مسئله هسته ای به عنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی ایران توسط پژوهشگران این حوزه و بر اساس رویکردهای نظری مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. استدلال قیاسی یکی از رویکردهای شناختی در تحلیل سیاست خارجی است که در تحلیل سیاست خارجی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از رویکرد استدلال قیاسی، قیاسهای تاریخی به کار گرفته شده درباره مسئله هسته ای ایران بین سال های 2016-2003 را بررسی کرده و تلاش کرده نشان دهد چگونه مقامات دولتی و تحلیلگران خارج از ایران، در مواجهه با رویداد جاری مسئله هسته ای ایران از گذر قیاس این رویداد با رویدادهای تاریخی، نبردی قیاسی را شکل داده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که «قیاس مونیخ»، «قیاس یالتا»، «قیاس نیکسون-چین کمونیست»، «قیاس اتحاد شوروی»، «قیاس ریکیاویک» و «قیاس کره شمالی»، قیاس هایی هستند که قیاسگران با بهره گیری از آنها، استدلال های خود را در مواجهه با موقعیت جاری «مسئله هسته ای ایران» مبنی بر موافقت یا مخالفت با مذاکرات هسته ای، بیان و از این طریق کوشیده اند به تبیین یا توجیه سیاست های خود و اقناع افکار عمومی بپردازند.