مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی معلم به مثابه دانش پژوه و نقش آن در کاهش شکاف نظریه و عمل تربیتی و نقد رویکرد معلم به مثابه اقدام پژوه است. روش پژوهش حاضر تحلیلی و از نوع تحلیل مفهومی و زبانی و تحلیل منطقی فرارونده است. اسناد مورد تحلیل شامل دیدگاه های صاحب نظران، کتب، پیشینه مطالعاتی و پژوهش های مرتبط در این زمینه است. یافته های پژوهش نشان داد معلم به مثابه اقدام پژوه در کاهش شکاف نظریه و عمل تربیتی با کاستی هایی مواجهه بوده و نیازمند اصلاح و بازسازی به وسیله رویکرد دانش پژوهی به واسطه قوت ها و توانایی هایش است. معلم به مثابه دانش پژوه به واسطه داشتن ویژگی هایی مانند ماهیت بین رشته ای، وجود عرصه های چهارگانه اکتشاف، تلفیق، کاربرد و تدریس و یادگیری، قابلیت ارائه نتایج به دیگران، قرارگرفتن در پارادایم پراکسیس، پیروی از الگوی متداول آکادمیک در پژوهش و دارابودن مراحل مشخص در انجام دانش پژوهی می تواند ضمن رفع ضعف های معلم به مثابه اقدام پژوه، شکاف نظریه و عمل تربیتی را نیز کاهش دهد. در پایان، می توان چنین نتیجه گیری کرد که تلقی معلم به مثابه دانش پژوه ضمن حذف فاصله موجود بین نظام آموزش و پرورش، و آموزش عالی و ایجاد پل ارتباطی بین آن ها، به کارگیری دانش تولیدشده در عمل را محور فعالیت خود قرار داده است.
ساحت ها و بایسته های تربیتی سند تحول آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران گام نخست سیاست گذاری نظام اسلامی جهت تحقق آرمان های اخلاقی نظام تعلیم و تربیت کشور انقلاب اسلامی ایران بود که نشان دهنده عمق مبانی تعلیم و تربیت در دین مبین اسلام و اسناد بالادستی از جمله قانون اساسی است. مفاهیم و جلوه های اخلاق و تربیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، همگی ریشه در ایمان به خدای متعال و سبک زندگی توحیدی (حیات طیبه) دارد و سیره نظری و عملی انسان های تربیت یافته مکتب الهی رسول گرامی اسلام (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به خوبی در آن منعکس شده است. لیکن در مقام اجرا، برای مؤثر واقع شدن تعالیم و زحمات تربیتی متربیان باید به نکات ظریفی چون توجه تام به هدف انسان سازی، لزوم توجه و تمهید به تزکیه معلمان و مربیان، ایمان و عمل مربیان مدارس به تعالیمی که به متربیان آموزش می دهند، توجه به تجربه و تمرین عملی برای درونی کردن تعالیم اخلاقی به کودکان و نوجوانان و در نهایت، پاسخ به شبهات و افکار انحرافی در حوزه تعلیم و تربیت، توجه کنند.
تبیین فلسفه استقرار نظام کارورزی مبتنی بر معلم فکور در دانشگاه فرهنگیان و شناسایی زمینه ها و ساختارهای لازم جهت تحقق آن
حوزه های تخصصی:
تربیت معلم برنامه ای برای توسعه حرفه ای و شایستگی معلم است که از طریق فرایند آموزش و آماده سازی، پیش نیازهای حرفه معلمی و آمادگی برای مواجهه با چالش های آن ایجاد می شود. در دانشگاه فرهنگیان، این رسالت با اجرای برنامه های کارورزی مبتنی بر معلم فکور در دستور کار قرار دارد. با این اهمیت، پژوهش حاضر به تبیین فلسفه استقرار نظام کارورزی مبتنی بر معلم فکور در دانشگاه فرهنگیان و شناسایی زمینه ها و ساختارهای لازم جهت تحقق آن پرداخته است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. شرکت کنندگان این پژوهش را متخصصان، برنامه ریزان و سیاستگذاران دانشگاه فرهنگیان کشور تشکیل می دهند. برای مصاحبه با صاحبنظران در حوزه دانشگاه فرهنگیان از روش نمونه گیری هدفمند (موارد مطلوب) استفاده شد. در این راستا، به طور هدفمند با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر، اشباع نظری در داده ها حاصل شد. یافته های پژوهش نشان داد ایجاد تفکر تأملی و همه جانبه در دانشجومعلمان؛ عدم کارآمدی تئوری های آموزشی به تنهایی؛ و تغییر نقش معلم از انتقال دهنده اطلاعات به تسهیل گر از مهم ترین مؤلفه های در زمینه فلسفه ایجاد و شکل گیری نظام کارورزی مبتنی بر معلم فکور در دانشگاه فرهنگیان شناخته شده است. هم چنین، زمینه های لازم برای تحقق این برنامه شامل اساتید آموزش دیده در دانشگاه فرهنگیان؛ فضای آموزشی مناسب؛ تأمین مالی ؛ و ساختار تعاملی دانشگاه فرهنگیان و آموزش و پرورش است.
پدیدارشناسی مفهوم معلمان ماندگار در تجربه زیسته دانش آموزی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پدیدارشناسی مفهوم معلمان ماندگار در تجربه زیسته دانش آموزی دانشجویان است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. بر این اساس 13 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان با روش نمونه گیری داوطلب - هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که معلم ماندگار معلمی است که در رعایت سه بعد که در واقع، همان مضمون های اصلی هستند، در خود و یا در تحصیل آن ها بکوشد. این سه بعد یا مضمون اصلی شامل بعد تعلیمی، بعد ظاهری و بعد ارتباطی _ اخلاقی می باشند. در بعد تعلیمی چهار زیرمضمون به دست آمد از جمله، توجه به انگیزش پیشرفت متعلمان، توان افزایی خود، متعهدبودن و بهره گیری از شیوه ها و فنون متعدد و متنوع تدریس. مضمون دوم شامل بعد ظاهری می شد، با یک زیرمضمون حفظ شئونات مرتبط با نقش معلمی، مضمون سوم نیز شامل دو زیرمضمون پذیرابودن و افزایش مهار ت های اخلاقی نیک در آن ها بود. از تحلیل محتوای بیانات دانشجویان محرز شد بیشترین کدهای استخراج شده متعلق به بعد ارتباطی-اخلاقی بودند و این نشان می دهد متعلمان به چگونگی برقراری ارتباط و حفظ شئونات اخلاقی معلمان در رابطه با خود توجه خاص تری دارند. پس از آن بعد تعلیمی از توجه بیشتری نسبت به بعد ظاهری قرار داشت. در نهایت، بعد ظاهری هرچند تعداد کدهای کمتری را در بیانات مشارکت کنندگان به خود اختصاص داده بود، همچنان اهمیت بسزایی داشت.
تبیین دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان نسبت به برنامه درسی کارورزی بر اساس نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان، نسبت به برنامه کارورزی است. روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه داده بنیاد است. جامعه مورد مطالعه استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند، تعداد 19 نفر از آن ها انتخاب شدند. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار ان وی وو و بر مبنای رهیافت نظام مند استراس و کربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و الگوی پارادایمی (پدیده محوری، شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، پیامدها) انجام گرفت. بر این اساس «معلم فکور، اندیشه ورز و عمل گرا» به عنوان پدیده محوری انتخاب و سایر ابعاد الگوی کارورزی، مشخص شدند. اعتبارسنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده و ضریب توافق کاپا، صورت گرفت. از نتایج مهم این پژوهش ضرورت، تنظیم ساختار عمل گرایانه کارورزی، جهت متناسب سازی برنامه کارورزی با واقعیت های میدانی است.
شناسایی و تبیین آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی ایران با تأکید بر هویت اسلامی – ایرانی
حوزه های تخصصی:
یکی از عرصه هایی که مفهوم هویت به شدت در آن مطرح می شود، حوزه تعلیم و تربیت است. تلاش نگارنده بر این است که مجموعه آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت ایران و جریان هویت آفرینی اسلامی ایرانی در بستر نظام تعلیم و تربیت را بحث و تحلیل کند. این پژوهش از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش تحلیلی استنتاجی انجام شده است . سؤال اصلی پژوهش این است که چه چالش هایی باعث شده است، جریان هویت یابی اسلامی ایرانی فراگیران با اینکه مورد نظر نظام تعلیم و تربیت است و برای آن برنامه ریزی وسیعی می شود، روند مطلوبی را طی نمی کند و مهم ترین آسیب های فرایند هویت یابی فراگیران در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی کدامند؟ نتایج نشان می دهد که دو دسته از آسیب ها را می توان مطرح کرد؛ دسته اول مربوط به میدان عمل تعلیم و تربیت در مسیر هویت بخشی اسلامی-ایرانی به فراگیران است که در مجموع، هجده مورد را شامل می شود و دسته دوم به هویت خودِ نظام تعلیم و تربیت اشاره دارد که شامل چهار مورد است. مواردی از جمله عدم بازخوانی و بازتولید همه جانبه اجزای نظام تعلیم و تربیت، عدم هماهنگی تغییرات درون نظام تعلیم و تربیت، عدم وجود ایده مشخصی از فرایند هویت یابی اسلامی-ایرانی و عدم طی شدن مطلوب فرایندهای درون ساختاری تعلیم و تربیت مربوط به دسته اول و عدم تنوع زمینه های هویتی، عدم جامعیت و استقلال مؤلفه ها، عدم سازگاری درونی زمینه های موجود هویتی و عدم طی شدن فرایندهای هویتی در دسته دوم جای می گیرد.
طراحی الگوی سیرت نیکوی مدیران با استفاده از آموزه های نهج البلاغه (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان استان تهران)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی سیرت نیکوی مدیران دانشگاه فرهنگیان استان تهران با استفاده از آموزه های نهج البلاغه انجام شده است. روش پژوهش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون بوده است. ابتدا متن نهج البلاغه در ارتباط با مضمون هایی که معرف سیرت نیکوی مدیران باشد، بررسی و 525 مضمون اولیه استخراج شد. سپس، با تلخیص و مقوله بندی به روش کدگذاری بر پایه مفاهیم مشترک 79 مضمون پایه با عنوان شاخص شناسایی شد؛ در ادامه با افزایش محدوده دسته بندی، تقسیم بندی مؤلفه ها و ابعاد، به روش دلفی، طی دو مرحله و با تکنیک نمونه گیری گلوله برفی انجام و 10 مضمون سازمان دهنده با عنوان مؤلفه از شاخص ها استخراج و با تکرار آن 3 مضمون فراگیر به عنوان ابعاد سیرت نیکوی مدیران شناسایی و تبیین شد. حاصل کار به صورت الگوی سیرت نیکوی مدیران بر مبنای آموزه های نهج البلاغه ارائه شد که شامل سه بعد اعتقادی، اخلاقی و رفتاری است.
تحلیل رابطه کانونی مدیریت استعداد با سرمایه اجتماعی معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کانونی مدیریت استعداد با سرمایه اجتماعی بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان ابتدایی ناحیه 1 شیراز به تعداد 3000 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان نمونه ای به حجم 341 نفر انتخاب شد. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جمع آوری داده ها بر اساس دو پرسشنامه مدیریت استعداد اوهلی (2007) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب، 95/0 و 92/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی، ماتریس همبستگی پیرسون، تحلیل همبستگی کانونی و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد مدیریت استعداد دارای همبستگی کانونی مثبت و معنادار در آلفای 01/0 به مقدار 788/0 با سرمایه اجتماعی هستند و ابعاد مدیریت استعداد قادر به تببین 45 درصد واریانسِ متغیر سرمایه اجتماعی هستند. ابعاد جذب و استخدام نیروی مستعد؛ شناسایی و تفکیک کارکنان مستعد؛ توسعه استعداد؛ ایجاد و حفظ روابط مثبت و بعد نگهداری استعداد، دارای اثر مثبت و معنادار بر متغیر سرمایه اجتماعی در سطح 01/0 است.
سنجش میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان از بدفهمی های آموزش ریاضی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان از بدفهمی های کتاب ریاضی ششم دبستان انجام شد. در این تحقیق میزان آگاهی نومعلمان بسته به جنسیت، منطقه تدریس آن ها نسبت به شهر و روستا و نوع دیپلم آنان بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموختگان سال تحصیلی 98-97 دانشگاه فرهنگیان استان گلستان می باشند که به آنان نومعلم گفته می شود و تعداد آن ها 302 نفر متشکل از مرد و زن بود و با روش طبقه ای170 نفر انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان حوزه آموزش ریاضی تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ برای پایایی 85/0 به کار گرفته شد. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که میزان آگاهی نومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان، به طور معنا داری بیشتر از سطح متوسط است. نتایج پژوهش نشان داد میزان آگاهی نومعلمان مرد دانشگاه فرهنگیان از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان نسبت به نومعلمان زن با سطح معنا داری 033/0 به طور معنا داری بیشتر است. از طرفی، نومعلمانی که در مدارس روستایی خدمت می کنند، به نومعلمانی در مدارس شهری، با سطح معنا داری 003/0، به طور معنا داری آگاهی بیشتری از بدفهمی های رایج کتاب ریاضی ششم دبستان دارند. همچنین،نومعلمانی که نوع مدرک دیپلم آن ها رشته ادبیات و علوم انسانی بوده نسبت به نومعلمانی که مدرک دیپلم آن ها رشته های ریاضی فیزیک و علوم تجربی بود، بدفهمی های آموزش ریاضی کتاب ششم دبستان آگاهی کمتری دارند.
بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره در مهارت حل مسئله ریاضی دانش آموزان دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره بر مهارت حل مسئله داستانی حساب دانش آموزان پایه دوم ابتدایی انجام شده است. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه دوم ابتدایی روستای چاهشک شاندیز بودند که در سال تحصیلی 1399-1400 تحصیل می کردند. روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای دومرحله ای بود و حجم نمونه 50 نفر از دانش آموزان بودند که از این بین، دو گروه کلاسی 25 نفره به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شدند. گروه آزمایش، به مدت بیست جلسه آموزش مبتنی بر طرحواره را دریافت و گروه گواه این روش را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش، آزمون هوش ریون رنگی کودکان، نسخه تجدید نظر شده (1956) و آزمون محقق ساخته مهارت حل مسئله داستانی بود. برای تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس استفاده شد. طبق نتایج پژوهش، آموزش مبتنی بر طرحواره موجب بهبود توانایی حل مسئله داستانی، با اندازه اثر 67/0 در دانش آموزان پایه دوم ابتدایی با سطح معناداری (001/0 P≤) شده است. با توجه به یافته های پژوهش، معلمان پایه دوم ابتدایی می توانند از این روش برای بهبود مهارت حل مسئله داستانی حساب استفاده کنند.
مقایسه تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر بجنورد بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و ازنظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر متوسطه دوم مدارس دولتی شهر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. از میان آنان 45 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و همکاران (1391) بود و گروه های آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای به تفکیک تحت آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان پنتریچ (1995) قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی ندید. داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرنی تحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی بود(001/0>P). همچنین، بین این دو روش تفاوت معناداری وجود داشت و اثربخشی آموزش بازسازی شناختی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیش از آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بود (05/0>P). نتیجه این پژوهش نشان داد می توان از این دو روش در جهت افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مدارس دولتی پسرانه استفاده کرد.
مدل مناسب اجرای موفقیت آمیز آموزش آنلاین در مدارس بر اساس رویکرد نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه مدل مناسب اجرای موفقیت آمیز آموزش آنلاین از دیدگاه مدیران مدارس است. متناسب با هدف، پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل داده بنیاد انجام گرفت. مدیران خبره آموزش آنلاین در مدارس استان کرمانشاه، جامعه این پژوهش را تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 13 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. روایی سؤالات با استفاده از نظر متخصصان حوزه آموزش آنلاین بررسی و تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDAانجام شد. اعتبار یافته ها به کمک روش تطبیق اعضا و بررسی همکار به دست آمد. نتایج نشان دهنده 65 مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی شامل برنامه ریزی و طرح درس، فعالیت های یاددهی- یادگیری، صلاحیت و مهارت معلم، حمایت و همدلی، ارائه آموزش آنلاین، مشارکت و تعامل با دانش آموزان، مشارکت والدین، استفاده از فناوری به روز در زمینه آموزش آنلاین، تقویت زیرساخت های انسانی و تکنولوژیکی، حفظ حریم خصوصی کاربران در فضای مجازی، جوّ کلاس درس، سنجش و ارزیابی، توسعه کیفیت، توانمندسازی معلمان، تسهیل در روند آموزش و یادگیری، فراهم آوردن فرصت به روزآوری دانش، بهبود عملکرد و بهره وری بیشتر، انعطاف پذیری، مهارت های ارتباطی و یادگیری فعال بود که در شش طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها در قالب مدل پارادایمی قرار گرفت.
اعتبار و اعتمادیابی الگوی اندازه گیری آمادگی یادگیری برخط در دانشجویان دوره های مجازی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عملی بودن، اعتباریابی، و رواسازی مقیاس آمادگی یادگیری برخط دردانشجویان دوره های مجازی است. به همین منظور بنا بر خوداظهاری 350 نفر از دانشجویان کارشناسی دوره های مجازی به روش نمونه برداری تصادفی انتخاب و پرسشنامه 18 ماده ای آمادگی یادگیری برخط بر روی دانشجویان دوره های مجازی اجرا شد. اعتبار ابزار سنجش از نظر هماهنگی درونی (آلفای کرونباخ) به مقدار 945/0 و با روش بازآزمایی خرده مقیاس ها، همگی بالای 85/0 است. اجرای تحلیل مؤلفه های اصلی درباره روایی سازه پرسشنامه نشان داد مواد پرسشنامه به گونه کلی، با یک عامل همبسته است، چرخش عامل ها به شیوه واریماکس نشان می دهد ساختار نظری پرسشنامه از 5 عامل (خودکارآمدی و مهارت در رایانه و اینترنت، یادگیری خودگردان، کنترل یادگیرندگان، انگیزه یادگیری در محیط های برخط، و خودکارآمدی در ارتباطات برخط) با بار عاملی بیش از 40/0 اشباع شده است که روی هم 65/66 درصد از واریانس کل و هریک به ترتیب، با 98/29، 19/23، 81/18، 85/14، و 17/13 درصد از واریانس مشترک پرسشنامه آمادگی یادگیری برخط را تبیین می کند. افزون بر آن، برای بررسی روایی ابزار با استفاده از بسته نرم افزاری Amos از روش تحلیل عاملی تأییدی و تعیین شاخص های برازندگی ابزار از جمله شاخص مجذور کای ، شاخص ریشه میانگین مجذورات خطای تقریب، شاخص برازش تطبیقی، شاخص نیکویی برازش، وشاخص نیکویی برازش تعدیل یافته محاسبه و تأیید شد.
بررسی روند اعلام نیاز استان ها به معلمان جدید و تأثیر آن بر عملکرد دانشگاه فرهنگیان (مطالعه رشته آموزش جغرافیا در بازه زمانی 1390 تا 1400)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در حوزه آمایش آموزش عالی و با هدف بررسی روند اعلام نیاز استان ها به معلمان جدید و تأثیر آن بر عملکرد دانشگاه فرهنگیان انجام شده که به عنوان نمونه، رشته آموزش جغرافیا در طی بازه زمانی 1391 تا 1400 مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش آمیخته صورت گرفته است. در مرحله کمی، رابطه همبستگی بین اعلام نیاز استان ها به دبیر جغرافیا با جمعیت دانش آموزی دوره متوسطه آن ها و هم چنین، نوسانات سالانه رخ داده در نرم افزارSPSS18 مورد بررسی قرار گرفته و سپس با تکیه بر مصاحبه با استادان جغرافیا، تأثیر این روند بر عملکرد دانشگاه فرهنگیان در قالب نرم افزار MAXQDA2008 تحلیل کیفی شده است. نتایج نشان داد طی یک دهه گذشته، اعلام نیاز کلی استان ها به دبیر جغرافیا در حد 918/0 با جمعیت دانش آموزی دوره متوسطه آن ها همبستگی داشته، اما از استانی به استان دیگر و از سالی به سال دیگر، متغیر بوده است. در نتیجه، شرایط شکننده ای برای این رشته در دانشگاه فرهنگیان ایجاد شده است. در صورت ادامه این بی ثباتی، عملکرد دانشگاه فرهنگیان تضعیف خواهد شد.
شناسایی چالش ها و نقاط قوت نظام رتبه بندی معلمان و ارائه الگویی برای کیفیت بخشی به آن
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و نقاط قوت نظام رتبه بندی معلمان و ارائه الگویی برای کیفیت بخشی به آن انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش، آمیخته اکتشافی با رویکرد کیفی- کمی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل معلمان، مدیران مدارس، کارشناسان و خبرگان شهر تهران در حوزه نظام رتبه بندی معلمان و در بخش کمی شامل کلیه معلمان مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم 5 حوزه شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب شهر تهران به تعداد 46351 نفر بود. در بخش کیفی با روش گلوله برفی، 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده، و در بخش کمی با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 381 نفر به روش خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن از طریق روایی همگرا و ضریب پایایی ترکیبی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری داده ها و در بخش کمی از مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد نظام رتبه بندی معلمان بیشتر با چالش هایی در گروه زمینه ای و ساختاری مواجه بوده است که از این بین، چالش انتخاب معیارهای درست در رتبه بندی معلمان بیشترین امتیاز را داشت. بنابراین، با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود که بیشترین تمرکز در جهت بهبود نظام رتبه بندی معلمان روی معیارها و استانداردهای درست ارزیابی معلمان قرار گیرد و تلاش لازم در راستای بهبود آن انجام شود.
بررسی برنامه درسی اخلاق محور دبستان های ژاپن نمونه ای برای بهبود تربیت اخلاقی در ایران
حوزه های تخصصی:
گستره تربیت تمامی شئون وجود آدمی را در برمی گیرد و اخلاق یکی از حیطه ها و ساحت های تربیت به شمار می آید که در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق گاهی موجب همسان پنداشتن این دو حوزه شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دبستان های ژاپن به منظور ارائه نمونه ای برای برنامه درسی مبتنی بر اخلاق در مدارس ایران است. روش پژوهش، تحلیلی-اسنادی با بهره گیری از اسناد و مدارک معتبر چاپی و برخط است. نتیجه پژوهش نشان داد دانش اخلاقی متکفل بیان ارزش ها و ضد ارزش ها و خوبی ها و بدی ها است، در حالی که تربیت اخلاقی شامل عرصه های شناختی، عاطفی و رفتاری است و نتیجه آن درونی شدن ارزش های اخلاقی و شکل گیری پایدار شخصیت انسان است. در ژاپن برنامه درسی مبتنی بر تربیت اخلاقی و در ایران دانش اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، تربیت اخلاقی در ژاپن نه تنها فضیلت و اخلاق فردی را شامل می شود، بلکه با آموزش شهروند ملی و جهانی نیز مرتبط است، به نحوی که از دانش آموزان انتظار می رود که با یادگیری درزمینه تربیت اخلاقی، قادر به سازگاری با محیط اجتماعی، توانایی تفکر و تصمیم گیری مستقل و عمل مؤثر شوند.با توجه به اسناد بالادستی در ایران، که توجه به خود، دیگران، طبیعت و خداوند مورد نظر قرار گرفته است، می توان از تجربه برنامه درسی مبتنی بر اخلاق ژاپن برای تخقق اسناد بالادستی بهره گرفت.
مطالعه تطبیقی نظام کارورزی تربیت معلم ایران و سنگاپور
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، مطالعه تطبیقی نظام کارورزی تربیت معلم ایران و سنگاپور است. این یک تحقیق تطبیقی (مقایسه ای) کیفی و غیر تجربی است که برای انجام آن از الگوی بردی، که شامل چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است، استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه اسناد مرتبط با برنامه کارورزی تربیت معلم دو کشور سنگاپور و ایران بود. از این رو جدیدترین نسخه کتاب کارورزی تربیت معلم از مؤسسه ملی آموزش سنگاپور و آخرین نسخه اصلاحی دستورالعمل برنامه و سرفصل کارورزی دانشگاه فرهنگیان ایران به صورت هدفمند به عنوان نمونه برای جمع آوری داده ها انتخاب و تحلیل شدند. نتایج پژوهش با وجود مشابهت هایی اندک، حاکی از اختلاف معنادار و تفاوت های اساسی بین کارورزی تربیت معلم این دو کشور در مؤلفه های ساختار مدیریت، رویکرد، اهداف و انتظارات، محتوا و فرصت های یادگیری، نقش و مسئولیت افراد، زمان و مکان و روش های ارزشیابی است. نتایج این پژوهش می تواند به مسئولان کمک کند گام هایی برای بهبود نظام کارورزی تربیت معلم در ایران بردارند.
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس خودتنظیمی تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به اینترنت به استفاده افراطی و بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس، شناسایی عواملی که سبب کاهش وابستگی شود و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. پژوهش فوق با هدف شناسایی اثر خودتنظیمی تحصیلی از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت برای کمک به کنترل و طراحی مداخلات مؤثر بر پیشگیری از آن، انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. به منظور دستیابی به این هدف از بین تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 تحصیل می کردند، 300 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، خودتنظیمی تحصیلی ما گنو (2010) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد خودتنظیمی تحصیلی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند؛ و درگیری تحصیلی در رابطه بین خودتنظیمی تحصیلی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد و با توجه به شاخص های برازش، مدل از برازش خوبی برخوردار بود. دانشگاه ها می توانند با توجه خاص به آموزش راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و به طبع آن افزایش درگیری تحصیلی دانشجویان را فراهم کنند تا از این طریق مشکل اعتیاد به اینترنت دانشجویان را مدیریت کنند.
بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در مسائل کلامی تناسبی
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در حل مسائل کلامی شامل استدلال تناسبی است. جامعه آماری این مطالعه شامل 8425 دانش آموز پایه هفتم شهر همدان و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 269 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پژوهش به روش آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. داده ها از طریق دو آزمون برگرفته از لوباتو (2010)، جمع آوری شد که دقیقاً در هر دو آزمون یکسان بودند؛ با این تفاوت که در آزمون دوم در کنار هر تکلیف، از بازنمایی تصویری یا کلامی استفاده شد. روایی محتوایی و صوری سؤالات هر دو آزمون توسط خبرگان تأیید شد. برای بررسی پایایی، از روش دونیمه کردن استفاده شد. ضریب گاتمن در سؤالات بدون بازنمایی 913/0 و در سؤالات با بازنمایی 840/0 به دست آمد که از پایایی مناسبی برخوردار است. عملکرد دانش آموزان در حل مسائل کلامی تناسبی در درک پایه ای دوم و سوم بررسی شد و نتایج نشان داد ک اکثر دانش آموزان به صورت ضربی به مقایسه مقادیر می پردازند و تأثیر تغییر یک مقدار بر نسبت اندازه گیری شده را درک می کنند. هم چنین، داده ها با استفاده از آزمون t زوجی تحلیل شد و سطح معناداری صفر به دست آمد. بنابراین، تأثیر مطلوب استفاده از بازنمایی ها، در پاسخگویی به این تکالیف، تأیید شد.
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای تسهیل کننده و بازدارنده کیفیت روابط میان فردی کارکنان مدارس ابتدایی: مطالعه ای به روش پدیدارشناختی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای تسهیل کننده و بازدارنده کیفیت روابط میان فردی کارکنان مدارس ابتدایی است، که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی توصیفی انجام شد. میدان پژوهش، مدارس ابتدایی بجنورد بود. شرکت کنندگان شامل معلمان، مدیران و معاونان بودند که از طریق نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد کُلایزی انجام شد. به منظور افزایش اتکاپذیری، تأییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، و «درگیری طولانی مدت» استفاده شد. مرور متوالی مصاحبه ها به شناسایی و دسته بندی سه مضمون اصلی در قالب عوامل اجتماعی، فردی و آموزشی، 20 ملاک و 48 نشانگر منجر گردید. عامل اجتماعی با نُه ملاک (پنج ملاک تسهیل کننده و چهار ملاک بازدارنده) «توجه کردن به درخواست های همدیگر، همکاری کارکنان در فعالیت های مربوط به مدرسه، برگزاری برنامه های خارج از مدرسه، احوال پرسی با همدیگر، رعایت حقوق یکدیگر، حمایت نکردن از یکدیگر، بدعهدی معلمان نسبت به مدیر، صحبت های کنایه آمیز و پارتی بازی مدیر»، عامل فردی با 7 ملاک (سه ملاک تسهیل کننده و چهار ملاک بازدارنده) «انعطاف پذیری در اجرای قوانین مدرسه، محبت به یکدیگر، درستکاری در انجام وظایف، خشونت، شوخی های بی حدومرز، سخن چینی و رفتارهای حسادت آمیز»، و عامل آموزشی با 4 ملاک (یک ملاک تسهیل کننده و سه ملاک بازدارنده) «تشویق کردن، نداشتن توانایی و مهارت لازم در تدریس، ارزشیابی دانش آموزان و ارزشیابی معلم»، تشکیل شد. استفاده از عوامل، ملاک ها و نشانگرهای شناسایی شده، زمینه لازم برای ساخت ابزارهای سنجش، ارزشیابی کیفیت روابط بین فردی در مدارس و ارتقای آن را تسهیل می کند.
نقش حس انسجام و باورهای امید در پیش بینی سازگاری تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
سازگاری تحصیلی نقش مهمی در موفقیت تحصیلی و تجربیات کلی بین فرهنگی دانش آموزان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حس انسجام و باورهای امید در پیش بینی سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیهدانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهرستان فارسان بود، که در سال تحصیلی 1397 تحصیل می کردند از این جامعه نمونه ای به حجم 120 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بکر و سیریک (1984)، حس انسجام آنتونوونسکی( 1987) و باورهای امید اسنایدر (1989) پاسخ دادند. داده ها با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی نشان داد سازگاری تحصیلی با تفکر عامل، تفکرراهبردی و نمره کل حس انسجام و مؤلفه های ادراک پ ذیری و مهارپذیری ارتباط مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای حس انسجام و باورهای امید حدود 17 درصد از واریانس سازگاری تحصیلی در دانش آموزان را پیش بینی می کند. نتایج این پژوهش نشان داد باورهای امید و حس انسجام از متغیرهای مرتبط با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان است که باید در برنامه ریزی های آموزشی راهکارهایی برای افزایش آن ها ارائه شود.
مدل یابی نقش ابعاد رفتار شهروندی سازمانی معلمان در اثربخشی مدرسه (مطالعه ای در مدارس دوره متوسطه دوم منطقه پنج تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، مدل یابی نقش ابعاد رفتار شهروندی سازمانی معلمان در اثربخشی مدرسه بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان مدارس دوره متوسطه دوم منطقه پنج تهران بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای (ناحیه و مدرسه)، نمونه ای به حجم 240 نفر انتخاب شد. روش پژوهش همبستگی است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته 25 سؤالی رفتار شهروندی بر مبنای مدل گای اورگان (1988) و پرسشنامه محقق ساخته 18 سؤالی اثربخشی مدرسه بر مبنای مدل چن و لین (2011) استفاده شد. برای تعیین پایایی ابزار از آلفای کرانباخ و برای تعیین روایی ابزار از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel10.30 استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارای اثر مثبت و معنادار بر متغیر اثربخشی مدرسه در سطح 05/0 هستند، دامنه اثر ابعاد رفتار شهروندی معلمان از 35/0 تا 49/0 است که بیشترین اثر مربوط به بعد وظیفه شناسی و کمترین اثر مربوط به بعد جوانمردی است. ابعاد پنج گانه رفتار شهروندی معلمان قادر به تبیین 17 درصد واریانس اثربخشی مدرسه هستند که این مقدار با تی 92/5، بیان کننده معناداربودن واریانس تبیین شده اثربخشی مدرسه توسط ابعاد رفتار شهروندی معلمان است.
مدل شناسایی مؤلفه های فرهنگ نوآوری در ادارات و آموزشگاه های مقطع متوسطه نظری شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل شناسایی مؤلفه های ارتقای فرهنگ نوآوری در ادارات و آموزشگاه های مقطع متوسطه نظری شهر تهران بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی به شمار می آید. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران و کارکنان اداری مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه نظری شهر تهران بوده که بر اساس آخرین آمار سال 1397 شامل 9878 نفر می باشند. در مرحله تدوین اولیه پرسشنامه 200 پرسشنامه در جامعه مورد پژوهش توزیع شد، که در نهایت، 181 پرسشنامه به صورت کامل گردآوری شد و در مرحله سوم نیز برای ارائه مدل تأییدی پژوهش تعداد 463 نفر حجم نمونه مشخص شد. روایی ابزار پژوهش به صورت سازه ای تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ 911/0 محاسبه شده بود. نتایج اجرای آزمون معادلات ساختاری و مدل تأییدی فرهنگ نوآوری نشان داد، بالاترین ضریب مسیر به ترتیب، مربوط به سازمان یادگیرنده، مؤلفه ابتکار، مؤلفه ریسک پذیری و مدیریت تعارض بود. با توجه به نتایج اجرای پژوهش پیشنهاد شد، در محل کار تشویق به یادگیری تیمی صورت پذیرد و به توانایی فردی اعضا در سازمان توجه شود.در ضمن آرمان مشترک سازمان برای افراد بصورت شفاف ارائه شود.
نیازسنجی فعالیت ها و دوره های آموزشی- ورزشی دانشگاه فرهنگیان در بخش همگانی و قهرمانی از دیدگاه دانشجومعلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، نیازسنجی فعالیت ها و دوره های آموزشی- ورزشی دانشگاه فرهنگیان در بخش همگانی و قهرمانی از دیدگاه دانشجو معلمان بود. جامعه آماری شامل دانشجومعلمان ترم های چهار و بالاتر دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی400-1399 بود (70000 نفر). براساس جدول مورگان، اعضای نمونه 400 نفر بهصورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته نیازسنجی در دو بخش وضعیت موجود و موضعیت مطلوب با چهار مؤلفه (سخت افزاری ورزش همگانی، نرم افزاری ورزش همگانی، سخت افزاری ورزش قهرمانی و نرم افزاری ورزش قهرمانی) استفاده شد. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تأیید شد. برای تحلیل داده ها از t تک نمونه و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد در بخش ورزش همگانی پیاده روی و والیبال، و در بخش ورزش قهرمانی فوتبال و فوتسال در اولویت بود. از دیدگاه دانشجومعلمان وضعیت موجود امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ورزش همگانی و قهرمانی در وضعیت مطلوب نمی باشد. همچنین، بین دیدگاه دختران و پسران نسبت به امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ورزش همگانی تفاوت معنادری مشاهده نشد. اما بین دیدگاه پسران و دختران نسبت به امکانات سخت افزاری ورزش قهرمانی و امکانات نرم افزاری ورزش قهرمانیتفاوت وجود داشت. بنابراین، انتظار می رود مسئولان ورزش دانشگاهی به منظور کسب موفقیت، افزایش سلامت و تعالی دانشجومعلمان و برای اثربخشی فعالیت ورزشی فوق برنامه و تأمین ارضای نیازهای آن ها به انتخاب مسئولان متخصص و مربیان مجرب، علایق دانشجویان، به کارگیری اطلاعات علمی و تجهیز امکانات لازم توجه بیشتری داشته باشند.
شناسایی عوامل ارتقای تعهد سازمانی نیروی انسانی شاغل در دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی عوامل ارتقای تعهد سازمانی نیروی انسانی شاغل در دانشگاه فرهنگیان بود. در مطالعه کیفی، نظریه برخاسته از داده ها و از طرح نوخاسته گلیزر عوامل ارتقای تعهد سازمانی نیروی انسانی شاغل در دانشگاه فرهنگیان شناسایی شد. بر اساس معیار اشباع نظری 19 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند، ابزار گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. میزان پایایی بین کدگذاران 78/0، و پایایی کدگذاری مجدد 80/0 به دست آمد. برای شناسایی مضامین و مقوله های تعهد سازمانی نیروی انسانی شاغل در دانشگاه از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت، پس از کدگذاری پژوهشگر، 6 مؤلفه فردی، رفتاری، روان شناختی، مدیریتی، سازمانی و انگیزشی به عنوان مؤلفه های مؤثر بر ارتقای تعهد سازمانی نیروی انسانی شاغل در دانشگاه فرهنگیان شناخته شدند و مؤلفه روان شناختی با ضریب استاندارد 91 درصد بیشترین نقش و مؤلفه فردی با ضریب استاندارد 59 درصد کمترین نقش را در تبیین ارتقای تعهد سازمانی نیروی انسانی داشتند. در بخش کمی، با استفاده از روش طرح نمونه گیری هدفمند از بین استادان هیئت علمی و کارکنان دانشگاه فرهنگیان 260 نفر (149 نفر مرد و 111 نفر زن) به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در فاز کمی پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مصاحبه بود. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، معیارهای روان شناختی و رفتاری، بیشترین تأثیرگذاری را در ارتقای تعهد سازمانی داشتند. این بدین معناست که با بالابردن سطح اعتمادسازی، آموزش و آگاهی بخشی به کارکنان، حفظ ارزش های انسانی، ایجاد محیطی سالم و عاری از هرگونه استرس و تنش هایی که امنیت شغلی را به مخاطره می اندازد، باعث ارتقای تعهد سازمانی دانشگاه فرهنگیان خواهد شد.