پژوهشنامه علوم سیاسی
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم پاییز 1397 شماره 4 (پیاپی 52) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در طول بیش از هزار سال، برداشت سنّتی از اسلام با تکیه بر میراث کهن و سِتَبر دینی، سیما، هویت و حقوق زنان را در جوامع اسلامی حول مفاهیم نابرابری ذاتی بین زن و مرد، تأکید بر نقش طبیعی زنان و بدبینی نسبت به حضور آنان در عرصه اجتماع و سیاست تفسیر نموده است. تغییرات سریع در شرایط زیست جوامع اسلامینیازها و خواسته های جدیدی را طرح نموده که چارچوبه معرفتی- روشی و نیز سازوکارهای مورد استفاده این خوانش از اسلام، تکافوی پاسخگوئی به این نیازها را ندارد و نمی تواند گِرهی از مشکلات و نیازهای روزافزون زنان باز نماید و گشایشی در تلائم حقوق آنان با موازین حقوق بشر جدید ایجاد کند. در پی این ناکامی و به دنبال بحران هویتی که جوامع اسلامی در نتیجه رویاروئی با مدرنیته غربی به آن گرفتار شدند، گروهی از نواندیشان مسلمان با تمسّک به مبانی اسلامی و متأثر از جنبه های مثبت تجدّد غربی، دست اندرکار بازتفسیر اصول و احکام شرع شدند و خوانش جدیدی از اسلام را در قالب اصلاح و احیاء فکر دینی ارائه نمودند. این مقاله در پی آن است که دریابد سیما، هویت و جایگاه حقوقی زنان در مبانی فکری- معرفتی نواندیشی اسلامی چگونه بازتاب یافته، چارچوبه های معرفتی آن در نگرش به حقوق سیاسی و اجتماعی زنان چه می باشد و تفاوت آن با رقیب سنّتی ا ش چیست. فرض ما بر این است که رویکرد نواندیشی اسلامی با بهره گیری از دستاوردهای معرفتی جدید، نگاهی انسان مدارانه به زن دارد و با عبور از تقسیمات جنسیّتی، سعی دارد سیما و هویت زن را بر اساس نشانه هایی چون اخلاق، عدالت، عرف گرایی، تأویل گرایی نصوص دینی و تغییر بر اساس مقتضیات زمان ترسیم نماید و این امر به صورت بالقوه توانایی لازم جهت تحول بنیادی در حقوق زنان و در تلائم با موازین جدید حقوق بشری جدید را دارد. تأکید ما در این مقاله بر آراء دو نفر از نواندیشان مسلمان ایرانی معاصر، یعنی محمد مجتهدشبستری و محسن کدیور است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و اسنادی است و گردآوری داده ها به شیوه فیش برداری از اسناد، کتب، مقالات و سایت های اینترنتی صورت گرفته و سعی شده در تحلیل داده ها از روش هرمنوتیکی تلفیقی متن گرا و زمینه گرا استفاده شود.
وضعیّت رشته علوم سیاسی؛ اکنون و آینده؛ ارزیابی یازدهمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران، اسفند 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همایش های سالانه انجمن علوم سیاسی ایران که از سال 1386 آغاز شده، با ده سال سابقه برگزاری، یکی از برنامه های منظّم این انجمن می باشد. آخرین مورد از این نوع همایش، در اسفند 1396 با عنوان «وضعیّت رشته علوم سیاسی؛ اکنون و آینده» برگزار شد. سؤال اصلی بررسی حاضر، این است که این همایش، به چه میزان، با استانداردهای همایش سالانه یک انجمن علمی، مطابقت دارد و محتوای در دسترس، به چه میزان، دستاورد یک ساله علوم سیاسی ایران را بازتاب می دهد؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد. مهم ترین یافته های پژوهش: این همایش تا حدودی، دستاوردهای یک ساله علوم سیاسی ایران را بازتاب می دهد، نشانه هایی از بهبود و پیشرفت این دانش را منعکس می کند و نسبتاً با استانداردهای همایش های علمی، مطابقت دارد. به علاوه، شرکت کنندگان در همایش، به نمایندگی از اکثریّت جامعه علوم سیاسی ایران، موضوعات تخصصی سیاسی ایران را در چارچوب دانش متعارف علوم سیاسی، تجزیه و تحلیل کرده و در نقطه مقابل، اقلیّتی اندک، به تحوّل بنیادین و ماهوی این دیسیپلین نظر دارند. هم چنین، علوم سیاسی ایران، بنابر تحلیل ارائه کنندگان سخنرانی های علمی و چکیده مقالات، در شرایط بحرانی قرار داشته و ناکارآمد کردن این دانش، به دلیل استغنای دولتمردان کنونی ایرانی از تحلیل ها، قواعد و یافته های آن، از معضلات اصلی این رشته است. اصلاح این وضعیت دانش سیاسی در ایران نیز تنها در گرو پذیرش مرجعیت علم سیاست در حوزه سیاست گذاری عمومی و قواعد حکمرانی خوب از سوی نظام سیاسی حاکم می باشد.
رهیافت اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی معاصر: با تاکید بر آرا و اندیشه های رضا داوری اردکانی و السدیرمک اینتایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و رابطه اخلاق و سیاست و ایجاد تعامل میان امر سیاسی و مبانی اخلاقی یکی از مسائل مهم و علمی حوزه فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی است. رضا داوری اردکانی و السدیرمک اینتایر از فیلسوفان سیاسی و اخلاقی دوره معاصر هستند؛ که در دو سنت فکری متفاوت (اسلام و غرب) در مطالعات فلسفی و سیاسی خود به رابطه اخلاق و سیاست پرداخته اند. این پژوهش صرف نظر از تفاوت های دو سنت فکری، با توجه به اشتراکات عمومی و دیدگاه های مشترک در امور اجتماعی و سیاسی، در پی پاسخ به این پرسش است که: چه نسبتی میان اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی رضا داوری اردکانی و السدیر مک اینتایر وجود دارد؟ فرضیه ما این است که داوری و مک اینتایر، با توجه به نظام معرفتی و انسان شناسی خود، بر یگانگی و پیوند اخلاق و سیاست نظر داده اند. با توجه به یافته های تحقیق هردو متفکر در تحلیل نهایی به یگانگی و پیوند اخلاق و سیاست نظر دارند. افزون براین، کوشش شده است با الهام از رهیافت پارادایمی دلالت های سه گانه تبیینی، معرفتی وهنجاری هر دو متفکر با کالبدشکافی آرای اخلاقی سیاسی آن ها در جهت اثبات فرضیه ایجابی کمک گرفته شود. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی و تطبیقی است.
استدلال قیاسی و سیاست گذاری خارجی؛ مطالعه موردی: قیاس های تاریخی مورد استفاده قیاسگران خارجی درباره مسئله هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هسته ای به عنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی ایران توسط پژوهشگران این حوزه و بر اساس رویکردهای نظری مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. استدلال قیاسی یکی از رویکردهای شناختی در تحلیل سیاست خارجی است که در تحلیل سیاست خارجی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از رویکرد استدلال قیاسی، قیاسهای تاریخی به کار گرفته شده درباره مسئله هسته ای ایران بین سال های 2016-2003 را بررسی کرده و تلاش کرده نشان دهد چگونه مقامات دولتی و تحلیلگران خارج از ایران، در مواجهه با رویداد جاری مسئله هسته ای ایران از گذر قیاس این رویداد با رویدادهای تاریخی، نبردی قیاسی را شکل داده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که «قیاس مونیخ»، «قیاس یالتا»، «قیاس نیکسون-چین کمونیست»، «قیاس اتحاد شوروی»، «قیاس ریکیاویک» و «قیاس کره شمالی»، قیاس هایی هستند که قیاسگران با بهره گیری از آنها، استدلال های خود را در مواجهه با موقعیت جاری «مسئله هسته ای ایران» مبنی بر موافقت یا مخالفت با مذاکرات هسته ای، بیان و از این طریق کوشیده اند به تبیین یا توجیه سیاست های خود و اقناع افکار عمومی بپردازند.
حکمت سیاسی در ایران باستان برمبنای خوانش سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمت سیاسی» یک مفهوم ایرانی و اسلامی است که با فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی تفاوت دارد، اگر چه گاهی مترادف با فلسفه سیاسی نیز به کار رفته است. هدف این مقاله تبیین حکمت سیاسی در ایران باستان است و از سه طریق این هدف را دنبال کرده است. ابتدا به بیان معنای حکمت و حکمت سیاسی می پردازد، سپس به اجمال نشان می دهد که ایران باستان منشأ اصلی حکمت و حکمت سیاسی بوده است، و در پایان به برخی اصول حکمت سیاسی در ایران باستان می پردازد. ایرانیان تلاش می کردند در یک دستگاه فکری و فلسفی کلان با تکیه بر این اصول، شایستگان را به حکومت بگمارند، حکومت را به عدالت سوق بدهند و از ظلم حاکمان جلوگیری کنند. این اصول عبارتند از: تقسیم هستی به گیتی و مینو ، نظریه حکیم حاکمی، فرّه ایزدی، فرّکیانی، و رد نظریه تغلب. بخشی از استنادات مقاله به سهرودی فیلسوف بزرگ و بنیانگذار مکتب فلسفی اشراق است، چون او به خوبی این حکمت را نشان داده و مکتب فلسفی خود را نیز بر حکمت ایران باستان بنیان نهاده است.
بازنمایی موفقیت یا شکست قرارداد هسته ای ایران در رسانه های آمریکایی و انگلیسی؛ تحلیل روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش تحلیل روایتی به بررسی رقابت گفتمانی پیرامون قرارداد هسته ای ایران در رسانه های آمریکایی و انگلیسی می پردازد. در واقع، هدف از این بررسی، شناسایی عناصر روایتی است که موجب موفقیت یا شکست این سیاست خارجی در آمریکا شده است و اینگونه استدلال می شود که موفقیت و شکست یک سیاست خارجی نتیجه یک برساخت اجتماعی از روایت ها است. این پژوهش روش نوآورانه ای را برای تحلیل روایتی به عنوان یک روش تحلیل گفتمانی در بررسی رقابت های گفتمانی پیرامون این برساخت ها پیشنهاد می کند. بر مبنای این دیدگاه نشان داده می شود که روایت های موفقیت و شکست از ساختارهای مشابهی، اما محتواهای متفاوت، پیروی می کنند و عناصر کلیدی مانند بستر، شخصیت پردازی مثبت/منفی فردی و جمعی تصمیم گیرندگان و طرح کلی موفقیت یا شکست و شناسایی فرد یا افراد مسئول برای سرزنش/تشویق را شامل می شود. این مقاله بر اهمیت نحوه بیان روایت ها به عنوان دلیل سلطه یا حاشیه نشینی آنها در گفتمان سیاسی تأکید دارد.
وضعیت سنجی سرمایه روحانیت، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاریخی سرمایه فرهنگی، نمادین، اجتماعی و اقتصادی طبقه روحانیت تا انقلاب اسلامی و مقایسه آن با دوره تشکیل حکومت اسلامی توسط روحانیون با استفاده از نظریه پییر بوردیو است. در این راستا این سوال طرح شده است: بعد از انقلاب اسلامی چه تغییری در سرمایه روحانیت در میدان های مختلف اجتماعی (بر پایه مکتب بوردیو) رخ داده است؟ برای پاسخ به این سوال سرمایه های مختلف روحانیت از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی بررسی شده است. به طور سنتی کارکردهای این طبقه مانند تعلیم و تربیت و آموزش، قضاوت، مشروعیت دادن به حکومت ها و برگزاری آیین ها و مراسم و مناسک مذهبی، حالتی غیر رسمی و غیر حکومتی داشته و بر خاسته از وظایف و تعهدات روحانیون بوده است. دلیل نفوذ و مشروعیت کلام آنها در بین توده نیز از همین جهت و درآمدهای اقتصادی آنها نیز به دلیل همین کارکردها بوده است. از دوره مشروطیت و به ویژه در دوره پهلوی، سرمایه های آنها در معرض تهدید قرار گرفت. تلاش روحانیون برای اعاده سرمایه های از دست رفته با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد. ولی با به دست گرفتن قدرت تغییرات مهمی در کارکرد این سرمایه ها به وجود آمد، که مهمترینِ آن گرایش روحانیت از سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی بوده است که این امر تهدیدات بالقوه ای را برای این طبقه به همراه داشته است. پژوهش حاضر در نظر دارد با رویکردی انتقادی و آسیب شناسانه، به بررسی تغییر سرمایه روحانیت بعد از به دست گرفتن قدرت بپردازد و پیشنهادات و راهکارهای لازم در این مسیر را ارائه نماید.