جامعه شناختی می توان جای داد؟ در سالهای 84-1376 (موسوم به دوران اصلاحات)، تلاش برای ارایه پاسخ به این سوال منجر به در گرفتن یکی از مباحث جدی و مناقشه انگیز در عرصه عمومی ایران شد.
روش: این مقاله در پاسخ به این سوال با تاسی به روش شناسی تحلیلی - تجربی و سرمشق «انتخاب عقلانی» چهارده روند مثبت و منفی را در میان زنان احصا و توصیف کرده است. آنگاه نشان داده است اولا ارزیابی رایجی که حرکت و وضعیت جمعی زنان را به عنوان یک «مساله اجتماعی» مورد تایید قرار می دهد، کافی نیست؛ ثانیا ارزیابی دوم و سومی که پویش زنان را یک «جنبش اجتماعی» و یک «جنبش جدید اجتماعی» (که مورد حمایت فمینیستهای ایرانی است) می داند، قابل دفاع تجربی نیست.
یافته ها و نتایج: این مقاله، در پایان حرکت جمعی زنان را نه در سطح یک جنبش اجتماعی، بلکه در حد یک «مقاومت اجتماعی» ارزیابی می کند و سه حالت را برای آینده آن حدس می زند.
"
رابطه بین میزان باروری کل با توسعه اقتصادی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: در این مطالعه رشد جمعیت و سطح باروری و ارتباط آن با توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران مورد بحث قرار می گیرد.
روش: روش بررسی در این مطالعه تلفیقی از روش کتابخانه ای و تحلیل ثانویه است و داده های جمعیتی و آماری از نشریات سازمانهای جهانی از قبیل صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، یونیسف، بانک جهانی و مرکز آمار ایران اخذ و با بهره گیری از نرم افزار spss، ارتباط بین متغیرهای طرح شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که هر اندازه سطح توسعه یافتگی کشوری بالا باشد به همان اندازه میزان زاد و ولد و در نتیجه رشد جمعیت آن کشور کمتر است.
نتایج: رابطه بین توسعه یافتگی و نرخ زاد و ولد همان گونه که در این پژوهش نشان داده شده است یک رابطه معکوس می باشد؛ یعنی در مناطق محروم جهان و در سطح ایران و استانهای کشور این رابطه به خوبی نمایان است. استانهای برخوردار از رفاه و توسعه، شاهد میزان رشد جمعیت کمتری هستند.
"
شیوع الگوی خشونت خانوادگی، ارتکاب یا تجربه آن در مردان و زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: این پژوهش با هدف برآورد نرخ شیوع خشونت خانوادگی و الگوی رایج آن، همچنین محاسبه درجه زمان خشونت به صورت دو جانبه یعنی ارتکاب و یا تجربه خشونت انجام یافت.
روش: پژوهش از نوع طرح پژوهشی زمینه یابی مقطعی است و جمعیت نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 23 ناحیه شهرداری تهران در 4 بخش شمالی، جنوبی، شرق و غرب، مناطق 2، 5، 12 و 18 به صورت تصادفی 460 زن و مرد (زوج) انتخاب شده است.
داده های پژوهشی از طریق مقیاس تاکتیکهای تعارضی، پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی عوامل اجتماعی و اقتصادی زمینه ساز خشونت جمع آوری شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد، مردان بیشتر از زنان مرتکب خشونت می شوند و در عین حال زنان بیشتر قربانی خشونت بودند. از سوی دیگر زمان خشونت که با میانگین دفعات بروز خشونت اندازه گرفته شد در مردان بیشتر بود.
نتایج: به رغم اینکه مردان بیشتر مرتکب خشونت می شوند، چرخه خشونت در روابط زوجها انکار ناپذیر است. همچنین خشونت در یک بافت اجتماعی - اقتصادی خاص رخ می دهد.
"
فرار زنان همسردار از منزل: بررسی عوامل موثر اجتماعی - روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: برنامه ریزی برای پیشگیری و کنترل پدیده فرار زنان همسردار از منزل نیازمند اطلاع از عوامل موثر از شبکه علیتی پیچیده زیستی، اجتماعی و روانی آن در سطح خانواده اصلی، خانه همسر و جامعه است. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل اجتماعی - روانی موثر بر این پدیده است.
روش: در این تحقیق از دو استراتژی مطالعه پیمایشی و مطالعه موردی بر اساس ثبت شرح زندگی نمونه ها استفاده شد و طی 8 ماه نمونه گیری مستمر در 9 مرکز سازمان بهزیستی و زندانها، مصاحبه با 31 نمونه ممکن شد.
یافته ها: اکثر زنان فراری که در معرض خشونت زیاد قرار داشته اند به دلیل ضعف شبکه حمایت اجتماعی احساس انزوا، بی قدرتی، بیگانگی، افسردگی و اضطراب می کنند و کمتر به منابع ارزشمند در خانواده دستیابی دارند و دارای منبع کنترل بیرونی و تیپ شخصیتی برونگرا و نوروتیک هستند.
نتایج: فرار زنان از منزل معلول شبکه پیچیده ای از عوامل روانی - اجتماعی است که نیازمند مطالعات تحلیلی بیشتر و تقویت نهادهای حمایتی و ارتقای آگاهی زنان درباره توانایی ها و حقوقشان است.
کلیدواژگان: ایران، زن همسردار، فرار از منزل
"
مکانیسم های ارتقای مشارکت زنان در ابعاد سیاسی و اقتصادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: مقاله حاضر بر مبنای پژوهشی تدوین یافته است که در سال 1383 با عنوان «مکانیسمهای ارتقای مشارکت زنان در ابعاد اقتصادی و سیاسی» انجام گرفت و در آن متغیر «تحصیلات، به عنوان عمده ترین عامل زمینه ساز مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان، و تاثیر افزایش سطح تحصیلات بر مشارکت زنان در ارتباط با متغیر قوانین موجود تحلیل و تبیین گردید.
روش: پژوهش با استفاده از روشهای اسنادی و پیمایشی انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات، از تکنیک پرسشنامه، که پیش آزمایی شده بود، استفاده شد.
یافته ها: تاثیر متغیر تحصیلات بر مشارکت سیاسی زنان، به دلیل ضعف یا نقص قوانین موجود، همواره قابل تایید نیست، و می تواند و وجهی سلبی به خود بگیرد و از مشارکت مورد انتظار آنان بکاهد.
نتایج: اکثر زنان تحصیلکرده، به رغم گرایش به اشتغال و مشارکت اقتصادی، به دلیل آگاهی از نقص قوانین، تمایل کمتری به مشارکت سیاسی دارند. بنابراین، تلاش برای اصلاح قوانین حاکم بر شئونات زنان جامعه پیش شرط اساسی برای ارتقای مشارکت آنان است.
"