مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساختاری بین ادراک دانشجویان از کیفیت فضای دانشگاه و سازگاری شان با دانشگاه با واسطه گری درگیری تحصیلی انجام شد. شرکت کنندگان شامل 390 نفر (208 زن و 182 مرد) از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه دانشکده و محیط دانشگاه (مک دونالد، 1996)، پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013) و پرسشنامه سازگاری دانشجویان با دانشگاه (بیکر و سیرک، 1984) را تکمیل کردند. پایایی و روایی نمرات حاصل از ابزارهای پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و تحلیل عامل تاییدی احراز گردید. یافته های حاصل از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند مدل پیشنهادی پژوهش با داد ه های تجربی برازش مناسبی دارد و اثر مستقیم ادراک دانشجویان از کیفیت فضای دانشگاه بر درگیری تحصیلی و سازگاری آن ها با دانشگاه تأیید شد. درگیری تحصیلی نیز بر سازگاری با دانشگاه اثر مستقیم و معنی دار داشت. همچنین یافته ها نشان دادند ادراک از کیفیت فضای دانشگاه با واسطه گری درگیری تحصیلی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه تاثیر غیرمستقیم دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور افرایش احتمال سازگاری دانشجویان با دانشگاه، باید به کیفیت فضای دانشگاه و درگیری تحصیلی آنها توجه شود.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی، کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبیرستانی شهر قم
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ویژگی های شخصیتی، کمال گرایی و اضطراب امتحان در اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بود. داده های تحقیق با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از ۳۶۸ دانش آموزان مقطع تحصیلی متوسطه شهر قم جمع آوری شد. برای سنجش متغیرهای اهمال کاری (متغیر وابسته) و متغیرهای مستقل به ترتیب از پرسشنامه اهمال کاری سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه شخصیتی نئو (1985)، پرسشنامه کمال گرایی چندبُعدی بشارت (1386) و پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد رابطه هم تغییری بین متغیرهای مستقل (ویژگی شخصیتی، کمال گرایی و اضطراب امتحان) و متغیر وابسته (اهمال کاری تحصیلی) از نظر آماری معنادار و هم جهت است و می توان گفت با افزایش میزان کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانشجویان، میزان اهمال کاری در آن ها افزایش می یابد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه همزمان نشان داد متغیرهای ویژگی های شخصیتی، کمال گرایی و اضطراب امتحان می توانند ۵۰/۰ متغیر وابسته اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر چابکی رفتاری سازمانی در بخش آموزش عالی با به کارگیری فراترکیب و تحلیل سلسله مراتبی گروهی
حوزه های تخصصی:
چابکی سازمانی، از زمره موضوعاتی محسوب است که تبیین ابعاد و زوایایی مختلف آن در سازمان های مختلف، جایگاه مطلوبی را برای رشد و ارتقای عملکرد آن ها در سطوح مختلف فراهم می کند. این مقاله با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر چابکی رفتاری سازمانی در بخش آموزش عالی با به کارگیری تکنیک فراترکیب و تحلیل سلسله مراتبی گروهی و در دو بخش انجام گرفت. در بخش اول، با استفاده از روش فراترکیب پس از غربالگری 481 مقاله، 120 مقاله بررسی شد و ابعاد و عوامل چابکی رفتاری سازمانی شناسایی شدند. چهار بعد اصلی و نهایی چابکی رفتاری سازمانی عبارت بودند از آموزش، فرهنگ، دانش، توانایی کارکنان. سپس در بخش کمی، این ابعاد به همراه زیرمعیارهای به دست آمده از قسمت قبل، در قالب درخت تصمیم گیری در کنار هم قرار گرفتند و با استفاده از نظرات تیم خبره و به کارگیری تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، رتبه بندی و وزن دهی شدند، که بیشترین اهمیت مربوط به بعد آموزش با وزن (374/0) است و پس از آن سایر ابعاد چابکی رفتاری سازمانی به ترتیب، عبارت بودند از دانش (226/0)، توانایی کارکنان (218/0)، فرهنگ (182/0) در پایان ابعاد به دست آمده برای چابکی رفتاری سازمانی با ابعاد مدل های مرجع چابکی سازمانی، با دیدگاه رفتاری، مقایسه شدند.
بررسی رابطه خلاقیت و هوش عاطفی با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر نایین
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه بین خلاقیت و هوش عاطفی، راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه در شهر نایین در سال تحصیلی 97-1396بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 535 دانش آموزادختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر نایین بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای به حجم 225 دانش آموز( 130 دختر و 95 پسر )انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس (1974)، مقیاس هوش عاطفی سیبریا شیرینگ (فرم کوتاه) (1995)، مقیاس راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) و نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان، بر گرفته از معدل نوبت اول و مستمر سالیانه بوده است. داده ها ز طریق نرم افزار SPSS22 وبا استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین خلاقیت با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . همچنین بین متغیر هوش عاطفی با متغیرهای راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد متغیرهای خلاقیت و هوش عاطفی در پیش بینی متغیرهای راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم سهم معنی داری دارند. در مجموع یافته ها بیانگر رابطه خلاقیت و هوش عاطفی با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
شناسایی و ارزیابی مؤلفه های کیفیت خدمات واحدهای آموزش دانشگاه: رویکرد آمیخته (مورد: واحد آموزش یکی از دانشکده های دانشگاه تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی مؤلفه های کیفیت خدمات واحد آموزش یکی از دانشکده های دانشگاه تهران و تعیین عوامل موثر بر آن است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان، اساتید و کارکنان واحد آموزش می باشند که در بخش کیفی به صورت هدفمند و در بخش کمی به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از روش آمیخته اکتشافی (ابتدا کیفی و سپس کمی) استفاده شد. یافته های بخش کیفی پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصول ارتباط با خدمات گیرندگان، اصول سازماندهی، شایستگی های خدمات دهندگان از جمله مؤلفه های تشکیل دهنده کیفیت خدمات واحد آموزش دانشکده مورد مطالعه هستند. همچنین عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل محیطی از جمله عوامل تأثیرگذار بر کیفیت خدمات واحد آموزش می باشند. نتایج بخش کمی نشان داد کیفیت خدمات اداره آموزش دانشکده در کلیه مؤلفه های فوق از دیدگاه دانشجویان دارای شرایط نامطلوب (اصول ارتباط با خدمات گیرندگان: 000/0sig=، 601/20- t=؛ اصول سازماندهی: 000/0sig=، 877/21- t=؛ شایستگی های خدمات دهندگان: 000/0sig=، 304/20- t=)، از دیدگاه اساتید در مؤلفه های ارتباط با خدمات گیرندگان و شایستگی های خدمات دهندگان در شرایط متوسط و در مؤلفه سازماندهی در شرایط مطلوب و از دیدگاه کارکنان اداره آموزش هر سه مؤلفه کیفیت دارای شرایطی در حد مطلوب است که نشان دهنده تفاوت دیدگاه سه گروه مورد مطالعه است.
بررسی سطح یادگیری دانش آموزان از مفاهیم فیزیک به کمک مدل ساختن گرایی APOS
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بررسی سطح یادگیری دانش آموزان از مفاهیم فیزیک در مبحث حرکت شناسی (سینماتیک) بر اساس مدل APOS می پردازد. در این مدل، سطح یادگیری دانش آموزان از مفاهیم، در سطوح مختلف درجه بندی می شود. طبق این مدل، دانش آموزان مفاهیم را بر اساس ساختارهای ذهنی عمل، فرایند و شیء یاد می گیرند و این ساختارها را با یکدیگر هماهنگ می کنند تا طرحواره ی مفهوم ساخته شود. نوع پژوهش حاضر توصیفی است که به روش زمینه یابی انجام شده است و نمونه مورد نظر، 94 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم رشته های ریاضی و تجربی مدارس دولتی منطقه 12 تهران هستند که به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، آزمون پیشرفت تحصیلی شامل 11 مسأله چندقسمتی است که در مجموع، متشکل از 28 سؤال تشریحی است که توسط مؤلفین طراحی شده است. پایایی آزمون با محاسبه آلفای کرونباخ904/0 تأیید شد. نتایج این پژوهش نشان داد اکثر دانش آموزان مفاهیم مبحث حرکت شناسی را در سطح عمل و فرایند یاد گرفته اند و اکثر آن ها در درک این مفاهیم در سطوح شیء و طرحواره ناتوانند، بنابراین، ساخت و ساز مفاهیم مبحث حرکت شناسی در ذهن اکثر آن ها ناقص است و آن ها این مفاهیم را به درستی یاد نگرفته اند.
ارائه الگوی نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش است. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود، در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی متخصصان و خبرگان دانشگاه، مشاوران منابع انسانی و مدیران ارشد آموزش و پرورش استان هرمزگان بود و جامعه آماری در بخش کمی شامل هنرآموزان و دبیران شاغل در آموزش و پرورش استان هرمزگان به تعداد 13228 بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمی تصادفی طبقه ای بود که تعداد 386 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر در بخش کیفی از قانون اشباع نظری تعداد 14 نفر و در بخش کمی از فرمول کوکران استفاده شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری (گزینشی، محوری و باز) و در بخش کمی از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS انجام شد. نتایج نشان داد الگوی نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش شامل مؤلفه محوری صلاحیت حرفه ای (اخلاقی، علمی) است که تحت تأثیر عوامل علی (فردی، سازمانی و فراسازمانی)، عوامل زمینه ای (ساختاری و ارزشی) و عوامل محیطی (داخلی و خارجی) است، مؤلفه محوری مدل اثرگذاری معناداری بر راهبردها (خرد و کلان) دارد، که در نهایت، پیامدهای این راهبردها در سه سطح فردی، سازمانی و فراسازمانی بروز می یابد.
تحولات تاریخی گفتمان معلم در ایران معاصر
حوزه های تخصصی:
مفهوم معلم طی برهه های مختلف تاریخی معانی متفاوتی یافته است. اتفاقات تاریخی، ضرورت های آموزشی، شرایط اجتماعی و مناسبات نیروهای سیاسی موجب تغییراتی در معنای معلم در ایران شده است. این مقاله به تحولات گفتمانی معلم در ایران معاصر می پردازد. روش پژوهش توصیفی و با رویکرد کیفی است. روش جمع آوری شواهد روش اسنادی و روش تحلیل، روش تحلیل گفتمان است. در این مقاله گفتمان هایی که حول مفهوم معلم شکل گرفته اند، توصیف می شوند. به طور کلی، چهار گفتمان را می توان در سیر تاریخی مفهوم معلم در ایران معاصر شناسایی کرد. معلم باسواد و عالم، معلم متخصص و ماهر، معلم ملی گرا و وطن پرست و معلم اسلامگرا و انقلابی، گفتمان هایی هستند که حول مفهوم معلم در ایران شکل گرفته اند. بررسی تاریخی گفتمان معلم نشان می دهد معنای ثابت و معینی از معلم را نمی توان متصور بود. مفهوم معلم طی دوره های مختلف تاریخی دچار دگردیسی معنایی شده است. این تحولات معنایی پیامدهایی بر تربیت و آموزش معلمان داشته است.
تأثیر مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی پدران وابسته به مواد مخدر دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
اختلال سوء مصرف مواد، یک اختلال عودکننده مزمن است و پیامدهای ناخوشایند آن از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در جهان به شمار می رود. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی در پدران وابسته به مواد مخدر دانش آموزان انجام گرفت. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر پدران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد قرچک در سال ۱۳۹۵ بودند. از میان آن ها ۳۰ نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش ۱۵ جلسه ۹۰ دقیقه ای با روش مداخلات روان شناسی مثبت نگر آموزش دیدند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)، پرسشنامه بهزیستی ریف (۱۹۸۹) و پرسشنامه شادکامی آرگایل و لو (۱۹۹۰) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس و به روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد میان گروه آموزش مداخلات روان شناسی مثبت نگر و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، آموزش مداخلات روان شناسی مثبت نگر باعث افزایش معنادار تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی شده بود (05/0>P). بنابراین، روان شناسان می توانند برای افزایش تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی در افراد وابسته به مواد از این روش استفاده کنند.
اثربخشی آموزش راهبردی تفکر بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردی تفکر بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان ابتدایی اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتمل بر کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر مرند بود. گروه نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. آزمودنی های این تحقیق 64 نفر بودند که به روش تصادفی به گروه آزمایش (32 نفر) و کنترل (32 نفر) تخصیص داده شدند. محتوای آموزشی مورد نظر، بسته آموزش تفکر غریبی و همکاران بود. گروه آزمایشی 16 جلسه 50 دقیقه ای آموزش راهبردی تفکر را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی در مورد تفکر دریافت نکردند و جریان عادی کلاس را طی کردند. سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده ارزیابی شد. سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شد. یافته های تحقیق نشان داد بین میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به صورت کلی می توان چنین عنوان کرد که آموزش تفکر به دانش آموزان می تواند موجب تقویت سرزندگی تحصیلی آنان شود. این نتایج، آموزش راهبردی تفکر را به مثابه یک روش یاددهی- یادگیری کارآمد در تربیت دانش آموزان خودگردان، که مهم ترین هدف تعلیم و تربیت است، پیشنهاد می کند.
تحلیلی بر نقش طراحی آموزشی در توسعه حرفه ای کارورزان رشته زبان و ادبیات فارسی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، نقش طراحی آموزشی، بر توسعه حرفه ای کارورزان رشته زبان و ادبیات فارسی است. برای رسیدن به مقصود، از رویکرد پژوهش کیفی و روش مطالعه موردی، با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و متن گزارش کارورزان استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند بود. مشارکت کنندگان، هشت نفر از دانشجویان دختر ورودی سال های 91 و 92 مرکز آموزش عالی شهید باهنر دانشگاه فرهنگیان بودند. اطلاعات به دست آمده، پس از پیاده سازی، با روش «تحلیل محتوای مضمونی» تحلیل شدند. نتایج نشان داد طراحی های آموزشی از نظر محتوا، در افزایش سطح کیفی محتوایی موضوعات زبانی، ادبی و نگارش، و بالابردن میزان توانایی دانش آموزان در بازشناسی مفاهیم، مؤثر بودند؛ همچنین، از لحاظ مهارت های حرفه ای، با کاربست بهینه شیوه های آموزشی، انتخاب رسانه متناسب، نوآوری در تکالیف و انگیزه بخشی در فرآیند آموزشی مناسب با موضوعات رشته، در طراحی ها، بر افزایش کیفیت اجراهای آموزشی دانشجویان تأثیر گذاشتند؛ اما برای کسب شایستگی در محتوای آموزشی، در زمینه تلفیق محتوا و مهارت های حرفه ای، به دلیل عدم تطابق طرح ها با اجراها، دانشجویان ضعف هایی در طراحی آموزشی دارند. در مجموع، پژوهش نشان می دهد کارورزان رشته زبان و ادبیات فارسی در طراحی آموزشی باید از فرصت های بیش تری برای آمیختن محتوا و مهارت های حرفه ای بهره ببرند؛ زیرا در بخش برنامه ریزی و اجرا، نیازمند کفایت و مهارت های بالاتری برای رسیدن به شایستگی های حرفه ای هستند.
طراحی الگوی ساختاری- روشی تدریس رصدخانه ای به ابتنای نظریه ربط ها و نسبت ها (با تمرکز بر القای جمع الجمعی انفسی و آفاقی)
حوزه های تخصصی:
آموزش و یاددهی در طول تاریخ از دغدغه های مشترک بشر بوده که همواره افرادی به دنبال انتقال لذت دانش و تعالی خود به دیگران بوده اند که این علقه به ویژه برای اولیای الهی (علیهم السلام) به صورت عمیق تری وجود داشته و به همین سبب رسالت خود را در همین معلمی و میل به آگاهی سازی می دانستند و در همین راستا، جایگاه تعلیم دهنده روشن می شود. با توجه به این تبیین از اهمیت یاددهی، در این پژوهش با استفاده از مصاحبه باز اکتشافی نیمه ساختاریافته با 15 نفر از معلمان و استادان حوزه و دانشگاه و با روش نمونه گیری هدفمند که در سه دور روش دلفی انجام شد و در نهایت به 51 سازه ذیل مدل سه شاخگی رسید، منطق حاکم بر الگوی پژوهش ترسیم شد؛ الگویی ساختاری- روشی به ابتنای نظریه ربط ها و نسبت ها که با القای جمع الجمعی در بطن الگو تلاش می کند زاویه دید فراگیران را به سمت انفس و آفاق- خود و فراخود- سوق دهد تا به جای تشکیل انبار داده و حفظیات، به سمت اندیشیدن، پرسیدن، تحلیل، تعمیق، استدلال آوری، نقادی و سایر مباحث کیفیت فکری در ضمیر ناخودآگاه انسان، هدایت کند. مجموع این سیر منطقی در قالب الگوی ساختاری- روشی تدریس رصدخانه ای و به صورت بین رشته ای طرح شده که به نظر می رسد می تواند به تحولی در نظام های آموزشی فرسایشی و تسلسل وار فعلی ولو به مثابه یک روش تجربی که با روش های آماری اعتبارسنجی شده و برخوردار از تأیید نخبگانی است و می تواند با هم افزایی، فرایند آموزش را به روندی مستمر در سه گانه یاددهی- یادگیری - یاددهی تبدیل کند، بینجامد.
بررسی و کشف مدل های ذهنی دانش آموزان متوسطه اول در خصوص مفهوم حجم
حوزه های تخصصی:
برخی معلمان مفهوم حجم را به طور خاص تصور کرده و از آن استفاده می کنند ولی دانش آموزان بسته به تجربه شخصی و ماهیت فعالیتی که انجام می دهند، معانی خاص خود را به مفهوم حجم نسبت می دهند. این پژوهش به صورت پدیدارشناسی و با هدف شناسایی مدل های ذهنی دانش آموزان در خصوص مفهوم حجم انجام شده است. در این پژوهش 57 دانش آموز از پایه های هفتم، هشتم و نهم (23 نفر هفتم، 12نفر هشتم، 22 نفر نهم) سال تحصیلی 99-98 شرکت کرده اند که از این میان 25 دانش آموز برای مصاحبه به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش علاوه بر مصاحبه نیمه ساخت یافته، از پرسشنامه محقق ساخته نیز استفاده شده است. با مصاحبه و بررسی پاسخ های دانش آموزان به سؤالات پرسشنامه مشخص شد مدل های ذهنی دانش آموزان در خصوص مفهوم حجم را می توان در شش دسته طبقه بندی کرد. در دسته اول حجم جسم را همان وزن جسم تصور می کردند و در دسته دوم حجم به عنوان ظرفیت جسم )فضای خالی درون جسم) در نظر گرفته می شد. دسته سوم حجم را پربودن (به طور کامل) جسم تصور می کردند و دسته چهارم حجم را فضای اشغال شده توسط جسم تعریف می کردند. دسته پنجم حجم را وابسته به خصوصات هندسی (طول، عرض، ارتفاع و اندازه) در نظر می گرفتند و دسته ششم حجم را وابسته به عوامل دیگری (در بسته بودن جسم، جریان هوا در جسم، مقدار ماده اضافه شده در جسم، دارا بودن چهار گوشه در جسم، دارابودن اتم) تعریف می کردند.
رویکرد قرآن کریم در نظم اجتماعی نسبت به نظریه نظم اجتماعی پارسونز
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد قرآن نسبت به نظریه نظم اجتماعی پارسونز است. پرسش پژوهش این است که آیا صرفاً با رعایت شرع مقدس در قالب واجبات و محرمات، نظم اجتماعی حفظ و پایدار می ماند؟ این پژوهش با روش کتابخانه ای، مروری - توصیفی و با بهره گیری از آیات قرآن در جنبه های گوناگون اجتماعی، حقوقی، فقهی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، تعلیم و تربیت، ولایت پذیری انجام گرفته است. پژوهش حاضر با تأکید بر حیات طیبه و عالم ماوراءالطبیعه، پس از استخراج برخی مؤلفه ها ی مربوط به ایجاد، حفظ و پایداری نظم اجتماعی به تبیین آن می پردازد. یافته های این پژوهش نشان داد پارسونز به طور عمده، بر بقای نظام اجتماعی تأکید دارد و آن را با تداوم هنجارها و الگوهای تعامل مرتبط می کند، اما قرآن، به جزئیات هم برای ضمانت اجرایی نظم اجتماعی توجه کرده است. با این رویکرد قرآن، از یک جامعیت و کمال مضاعف برخوردار است و قادر است در ایجاد، حفظ و پایداری یک نظام اجتماعی جهان شمول، کارآمد و جاودانه بسیار مؤثرتر از مؤلفه های محدود و کلی در نظریه پارسونز عمل کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای اثربخشی رهبری مدیران پردیس های دانشگاه فرهنگیان (مطالعه کیفی)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای اثربخشی رهبری مدیران پردیس های دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، نوع داده ها کیفی از نوع اکتشافی و شیوه پژوهش تحلیل محتوا بود. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختمند و مطالعه ادبیات و پیشینه، گردآوری و اعتبار آن از روش تأییدپذیری صورت پذیرفت. مشارکت کنندگان بر اساس قاعده و اصل اشباع نظری 23 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل محتوا طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به کمک نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA، استخراج و تحلیل انجام شد. طبق یافته ها، مقوله ها و عوامل اصلی و فرعی مؤثر بر ارتقای اثربخشی رهبری مدیران پردیس های دانشگاه فرهنگیان از نگاه مشارکت کنندگان در مصاحبه ها و سایر منابع مطالعاتی تشخیص و طبقه بندی شد که شامل: 1. عوامل درون سازمانی پردیس دانشگاهی (5 مقوله، ویژگی های سازمانی پردیس، قابلیت های مدیر پردیس، قابلیت های کارکنان، استادان و دانشجویان)؛ 2. عوامل برون سازمانی درسطح محلی (2 مقوله، عوامل فرهنگی و سیاسی محیط محلی، عوامل اقتصادی – اجتماعی جامعه محلی)، 3. عوامل برون سازمانی سطح ملی (4 مقوله، سیاست ها و فلسفه کلی نظام در قبال دانشگاه فرهنگیان، قوانین و مقررات آموزش عالی، قوانین وزارت آموزش و پرورش، حوزه ستادی دانشگاه فرهنگیان)؛ 4. عامل برون سازمانی در سطح بین المللی (1 مقوله، مأموریت های بین المللی دانشگاه)، 5. عوامل زمینه ای (تسهیل گر) (3 مقوله، تمهید و تأمین زیرساخت ها، وضعیت جغرافیای محل استقرار، استقلال پردیس دانشگاهی) است.
ارائه مدل ارتقای بهره وری مدیران مبتنی بر باز مهندسی و آمایش آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای بهره وری مدیران مبتنی بر بازمهندسی و آمایش آموزش عالی است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نگاه گردآوری داده ها، توصیفی - تحلیلی است. همچنین، پژوهش حاضر به روش آمیخته انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران، اساتید و صاحب نظران دانشگاهی در حوزه مدیریت آموزشی یود که 18 نفر، به روش گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها در پژوهش شرکت کردند. خبرگان، مدیران آموزش عالی با سابقه بیش از 15 سال و مدرک تحصیلی فوق لیسانس یا بالاتر بودند. از مصاحبه عمیق با توجه به اشباع اطلاعاتی برای شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه بهره وری مدیران آموزشی استفاده شد. سپس، در چند مرحله دلفی فازی عوامل شناسایی شده تایید شد و عوامل نهایی شناسایی شد. عوامل شناسایی شده از طریق نرم افزار Micmac مدل کیفی تحقیق را تشکیل داد. برای تأیید مدل کیفی از روش ساختاری – تفسیری (ISM) و با استفاده از پرسشنامه استفاده شد. در نتیجه، مهندسی مجدد فرایندها، آمایش آموزش عالی، نیازسنجی شغلی و مهارتی، برنامه ریزی آموزشی، عوامل محیطی، توسعه تفکر راهبردی، توسعه مهارت های ارتباطی، ارتقای فرهنگ سازمانی و ارزیابی مستمر و مداوم به عنوان شاخص های اصلی مدل ارتقای بهره وری مدیران مبتنی بر بازمهندسی و آمایش آموزش عالی شناسایی شدند.
رابطه بی علاقگی تحصیلی و اضطراب امتحان با فرسودگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های عمده تحصیلی فرسودگی تحصیلی است که می تواند تحت تأثیر بی علاقگی تحصیلی و اضطراب امتحان قرار بگیرد. بنابراین، هدف پژوهش تعیین رابطه بی علاقگی تحصیلی و اضطراب امتحان با فرسودگی تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زاهدان بودند (1358 نفر). به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای 300 دانشجو از طریق سه پرسشنامه بی علاقگی تحصیلی، اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد بین بی علاقگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد به ترتیب، مؤلفه های ویژگی های تکلیف، باورهای تلاش و ارزش تکالیف و تلاش وارد مدل شده اند و توانسته اند تغییرات فرسودگی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کنند. دیگر یافته نشان داد بین اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد به ترتیب، مؤلفه های تنیدگی و تحقیر اجتماعی وارد مدل شده اند و توانسته اند تغییرات فرسودگی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کنند. با توجه به رابطه مثبت و معنادار بی علاقگی تحصیلی و اضطراب امتحان با فرسودگی تحصیلی دانشجویان به مدیران عالی دانشگاه پیشنهاد می شود که با کمک مشاوران و روان شناسان کارگاه های آموزشی را برای کاهش بی علاقگی تحصیلی، اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانشجویان طراحی و برگزار کنند.
بررسی علل گرایش دانش آموزان به کتاب های کمک درسی ریاضی از دیدگاه دبیران و دانش آموزان (پژوهش آمیخته)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی علل گرایش دانش آموزان به کتاب های کمک درسی ریاضی از دیدگاه دبیران و دانش آموزان است. روش شناسی پژوهش، مبتنی بر رویکرد آمیخته (تشریحی) است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان کهنوج (6000 نفر) و دبیران ریاضی شهرستان های کهنوج و جیرفت دوره متوسطه دوم تشکیل می دهند. در بخش کمی پژوهش، 361 دانش آموز از متوسطه دوم و در بخش کیفی، 22 نفر از دبیران ریاضی شهرستان های کهنوج (15 نفر) و جیرفت (7 نفر) با روش نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. دو ابزار پرسشنامه (دانش آموزان) و مصاحبه (دبیران) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. پرسشنامه پژوهش، محقق ساخته بود که روایی سؤالات آن را سه تن از استادان دانشگاه و دو تن از دبیران ریاضی تأیید کردند و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ 75/0 گزارش شد. در تحلیل های کمی و کیفی به ترتیب از تحلیل عاملی (اکتشافی) و تحلیل محتوای کیفی (عرفی) برای بررسی دیدگاه های دانش آموزان و دبیران استفاده شد. از تحلیل دیدگاه های دانش آموزان و معلمان به ترتیب 6 و 7 عامل به دست آمد که تمامی عامل ها از دیدگاه دانش آموزان توسط دیدگاه دبیران تأیید شدند. از مجموع دیدگاه دبیران و دانش آموزان، عامل هایِ دانش آموز، معلم، مدرسه، والدین، کتاب درسی، نحوه آموزش کتاب های کمک درسی و کنکور در گرایش دانش آموزان به کتاب های کمک درسی مؤثرند. از این رو، باید در مسائل کتاب های درسی، نظام باوری دانش آموزان، کتابخانه های مدارس، درصد تأثیر کنکور در پذیرش دانشجو، بالابردن سطح آگاهی والدین و دانش حرفه ای معلمان تغییراتی صورت گیرد تا به توان به جای القای روحیه حفظی نگری و سطح نگری توسط کتاب های کمک درسی، روحیه کشف کردن، استدلال و تفکر را در بین دانش آموزان ایجاد کرد.
بازی های خلاق مبنایی برای شکل گیری نگرش کارآفرینانه در کودکان
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت آموزش کارآفرینی و اهمیت دوران کودکی در ایجاد نگرش عمیق و پایدار درباره کارآفرینی، آموزش های دوره کودکی باید در راستای شکل گیری و تقویت نگرش کارآفرینانه هدف گذاری و اجرا شوند. یکی از روش های مناسب برای آموزش کارآفرینی به کودکان، بازی های خلاق است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر بازی های خلاق بر شکل گیری و تقویت نگرش کارآفرینانه کودکان مقطع ابتدایی صورت گرفت. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و به روش کمی نیمه تجربی در جامعه آماری دانش آموزان پایه چهارم دبستان پسرانه امام رضا (ع) در شهرستان ری بر روی نمونه ای به تعداد 30 نفر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایشی) انجام گرفت. میزان نگرش کارآفرینانه و ابعاد آن قبل و پس از یک دوره یک ماهه آموزشی در هر دو گروه آزمایش و کنترل به وسیله پرسشنامه نگرش سنج رابینسون و همکاران (1991)، اندازه گیری شد. پس از تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون تی، نتایج نشان داد آموزش کارآفرینی با روش بازی های خلاق در زمینه کارآفرینی، مورد توجه و استقبال زیاد کودکان قرار گرفته و سبب تقویت نگرش کارآفرینانه در تمامی ابعاد آن شامل کنترل درونی، میل به موفقیت، خلاقیت، نوآوری و عزت نفس شده است. این یافته ها می تواند در آگاه سازی مربیان و معلمان در زمینه آموزش کارآفرینی و همچنین، در تدوین برنامه های آموزشی براساس رویکرد یادگیری خلاق و کارآفرینانه مؤثر باشد.
ارتباط احساس تنهایی و ترس از ارزیابی منفی اجتماعی با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
استفاده آسیب زا از تلفن همراه به شدت در حال گسترش است، و عوامل بسیاری مانند احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی می توانند موجب وابستگی و استفاده مشکل زا از آن شوند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط احساس تنهایی و ترس از ارزیابی منفی اجتماعی با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر زاهدان بود. 282 نفر (140 دانشجوی دختر و 142 دانشجوی پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار رفته عبارت اند از پرسشنامه احساس تنهایی راسل (1978)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی اجتماعی لری (1983) و مقیاس استفاده آسیب زا از تلفن همراه بیانچی و فیلیپس (2005). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. طبق نتایج، احساس تنهایی توانست به میزان 32 درصد از واریانس استفاده آسیب زا از تلفن همراه را پیش بینی کند (566/0=Beta و 01/0> P). همچنین، وجود ترس از ارزیابی منفی توانست به میزان 22 درصد از واریانس استفاده آسیب زا از تلفن همراه را تبیین کند (472/0 = Beta و 01/0> P). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی می توانند موجب وابستگی به تلفن همراه و استفاده مشکل زا از آن شوند.