فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۶۸۳ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
159 - 185
حوزه های تخصصی:
افزایش آلودگی ها و مشکلات زیست محیطی و درنتیجه افزایش نگرانی سازمان ها و جامعه در رابطه با آن، موجب به وجود آمدن مفهوم جدید «نوآوری سبز» شده است. نوآوری سبز، زیرمجموعه ای از نوآوری است که کیفیت زیست محیطی را توسعه می دهد و منابع را به صورت بهینه مصرف می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین استراتژی نوآوری سبز و نوآوری سبز با میانجی گری مشروعیت زیست محیطی سازمان و هویت سازمانی سبز است. مطالعه حاضر از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش14 شرکت تولیدکننده دستگاه های مدیریت پسماند بیمارستانی است که به تعداد مساوی 10 پرسشنامه در سطح مدیران ارشد و مدیران تولید توزیع شد. درنهایت 126 پرسشنامه گردآوری و با نرم افزار smart.pls به آزمون فرضیه ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که هویت سازمانی سبز و مشروعیت زیست محیطی سازمان ارتباط بین استراتژی نوآوری سبز و نوآوری سبز را میانجی گری می کند. مدیران باید نقش هویت سازمانی سبز و مشروعیت سازمانی محیطی را در شرکت های خود تأیید کرده و توسعه یک استراتژی نوآوری سبز را شروع کنند. مدیران باید درک کنند که داشتن یک استراتژی کافی نیست و بایدبه طور مستقیم عملکرد نوآوری سبز را افزایش دهند و به دنبال رویکردهایی در مورد چگونگی پرورش هویت سازمانی سبز قوی بوده و با استفاده از آن به دنبال کسب مشروعیت زیست محیطی سازمان باشند.
ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چند سطحی با رویکرد تئوری بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
534 - 565
حوزه های تخصصی:
هدف: طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با هدف مدیریت کارای جریان محصولات، یکی از موضوعات مهم در مدیریت زنجیره تأمین است. تعیین قیمت محصولات که می تواند تحت تأثیر عوامل متفاوتی همچون عدم قطعیت محیطی باشد، تأثیر بسزایی بر تصمیم استراتژیک طراحی شبکه زنجیره تأمین خواهد داشت. بیشتر تحقیقات انجام شده در خصوص قیمت گذاری پویا، مربوط به زنجیره های تأمین دوسطحی بوده اند و به تأثیر تبلیغات در زنجیره تأمین پرداخته اند. در این پژوهش تلاش می شود که سطوح زنجیره تأمین، به سه سطح ارتقا یابد و متغیرهای تبلیغات و موجودی انبار و همچنین، مسئله قیمت گذاری در زنجیره تأمین بررسی خواهند شد. پس هدف کلی، بررسی هماهنگی زنجیره تأمین با سه متغیر مرتبط با تبلیغات، موجودی انبار و مقایسه قیمت گذاری ایستا و پویاست (با توجه به رشد سریع تجارت الکترونیک، قیمت گذاری پویا، فعالیت قدرتمندی برای افزایش سود در زنجیره تأمین است که کمتر به این مسئله پرداخته شده است)، زنجیره تأمین در این پژوهش سه سطح را شامل می شود: تولیدکننده، تأمین کننده، خرده فروش. همچنین منابع زیادی از جمله چن و همکارانش (۲۰۱۸) اشاره کرده اند که در بسیاری از کسب وکارهای نوآورانه، از قیمت گذاری پویا استفاده می شود و ۶۰ درصد از مدیران توسعه بازار در سراسر دنیا با روش های قیمت گذاری پویا آشنایی دارند و ۳۵ درصد از مدیرعاملان و مدیران کسب وکار قصد دارند که در سه سال آینده، کلیه مدل های قیمت گذاری خود را مبتنی روش های قیمت گذاری پویا طراحی کنند. در پژوهش حاضر نیز هدف ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چندسطحی با رویکرد تئوری بازی ها است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. برای بررسی افق برنامه ریزی، استفاده از قیمت گذاری پویا، در برخی از بازیگران در یک سطح از زنجیره از مفهوم قیمت گذاری پویا و استفاده دیگران در همان سطح از قیمت گذاری ایستا و با در نظر گرفتن تقاضا به صورت غیرقطعی (استوار)، در نظر گرفتن مدل های تخفیف محور و در نهایت استفاده از بازی استکلبرگ برای بررسی هسته بازی و نقطه تعادل نش، در دستور کار قرار گرفت. مدل بهینه سازی استوار را مالوی و همکارانش ارائه کرده اند. در حالت کلی، پیامد هر خرده فروش حاصل تفاضل درآمدهای وی از هزینه های اوست. در چنین شرایطی، خرده فروش با هزینه های سفارش، هزینه های نگهداری و همچنین، هزینه های بازاریابی صرف شده برای هر محصول مواجه است. از سوی دیگر، حاشیه سود هر خرده فروش حاصل تفاضل قیمت پرداخت شده به تولیدکننده، برای خرید انبوه از قیمت فروش به مشتری است. شایان ذکر است که با توجه به اینکه محصول نهایی هر تولیدکننده، فقط برای یک خرده فروش ارسال می شود، تعداد تولیدکنندگان و خرده فروشان برابر است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی تجمع ذرات و نرم افزار متلب استفاده شد. ابتدا مدل در حالت ایستا و سپس در حالت پویا با نرم افزار گمز تجزیه وتحلیل و در نهایت، نتایج دو روش قیمت گذاری با یکدیگر مقایسه شد.
یافته ها: در مقاله حاضر با ایجاد یک تابع تقاضای تصادفی بر مبنای الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ذرات، دو مدل احتمالی تک دوره ای در یک فضای رقابتی ارائه می شود. در مدل نخست، خرده فروشان فقط نقش واسطه ای دارند و برای قیمت گذاری یا مقدار بهینه سفارش تصمیم نمی گیرند. در مدل یادشده، فرض بر این است که خرده فروشان تقاضا را دقیقاً و به همان میزانی که هست از مشتریان به تأمین کنندگان انتقال دهند. تأمین کنندگان برمبنای میزان تولید خود با کمبود و مازاد عرضه روبه رو می شوند. هدف این مدل، تعیین مقدار بهینه و مطلوب تولید و همچنین، قیمت برای هر تأمین کننده است. علاوه بر این، در این مدل هزینه های مسیریابی به روش تقریبی وارد مدل شده است. نتایج محاسبات حاکی از آن است که تقریب ارائه شده بسیار دقیق است و نقطه تعادل را در زمان بسیار کمتری نسبت به مدل اصلی ارزیابی می کند. در مدل دوم، فرض بر این است که خرده فروشان با توجه به تعداد سفارش هایی که ارسال می کنند، متحمل هزینه های کمبود یا نگهداری می شوند. در این مدل نیز تأمین کنندگان قیمت نهایی را تعیین می کنند و هدف خرده فروشان، تعیین مقدار بهینه سفارش است. در این مدل، فرض بر این است که تولید تأمین کنندگان سفارشی شده و هزینه های موجودی، فقط برای خرده فروشان لحاظ می شود. موضوع مهمی که در رابطه با این مدل انجام شده، توجه به قیمت گذاری پویاست که همواره در مباحث مطرح شده در حوزه تئوری پویایی زنجیره تأمین، اهمیت و البته پیچیدگی زیادی دارد.
نتیجه گیری: نتایج از کارایی معنادار ترکیبی ارائه شده، برای حل مدل طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با قیمت گذاری پویا و ایستا حکایت دارد. تحلیل حساسیت سود تولیدکننده نشان داد که تغییرات باعث خواهد شد که افزایش در مبنای بازار یک تولیدکننده، به افزایش سود برای هر دو تولیدکننده منجر شود. نمودار تغییر در سود تولیدکننده نسبت به تغییر در هزینه ها، نشان داد که کاهش در هزینه تولید، به افزایش سود برای تولیدکننده منجر می شود، این در حالی است که سود تولیدکننده بعدی، در این شرایط کاهش می یابد. سود تأمین کننده نیز همانند سود تولیدکننده با افزایش مبنای بازار افزایش می یابد. افزایش مبنای بازار همچنین سبب می شود که سود تأمین کننده از بابت همکاری با تولیدکننده ها افزایش یابد. این افزایش سود، از دو طریق مختلف اتفاق می افتد. افزایش سود به جهت افزایش قیمت خرده فروش: هرچند قیمت عمده فروشی، به خاطر افزایش مبنای بازار و در نتیجه افزایش تقاضا افزایش می یابد، از طرفی، به خاطر افزایش در سطح خدمات به منظور ایجاد تعادل در بازی، تأمین کننده با نسبت بیشتری قادر به افزایش قیمت خرده فروشی است. در نتیجه مقدار عبارت pi-wi افزایش می یابد. افزایش سود به جهت افزایش حجم فروش: به طور مسلم افزایش مبنای بازار، روی میزان فروش تأثیر بسزایی دارد و باعث افزایش آن می شود. سود تأمین کننده نیز تابعی صعودی از حجم فروش است.
تصمیم های بهینه قیمت گذاری، وارانتی و سطح کیفیت، در یک زنجیره تأمین دوسطحی رقابتی با استفاده از الگوریتم قهرمانی در لیگ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف: گستردگی، تنوع کالاها و بازار بسیار رقابتی امروز، باعث شده است که انتخاب استراتژی مناسب برای سرویس دهی مطلوب با توجه به چند عامل اصلی، مانند قیمت، سطح کیفیت و طول دوره وارانتی، به یکی از دغدغه های اصلی مدیران شرکت ها و فروشندگان تبدیل شود. بنابراین استخراج و بررسی استراتژی اجرایی مناسب، با توجه به افزایش سود هر یک از اعضای زنجیره، در کنار ارائه خدمات مناسب و حفظ کیفیت محصول، از اولویت های اصلی این پژوهش است. در این پژوهش، استراتژی های قیمت گذاری در یک زنجیره تأمین دوسطحی، شامل یک تولید کننده و دو خرده فروش رقابتی، با تقاضای وابسته به قیمت، طول دوره وارانتی و سطح کیفیت بررسی شده است.
روش: روش این پژوهش توسعه ای کاربردی است. توابع سود تولیدکننده و خرده فروشان، تحت بازی های همکاری و غیر همکاری حداکثر شده اند. چهار بازی مختلف در این پژوهش مدل سازی شده که عبارت است از: 1. استکلبرگ (تولیدکننده رهبر)؛ 2. استکلبرگ ( خرده فروشان رهبر)؛ 3. همکاری در کانال؛ 4. همکاری کلی.
یافته ها: برای هر یک از مدل ها، مقادیر متغیرهای اصلی و سود هر یک از اعضای زنجیره تأمین محاسبه و در یک مثال عددی نشان داده شده است. همچنین سود نهایی از طریق دو روش حل از طریق نرم افزار متمتیکا و الگوریتم قهرمانی در لیگ های ورزشی (LCA ) با یکدیگر مقایسه شده است.
نتیجه گیری: مقادیر به دست آمده از طریق الگوریتم LCA در همه مدل ها جواب های بهتری را نشان داد. با توجه به نتایج و با بررسی هر چهار استراتژی، مشخص شد که بهترین پاسخ، از طریق استراتژی همکاری به دست می آید و این استراتژی، نسبت به سایر استراتژی ها پرسودتر است. در نهایت، روی پارامترهای مدل های مختلف تحلیل حساسیت انجام شده است.
انتخاب تأمین کننده با استفاده از روش ترکیبی مبتنی بر محاسبه ارزش در محیط فازی نوع 2 (مطالعه موردی شرکت مهندسی نصر نیروی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش شدید رقابت در بازارهای جهانی، توسعه تکنولوژی و ضرورت توجه به کارایی، کیفیت و هزینه تولیدات، موجب شده است تا شرکت های تولیدی و خدماتی، در جهت توسعه کسب و کار و بقا در بازار، نیازمند همکاری با شرکت ها و مؤسسات دیگری با عنوان تأمین کنندگان باشند. تأمین کنندگان می توانند بر کیفیت، قیمت و بسیاری از عوامل اثرگذار بر فروش محصولات تأثیرگذار باشند و این موضوع ضرورت توجه به مبحث انتخاب تأمین کننده مناسب را ضروری می کند. در این پژوهش در ابتدا، عوامل مؤثر بر انتخاب تأمین کننده و ارزش هریک از معیارهای مؤثر در انتخاب تأمین کننده، با استفاده ازنظر خبرگان سازمان و با بهره گیری از اعداد فازی نوع2 بررسی و شاخص ارزش خرید از هر تأمین کننده، بر مبنای روش مهندسی ارزش محاسبه می شود. در انتها با توجه به عوامل کمی شامل قیمت، میزان خرید و نرخ خرابی و با استفاده از یک مدل چندهدفه که در نرم افزار گمز حل شده است، میزان سفارش خرید از هریک از تأمین کنندگان مشخص شده است. در این پژوهش عدم قطعیت موجود در بررسی مسائل کیفی از 2 جنبه مدنظر قرار گرفته است؛ هم از این لحاظ که اعضای مجموعه تخصیص داده شده به هر معیار، قطعی نیست و فازی است و دوم آنکه درجه عضویت این اعداد فازی نیز قطعی نیست و با تغییرات همراه است.
برنامه ریزی تولید- توزیع چندهدفه فازی با درنظرگرفتن هزینه انتشار گاز CO2 و رویکرد حل نوین برنامه ریزی آرمانی چند گزینه ایی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 198
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، شرکت ها باید زنجیره های تأمین خود را به طور مؤثر در شرایط متغیر بازار مدیریت کنند؛ همچنین شرکت ها ملزم به جبران آسیب های زیست محیطی خود شده اند. در این پژوهش، یک شبکه زنجیره تأمین دوسطحی، چند محصولی و چند دوره ای شامل مراکز تولید و توزیع با سه هدف حداقل سازی هزینه های لجستیکی، زمان تحویل و هزینه های انتشار گاز CO 2 مدل سازی شده است. پارامترهای تقاضای مشتریان، سطح نیروی انسانی و ماشین آلات در دسترس دارای عدم قطعیت هستند و به صورت اعداد فازی در نظر گرفته شده اند؛ همچنین امکان بهره گیری از خدمات پیمانکاری برای عملیات تولید و حمل با هزینه بالاتر وجود دارد. نوآوری اصلی این پژوهش از منظر مدل سازی امکان بهره گیری از سیستم های حمل ونقل مختلف و همچنین توجه به آلایندگی ناشی از آن ها و از منظر حل، بهره گیری از روش نوین آرمانی چندگزینه ای فازی (ارائه شده در 2018) است؛ همچنین از داده های واقعی شرکت «دایا تکنولوژی» برای مطالعه موردی و ارزیابی عملکرد مدل استفاده شده است.
رویکرد یکپارچه برای انتخاب تأمین کننده پایدار بر اساس روش بهترین بدترین و نظریه مجموعه های راف (مورد مطالعه: شرکت ایران خودرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
9 - 38
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات زیادی در خصوص چگونگی انتخاب تأمین کننده پایدار صورت گرفته است و برای این منظور، مدل ها و روش های مختلفی در محیط های فازی و قطعی پیشنهاد شده است. در این پژوهش برای انتخاب تأمین کننده پایدار، یک مدل جدید بر اساس روش بهترین - بدترین که با تئوری مجموعه های راف بهبود یافته است، ارائه می شود. یکی از مزایای روش پیشنهادی، مدل کردن عدم قطعیت مربوط به ارزیابی های شخصی و صفر کردن خطای قضاوت ذهنی تصمیم گیرنده، با استفاده از رویکرد جدول تصمیم گیری می باشد. همچنین با استفاده از مفهوم آنتروپی شرطی در مجموعه های راف، معناداری (اهمیت) معیارها محاسبه می گردد و انتخاب بهترین و بدترین معیار و نیز انجام مقایسات زوجی در روش بهترین - بدترین، بر این اساس صورت می گیرد. با بهره گیری از این رویکرد، نرخ ناسازگاری روش بهترین - بدترین در تمامی مراحل صفر می شود. در ادامه از دو روش TOPSIS و SAW برای تعیین وزن تأمین کنندگان استفاده شده است و نتایج با هم مقایسه گردیده است. برای اثبات قابلیت مدل، شرکت ایران خودرو به عنوان مطالعه موردی، برای مسأله انتخاب تأمین کنندگان پایدار، در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که در رتبه بندی تأمین کنندگان شرکت ایران خودرو بر اساس شاخص های پایداری، شرکت ایساکو در رتبه اول قرار دارد.
طبقه بندی و تخصیص تأمین کنندگان به مشتری در زنجیره تأمین تاب آور با استفاده از یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
39 - 70
حوزه های تخصصی:
انتخاب و تخصیص در زنجیره تأمین تاب آور، زمانی که اختلال زنجیره تأمین را تهدید می کند، به عنوان یک تصمیم استراتژیک و به کانون پژوهش های بسیاری تبدیل شده است؛ از سوی دیگر افزایش کاربردهای یادگیری ماشین در سراسر مطالعات زنجیره تأمین به ظهور روش های تصمیم گیری سریع تر و مطمئن تر منجر شده است، بااین حال در مطالعات کمی از یادگیری ماشین برای مقابله با مشکل انتخاب و تخصیص تأمین کننده به مشتری در حالت تاب آور استفاده شده است. هدف پژوهش حاضر برداشتن گامی در جهت رفع این شکاف با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین بر روی داده های دنیای واقعی از زنجیره تأمین خودرو در ایران است. بدین منظور از داده های عملکردی441 تأمین کننده و 7 مشتری در سال 1401 استفاده شد. در این پژوهش از دو الگوریتم خوشه بندی برای تولید برچسب بر اساس مفهوم ظرفیت تاب آوری استفاده شده است؛ سپس ازآنجاکه تفسیرپذیری نتایج در اولویت قرار داشت، بر اساس لیبل گذاری خوشه ها توسط خبرگان از درخت تصمیم برای طبقه بندی تأمین کنندگان بر اساس عملکرد آن ها استفاده شد. نتایج نشان داد که درختK-means عملکرد بهتری نسبت به درخت DBSCAN دارد و معیارهای چون تحویل به موقع، درصد تأمین، توقف خط تولید، اخطارهای کیفی، عملکرد لجستیکی و عملکرد کیفی بر تاب آوری تأمین کنندگان مؤثر هستند.
مدل خوشه بندی چند معیاره قابل اطمینان و انعطاف پذیر برای اینترنت وسایل نقلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
41 - 77
حوزه های تخصصی:
اینترنت وسایل نقلیه، چارچوب جدیدی برای سیستم های حمل ونقل هوشمند است که یکی از اهداف آن بهبود ایمنی و افزایش کیفیت سفرهای جاده ای است. تغییرات توپولوژی در اینترنت وسایل نقلیه، کارکرد برنامه های ایمنی را با چالش های اساسی روبه رو می کند. به علت تنوع شرایط ترافیکی، قابلیت اطمینان روش های خوشه بندی فعلی با ریسک های زیادی مواجه می شود. در این پژوهش با هدف افزایش قابلیت اطمینان در اینترنت وسایل نقلیه، یک مدل خوشه بندی چند معیاره و بدون وابستگی به زیرساخت به نام RFCV پیشنهاد شده است و با معرفی چهار معیار جدید با عنوان «سابقه تحرک خودرو»، «تطابق سرعت خودرو با میانگین هارمونیک سرعت خودروهای نزدیک»، «تعداد همسایگان مطمئن خودرو» و «کیفیت عملکرد در خوشه های قبلی»، خودروهای در حال حرکت وزن دهی می شوند و یکی از آن ها با بهترین وزن به عنوان سرخوشه انتخاب می شود و یک سرخوشه جایگزین نیز برای بهبود پایداری خوشه تعیین می شود. پایداری خوشه باعث می شود تبادل پیام در نزدیک ترین زمان نسبت به زمان واقعی میسر شود. کارایی طرح پیشنهادی از نظر تئوری اثبات شده است و شبیه سازی با سناریوهای متعدد در محیط SUMO و NS3، نمایانگر برتری روش RFCV در افزایش «طول عمر مسیر و نرخ تحویل بسته ها» و کاهش «میانگین تأخیر و سربار کنترلی» در محیط های متراکم شهری و کم تراکم بزرگ راهی است.
طراحی شبکه در اتحاد استراتژیک تحت عدم قطعیت با رویکرد موازنه بین ریسک و عملکرد شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 149
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، ارائه یک مدل ریاضی جدید، برای طراحی شبکه تأمین تحت اتحاد استراتژیک و در نظر گیری مفاهیم مرتبط با اتحاد استراتژیک و همکاری بین اعضای زنجیره تأمین است. مدل پیشنهادی این پژوهش، نخستین مدل برای طراحی شبکه روبه جلو و عقب و تحت شرایط عدم قطعیت است.
روش: روش پژوهش، از نوع بنیادی و کاربردی است. در این پژوهش با استفاده از روش های بهینه سازی استوار تلاش شده است که یک مدل ریاضی کارا برای مقابله با عدم قطعیت ارائه شود. با توجه به پیچیدگی محاسباتی مدل ریاضی پیشنهادی، روش تجزیه بندرز استفاده شده و با به کارگیری سازوکار های شتاب دهی به روش بندرز، راه حلی کارا برای حل مدل ریاضی ارائه شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان دهنده کارایی اتحاد استراتژیک و همکاری در کاهش هزینه های شبکه تولید و توزیع کالاهاست. همچنین، کمّی سازی مفاهیم مرتبط با اتحاد استراتژیک در زنجیره تأمین و کارایی مدل پیشنهادی برای ایجاد فضای تصمیم گیری با توجه به برقراری رابطه تعادل بین ریسک و مزایای اتحاد استراتژیک، از یافته های دیگر این پژوهش بوده است.
نتیجه گیری: نتایج استفاده از داده های یک زنجیره تأمین آهن و فولاد، نشان دهنده کارایی مدل ریاضی برای ایجاد فضای تصمیم گیری مدیران و تصمیم گیران حوزه زنجیره تأمین آهن و فولاد است و همچنین نشان می دهد که روش ارائه شده، برای حل این مسئله عملکرد مناسبی دارد.
ارائه مدل هوشمند تعیین قیمت فولاد با رویکرد ترکیبی نظریه بازی ها و الگوریتم های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
478 - 507
حوزه های تخصصی:
هدف: مدیریت زنجیره تأمین نوعی مدیریت سازمانی مدرن است که جریان اطلاعات، جریان سرمایه و مشارکت های تجاری را در زنجیره تأمین سازمان دهی و برنامه ریزی می کند و به اطلاعات کامل تجاری و بازار نیاز دارد (کویین و همکاران، 2012)؛ با این حال، هزینه به دست آوردن شرکت های زنجیره تأمین و اطلاعات محصول با روش های سنتی، بسیار سنگین است. فناوری اطلاعات نیرویی را برای شرکت ها فراهم می کند تا مدیریت زنجیره تأمین را پیاده سازی کنند و زنجیره تأمین را به راحتی به اشتراک بگذارند. همه شرکت ها در زنجیره تأمین، می توانند از طریق مدیریت اطلاعات ارزش ایجاد کنند (حسین نیاشاواکی و همکاران، 2023). استفاده از رویکردهای هوشمند برای پیش بینی قیمت و میزان تقاضا، عملکرد تحویل تأمین کننده، دقت پیش بینی تقاضا، افزایش دقت برنامه ریزی کارخانه و پیش بینی تقاضا برای محصولات جدید را بهبود می دهد و باعث می شود که ریسک تأمین کننده، هزینه حمل ونقل، هزینه های موجودی و عملیات و زمان پاسخ گویی کاهش یابد (تیرکلایی و همکاران، 2021). در مدیریت زنجیره تأمین، پیش بینی دقیق تقاضا که از قیمت تبعیت می کند، موضوعی حیاتی است که می تواند هزینه موجودی را کاهش دهد و سطح خدمات مطلوب را به دست آورد (زوقاق و همکاران، 2020). رویکردهای هوشمند قیمت گذاری در زنجیره تأمین، به شرکت های زنجیره تأمین کمک می کند تا با توجه به دانش به دست آمده، کیفیت نحوه ارائه محصول خود را در مدیریت زنجیره تأمین تطبیق دهند (کوتسیوپولوس و همکاران، 2021). در صنعت فولاد و مدیریت زنجیره تأمین، شناسایی و مدل سازی نوسان های بازار فولاد بسیار مهم است. با توجه به زنجیره عمودی در این صنعت و تعامل مابین بازیکنان این صنعت، از نظریه بازی برای مدل سازی قیمت بهینه بهره برده شده است. از طرفی با توجه به اینکه برای رسیدن به تعادل، به تعامل بازیکنان و تکرار بازی نیاز است، از مدل های شبکه عصبی برای تکرار بازی استفاده شده است. در ادامه با توجه به شرایط خاص کشور در خصوص تحریم های شدید در صنعت فلزات، متغیر تحریم به عنوان عامل تعدیل در مدل سازی قیمت این صنعت در نظر گرفته شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است. بازه زمانی پژوهش برای پیش بینی قیمت فولاد و محاسبه شاخص تحریم، داده های فصلی سال های 2011 تا 2020 بوده است. نرم افزار استفاده شده در این پژوهش، نرم افزار متلب است.
یافته ها: برای پیش بینی قیمت فولاد، از سه شبکه عصبی بیزین، بردارهای پشتیبان و پاد انتشار گراسبرگ بهره گرفته شد. نتایج بیانگر این واقعیت است که مدل پاد انتشار گراسبرگ، در پیش بینی قیمت فولاد دقت بیشتری دارد. در ادامه، قیمت پیش بینی شده وارد فرایند نظریه بازی ها شد و نقطه تعادل نش مدل تعیین شد. با توجه به شرایط خاص کشور، متغیر تحریم در مدل نظریه بازی ها وارد شد. نتایج نشان داد که حضور تحریم ها در مدل، باعث افزایش قیمت ها و کاهش تولید در صنعت فولاد شده است. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر، تغییرات قیمت ناشی از تغییرات عرضه و تقاضا، در حضور تحریم ها بررسی شد، به علت کاهش عرضه و افزایش سطح تحریم، سطح قیمت ها با رشد فزاینده ای نسبت به تغییرات عرضه مواجه شد؛ در نتیجه می توان گفت که فولاد یک نهاده کم کشش است. این امر موجب می شود که هر گونه اخلال در زنجیره تأمین فولاد، افزایش شدید قیمت این کالا و تلاطم در بازار آن را در پی داشته باشد. در نتیجه، این امر حساسیت مدیریت زنجیره تأمین در محصول فولاد را دوچندان می کند. بر این اساس، لازم است که از دیدگاهی سیستمی و پویا در سیاست های تنظیم بازار، سیاست های تأمین مواد اولیه و حمل ونقل، انبارداری و... بهره گیری شود. باید توجه شود که استفاده از رویکردهای هوشمند و یادگیری ماشینی، در راستای هماهنگ سازی این امور نقش بسزایی را ایفا می کند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه در پژوهش حاضر از رویکرد استکلبرگ استفاده شده است، نتایج به ترتیب ورود بازیکنان به بازی، بر تعادل نش حساس است. تدوین قوانین و مقررات نظارت ورود به بازار در این صنعت باید بررسی شود؛ زیرا صنعت فولاد جزء صنایعی است که هزینه های ورود و خروج سنگینی دارد. با توجه به نتایج پژوهش، بایستی نظارت بر ورود و خروج بازیکنان در این صنعت، در کانون توجه سیاست گذاران و مدیران این صنعت قرار گیرد و تلاش شود که قواعد بازی و استانداردهایی برای فعالان این بازار تدوین شود.
شناسایی، سطح بندی و اولویت بندی عوامل مرتبط با مدل مدیریت تنوع در سازمان های دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی، سطح بندی و اولویت بندی عوامل مرتبط با مدل مدیریت تنوع در سازمان های دولتی ایران است. این پژوهش دارای رویکردی آمیخته (کیفی و کمی) است که از نظر هدف، توسعه ای -کاربردی و از حیث ماهیت و روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات مراجعه به اسناد، مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه بود که روایی و پایایی مصاحبه و پرسشنامه با درصد بالایی به تایید رسید. جامعه آماری این پژوهش شامل 22 نفر از اساتید دانشگاه و مدیران ارشد سازمان های دولتی می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ در این پژوهش در بخش کیفی به منظور استخراج و تحلیل کدهای مربوط به مصاحبه با خبرگان از نرم افزار NVIVO ویراست 11 و به منظور سطح بندی و بررسی ارتباط بین مضامین تکنیک معادلات ساختاری تفسیری (ISM)، تحلیل میک مک و دیمتل به کار گرفته شد و نرم افزارهای EXCEL ویراست 2019 و SPSS ویراست 23 استفاده گردید. نتایج حاصل از کدگذاری باز داده های کیفی گردآوری شده منجر به 101 کد اولیه، 26 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد مدل مدیریت تنوع در سازمان های دولتی شامل چهار سطح می باشد. تأثیرپذیرترین مضامین به ترتیب سیاست های عملی مدیریت، توجه به قضاوت اجتماعی و مدیریت کیفیت سازمان بود و هدف گذاری استراتژیک تأثیرگذارترین مضمون بوده است. نتایج تحلیل دیمتل مضامین سازمان دهنده مدل مدیریت تنوع نشان می دهد مضمون سازمان دهنده «توسعه مسیر شغلی کارکنان» با اهمیت ترین مضمون سازمان دهنده و مضمون سازمان دهنده «توجه به قضاوت اجتماعی» تأثیرپذیرترین مضمون سازمان دهنده بوده اند.
مدل تئوری بازی استکلبرگ با تقاضای وابسته به قیمت و فضای قفسه تحت قرارداد تسهیم درآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
9 - 42
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یک مسئله هماهنگی زنجیره تأمین که تحت قرارداد تسهیم درآمد هماهنگ شده است، می پردازد. یکی از عواملی که در مدل سازی سیستم های موجودی بسیار تأثیرگذار است تقاضا می باشد. در صنعت خرده فروشی، شرکت ها موظف اند بر اساس قرارداد تعیین شده، کالا هایشان را در تاریخی معین وارد فروشگاه کرده و سپس در تاریخی معین از آن خارج کنند؛ بنابراین این موضوع مطرح است که بیشترین فضای قفسه به کدام محصولات اختصاص پیدا می کند. تخصیص بهینه فضای قفسه ها در صنعت خرده فروشی نقش مهمی بر فروش کالاها و سود فروشگاه دارد. علاوه بر این، با کمک تغییر قیمت نیز می توان تقاضا را کنترل کرد؛ بنابراین چنانکه در این تحقیق نشان داده شده است، در نظر گرفتن عوامل مختلفی چون قیمت، فضای قفسه تخصیص داده شده و اثر تصویر برند محصول و تبلیغات بر تقاضا، منجر به ایجاد تابع تقاضای جدیدی می شود. بر این اساس، مدل سازی در هر سه حالت غیرمتمرکز، متمرکز و هماهنگ انجام شده است. در مدل موردبررسی از بازی استکلبرگ استفاده شده و نشان داده شده است که قرارداد تسهیم درآمد چطور منجر به نتیجه برد - برد در زنجیره تأمین می شود. درنهایت برای شفاف سازی مدل مثال عددی ارائه شده است و تحلیل حساسیت روی برخی از پارامترهای اثرگذار مدل انجام شده است. به علاوه، نتایج تحلیل حساسیت نشان داد مدل نسبت به پارامتر کشش قیمت روی تقاضا، حساسیت بیشتری دارد و این پارامتر در عمل باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
پایش اثربخشی اقدامات تبلیغاتی کسب و کار بر اساس مدل AIDA (مورد مطالعه: شرکت کرمان موتور در سال های 1397 تا 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
3 - 10
حوزه های تخصصی:
تبلیغات در دوران معاصر از اهمیت زیادی برخوردار است و در این میان، تبلیغات بازرگانی به ویژه پس از رشد گسترده فناوری ارتباطات و تولید رسانه های جدید، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و به عنوان یکی از استراتژی های بازاریابی تاثیری شگرف بر رفتار مصرف کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها دارد. لذا محققان در تحقیقات خود تلاش می کنند تا امکان بهره مندی سازمان ها از این استراتژی را ممکن سازند. هدف از انجام این پژوهش نیز پایش اثر بخشی اقدامات تبلیغاتی شرکت کرمان موتور در سطح کشور طی سه سال گذشته می باشد. نوع پژوهش حاضر به صورت کاربردی و نحوه گردآوری داده ها به صورت آمیخته (کمی-کیفی) می باشد. جامعه آماری مشتریان شرکت کرمان موتور در سه سطح کشور هستند که در بخش کمّی 640 نفر و در بخش کیفی 30 نفر مورد بررسی قرار گرفته اند. مدل مفهومی موجود در این پژوهش جهت سنجش ارزیابی تبلیغات مدل آیدا می باشد. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز شامل روش های کیفی و کمی می باشد. به طور مشخص در این تحقیق از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد پی.ال.اس (بخش کمّی) و کدگذاری باز (بخش کیفی) برای پردازش داده ها به کار گرفته شده است. نتایج این مطالعه به طور خاص اهمیت برخی از متغیرها مانند نمایش خودروها در معابر عمومی را نشان داده و در بخش کیفی نیز روش های کاربردی تری برای اثربخش تبلیغات مشخص گردیده است که دارای پیشینه در ادبیات پژوهش نبوده و نوآوری این مطالعه می باشند.
یک مدل ساختاری- تفسیری از عوامل موثر بر واسطه گری نوآوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
45 - 62
حوزه های تخصصی:
اهرم سازی فناوری از طریق عملیات میانجیگری و یا واسطه گری نوآوری باز ، ابزاری با ارزش در نوآوری باز و ایجاد قابلیت های تاثیرگذار در تکمیل زنجیره ارزش فرآیند نوآوری به شمار میایند. تسهیل و تسریع در پیچیدگی های بازار فناوری، نتیجه حضور موثر واسطه گران نوآوری است. با توجه به شکاف عمیق فناوری و چالش های فرآیندهای نوآوری در ایران و همچنین ضعف کارکردی این گروه از کارگزاران شبکه نوآوری در ایران، این مقاله در پی آن است که با تعیین عوامل تاثیرگذار در نقش و فعالیت واسطه گران نوآوری در پلتفرم نوآوری باز، و سطح بندی عوامل با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری، راهکارهای اجرایی برای رفع شکاف ارتباطی و تقویت بازیگران نظام نوآوری ایران ارائه دهد.این پژوهش بنیادی و از طریق روش کیفی مبتنی بر تئوری داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA، متغیرهای اثرگذار مشخص شدند. با تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 13 تن از خبرگان آگاه در حوزه نظام نوآوری و مدیران شرکت های واسطه گر نوآوری و رسیدن به نقطه اشباع نظری، با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی، موضوع تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الگوی پارادایمی حاصل براساس پدیده محوری(اثربخشی کارکرد واسطه گری نوآوری)، متاثر از شرایط علّی، زمینه-ای و متغیرهای مداخله گر، تعیین گردید و جهت تکمیل، و با اجرای فاز کمی، طی نظرسنجی از خبرگان، از طریق روش مدل سازی ساختاری-تفسیریISM، عوامل و متغیرهای تاثیرگذار، سطح بندی و استخراج مدل ساختاری-تفسیری و تحلیلMICMAC نسبت به تعیین متغیرهای نفوذپذیر و وابستگی های عوامل، صورت پذیرفت. نتایج تحقیق، مؤید نقش کلیدی فرهنگ نوآوری و ضرورت بلوغ درک توسعه فناوری، کاهش تولی گری دولت و تمرکز بر نیازهای فناورانه کشور از سوی بازیگران و نهادهای شبکه نوآوری به عنوان تاثیرگذارترین عامل در کارکرد بهینه واسطه گری نوآوری شناخته شد.
سنجش شاخص های سطوح آمادگی توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانو فناوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
73 - 88
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش شاخص های سطوح آمادگی توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران به انجام رسیده است. این تحقیق از نوع کاربردی و باکمک روش کمی و با استفاده از روش پیمایشی و همبستگی انجام گرفته است. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه از تعداد ۳۸۴ نمونه آماری از جامعه خبرگان نظری و تجربی حوزه توسعه محصول جدید گردآوری شده است. ابزار سنجش از طریق خبرگان و دیدگاه آنان اقتباس شده و مورد استفاده قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل شواهد از تحلیل های چند متغیری از جمله تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و مرتبه دوم و مقایسه میانگین یک گروهی استفاده شده است. شاخص های مختلف از اعتبار و روایی مولفه های شناسایی شده در پژوهش پشتیبانی و شاخص های برازندگی از توانمندی بخش اندازه گیری و بخش ساختاری مدل حمایت کرده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری مکس کیو دی ا، اس. پی. اس. اس و ایموس استفاده شده و براساس قاعده نرم افزارهای آماری در مورد نتایج تصمیم گیری و تحلیل شده است. این بخش از پژوهش با شاخص های توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شده است. براساس نتایج تحلیل اکتشافی تعداد ۱۵ مولفه شناسایی و با تحلیل عاملی تاییدی پشتیبانی شده است و براساس تحلیل عاملی مرتبه دوم مولفه ها و ابعاد سرعت بین المللی شدن توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران مشخص گردیده است. مولفه های فرهنگ کار آفرینی و نوآوری، نهادها و شبکه های علمی و قابلیت شبکه سازی و ارتباطی تشکیل دهنده بعد رفتاری، مولفه های شایستگی های کارآفرینانه، وجهه و جایگاه توسعه محصول جدید، فرایند یاددهی و یادگیری و قابلیت های ساختاری تشکیل دهنده بعد زمینه ای، مولفه های سرعت بین المللی شدن در توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی، رهبری کارآفرینانه، فرایند تجاری سازی بین المللی تشکیل دهنده بعد عملکردی و مولفه های قوانین و مقررات، ساختار حمایتی، نظام پژوهشی، جهت گیری استراتژیک بین المللی و چشم انداز کارآفرینانه و نظام آموزشی تشکیل دهنده بعد ساختاری مدل توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران هستند و در نهایت براساس ابعاد و مولفه های استخراج شده، شاخص های توسعه محصولات جدید در کارآفرینی سازمانی در صنعت نانوفناوری ایران ارائه شده است.
بررسی تاثیر عوامل تولید ناب، تولید چابک، زنجیره تامین پایدار و تاب آوری تولید بر تولید پایدار در صنعت خودروهای سنگین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت راهبردی در سیستم های صنعتی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۵
116 - 137
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل تولید ناب، تولید چابک، زنجیره تامین پایدار و تاب آوری تولید بر تولید پایدار در صنعت خودروهای سنگین در ایران می باشد. پژوهش مذکور از لحاظ هدف بنیادی و از نظر روش انجام پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. در پژوهش حاضر با مروری بر ادبیات نظری پژوهش و همچنین مصاحبه با خبرگان، مهترین ابعاد و معیارهای پایداری اثرگذار در تولید در شرکت انجام و مدل سازی گردید. در این پژوهش جامعه آماری، مدیران وکارشناسان یکی از کارخانه های حاضر در صنعت خودروسازی سنگین (ایران خودرودیزل) است. همچنین در انجام شبیه سازی های پژوهش حاضر با نرم افزار ونسیم، یک افق زمانی 5 ماهه در نظر گرفته شد و مقادیر و روابط کمی بین متغیرها نیز با استفاده از یک مصاحبه نیمه ساختار یافته، تعیین گردید که چهار عامل تولید ناب، تولید چابک، زنجیره تامین پایدار و سبز و همچنین تاب آوری تولید به عنوان عوامل اصلی و موثر بر بر تولید پایدار در صنعت خودروهای سنگین شناخته شدند که در مدل شبیه سازی، بررسی و تاثیرات آنها ارزیابی و سنجش شده است.
رویکرد دنپ فازی تاپسیس فازی مدل ریاضی دوهدفه برای مسئله انتخاب تأمین کننده سبز و تخصیص سفارش و حل آن با الگوریتم جست وجوی هارمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
650 - 679
حوزه های تخصصی:
هدف: انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش از وظایف اصلی شرکت ها در مدیریت زنجیره تأمین سبز است. در اکثر مطالعات پیشین، این دو وظیفه به عنوان مسائل مستقل در نظر گرفته شده است. این مسئله، به خصوص در مدیریت زنجیره تأمین سبز اهمیت زیادی دارد و نیازمند است که معیارهای کمی و کیفی در آن لحاظ شود؛ اما گاهی این معیارها متناقض است و باید موازنه شود. ارائه چارچوبی که بتواند این دو مسئله را به صورت هم زمان در نظر گیرد و علاوه بر لحاظ کردن معیارهای مدیریت زنجیره تأمین سبز، میزان سفارش های تخصیص یافته به تأمین کنندگان را تعیین کند، ضروری است.
روش: رویکرد پیشنهادی شامل دنپ فازی، تاپسیس فازی و مدل بهینه سازی دوهدفه است. در مرحله اول با استفاده از دنپ فازی، وزن معیارها شامل معیارهای سنتی و سبز به دست آمد؛ سپس با استفاده از تاپسیس فازی، تأمین کنندگان ارزیابی شدند. برای تخصیص سفارش ها، یک مدل برنامه ریزی دوهدفه با اهداف کمینه کردن هزینه کل زنجیره تأمین و بیشینه سازی ارزش خرید کل فرموله شد. تابع هدف اول، قیمت خرید، هزینه های متغیر تأمین کنندگان، هزینه های سفارش دهی و راه اندازی، نگهداری خریدار و تأمین کنندگان را شامل می شود. همچنین تابع هدف دوم، تضمین می کند که سفارش بیشتری به تأمین کنندگانی تخصیص یابد که امتیاز بیشتری در فرایند ارزیابی تأمین کنندگان کسب کرده اند. محدودیت های مدل نیز عبارت اند از: ظرفیت تأمین کنندگان، تقاضای خریدار و محدودیت های مرتبط با تخفیف تأمین کنندگان. با توجه به دوهدفه بودن مدل ریاضی، از روش معیار جهانی استفاده شد تا مسئله دوهدفه، به مسئله تک هدفه تبدیل شود. مطابق با این روش، انحراف های نسبی اهداف، از مقادیر بهینه تک هدفه هر هدف کمینه سازی شد. همچنین با توجه به غیرخطی بودن مدل ریاضی الگوریتم فراابتکاری، جست وجوی هارمونی برای مسئله طراحی و برای مواجهه با محدودیت های مسئله، یک الگوریتم ترمیم پیشنهاد شد.
یافته ها: برای شناسایی معیارها از نتایج مطالعات پیشین و نظرسنجی از خبرگان استفاده شد که شامل معیارهای سنتی و سبز است. نتایج دنپ فازی نشان داد که اعتبار تأمین کننده مهم ترین معیار است و بعد از آن کیفیت، خرید سبز، طراحی سبز، حمل ونقل سبز، تولید سبز، تحویل به موقع و فاصله در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین، تمامی معیارها روی اعتبار تأمین کننده تأثیرگذارند. سپس شش تأمین کننده با توجه به معیارها با استفاده از تاپسیس فازی ارزیابی شدند و امتیاز نهایی آن ها، به عنوان وزن های تأمین کنندگان در تابع هدف دوم مدل ریاضی استفاده شد. برای اعتبارسنجی رویکرد پیشنهادی، یک مطالعه موردی با داده های واقعی در حوزه تأمین تجهیزات پزشکی بررسی و جواب بهینه مسئله ارائه شد. در ادامه با تغییر وزن توابع هدف در مسئله تک هدفه، جواب های پارتو مسئله شناسایی شدند. رویکرد پیشنهادی با در نظر گرفتن معیارهای سبز، تخصیص بهینه را به تأمین کنندگان انجام می دهد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تصمیم گیرنده می تواند با توجه به جواب های پارتوی مسئله، بهترین جواب را طوری انتخاب کند که موازنه صحیحی بین هزینه های زنجیره و ارزش خرید صورت گیرد.
زمان بندی ماشین موازی نامرتبط با زمان های راه اندازی وابسته به توالی در شبکه تولید چندکارخانه ای: مدل سازی و الگوریتم حل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
223 - 248
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل برخی چالش ها، تولید متمرکز سنتی به اندازه کافی انعطاف پذیر نیست تا بتواند به تغییرات سریع بازار پاسخ دهد. در چنین محیطی، کارخانه ها تصمیم می گیرند ادغام شوند و یک شبکه تولید چند کارخانه ای را برای همکاری نزدیک تر با یکدیگر تشکیل دهند. در این راستا، در پژوهش حاضر به زمان بندی تولید چند کارخانه ای پرداخته می شود که در آن چند کارخانه متعلق به یک شرکت در قالب یک شبکه تولید چندکارخانه ای مشارکتی با یکدیگر فعالیت می کنند تا تابع هدف کلی سیستم بهبود یابد. در اینجا فرض شده است که ماشین ها در هر کارخانه به صورت موازی غیرمرتبط با زمان های آماده سازی وابسته به توالی، کارها را پردازش کرده بطوری که در روند حل، در یک فرآیند دو تخصیصی، ابتدا کار به کارخانه مناسب و سپس به ماشین مناسب در آن کارخانه تخصیص می باید. پس از پیشنهاد یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط جدید بر پایه ترکیب دو نوع مدل سازی بر پایه توالی و تخصیص، در اینجا الگوریتم رقابت استعماری برای حداقل کردن حداکثر زمان تکمیل کارها پیشنهاد شده است. درنهایت نیز کارایی الگوریتم با انجام آزمایش ها با الگوریتم ژنتیک مقایسه و نتایج گزارش شده است. نتایج عددی و تحلیل های آماری انجام شده نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با الگوریتم ژنتیک از کارایی بهتری برخوردار است.
طراحی مدل مدیریت زنجیره تامین پروژه ساخت مبتنی بر مدلسازی سیستم های مانا (مورد مطالعه: پروژه ساخت پتروشیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
77 - 127
حوزه های تخصصی:
به کارگیری مدیریت زنجیره تامین در صنعت ساخت با دشواری های جدی از قبیل طبیعت گذرای پروژه ، سفارشی سازی زیاد، تکرارپذیری پایین فعالیت ها، عدم وجود خط تولید و وابستگی رفت و برگشتی فعالیت ها مواجه است. زنجیره تامین پروژه های ساخت پتروشیمی، سیستم های بسیار پیچیده ای هستند که عملکرد نهایی آنها به ترکیب صدها تصمیم اتخاذی در چندین شرکت مستقل بستگی داشته و تعاملات ذینفعان و ویژگی های خاص هر پروژه، در زمره ی پدیده های پیچیده ای هستند که عناصر و متغیرهای بسیاری در آنها دخیل بوده و بصورتی درهمبافته، با یکدیگر در تعاملند. از آنجا که مدل سیستم مانا ریشه در سایبرنتیک سازمانی داشته و یکی از روش های س اختار یافت ه برای مواجهه با مسائل پیچیده و ساختار نایافته است، اتخاذ چنین رویکردی، تحلیلگر را قادر م ی س ازد ت ا عمیق اً از اش کالات ک ارکردی سیس تم کنونی، آگاهی یافته و چگ ونگی اعم ال تغیی رات در طراح ی سیس تم ب ه منظ ور سازگاری با آش فتگی ه ای داخل ی و خ ارجی را دریاب د. در پژوهش حاضر، با توجه به این ماهی ت آس یب شناس انه و ساختارگرایانه، مدیریت زنجیره تامین یک پروژه پتروشیمی عارض ه ی ابی ش ده است. این عارضه یابی، منجر به ارائه مدل و شناسایی نقاط ضعف زنجیره تامین از منظر سیستم های پنج گانه و کانال های ارتباطی، جهت دستیابی به مانایی شده اس ت. اعتبار روش شناسی و یافته های پژوهش از مجرای مشارکت جمعی از خبرگان مورد تایید قرار گرفته و ن وآوری ان، عارضه یابی زنجیره تامین مبتنی بر مدل سیستم مانا و از مجرای انجام مطالعه موردی است.
ارائه روش ترکیبی تصمیم گیری چندمعیاره فازی جهت ارزیابی و انتخاب تامین کننده بادوام (مورد مطالعه: تامین کننده دارو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط پیچیده امروزی کسب وکارها و وقوع مواردی مانند اپیدمی کرونا، سازمان ها به فکر سرعت عمل بالاتر و چابکی در بستر تحولات دیجیتال افتاده اند. با توجه به تغییرات به وجود آمده در اثر انقلاب صنعتی چهارم و تحولات دیجیتال، سازمان ها و زنجیره های تامین می بایست به سوی استفاده از مولفه های انقلاب صنعتی چهارم حرکت کنند. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان دارو در بیمارستان متناسب با پارادایم های زنجیره تامین بادوام می باشد. با توجه به پارادایم های زنجیره تامین بادوام (ناب-چابکی، تاب آوری، پایداری و دیجیتالی شدن)، 21 معیار جهت ارزیابی تامین کنندگان انتخاب گردیده است. معیارها و زیرمعیارها با روش ترکیبی FDEMATEL-FBWM وزن دهی شده که پارادایم های ناب-چابکی، تاب آوری، دیجیتالی شدن و پایداری به ترتیب دارای اهمیت می باشند. از میان زیرمعیارهای ارزیابی تامین کنندگان نیز، سرعت، مسافت، ظرفیت تامین، اشتراک اطلاعات، توانایی مالی و مدیریت بحران به عنوان مهم ترین زیرمعیارها انتخاب شده اند. متناسب با وزن به دست آمده معیارها از روش ترکیبی مذکور، تامین کنندگان با روش ویکور اولویت بندی شده اند. یافته های این مطالعه به دلیل جدید بودن روش حل، با روش ترکیبی FAHP-TOPSIS جهت اعتبارسنجی مقایسه گردیده است.