اندیشههای فلسفی و زبانشناختی گادامر و ریکور در هرمنوتیک فلسفی پیرامون چگونگی تحقق فهم، بسیار مهم هستند. مفاهیم «آمیزش افقها» از گادامر و «فهم خود از طریق دیگری» از ریکور مهم ترین مسائل مطرح شده در این حوزه به شمار می روند. این دو مفهوم فلسفی در پی دستیابی به فهم بینفرهنگی هستند. از سوی دیگر، استراتژیها و رویکردهای دوگانهباورانة ترجمه در قالب دوگانهباوری بومیسازی/ بیگانهسازی ونوتی و نظریاتی مشابه آن نتوانسته اند راه را برای تفاهم بین فرهنگها هموار کنند. این مقاله می کوشد با تکیه بر آرای یاد شدة گادامر و ریکور این معضل دوگانه باورانة نظریة ترجمه را رفع کند. با تکیه بر این نظر گادامر که هر فهمی در زبان رخ میدهد و این نظر ریکور که بشر با وجود تنوع های گوناگون وحدتی خاص دارد، ترجمه به عنوان پدیدهای زبان شناختی و فرهنگی بازاندیشی میشود که می تواند در نزدیکی فرهنگی و زبانی انسانها و دستیابی به گونهای از وحدت بینفرهنگی تأثیری بسزا داشته باشد. در نتیجه، این پژوهش بر آن است که در مقابل رویکرد دوگانهباورانة بومیگرایی- بیگانهسازی به ترجمه، ترجمه را از زاویة دید هرمنوتیک فلسفی به مثابه نوعی فهم بینفرهنگی معرفی کند و رویکرد نوینی را دربارة پدیدة ترجمه پیشنهاد کند که همزمان توجه به دو فرهنگ دخیل در فرایند ترجمه و پاسداشت و احترام فرهنگ دیگری را لحاظ میکند.