پژوهشنامه علوم سیاسی
پژوهشنامه علوم سیاسی سال یازدهم بهار 1395 شماره 2 (پیاپی 42) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که همواره اندیشمندان مختلف درگیر آن بوده اند، تلاش برای اثبات روش درست دستیابی به تصمیم صحیح و به واسطه ی آن نظام سیاسی ایده آل است. یکی از این تلاش ها توسط مارکی کندورسه و در طرفداری از دموکراسی صورت گرفت که به قضیه ی کندورسه مشهور شد. این قضیه که از شکلی ریاضی برخوردار است، معتقد است بر اساس قانون اعداد بزرگ با فرض احتمال بالای پنجاه درصد برای دستیابی هر فرد به تصمیم درست، با افزایش تعداد رای دهندگان، احتمال دستیابی به تصمیم درست توسط جمع زیاد به سمت صددرصد میل می کند. با این حال، این قضیه بر مفروضاتی استوار بود که به تدریج زیر سؤال رفت تا اینکه در دهه ی 1950 دوباره مطرح شد. این امر مصادف با ظهور اندیشه دموکراسی معرفتی بود که موجب طرح مسایل جدیدی گردید. مقاله ی حاضر می کوشد با بررسی وجوه مختلف قضیه کندورسه نشان دهد که آن تا چه حد توانسته است به حل مشکلات روش شناختی و نظری این نوع دموکراسی کمک کند. فرضیه ی ما این است که این شکل از دموکراسی با وجود تایید دو مفروض اساسی قضیه کندورسه که صورت کلاسیک قضیه قادر به اثبات آن نبود، برخلاف گذشته اثبات این دو مفروض نشان می دهد با همان قاعده ی اعداد بزرگ اکثریت لزوماً مصون از خطا نیستند و برای اخذ تصمیم درست می بایست اصول و قواعد مبنایی را پذیرفت که نخبگان پس از مشورت آزادانه ارائه می کنند.
سلسله مراتب استخدام و استعباد در مدینه (در فلسفه سیاسی فارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسی فضیلت محور، جهت تحقق سعادت فردی و جمعی، تعاطی برخی از مقولات اجتماعی را پیش فرض می گیرد. در میان سنت فکر فلسفی اسلامی، فارابی در منظومه فلسفه سیاسی خود، علاوه بر مدینه و ریاست آن به دوستی مدنی، عدالت و تعاون نیز پرداخته است این سه مقوله ارتباط تنگاتنگ با یگدیگر دارند. بررسی اندیشه سیاسی فارابی به شیوه تحلیل محتوای فلسفی نشان می دهد که به رغم وجود دوستی مدنی در همه مدینه ها، نوع رابطه برآمده از دوستی مدنی در هر یک از مدینه های فاضله و غیرفاضله متفاوت است. دوستی در هر مدینه ای، دوستی بر سر چیزی (یک امر محبوب) است که در ابتدا همکاری مدنی را باعث می شود و در نهایت شکل مدینه را مشخص می سازد. از این نظر، پرسش پژوهش حاضر این است که دوستی مدنی در هر یک از مدینه های فاضله و غیرفاضله، چه رابطه ای را برای اعضای آن مدینه، و به ویژه بین رئیس و اعضا، ایجاب می کند؟ با تحلیل محتوای آثار فارابی به ویژه دو اثر «آراء» و «سیاست» آشکار می شود که نوع رابطه برآمده از دوستی مدنی در مدینه فاضله، رابطه «استخدام» و در مدینه های غیرفاضله، رابطه «استعمال یا استعباد» (عملگی و بردگی) را ایجاب می کند. این نوع رابطه ها پیامدهای خاصی را برای تحقق سعادت در هر مدینه دارند.
دوستی مدنی و دوستی کیهانی: دو روایت از نسبت شهر و دوستی در فلسفه سیاسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از دوستی از دیرباز در نوشته های حکمی مطرح بوده است. اما نخستین بیان فلسفی دوستی متعلق به فلاسفه یونانی است و مدون ترین روایت از آن در کتاب «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو طرح شده است. ارسطو درکی «مدنی» از دوستی داشت و روایت خود را بر مصالح عموی ساکنان شهر و مناسبات مدنی مبتنی ساخت. این روایت را میتوان روایتی «مدنی» از دوستی خواند. در فلسفه اسلامی هرچند برخی از فیلسوفان مشایی به طرح دوستی مدنی پرداخته اند، روایتی دیگر را می توان در اندیشه حکمای متاخر بازجست که دوستی را نه در چارچوب شهر، که در سلسله مراتب هستی طرح می کند. این روایت را در پژوهش حاضر دوستی «کیهانی» نامیده ایم. بدین سان پرسش مقاله حاضر به بحث از الگوهای دوستی در فلسفه اسلامی چه ویژگیهایی اختصاص دارد. در فلسفه اسلامی، هرچند الگوی دوستی تحت تاثیر ارسطو در فلسفه مشایی مطرح شده است، حکمای مسلمان به تدریج از الگوی دوستی مدنی فاصله گرفته و به ویژه پس از ظهور حکمت اشراقی، الگوی دوستی کیهانی را جایگزین نمودند. دراین مقاله ابتدا الگوی دوستی مدنی را به ویژه نزد حکمای مشایی چون فارابی و مسکویه رازی مورد بحث قرار می دهیم و سپس الگوی دوستی کیهانی را در آثار شهاب الدین سهروردی و پیروان او بررسی خواهیم کرد. در مقام جمع بندی نیز خواهیم کوشید دو الگو را به اجمال با هم مقایسه کنیم.
مبانی نقد و بازاندیشی جامعه شناسی سیاسی در اندیشه ژاک رانسیر (امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا زاویه ای از معنای متحول امر اجتماعی و اندرکنش آن با امر سیاسی را در دهه های متاخر، با تبیین مبانی نقد و بازاندیشی ژاک رانسیر نسبت به جامعه شناسی سیاسی مورد واکاوی قرار بدهد. پرسش کانونی نوشتار این است که جامعه شناسی (سیاسی) در تفکر انتقادی رانسیر چگونه و بر مبنای چه نشانگان، مبانی، مقوله ها و مولفه هایی مفصل بندی شده و چگونه در پی تحلیل و بازنمایی امر واقع است؟ در پاسخ، این فرضیه مقدماتی مطرح می گردد که جامعه شناسی (سیاسی) در اندیشه رانسیر در سایه فهم خاص از مفهوم ضدجامعه شناسی، برپایه طرح و بازخوانی انگاره هایی مانند رهایی، دموکراسی، پولیس، سیاست، کهن سیاست، زیبایی شناسی سیاسی، سوژه سازی سیاسی، امر محسوس و... و در دیالکتیک و اندرکنش عموما سلبی با نظریه پردازانی همچون بوردیو، در راستای ساخت بندی و بازاندیشی امر اجتماعی مفصل بندی می شود. این فهم از جامعه شناسی سیاسی به دنبال گذار از معانی و خوانش های متعارف این علم (سنتی، مدرن و حتی پسامدرن) و دادن عمق فلسفی و کنش گرانه بیشتر به آن است. این سنت نوپدید، که به وسیله کسانی همچون رانسیر نمایندگی می شوند می کوشد معنای امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن را صورت بندی مجدد نماید.
نقش نظریه در پژوهش های سیاسی تاریخی: فراخوانی برای بازاندیشی در نقش نظریه ها در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند به این سوال پاسخ دهد که نظریه در پژوهش های سیاسی تاریخی چه نقش یا نقش هایی بر عهده دارند؟ در حالی که برخی از رفتارگرایان و پست مدرنیستها هر یک به شیوه های خاص خود به ترتیب نقش نظریه در پژوهش های سیاسی را محدود تعریف می کنند یا در حد نگرشها تقلیل می دهند، مقاله فرارو با روش اسنادی اولاً مشخص می سازد که نظریه ها در پژوهش های سیاسی تاریخی حداقل دارای پنج نقش متنوع هستند. برهمین مبنا مقاله نشان می دهد نظریه ها می توانند به عنوان راهنمایی برای انتخاب فکتهای پژوهش، به عنوان هدف پژوهش، به عنوان ابزار پژوهش، به عنوان موضوع مورد مناقشه پژوهش و نهایتاً به عنوان پیکربندی تعلیلی پژوهش عمل نمایند. ثانیاً و بر همین اساس، توضیح می دهد چرا دیدگاه حداقلی یا تقلیل گرایانه به نقش نظریه در پژوهش های سیاسی باید به نفع نقش چندگانه و متکثر آنها در پژوهش کنار گذاشته شود. نهایتاً پژوهش های سیاسی تاریخی از طریق این جابجایی محقین علوم سیاسی را فرا می خوانند تا نقش نظریه در پژوهش های سیاسی را گسترده تر از قبل بازتعریف نمایند.
کاوشی در ساختار زبانی و محتوایی سرودهای ملی کشورهای اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برگرفته از یک پژوهش وسیع تر در باب سرودهای ملی کشورهای جهان است. در این بخش از پژوهش، سرودهای ملی کشورهای اروپایی را در چارچوب الگوی لاکلا و موفه، رویکرد وندایک و برخی ابزارهای زبان شناختی مورد بررسی قرار می دهیم و می کوشیم به این پرسش ها پاسخ دهیم: دال های مرکزی سرودهای ملی هر کشور چیست؟ شباهت ها و تفاوت های ساختارهای زبانی در متون سرودهای ملی این کشورها کدام اند؟ به این منظور، ترجمة فارسی سرودهای ملی 30 کشور اروپایی را بررسی کرده ایم. در این تحلیل، از متن سرودهای ملی کشورهای اروپایی، 46 دال مرکزی که مورد توجه همة ملت هاست، استخراج کردیم. از میان دال های مرکزی به کاررفته در سرودهای ملّی کشورهای اروپایی جنگ، گذشته گرایی، وصف سرزمین، آزادی، اتحّاد، مناجات با خدا و آینده گرایی بیشترین فراوانی را دارند. ساختارهای زبانی این بررسی نشان می دهد استفاده از زمان حال به طور معناداری بیشتر از دو زمان گذشته و آینده است. 14 کشور اروپایی (46.66% کل کشورهای اروپایی) در سرودهای ملی شان بر تقابل و قطبیت «ما» درمقابل «آن ها» تأکید ویژه دارند و 16 کشور باقی مانده (53.33%) فقط از خود می گویند و قائل به غیریتی در مقابل آن نیستند. فراوانی واژه های ایجابی در (96.66% از سرودهای ملی کشورهای اروپایی) بیشتر از واژه های سلبی است. فرانسه تنها کشوری است که در آن فراوانی واژه های سلبی بیشتر از واژه های ایجابی است.
بازخوانی سنت و روش شناسی آن در اندیشه های محمد ارکون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع سنت یکی از مسائل مهم و محوری در جهان اسلام می باشد ، به طوری که هر گونه فهم و تفسیری درباره این موضوع ، می تواند تاثیرات سیاسی و اجتماعی تاثیرگذاری را به همراه داشته باشد. بازگشت به سنت و بازخوانی انتقادی آن، یک ضرورت تاریخی و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا طی دهه های گذشته ثابت شد که پشت کردن به سنت، پروژه ای ناکام و شکست خورده می باشد. این امر مستلزم شناخت بحث های روش شناختی و اتخاذ یک پروژه فکری روشمند از سوی هر اندیشمندی است که در این وادی گام می گذارد. در قرن بیستم، اندیشمندانی در جهان اسلام ظهور یافتند که با اتخاذ روشهای پژوهشی نوین، دست به بازخوانی سنت زده اند. یکی از بارزترین این اندیشمندان که به جریان نومعتزله تعلق دارد، محمد ارکون(1928-2010) اسلام شناس برجسته الجزایری بود. در این تحقیق، با توجه به تلقی و تعریف وی از سنت، روش های پژوهشی وی، در بازخوانی سنت را مورد بررسی قرار میدهیم. در واقع،سوال اصلی این تحقیق این است که تعریف و تلقی ارکون از سنت چه تاثیری بر روش شناسی او در بازخوانی سنت داشته است؟ ما در اینجا، پروژه بازخوانی سنت محمد ارکون که به ""نقد عقل اسلامی"" معروف است، را با تمرکز بر روش شناسی وی بررسی نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که ارکون با توجه به تعریف، برداشت و تلقی خود از سنت،روشهای پژوهشی متناسبی با این تعریف و تلقی به کار برده است. اتخاذ روشهایی مانند دیرینه شناسی،تبارشناسی و زبان شناختی،متناسب با تعریف و برداشت وی از سنت بود.