فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است در مورد جایگاه فرهنگی علیشیر نوایی در ترکی غربی بررسی شود، سپس تأثیرات ارزنده ای که نوایی در ترکی و علی الخصوص در ترکی غربی گذاشته پرداخته شده است. همچنین ویژگی های زبانی ترکی جغتایی که مانند ترکی عثمانی یک زبان ساختگی است مورد بحث قرار گرفته و همین طور در این مورد تأثیرات زبانی و ادبی که نوایی با ملهم شدن از زبان و ادبیات فارسی بر ترکی جغتایی و ترکی غربی علی الخصوص بر ترکی عثمانی گذاشته ، بررسی شده است. در بخش دیگری از این مقاله نحوه شکوفایی زبان و ادبیات ترکی در کنار ادبیات پیشرفته فارسی از نظر نوایی و همچنین نوع نگرش نوایی به زبان، ادبیات و فرهنگ فارسی در کنار زبان، ادبیات و فرهنگ ترکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در ادامه نیز دیدگاه ها و نظریات ترک شناسان برجسته ترکیه مانند کؤپرولوزاده، سماء باروتچو اؤزاؤندر، احمد بیجان ارجیلاسون، احمد جعفر اوغلو، کمال اراسلان و... در مورد زبان و ادبیات به کار گرفته شده در نوشته های نوایی، تأثیرگذاری و آینده نگری نوایی آورده بیان شده است. نتایج این تحقیق نشا می دهد که زبان می تواند در تقویت ارتباطات میان فرهنگی نقش به سزایی داشته باشد
افزوده های اجباری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله (عدم) حضور‘افزوده های اجباری’ در عبارت های اسنادی و وصفی در زبان فارسی مورد مطالعه قرار می گیرد. با این بررسی نشان می دهیم که افزوده ها بر خلاف ایده های پیشین سازه های اختیاری نیستند و می توانند در برخی پاره گفتارها نقش بسزایی داشته باشند. فرضیه مقاله این است که ساخت های اسنادی و وصفی با پیروی از ملاحظات کاربردی و نیازهای بافتی و کلامی بهتر توجیه می گردند؛ لیکن چنین تبیین جامعی در تحلیل های دستوری و معنایی مشاهده نمی شود. در چنین ساخت هایی ، حضور افزوده ها برای اغنای نیاز کانونی الزامی است. بر اساس نیاز کانونی ، هر پاره گفتار باید حاوی کانون باشد و در بافت کلامی اطلاع جدیدی را به شنونده انتقال دهد. حضور افزوده های اجباری صرفاً یکی از شیوه های مرتفع سازی چنین نیازی است. این نیاز کلامی از یکی از اصول همکاری گرایس به نام ،‘ اصل کمیت’ یا ‘اصل-آرِ هورن’ سرچشمه می گیرد. مرور شواهد نشان می دهد که نیاز کانونی و توجه به ملاحظات کاربردی انگیزه اصلی حضور افزوده ها در پاره گفتارها می باشد. بنابراین هر پاره گفتار در بافت کلامی و طبیعی خود باید برای مخاطب اطلاع دهنده باشد. از این رو عبارت های اسنادی (مانندجملات مجهول کوتاه) و وصفی در زبان فارسی با حضور افزوده اجباری بهتر درک می گردند و دلیل حضور آن ها نیاز کانونی تلقی می شود.
گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مقوله نقشی گذرایی موجود بین مقوله نقشی اسناد و فعل مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش که در چارچوب برنامه کمینه گرای بوورز[1] (2002) صورت گرفته، نگاهی متفاوت به ویژگی گذرایی در زبان فارسی دارد. طبق این رویکرد، گذرایی مقوله ای جهانی است که در ساخت هایی از قبیل ساخت های متعدی معلوم، مجهول و میانه وجود دارد. اگرچه هسته این مقوله نقشی، که می تواند به صورت یک فرافکن بیشینه (گروه گذرایی) نمود یابد، قابلیت اعطای نقش تتایی[2] به جایگاه مشخصگر خود را ندارد، اما در صورت داشتن مشخصه های فی[3] توانایی اعطای حالت مفعولی به مفعول صریح را دارا خواهد بود. طبق تحلیل حاضر و با استناد به داده های زبان فارسی (همانند زبان های انگلیسی، آلمانی، ایسلندی، اسکاتلندی، روسی و اوکراینی) عملکرد فعل سبک (فعل پوسته ای) لارسن (1988) در زبان فارسی را می توان به دو گروه نقشی گذرایی و اسناد واگذار نمود
تحلیل ساختاری زبان غنایی (با تکیه بر نفثة المصدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفثة المصدور، اثر شهاب الدین محمد زیدری نسوی از شاهکارهای نثر فنی و مصنوع و مزیّن فارسی است. با بررسی ساختار متن از منظر زبان، این گونه به نظر می رسد که کارکرد ادبی و عاطفی متن بسیار بیشتر از اطلاعات تاریخی آن نمود دارد. از منظر زبانی، اغلب، جهت گیری پیام یا به سوی گوینده است یا به سوی خود پیام، بنابراین مخاطب معمولاً با متنی ادبی مواجه است که زبان آن اغلب کارکردی عاطفی دارد؛ از همین رو است که مخاطب همواره حدیث نفس گوینده را می شنود. از سوی دیگر، نویسنده با قاعده افزایی های متعدد در متن خود، توازن های گوناگون موسیقایی ایجاد می کند و موسیقی درونی متن را که لازمه یک متن غنایی است، تقویت می کند. اوج زبان غنایی در متن نفثة المصدور، زمانی است که نویسنده، همزمان به متن خود کارکرد شعری و عاطفی می دهد و از توازن های گوناگون استفاده می کند. در این مواقع که نویسنده غلیان احساسات خود را در متنی شاعرانه و آهنگین بیان می کند، نثر کتاب بسیار ساده و روان است. هدف این پژوهش، تحلیل ویژگی های زبان غنایی با تکیه بر ساختار متن نفثة المصدور است.
بررسی نقش نماهای کلامی فارسی در مکالمات دوزبانه های ارمنی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های بارز دوزبانه های ارمنی فارسی ایران، در مکالمات ارمنی، استفاده از نقش نماهای کلامی فارسی به جای معادل ارمنی آن هاست. در این مقاله، ضمن بررسی این نقش نماها و مقایسه آن ها با معادل ارمنی، نقش این عناصر و جای گاه آن ها توصیف و هم چنین علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها بررسی می شود. این پژوهش بر اساس ضبط 10 ساعت از مکالمات ارامنه در دو بافت مدرسه و قهوه سرا صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها بدین صورت است که نقش نماهای کلامی خب، بابا/آقا، به هر حال، یعنی، حالا، ولی، بالأخره، اصلاً، واقعاً، کلاً و خداییش از جمله نقش نماهایی است که در مکالمات ارامنه استفاده می شود و علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها مواردی چون چندنقشی بودن، نبود معادل در زبان ارمنی، ساده بودن نقش نماهای کلامی فارسی و برجستگی آن هاست.[i]
پژوهشی زبان شناختی در اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم کار عبث و بیهوده در زبان روسی و مقابله آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند.
هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟
زایایی فرایند ترکیب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زایایی به معنی توانایی تولید صورت های جدید بر اساس قواعد موجود در زبان از ویژگی های مهم زبان است که در تمامی بخش های آن، از جمله حوزه ساخت واژه، وجود دارد. اکثر صاحب نظران زایایی را یک پیوستار می دانند. در این پژوهش، نگارندگان بر آن اند زایایی را در فرایند ترکیب زبان فارسی بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که، در پی اندازه گیری کمّی زایایی فرایند ترکیب در زبان فارسی، کدام فرایندها در دو سر این پیوستار به عنوان زایاترین و غیر زایاترین فرایند های ترکیب قرار دارند. در این راستا، از روش های سنجش زایایی ساخت واژی باین کمک گرفته شده و زایایی فرایندهای ترکیب در پیکره ای برگرفته از پایگاه داده های زبان فارسی بررسی می شود. نتیجه اندازه گیری کمّی زایایی در این روش ها نشان می دهد که، در زبان فارسی، فرایند ترکیب «اسم + اسم» بیش ترین زایایی را دارد و فرایند «ضمیر + حرف اضافه + ضمیر» از کم ترین میزان زایایی برخوردار است.
بررسی شعر نظامی بر اساس نظریه ارتباطی یاکوبسن
حوزه های تخصصی:
نظریة ارتباطی یاکوبسن بر شش اصل استوار است که سه اصل اساسی و سه اصل فرعی دارد: (فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز، تماس). این نظریه شعر را از جنبه های بلاغی، دستور زبان، معنا و... تحلیل می کند. در این مقاله، نظریه یاکوبسن دربارة شعر با بیان نمونه هایی از اشعار نظامی، تطبیق داده شده است. شعر نظامی از نظر علم بلاغی ارزش چشمگیری دارد، این پژوهش به توجه شاعر به این اصول بلاغی و نیز نظر او دربارة ارتباط شاعر با مخاطب می پردازد. به این طریق می توان دانست که این شاعر توانا به هنر خود و تأثیرگذاری آن بر خواننده چگونه می نگریسته است. این امر بدون توجه به صورت و معنای شعر و شیوة کاربرد آنها میسر نمی شود. در خمسه و دیوان نظامی، حضور مخاطب و توجه گوینده به وی مشهود است و بین گوینده و شنونده ارتباطی دو سویه برقرار است؛ یعنی مخاطب نیز بر شاعر اثر می گذارد. در بخش دوم مقاله به شش عنصر ارتباطی یاکوبسن پرداخته شده که کارکردی ویژه دارد و در شعر این شاعر به خوبی می توان این کارکردها (مخصوصاً کارکرد ادبی و هنری) را دید.
تناظر شخصیت پردازی و همسانی درونمایه و پیرنگ در روی ماه خداوند را ببوس و ژان باروا (مطالعة تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینة کهن تاریخ دینداری و ادبیات و تعامل خودانگیخته شان به نخستین گام های بشر در اندیشه ورزی و تفکر در احوال باطن باز می گردد. در روزگار ما هم ادبیات، دغدغه مندِ انعکاس درونمایه های مرتبط با حوزة یقین و اعتقاد و پرسش های هستی شناسانه ای است که به طور کلی جهان بینی آدمیان را رقم می زنند. جستار حاضر با عنایت به این درونمایه به بررسی تطبیقی دو رمان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور و ژان باروا از روژه مارتن دو گار می پردازد. طرح سؤالات بنیادین انسان مانند ایمان و دینداری و یا ناباوری و بی اعتقادی و چیستی و چرایی وجود خدا، عشق و زیستن و مردن از درونمایه های مشترک و همبسته این دو اثر است که در قالب یک پیرنگ و شخصیت پردازی متناظر بازگو شده اند؛ همان گونه که انعکاس اضطراب، تنهایی و بی پناهی قهرمانان دو داستان که به تردید و انکار و سرانجام به ایمان گرایی دوباره ختم می شود، از مضامین مشترک «موقعیت دینی» هر دو داستان است. در واقع این دو رمان با وجود خاستگاه های متفاوت و ورای ارزش های ادبی بومی شان در طرح مضمون بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معناآفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبة ناباوری انکار و تردید بر یقین و ایمان درنهایت توفیق یافته اند. مقالة حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزة ادبیات تطبیقی در صدد یافتن پاسخی است برای این پرسش که مضمون مشترک این دو اثر چه تناظرها و هم نهشتی هایی در درونمایه ها و سایر اجزای این دو رمان واقع گرا مانند پیرنگ و شخصیت پردازی ها به وجود آورده است؟
شناخت جهان متن رباعیات خیام براساس نگاشت نظام با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جهان های متن رباعیات عمر خیام با رویکردی نوین به نام شعرشناسی شناختی می پردازد. بررسی و شناخت این جهان ها در چهارچوب نظریة مارگریت فریمن (2007) صورت می گیرد که در این چهارچوب در سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطه ای و نگاشت نظام به تحلیل شناختی متن پرداخته می شود. با خوانش جهان متن خیام از لحاظ نگاشت نظام، به معناشناسی جهان فکری و ترسیم ساختار شعر او می توان دست یافت. هدف این پژوهش این است که نشان داده شود، چگونه نگاشت های شناختی می توانند میان شعر و زبان خودکار تمایز قائل شوند و به تحلیل شعر بپردازند. پرسش های پژوهش عبارت اند از این که: 1- چگونه نگاشت نظام به مثابه ویژگی اصلی شعر و با استفاده از دو سطح نگاشت دیگر، می تواند به خوانش شعر کمک کند؟2- چگونه سه سطح نگاشت شناختی می توانند جهان متن خیام را ترسیم کنند؟ 3- چگونه با رویکرد شعرشناسی می توان به تعیین محدودیت های تفسیرهای چندگانه و بازشناسی متن منسوب از متن اصلی رسید؟ بررسی جهان متن با این رویکرد می تواند ابزاری برای تحلیل متن ارائه دهد که نظریة ادبی فاقد آن است.
بررسی و نقد ترجمة بین زبانی و ترجمة بین نشانه ای «مرگ دستفروش» از دیدگاه نشانه شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی و نقد نمایشنامة «مرگ فروشنده»، ترجمة بین زبانی آن به فارسی و ترجمه بین فرهنگی- بین نشانه ای آن به یک تله تئاتر ایرانی می پردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمة فارسی مبنای ترجمة بین نشانه ای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متن های پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانه هایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانه شناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانه ها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانه ها در تله تئاتر تحلیل و نقد شده اند. یافته های به دست آمده نشان داد که در ترجمة بین زبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تله تئاتر تقریباً همة نشانه های دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شده اند و در واقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که می تواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافه کردن نشانه های منطبق با دیدگاه ها و سنت های غالب متن مقصد و حذف کامل نشانه هایی که با این دیدگاه ها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافه های کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاه های فرهنگ و سنت غالب جامعة مقصد را از طریق ترجمه به دریافت کنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بوده اند.
بررسی تعامل دو نظام روایی و گفتمانی در داستان رستم و اسفندیار رویکرد نشانه- معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب به شکل منطقی و بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب و پایدار دست یابند. به نظر می رسد که در بافت داستان های اسطوره ای و حماسی، گفتمان غالب، گفتمان منطقی و روایی است. در این پژوهش داستان رستم و اسفندیار از شاهنامة فردوسی را از منظر نشانه-معناشناسی بازکاوی می کنیم تا با بررسی روابط معنایی موجود در داستان نشان دهیم که علاوه بر نشانه های روایی، مؤلفه های گفتمانی نیز در جهت دهی معنایی به داستان نقش دارند، زیرا ورود سیمرغ به عرصة داستان، روال طبیعی روایت را دگرگون می کند و سبب می شود این بررسی از سطح نشانه-معنا شناسی روایی فراتر رود و به نشانه- معناشناسی گفتمانی نزدیک شود.
این بررسی نشان می دهد که در گفتمان ایدئولوژیک شاهنامه، رستم به عنوان پهلوان شکست ناپذیر ایرانی، در مرکز اندیشه قرار دارد. حوادث داستان ها به گونه ای رقم می خورند که به اقتدار رستم در بافت شاهنامه آسیبی وارد نکنند؛ از این رو نشانه ها مطابق خواستة گفته پرداز به قهرمانی رستم در داستان منجر می شوند.
پیش نمونگی در ساخت گذرای افعال فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه «پیش نمونة ساخت گذرا در افعال فارسی» می پردازد. تاکنون «گذرایی» از جنبه های مختلفی بررسی شده و یکی از موضوع های مطرح در مطالعات دستوریان و زبان شناسان بوده است. هرچند در زبان فارسی این ساخت از دیدگاه های مختلفی ارزیابی شده، تاکنون مطالعات محدودی در این زمینه از منظر شناختی انجام شده است. هدف عمدة تحقیق حاضر دستیابی به تعریفی جامع و مانع برای ساخت گذرا بر حسب شناخت فارسی زبان ها است. به این منظور، نویسنده با در نظر گرفتن هفت ملاک اصلی و یک ملاک فرعی به معرفی پیش نمونه این ساخت پرداخته است. طبق نتایج تحقیق حاضر، ساخت گذرا را نمی توان به لحاظ صورت یا نقش به تنهایی مطالعه کرد، بلکه برای تشخیص این ساخت، به طور همزمان به صورت و نقش وابسته ایم و در تعریف این ساخت باید پیوستاری برای آن در نظر بگیریم. به عبارتی می توان افعال را در پیوستاری از گذرایی توصیف کرد و آنها را به سه گروه افعال گذرای پیش نمونه ای، افعال گذرای غیرپیش نمونه ای و افعال ناگذرا تقسیم کرد.
بررسی روش تکرار در ساخت واژه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخنگویان هر زبانی بنا به نیاز بی وقفه خود برای انتقال مفاهیم و بیان اندیشه ها و افکار و خواسته های خویش، واژگان جدیدی می آفرینند و در این فرایند، از توانایی های پیدا و پنهان زبان خود بهره می برند. برای نمونه، اشتقاقی بودن زبان عربی باعث شده است تا اهل زبان بتوانند واژگان فراوانی با معانی متعدد از یک ریشه برسازند. انگلیسی زبانان هم از ویژگی اشتقاقی، ترکیبی و پیوندی زبان خود برای خلق واژه استفاده می کنند. در زبان فارسی نیز اهل زبان با تکیه بر امکانات و توانایی های زبان خویش، واژگان جدیدی می آفرینند. در زبان فارسی حداقل از پنج روش برای ساخت واژه جدید استفاده می شود که برخی نظیر ترکیب، اشتقاق، تکرار، تخفیف و تخلیص یا سرواژه سازی، پرکاربرد هستند و برخی دیگر در مباحث زبانی مغفول مانده اند. تکرار از روش های ساخت واژه است و از این روش، واژه های فراوانی ساخته شده است. این مقاله می کوشد با توجه به متن سه کتاب صور خیال در شعر فارسی شفیعی کدکنی، سخن ها را بشنویم اسلامی ندوشن و با کاروان حله زرّین کوب، رویکرد واژه سازی از راه تکرار را در زبان معاصر فارسی بکاود و به پرسش توانایی زبان فارسی در آفرینش واژه های جدید از طریق تکرار پاسخی درخور دهد.
سنگ نبشته شیلهک - ابن شوشینگ از سولقان شهر کرد
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، متن سنگ نبشته ی از شیلهک-ین شوشینک، فرمانروای بزرگ ایلام (حدود 1150 تا 1120 پ م)، ارائه شده است. در این سنگ نبشته 28 سطری، همانند دیگر نوشته هایش، وی نخست خود و خانواده اش را معرّفی کرده و از بهر همگی تندرستی و زندگانی دیر پایی را آرزو می کند. سپس از برپایی این سنگ نبشته، نوشتن نام خود بر آن، بخشش زمینی به کسی که آیین ویژه دینی را بری او انجام داده است، سخن می گوید و سرانجام هزینه های برپایی آیین را بر می شمارد.