مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازدواج موقت علی رغم مشروعیت دینی و قانونی آن به عنوان یکی از مسائل چالش برانگیز در جامعه مطرح است. در این میان تعدادی از زنان به دلیل شرایط خاص و مختلفی که به آن مواجه هستند اقدام به ازدواج موقت می کنند. علی رغم اینکه زنان دارای تجربه ازدواج موقت و کودکان آنان در زندگی با مشکلات متعددی روبه رو می شوند، اطلاعات برنامه ریزان و سیاست گذاران جامعه درباره این قشر اندک است؛ بنابراین ضروری است تجربه زیسته زندگی این دسته از زنان موردمطالعه قرار گیرد. هدف این مطالعه واکاوی تجارب زنان دارای سابقه ازدواج موقت در شهر قم است. روش: این مطالعه با استفاده از روش کیفی و بر اساس رویکرد تحلیل محتوی عرفی انجام شده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با پانزده نفر از زنان دارای تجربه ازدواج موقت و چهار نفر از مددکاران اجتماعی مرتبط با این گروه از زنان جمع آوری شده است. روش نمونه گیری پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند است و جمع آوری داده ها تا زمان اشباع ادامه یافت. جوانب مربوط به صحت داده ها مدنظر قرار گرفت و تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری و طبقه بندی کدها انجام گرفت. یافته ها: در این مطالعه پس از چندین مرحله تحلیل و ادغام کدهای مشابه درنهایت ۷۲۸ کد استخراج شد. کدهای اصلی در چهارده زیر طبقه و زیر طبقات در چهار طبقه نهایی طبقه بندی شدند که عبارت اند از ۱. «مؤلفه های فردی»، ۲. «عوامل خانوادگی» ۳. «محیط اجتماعی آسیب زا» و ۴. «آسیب های چندگانه». درون مایه اصلی این پژوهش شامل «حریم ناامن» از طبقات ذکرشده استخراج شد. بحث: زنان دارای تجربه ازدواج موقت یکی از گروه های هدف پنهان و سخت در دسترس مرتبط با حوزه مددکاری اجتماعی هستند که با مشکلات مختلفی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مواجه هستند. لزوم توجه به کاهش مشکلات مختلف این گروه از زنان و افزایش کیفیت زندگی آنان در سطوح مختلف، به ویژه از سوی مددکاران اجتماعی ضروری است.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ایران: مروری نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده جامعه ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است. درعین حال، اکثر این زنان بخشی از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب می شوند و از این رو است که مبحث توانمندسازیِ آنها اهمیت یافته و مطرح می شود. روش: روش مورداستفاده در این پژوهش مرور نظام مند است. جامعه آماری تحقیق شامل مقالات علمی منتشرشده ای بود که به موضوع «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» پرداخته اند. مقاله های مرتبط در پایگاههای علمی ایرانی و به زبان فارسی جستجو شدند. بر اساس معیارهای ورود و خروج، مرتبط ترین مقالات با اهداف مطالعه (32 مقاله) انتخاب شدند. پس از بررسی کیفیت و اعتبار علمی مقالات منتخب، برای دستیابی به داده های مقالات، کاربرگهای استخراج داده ها در قالب 8 شاخص طراحی و تنظیم شد و بر مبنای کدگذاری و حاشیه نویسیهای انجام شده هر یک از کاربرگها توسط دو محقق/کدگذار تکمیل شد. شاخصهای موردبررسی در کاربرگها عبارت بودند از: بازه زمانی، توزیع جغرافیایی، زمینه پژوهشی مقالات، رویکرد نظری، نوع پوشش حمایتی، روش پژوهش، عوامل و راهکارهای توانمندسازی. نهایتاً، پس از بررسی و مقایسه دقیق کاربرگهای مختص به هر یک از مقالات، دادههای به دست آمده تجمیع و توصیف و تحلیل شده و بر مبنای آنها به هدف مطالعه پرداخته شد. یافته ها: در مقالات مرتبط با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار متغیرها و عوامل متفاوتی موردتوجه و بررسی قرار گرفته اند. در مقاله حاضر، علاوه بر عوامل زمینه ای (سن، تحصیلات، بُعد خانوار، مدت سرپرستی، وضعیت تأهل)، عوامل برجسته و مهم بررسی شده در سه گروه (اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، فردی-روانشناختی) دسته بندی و خلاصه شده اند. راهکارها و پیشنهاد های مهم مقالات موردمطالعه نیز در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و مشاوره ای تقسیم بندی و ارائه شده اند. بحث: مرور نظام مند مقالات پیشین نشان می دهد که لازمه پژوهش در باب توانمندی و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار توجه به ابعاد مختلف فرآیند توانمندسازی است. می توان مدلی مفهومی را پیشنهاد کرد که در آن فرآیند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به گونه ای چرخه ای و چندبُعدی و میان رشته ای بررسی و مطالعه شود. پیشنهاد این مدل مفهومی تلاشی است در به کارگیری یک دیدگاه کل نگر و یکپارچه در بررسی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ایران.
شناسایی و اولویت بندی راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همواره در طول دهه های گذشته زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار داشتند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیت ها و امکانات لازم برای توانمندی و کاهش فقر برخوردار نبودند. از این رو، ضروری است شیوه های توانمندسازی زنان شناسایی شده و معرفی گردد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع پیمایشی است. این پژوهش به دنبال شناسایی و اولویت بندی راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار با رویکرد دلفی فازی و فرایند تحلیل شبکه ای است و ابزار جمع آوری داده مصاحبه و پرسشنامه بوده است که در اداره بهزیستی شهرستان سوادکوه (پل سفید) انجام گردید. یافته ها: بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه راه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در سه سطح فرد، خانواده و جامعه شناسایی و دسته بندی شد و پس از توزیع پرسشنامه بین خبرگان و اولویت بندی آنها، راه های اصلی و مهم توانمندسازی زنان به ترتیب شامل پیشگیری و ارتقای سلامت اجتماعی، آموزش تخصصی شغلی، آموزش مهارت های زندگی، ایجاد بازار، بازتوانی، دادن تسهیلات، بیمه و خدمات تأمین اجتماعی، ارائه سبد کالا، تخصیص بودجه بیشتر به سازمان ها جهت حمایت از زنان و بهبود رفاه فردی تعیین گردید. بحث: نتایج نشان داد که راه های مبتنی بر توانمندسازی شخصی نسبت به راه هایی که مبادرت به توانمندسازی از طریق کمک مستقیم مالی می کنند، اولویت بالاتری دارند و نظر خبرگان را به خود جلب کرده است.
نقش واسطه ای ادراک رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه بین شفقت به خود و خودمهارگری در درمانجویان وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه سوءمصرف و وابستگی به مواد، یکی از معضلات و نگرانیهای عمده جامعه بشری است. پنجمین مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویژگی مهم اختلال سوءمصرف مواد را وجود یکی از علائم شناختی، رفتاری و فیزیولوژیکی می داند که افراد با وجود مشکلات قابل توجه مرتبط با سوءمصرف، هنوز به مصرف آن ادامه می دهند. روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ادراک رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه خودمهارگری و شفقت به خود در درمانجویان وابسته به مواد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه درمانجویان وابسته به مواد کلینیکهای ترک اعتیاد استان گیلان بودند که از این میان 225 نفر از درمانجویان کلینیکهای ترک اعتیاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رفتارهای فداکارانه همسر هارپر و فیگرس، پرسشنامه شفقت به خود نف و پرسشنامه خودمهارگری تانجنی استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS.ver20 و Amos تحلیل شدند. یافته ها: از یک طرف بین شفقت به خود و خودمهارگری و از طرف دیگر بین شفقت به خود و ادراک رفتارهای فداکارانه همسر همبستگی مثبت وجود دارد. ضمن اینکه رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه بین شفقت به خود و خودمهارگری افراد وابسته به مواد نقش واسطه ای داشته و این امر می تواند نقش مؤثری در شفقت به خود و خودمهارگری افراد وابسته به مواد داشته باشد. بحث: شفقت به خود با عاطفه مثبت بیشتر، بهزیستی روانی، رضایتمندی از زندگی، هوش هیجانی بالا و راهبردهای مقابله ای بیشتر در رفتارهای فداکارانه و رفتارهای فداکارانه بر کیفیت روابط زوجین، همچنین خودمهارگری با تعادل و کنترل بیشتر در زندگی افراد و اعضای خانواده و ایجاد رفتارهای فداکارانه به ویژه رفتارهای فداکارانه همسر قابل تبیین است.
ارتباط سبک رفتار خانوادگی با رفتارهای پرخطر: با درنظرگرفتن نقش میانجی عاطفه منفی و دشواری در تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتار پرخطر، به مجموعه ای از رفتارها اطلاق می شود که سلامت روان و جسمی افراد را به خطر می اندازد. شیوع این گونه رفتارها در دانشجویان ایرانی افزایش پیداکرده است و آسیب های جبران ناپذیر را به دنبال دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط سبک خانوادگی و رفتارهای پرخطر از طریق میانجیگری عاطفه منفی و دشواری در تنظیم هیجان است. روش: این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی-هم بستگی است. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک خانوادگی، عاطفه منفی و مثبت، دشواری در تنظیم هیجان و رفتار پرخطر پاسخ دادند. از ضریب هم بستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله ی نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. یافته: نتایج نشان داد که بین سبک خانوادگی، دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای پرخطر ارتباط معنادار وجود دارد. هم چنین، این مدل از برازش مناسبی برخوردار است. به طوری که تنظیم هیجان بین سبک خانوادگی و خرده مقیاس های رفتارهای پرخطر شامل خشونت، تغذیه و مواد نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت در خانواده هایی که از انسجام، درک و ابراز گری کافی برخوردار نیستند، افراد از راهبردهای ناکارآمد تنظیم هیجان مانند رفتارهای پرخطر استفاده می کنند. به همین دلیل، می توان برای پیشگیری از آن آموزش هایی برای افراد آسیب پذیر تدوین شود.
مقایسه ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر بود. روش: روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای (پس رویدادی) بود. بدین منظور از بین جامعه آماری پژوهش که کلیه زنان با و بدون تجربه قربانی خشونت همسر در شهر اصفهان بودند، تعداد 120 نفر (60 نفر زنان دارای تجربه و 60 نفر زنان بدون تجربه قربانی خشونت همسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از آنان خواسته شد به سؤالات پرسشنامه همسر آزاری، مقیاس ناامیدی بک (BHS) و مقیاس استرس پس از سانحه می سی سی پی پاسخ دهند. داده های حاصل از پژوهش، با توجه به فرضیه های موردبررسی، با استفاده از نرم افزار SPSS.ver24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون T دو گروه مستقل) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان با و بدون قربانی خشونت همسر تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر، زنان قربانی خشونت همسر نسبت به زنان بدون تجربه خشونت همسر ناامیدی بیشتری داشته و فشار عصبی پس از آسیب بیشتری تجربه می کنند. بحث: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، ضروری است که اقدامات مشاوره ای و درمانی به موقع و مؤثر برای کاهش ناامیدی و فشار عصبی پس از آسیب در زنان در معرض خطر خشونت همسر انجام شود تا از میزان آثار زیان بار خانوادگی و اجتماعی آن کاسته شود.
تجربه زیسته جانبازان قطع نخاعی(70 درصد) از فرزندآوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر شناخت وضعیت جانبازان قطع نخاعی کمر و گردن و فرآیند فرزندآوری آنهاست. جانبازان به عنوان گروههایی که پس از جنگ از نظر روحی و جسمی درگیر پیامدهای ناخوشایند ناشی از جنگ قرار گرفته اند نسبت به گروههای دیگر معلول درگیر مشکلات «فردی»، «اجتماعی» و «خانوادگی» از جمله فرزندآوری هستند. مشکلاتی که هیچ گاه مطرح نشده و تنها از راه نزدیک شدن به زندگی آنان می توان آنها را دریافت. روش: روش شناسی تحقیق، کیفی و روش آن، پدیدارشناسی و به لحاظ ماهیت پاسخ به پرسشها چرایی، چگونگی و چیستی است. بدین منظور با20 نفر از جانبازان (مرد ) که بین سال های 1360 تا 1375 ازدواج کرده اند و با مشکلات بی فرزندی و یا فرزندآوری مواجه بودند در سه استان تهران، اصفهان و قم مصاحبه صورت گرفت. مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها: جانبازان به تناسب موقعیتهای مختلفی که در آن قرار گرفته اند یعنی مدیریت خانواده، فشارهای دیگر زندگی (مضیقه فرزند و فرزندآوری) از طریق مؤلفه های «اعتقادی»، «روانی و عاطفی»، «اقتصاد» و «حقوقی و قانونی» جهت تثبیت و استمرار و در نهایت «خود تنظیمی خانواده» و زندگی مشترک زوجین دست به انتخاب زدند. بحث: دلیل ازدواج جانبازان تنها خروج از تنگناهای متنوعی که با آن درگیر بودند، اعلام شد. رویکرد تقلیل گرایانه به ازدواج و تشکیل خانواده دارای پیامدهایی نظیر 1. آشیانه خالی (خانه های بدون فرزند). 2. نارضایتی جنسی طرفین 3. پزشکی شدن فرزندآوری و تک فرزندی 4. بار سنگین و فشار نقشی همسران جانباز 5. فرزند خواندگی بوده است. همسران آنها نیز بیشتر در جایگاه مراقبتگری قرار دارند، از نظر تعداد فرزندان انواع مختلفی از خانواده های بدون فرزند، فرزندخوانده، فرزندآوری از راه درمان، و فرزند آوری از راه طبیعی و فرزند شهید در میان آنها وجود دارد. ناتوانی جنسی، ناباروری و ناتوانی در بچه دار شدن از مهم ترین معضلاتی است که این خانواده ها آن را تجربه می کنند.
پدیدارشناسی تجارب زیسته ی زنان سالمند تنها از رهاشدگی و طرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تغییرات ساختار جمعیتی و خانوادگی کشور، سبب افزایش آمار سالمندان و ظهور قشر جدیدی از زنان سالمند تنها شده است. درک و شناخت وضعیت این گروه از زنان نه از دریچه ناظر بیرونی، بلکه از دریچه خود آنان اهمیت بسیاری در موفقیت برنامه های سالمندی و سیاست گذاری اجتماعی برای این قشر دارد. اینکه این گروه سالهای پایانی عمر خود را با چه تجربه ای پشت سر می گذارند و چه فهم و تفسیری از روابط خود با دیگران دارند، سؤال اصلی این پژوهش است. روش: در این پژوهش از رویکرد پدیدارشناسی اسمیت، فلاورز و لارکین برای فهم تجربه زیسته زنان سالمند تنها استفاده شده است. میدان مطالعه، شهر بوکان در استان آذربایجان غربی بود و جامعه موردمطالعه، کلیه زنان تنهای 60 سال به بالای ساکن این شهر بودند. تعداد 10 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته موردمطالعه قرار گرفتند. مصاحبه ها با استفاده از تحلیل تماتیک و با بهره گیری از نرم افزار تحلیل داده های کیفی (MAXQDA12) تحلیل شد. یافته ها: از مجموع مصاحبه ها، 12 مفهوم اولیه استخراج و به شیوه انتزاعی در 5 مقوله دسته بندی شدند که شامل «احساس رهاشدگی»، «احساس طردشدگی»، «احساس تنهابودگی»، «نگرانی از ذلیلی و سرباری» و «نگرانی از مردن در تنهایی» بود. بحث: این تحقیق نشان داد هرچند که زندگی تنهایی و مستقل زنان سالمند، با هنجارهای بومی ناسازگار است، ولی تغییرات ساختاری و ارزشی خانواده منجر به حاشیه ای شدن و گسترش این قشر از زنان شده است که در ضمن مسائل و مشکلات آن، واجد مزایای حمایتی محله ای است.
تجارب و چالش های دختران با سابقه ی هم خانگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرایند نوسازی و جهانی شدن و تغییرات نظام ارزشی به تدریج زمینه بروز الگوهای نوین و نامتعارفی از روابط را در میان بخشی از جوانان ایرانی فراهم کرده است. در این میان یکی از افراطی ترین اشکال روابط پیش از ازدواج، پیدایش الگوهای هم خانگی است. در کشور ما، به دلیل مغایرت این موضوع با هنجارها و ارزشهای جامعه، تحقیقات اندکی صورت گرفته است. این پژوهش به دنبال فهم عمیق تجارب و چالشهای دختران با سابقه هم خانگی است. روش: روش مطالعه حاضر از نوع پدیدارشناسی بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 16 نفر از دختران با تجربه هم خانگی ساکن شهر تهران در سال 97 در این مطالعه شرکت داشته اند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای تحلیل اطلاعات از تحلیل تماتیک استفاده شده است. یافته: تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها هشت مضمون اصلی را آشکار کرد: احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل در عرصه تعادل جنسیتی؛ نگرش منفی به ازدواج؛ تغییر نگرش به باکرگی و نقشهای جنسیتی؛ طرد و انزوای اجتماعی؛ ترس از افشای رابطه؛ نبود احساس امنیت در رابطه؛ نگرانی از بارداری؛ پرخطر و خشونت آمیز بودن رفتارها. بحث: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افراد مشارکت کننده در کنار احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل بیش تر و تغییر نگرش به نقشهای جنسیتی، با چالشهایی جدی از جمله انگ و طرد اجتماعی، کاهش سرمایه اجتماعی، احساس ناامنی، رفتارهای پرخطر (مصرف مواد و سیگار و...) و خشونت مواجه بوده اند.