فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تتسم روایة ""بنات قِبلی"" للأدیب المصری ماهر مهران بتجربة سردیة متمیزة؛ بحیث لا تصنف هذه الروایة ضمن الروایات التقلیدیة من ناحیة أسالیب السرد، فلقد اعتمد ماهر مهران فی روایته علی تکنیک فنی فی السرد جعل من روایته روایة متشظّیة. وما نقصده هنا من مفهوم التشظی أن الروایة تفکّکت وانقسمت إلی مقاطع منسجمة ومتداخلة فی ما بینها بحیث تکون متناسبة مع القضایا التی یرید الکاتب الإفصاح عنها. أما مفهوم الالتئام فنقصد منه الانضمام والتماسک فی النص. ولکی تثبت الدراسة هذه الفکرة فقد اعتمدت علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أسالیب السرد فی روایة ""بنات قِبلی"" ثم الکشف عن أهمّ الأسباب والدوافع التی دفعت الکاتب إلی توظیفها وأخیراً تسلیط الضوء علی الدلالات التی نتجت عن استخدامها. تتألّف الروایة من حکایتین؛ حکایة ""فهیم العقیلی"" وحکایة ""السعفاء""؛ تدور الأولی حول قضیة الثأر فی صعید مصر، وترکّز الثانیة حول قهر المرأة فی المجتمع الصعیدی. ومن أهمّ ما وصل إلیه البحث أن حکایة ""فهیم العقیلی"" معتمدة علی فکرة تشظی النص ومضمون الحکایة والأفکار التی یرید الکاتب نقلها للقارئ، الراوی وشخصیته، ومشارکة القارئ للمؤلف فی الروایة، هی ما دفعته إلی توظیف هذا التکنیک الروائی الحداثی. وأما الحکایة الثانیة، حکایة ""السعفاء""، فتم سردها علی أساس نص ملتئم یعتمد علی بدایة ونهایة وصراع، وهو یناسب قضیة قهر المرأة.
الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد الزمن أحد المکونات الأساسیة فی الخطاب الروائی ویسهم فی تشیید النص فنیاً وجمالیاً. وحظیت دراسة الزمن الروائی باهتمام النقاد والدارسین منذ دراسات الشکلانیین الروس. ولم یعد الزمن فی الروایة العربیة الحدیثة قائماً على التسلسل المنطقی والتعاقبی کالروایة الکلاسیکیة بل اتجهت الروایة إلى انحراف السیر الزمنی ولا یخضع بناء الحدث الروائی لمنطق السببیة، لهذا نرى أنه یقوم الروائیون الجدد بتحول الزمن الروائی فی أعمالهم الأدبیة. وواسینی الأعرج واحد من هولاء الروائیین، ولعبة الحرکة بین زمن الحکایة وزمن الخطاب فی روایاته تؤدی إلى تکسیر مسار الزمن الخطی وتحرک عمله الروائی. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی- التحلیلی ویستفید من آراء جیرار جنیت لدراسة الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" للروائی الجزائری ""واسینی الأعرج"" وهی روایة فی الجزئین: ""خریف نیویورک الأخیر"" و""الذئب الذی نبت فی البراری"". وتهدف الدراسة إلى کشف خصوصیة الزمن الروائی عند الکاتب فی هذه الروایة وتبیین کیفیة الابداع فی هذا المکون. ومن النتائج التی وصلت الیها الدراسة هی: یتم عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصة عن طریق الاسترجاع والاستباق وهذا یحدث المفارقات الزمانیة فی الروایة خاصةً تقنیة الاسترجاع تکاد تشکل ظاهرة غالبة فی الروایة وکثیراً ما یسترجع الراوی أحداث الماضی مؤکداً أن معطیات الماضی کانت سبباً فی مشاکل الحاضر. وبما أن روایة ""رماد الشرق"" تغطی فترة زمنیة طویلة للسرد لهذا یوظف الروائی تقنیات مختلفة لابطاء السرد وتسریع السرد أی لایجاد التنویع فی الایقاع الزمنی فی الوهلة الأولى ثم کسر رتابة النص.
زیبایی شناسی ضرب آهنگ در سوره های نازعات و تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعجاز قرآن جنبه های گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آن ها، ضرب آهنگ آیات و موسیقی زیبای آن ها است که شنونده را به شدت به خود جذب می کند. این ضرب آهنگ در سوره های کوتاه قرآن همچون سوره های نازعات و تکویر، که در این مقاله مورد بحث می باشند، به وضوح نمایان است. ضرب آهنگ در قرآن از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا فقط به زیبا کردن لفظ قرآن توجه نمی کند بلکه نقشی اساسی در انتقال مفاهیم الهی دارد؛ از این رو، کشف راز زیبایی این ضرب آهنگ که در فاصله ها و آواهای آیات قرآن نمود دارد، و فهم چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ قرآن و معانی الهی، که سبب شده این نوع ضرب آهنگ از جنبه های مهم اعجاز قرآن کریم گردد، امری ضروری است. در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، راز زیبایی ضرب آهنگ، و چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ و معانی الهی در سوره ها ی نازعات و تکویر را در دو بخش فاصله های دو سوره و آواهای آن ها، تبیین کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که فراوانی فاصله های متماثل و متوازی در دو سوره، وهمچنین آواهای خیشومی، روان و غلت، ضرب آهنگی دلنشین و تأثیر گذار ایجاد کرده اند. فاصله های مطلق، بیشتر در قسمت هایی به کار رفته اند که مفهوم آیات، ویژگی خاص آن ها را اقتضا می کند و فاصله های مقید نیز به همین شکل به کار رفته اند. همچنین هریک از آواهای واک دار، بی واک، انفجاری، سایشی، خیشومی، روان، و غلت در قسمت هایی بیشتر شیوع دارند که معنای آیات با ویژگی خاص آن ها ارتباطی قوی دارد.
الأدب الفکاهی وأسالیبه التعبیریة فی قصص أحمد بهجت مذکّرات صائم أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش ساختار بازنمودی قرآن براساس رویکرد نقش گرا (مطالعه مورد پژوهانه : سوره طاها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه الگوی نقش گرای هلیدی، رویدادها و افکار آدمی قابلیت باز نمایی در زبان را دارند که در سه سطح باز نمودی، بینا فردی و متنی بررسی می شوند. در این پژوهش سعی بر آن است تا بندهای آیات سوره ی طاها را از منظر اصول و مبانی نظریه ی سیستمی – نقشی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور، سوره مزبور، به روش توصیفی و تحلیلی مورد تأمل قرار گرفت. در بیش از هشتاد آیه سوره طاها، بخشهای مهمی از سر گذشت پر ماجرای حضرت موسی (ع) تشریح می گردد، تا برای پیامبر (ص) و مومنان که در آن ایام در مکه، سخت از سوی دشمنان در فشار بودند، دلداری و تسلیت خاطری باشد. هدف نگارنده در این پژوهش، آزمودن نظریه ی مذکور و بررسی قابلیت اعمال آن در حیطه ی داده های قرآنی و تحلیل لایه های مختلف معنایی آن است و نتایج بررسی حاکی از آن است که سوره ی طاها در سطح بازنمودی به جز فرایند مادی از دیگر انواع فرایندها مانند ذهنی و کلامی بهره جسته و در این میان بیشترین بسامد از نوع فعل های مادی است که متناسب با حال و هوای سوره، صورت گرفته است.
أسس نسبة الانتحال إلی نهج البلاغة والردّ علیها؛ دراسة موضوعیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قضیة الانتحال والوضع لا تنحصر بأمة دون غیرها أو أدب دون غیره إذ توجد فی أدب کل أمة تنتقل من طور البداوة إلی الحضارة، فتمت مناقشة الروایة والانتحال فی الشعر والأدب فی فترات مختلفة وأثیرت حولهما ضجة فی العصر الحدیث. إن ابن خلکان هو أول من غرس بذرة التشکیک فی نهج البلاغة ومدى صحة نسبته إلى الإمام علی (ع)، ثم کان هناک مشککون کثیرون حذوا حذوه.حاولت هذه الدراسة أن تجیب عن أسئلة منها: ما هی أسس الشک والانتحال فی نهج البلاغة وما هی أهم الردود الرئیسة علیها؟ مما قاله ابن خلکان یمکن أن یتمّ جمع الشکوک حول نهج البلاغة فی نقطتین هما الشک فی جامع نهج البلاغة أ هو الشریف الرضی أم أخوه الشریف المرتضى؟ وثانیهما الشک فی صحة نسبة نهج البلاغة إلى الإمام علی (ع). کما حاولت الدراسة أن تستخدم الردود المعتمدة علی النقل والعقل ومبحث الروایة وطرق تحمل الحدیث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی. وقد توصل المقال إلی أن الشریف الرضی قد جمع نهج البلاغة لا المرتضى، کما نصّ علی دحض نظریة الانتحال والوضع وإبطال الفکرة القائلة بأن الشریف الرضی واضعه لا جامعه.
خوانشی نو از مکتب فرمالیسم در پرتو رویکرد شکل دهی جامعه شناسی (پژوهشی زیباشناسانه در حاشیه سوره کوثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان ساختارهای زبانی هر جامعه و همچنین الگوهای شناختی، فکری و فرهنگی آن رابطه ای تنگاتنگ برقرار است؛ به طوری که می توان گفت در بسیاری از فرهنگ ها، زبان نقش اصلی را در شناخت مقوله های فرهنگی برعهده دارد. در واقع در این فرهنگ ها بدون شناخت زبان، راه به جایی نمی توان برد. این نوع مطالعه در ساخت و بافت متن به منظور شناخت فرهنگ زبانی و اجتماعی سابقه ی بسیار زیادی ندارد. مکتب صورت گرایی، رویکردی زبان شناسانه است که بر خلاف سایر مکاتب نقدی در دریافت معنای متن به دیدگاههای تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی و روان شناسی توجه نمی کند؛ اما این امر به معنای این نیست که زبان و متن هیچ رابطه ای با فرهنگ و جامعه یِ متن ندارد، بلکه به عبارتی دیگر، این نوع از تحلیل و بررسی معنای متن، جلوه ای دیگر از اهمیت به فرهنگ و جامعه یِ متن است؛ زیرا رویکرد فرمالیستی، هدف اصلی و والای متن را سمت و سو دادن به جامعه و فرهنگِ آن می داند که می توان آن را همسو با رویکرد شکل دهی در تئوری های جامعه شناسی و علوم سیاسی دانست. مقاله حاضر براساس این رویکرد ( فرمالیستی و شکل دهی) به تحلیل و بررسی سوره کوثر می پردازد و براساس واکاوی مقوله های زبانی، سعی در ایجاد مرکزیت معنایی سوره دارد؛ زیرا این پژوهش، وجه غالب فرهنگ اسلامی را متن می داند. در پایان مقاله نشان داده شده که براساس رویکرد فرمالیستی و شکل دهی، وجه مسلط و غالب سوره کوثر، آشنایی زدایی در سطح واژگانی و از حیث محتوایی امتداد نسل پیامبر(ص) است.
سبک شناسی سوره نازعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرافت های بلاغی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب جاودانه دارد، که از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های ادبی سوره نازعات در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی و تصویر پردازی پرداخته است. پژوهش حاضر می کوشد تا نشان دهد که ویژگی های ادبی موجود در سوره نازعات از قبیل تقدیم و تأخیر، حذف، التفات و زمان افعال از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره با موسیقی عبارات آیات پی برده که این نشان از ظرافت بلاغی موجود در این سوره مبارکه است.
الشخصیّة وأسالیب رسمها فی روایة «السقا مات» لیوسف السباعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ الشخصیة فی الروایة عنصراً أساسیاً، وتکشف دراسته وکیفیة ترسیم الراوی له الستار عن وجهة نظر الروای نفسه، والمجتمع الذی یعیش فیه، وهی بمنزلة وسیلة تجسّد رؤیته وتعبّر عن إحساسه بالواقع. إنَّ یوسف السباعی أحد الروائیین المصریین الکبار، وله آثار عدیدة فی المجالات المختلفة منها الروایة، والقصة القصیرة، والمسرحیة، ومقالات فی النقد فی الاتّجاهات المتضاربه بین الواقعیة، والرومانسیة، والفانتزیة، والکومیدیا. هذه الدراسة تعالج روایة ""السقامات"" وتدرس وظیفة أحد عناصر القصة، ودوره فی تسریع وتیرة الأحداث، وأسلوب الروائی فی کیفیة تصویر الشخصیات. فی هذه الروایة شخصیات کثیرة یختارها الروائی من الطبقة السفلى ویترکها الکاتب فی وسط الروایة ولم یتکلّم عنها أبدا ویکتفی بعدد یسیر منها. والأسلوب الذی یستخدمه فی رسم الشخصیات هو إلصاق الصفات عن طریق التقاریر المباشرة ثم اتّباعها بالوحدات القصصیة التّی تدلّ على ذلک إمّا عن طریق العمل أو فی إطار الحوار الذی هو الأسلوب الغالب فی تمثیل شخصیاته وتجسیدها.
هماهنگی آوایی در دو جزء 16 و 17 قرآن کریم بر اساس نظریه ی موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاهی تکرار واج ها و هجاها با اندیشه و مفهوم مولف تناسب دارد و به همین سبب برجستگی و تشخص در کلام و متون ادبی را افزون و مخاطب را جذب می کند. تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، قدرت القای معانی خاصی را دارند که زبان شناس فرانسوی موریس گرامون به این مسأله پرداخته و ابراز داشته است که شاعر و نویسنده با به کارگیری واژگانی که از واج های مشابه ای تشکیل شده اند، تصاویر ذهنی خویش را بدون شرح جزئیات، به خوبی تداعی می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر نقد فرمالیست و نظریه ی گرامون با روش توسعه ای- کاربردی، دو جزء مبارکه ی 16 و 17 قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده و بیان می دارد که هماهنگی آوایی روشی است که می تواند به مؤلف کمک رساند که معنا را از طریق فرم و ساختار ادبی بدون اطناب کلام به مخاطب منتقل کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم نیز از این ویژگی برخوردار است و انتقال مقصود و معنا با تکرار واکه ها و همخوان ها، تأثیر ژرفی بر خواننده گذاشته و وی را به سوی معنا رهنمون ساخته است؛ هم چنین بررسی ها نشان می دهد که بیش ترین بسامد در میان واکه ها، مختص واکه ی درخشان برای بیان عظمت و شکوه خدای متعال و در میان همخوان ها، مختص همخوان سایشی می باشد که برای تداعی حس تشویش و اضطراب کافران و مشرکان به کار رفته است.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
السیاق وأثره فی تأصیل نظریة التصویر الفنّی؛ دلالة المفردة القرآنیة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجلّت فکرة التصویر الفنّی فی النقد العربی المعاصر کمحاولة لعرض نظریة أدبیة أصیلة ترجع أصولها إلی دراسات وبحوث إسلامیة وعربیة قدیمة. وبالرغم من أصالة الفکرة وعلمیة النظریة فإنّ الباحث الإسلامیّ والعربیّ قلمّا یتنبّه إلی السیاق کمکوِّن أساسی للتصویرالفنّی ممّا یساعد علی إثبات الفکرة کنظریة أدبیة إسلامیة. وقد انطلق هذا البحث محاولاً لإثبات جزء أساسی من فکرة التصویر الفنّی؛ یتمثّل فی علاقة السیاق بآلیّات التصویر الأدبی وعناصره، وذلک من خلال إجراء دراسة فی لغة القرآن الکریم ومفرداته باعتبارها خیر مادّة توفّرت فیها مظاهر التصویر الفنّی وملامحه. وقد کشفت الدراسة عن علاقة تفاعلیِّة متواصلة بین الدلالة اللغویة للمفردة ودلالتها التصویریة التی ینتجها نظام متناسق من السیاق اللغوی وسیاق الموقف. وأنّ هذه العلاقة تقع فی تفاعل مستمر ینطلق من مرحلة توظیف الدلالة اللغویة للمفردة القرآنیة حتی تحویلها إلی دلالة تصویریة تنشأ عن دلالات ان زیاحیة، أو إیقاعیة، أو إیحائیة.
مواجهة الاستشراقیّة الاستعماریّة فی روایة ""أرض السواد"" لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هناک أهداف متعدّدة لمفهوم الاستشراقیّة بوصفه مظهرا للعلاقة بین الشرق والغرب، منها السیطرة والاستعمار، إضافة إلی الجهود التی تبذلها الاستشراقیة للتعریف بالشرق. ولهذا السبب یمکن القول إنّ الاستشراقیّة الاستعماریّة، عبارة یعرفها الکثیر من المثقّفین والکتّاب الشرقیین الذین یهتمّون بقضیّة أزمة الهویّة وبسبل حلّ هذه الأزمة. إنّ الاهتمام بالصورة التقابلیّة یظهر فی أشکال مختلفة، من أهمّها: استخدام الطاقات والامکانات المتوفّرة فی الأدب خاصّة فی النوع الأدبیّ الحدیث أی الروایة. روایة ""أرض السواد"" من نماذج هذه المواجهة، یسعى فیها الروائیّ ""عبدالرحمن منیف"" لیخلق الوقائع والشخصیّات التی تمهّد لحضور المستعمِرین والمستعمَرین خلال أحداث الروایة، وذلک مع الحفاظ على الأطر الفنّیة والتقنیّات الروائیّة. إنّه فی النهایة یذکر بأهداف الاستعمار وبکیفیّة مواجهة الشرقیین لها. تقدّم شخصیّة ""ریتش"" فی هذه الروایة دور الغرب المستعمِر کما أنَّ ""داود باشا"" یؤدّی دور الشرق المستعمَر. تشیر نتائج الدراسة إلى أنّ التیّارات الاستعماریّة إذا واجهها الشرقیون بالمعرفة وبالمواجهة التقابلیّة، لن تنجح فی تحقیق أهدافها التوسّعیّة فی الشرق.
بلاغة الصمت فی کتاب "الأیام"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الصمت - من حیث هو بیان – یُعبِّر عن المعانی المکتومة فی الضمیر ویُفصح عن فکرة ما أو عاطفة ما. وبلاغة الصمت منوطة بقوة من یصمت وفهم مخاطبه ومقتضی الکلام أیضاً. وقد کتَبَ طه حسین سیرته الذاتیة فی کتابٍ سمّاه "الأیام". وبما أنَّه کان مکفوف البصر نجد تأثیراً هاماً لهذا الفقدان علی انطواء طه حسین وصمته. فإنَّ الصمت بدلالاته العدیدة، والمتناقضة أحیانًا، یحضر فی نسیج حوادث کتاب "الأیام" بأشکال شتی. دلالات الصمت ومعانیه فی تلک المواقف تساعدنا فی التعرُّف إلی شخصیة طه حسین أکثر فأکثر ونستنبط منها أفکاره ومشاعره الذاتیة. ومن هذا المنطلق تناولت هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی مواقف الصمت فی "الأیام" لنستجلی دور الصمت فی حمل المعانی وإیجاد التفاهم، لافتین الانتباه إلی، بلاغة الصمت. توصَّلنا قی هذه المقالة إلی أنَّ صمت طه حسین لایأتی بالموقف المؤخر من الکلام فی إکمال التعبیر،، بل هو أصل المعنی بصفته المباشرة أو المتأولة، وکثیرًا ما کان علامة علی ترفُّعِهِ عن الدنایا. وقد استخدم طه حسین لغة الجسد للتعبیر عن آماله وهکذا تحلَّی بشیمة الصمت أحیاناً حتی لا یفوه بالشکایة من آلامه. ویمکن التعرُّف إلی شخصیة الإنسان علی أساس صمته؛ إذ الإنسان مسؤول عن صمته کما هو مسؤولٌ عن کلامه.
بررسی مقوله ی جانشینی به عنوان عنصری کم کوشانه در قران کریم (مطالعه موردی ده جزء پایانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قران زبانی است که اختصار در آن بی نظیر است. از آن جایی که می طلبد که این کلام الهی در سینه جای گیرد پس نیاز به الفاظی موجز و گرانبها دارد که در عین اختصار پرمایه باشند. کم کوشی زبانی مقوله های فراونی دارد که یکی از آن محور جانشینی است. به این صورت که سازه ای پر مغز و مختصر جایگزین سازه ای طولانی می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی برآنست تا جلوه های کم کوشی های زبان را در مقوله ی جانشینی مورد واکاوی قرار دهد. این محورها عبارتند از جانشینی آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی. چنین استنباط می شود که مخاطب قران از أمّی گرفته تا مخاطب اعصار مدرن نیازمند کلامی است که در حافظه ذخیره گردد؛ زیرا زبانها به سرعت به سمت ساده شدن به پیش می روند. بنابرین کلام قران به نحوی به همگونی آواها و گزینش واژگان پرداخته که توازن در آن رعایت شده، هر نسلی می تواند از آن بهره گیرد و آن را به سینه سپارد.
بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء)مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء ) مشترک می پردازد. هدف اصلی کشف نظم در معانی لغات قرآنی است و این که گفته شود نظم علاوه بر این که در افعال و مشتقات قرآنی که در فاء الفعل مشترک هستند وجود دارد، در معانی آنها نیز وجود دارد و در صد قابل توجه ای از آنها دارای معنای یکسان (گشودن و جدا کردن) می باشند. به عبارت دیگر به بررسی این نکته می پردازد که چه میزان از افعال و مشتقات قرآن که با حرف فاء آغاز می شوند به معنای گشودن و جدا کردن است و این گونه حکایت گر نظم قرآن می باشند. برای یافتن پاسخ کتب لغت متعددی مورد مطالعه قرار گرفت. لذا تمام افعال و مشتقاتی که در قرآن با حرف فاء آغاز می شدند، به همراه معانی آن ها، استخراج شد و در تک تک آن ها معانی مورد نظر بررسی شد. در این راستا تمام افعال و مشتقات بدون تکرار و با تکرار از طریق میانگین موزون لحاظ شدند. در انتها این نتیجه به دست آمد که 38 درصد افعال بدون تکرار و 57 درصد آنها با تکرار دارای معنای گشودن می باشند. 6/54 درصد مشتقات قرآن نیز که ریشه آن ها با حرف فاء آغاز می شود دارای معنای فوق است. این تحقیق نشان داد که نظم قرآن علاوه بر اینکه در بین آیات و لغات قرآن موجود است، در بین معانی آنها نیز وجود دارد.
مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة "الشحَّاذ" لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
العالمیة الأدبیة هو ارتقاء أدب ما، کلیاً أو جزئیاً، إلى مستوى الاعتراف العالمی العام بعظمته وفائدته والإقبال على ترجمته وقراءته وتعرُّفه ودراسته. ترعرع فی أحضان الروایة العربیة روائیّون کنجیب محفوظ الذی حصل علی جائزة نوبل عام 1988م. ولا شکَّ أنها کانت لجهود نجیب محفوظ الروائیة دلالة واسعة وعمیقة فی حرکة الروایة العربیة نحو العالمیة. یحاول هذا المقال أن یدرسَ مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة الشحاذ علی أساس آراء حسام الخطیب وذلک یکون من خلال المنهج التلفیقی الذی یجمع بین نظریة العالمیَّة الأدبیة والمنهج التوصیفی – التحلیلی. تدلُّ النتائج علی أنَّ الروایة تمتاز بمیزات تؤهلها للحضور فی الفضاء العالمی حیث أن الروایة فی کلٍّ من المقوِّمات تتمیز بما یؤهلها للعالمیة. علاوة علی حضور العناصر الذاتیة کالتمایز بالمضامین الإنسانیة العدیدة والاتصاف بالسمة المحلیة والجودة الفنیة، کتابة الروایة باللغة العربیة وترجمتها إلی اللغات الأخری مهَّدت الطریق للحضور فی المستوی العالمی. ترجمت الروایة إلی أکثر من عشرین لغةً حیَّة وذلک من آثار فوز الکاتب بجائزة نوبل.
بررسی خطبه های جنگ امام علی (ع) بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار به ارائه نظریه کنش گفتاری آستین و تعاریف و تقسیمات وی و همچنین اقدامات تکمیلی سرل می پردازد. سپس خطبه های جنگ ۳۴، ۲۷، ۲۵ و ۱۷۹ را از دیدگاه نظریه کنش گفتاری بررسی کرده و تلاش می کند پنجره ای به روی تحقیقات کاربرد شناسانه و کنش گفتاری در متون ادبی بگشاید. به منظور نیل به این هدف، در ابتدا به برشماری کنش های گفتاری پنج گانه و مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم آن پرداخته و با توجه به بافت، خطبه های مذکور از دیدگاه کاربردشناسی تحلیل می شود. از نتایج قابل ذکر، درصد بالای کنش عاطفی در میان آمار کنش های پنج گانه است که در خطبه های بررسی شده به ترتیب این ارقام را ثبت کرده است: ۵۶%، و ۶۰%، و ۴۶%، و ۸۰%. نسبت افزایش و کاهش پنج کنش گفتاری در خطبه های جنگ امام علی (ع) نسبت مشترکی است، به گونه ای که حداکثر کنش ها متعلق به کنش عاطفی است. کنش اظهاری در سه خطبه در جایگاه دوم و کنش ترغیبی در مرتبه سوم قرار دارد. کمترین میزان ثبت شده از آن کنش تعهدی و اعلامی است، زیرا امام علی (ع) در پی بیان تعهد خویش به امر خاصی نبوده است، کما این که ایشان در صدد بیان شرایط جدیدی نیست که مستوجب تعهد به آن باشد.
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.