پژوهشنامه علوم سیاسی
پژوهشنامه علوم سیاسی سال 18 زمستان 1401 شماره 1 (پیاپی 69) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
دوگانه مفهومی خیر و حق از اساسی ترین موضوعات اندیشه سیاسی بوده چنانکه یکی از شالوده های مباحث نظری درباره دموکراسی خواهی و حکومت قانون است. تقدم و تاخر این دو مفهوم نسبت به یکدیگر نیز از موضوعات اختلافی بین فلاسفه سیاسی حتی مدرنی چون کانت و رالز بوده است. در این مقاله سعی شده تا هم نگاه غالب گفتمانهای جمهوری اسلامی به این دو مفهوم بررسی و تحلیل شود، و هم درصورت وجود یک یا هردو آنها در این گفتمانها ، تقدم و تاخر آنها نیز بررسی شود. لذا با مفروض گرفتن اهمیت این دو مفهوم در نگاه به امر سیاسی، در این مقاله تلاش می شود تا بیابیم : بازتاب این دوگانه در گفتمان های سیاسی مسلط در جمهوری اسلامی چگونه بوده است؟ آیا می توان ردّی از این دوگانه را در نظام معانی درون-گفتمانی و تقابل های میان-گفتمانی در حوزه سیاسی پس از انقلاب اسلامی ایران پیدا کرد؟ روش تحلیل این مقاله مبتنی بر نظریه گفتمان است . در چارچوب نظری نیز ضمن اشاره به مباحث مفهومی درباره دوگانه خیر و حق، تأکید بیشتر را بر نظریه عدالت به مثابه انصاف جان رالز گذاشته ایم که ضمن تلاش برای ارائه ترکیبی میان مقولات حق و خیر، تقدم منطقی را بر حق قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که دو گفتمان مسلط اصلاح طلبی/اصول گرایی و اسلاف گفتمانی آنها در دوره جمهوری اسلامی اساسا رویکردهایی خیرمحور دارند و معطوف به غایتی آرمانی بوده اند.
وضعیت حساس: نمایش آپوریای قانون و استثنا در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شرایط حساس کنونی»؛ گزاره ای است که از لحظه تولد انقلاب اسلامی بر سامان حکمرانی ایران سایه افکنده و بن مایه درست انگاری تصمیم سازی ها شده، به آن گونه که همه شئون حاکمیتی رد و نشانی از آن را به خود آویخته، وضعیتی استوار بر اضطراب، بحران و خاص بودگی را ساخته و قلمرو زیست سیاست ایرانیان را گرد آن پرداخته. چارچوب موشکافی این ریختار زودگذرِ پایدار که در درازنای تاریخ جهان هستی داشته، در پنداره «وضعیت استثنایی» نهفته. وضعیتی که در آن قانون معلق می شود تا پاس داشته شود. تبارشناسی آگامبن این وضعیت را در ریخت های گوناگونی نمایش داده که هر یک اضافه بر یکسانی هایی، سازه ای ویژه دارد و همه آن ها در دو سنت حقوقی و فراحقوقی جلوه می کند. انگارباور این نوشتار آن است که ریخت استثنایی در جامعه ایرانی، «وضعیت حساس» بوده و چیستان این جستار، یابش جایگاه آن وضعیت در قانون اساسی است. منطقه تعیین ناپذیر حقوقی و نمایش تفسیر، تبعیض و فراوانی قانون نیز دستاورد این گفتار خواهد بود.
گفتمان راه سوم در ایران عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه انقلاب مشروطه، معمولاً از یک گفتمان سنتی به عنوان حافظ وضع موجود و از یک گفتمان مدرن، به عنوان ناقد وضع موجود نام برده می شود و از بررسی گفتمان های دیگر اجتناب می گردد. هدف این مقاله، متمایز کردن و شناساندن گفتمانی به نام راه سوم در بین دو گفتمان مدرن و سنتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. برای رسیدن به این مهم، الگوی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به خدمت گرفته می شود. گردآوری داده ها از منابع دست اول و دوم صورت گرفته و منابع به روش تحلیل انتقادی بررسی شده اند. این تحقیق می کوشد تا گفتمان مذکور را از میان آثار داود فیرحی معرفی کند. گفتمان راه سوم، گفتمانی بود که خود را در مقابل گفتمان سنتی و مدرن تعریف کرده و همزمان غرب و سنت را نفی، و تجدد و مذهب را اثبات می کرد. سؤال اصلی پژوهش این است که «گفتمان راه سوم چگونه به مقاومت در برابر گفتمان سنتی می پردازد؟» پاسخ احتمالی(فرضیه) به پرسش اصلی چنین است: گفتمان راه سوم در عصر مشروطه، براساس زمینه های اجتماعی، و موقعیت گفتمانی خود، ضمن مقاومت علیه قدرت و ایدئولوژی گفتمان سنتی، خود را به صورت مستقل از گفتمان سنتی و مدرن مطرح می کند.
تبیین جامعه شناختی میزان تاثیرگذاری فرهنگ سیاسی بر مطالبه گری مدنی شهروندان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف، تبیین جامعه شناختی میزان تاثیر فرهنگ سیاسی بر مطالبه گری مدنی شهروندان اهواز، انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش مقاله از نوع روش کمّی «پیمایشی» می باشد که تعداد 1320000 نفر از شهروندان اهواز به عنوان جامعه آماری انتخاب و براساس فرمول کوکران، تعداد 385 نفر ازطریق شیوه نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد که براساس روایی صوری و پایایی ازطریق آلفای گرونباخ مورد تایید قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار هایPLS و نیز SPSS استفاده شده است. یافته ها و نتایج: نتایح به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد: فرضیه 1: بین تعلق اجتماعی با مطالبه گری مدنی رابطه معنادری وجود دارد. فرضیه 2: بین ارتباطات و مطالبه گری مدنی رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه 3: بین فرهنگ سیاسی تبعی و مطالبه گری رابطه معناداری وجود دارد. برای فرضیه 4، داده ها نشان داد که بین اعتماد سیاسی و مطالبه گری رابطه معناداری وجود ندارد و بنابراین فرضیه پژوهش رد گردید. فرضیه 5: بین فرهنگ محدود و مطالبه گری رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه 6: بین فرهنگ مدنی و مطالبه گری رابطه معناداری وجود دارد. پیشنهاد می شود جهت تقویت حقوق شهروندی، فرهنگ مدنی، اعتماد و ارتباطات اجتماعی و تعلق و وابستگی اجتماعی شهروندان برنامه ریزی ، تا روحیه مطالبه گری شهروندان افزایش یافته و زمینه نقد سالم و افزایش مشارکت مدنی فراهم شود.
آسیب شناسی فعالیت های پژوهشی اعضای هیئت علمی رشته علوم سیاسی دانشگاه های دولتی تهران در چارچوب نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف «آسیبشناسی فعالیتهای پژوهشی اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی دانشگاه های دولتی تهران در چارچوب نظام آموزش عالی» انجام شده است، از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق آمیخته است. جمع آوری دادهها طریق مرور مبانی نظری و مقررات مربوط به آئین نامه ارتقاء سپس با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه صورت گرفت.دادههای میدانی پژوهش پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 43 اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی در بخش کیفی با روش کُدگذاری باز واستفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار Maxquda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از بررسی دادههای کیفی، کُدهای اولیه استخراج، در چند مرحله بازبینی، بررسی و طبقه بندی آنها در نهایت چهار مقوله اصلی و نُه مقوله فرعی به دست آمد. بعد از تجزیه و تحلیل و تقلیل دادن واحدهای معنادار 64 کُد اولیه به 363 فراوانی مضمون در بخش آسیب شناسی فعالیت های پژوهشی اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی احصاء و در نهایت الگوی آسیب شناسی استخراج شد. یافتههای تحقیق در بخش کیفی در مورد آسیبشناسی حاکی از نقش مؤثر عامل فردی «توانمندی علمی»، عوامل پژوهشی « هدفمند و مسأله محوری = کاربردی بودن»، « تخصصگرایی و خلاقیت ذهنی» و «کیفیت و اعتبار مجلات» و همچنین آسیبهای مربوط به ارتباطات علمی است. همچنین چالشها و موانع پژوهشی به مواردی همچون «فردی، سازمانی، اقتصادی و سیاسی» احصاء شد. در بخش کمّی با استفاه از پرسشنامه محقّق ساخته منتج از مصاحبههای نیمه ساختاریافته که روایی محتوایی آن توسط 8 تن استادان رشته علوم سیاسی مورد تأیید قرار و جمع آوری گردید.
تحولات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب اسلامی و بازتاب آن بر وضعیت زنان ایرانی در عرصه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه وضعیت زنان در طول چهار دهه بعداز انقلاب اسلامی گواه تغییرات جدی و معناداری در وضعیت و جایگاه آنان در هردو سپهر فردی و جمعی است. زنان از فردای بعداز انقلاب تا پایان دهه چهارم انقلاب تغییراتی را در وضعیت خود تجربه کرده اند که موجب شکل گیری الگویی از زن در جامعه شده است که تقریبا متفاوت از الگوی مورد تأیید حاکمیت است. ازجمله عرصه هایی که روند این تغییر و تحولات را به خوبی نشان می دهند دو عرصه سینما و موسیقی است که در طول این چهار دهه توانسته اند بازتاب دهنده وضعیت زنان در جامعه باشند. لذا پژوهش حاضر در پاسخ به این سوال که چه نسبتی بین حضور زنان در عرصه اجتماعی با حضور آنان در دو عرصه سینما و موسیقی است؟ این فرضیه را مطرح می کند که حضور زنان در عرصه موسیقی و به ویژه سینما بازتاب مستقیم تحولات اجتماعی است، به وجهی که مطالعه و بررسی جایگاه زنان در این عرصه ها به خوبی نمایانگر حضور آنان در عرصه اجتماعی در طول این چهار دهه می باشد. برای بررسی این موضوع، ضمن استفاده از من ابع کتابخان ه ای و روش توصیفی تحلیلی، از چارچوب نظری جامعه شناسی هنر با تأکید بر رویکرد بازتاب ویکتوریا الکساندر استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که حضور زنان در عرصه سینما (بیشتر) و موسیقی (کمتر) در طول حاکمیت نظام جمهوری اسلامی دچار تغییرات تدریجی اما عمیقی در دو بُعد کمی و کیفی شده است. این تغییرات که متاثر از تحولات داخلی و جهانی بوده است زمینه ساز به صحنه آمدن حضور فراجنسیتی زنان شده است.
تبیینی سیاسی-تاریخی از تحولات پوششیِ زنان ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله ناظر بر وضعیت حجاب/بی حجابی در ایران معاصر است؛ که مسئله اصلیِ آن ارجاع به وضعیت فعلیِ جامعه ایران دارد. به این معنا که گسترش در دامنه و شُمار زنان و دخترانی که با حجاب اسلامی همنوا نیستند با چه منطقی قابل تبیین است؟ در پاسخ به این مسئله رویکردی تاریخی اتخاذ شد؛ و به دلیلِ مستندات موضوعه نیز نقطه آغاز آن را بر عصر ناصری بنا کردیم. از این جهت که نمونه این مطالعه، منفرد است؛ کار در زمره تحقیقات کیفی-تاریخیْ و از نوعِ درون موردیْ قرار می گیرد. در این راهبرد که واقعیت در پرتو تئوریْ مورد مطالعه قرار گرفته و به نوعی نظریه آزمایی صورت می گیرد؛ مکانیسم های علّیِ موجود در تئوریْ در واقعیتِ مورد مطالعه ردیابی می شوند. نظریه نوربرت الیاس در ارتباط با تغییرات رفتاری افراد نیز راهنمایِ این پژوهش است. پس از جمع آوری و تحلیلِ مستندات تاریخیْ این نتیجه حاصل شد که کلیتِ بی حجابیِ رایج در ایران فعلیْ نمی تواند مشخصاً و تنها، نتیجه ای دیالکتیکی و برآمده از سیاست های جمهوری اسلامی بوده باشد. درعین حالْ ظهور اینترنت و گسترش شبکه ای اجتماعی در دهه های اخیر نیز نمی تواند مبنای پاسخ به مسئله مورد واکاوی این تحقیق باشد. به نظر می رسد بخشی از زنان ایرانی از اواخر دوره ناصرالدین شاه و از حیث پوشش در مسیری به سمت غربی شدن در حرکت بوده ؛ و آنچه امروز شاهدیم، می تواند پیامدِ تا اینجایِ فرایندِ مذکورِ همچنان در جریان باشد. نتیجتاً پژوهش حاضر، ضمن تقویت تئوری الیاسْ کاربرد آن در تحلیل و تعلیل مسائل مرتبط در بستر جامعه ایران را تأیید و پیشنهاد می کند.