مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر استراتژی قیمت گذاری شرکت های چندکاناله، در پاسخ به این سؤال است که خرده فروشان چندکاناله، قیمت یکسان یا متفاوتی را برای یک نوع کالا در کانال های متفاوت عرضه کنند.
روش: این پژوهش کیفی، از روش مرور سیستماتیک ادبیات بهره گرفته است. تمام پژوهش های مرتبط تا سال 2020 میلادی (203 پژوهش) جمع آوری و در نهایت، 86 پژوهش برتر، به عنوان منبع تحلیل انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها از روش کد گذاری باز استفاده شد.
یافته ها: بر حسب یافته های پژوهش، 49 کد استخراج شده در مرحله نخستین، به 9 مفهوم و در نهایت به 4 مقوله تبدیل شدند. مقوله ها و مفاهیم شناسایی شده عبارت اند از: ویژگی های خرده فروش (ویژگی کانال، ویژگی شرکت، پشتیبانی پس از فروش)، ویژگی های مشتریان (عوامل موقعیتی و جمعیت شناختی)، ویژگی های محصول (انواع کالا) و عوامل تحمیلی (هزینه های آشکار و پنهان و عوامل محیطی).
نتیجه گیری: ویژگی های خرده فروشان، مشتریان، محصول و عوامل تحمیلی، به عنوان عواملی شناسایی شدند که در تصمیم گیری برای قیمت گذاری کالاهای یکسان در کانال های مختلف، راهنمای مدیران شرکت های چندکاناله است.
بررسی فرایند و عوامل مؤثر بر برندسازی استارتاپ ها در ایران: مطالعه چندموردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی فرایند و عوامل مؤثر بر ایجاد برند در استارتاپ هاست. با توجه به محدود بودن مطالعات و پژوهش های صورت گرفته در حوزه برندسازی استارتاپ ها، در این مطالعه اهمیت برندسازی از نظر استارتاپ ها و استراتژی های آن ها در این زمینه بررسی می شود.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد مطالعه چندموردی و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ مدیران، به بررسی موضوع برندسازی ده استارتاپ ایرانی در صنایع مختلف می پردازد. داده های کسب شده از مصاحبه و مستندات سازمان و یادداشت های گردآوری شده در جلسه ها، به کمک نرم افزار مکس کیودا تجزیه وتحلیل می شود.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، الگوهای مشترکی در فرایند برندسازی در قالب سه تم، گرایش به برند، طرح برند و فعالیت های برندسازی مشاهده شد. فرایند برندسازی عناصر مختلفی دارد که برای ارتقای ارزش ویژه برند، هیچ یک از این عناصر نباید نادیده گرفته شود. یافت ها نشان می دهد که هیچ گروه استارتاپی وجود ندارد که برای آن ها برندسازی بی ارزش باشد و اقدامی برای برندسازی انجام ندهد. یافته های این پژوهش در زمینه فعالیت های برندنیگ نیز با ادبیات موجود تفاوت دارد، فعالیت هایی مثل روابط عمومی و اسپانسر شدن، استفاده از رسانه های اجتماعی و شراکت با دیگر شرکت ها در این پژوهش مشاهده شد که در پژوهش های قبلی به آن ها اشاره ای نشده است.
نتیجه گیری: برجسته ترین ویژگی های شرکت های استارتاپ، کمبود زمان، دانش، سرمایه و نیروی انسانی است. بنابراین به نظر می رسد که برندسازی برای رشد استارتاپ عامل مهمی باشد. در این مطالعه تأکید شد که ابعاد بصری برند، بر برند اثرگذار است. نقش روابط عمومی و رسانه های اجتماعی، شرکت در رویدادها و شراکت با سایر شرکت ها، از جمله فعالیت های برندسازی شناسایی شدند. افزون بر این، اهمیت افراد و برند شخصی آن ها در شرکت نیز، به عنوان فعالیت های برندسازی شناسایی شد.
نوآوری مدل کسب وکار پایدار در عصر دیجیتال مبتنی بر رویکرد قابلیت های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه علاوه بر جنبه های اقتصادی، پاسخ دادن به چالش های اجتماعی و زیست محیطی به نگرانی و موضوع استراتژیک اصلی کسب وکارها تبدیل شده است. از طرف دیگر، در عصر دیجیتال، سبک زندگی مشتریان نیز تغییر یافته است و از این رو، کسب وکارها با این چالش مواجهند که چگونه می توانند محصولات و خدمات خود را به شیوه های جدید دیجیتالی به نسل جدید مصرف کنندگان ارائه دهند. برای پاسخ گویی به این دو چالش، کسب وکارها به قابلیت های درونی خود اتکا می کنند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش، ارائه مدلی است برای نوآوری مدل کسب وکار در راستای پایداری و تحولات عصر دیجیتال و مبتنی بر قابلیت های پویا.
روش: روش این پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمّی) است؛ به نحوی که در مرحله نخست از روش کیفی فراترکیب و تحلیل مضمون و در مرحله دوم پژوهش، از روش کمّی مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است.
یافته ها: مدل پیشنهادی این پژوهش مشتمل بر 3 رویکرد، 4 وجه، 16 بُعد و 37 مؤلفه است که بر اساس مدل سازی کمّی، 16 بُعد در چهار سطح اصلی قرار گرفته است و به ترتیب اولویت عبارت اند از: «رایانش پایدار»، «اجرای پایدار»، «دل بستگی پایدار» و «نتایج پایدار».
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش مشخص شد که برای نوآوری مدل کسب وکار، علاوه بر طراحی آن بر اساس مؤلفه های پایداری اجتماعی و زیست محیطی و فناوری های دیجیتال، به وجه جدیدی تحت عنوان دل بستگی پایدار نیز می بایست توجه شود که بیانگر ضرورت همدلی و تعهد کسب وکارها با جامعه و محیط زیست است.
بررسی وضعیت استراتژی های مسئولانه شرکت ها در صنعت غذایی ایران: مطالعه چند موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله آن است که وضعیت استراتژی های مسئولانه شرکت ها را در صنعت غذایی ایران بررسی کند. روش: با توجه به اینکه مسئله اصلی این پژوهش چندبُعدی است و موضوع مطالعه، ماهیتی پویا دارد، رویکرد کلی آن بر مبنای جریان پارادایم کیفی قرار می گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی چندگانه اکتشافی در سه شرکت نستله، بل و هلدینگ سینا، وضعیت عناصری همچون درگیری ذی نفعان، سطح یکپارچگی نظام حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولیت اجتماعی و میزان گزارشگری اجتماعی تحلیل شده است و با الهام از مدل مراحل توسعه مسئولیت اجتماعی مولتنی، وضعیت سه شرکت یادشده بررسی و به صورت تطبیقی مقایسه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج، در دو شرکت بین المللی نستله و بل، میزان درگیری ذی نفعان در سطح بالایی است و وضعیت یکپارچگی حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولانه در این دو شرکت، به صورت یکپارچه و درونی سازی شده است و هر دو شرکت در مرحله چیرگی مدل مولتنی قرار دارند که اقدام های مسئولانه در آن، به فرهنگ غالب استراتژی تبدیل شده است؛ اما در هلدینگ سینا، وضعیت درگیری ذی نفعان محدودتر است و مدل یکپارچگی حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولیت اجتماعی، به صورت مشروعیت ابزاری است و در مرحله سیستماتیک قرار دارد. نتیجه گیری: می توان گفت که وضعیت مشابه هلدینگ سینا برای اغلب شرکت های ایرانی، بنا به دلایل و مشکلات مختلف زمینه ای، همچون زمینه های ساختاری، فرهنگی و انگیزشی و... مصداق دارد و در این موقعیت، نیاز جوامع آن است که شرکت ها برای بقای خود و جامعه ای که در آن فعالیت می کنند، سطح خود را به سطح چیرگی مسئولیت اجتماعی ارتقا دهند.
شکل گیری بازارهای خاکستری ناشی از نوسان های اقتصادی و خلأ های گمرک ها (مورد مطالعه: لوازم خانگی سامسونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی شکل گیری بازارهای خاکستری، در نتیجه نوسان های اقتصادی و خلأهای گمرکی، در خصوص برند لوازم خانگی سامسونگ است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته اکتشافی کیفی کمّی است. نمونه آماری در بخش کیفی، 20 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که با استفاده از رویکرد قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. نمونه آماری در بخش کمّی، 30 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مصاحبه و در بخش کمّی، از پرسش نامه مقایسه های زوجی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از رویکرد تئوری داده بنیاد و در بخش کمّی، از رویکرد دیمتل فازی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج دیمتل فازی، بازارچه های متعدد مرزی، بیشترین اولویت را دارد. قاچاق کالا، نوسان های شاخص های اقتصادی و رکود بازارهای لوازم خانگی، به ترتیب در رده های دوم تا چهارم قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، نوسان های اقتصادی و خلأهای نظارتی در مبادی ورودی، از علل مهم شکل گیری بازارهای خاکستری برای محصولات لوازم خانگی سامسونگ در ایران هستند. هر چه نظارت در مبادی ورودی هدفمندتر نباشد و توزیع کننده های غیرمجاز، توان واردات ساده محصولات این برند یا قاچاق آن ها را به کشور داشته باشند، احتمال شکل گیری بازارهای خاکستری افزایش خواهد یافت.
طراحی مدل تأثیر هیجان های مشتری بر قصد خرید آنلاین و خرید هیجانی محصولات آرایشی و بهداشتی لوکس با تأکید بر نقش کیفیت خدمات ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی مدل تأثیر هیجان های مشتری بر قصد خرید آنلاین و خرید هیجانی محصولات آرایشی و بهداشتی لوکس با تأکید بر نقش کیفیت خدمات آنلاین ادراک شده انجام گرفته است. روش: شناسایی ابعاد هیجان های مشتریان و کیفیت خدمات ادراک شده، در یک پژوهش اکتشافی با رویکرد کیفی انجام گرفت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23نفر از مشتریان فعال باسابقه و خرید زیاد از گروه های تلگرامی محصولات آرایشی و بهداشتی لوکس گردآوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در بخش کمی نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار پی ال اس، در س طح 385 نفر از مشتریان گروه های آنلاین تلگرامی محصولات آرایشی و بهداشتی لوکس، فرضیه های پژوهش آزمون شدند. یافته ها: داده های مرحله کیفی پژوهش، پس از تحلیل در قالب ابعاد مثبت و منفی برای هیجان های مشتری و برای کیفیت خدمات آنلاین ادراک شده در قالب کیفیت گروه، کیفیت خدمات مبادله و کیفیت تعامل، کدگذاری و طبقه بندی شد. همچنین آزمون فرضیه ها در مرحله کمّی پژوهش، نشان دهنده اعتبار مدل بود. نتیجه گیری: نظر به یافته های پژوهش، هیجان های مثبت در مقابل هیجان های منفی، به نسبت بیشتری بر تمامی ابعاد کیفیت خدمات آنلاین ادراک شده تأثیر می گذارد و در بین ابعاد کیفیت خدمات آنلاین ادراک شده، کیفیت خدمات مبادله، بیشترین تأثیر را بر قصد خرید و خرید هیجانی می گذارد؛ از این رو مدیران بازاریابی گروه های فروش این دسته از محصولات، می بایست با تأکید بر عملکرد صحیح خود در طی مبادله، هیجان مثبت و لذت بخشی را برای مشتری فراهم کنند تا قصد خرید و خرید هیجانی مشتری را افزایش دهند.
طراحی الگوی رفتاری مصرف کنندگان خدمات فایده محور نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی رفتاری مصرف کنندگان خدمات فایده محور نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند اجرا شده است.
روش: داده ها از طریق نمونه گیری هدفمند با دو دسته از مصرف کنندگان با واکنش های رفتاری متفاوت نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل شدند و در نهایت، به شناسایی مؤلفه ها و ابعاد متناظر انجامید.
یافته ها: ابعاد و مؤلفه های آمیختگی مصرف کننده در جوامع مجازی برند عبارت اند از: عوامل مرتبط با برند (جایگاه برند در ذهن مصرف کننده، رضایت از برند)، عوامل فردی (میزان گشودگی مصرف کننده، امکان ارائه خود ایدئال، نگرش به افراد با آمیختگی بالا، درگیری ذهنی با محصول، سودمندی ادراک شده از آمیختگی و انگیزه مصرف کننده از بروز آمیختگی)، عوامل اجتماعی (کیفیت تعاملات اعضا، منبع محتوا) و عوامل مرتبط با جامعه مجازی برند (میزان برآورده شدن انتظارات از جوامع، تعهد جامعه به تعاملات، جذابیت محتوا).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از نقش مؤلفه های ذکر شده بر آمیختگی مصرف کنندگان خدمات فایده محور در جوامع مجازی برند است؛ از این رو مدیران برندها باید به این مؤلفه ها توجه ویژه ای داشته باشند.