فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
گفتگو یکی از عناصر مهم در روایت است. به طورکلی آفرینش روایت پس از آفرینش گفتگو (dialogue)، پدیدار و بهترین تفسیرها با این عنصر روایی ایجاد می شود. این عنصر در تحلیل ادبیات بسیار اهمیت دارد؛ به همین سبب در دیدگاه ها و نظریه های جدید زبان شناسی به ویژه معنی شناسی، به آن توجه شده است. نظریه منظورشناسی یکی از شاخه های مهم در حوزه معنی شناسی است که با کارگفتارهای متنی به گفتمان روایت سامان می بخشد. با استفاده از کارگفتارها می توان به معانی ثانویة متن دست یافت. شاهنامه فردوسییکی از برجسته ترین آثار روایی ادب فارسی است که به سبب جنبه نمایشی یا دراماتیک داستان هایش، به عنصر گفتگو توجه ویژه ای دارد. در این مقاله باتوجه به این رویکرد نقد ادبی، ابتدا مبانی نظری وابسته به گفتگو و ارتباط آن با نظریه منظورشناسی بررسی می شود و سپس با واکاوی و ارائه دسته بندی ساختارهای کارگفتار، گفتگوهای متن داستان بیژن و منیژه تحلیل می شود.
مقایسة گفتمان سایت های واحد مرکزی خبر صداوسیما، بی بی سی فارسی و العربیه فارسی در پوشش اخبار داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی مقایسة گفتمان سایت های واحد مرکزی خبر صداوسیما، بی بی سی فارسی و العربیه فارسی در شیوة پوشش دهی اخبار داعش است. در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان با رویکرد گفتمان کاوی ون دایک استفاده شده است. متون مطالعه شده در این پژوهش، 6 خبر از سایت واحد مرکزی خبر صداوسیما، 8 خبر از سایت بی بی سی فارسی و 6 خبر از سایت العربیه فارسی در بازة زمانی سه ماه بعد از تصرف موصل عراق، یعنی از 20 خرداد 1393 تا 20 شهریور 1393 است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و گفتمان کاوی شده اند. یافته های تحقیق نشان داد، سایت های مذکور در زمینه هایی چون عوامل و عناصر تشکیل دهندة داعش چه کسانی هستند؟ اهداف تشکیل این گروه چیست؟ حامیان و دشمنان واقعی آن، چه کسانی هستند؟ نیت کشورهایی که مدعی مبارزه با داعش هستند، چیست؟ با یکدیگر تعارض دارند و در اینکه گروه داعش یک گروه خشن، تندرو و افراطی است؛ که برای رسیدن به هدف خود از هیچ عمل وحشیانه ای ترس ندارند؛ توافق دارند.
جستاری در گونه های زبانی و کنش های گفتاری برنامه های رادیویی «جوان ایرانی سلام» (رادیو جوان) و «سلام ایران» (رادیو ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبان شناختی برنامه های رادیویی و انتخاب گونه زبانی مناسب برای هر برنامه، با توجه به گونة زبانی مخاطب هدف هر برنامه، هویت، کارکرد و مأموریت شبکه ها، مسئله ای مهم در مطالعة رابطة زبان و رسانة رادیو است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به نظریه کنش های گفتاری/ سخن (جان آستین) و ویژگی های گونة زبان گفتاری (یول و براون)، به عنوان چارچوب نظری تحقیق انجام شده است. پس از تجزیه وتحلیل بیست برنامه صبحگاهی انتخابی (10 برنامه از رادیو جوان و 10 برنامه از رادیو ایران) مشخص شد که زبان برنامه های صبحگاهی رادیو جوان از ویژگی هایی نظیر کاربرد اصطلاحات و واژگان مصطلح در زبان جوانان، استفاده کردن از زبان مخفی و واژگان مخفف، داشتن صراحت و جسارت در کلام و بهره گیری از جملات کوتاه و پرشتاب با توجه به مخاطب هدف برخوردار هستند. گونه زبانی برنامه های صبحگاهی رادیو ایران دارای ویژگی هایی نظیر توجه به مخاطب هدف و بی نشانی نسبی گونة زبانی برنامه ها، نزدیک بودن به زبان معیار، بکار نبردن واژگان مخفف و زبان مخفی و در مواردی استفاده از واژگان مصطلح در زبان جوانان است. همچنین مشخص شد که مقولة جنسیت در گزینش سبک گفتاری گویندگان مانند وجود اطناب، قطع کلام مخاطب و نوبت گیری در کلام گویندگان مرد مؤثر است.
تحلیل کارکرد تنشی-زبانی«نور» و ابعاد معنایی آن در نظام گفتمانی شرق اندوه و حجم سبز سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، کارکرد نظام تنشی- زبانی «نور» در نظام گفتمانی شعر سهراب سپهری، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی و تبیین کارکرد نظام تنشی، لایه های تنشی و ابعاد معنایی نور در زبان شعر سپهری با تکیه بر منظومه شرق اندوهو حجم سبزمی باشد. پرسش اصلی ما این است که چگونه نظام تنشی- زبانی نور منجر به تولید فرآیند زیبایی شناختی می گردد؟ همچنین چگونه این نظام، می تواند در فرآیند معناسازی ایفای نقش کند؟ در واقع هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه نظام تنشی- زبانی نور، وضعیتی استحاله ای برای گفتمان رقم می زند و این فرآیند چگونه می تواند به استعلای نوری منجر گردد. بستر نظری تحقیق، الگوی تنشی مبتنی بر نظام نشانه شناسی پساگریماسیمی باشد. در نظام تنشی، لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. فرضیه ما این است که نظام گفتمانی نوری شعر سپهری از ساختار تنشی صعودی پیروی می کند و ساختار تنشی نزولی در خدمت ساختار صعودی قرار دارد. نظام تنشی- زبانی نور با دو کارکرد استحاله ای و استعلایی در گفتمان نقش آفرینی می کند و در نهایت با استعلای نوری، فرآیند زیبایی شناختی گفتمان تحقق پیدا می کند.
نقدی بر سیر تاریخی ساختمان فعل مرکب در کتب مهم زبان شناسی و دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
زیبایی شناسی ضرب آهنگ در سوره های نازعات و تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعجاز قرآن جنبه های گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آن ها، ضرب آهنگ آیات و موسیقی زیبای آن ها است که شنونده را به شدت به خود جذب می کند. این ضرب آهنگ در سوره های کوتاه قرآن همچون سوره های نازعات و تکویر، که در این مقاله مورد بحث می باشند، به وضوح نمایان است. ضرب آهنگ در قرآن از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا فقط به زیبا کردن لفظ قرآن توجه نمی کند بلکه نقشی اساسی در انتقال مفاهیم الهی دارد؛ از این رو، کشف راز زیبایی این ضرب آهنگ که در فاصله ها و آواهای آیات قرآن نمود دارد، و فهم چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ قرآن و معانی الهی، که سبب شده این نوع ضرب آهنگ از جنبه های مهم اعجاز قرآن کریم گردد، امری ضروری است. در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، راز زیبایی ضرب آهنگ، و چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ و معانی الهی در سوره ها ی نازعات و تکویر را در دو بخش فاصله های دو سوره و آواهای آن ها، تبیین کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که فراوانی فاصله های متماثل و متوازی در دو سوره، وهمچنین آواهای خیشومی، روان و غلت، ضرب آهنگی دلنشین و تأثیر گذار ایجاد کرده اند. فاصله های مطلق، بیشتر در قسمت هایی به کار رفته اند که مفهوم آیات، ویژگی خاص آن ها را اقتضا می کند و فاصله های مقید نیز به همین شکل به کار رفته اند. همچنین هریک از آواهای واک دار، بی واک، انفجاری، سایشی، خیشومی، روان، و غلت در قسمت هایی بیشتر شیوع دارند که معنای آیات با ویژگی خاص آن ها ارتباطی قوی دارد.
کاربرد آواشناسی فیزیک ی در شناسایی خطاهای آوایی: واکه های خیشومی زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاددهی/ یادگیری واکه های خیشومی زبان فرانسه که مشابه های آوایی نزدیکی برای آن ها در زبان فارسی وجود ندارند، بی شک یکی از مشکلاتی است که مدرسان و زبان آموزان در مراکز آموزشی از مؤسسه تا دانشگاه با آن مواجه هستند. در پژوهش حاضر، از آواشناسی فیزیکی که روشی مبتنی بر تحلیل صوت شناختی آواها با استفاده از فناوری های آموزشی مانند نرم افزارهایی با قابلیت تجزیه فیزیکی صوت هستند، استفاده شده است؛ زیرا طی سال های اخیر با رشد روزافزون نرم افزارهای تحلیل صوت این امکان فراهم شده تا شناسایی و تصحیح خطاهای آوایی با سهولت و دقت بیشتری انجام گیرند. هدف کلی پژوهش، ارزشیابی کیفیت تولید و خطاشناسی واکه های خیشومی زبان فرانسه توسط زبان آموزان ایرانی (مورد مطالعه) به منظور تحلیل بینا واج-آواشناسی داده های به دست آمده از تحقیق است. جامعه مورد بررسی، 8 نفر از دانشجویان سال اول زبان فرانسه دانشگاه اصفهان طی نیمسال تحصیلی 94-95 هستند. تولیدات زبانی جامعه مورد نظر با در نظر گرفتن متغیرهای فیزیکی سازه اول، سازه دوم و سازه سوم با استفاده از نرم افزار تحلیل صوت تقطیع و سپس تحلیل شد. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر ای ن نکته است که زبان آموزان مورد بررسی در تولید واکه های خیشومی زبان فرانسه به دلیل ویژگی های فیزیکی این واکه ها و نبود چنین واکه هایی در زبان مادری دچار مشکل هستند؛ زیرا واکه خیشومی به واکه دهانی و همخوان خیشومی، «تقطیع» و تولید می شود.
تعامل نحو و زبانشناسی اجتماعی: تحلیلی جامعه شناختی بر کاربرد چند ساخت نحوی فارسی بر اساس نظریه تنوعات زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل نحو و زبان شناسی اجتماعی: تحلیلی جامعه شناختی بر کاربرد چند ساخت نحوی فارسی بر اساس نظریة تنوعات زبانی لباو ابراهیم رضاپور [1] تاریخ دریافت: 21/4/93 تاریخ تصویب: 24/12/93 چکیده جامعه شناسان زبان تنوع زبانی را یکی از ویژگی های ذاتی زبان ها در نظر می گیرند.آنها معتقدند که عوامل اجتماعی نظیر جنسیت، طبقة اجتماعی، تحصیلات، سن و قومیت در ایجاد و وقوع تنوع زبانی نقش اساسی دارند. در این تحقیق، تأثیر عوامل اجتماعی جنسیت، طبقة اجتماعی و تحصیلات بر بسامد تنوع نحوی در زبان فارسی در دو گفتمان محاوره ای روزمره و علمی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در گفتمان روزمره، مردان نسبت به زنان بسیار بیشتر از قلب نحوی، ساخت اسنادی و قیود تأکید استفاده کرده اند و در گفتمان علمی بر عکس، زنان نسبت به مردان در کاربرد قلب نحوی و ساخت اسنادی تا حدود زیادی پیشتاز بوده اند. در گفتمان روزمره، طبقة بالای اجتماعی از ساخت قلب نحوی بیشتر از طبقات متوسط و پایین استفاده کرده است و همچنین طبقة پایین جامعه هم در کاربرد ساخت اسنادی و قیود تأکید تا حدی نسبت به طبقات اجتماعی دیگر پیشتاز بوده است. در گفتمان علمی، طبقة بالای اجتماعی در کاربرد قلب نحوی نسبت به طبقات دیگر اجتماعی بسیار پیشتاز بوده است. در گفتمان روزمره، افراد با تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در کاربرد قلب نحوی نسبت به افراد دیپلم و پایین تر پیشتاز هستند و افراد دیپلم و پایین تر در کاربرد ساخت اسنادی نسبت به دو گروه دیگر تحصیلات پیشتاز بوده اند. همچنین در گفتمان علمی، قلب نحوی نسبت به ساخت اسنادی و قیود تأکید بیشترین کاربرد را دارد که توسط افراد با تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مطالعات زبانی علاوه بر استفاده از رویکرد زایشی، لحاظ کردن ملاحظات جامعه شناسی زبان در مطالعات زبان ضروری است. وجود تنوعات نحوی در گفتار گویشوران فارسی در بافت ها و سبک های مختلف اجتماعی اعتبار و ارزش نظریة تنوع را در مطالعات زبانی دو چندان می سازد. در این تحقیق وجود سه ساخت نحوی بازنمایی کنندة معنای اصلی و همچنین معنای گفتمان یکسان حکایت از آن دارد که رویکرد زایشی در تحلیل سه ساخت مذکور ناتوان است و این گونه تنوع ساختی و توزیع آنها در دو گفتمان تنها از طریق نظریة تنوع قابل تحلیل است. نتایج تحقیق حاضر هم سو با تحقیقات کینگ (2005) در زمینة تنوع صرفی نحوی در گونة فرانسوی آکادین و همچنین تحقیقات بابیرز (2005) در زمینة تنوع ترتیب واژه در گونة هلندی است. واژه های کلیدی: نظریة تنوع، قلب نحوی، ساخت اسنادی، قیود تأکید، طبقة اجتماعی، تحصیلات، جنسیت، گفتمان 1 استادیار گروه زبان شناسی دانشگاه سمنان؛ Abrahim_rezapour@profs.semnan.ac.ir
نظام ارزشی گفتمان در غزلیات قلندری حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل قلندری که با محور مبازره با ریا در ادب فارسی ظاهر شد، در شعر حافظ با شگردها و ظرایف هنری خاصی همراه می شود. در این دسته از غزلیات با درهم ریختن ارزش های معمول و عرف پسند، گونه های ارزشی متفاوتی شکل می گیرد. نظر به اهمیت نظام ارزشی حاکم بر این دسته از اشعار و جایگاه برجستة آن در تولید و تحول معنا، این پژوهش به بررسی و تحلیل این جنبه از گفتمان نظر دارد. نتایج این بررسی نشان می دهد حافظ با دنبال کردن ارزشی مرامی- سلوکی درپی نقد اجتماع و صوفی مآبان ریاکار زمان برمی آید. طرح فضای تنشی در گفتمان غزلیات قلندری به تولید ارزش منجر می شود؛ به گونه ای که در گفتمان این دسته از اشعار هم پیوندی مستقیمی میان فشاره و گسترة گفتمانی برقرار است. سخن گفتن از مستی، می نوشی و نظر به ساقی و معشوق زیبارو فشردگی احساس را در غزل تقویت می کند و حضور دیگری به بسط گسترة شناختی منجر می شود. در گفتمان قلندری، ارزش ها درون نظامی تراارزشی قرار دارند و به این ترتیب، جریان ارزش پیوسته درحال جابه جایی و انتقال است و به این ترتیب، کل جریان زبان را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به سیالی و پویایی ارزش های حاکم بر اشعار قلندری حافظ، در پژوهش حاضر، نظام ارزشی حاکم بر گفتمان این دسته از اشعار و چگونگی معناآفرینی از طریق خلق این ارزش ها بررسی می شود.
معنی شناسی شناختی تجربه عشق در گلستان سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکاتب جدید در حوزه زبان شناسی، زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳی ﺷﻨﺎﺧﺘی است که به بررسی رابطه میان زبان انسان ، ذهن او، تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. از باورهای پیروان این مکتب این است که زبان، الگوهای اندیشه و ویژگی های ذهن انسان را منعکس می کند. بنابر این مطالعه زبان، مطالعه ی الگوهای ذهنی سخنگویان آن است. بحث طرحواره های تصویری از ساخت های مورد توجه در پژوهش های معنی شناسی شناختی است. تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی در ذهن او پدید می آورد که آنها را به زبان خود انتقال می دهد تا بتواند مفاهیم مجرد و انتزاعی را در قالب آنها بیان کند، این ساخت های مفهومی همان طرحواره های تصویری اند. در این مقاله سعی شده با نگرشی شناختی به بررسی مفهوم «عشق»، به عنوان یکی از جنبه های اصلی تفکر سعدی، در گلستان پرداخته شود. از این رو نخست تعریف ها و توصیف های سعدی درباره عشق استخراج و سپس در چارچوب مهمترین طرحواره های تصویری یعنی، طرحواره های حجمی، حرکتی و قدرتی به بررسی معنایی آن از طریق تحلیل محتوا اقدام شد و نتیجه ی آن چنین به دست آمد : سعدی از طرحواره ی حجمی برای بیان مفهوم استعاری« عشق دریاست »، از طرحواره ی حرکتی برای بیان «عشق سفر است» و از طرحواره ی قدرتی برای بیان «عشق سلطان است» استفاده کرده است. و از این طریق توانسته عشق و ملزومات آن را به صورت پدیده هایی عینی و ملموس قابل درک کند.
تحلیل رده شناختیِ اسم مرکّب در گونه رودباریِ قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به زعم بسیاری از زبان شناسان، بیشترِ زبان های دنیا از «ترکیب» به عنوان یکی از زایاترین فرایندهای واژه سازی به منظور گسترش دامنه واژگانی خود بهره می گیرند، مدّعایی که در مورد گویش رودباری (استان کرمان) و گونه های جغرافیایی متعدّد آن نیز صادق است. در این فرایند، همنشینیِ دو یا چند تکواژِ واژگانیِ آزاد سبب پیدایش یک واحد زبانیِ مرکّب می گردد. از آنجا که در رودباری اسامیِ مرکّبْ از بسامدِ کاربرد بسیار بالاتری نسبت به دیگر کلمات مرکّب برخوردارند، کانون توجّه پژوهش حاضر بر تحلیل اسامیِ مرکّب این گویش معطوف است. به بیان فنّی تر، پژوهش حاضر می کوشد بر پایه پیکره زبانیِ حاصل از مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشورانِ مناسب، توزیع پرسشنامه، برگه نویسی و بهره گیری از شمّ زبانی، به تحلیلِ همزمانیِ اسامیِ مرکّبِ رودباری از دیدگاه رده شناختی و بر پایه سه مورد از معیارهای پیشنهادی بائِر (2009: 555-547) شامل هسته داری، ترتیب اجزای ترکیب و معنی شناسیِ ترکیب در گونه رایج در شهرستان قلعه گنج بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد رودباری همانند بیشتر زبان های دنیا، ویژگی های رده شناختیِ یکدستی نداشته بلکه از این حیث، به صورت پیوستاری عمل می کند و لذا بایستی از اصطلاح «گرایش کلّی» برای توصیف ویژگی های رده شناختیِ مورد مطالعه بهره گرفت. به طور مشخّص، گرایش کلّیِ رده شناختیِ رودباریِ امروز از منظر این سه معیارِ رده شناختی، به ترتیب به سوی اسامیِ مرکّبِ بدونِ هسته، اسامیِ مرکّبِ هسته آغازین و اسامیِ مرکّبِ برونْ مرکز است.
Realization of Verbal Appropriacy/ Inappropriacy in Persian: A Variational Pragmatics approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Avoiding the current terminology debates in the literature on politeness research and following a variational pragmatics approach, this study attempted to illuminate how appropriacy/ inappropriacy is realized in Persian language in light of five speech acts of introduction, apology, refusal, congratulation, and condolence. Additionally, it was aimed to see to what extent appropriacy/ inappropriacy is a function of variables such as age, gender, job, and level of education. In order to achieve this aim, 300 participants (m=150, f=150) completed an Open-ended Production Test (OPT) consisting of twenty situations. Analyzed within a two-component part variational pragmatics framework; namely pragmatic level and social factors, the data revealed that the variables in the study in quite different forms guide the expectations, perception and performance of the participants in the study. Giving an appropriacy (Marked/unmarked) taxonomy of the study speech acts in Persian, it is illustrated how, in most cases, the norms of appropriate verbal behavior seem to be subject to the variables of the study. It was further shown that talk and acts between speakers at a social situation are governed by converging and diverging norms in different communities of practice in Persian. Thereupon, the study can highlight the significance of including variational perspective on conventions of language use for language teaching.
بررسی تأثیر عناصر دستوری و وام واژه های زبان فارسی بر زبان کشمیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان کشمیری از گروه زبان های «داردی» از خانوادة زبان های هندوایرانی است که در درة کشمیر و نواحی آن رواج دارد.. به دلیل تماس طولانی مدت این زبان با زبان فارسی از سدة چهاردهم تا سدة نوزدهم میلادی، زبان فارسی هم از لحاظ ادبی و هم از نظر زبانی تأثیری عمیق بر آن گذاشته است. این تأثیر را می توان در سه بخش وام گیری واژگانی، تغییرات واجیو وام گیری دستوریمورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان نفوذ زبان فارسی از لحاظ عناصر دستوری و وام واژه ها در زبان کشمیری بوده است که با استفاده از منابع موجود و پژوهش های پیشین برای تأیید و آشکار کردن پیوندهای فرهنگی ایران و کشمیر از زمان های کهن و در دوره های تاریخی مختلف انجام شده است. نوآوری این پژوهش در این امر نهفته است که نفوذ و تأثیر بنیادین زبان فارسی بر کشمیری را مورد بررسی قرار می دهد و اشاره می کند که این تأثیر به دلیل نفوذ اسلام در این سرزمین توسط عارفان و مبلّغان مسلمان صورت گرفته است. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که نفوذ زبان فارسی علاوه بر وام گیری واژگانی، در ژرف ساخت زبان کشمیری باعث تحولاتی در ساخت های دستوری شده است و اگر این تأثیر با توجه به دلایلی که ذکر شده است، ادامه پیدا می کرد، چه بسا جایگزین زبان کشمیری می گردید. هدف از انجام این پژوهش، بررسی وام واژه های زبان فارسی در زبان کشمیری، تحولات معنایی این واژه ها و همچنین تغییرات واجی وام واژه ها و بررسی میزان نفوذ زبان فارسی در عناصر و ساخت های دستوری این زبان است.
بررسی اصطلاحات عامیانه تحصیلی دانشجویان اصفهان از نظر ساخت واژی و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از عبارات و اصطلاحات عامیانه تحصیلی در بین دانشجویان اصفهانی رواج دارد. در این مقاله این اصطلاحات از دو منظر ساخت واژی و معنایی بررسی شده است. به این منظور با توجه به تقسیم بندی شقاقی (1386) از انواع فرایند های واژه سازی، فرایند های ساخت واژی دخیل در ساخت اصطلاحات عامیانه تحصیلی تعیین شد. همچنین در بررسی قواعد معنایی در ساخت این اصطلاحات از آنچه اکرامی (1384) به عنوان عمده ترین شیوه های ساختن واژه و اصطلاح معرفی کرده است، استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش 90 دانشجوی اصفهانی بودند و ابزار جمع آوری اطلاعات ارائه پرسش نامه ای در دو بخش بود. با بررسی و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه در مجموع 160 اصطلاح عامیانه تحصیلی که دانشجویان اصفهان استفاده کرده اند، به دست آمد، سپس داده های حاصل از نظر ساخت واژی تحلیل شد که بر اساس آن فرایند های ساخت این اصطلاحات به ترتیب: ترکیب، واحد های واژگانی فراتر از واژه، گسترش استعاری، وام گیری، اشتقاق، ابداع، ترکیب- اشتقاق، کوتاه سازی و سرواژه سازی بودند و در این میان فرایند واژه سازی ترکیب با 6. 31 % بیشترین سهم و فرایند آمیزش با 62. 0% کمترین سهم را به خود اختصاص داده است. از آنجا که در زبان فارسی ترکیب و اشتقاق رایج ترین فرایند های واژه سازی هستند، انتظار می رفت پس از ترکیب، فرایند واژه سازی اشتقاق بالاترین سهم را در ساخت اصطلاحات عامیانه تحصیلی داشته باشد، در حالی که این گونه نیست.
بررسی و تحلیل کارکرد پادگفتمانی نامه های نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان عرصه ای برای تولید معناست و پادگفتمان به کارگیری ترفندها و شگردهایی از جانب گفته پرداز درجهت حمایت، ترمیم، تعدیل، تأیید، توجیه و تضمین گفته است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین کارکرد پادگفتمان ها در برقراری ارتباط و نقش آن در فرایند تولید و تداوم معنا، مصادیقی از نامه های نیما یوشیج تحت بررسی قرار می گیرد تا با رویکرد نشانه معناشناختی، نشان داده شود که نیما در نامه هایش چگونه ازطریق پادسازی، عناصر معناساز را به کار می گیرد تا بر جنبه ها ی ایجابی گفتمان خود تأکید کند، گفتمانش را توجیه کند، استحکام معنایی آن را بالا برد و از این راه باور مخاطب را افزایش دهد و او را متقاعد سازد. نتایج این پژوهش، مبین آن است که نیما به کمک این هاله سازی های گفتمانی، همواره درپی برجسته سازی زبان خود و ایجاد تحکیم و تداوم معنا در گفته های خویش است.
صرف مجدّد تک صیغه های دورة میانه در دورة نو (یک تحوّل تاریخی زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، فرایندی وجود دارد که درآن تک صیغه های دورة میانه دیگر به عنوان صیغة فعل شناخته نمی شوند، بلکه به عنوان عنصری بسیط، نه مشتق، در دستگاه فعلی پذیرفته و دوباره صرف می شوند. دلیل فرایند مذکور این است که با از بین رفتن برخی امکانات فعلی زبان فارسی، مانند شناسه های فعلی، صیغه های مختلفی که با استفاده از آن امکانات ساخته شده اند و هنوز در زبان باقی مانده اند به صورت لغات بسیط و قالبی درمی آیند. زیرا امکاناتی که آن صیغه ها بر آن اساس ساخته شده اند، ناشناخته اند. از سوی دیگر تحت تأثیر قاعدة قیاس نیز صیغه های بی قاعده، به تدریج به سوی قاعده مند شدن پیش می روند. این فرایند تاریخی را می توان در دو سطح مشاهده کرد: 1/ سطح واژگانی ؛ 2/ سطح ساختی. در سطح واژگانی دو تک صیغة سوم شخص مفرد و فعل امر مفرد از مصدر «بودن» در دورة نو ماده پنداشته و مجدداً صرف شده اند: 1/ هست؛ 2/ باش. در سطح ساختی دو ساختمان فعلی به صورت کلی، نه از مصدری خاص، مجدداً صرف شده اند: 1/ صیغة سوم شخص مفرد فعل التزامی (فعل دعا)؛ 2/ فعل تمنایی.
غیریت سازی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غیریت سازی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی هما اسدی[1] فرهاد ساسانی[2] تاریخ دریافت:10/9/91 تاریخ تصویب: 23/1/93 چکیده پژوهش حاضر به بررسی غیریت سازی و چگونگی بازنمایی «خود» و «دیگری» و همچنین سازوکار برجسته سازی و حاشیه رانی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی، شاه ایران در فاصلة بین سال های 1320 تا 1356 می پردازد. در این پژوهش از ابزارهای تحلیل واژگانی در زبان شناسی نقش گرای سیستمی برای تعیین هویت های «خود» و «دیگری» در گفتمان سیاست خارجی شاه استفاده شده است. پیکرة مورد بررسی، تمامی متن های مربوط به سخنان شاه دربارة سیاست خارجی طی سال های 1320 تا 1356 است که در قالب کتابی با عنوان «مجموعه تألیفات، نطق ها، پیام ها، مصاحبه ها و بیانات اعلی حضرت همایون محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران» در یازده جلد منتشر شده است. نتایج نشان می دهد قطب بندی هویتی در گفتمان محمدرضا پهلوی دوگانه نیست بلکه پیوستاری است با قطب های میانی، خود و دیگری: آمریکا، سازمان ملل متحد و ملت های جهان هویت های ثابت خودی در این پیوستارند، در حالی که محمد مصدق، جمال عبدالناصر، کمونیسم، حزب توده و استعمار (بدون اشاره به نام کشور خاصی) هویت های ثابت دیگری به شمار می روند. شوروی و اسرائیل نیز قطب های بینابین این پیوستار را تشکیل می دهند. همچنین نتایج نشان می دهد فعال سازی واژه ها و عبارت ها به گونه ای صورت می گیرد که نکته های مثبتِ خودی و نکته هایِ منفیِ دیگری برجسته و نکته های منفیِ خودی و نکته های مثبت دیگری به حاشیه رانده می شود. [1]دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی، دانشگاه الزهرا (س)(نویسندة مسئول) ؛ h.asadi@alzahra.ac.ir [2] دانشیار گروه زبان شناسی، دانشگاه الزهرا (س)؛ f.sasani@ alzahra.ac.ir
La néologie révolutionnaire en Iran : un regard rétrospectif(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Un certain vocabulaire politique persan a vu le jour dès l’avènement de la Révolution islamique en Iran et depuis, il n’a cessé de se multiplier et d’étendre ses champs d’application aussi bien dans les médias que les milieux et les instances politiques suite à la fondation de nouvelles institutions gouvernementales et non gouvernementales, à la création de nouveaux postes, aux événements politiques, économiques et sociaux qui ont lieu sur l’échelle nationale et internationale, sans oublier les dates phares qui ont marqué le calendrier postrévolutionnaire de notre pays. Cette néologie révolutionnaire se répercute dans le monde entier par la voix des médias, ce qui exige leur traduction en diverses langues. La présente étude s’intéresse à examiner l’origine, la fréquence et l’emploi de cette terminologie prescriptive qui s’effectue constamment dans un cadre irano-islamique : deux sources dans lesquelles est plongée la langue persane pratiquée actuellement en Iran, vu la situation sociopolitique. Dans un deuxième temps, nous cherchons à voir si tous ces vocables sont traduisibles ou non.
نقدی معناشناختی بر ترجمه های فارسی واژة «دون» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین راه هایی که امروزه در فهم معنای متون بسیار مورد استقبال ادب پژوهان قرار گرفته است، تکیه بر اصل روابط همنشینی و جانشینی است، این پژوهش با تکیه بر این اصل سعی دارد معنای صریح و ضمنی ظرف «دون» در قرآن کریمرا مورد بحث و بررسی قرار داده، میزان توجه مترجمان قرآن به این معانی و انتقال آن به زبان مقصد فارسی را مشخص گرداند؛ مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش معناشناسی ساختاری و با استناد بر متون تفسیری و زبانی نگاشته شده، بیانگر این مطلب است که واژه «دون» کارکردها و معانی مختلفی در قرآن کریمدارد که مترجمان در انتقال آنها همیشه موفق عمل نکرده اند. معنای پایه آن «غیریت مع التسفل»، تقریبا در تمامی کاربردها به چشم می خورد، از این رو در برگردان «من دون الله» می توان از «جز خدا که پایین تر است» بهره جست؛ برگردان «فرودِ» یا «از فرودِ» در ترجمه های کهن فارسی نیز، از انطباق حداکثری ترجمه با واژه مبدأ برخوردار است؛ زیرا هم استثنای «غیر» و هم معنای «تسفل: فروتری» را در خود گنجانده است. سیاق و بافت کلام، مخصوصا متعلَق «دون»، در معنای نسبی آن مؤثر و به اعتبار قرب و تأخّر و تسفّل در رتبه، یا کمیت یا کیفیت دارای معانی ضمنی «قبل، امام، غیر، اقل، و ...» نیز هست.
واژه های غیربسیط فارسی در صرف واژگانی و صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی از دو فرایند اشتقاق و ترکیب به صورت زایا در ساخت واژه های جدید بهره می گیرد. این پژوهش ضمن تحلیل واژه های غیربسیط فارسی، در دو انگاره صرف ساختی و صرف واژگانی به این سؤال پاسخ می دهد که کدام انگاره در تحلیل واژه های غیربسیط فارسی کارآمدتر است. بر اساس این پرسش، فرضیه ای مطرح شد که با توجه به بهره مندی صرف ساختی از طرح واره های انتزاعی صرفی، ساخت سلسله مراتبی واژه های غیربسیط و ارائه تحلیل معنایی این انگاره در تحلیل واژه های غیربسیط فارسی کارآمدتر است. با بررسی دو فرایند اصلی ترکیب و اشتقاق در دو انگاره صرف ساختی و واژگانی با توجه به داده های زبان فارسی، مقایسه آن ها با یکدیگر و نیز بررسی موارد خلاف قاعده در صرف واژگانی مشخص شد. هرچند هر دو انگاره یاد شده نگرشی واژه بنیاد به صرف دارند؛ اما صرف ساختی با بهره مندی از مفهوم ساخت برای تحلیل پدیده های صرفی، طرح واره های انتزاعی و توجیه معنای واژه های غیربسیط بر اساس داده های تحقیق در تحلیل واژه های غیر بسیط، کارآمدتر از انگاره صرف واژگانی است. از این رو فرضیه این پژوهش تأیید شد.