مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی سالم به عنوان یکی از مهم ترین راههای دستیابی به حفظ سلامتی و تندرستی متأثر از عوامل متعددی است. در این بین، دسترسی به انواع سرمایه مرتبط با سلامت، به ویژه «سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت» دارای اهمیت ویژه ای است. «سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت» به آن دسته از منابع مبتنی بر فرهنگ اشاره دارد که برای حفظ و ارتقاء سلامت، در دسترس افراد قرار دارند. این منابع نقش تعیین کننده ای در پیشگیری و مقابله با بیماریهای مزمن دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت و ابعاد آن بر سبک زندگی سالم در میان بیماران عروق کرونر است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، افراد مبتلاء به بیماری عروق کرونر بالای 50 سال بوده اند که از اوایل بهمن ماه 1393 تا اواخر اردیبهشت ماه 1394 برای معالجه به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب شهید رجایی مراجعه کرده اند. حجم نمونه برابر با 412 بیمار بود که در بخشهای چهارگانه (داخلی مردان، داخلی زنان، دیپلمات و VIP) از طریق نمونه گیری قابل دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه براساس اعتبار محتوی تأیید شد و پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که میزان آن برای سبک زندگی سالم 914/0 و سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت 862/0 برآورد شد. به منظور تقلیل داده ها، روش تحلیل عاملی به کار گرفته شد. جهت آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری متناسب (آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که وضعیت سبک زندگی سالم بیماران پیش از ابتلاء به بیماری بر اساس مقیاس کل سبک زندگی «پایین تر از متوسط» بوده است. از میان ابعاد سبک زندگی، بعد «پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی» در وضعیت «مطلوب» و بعد «ورزش و فعالیت بدنی» در حالت «نامطلوب» قرار داشتند. سایر ابعاد تقریباً در سطح «متوسط» به دست آمد. نتایج آزمون تی نشان داد که تفاوت معنی دار آماری در میانگین نمرات ابعاد «سرمایه فرهنگی عینی مرتبط با سلامت» و «سرمایه فرهنگی نهادی مرتبط با سلامت» میان زنان و مردان مشاهده شد. به طوری که میانگین نمرات مردان بیشتر از زنان بود. با این وجود، اختلاف معنی دار آماری در بعد «سرمایه فرهنگی متجسم مرتبط با سلامت» میان دو گروه جنسی مشاهده نشد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بیانگر روابط مثبت و معنی دار آماری بین ابعاد سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت و ابعاد سبک زندگی سالم بود. همچنین، نتایج تحلیل مسیر مشخص ساخت که 624/0% از تغییرات مربوط به سبک زندگی با استفاده از تغییرات ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت قابل تبیین است. در میان ابعاد سه گانه سرمایه مرتبط با سلامت، بعد «سرمایه فرهنگی متجسم مرتبط با سلامت» با بیشترین ضریب (460/0)، در پیش بینی سبک زندگی سالم از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بحث: منابع فرهنگی از جمله عوامل تعیین کننده کنشهای افراد و پیش شرط های اساسی برای جهت گیریهای رفتار عاملان در محدوده های ساختاری هستند. این منابع از طریق فرایند جامعه پذیری، گرایشها و سلایق افراد را درون هر طبقه اجتماعی و نسل خاص، به وجود می آورند، بر این اساس سبکهای زندگی متناسب با آن طبقه یا نسل ایجاد خواهد شد. لذا، ترویج منابع فرهنگی مرتبط با سلامت (همچون آگاهی، مهارتها، ارزشها، هنجارها، وسایل و امکانات ارتقاء دهنده تندرستی و...) از عناصری کلیدی در تولید و بازتولید سبکهای زندگی سالم است. پیامد این امر کاهش نابرابریهای اجتماعی– فرهنگی در حوزه سلامت خواهد بود، به طوری که موجبات پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مزمن (بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت و ...) را برای اغلب کنش گران در سطوح مختلف (فردی و جمعی) فراهم خواهند ساخت.
جایگاه و موانع اجرایی طرح پزشک خانواده در نظام سلامت ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طرح پزشک خانواده به عنوان یکی از مهم ترین سیاست گذاریهایی است که در دهه اخیر در عرصه نظام سلامت مطرح شده، ازاین رو اهمیت و ضرورت مطالعه آن دقیقاً از اهمیت و جایگاه سلامتی در توسعه و رفاه جامعه نشأت می گیرد. بدین جهت، هدف پژوهش حاضر، مطالعه جایگاه و روند اجرایی برنامه پزشک خانواده در نظام سلامت ایران است، اینکه از چه پیشینه تاریخی، قانونی و اجرایی برخوردار است؟ و در زمینه اجرا با چه چالشها و موانعی مواجه بوده است؟ روش: پژوهش حاضر در قلمرو پژوهش کیفی است که در آن نمونه گیری مبتنی بر هدف است و برای جمع آوری داده ها از تحلیل اسنادی و مصاحبه استفاده شده است. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیز از طریق تحلیل مضمون بر اساس کدگذاری صورت گرفت. یافته ها: هم زمان با دستیابی به پیشینه تاریخی، مبانی قانونی و روند اجرایی برنامه پزشک خانواده، موانع اجرایی برنامه از نظر بستر و زمینه های آن تحت عنوان 4 مقوله اصلی شناسایی شد: «قائم به فرد بودن برنامه ها و تأثیر تغییرات مدیریت و دولت بر برنامه ملی»، «چالش ناشی از نحوه حمایت دولت دهم از پزشک خانواده»، «چالشهای فرهنگی»، «قانون گریزی، عدم اراده و تعهد سیاسی مسئولین ارشد کشوری». نتیجه گیری: پزشک خانواده که از سال 1381 به تدریج در نظام سلامت مطرح شد، می بایست برحسب قوانین موجود، چون برنامه های 5 ساله توسعه چهارم و پنجم تاکنون در سرتاسر ایران اجرایی می شد، ولی آنچه در عمل به وقوع پیوست، محدود شدن اجرای آن به روستاها و دو استان فارس و مازندران آن هم به سبک و سیاقی متفاوت از خود برنامه پزشک خانواده است که در این راستا مطالعه موانع اجرایی آن نمایان ساخت که بسیاری از زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که لازمه اجرای برنامه بودند، مهیا نبوده، زمینه هایی که نقش کلیدی در موفقیت و شکست هر برنامه ای داشته و در عرصه سیاست گذاری ضرورتاً باید بدانها توجه شود
بررسی اثر شاخصهای توسعه حمل ونقل بر فراوانی صدمات ترافیک جاده ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در ایران، تعداد مرگ ومیر ناشی از تصادفهای جاده ای در یک سال، معادل جمعیت یک یا چند شهر کوچک است. در این حوادث، علاوه بر ازدست رفتن تعداد زیادی از جمعیت و بروز مصدومیتها و معلولیتهای جسمی برای تعداد زیادی از افراد، پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و روانی متعدد دیگری نیز ایجاد می شود. با توجه به فراوانی و شدت حوادثی که در تجربه سیستم حمل ونقل جاده ای ایران ثبت شده است، پژوهش حاضر به بررسی اثر شاخصهای توسعه حمل ونقل بر فراوانی صدمات ترافیک جاده ای استانهای کشور پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و در زمره مطالعات کاربردی است که به بررسی وضعیت استانهای کشور ازنظر شاخصهای حمل ونقل با استفاده از روش شاخص ترکیبی توسعه و محرومیت پرداخته و اثر این شاخصها را بر متغیرهای حوادث جاده ای شامل تعداد مرگ ومیر و تعداد مصدومان ناشی از تصادف رانندگی را با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بررسی کرده است. یافته ها: ازنظر شاخصهای توسعه حمل ونقل جاده ای، استانهای تهران، اصفهان و مازندران وضعیت بهتری نسبت به سایر استانها دارند و اردبیل، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی از مطلوبیت کمتری برخوردارند. بیش از 50% تغییرات متغیر «تعداد مرگ ومیر» و بیش از 85% تغییرات «تعداد مصدومان» ناشی از تصادفهای رانندگی از طریق ترکیب خطی شاخصهای مورد مطالعه تبیین شده است؛ همچنین در آن دسته از استانهای کشور که با تقاضای سفر بیشتری مواجه هستند، شاخص ایمنی در سطح پایین تری قرار دارد. بحث: بر اساس یافته های پژوهش، شاخصهای مربوط به تقاضای سفر مانند «حمل ونقل مسافر و کالا» و «شرکتها و مؤسسات حمل ونقل» و «ایمنی» تأثیر معنی داری بر تعداد مرگ ومیر و مصدومان ناشی از حوادث و تصادفهای رانندگی دارند. درواقع، هرچه میزان تقاضای سفر بیشتر باشد، افزایش رفتارهای ترافیکی مخاطره آمیز رانندگان ازیک طرف و کیفیت پایین ایمنی راه و جاده از طرف دیگر در افزایش وقوع سوانح و صدمات ترافیک جاده ای مؤثر هستند.
مطالعه تجربه ایفای هم زمان نقش شغلی – خانوادگی در زنان سرپرست خانوار با تأکید بر زنان دست فروش مترو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات خانواده در مناطق مختلف جهان، حاکی از افزایش خانواده های زن سرپرست است. در شرایط کنونی، پیامد افزایش این نوع خانواده ها، فزونی فقر و آسیب پذیری اجتماعی و شیوع بالای فشارهای روانی در جامعه است. افزایش زنان شاغل به ویژه زنان سرپرست خانواری که برای گذران زندگی در مترو به دست فروشی می پردازند، از یک سو در تغییر الگوهای خانوادگی مؤثر است و از سوی دیگر، بازتاب تغییر الگوهای ناشی از تحول ساختاری در خانواده بوده و در مناسبات اجتماعی آشکار می شود. این واقعیتی است که جامعه ما از یک سو، با فشار الگوهای فرهنگی سنت گرا در زمینه نقشهای زن و مرد و تقسیم کار مبتنی بر جنسیت روبه روست و از سوی دیگر، پذیرش نقشهای اقتصادی و اجتماعی گسترده تر از جانب زنان مشارکت بیش ازپیش آنان در مسئولیتها و مشکلات زندگی خانوادگی را می طلبد. هدف از این پژوهش، شناخت آثار ایفای نقشهای چندگانه در زنان دست فروش مترو، نگرش زنان یاد شده نسبت به خودشان و راهکارهای آنان برای رفع فشارهای نقشی بوده است. روش: مقاله حاضر بر پای ه یافت ه های یک مطالعه کیفی با استفاده از تکنیک مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته با زنانی است که در مترو به دست فروشی م ی پردازن د. نمونه گیری نیز به شیوه گلوله برفی که یکی از راهبردهای نمونه گیری غیر تصادفی است، انجام شده است. یافته ها: این تحقیق نظریه های تکثر نقش و اعتلای نقش را که در چارچوب نظری تشریح شده تأیید می کند. نقشهای مختلف زنان دست فروش مترو (نقش اقتصادی، نقش مادری، نقش خانه داری) مجموعه ای از فرصتها و محدودیتها را در اختیارشان می گذارد. داشتن شغل با رشد مهارتها، ایجاد یک چهارچوب زمان بندی شده منظم برای زندگی همراه بوده و حتی فشارهای روانی ناشی از برخورد نقشها در آنها را به حداقل رسانده است. درواقع یافته ها دلالت بر این مسئله دارند که در سطح همین نمونه خاص تعدد نقش تأثیر مخربی بر این زنان نداشته است. بحث: نتایج حاکی از این واقعیت است که گرچه رویکردهایی مانند تکثر نقش و فشار بار اضافی نقش باعث شده که این افراد از نظر اختلالات روانی مثل اضطراب، خستگی و افسردگی نسبت به زنانی که فقط به نقشهای سنتی می پردازند در وضعیت نامطلوبی قرار گیرند ولی در مقابل با توجه به نظریه اعتلای نقش، اشتغال به عنوان نقشی جدید موجب عزت نفس، استقلال مالی و کسب حمایت اجتماعی گسترده تری شده است. همچنین با ایجاد حس مفید بودن، بخشی از نیازهای روانی آنان را تأمین کرده و موجب گسترش عاملیت، توانمندی و خودباوری این زنان شده است.
تمایلات شیعی- فرزندآوری در شهرستانهای بجنورد و گنبدکاووس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مقاله حاضر به بررسی الگوها و تعیین کننده های مرتبط با تمایلات فرزندآوری با تأکید بر ملاحظات مذهبی می پردازد. گرچه ملاحظات دینی و مذهبی در جامعه ما تأثیر قوی و مهمی بر زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی در ابعاد گوناگون ازجمله در زمینه تمایلات فرزندآوری دارند، اما مطالعات اندکی در این حوزه انجام گرفته است. این خلأ تحقیقات به ویژه در مطالعات تطبیقی بین دو گروه شیعی و سنی مذهب برجسته تر به نظر می رسد. به همین منظور، این مقاله شواهد پژوهشی و تجربی مناسب برای شناخت برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با مناسبات بین تمایلات فرزندآوری و تعلقات مذهبی با تأکید بر بررسی تطبیقی گروههای شیعی و سنی مذهب را ارائه و مورد بحث و بررسی قرار می دهد. روش: مقاله حاضر مبتنی بر تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق را مردان و زنان 15 ساله و بالاتر نقاط شهری و روستایی شهرستانهای بجنورد و گنبدکاووس تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، مجموعاً تعداد 870 نفر به عنوان جمعیت نمونه این تحقیق انتخاب شده اند. هدف اصلی انتخاب دو جامعه آماری مختلف در این تحقیق نیز فراهم آوردن زمینه های مناسب تر برای برسی دقیق تر پرسشهای تحقیق است بدین معنا که گروههای مذهبی مورد مطالعه این تحقیق در دو جامعه برخوردار از شرایط اقتصادی اجتماعی کمابیش متفاوت زندگی می کنند. بنابراین، بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری هر گروه مذهبی ساکن در دو جامعه آماری موردمطالعه نیز می تواند زمینه های مساعدی را برای بررسی دقیق تر این پرسش تحقیق فراهم آورد که آیا الگوهای مرتبط با تمایلات فرزندآوری تحت تأثیر شرایط اقتصادی اجتماعی گروههای مذهبی است یا اینکه اساساً ناشی از تعلقات مذهبی آنها است؟ پس از گردآوری داده های موردنیاز این تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه، از نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل داده های تحقیق استفاده شده است. یافته ها: الگوی خانواده 2 فرزندی به عنوان برجسته ترین و قوی ترین تمایل فرزندآوری در بین هر دو گروه شیعی و سنی مذهب است. الگوهای کمابیش مشابهی در خصوص سایر شاخص های مرتبط با فرزندآوری (مانند الگوهای ازدواج، سیاستهای افزایش موالید، ترجیح جنسیتی) مشاهده شده است. برعکس، الگوهای باروری ترجیحی "بی فرزندی" و "تک فرزندی" در نزد هیچ یک از این دو گروه مذهبی چندان پذیرفتنی و شایع نیست. یافته های تطبیقی نیز نشان دهنده نقش به مراتب مهم تر متغیرهای جمعیتی مانند جنسیت و محل سکونت بر روی تمایلات فرزندآوری است. بحث: گرچه تفاوتهای مهمی بین تمایلات فرزندآوری گروههای مذهبی وجود دارد، اما یافته های تحقیق حاضر هم سویی و هم خوانی بیشتری با تئوری کافمن و اسکایربک دارد مبنی بر اینکه تعلقات دینی مذهبی همچون یک عنصر ثانوی در تبیین الگوهای فرزندآوری عمل می کنند.
بررسی سبک زندگی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی از جمله مفاهیمی است که در دنیای امروزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بخشی از زندگی است که عملا در حال تحقق یافتن بوده و دربردارنده طیف کامل فعالیتهایی است که افراد در زندگی روزمره انجام می دهند.. در پژوهش حاضر انواع سبک زندگی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن بررسی شده است. با توجه به موضوع، تئوریهای جامعه شناختی افرادی نظیر وبلن، زیمل، بوردیو، پاتنام، گیدنز، چینی، اوسیم، فاضلی، پترسون، گانزبوم و دی گراف و همچنین تئوریهای روان شناختی اریکسون، آدلر و کورت لوین مورد بررسی قرار گرفت. روش: این پژوهش با روش پیمایش بین 313 نفر دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری انجام گردید. جهت نمونه گیری از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که ابتدا با 30 پرسشنامه پیش آزمون انجام شد و پس از تأیید روایی و پایاییسؤالات، سایر پرسشنامه ها نیز تکمیل و داده ها از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. سبک زندگی در 4 حوزه مدیریت بدن، سلامت، مصرف و اوقات فراغت تعریف و سنجش شد و دانشجویان برحسب ویژگیهای سبک زندگی، به سه طبقه سنتی، مدرن و ترکیبی دسته بندی شدند جهت آزمون فرضیات، از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، T دو نمونه مستقل و F، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: در میان انواع سبک زندگی (سنتی، مدرن و ترکیبی)، اکثریت دانشجویان (60.1%) سبک زندگی ترکیبی داشته اند. همچنین میان متغیرهای تحصی لات، سن و سرمای ه اجتماع ی با متغیر سبک زندگی همبستگ ی وجود دارد. این درحالی است که همبستگی میان متغیرهای وضعیت اشتغال، مدت زمان اقامت در شهر و جنس با متغیر وابست ه تأیید نگردید. با توجه به ضرایب رگرسیونی، تنها متغیرهای سرمایه اجتماعی و سن به طور مستقیم و مثبت بیشترین تأثیر را بر سبک زندگی دارند (متغیر سن با بتای 0.21 و متغیر سرمایه اجتماعی با بتای 0.15 بیشترین تأثیرات را بر متغیر وابسته داشته اند). اگرچه متغیرهای مستقل دیگ ر (وضعیت اشتغال، تحصیلات، جنس و مدت اقامت در شهر) به طور غیر مستقی م تأثیری جزئی بر سبک زندگ ی داشتند، ولی مجموع تأثی رات آنها بر متغیر مستق ل منفی و معک وس بود. بحث : پژوهش حاضر نشان داد که با افزایش سن (در فاصله سنی 50-20سال) سبک زندگی دانشجویان مدرن تر می شود و درمیان متغیرهای اجتماعی، متغیرسن بیشترین تأثیر را بر سبک زندگی دانشجویان داشته است. بدین معنی که هرچه سن دانشجویان در گروه سنی مذکور بیشتر باشد نیازها متنوع تر شده و در نتیجه سبک زندگیشان مدرن تر خواهد بود. لذا به نظر می رسد در بررسی سبک زندگی دانشجویان غیر از عوامل یاد شده، می توان عامل یا عوامل دیگری را نیز دخیل دانست. همچنین بین انواع سبک زندگی (مدرن، ترکیبی و سنتی)، اکثریت دانشجویان سبک زندگی ترکیبی داشته اند که نشان می دهد علی رغم توسعه شهرنشینی و مدرنیسم، هنوز ارزشهای سنتی اهمیت خود را در میان جوانان حفظ نموده اند و این مسأله می تواند متأثر از آموزه های دینی و فرهنگ ایرانی ما باشد.
نظام اجتماعی، چاقی کودکان و درمانهای روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقیِ کودکی در کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته به شدت افزایش یافته و شیوعی چشم گیر را تجربه می کند. چاقی بیماریِ متابولیکیِ مرتبط با شماری از بیماریها چه در قالب زنجیره علی و یا برکنار از چنان رابطه ای، به گونه ای یکتا و منفرد تحت تأثیر عاملی واحد، در نظر گرفته شده است. همچنین به احتمال زیاد، چاقیِ کودکی به چاقی بزرگ سالی نیز بدل می شود. بررسیهای گوناگونی گویای این حقیقت است که چاقی، زاده کنش و واکنشِ عوامل وراثتی (ژنتیک)، عوامل روانی – اجتماعی و متغیرهای محیطی است. برکنار از این باورِ درست که چاقی را پدیده ای زاده ترکیبی از عوامل می داند، دیدگاههای سلامت در گسترده ترین معنای آن و در فرجامین تحلیل، تنها به فرد می پردازند. بر این اساس، دیدگاههای یادشده در اکثر موارد، بی اعتنا به ساختار جامعه و منافع گروههای قدرتمند که چاقی را در کنار امری ژنتیک، زیستی، روان شناختی و رفتاری، درعین حال پدیده ای اقتصادی-سیاسی می سازند، سکوت پیشه کرده اند. لیکن تأکید یک سویه بر احتمال رابطه مورد اشاره بدون توجه موشکافانه ای بر این واقعیت که ژنتیک تحت هیچ شرایطی نمی تواند افزایش شدید شیوع چاقی آن هم در دهه های اخیر چه در جوامع پیشرفته و یا درحال توسعه را توجیه کند، عوامل اصلی یعنی متغیرهای محیطی، رفتاری و روانی- اجتماعی آن هم در چارچوب سرمایه داری به ویژه در عصر جهانی سازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، اهمیتی بی مانند به کف می آورند. مرور انتقادی منابع: در مرور درمانهای موجود برای چاقی، تمامی درمانهایی که یک جانبه عمل می کنند را به چالش کشیده و درمانهایی که برنامه اصلاح صرف تغذیه یا صرف فعالیت بدنی دارند، از لحاظ کارایی و زمان نگهداری وزن کاهش یافته زیر سؤال می روند. درمانهای ترکیبی برای اصلاح سبک زندگی که هم اصلاح تغذیه و هم فعالیت بدنی را مدنظر قرار می دهند، بهبود کارایی را به همراه داشتند، لیکن همچنان بعضی عوامل روان شناختی که در ایجاد و حفظ چاقی نقش دارند را در نظر نمی گیرند. در مرور رفتاردرمانی شناختی، کارایی در کاهش و نگهداری وزن در تحقیقات زیادی نشان داده شده است، هرچند که نحوه اجرای آن همراه با والدین و یا بدون والدین نیز از پرسشهای نحوه چینش ساختار درمان بوده است. سیر تحول درمان چاقی همگام با تغییر در موج دوم به سوم در روان شناسی به درمانهای ذهن آگاهی پرداخته است که به دلیل جدید بودن این درمان هنوز در بررسی مروری آن نیاز به پیشینه بیشتری از تحقیقات داریم. بحث: این مطالعه سعی داشته است با معرفی منطق درونی سرمایه داری و تأکید بر سبک زندگی سرمایه داری، الگوی مصرف بی رویه مواد غذایی و به وجود آمدن الگوی غذایی ناسالم برای انباشت سرمایه، به عنوان مشکلاتی در ساختار جامعه ای و نظام اقتصادی حاکم، بر مشکلات مربوط به سلامتی در چاقی کودکان، راههای درمان رایج و نواقص موجود در آنها نظر افکنده و با در نظر گرفتن تعیین کننده های اجتماعی و تغییرات محیطی عصر حاضر، ساختار محیطی و اجتماعی را به چالش کشد و نیاز به مداخله زودهنگام برای درمان چاقی را پررنگ و عوامل مؤثر در کارایی درمان چاقی در کودکان را معرفی کند.
مقایسه تغییرات رفاه سرانه ایران به دلیل افزایش نابرابری در دو سال 1382 و 1390(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: معضل اساسی که اقتصاد ایران در دهه 80 با آن مواجه بود، کاهش توان مالی دولت در ادامه دادن یارانه های اقتصادی بوده است که منجر به عدم شروع و همچنین ادامه دادن پروژه های عمرانی و حیاتی کشور شده بود و الگوی مصرف جامعه را از حالت بهینه خارج کرده بود و غیره. این دلایل باعث شد دولت شروع به اصلاحات اقتصادی (از جمله آژادسازی قیمت حامل های انرژی) با عنوان طرح تحول اقتصادی از زمستان 88 نماید که همزمان با آن، شوک های بیرونی مانند افزایش قیمت نفت و غیره نیز اتفاق افتاد و تاثیر عمیقی بر متغیرهای اصلی اقتصاد ایران از جمله نابرابری گذاشت. اینکه تغییرات نابرابری ایجاد شده در این دوره، چه تأثیری بر رفاه سرانه ایران گذاشته است در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت دیگر مساله ای که این تحقیق به دنبال حل آن است برآورد صرفا تاثیرات تغییر در توزیع درآمد (نابرابری) بر رفاه در سال 1390 نسبت به 1382 می باشد نه تغییرات درآمد. روش: در این مقاله از مطلوبیت نهایی مصرف به عنوان شاخص رفاه سرانه استفاده شده است. تابع مورد استفاده رفاه نیز، برگسون-ساموئلسون می باشد که هم تاثیرات درآمد بر رفاه را لحاظ می کند و هم توزیع درآمد را. در تابع مطلوبیت نهایی مصرف برگسون- ساموئلسون که از دو پارامتر مصرف سرانه و کشش مطلوبیت نهایی مصرف/درآمد تشکیل شده است، پارامتر دوم نشان دهنده تغییرات نابرابری است. رویکردهای مختلفی برای برآورد این کشش وجود دارد اما دو رویکرد شواهد رفتاری و ارزش های آشکارشده معتبرتر از بقیه هستند که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته اند. محاسبه تغییر رفاه در اثر نابرابری نیز برای دوره بلندمدت 8 ساله انجام شده است و انتظار می رود نتایج آن تحت تأثیر اثرات کوتاه مدت نباشد؛ یعنی قابل استفاده در سیاست گذاری های بلندمدت می باشد. یافته ها: رفاه سرانه ایران در سال 1390 نسبت به سال 1382، 5.23 درصد به دلیل افزایش نابرابری، کاهش یافته است. شایان ذکر است در دوره مذکور، در جامعه، بیزاری از نابرابری افزایش یافته است. بحث: قدر مطلق کشش مطلوبیت نهایی مصرف در ایران با استفاده از رویکرد شواهد رفتاری برای دوره های 1344-1382 و 1362-1390 به ترتیب برابر 1.56 و 1.92 برآورد شده است که نشان دهنده بیزاری از نابرابری است. در واقع، این افزایش بیزاری از نابرابری، باعث کاهش رفاه سرانه ایران به اندازه 5.23% شده است. شایان ذکر است کشش مطلوبیت نهایی مصرف بر اساس رویکرد دوم (ارزش های آشکارشده) 1 می باشد که به دلیل بالا بودن سهم درآمد نفتی در درآمدهای دولت این رویکرد نتیجه اریبی به دست داده است و قابل اتکا نیست.
رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: شهروندان قم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گذار مطلوبِ جامعه معاصر ایران از نظم سنتی به مدرن، نیازمند مشارکت سیاسی شهروندان است و تحقق این مشارکت نیز، نیازمند فراهم بودن متقدمهای مهمی ازجمله سرمایه اجتماعی است. در این رابطه، سرمایه اجتماعی عامل مهمی است که تعیین نقش و چگونگی تأثیرگذاری آن بر مشارکت سیاسی و احیاناً به فعل درآوردن نیروی بالقوه آن، اخیراً مورد توجه ویژه در محافل علمی واقع شده است و معرفت به سرمایه اجتماعی در جهت تأمین مشارکت سیاسی و نهایتاً کمک به توسعه سیاسی و تکوین و بسط دموکراسی، حائز اهمیت است. بنابراین، فرض بر این است که سرمایه اجتماعی ظرفیت کنش سیاسی افراد را افزایش داده و درنتیجه احتمال درگیری سیاسی آنان را بالا می برد. بر همین اساس، تحقیق حاضر با استفاده ازنظریه رابرت پاتنام، به آزمون رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی در بین شهروندان می پردازد. روش: تحقیق حاضر با روش شناسی کمی، روش پیمایش و تلفیقی از شیوه های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی نظام مند و تصادفی ساده در بین 383 نفر از شهروندان 18 تا 65 سال ساکن در شهر قم انجام گرفته است. یافته ها: بین همه مؤلفه های سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی شهروندان قم رابطه مثبت وجود دارد. اگرچه بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، از بین مجموع چهار متغیر پیش بین اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، آگاهی و مشارکت اجتماعی غیررسمی، تنها دو متغیر آگاهی و مشارکت اجتماعی غیررسمی اثر مستقیمی روی مشارکت سیاسی دارند که دراین بین، سهم متغیر آگاهی بیشتر از مشارکت اجتماعی غیررسمی است، اما نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تمامی این چهار متغیر توانسته اند به یکی از سه شکل مستقیم، غیرمستقیم و توأمان (هم مستقیم و هم غیرمستقیم) روی مشارکت سیاسی شهروندان قم تأثیر بگذارند که از بین آنها، بیشترین تأثیر به ترتیب مربوط به متغیرهای آگاهی، مشارکت اجتماعی غیررسمی، اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی بوده است. بنابراین، شهروندان با مشارکت سیاسی بالاتر، شهروندانی اند که از آگاهی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی غیررسمی و هماهنگی بیشتری با نظام ارزشی و هنجاری جامعه برخوردارند. بحث: اگرچه همه متغیرهای آگاهی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی غیررسمی و انسجام اجتماعی به طور مستقیم یا غیرمستقیم روی مشارکت سیاسی شهروندان مؤثرند، اما بخش محوری سرمایه اجتماعی که ضمن تقویت سایر عناصر آن، مشارکت سیاسی شهروندان را افزایش می دهد، آگاهی است. از طرفی، با توجه به روابط متقابل عناصر سازنده سرمایه اجتماعی، می توان با تقویت آگاهی، بر سایر ابعاد سرمایه اجتماعی نظیر انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی (به ویژه اعتماد نهادی) و مشارکت اجتماعی غیررسمی اثر مثبت گذاشت. درواقع، هرچه در عرصه های عمومی (اجتماعی-سیاسی) عنصر آگاهی باکیفیت تر، به هنگام تر و اجرایی تر باشد، می تواند سبب ساز افزایش مشارکت سیاسی شهروندان در سطحی بالاتر و بیشتر باشد.