آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 عبدالمجید شرفى در 1396/1976 کتابى به نام الرسالة العسجدیة فى المعانى المؤیدیة تألیف عباس بن على بن عمرو صنعانى (قرن ششم ق) به چاپ رسانده است. شرفى در مقدمه کوتاه خود بر این اثر ـ بدون آن که بتواند گره اى از مشکل هویت مؤلف یا عنوان کتاب بگشاید ـ به اهمیت این رساله در مباحث اعجاز قرآن اشاره کرده است. شرفى درباره مذهب مؤلف کتاب به دلیل نبود مدرک و سندى اظهارنظر نکرده است, تنها به دلیل برخى نقل قول هاى مؤلف از عالمى زیدى که شرفى آن را یکى از مشایخ مؤلف دانسته و دیگر یمنى بودن مؤلف, بتوان صنعانى را عالمى زیدى دانست. نوشتار حاضر بررسى این کتاب و ارتباط آن با اثر کمتر مورد توجه کهن زیدى در باب اعجاز قرآن به نام اثبات نبوةالنبى از عالم نامور زیدى ایرانى ابوالحسین احمد بن حسین بن هارون بطاحنى (متوفى 421ق) است.
نکته مد توجه محققان در حوزه تمدن اسلامى, اهمیت پذیرش زبان عربى به عنوان زبان نگارش آثار علمى در قرون میانه است. این مطلب باعث ایجاد ارتباط میان بخش هاى مختلف جهان اسلام بوده است. این ویژگى اهمیت دیگرى نیز داشته و آن امکان تبادل فرهنگى و بهره گیرى از متون علمى تألیف شده در هر نقطه از جهان اسلام از سوى عالمان دیگر مناطق بوده است, از این رو همان گونه که محققان نیز اشاره کرده اند گاهى براى یافتن نسخه اى مدوّن در شرق جهان اسلام باید به سراغ کتابخانه هاى غرب جهان اسلام رفت و بالعکس. از این گونه آثار, رساله الرسالة العسجدیة فى المعانى المؤیدیة است که در ضمن مجموعه 4372 آثار ادبى معرفى شده در فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه جامعة التونسیه است که اینک در کتابخانه ملى تونس نگهدارى مى شود. این رساله که در 89 برگ است از صفحه 121 نسخه آغاز مى شود و در صفحه 209 پایان یافته است. در صفحه عنوان رساله که دست خط هاى مختلفى در بر دارد نام رساله و مؤلف چنین یاد شده است: (الرسالة العسجدیة فى المعانى المؤیدیة, تألیف الشیخ الأجل الأوحد الأفضل لسان العرب و ترجمان الأدب عباس بن على بن ابى عمرو الصنعانى رحمةالله تعالى رحمة واسعة بمنه و کرمه آمین). نام کاتب نسخه یا این که وى این متن را در کجا کتابت کرده نیامده, اما متن رساله به خط نسخ و متفاوت از خط کتابت شده در شمال آفریقاست و نشانگر آن است که نسخه در یمن کتابت شده است. در صفحه آخر نسخه (209) تاریخ فراغت از کتابت (صبح دوم ذى الحجه سال 991) یاد شده است. نبود هیچ اطلاعى درباره این کتاب و مؤلف آن, شرفى را براى یافتن هویت مؤلف و علت نام گذارى کتاب به رجوع به متن کتاب واداشته است. شرفى در بحث از تحلیل محتواى رساله, لقب المؤیَّد یا المؤیِّد را که در عنوان رساله ذکر شده, لقب فردى دانسته کتاب به او تقدیم شده است. اما این پرسش را که چرا مؤلف در عنوان, لفظ المعانى را قبل از المؤید آورده که به گمان شرفى لقب شخصى است که کتاب به او اهدا شده, پرسشى در پرده ابهام یاد کرده است (ص8).
صنعانى در آغاز کتاب علّتِ تألیف اثرش را چنین یاد کرده است: (ایراد لمع مما ذکره أهل العلم والأدب من الفرق بین السرقات والمارضات والتبدیلات والاحتذاءات والاستشهاد على ذلک بملح من أشعار القدماء والمحدثین مع ایراد ما یوهم انه معارضة العلماء و اتباع ذلک بایراد فصوص من أمثلة أنواع البدیع من القرآن الکریم والشعر الفصیح لیکون ذلک قدوة للمستقرى و اماماً للقارىء). آنچه صنعانى را به تألیف چنین کتابى با چنین موضوعى واداشته بحثى در این خصوص در مجلس على بن حاتم یامى, امیر صلیحى بوده که در حضور او سخن از فنون بلاغت رفته بود و در اثناى بحث اشاره اى نیز به عبارت هایى شده بود که عده اى با بهره گیرى از آیات قرآن براى معارضه با قرآن بیان کرده اند. صنعانى بعد از این مطلب, عبارت هایى به شعر و نثر در مدح على بن حاتم یامى (ص24ـ33) نقل کرده است. اشاره صنعانى به على بن حاتم یامى تنها اشاره اى است که مى تواند به صراحت ما را در تعیین حدود زمانى حیات صنعانى کمک کند. على بن حاتم یامى, امیر صیلحى حاکم بر صنعاء از 556/1160 تا 569/1174 بوده, اما منابعى که شرح حال او را آورده اند جملگى اشاره کرده اند که لقب او التوحید بوده و از المؤید به عنوان لقب او سخنى نگفته اند.
بحث دیگرى که شرفى از طریق آن سعى کرده تا اطلاعى درباره هویت مؤلف کتاب بیابد منابع صنعانى در تألیف اثرش است. شرفى (ص ـ1311) این منابع را چنین یاد کرده است:
1. الوحید (بند19) که احتمالاً شرحى از صنعانى بر دیوان متنبى بوده است; 2. اثرى از جاحظ که عنوان آن ذکر نشده و در آثار موجود و منتشر شده او نیز این عبارت یافت نشده است (بند88); 3. الوساطة بین المتنبى و خصومه از جرجانى (ص125); 4. النکت فى اعجاز القرآن از زمانى که صنعانى از این اثر به کرات و گاهى بدون اشاره به نام او نقل قول کرده است. همچنین منابعى که صنعانى در تألیف اثرش از آنها بهره برده, اما به نام آنها اشاره اى نکرده و این منابع عبارتند از: العمده ابن رشیق, العقد الفرید ابن عبدربه و تأویل مشکل القرآن ابن قتیبه. سواى این منابع مکتوب شرفى به یک منبع شفاهى نیز اشاره کرده و آن اقوالى از یکى از امامان زیدى مذهب است که صنعانى در چندین مورد از او با عنوان لبعض الائمة علیهم السلام یاد کرده است. اما آیا این عبارت ها از منبعى شفاهى نقل شده یا اثرى مکتوب از عالمى زیدى مذهب ـ که صنعانى وقتى کتاب را به امیر صیلحى تقدیم کرده, از آوردن نام آن اجتناب کرده است ـ احتمالى است که شرفى به آن توجه نکرده است. به این پرسش در ادامه مقاله پاسخ داده خواهد شد. نکته جالبى که صنعانى در بخش معارضه با قرآن نقل کرده, عبارت هایى از ابن مقفع در معارضة القرآن است; همان گونه که در ادامه خواهیم گفت, این عبارت ها و نقل قول هاى نقل شده از یکى از ائمه ـ که درود خدا بر آنان باد ـ مى تواند ما را به شناخت یکى از منابع مهم کتاب و این که اساساً این رساله شرحى بر آن کتاب است رهنمون شود.
* * *
مجموعه نسخه هاى خطى اهدایى مرحوم سید مشکوة به دانشگاه تهران بى هیچ تردیدى یکى از از ارزنده ترین مجموعه هاى خطى این کتابخانه است. دلیل آن نیز وجود نسخه هاى گاه منحصر به فرد در این مجموعه است که از آن تاریخ تاکنون, برخى از این آثار منتشر نیز شده اند. یکى از این نسخه ها اثرى در اعجاز قرآن است که به دلیل افتادگى برگ نخست آن که نام کتاب و مؤلف در آن ذکر شده, عنوان نسخه و مؤلف آن مجهول مانده است. از این نسخه که اصل آن به شماره 937 مجموعه مشکاة در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران نگهدارى مى شود, تصویرى در معهد المخطوطات العربیة قاهره به شماره 31 نسخه هاى تهیه شده از ایران در 104 برگ موجود است. زکریا سعید على, استاد بلاغت و نقد ادبى در دانشکده دارالعلوم قاهره در راستاى پژوهش هاى خود و تلاش براى یافتن نسخه هاى خطى در باب اعجاز قرآن به این نسخه برخورده و گزارشى از آن با عنوان مخطوط فرید فى اعجاز القرآن در مجله معهد المخطوطات العربیة, مجلد 41 (شماره اول محرم 1418/ مایو1997) منتشر کرده است. همان گونه که گفته شد به دلیل افتادگى برگى از این نسخه, هویت مؤلف و عنوان آن مجهول است, از این رو زکریا سعید على تلاش کرده تا با بررسى محتواى نسخه بتواند حدود زمان تألیف یا مؤلف احتمالى آن را بیابد. آنچه از نسخه مى توان دریافت چنین است:
1. زمان تألیف این رساله قرن چهارم است, چرا که مؤلف آن در جایى از کتاب اشاره کرده, اکنون که مشغول تألیف کتاب است حدود چهارصد سال از بعثت پیامبر مى گذرد (ثم ابتعث الله النبى محمداً صلى الله علیه وآله و ختم به الرسالة و نحن من مبعثه على نحو من أربعمائة عام). اشاره اى دیگر به همین حدود تألیف در جایى دیگر از نسخه نیز آمده است.
2. مؤلف در آغاز کتاب خود سخن از اسماعیلیه به میان آورده و از حمایت باطنیان از کسانى که طعن در اسلام مى زنند سخن گفته و چنین نوشته است: (فکیف نظن ان معارضة القرآن لو کانت کان یخفى نقلها لاسیما فى زماننا هذا, والباطنیة قد اتسعت أحوالهم وکثر بذلهم الأموال على الاستدعاء الى ما هم علیه من الجحد للتوحید و النبوات فلو وجدوا سبیلاً الى ذلک لحصوا بما لهم من طریق و تلید…) (برگ30). همچنین مؤلف این رساله علت تألیف رساله خود را طعن باطنیان در نبوت پیامبر ذکر کرده است و همان اتهامات رایج در قرون میانه به اسماعیلیه را تکرار کرده و از نخواندن نماز و نپرداختن زکات و حلال نمودن محرمات در نزد اسماعیلیه سخن گفته و عقیده آنها در باب نبوت پیامبر را چنین ذکر کرده است: (ان محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ انما کان له التأیید دون ما سواه من الوحى والارسال و نزول جبرائیل و یشیرون بالتأیید الى المزیة التى تحصل الکلام من تقدم فى صناعة وبرع فیها من شاعراً و طبیب او فقیه أو متکلم أو منجم و یسمون الشرایع نوامیس و یتوصلون الى جحدها أو ابطالها بادعاء أن لکل شىء منها باطناً اذا عرف سقط وجوب العمل به وینکرون البعث و النشور ویقولون معنى القیامة هو قیام محمد بن اسماعیل بن جعفر) (برگ2). این عبارت مؤیدى است بر گفته مادلونگ که گروهى از اسماعیلیه ایران, خاصه بخش اعظمى از پیروان نسفى به همان سنت اولیه اسماعیلیه اعتقاد به بازگشت محمد بن اسماعیل وفادار بوده اند و این گفته ها مؤیدى دیگر بر این ادعاست. در ادامه سخن از اسماعیلیه, مؤلف رساله به آثارى اشاره مى کند که علما در رد اسماعیلیه نوشته اند و او خواننده را براى اطلاع بیشتر به این آثار ارجاع مى دهد. مؤلف این رساله در اشاره به این آثار مى نویسد: (ولولا أنه لیس غرضنا فى کتابنا هذا نقل أحوالهم ونشر فضائحهم و بسط مقابحهم لبینت من فساد عقائدهم و مساوى دفائنهم و ما بینه شیوخنا رحمهم الله من الاشراف و سائر العلماء فى کتبهم المصنفه من هتک اساریر استارهم و اذاعة اسرارهم, نحو ابى زید محمد بن عیسى بن محمد العلوى الحسینى1 و ابى جعفر بن قبة و ابى عبدالله بن رزام الکوفى و ابى محمد بن عبدک الجرجانى و غیرهم رحمهم الله ثم ذکرت ما فى رسالتهم الموسومة بالبلاغ السائغ و ربما سموها بالبلاغ الاکبر و الناموس الاعظم. لکنى احیل من اراد الوقوف على باطنهم و اسرارهم الى هذه الکتب فانها مشهورة معروفة لمن ارادها).

با وجود این اشارات و شواهد, امکان شناخت هویت مؤلف یا نام رساله وجود ندارد و تنها نتیجه اى که زکریا سعید على گفته آن است که مؤلف این رساله یکى از عالمان زیدى قرن چهارم است. زکریا سعید على فهرست تفصیلى محتویات نسخه را آورده اما متوجه اهمیت برخى از مطالب کتاب که مى تواند موجب شناسایى مؤلف کتاب گردد نشده است و آنان نقل قول هایى از ابن مقفع و ادعاى وى در معارضه با قرآن است.2
* * *
بى شک پژوهش سترگ اسلام شناس نامدار ویلفرد مادلونگ درباره زیدیه به نام امام قاسم بن ابراهیم و معتقدات زیدیه (برلین 1965) هنوز کامل ترین و جامع ترین اثرى است که در باب زیدیه منتشر شده و نه در حوزه خاورشناسى و نه تحقیقات مسلمانان هنوز اثرى که قابل برابرى با این کتاب باشد, تألیف نشده است.3 مادلونگ در همان پیش گفته در بحث از رساله الرد على الزندیق اللعین ابن مقفع تألیف قاسم بن ابراهیم رسى (متوفى 246ق) به رساله اى از عالم زیدى المؤید بالله احمد بن حسین بن هارون بطاحنى (متوفى411ق) اشاره کرده که در آن نیز از رد ابن مقفع سخن رفته است.4 این رساله هارونى که در آن هنگام مادلونگ از نسخه خطى آن استفاده کرده, اثبات نبوة النبى نام دارد و حداقل سه نسخه از آن موجود است. کهن ترین نسخه در قاهره, دارالکتب کلام 1567 که در 551/1156 کتابت شده و دو نسخه دیگر یکى در واتیکان, نسخه هاى عربى, مجموعه 1019, برگ هاى 72ـ169, کتابت شده در 691/1292 و برلین, لندبرگ437, برگ هاى 2ـ32.5 این کتاب براساس همان نسخه کهن قاهره به کوشش خلیل احمد ابراهیم الحاج در قاهره و از سوى دارالتراث العربى 1399/1979 و بار دیگر در مکه بدون تاریخ به چاپ رسیده است. چاپ اخیر این کتاب به اهتمام عبدالکریم احمد جدبان (صعدة: مکتبة التراث الاسلامى, 1423/2003), همان چاپ خلیل احمد با برخى تصحیحات و تعلیقات از سوى جدبان است و در این چاپ از نسخه اى دیگر استفاده نشده است. کتاب هارونى گرچه اثبات نبوةالنبى نام دارد باید آن را اثرى در اعجاز قرآن نیز دانست که به گونه اى کلامى به تبیین اعجاز قرآن و جنبه هاى مورد بحث آن پرداخته است. آنچه توجه مرا به هنگام مطالعه مقاله زکریا سعید على به خود جلب کرد, یکى بودن عبارات نقل شده از نسخه مجهول المؤلف و عنوان مجموعه مشکاة با مطالب کتاب اثبات نبوةالنبى هارونى بود. مقایسه این عبارات و تصویر چند برگ از نسخه که زکریا سعید على در مقاله خود تصویر آنها را به چاپ رسانده, جاى هیچ تردیدى را باقى نمى گذارد که نسخه 937 مجموعه مرحوم مشکاة, نسخه اى دیگر از کتاب اثبات نبوة النبى هارونى است. برگ نخست رساله در نسخه تهران با افتادگى چند سطر, همان صفحه نخست متن چاپ شده است با تفاوت اندکى در کتابت برخى کلمات که نشان مى دهد این نسخه از روى نسخه اى متفاوت از نسخه قاهره کتابت در 551 استنساخ شده است و جز این تفاوتى میان دو نسخه وجود ندارد.
* * *
کتابى که در آغاز مقاله معرفى کردیم (الرسالة العسجدیة فى المعانى المؤیدیة) که در چندین جاى آن عبارتى از یکى از ائمه که درود خداى بر آنان باد, در آن نقل شده, در حقیقت شرحى بر کتاب اثبات نبوة النبى هارونى است. ژوزف فان اس که فضل تقدم در شناخت هویت این منبع به او باز مى گردد در مقاله اى که در یادنامه مرحوم احسان عباس منتشر کرده, متذکر شده که این منبع که صنعانى دائماً مطالبى از او نقل مى کند, منبعى شفاهى نبوده و اثرى مکتوب و در حقیقت همان کتاب اثبات نبوة النبى ابوالحسین هارونى است. در ادامه فان اس, موارد تشابه کتاب الرسالة العسجدیة را که باید آن را شرحى بر کتاب اثبات نبوة النبى المؤید بالله دانست, آورده است.6
1. نام درست این عالم زیدى ابوزید عیسى بن محمد علوى حسینى است, همان گونه که در متن چاپ شده اثبات النبوة النبى نیز آمده است. ابونصر بحارى در سرسلسلة العلویة (نجف,1381/ 1962), ص63 نسب کامل این عالم بنام زیدى را چنین نوشته است: (ابوزید عیسى بن محمد بن احمد بن عیسى بن یحیى بن الحسین بن زید, عالم کبیر من علماء الزیدیة, فقیه, متکلم بالرى (مات) سنة 326, لاعقب له). همچنین بنگرید به المجدى فى انساب الطالبیین, ص178. عمده شهرت ابوزید علوى به سبب نگارش کتاب الاشهاد است. از این کتاب وى نقل قول هایى در کتاب نقض کتاب الاشهاد نوشته ابن قبه در ضمن کتاب کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق (متوفى381ق) باقى مانده است. براى تفصیل مطلب بنگرید به سید حسین مدرسى طباطبائى, مکتب در فرایند تکامل: نظرى بر تطور مبانى فکرى تشیع در سه قرن نخستین, ترجمه هاشم ایزدپناه (نیوجرسى 1374), ص203, پاورقى1; معارف, دوره هفدهم, شماره1, فروردین ـ تیر 1379, ص125ـ 129 (حسین انصارى قمى, ابوزید علوى و کتاب او در رد امامیه).
2. مجلة معهد المخطوطات العربیة, المجلد41 الجزء الاول, محرم 1418/ مایو 1997, ص130ـ134 (زکریا سعید على, مخطوط فرید فى اعجاز القرآن).
3. Wilferd Madelung, Der Imam al-Qasimibn Ibrahim und die Gloubenslehre der Zaidten, Berlin, 1965.
پس از مادلونگ, آثار بنیامین آبراهام اف, تازه ترین مقالات در تحقیق و بررسى عقاید قاسم بن ابراهیم رسى است. هرچند همان گونه که مادلونگ در نقد آثار آبراهام اف اشاره کرده, وى در فهم مطالب متعددى از کتاب مادلونگ ناموفق بوده و عملاً چیزى بر ادبیات این حوزه نیفزوده است. آثارى که آبراهام اف در باب زیدیه به چاپ رسانده, چنین است:
Binyamin Abrahamor, Anthropomorphism & Interpretation of the Qurصan in the The theology of al-Qasim ibn Ibrahim Kitab al-Mustarshid. Leiden: E. J. Brill, 1996. xvii+152pp; idem, The Theological Epistles of al-Kasim ibn Ibrahim (in Hebrew); idem, Al-Kasim B. Ibrahimon The Proof of Godصs Existence (Kitab al-Dili al-Kabir), Leiden: E. J. Brill, 1990, xiii+201pp, idem, "The Tabaristanisص question: edition and annotated translation of one of al-Kasim ibn Ibrahimصs epistles", Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 11, 1988, pp. 16-54; idem, "Al-Kasim Ibn Ibrahimصs theory of the Imamate", Arabica, 34, 1987, pp.80-105; idem, "Al-Kasim Ibn Ibrahimصs argument from design", Oriens, 29-30, 1986, pp.259-284.
اثر ارزشمند ایمن فؤاد سید, تاریخ المذاهب الدینیة فى بلاد الیمن حتى نهایة القرن السادس الهجرى (الدار المصریة اللبنانیة, قاهره, 1408/1988) با وجود اهمیتى که دارد نسبت به کار مادلونگ, اثرى متوسط محسوب مى گردد.
4. Der Imam al-Qasim, p.90, no.27.
5. G. Levi Della Vida, Elenco dei manoscritti arabi islamici della Biblioteca Vaticana (citta del Vaticano, 1935), p.118, no.1019, 2; W. Ahlwardt, Verzeichnis der arabischen Handschriften, IX, p.589f, no.10280, 3; GAS, I, 570.
6. J. van Ess, "Some fragments of the Muشaradat al-Qurصan attributed to Ibn al-Muqaffa", Wadad al-Qazi, ed., Studia Arabica et Islamica, Festschrift for Ihsan شAbbas on his sixtieth birthday, Beirut: American University of Beirut, 1981, pp.151-164.
براى شرح حال هارونى بنگرید به یحیى بن الحسین الشجرى, سیرة الامام المؤید بالله احمد بن الحسین الهارونى, تحقیق صالح عبدالله احمد قربان (صنعاء, 1424/2003); الحاکم الجشمى, شرح عیون المسائل, ص376 (چاپ شده در فؤاد سید, فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة, تونس, 1974); حمید بن احمد المحلى, الحدائق الوردیة, ج2, ص122ـ164; عبدالاسلام عباس الوجیه,اعلام المؤلفین الزیدیه, ص100ـ103; حسین بن عبدالله العمرى, مصادر التراث الیمنى فى المتحف البریطانى, ص142ـ144 (دمشق, 1400/1980); ابن اسفندیار, تاریخ طبرستان, ج1, ص98ـ101; معارف, دوره هفدهم, شماره2, مرداد ـ آبان 1379, ص141ـ142 (حسن انصارى قمى, وصیت جنید بغدادى و یادداشتى کوتاه درباره سیاسة المریدین).

تبلیغات