مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فلسفه تربیتی و سبک شناختی در حل مسأله معلم با رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان و معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کردکوی است که از میان آن ها 155 معلم و 361 دانش آموز (شامل 184 دانش آموز پسر و 177 دانش آموز دختر) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. معلمان پرسشنامه فلسفه تربیتی و مقیاس سبک شناختی در حل مسئله، و دانش آموزان پرسشنامه قضاوت اخلاقی را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش همبستگی اسپیرمن انجام گرفت. یافته ها نشان داد بین فلسفه های تربیتی پیشرفت گرایی، بازسازی اجتماعی و فلسفه تربیتی اسلامی در معلمان و رشد قضاوت اخلاقی در دانش آموزان رابطه مستقیم وجود دارد؛ اما رابطه بین فلسفه های تربیتی پایدارگرایی، بنیادگرایی و وجودگرایی در معلم با رشد قضاوت اخلاقی در دانش آموزان معنادار نیست. یافته های آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد اولویت های فلسفه های تربیتی بین معلمان مورد مطالعه به ترتیب، فلسفه تربیتی اسلامی، پایدارگرایی، وجودگرایی، بنیادگرایی، بازسازی اجتماعی و پیشرفت گرایی بوده است. با استفاده از آزمون یومن ویتنی، یافته ها نشان داد میان دانش آموزان پسر و دختر از لحاظ رشد قضاوت اخلاقی تفاوت وجود دارد و از این نظر پسران بالاتر از دختران هستند. در نهایت، بر اساس نتایج، پیشنهادهایی حول محور ارائه آموزش های لازم به معلمان و دانشجویان تربیت معلم بیان شد.
میزان انطباق محتوای برنامه های درسی دوره ابتدایی با نیازهای مرتبط با ارتقای سواد محیط زیستی دانش آموزان در حوزه شناختی از دیدگاه معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه میزان انطباق محتوای برنامه های درسی دوره ابتدایی با نیازهای مرتبط با ارتقای سواد محیط زیستی دانش آموزان در حوزه شناختی از نظر معلمان ابتدایی شهر ازنا در سال 1398 بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر ازنا در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 951 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 270 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای طبقه بندی حوزه شناختی بلوم بود که به منظور بررسی روایی سازه آن از تحلیل عاملی تأییدی با رویکرد کوواریانس به وسیله نرم افزار Lisrel8.8، روایی صوری و محتوایی از نظرخواهی از متخصصان و پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین، به منظور بررسی نوع توزیع داده ها از ضرایب چولگی و کشیدگی و جهت بررسی سؤالات پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای مستقل و فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان داد از نظر معلمان ابتدایی شهر ازنا، برنامه های درسی دوره ابتدایی با نیازهای مرتبط با ارتقای سواد محیط زیستی دانش آموزان در حوزه شناختی و شش حیطه آن بر اساس دیدگاه بلوم، مطابقت دارد. البته میزان مطلوبیت حیطه ها یکسان نبوده و متفاوت است، رتبه بندی حیطه ها از نظر میزان توجه در برنامه درسی عبارت بودند از تحلیل، دانش، ترکیب، ارزشیابی، به کاربستن و فهمیدن.
تحلیل ابعاد اجتماعی دانش محتوای آموزشی در آموزش ریاضی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر شرایط زمینه ای و مکان های نمادین، مانند خانواده و مدرسه بر موفقیت نوجوانان در یادگیری ریاضی تنظیم شده است. فضای نظریِ این پژوهش، دیدگاه تلفیقی و چندبُعدی «دانش محتوای آموزشی» است. در این دیدگاه، نقش شرایط زمینه ای، به ویژه متغیرهای اجتماعی در تمام ابعاد آموزش و یادگیری بسیار کلیدی است؛ و خصلت اجتماعی- فرهنگی این فرایند کاملاً برجسته است. روش انجام تحقیق، بنا به امکانات و ماهیت تحقیق، سنجش اجتماعی است؛ و عمده گزارش تحقیق مبتنی بر نتایج پیمایش است. نمونه تحقیق، شامل 398 نوجوان، از شش دبیرستان متفاوت در سطح استان البرز بوده است. نتایج تحقیق، با توان تبیینِ 57 درصد از تغییرات نمره ریاضی دانش آموزان، چگونگی تأیید فرضیه های تحقیق را آشکار می کند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندگامه حاکی از آن است که شرایط کلاس درس به مثابه مهم ترین مکان نمادین در آموزش ریاضی و فیزیک بیشترین نقشِ تقویت کننده را در کسب نمره ریاضی دارد. همچنین، آشکار می شود شرایط اخلاقی و انضباطی پاسخگویان مهمترین متغیرهای زمینه ای هستند که شرایط آموزشی و یادگیری فراگیران را تضمین می کنند.
واکاوی موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی در نظام آموزش عالی تربیت معلم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان ایران با روش ترکیبی به شیوه متوالی مبتنی بر روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفت. در مرحله کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از استادان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی شناسایی شد. نمونه و اطلاعات بخش کمی، دیدگاه های ۲۴۰ نفر از جامعه تقریباَ ۹۵۰ نفری اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است که با توجه به جدول کرجسی و مورگان، و بهره گیری از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات براساس فرم مقایسات زوجی مشکلات و موانع تدوین شد. تحلیل انجام گرفته در مرحله نخست پژوهش به این سؤال که «موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کدامند؟» پاسخ داد. در این مرحله تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی با روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد، سه دسته موانع و مشکلات در حوزه فعالیت های آموزشی، عوامل نهادی و حوزه فرهنگی و پژوهشی (پنج مؤلفه آموزشی، چهار مؤلفه نهادی و چهار مؤلفه فرهنگی و پژوهشی) بر سر راه فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. برای هر یک از این سه حوزه شاخص هایی معین شده که اولویت آن ها در مجموعه موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی به ترتیب، ارزیابی، خدمات اجتماعی، محتوا، فرهنگ بومی، برنامه و اجرا بود. نتایج، لزوم بازنگری و تدوین دستورالعمل و نظام نامه ها را در بخش هایی که دارای بیشترین اولویت در میان موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است، نشان می دهد.
ارائه مدل سنجش اثربخشی کارکردهای دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل سنجش اثربخشی کارکردهای دانشگاه فرهنگیان بود، که با رویکرد آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی، استراتژی پژوهش داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل افراد متخصص و خبره و آشنا به دانشگاه فرهنگیان بود. 21 مشارکت کننده با توجه به اشباع نظری داده ها با روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که روایی آن با روش سه سویه سازی و پایایی آن از طریق کاپای کوهن به دست آمد. برای تحلیل داده ها روش تحلیل تم و نرم افزار MAXQDA استفاده شد. مدل سنجش اثربخشی کارکردهای دانشگاه فرهنگیان با کارکردهای مربوط به درون داد (صلاحیت حرفه ای، برنامه درسی، نیازسنجی، منابع)، کارکردهای مربوط به فرایند (فرایند آموزشی، فرایند پژوهشی، فرایند حمایتی)، کارکردهای مربوط به برون داد (انتقال دانش، جامعه یادگیرنده، ارتباطات) ارائه شد. در بخش کمی، پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 779 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 227 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود که روایی آن به کمک روایی صوری، محتوایی و تشخیصی و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ بررسی شد. برای تحلیل داده ها گردآوری شده، آزمون تی تک نمونه اجرا شد. نتایج نشان داد سطح معناداری در همه مؤلفه ها (به غیر از مؤلفه های منابع و ارتباطات) کمتر از 05/0 است. بنابراین، وضعیت این مؤلفه ها به جز مؤلفه های منابع و ارتباطات در حد مطلوب است.
رواسازی پرسشنامه هیجان های تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی (AEQ-ES)
حوزه های تخصصی:
هیجان های تحصیلی آن دسته از هیجان هایی هستند که دانش آموزان به طور خاص در جریان فعالیت های تحصیلی خود تجربه کرده و بر ابعاد مختلف یادگیری آنان آثار مهمی می گذارند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی روایی عاملی و پایایی پرسشنامه سنجش هیجان های تحصیلی دانش آموزان ابتدایی (AEQ-ES)[1] است. به این منظور، 386 نفر از دانش آموزان دختر و پسر از میان دوره دوم مدارس ابتدایی شهر سنندج به شیوه خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش های پرسشنامه در زمینه هیجان های مرتبط با درس علوم تجربی جواب دادند. سپس روایی ابزار با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ و پایایی بازآزمایی مورد سنجش قرار گرفت. یافته های تحلیل تأییدی نشان داد که ساختار عاملی تعیین شده برای ابزار برازش قابل قبولی با داده ها دارد و تمامی شاخص های نیکویی برازش، مدل را پشتیبانی می کنند. همچنین، بررسی پایایی نشان داد هم ضرایب آلفای کرانباخ و هم ضرایب بازآزمایی زیرمقیاس های ابزار از 70/0 تا 89/0 متغیر هستند که نشان دهنده همسانی درونی مناسب آن است. بنابراین، به نظر می رسد این پرسشنامه ابزار مناسبی برای سنجش هیجان های تحصیلی دانش آموزان در دوره ابتدایی در درس علوم تجربی و سایر دروس است.
بررسی وضعیت سایش اجتماعی کارکنان و رابطه آن با بیگانگی شغلی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش لرستان
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سایش اجتماعی کارکنان و رابطه آن با بیگانگی شغلی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش لرستان انجام شد. روش مطالعه، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان در سال تحصیلی 1395 به تعداد 371 نفر بودند که تعداد 191 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد سایش اجتماعی دافی و همکاران (2002) و بیگانگی شغلی صداقتی فرد و عبدالله زاده (1388) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون کولموگروف – اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون خی دو ، رگرسیون گام به گام استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار 21SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد ضریب همبستگی چندگانه بین سایش اجتماعی کارکنان و بیگانگی شغلی کارکنان برابر با 438/0 و ضریب تعیین آن برابر با 191/0 بود. همچنین، ضریب هبستگی پیرسون بین بعد سایش سرپرست در ابعاد سایش اجتماعی و بیگانگی شغلی (405/0 = r) و بعد سایش همکار در سطح فردی از ابعاد سایش اجتماعی و بیگانگی شغلی (377/0 = r) در سطح آلفای 1 درصد معنا داربود (001/0>P).
پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس مؤلفه های خودارزشمندی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس مؤلفه های خودارزشمندی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجومعلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی (پردیس های علامه امینی و فاطمه الزهرا) در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد ۱۶۵۴ نفر بود. حجم نمونه براساس جدول مورگان ۲۹۱ نفر برآورد شد که از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (۲۰۰۳) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (۱۹۸۹) استفاده شد. برای تحلیل داده ها آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه برای تحلیل داده ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد تمامی مؤلفه های خودارزشمندی به غیر از مؤلفه عشق خدایی، ارتباط معناداری با بهزیستی روان شناختی دارند و نتیجه رگرسیون چندگانه نشان داد حمایت خانواده با مقدار ۱۴۴/۰ B=، جنبه جسمانی و ظاهری با مقدار ۱۷۹/۰ B=، عشق خدایی با مقدار ۱۶۰/۰- B=، شایستگی علمی با مقدار ۱۲۲/۰ B=، تقوی و پرهیزکاری با مقدار ۱۷۷/۰ B=، موافقت از دیگران با مقدار ۲۹۷/۰ B=، قدرت پیش بینی بهزیستی روان شناختی را دارند و متغیر رقابت و سبقت جویی توانایی پیش بینی را ندارد. در نتیجه، مؤلفه های خودارزشمندی، نقش مهمی در بهزیستی روان شناختی و بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان دارند و درآینده می توانند در تربیت و تحصیل دانشجویان مؤثر باشند.
تأثیر ابعاد مدیریت دانش بر انگیزش و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت دانش بر انگیزش و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی شهر شیراز بوده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش توصیفی – همبستگی اجرا شده است. جامعه آماری شامل600 نفر دبیران تربیت بدنی شهر شیراز بوده اند، که با نمونه گیری طبقه ای تصادفی و طبق جدول مورگان 234 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه تطبیق یافته مدیریت دانش مدل نوناکا و تاکوچی (1995) با چهار مؤلفه اجتماعی سازی، برونی سازی، درونی سازی، ترکیب دانش استفاده شد. ضریب پایایی این پرسشنامه 97/0 به دست آمد و روایی آن تأیید شد. همچنین، از پرسشنامه های انگیزش شغلی دبیران پارسا و همکاران (1393)، و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی همتی نژاد (1388) با روایی تأیید شده و به ترتیب با ضرایب پایایی 95/0 و 87/0 استفاده شد. برای بررسی تأثیر متغیرها مدل سازی معادلات ساختاری اجرا شد. یافته ها نشان داد، متغیر درونی سازی دانش بیشترین میزان ضریب تأثیر را بر عملکرد شغلی و انگیزش شغلی را ایفا می کند و مدیریت دانش علاوه بر تأثیر مستقیم دارای تأثیر غیر مستقیم بر عملکرد شغلی از طریق ایجاد انگیزه شغلی نیز است. پیشنهاد می شود، به ایجاد جو اعتماد در بین دبیران ورزش تلاش شود، به گونه ای که دبیران خطری را از جانب انتقال دانش شغلی خود به دیگر افراد احساس نکنند.
آسیب شناسی برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان بر اساس مدل تحلیلی سه شاخگی «3c»
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان بر اساس مدل سه شاخگی و ارائه مدلی مفهومی بر اساس روابط بین ابعاد سه گانه ساختاری، رفتاری و زمینه ای است. جامعه آماری پژوهش را همه مدرسان، معلمان راهنما و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند که تعداد 125 دانشجو بااستفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و بر اساس جدول مورگان، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد که پس از تأیید روایی صوری و محتوایی آن توسط صاحب نظران، پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با 97/0 محاسبه شد. داده های پژوهش با آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن و با نرم افزار SPSS تحلیل شد. با توجه به اینکه آسیب های رفتاری در اولویت اول آسیب ها قرار دارند، به نظر می رسد دانشگاه باید برنامه ها و سیاست های خود را در برقراری ارتباط مناسب با آموزش و پرورش، ایجاد برنامه درسی مناسب، توسعه مدارس وابسته و انگیزش بیشتر معلمان و اساتید و فراهم سازی فرصت هایی برای آماده سازی کادر آموزش ارتقا دهد.
شناسایی موانع اجرای اثربخش خط مشی های وزارت آموزش و پرورش با استفاده از روش دلفی فازی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع اجرای اثربخش خط مشی های وزارت آموزش و پرورش انجام گرفت. پژوهش حاضر کاربردی بوده و از نظر روش آمیخته، بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی و از نوع پژوهش های قیاسی- استقرایی است. جامعه پژوهش خبرگان وزارت آموزش و پرورش هستند که با استفاده از روش هدفمند و براساس اصل کفایت نظری 36 نفر از آنان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب، با استفاده از شاخص CVR و آزمون کاپای کوهن و روایی محتوایی و پایایی آزمون مجدد تأیید شد. داده های پژوهش با استفاده از روش دلفی فازی تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی موانع اجرای اثربخش خط مشی های وزارت آموزش و پرورش در قالب سی و سه عامل است. همچنین، نتایج پژوهش دربرگیرنده بیست و دو راهکار است که برای از بین بردن موانع اجرای اثربخش خط مشی های وزارت آموزش و پرورش ارائه شده است.
ارائه الگوی جذب دانشجومعلم در دانشگاه فرهنگیان (با رویکرد آمیخته)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی پذیرش و جذب دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع دادها، آمیخته اکتشافی واز نظر ماهیت و نوع مطالعه در بخش کیفی، داده بنیاد از نوع خودظهور، و در بخش کمی، پیمایشی- مقطعی بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان حوزه آموزش و جذب دانشجومعلمان بودند که به روش هدفمند از نوع گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها، 18 نفر از آنان انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز جامعه پژوهش شامل همه رؤسا و مدیران پردیس های استان های مازندران، گیلان، گلستان، اردبیل، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، مرکزی، همدان، قم، سمنان، تهران، قزوین، خراسان شمالی، سبزوار و خراسان رضوی دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر در رشته های علوم انسانی بودند که به روش تصضادفی و براساس جدول مورگان 127 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذار یو در بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج پژوهش الگویی مرکب از شش بعد به ترتیب اولویت، شامل ابعاد اعتقادی، ویژگی های شخصیتی، پیشینه تحصیلی، هویت شناسی، بعد اجتماعی، و بعد مهارتی، و 14 مؤلفه و88 شاخص را نشان داد. نتایج بخش کمی نیز نشان داد ابعاد شناسایی شده در یک ساختار متجانس، سازه های الگوی یک مفهوم با عنوان الگوی جذب دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان را حمایت می کنند.
نقش میانجی درگیری شغلی معلمان در رابطه توانمندی های شخصیتی با فرسودگی شغلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی درگیری شغلی معلمان در رابطه توانمندی های شخصیتی با فرسودگی شغلی بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان 320 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه شهر سمنان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه توانمندی ها و ارزش های فعال در عمل پیترسون و سلیگمن (2004)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش(1986) و پرسشنامه درگیری شغلی شافلی و باکر (2003) را تکمیل کردند. مدل مفروض با استفاده از مد ل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون شد. یافته ها نشان داد داده ها با مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. اثر ساختاری مستقیم توانمندی های شخصیتی بر فرسودگی شغلی معنادار نبود. توانمندی های شخصیتی با میانجیگری درگیری شغلی بر فرسودگی شغلی معلمان اثر ساختاری غیر مستقیم و معناداری داشت. توجه به درگیری شغلی معلمان به عنوان یک عامل تسهیل کننده فرسودگی شغلی در سازمان های آموزشی مهم است. تأکید بر شناسایی و تقویت توانمندی های شخصیتی می تواند برنامه ریزان و سیاست گذاران عرصه تعلیم و تربیت را در تدوین برنامه رشد و تعالی معلمان یاری رساند.
نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی یکی از مشکلات شایع در بین دانش آموزان و دانشجویان است و باید متغیرهای مرتبط با آن شناخته شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر ارومیه به تعداد 980 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس 212 نفر انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه اضطراب امتحان ابولقاسمی (1374) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) بود. نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان با تعلل ورزی تحصیلی همبستگی منفی و اضطراب امتحان و راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان با تعلل ورزی تحصیلی همبستگی مثبت دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی بود. بر این اساس، تنظیم سازش نایافته هیجان و اضطراب امتحان با تعلل ورزی و افت عملکرد تحصیلی دانشجویان همراه است. بنابراین، متخصصان در زمینه آموزش و کار با بهبود امور تحصیلی باید مداخلات روان شناختی را به سمت تنظیم شناختی هیجان و اضطراب امتحان دهند.
ارائه مدل خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری در حوزه آموزش های مهارتی در ایران: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری و ارائه مدل مناسب و در راستای ارتقای وضع موجود انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کیفی و از نظر شیوه پژوهش بر اساس نظریه زمینه ای اجرا شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش بر اساس اصل اشباع نظری داده ها شامل 14 نفر از افراد صاحب نظر و خبرگان در حوزه خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری بود که با روش نمونه گیری گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. داده ها با نرم افزارMAXQDA2018 ، در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شد. اعتبار داده ها با روش تأییدپذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. بر اساس یافته های پژوهش، ابعاد و مؤلفه های خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری در حوزه آموزش های مهارتی در شش طبقه شامل پدیده مرکزی (فرایند خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری)، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، عامل مداخله گر، راهبردها، و پیامدها و نتایج شناسایی شد. ارائه مدل مناسب و فراهم کردن شرایط می تواند اثربخشی خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری توسط سیاست گذاران را برای نظام آموزشی کشور بهبود بخشد. همچنین، لزوم انجام مطالعات بیشتر برای طراحی یک مدل خط مشی گذاری آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتاری در حوزه آموزش های مهارتی در ایران را نشان داد.
بررسی نابرابری های آموزشی سیستان و بلوچستان در مقایسه با شاخص های کشوری و ارائه الگویی برای تحقق عدالت آموزشی با تأکید بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین دلایل نابرابری های آموزشی سیستان و بلوچستان در مقایسه با شاخص های کشوری و ارائه الگویی برای تحقق عدالت آموزشی با تأکید بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با روش نظریه زمینه ای در بازه زمانی 1397 تا 1398 در استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل پیشینه و نمونه است که دربرگیرنده نخبگان علمی، استادان دانشگاهی مرتبط با موضوع و معلمان، نخبگان مذهبی اعم از روحانیون و صاحبنظران دینی و رؤسای آموزش و پرورش (رؤسای در دسترس از گذشته تا کنون) از 32 منطقه آموزش و پرورشی است. جمع آوری داده با کمک بررسی اسناد، مصاحبه و پرسشنامه بوده و روایی و پایایی مصاحبه بر اساس نظریه گوبا و لینکلن، و روایی پرسشنامه از نوع محتوایی و صوری و پایایی آن با کمک آلفای کرونباخ 79/0 برآورد شد. داده های این پژوهش با کمک روش کدگذاری، آزمون تک عاملی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشترین تأثیر در بی عدالتی آموزشی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ تخصیص ناعادلانه اعتبارات، کمبود امکانات در جغرافیای وسیع استان و وسعت و پراکندگی درون استانی، و کمترین تأثیر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ کمبود نیروی بومی قدرتمند وکارآمد در سطح تصمیم ها، مطالبه گرنبودن مردم و قوم گرایانه بودن و چنددسته گی مردم در سطح تصمیم ها است.