مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه در ایران به علت رواج سرمایه گذاری های نهادی با استفاده از اهرم شرکت های هلدینگی، اهمیت بنگاه های مادر دوچندان شده است. یکی از ویژگی های متمایز این نوع از سازمان ها، سبدی از کسب وکارهای متنوع است که توسط ستاد مرکزی مدیریت می شوند. پرسش اساسی این است که ستاد مرکزی برای موفقیت کل شرکت باید چه نقش هایی را ایفاء نماید. لذا، هدف از پژوهش حاضر، تبیین مداخلات و نقش های ستاد مرکزی بنگاه های مادر ایرانی در کسب وکارهای تابعه می باشد. روش: روش در این پژوهش مطالعه موردی چندگانه می باشد. موردهای تحت مطالعه در این پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شدند و شامل دو ستاد مرکزی در بنگاه های مادر وابسته به یکی از نهادهای حاکمیتی دارای فعالیت های اقتصادی می باشند. در این پژوهش از منابع داده های مختلفی از قبیل اسناد بایگانی، مستندات، مشاهده مشارکتی و مصاحبه با 15 مدیر ارشد در ستاد مرکزی استفاده شده است و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش، وجود 4 نقش در قالب 22 مداخله و بیش از 55 فعالیت را برای بنگاه های مادر ایرانی نشان داد. این نقش ها شامل «پیشگیری کننده از زیان»، «مدیر کسب وکارها»، «خلق کننده ارزش» و «تخریب کننده ارزش» می باشند. از نوآوری های این پژوهش می توان به تبیین فعالیت های «قدرت چانه زنی بنگاه مادر با نهادهای دولتی» ذیل مداخله «دارایی های بنگاه» و همچنین «اعمال سیاست ها و قوانین مخرب و محدودکننده» و «فشار به کسب وکارها برای اخذ نقدینگی» ذیل مداخله «مداخله های مخرب و اعمال محدودیت ها» اشاره نمود. نتیجه گیری: تمامی نقش های ستاد مرکزی منجر به خلق ارزش نمی شوند و گاهی اوقات مداخلات آن ها تنها جلوی تخریب ارزش را می گیرند (نقش پیشگیرنده) و برخی موارد ستاد مرکزی عامل «تخریب ارزش» در واحدهای کسب وکار می شود که عمده دلیل آن عدم شناخت کافی ستاد مرکزی از عوامل موقعیتی کسب وکارهای تابعه می باشد به گونه ای که اگر هر یک از فعالیت های خلق ارزش به درستی صورت نگیرد منجر به تخریب ارزش خواهد شد.
هم گرایی در رویکردهای چندبعدی بین بخشی و بین سازمانی در پژوهش های ارزیابی عملکرد: مرور نظام مند ادبیات B2B فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند ادبیات پژوهش در حوزه عملکرد فروش B2B، شناسایی خلأهای پژوهشی و ارائه پیشنهادهایی در این حوزه است. روش: روش اجرای این پژوهش، مرور نظام مند در بازه زمانی 1918 تا ابتدای سال 2019 است. با بررسی کلیدواژه ها در پایگاه های اطلاعاتی این حوزه و بر اساس ملاک های از پیش تعیین شده، 514 مقاله برای بررسی پیدا شد و پس از حذف مقاله های نامرتبط، در نهایت 66 مقاله برای بررسی متن اصلی باقی ماند. به منظور تکمیل ادبیات عملکرد فروشنده، با خبرگان مصاحبه های اکتشافی عمیق و نیمه ساختاریافته انجام گرفت. یافته ها: از دهه 1910 در ارتباط با ابعاد و مؤلفه های عملکرد فروشنده، پیشایندها و پیامدهای آن در سطح فردی و تک بعدی پژوهش های مختلفی انجام گرفته است. از دهه 1990 تاکنون پژوهش ها به بررسی پیشایندها و پیامدهای عملکرد فروشنده در سطوح مختلف، چندبعدی و بین سازمانی پرداخته اند و روند پژوهش مقاله ها در مؤلفه های عملکرد فروشنده، روش اندازه گیری، پیشایندها و پسایندهای آن در حرکت به سمت تفکرهای سیستمی، بین بخشی و بین سازمانی هم گرایی دارند. در انتهای پژوهش بر اساس نتایج حاصل از مرور نظام مند ادبیات و مصاحبه های انجام گرفته با خبرگان، مدلی برای عملکرد چندبعدی فروشنده ارائه شده است. نتیجه گیری: پژوهشگران، مدیران فروش و بازاریابی شرکت ها با بررسی نتایج حاصل از این پژوهش می توانند با خلاصه ای از ادبیات عملکرد فروشنده آشنا شده و از آن، برای افزایش و بهبود عملکرد فروشنده ها، به نحو مؤثرتری استفاده کنند.
واکاوی نقش زیست بوم صادرات کالاهای صنعتی بر کسب وکارهای بخش خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش، سعی می شود با طراحی زیست بوم صادرات صنعتی و واکاوی نقش آن در سطح کسب وکارهای کوچک و متوسط، بتوان عملکرد صادراتی آنها را بهبود بخشید و نقش آنها را در رشد اقتصادی کشور پُررنگ کرد. روش: در این پژوهش از روش آمیخته استفاده می شود. در مرحله نخست پژوهش، مبتنی بر ادبیات پژوهشی، 15 بازیگر اثرگذار بر عملکرد صادراتی بنگاه های صنعتی شناسایی شد و 11 خبره از وزارت صنعت، معدن و تجارت و اتاق بازرگانی ایران، رابطه میان آنها را بررسی و تحلیل کردند. نتایج مصاحبه ها از طریق روش نگاشت شناختی علّی و نرم افزار یوسینت تحلیل شدند. در مرحله دوم پژوهش، به کمک نرم افزار Smart PLS و توزیع پرسش نامه میان 97 کسب وکار صادراتی، اثرگذاری خوشه های استخراج شده از مرحله نخست، بر عملکرد صادراتی کسب وکارها بررسی شد. یافته ها: بازیگران شناسایی شده در چهار خوشه هژمونی دانشی، فرهنگ تولید، دیپلماسی بازار و ساختار انسانی بنگاه دسته بندی شدند. سه خوشه نخست با یکدیگر تعامل دوطرفه و قوی دارند و خوشه ساختار انسانی بنگاه نیز به عنوان عنصر زیرساختی، به طور مستقل بر خوشه های هژمونی دانشی و فرهنگ تولید مؤثر است. نتیجه گیری: بنگاه ها باید برای دستیابی به بهترین عملکرد صادراتی، بر تمام این چهار خوشه تمرکز کرده و برای هر یک از آنها، راهبردهای منحصربه فردی طراحی و پیاده سازی کنند. بی توجهی به هر یک از این چهار خوشه، سبب نزول عملکرد صادرات شرکت ها می شود. خوشه های دیپلماسی بازار و فرهنگ تولید، مفاهیم بدیعی هستند که شرکت ها باید برای کسب بهترین عملکرد صادراتی، در این حوزه ها آموزش ببیند.
مدل تجاری سازی ایده فروش الکترونیک با به کارگیری نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در دنیای رقابتی امروز، تجاری سازی و بهره گیری از ایده های نو بسیار حیاتی است، در واقع می توان گفت که یکی از دلایل اصلی پیشرفت تکنولوژی در کشورهای توسعه یافته، توجه به مسئله تجاری سازی ایده ها بوده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه هدف این پژوهش را افرادی با دانش کافی در خصوص فروش الکترونیک و رسانه های دیجیتال در کشور و شاغلان رده های مدیریتی شرکت های فعال در فروش الکترونیک تشکیل داده است. نمونه گیری در پژوهش حاضر به صورت هدفمند انجام گرفت و 14 نفر از میان افراد ذکرشده انتخاب شد. در این پژوهش برای جمع آوری دیدگاه های افراد مرتبط با عرصه فروش الکترونیک و رسانه های دیجیتال از ابزار مصاحبه استفاده شده است. یافته ها: بر اساس تحلیل مصاحبه های صورت گرفته، ۲۷۷ کد باز اولیه شناسایی شد که این کدها به 20 کد محوری و 5 کد منتخب کاهش داده شدند. در نهایت با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد، کدهای شناسایی شده در 6 طبقه هسته ای شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مقوله های علّی (دانش و شناخت نیازهای بازار، حمایت مالکیت فکری و اتخاذ چشم اندازهای بازاریابی)، مقوله های محوری (خلاقیت و ایده پردازی، کاربردی بودن ایده، حمایت از ایده پردازی و ریسک پذیری)، مقوله های راهبردی (آموزش، پژوهش و توسعه، سازوکار های مدیریتی و شناسایی نیازهای مشتری)، مقوله های زمینه ای (بررسی های محیطی، منابع مالی و انسانی و بسترهای سازمانی)، مقوله های مداخله گر (زیرساخت های قانونی، عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و توسعه فناوری) و مقوله های پیامدی (فروش و سود بیشتر، رضایت مشتری، نوآوری و توسعه خدمات) بر تجاری سازی ایده فروش الکترونیک تأثیرگذارند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر هر یک از مقوله های مختلف بر تجاری سازی ایده فروش الکترونیک است، از این رو برای موفقیت در فروش الکترونیک، باید به این مقوله ها توجه ویژه ای شود.
طراحی مدلی برای محرک های همکاری رقابت (نمونه پژوهش: هنر صنعت فرش دست باف ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اصلی طراحی مدل محرک های همکاری رقابت در هنر و صنعت فرش دست باف اجرا شده است و اهداف فرعی آن، شناسایی محرک های همکاری رقابت و بررسی روابط علّی میان محرک های همکاری رقابت در هنر و صنعت فرش دست باف است.
روش: پژوهش پیش رو، از نظر هدف اکتشافی و از نظر رویکرد، کیفی کمی است. جامعه آماری آن تولیدکنندگان فرش دست باف ایران است که در مرحله نخست 32 نفر، در مرحله دوم 6 نفر و در مرحله سوم 14 نفر برای نمونه انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری، غیرتصادفی و از نوع قضاوتی است. برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی و دو ابزار مصاحبه و پرسش نامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از سه روش تحلیل محتوا برای شناسایی متغیرهای اولیه، روش مدیریت تعاملی برای شناسایی متغیرهایی نهایی و روش مدل سازی ساختاری تفسیری برای شناسایی روابط میان متغیرها و در نهایت ترسیم مدل استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که در هنر یا صنعت فرش دست باف برای پیوستن به شبکه همکاری رقابت ده محرک اصلی به نام های خلاقیت، استانداردسازی، صرفه جویی، نفوذ و تسلط، منابع منحصربه فرد، سود و منفعت، بازارسازی، برقراری ارتباط، شهرت و اعتبار و مقابله با مشکلات وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که محرک های کلیدی و پرنفوذ همکاری رقابت در هنر یا صنعت فرش دست باف، محرک های خلاقیت، استانداردسازی و صرفه جویی هستند.
بررسی آثار متقابل تبادل اطلاعات، سرمایه رابطه ای و عدم اطمینان محیطی بر عملکرد سرمایه گذاری های مشترک (مورد مطالعه: شرکت های پیمانکاری EPC صنعت نفت و گاز و پتروشیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف سنجش آثار متقابل تبادل اطلاعات، سرمایه های رابطه ای (شامل اعتماد دوجانبه و تعهدهای متقابل) و عدم قطعیت محیطی، بر عملکرد سرمایه گذاری های مشترک یا ائتلاف های استراتژیک اجرا شده است. روش: جامعه پژوهش، شرکت های پیمانکاری ایرانی فعال در صنعت ساخت وساز و دارنده گواهی نامه صلاحیت طرح، تدارک و ساخت در رسته نفت، گاز و پتروشیمی در نظر گرفته شده است. داده های این پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه جمع آوری شده و با روش معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، تبادل اطلاعات هم به طور مستقیم و هم از طریق اعتماد دوجانبه و تعهدهای متقابل، بر عملکرد مشارکت ها تأثیر مثبت معناداری می گذارد. از سوی دیگر، مشخص شد که عدم قطعیت محیطی، هیچ گونه نقش تعدیل کننده منفی یا مثبتی روی اثر تبادل اطلاعات بر اعتماد دوجانبه و تعهدهای متقابل ندارد؛ اما روی تأثیر اعتماد دوجانبه و تعهدهای متقابل بر عملکرد مشارکت اثر مثبت می گذارد. به علاوه، عدم قطعیت محیطی، روی اثر تبادل اطلاعات بر عملکرد مشارکت، تأثیر منفی دارد. نتیجه گیری: در مشارکت ها، عملکرد خوب نتیجه بهبود و تحول سرمایه رابطه ای میان شرکای ائتلاف است. مدیران باید از این موضوع آگاه باشند که تبادل دوجانبه اطلاعات، آغازگر چرخه بهبود روابط یا به تعبیر دیگر، همان سرمایه رابطه ای است؛ زیرا تبادل اطلاعات به آغاز و ایجاد روابط و در نتیجه، اعتماد دوجانبه و تعهدهای متقابل کمک می کند. این گفته بر این موضوع دلالت دارد که شرکا در مشارکت، به تبادل اطلاعات فعال نیاز دارند و باید در این زمینه بکوشند تا بتوانند روابط را در ابتدا و در مراحل مختلف ارتقا دهند.
بررسی مفهوم مالکیت روان شناختی از دیدگاه خریداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: برای بهبود فرایند تعامل با خریداران، مالکیت روان شناختی بخش جدایی ناپذیر مشارکت و ارتباط خریداران محصولات و خدمات با سازمان تلقی می شود. هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین مفهوم مالکیت روان شناختی از دیدگاه خریداران و شناسایی روابط متقابل و تعاملات درونی موجود میان عناصر نام برده است. پژوهش حاضر با هدف فهم ذات و جوهره پدیده مالکیت روان شناختی خریداران اجرا شده است.
روش: روش پژوهش حاضر، نوع خاصی از سنت پژوهش کیفی به نام نظریه داده بنیاد است که مطابق با الگوی نظام مند این نظریه با مشارکت 10 نفر از خبرگان خوش نام و باسابقه از میان مدیران حوزه بازاریابی و بازرگانی صنایع اجرا شده است. ضمن انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی نظرهای آنان، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرایند کدگذاری باز گردآوری و از بطن آنها مقوله هایی استخراج شدند. سپس، با استفاده از روش تحلیل تم به شناسایی، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA اقدام شد.
یافته ها: 10 مؤلفه اصلى و 27 زیرمؤلفه استخراج و در قالب الگوی نظرى بر مبناى نظریه داده بنیاد به دست آمد. یافته های پژوهش ضمن اشاره به مفاهیم پیش بینی کننده مالکیت روان شناختی خریداران، به شناخت و مفهوم پردازی متغیرهای مختلف مؤثر بر این پدیده تأکید می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، ضمن وارد کردن مفهوم رویکرد خریداران به ادبیات مالکیت روان شناختی، زمینه را برای تبیین مفهوم آن، تفکیک این پدیده از موارد مشابه و تنظیم استراتژی های تعامل با خریداران در سطح عالی سازمان فراهم کرده است.
مقایسه فرایند شناختی مردان و زنان هنگام خرید (نمونه پژوهشی: بررسی تأثیر برند با استفاده از دستگاه ردیاب چشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی تفاوت شناختی ناشی از فرایند دیداری در زنان و مردان در زمان تصمیم گیری برای خرید یک نوشیدنی در مواجهه با برندهای معروف و ساختگی. روش: ابزار استفاده شده در این پژوهش، دستگاه ردیاب چشم است. این پژوهش بر تأثیر برند تمرکز کرده و لوگوی برند، به عنوان نماد دیداری بررسی شده است، ابتدا داده های موجود به کمک نرم افزار توبی پیش پردازش شدند، سپس خروجی اکسل داده ها در نرم افزار SPSS تحلیل شد. در اجرای این پژوهش 53 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با گروه سنی بین 19 تا 25 سال شرکت کردند که 51 درصد از این افراد زن بودند. یافته ها: بر اساس نتایج، زنان و مردان هنگام تصمیم گیری برای خرید، الگوهای دیداری متفاوتی دارند و در نتیجه فرایندهای شناختی متفاوتی از خود نشان می دهند؛ به طوری که مدت زمان توجه در مردان بیشتر از زنان است، از این رو، فرایند شناختی در زنان در زمان کوتاه تری رخ می دهد. اما 65 درصد از افرادی که هنگام مواجهه با برند معروف، انتخاب پیش فرض خود را به نفع کالای دارای برند معروف تغییر داده اند، زن بودند، بنابراین زنان در مقایسه با مردان، به برند علاقه بیشتری نشان می دهند. نتیجه گیری: علاوه بر اینکه در فرایند شناختی زنان و مردان هنگام خرید تفاوت معناداری مشاهده شد، انتخاب های نهایی صورت گرفته نشان داد که این تفاوت فقط به فرایند دیداری محدود نیست و تصمیم گیری نهایی در دو جنسیت نیز تفاوت معناداری دارد.
رفتار متکبرانه مصرف کننده؛ فهمی از برداشت های معناآفرین با استفاده از پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، به بررسی درک «رفتار متکبرانه مصرف کننده» میان افرادی که این رفتار را تجربه کرده اند، پرداخته شده است. رفتار متکبرانه مصرف کننده، نشان دهنده تمایل افراد به استفاده و نمایش اموال به منظور ایجاد برتری اجتماعی است.
روش: در این پژوهش بنا بر نیاز به استفاده از تجربه های زیسته افراد درگیر در موضوع پژوهش (افرادی که رفتار متکبرانه مصرف کننده را تجربه کرده اند)، از روش پژوهش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری معیارمحور (شدت) و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع با 10 نفر مصاحبه کامل انجام شد. اعتبار نتایج به دست آمده با استفاده از پرانتزگذاری دانش قبلی پژوهشگر، مراجعه مجدد به شرکت کنندگان و تأیید آنها مشخص شد.
یافته ها: یافته ها گویای ساختاری پنج بُعدی برای رفتار متکبرانه مصرف کننده، شامل مصرف مبتنی بر تصویر، مصرف مبتنی بر خودنمایی، بالیدن مصرف کننده، برتری مصرف کننده و نیاز به منحصربه فرد بودن است. چهار بُعد نخست با پژوهش های قبلی انجام شده در این زمینه هماهنگی دارند و بُعد نیاز به منحصربه فرد بودن، بُعدی جدید است که با توجه به اظهارات افراد به ساختار رفتار متکبرانه مصرف کننده اضافه شد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش در شناخت، درک و پیش بینی رفتار مصرف کننده مؤثر است و به کارگیری صحیح آنها در افزایش رضایت مشتری و در نهایت افزایش فروش، نقش شایان توجهی ایفا می کند.
ارزیابی تأثیر کیفیت اطلاعات گردشگری در رسانه های اجتماعی بر شکل گیری تصویر ذهنی مقصد با بهره گیری از نظریه مجموعه های راف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، استخراج مدل قوانین تأثیر کیفیت اطلاعات گردشگری در رسانه های اجتماعی بر شکل گیری تصویر ذهنی مقصد به کمک نظریه راف است که بر قصد خرید گردشگران (متغیر رفتاری در پژوهش حاضر) اثر می گذارد. روش: این پژوهش از دیدگاه هدف توصیفی پیمایشی، از نظر استراتژی، اکتشافی متوالی و از نظر شیوه تحلیل داده ها، آمیخته است. ابتدا با استفاده از روش دلفی داده های کیفی و سپس با توزیع پرسش نامه میان نمونه منتخب از گردشگران، داده های کمّی جمع آوری شدند. سپس با بهره گیری از نظریه راف، مدل مفهومی به دست آمده به تأیید رسید. برای استخراج قواعد تصمیم از نرم افزار Rosetta استفاده شد. با توجه به الگوریتم های مختلف تکمیل داده ها، گسسته کردن مقادیر و تولید بی زائده، در مجموع بهترین مدل با هفت قانون و دقت پیش بینی 3/99 درصد انتخاب شد. یافته ها: به کمک نظریه مجموعه های راف، به طور کلی 128 قانون منطقی استخراج شد که اغلب آنها جامع و دقیق نبودند؛ اما از بین آنها، 7 قاعده با بیشترین تکرار و دقت و بر اساس سایر قواعد اعتبارسنجی انتخاب شد (مندرج در جدول 3). تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اطلاعات به روز، مرتبط و کامل در رسانه های اجتماعی، بر شکل گیری تصویر شناختی و عاطفی کاربران تأثیری بسیار قوی دارند و اطلاعات جالب و ارزش افزا، تأثیر کمابیش قوی و ویژگی های وب سایت های گردشگری، تأثیر ضعیفی بر شاخص یادشده می گذارند. همچنین تصویر شناختی و عاطفی بر تصویر رفتاری قصد خرید کاربران تأثیر مثبتی دارد. نتیجه گیری: از میان مدل های ممکن مجموعه راف در پژوهش حاضر، بهترین مدل نشان می دهد که باید صاحبان و مدیران صفحات گردشگری، قراردادن اطلاعات مقصد مرتبط، به روز و کامل را در رسانه های اجتماعی در اولویت قرار دهند. همچنین، لازم است که این افراد در شبکه های اجتماعی، به تولید اطلاعات گردشگری با محتوای جالب و ارزشمند با تأکید بر ویژگی های کاربردی محتوا و جذابیت های بصری، آوایی و حسی توجه کنند.
شناسایی و اولویت بندی پیشایندهای شخصیتی و جمعیت شناختی پذیرش سازوکارهای بازی گونگی، به منظور افزایش تعامل در باشگاه مشتریان بانکی (نمونه پژوهش: بانک حکمت ایرانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازی گونگی به مفهوم استفاده از مؤلفه های انگیزشی بازی و روش های طراحی بازی در زمینه های غیربازی، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با توجه به جدید بودن این مفهوم و پژوهش های کمّی که در این حوزه نوپا، به ویژه در صنعت بانکداری وجود دارد، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های انگیزشی بازی گونگی بر میزان تعامل مشتریان در باشگاه مشتریان صنعت بانکداری (بانک حکمت ایرانیان) با مشاهده ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا در دسته پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. به منظور جمع آوری داده ها، پرسش نامه 32پرسشی تدوین شده است که در نهایت با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 پاسخ جمع آوری شدند.
یافته ها: بر اساس ترجیحات گزارش شده توسط مشتریان مشخص می شود که هر یک از اعضای باشگاه مشتریان با ویژگی های جمعیت شناختی و شخصیتی با چه نوع مؤلفه های انگیزشی بازی گونگی جذب و سرگرم می شوند و در ازای فعالیت های خود، انتظار دریافت چه پاداش هایی دارند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، برای طراحان سامانه های بازی گونگی، مجموعه راهکارها و رهنمودهایی ارائه شده است تا به کمک آن بتوانند ضمن شناسایی ویژگی های مشتریان بانکی به شخصی سازی مؤلفه های انگیزشی و در نهایت تأمین رضایت آنها از عضویت و فعالیت در باشگاه مشتریان بپردازند.
نقش شخصیت تلویزیونی مصرف کنندگان و تعامل با مخاطبان در رفتار خرید تلویزیونی (نمونه پژوهی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه خرید تلویزیونی به دلایلی همچون کاهش در هزینه ها، دسترسی سریع و آسان به خدمات، شفاف سازی و ارائه اطلاعات جامع و غیره، به یکی از ابزارهای پرکاربرد در بازاریابی و تبلیغ تبدیل شده است. اما مرور ادبیات پژوهش نشان می دهد که چنین مفهومی به دلیل نوظهور بودن، به ویژه در ایران، به شکل کاملی بررسی نشده است. بر این اساس، هدف این پژوهش، شناسایی عواملی است که بر رفتار خرید تلویزیونی مصرف کنندگان تأثیر می گذارند. بدین منظور، متغیرهای وابستگی به تلویزیون و مواجهه با تلویزیون، مواجهه با خرید تلویزیونی و وابستگی به خرید تلویزیونی، اثرهای مشارکت تلویزیونی و تعامل فرااجتماعی، به عنوان عوامل تعیین کننده رفتار خرید تلویزیونی در نظر گرفته شدند. روش: با توجه به محتوای بررسی شده، پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری، شهروندان 18 ساله و بزرگ تر از 18 سال شهر اردبیل هستند که حداقل یک بار تجربه خرید تلویزیونی را داشته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل پژوهش با تأثیرگذاری معنادار مثبت، به گسترش رفتارهای خرید تلویزیونی منجر می شوند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با شناسایی عوامل تسهیل کننده رفتار خرید تلویزیونی، به مدیران بازاریابی در سیاست گذاری درست برای اثربخشی فعالیت های بازاریابی کمک می کند.