رویکردى عرفانى - فلسفى در تبیین واژگان قرآنى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
علم تفسیر از جمله دانش هاى علوم قرآنى است که پیشینه اى درازدامن و هماهنگ با نزول نخستین آیات قرآن دارد و از دیرباز مورد توجه دانشیان بسیارى واقع شده است. محکم ترین و مطمئن ترین راه در شرح آیات, راهیابى به عمق معناى واژه قرآن است که گاه تحصیل آن براى مفسر با دشوارى هایى همراه است که بایستى آن را طى نمود تا به تفسیرى درخور با مراد خداى حکیم دست یازید و این دست یازى در گرو آگاهى از لغت و زبان قرآن و کیفیت نُمود معنا در الفاظ آیات است; از این روى از جمله پیش شرط هاى لازم براى پرداختن به تفسیر درست قرآن رهیابى به معانى اصیل واژگان قرآنى است که در موضوع مفردات قرآن از جهات متنوع به آن پرداخته مى شود و تاکنون گونه هاى متعددى از آن به قلم آمده است. از جمله این پژوهش هاى سامان یافته در این حوزه کتاب مصطلحات قرآنیة دکتر صالح عُضَیمه است که در آن به واکاوى شمارى از واژگان قرآنى با رویکردى عرفانى ـ فلسفى پرداخته است. آنچه در این پژوهه بدان پرداخته شده معرفى و بازشناسى آراى وى در این اثر است.
1. آشنایى اجمالى با نویسنده
دکتر صالح عضیمه از نویسندگان و ادیبان معاصر سورى است که در حوزه ادبیات و عرفان دستى توانا و قلمى روان دارد و در حوزه هاى گونه گون آثارى از بیان و بنان وى تراویده است.1 وى استاد دانشگاه سوربن فرانسه بوده و در زمینه ادبیات, عرفان و قرآن شناسى به تحقیق مشغول است.2 از ویژگى هاى ایشان, توجه وى به دانشمندان ایرانى همانند ملاصدرا, سید حیدر آملى, باباطاهر عریان, علامه طباطبایى, امام خمینى و شهید مطهرى است که در کتاب مصطلحات قرآنیة او نمود خاصى پیدا کرده است. در زمینه آرا و اندیشه هاى عرفانى و سیاسى امام خمینى نیز مطالعاتى داشته و در مقالات خویش بر بیدارگرى اسلامى و الگو گرفتن از ایده حکومت اسلامى در ایران تأکید دارد. براى نمونه وى در یادکرد شخصیت امام خمینى در نوفل لوشاتو پاریس مى گوید:
(الامام الخمینى جسد الاسلام واقعاً سیاسیاً و اجتماعیاً بعد ان تمثله سلوکاً و عقیدة. و کان الامام رغم کل انشغالاته یسمع من زائریه کل ما لدیهم, و هذا مؤشر قیادى کبیر فى شخصیته التى طبعت بعرفانیة عالیة, اما وصیته فکانت بحق دستور عمل لمن خلفه ترکها لتکون دلیلاً و منهجاً لمسیرة هذه الثورة الاسلامیة المبارکة).3
2. شناسه و ساختار کلى مصطلحات قرآنیه
چاپ نخست این اثر را دانشگاه بین المللى علوم اسلامى لندن در سال 1994م به زبان عربى در 448 صفحه قطع وزیرى به طبع رسانید. چند سال پیش نیز دکتر سید حسین سیدى در ایران آن را به فارسى برگرداند و نشر آستان قدس رضوى مشهد آن را با عنوان معناشناسى واژگان قرآن در 694 صفحه به چاپ رساند.
اصل اثر داراى دیباچه اى نه چندان کوتاه از مؤلف با عنوان (درآمدى بر واژگان قرآنى است). وى در دیباچه به بیان دیدگاه هاى خویش درباره منزلت واقعى قرآن, گستره و بلنداى واژگان قرآنى, تعریف اصطلاح قرآنى و ویژگى هاى آن, ضرورت فهم دقیق واژگان قرآنى, عدم کفایت معناى لغوى واژه ها در برنمودن اسرار و ژرفاى آیات, معناى دقیق احاطه و شمولیت قرآن, تعریف وحى, الهام و امکان آن دو و… پرداخته است که حکم مبناى وى در سایر مطالب کتاب را دارند.4
متن اصلى کتاب شامل معناشناسى صد و سه واژه قرآنى است که به ترتیب نخستین حرف تهجى هر واژه سامان یافته و هرکدام در چند صفحه شرح داده شده اند. نمایه واژگان به ترتیب فهرست کتاب چنین است:
اخلاص اسراء اسم اعتزال امام امانت اهل آل
انسان آیه بخل برزخ بلیغ تسبیح تطیر تفکر
تمثل توبه توسم توکل جدال جوع حب حب
حسد حکمت حیا حیات خلود خوف خلیفه دعا
ربا رحیم رحمت رضا رقیب رویا روح سحر
سکینه سیما شاکله شجره شفاعت شکر شمس شهادت
طمس ظلم عبث عدل غداب عقل علم غرور
غفلت غل غیب غیبت فتنه فطرت فقر قدر
قضا قلب کاهن کبر کتاب کذب کفر کلام
کلمه مثل مجاهدت مجنون مس مکر ملکوت مرگ
نبوت نعمت نفس نور هدایت همز هوی وحی
وقت ولایت یقین
3. اصطلاح قرآنى در نگاه دکتر عضیمه
اصطلاحات گزیده مؤلف ضمن این که از حیث موضوع داراى تنوع و گونه گونى اند و آن چنان که در آنها سخن از غیب, شهود, ملکوت, علام پسین و پیشین بشر است سخن از آموزه هاى اجتماعى, اخلاقى و انسانى این سویى نیز هویداست, داراى این ویژگى و خصوصیت بارزند که ضمن تنوع از مفاهیم و اصطلاحات بنیادین نظام معرفتى قرآن به شمار مى آیند و هدف مؤلف نیز ارائه دورنمایى از این ساختار معرفتى از قرآن در حوزه هاى مختلف هستى شناسانه آن است; در نگاه مترجم اثر نیز این مطلب چنین آمده است:
(کتاب… حاوى نکاتى است در باب معانى واژگان قرآنى و جایگاه آنها در کلیت نظام معرفتى قرآن. نویسنده محقق آن کوشیده است تا ارتباط هر واژه را در مجموع نظام واژگانى مشخص نماید و معناى مورد نظر را بیابد).5
الف) تعریف اصطلاحات قرآنى
در نگاه مؤلف (اصطلاح قرآنى موضوع مستقلى را تشکیل مى دهد و در بسیارى از اوقات خود فتح باب موضوع هاى متعددى خواهد بود, براى مثال وقتى غیب, شهادت, اسم, عزّت, روح, نفس و… را ملاحظه مى کنیم نمى توان خود را در برابر الفاظى عادى دید که یک یا دو عبارت یا یک یا چند صفحه اى براى توضیح آن کفایت کند, بلکه در برابر یک سلسله از موضوع ها قرار داریم که مسأله اى از مسائل زندگى ـ چه پیش و چه پس از زندگى ـ را به حال خود نمى گذارد, بلکه به بررسى آن پرداخته, ابعاد آن را موشکافى مى کند و آن گاه براى هر یک تعریف, هویت, معانى و اندیشه هاى مفصلى ارائه مى دهد).6
اصطلاح قرآنى در نگاه دکتر عضیمه (همان مفردات و واژگان قرآن مجید است که در بافت آیه و رویکرد و روشى که آیه در آن گام برمى دارد, همگام و همراه است)7 و مراد از (اژگان قرآنى همان واژگانى است که نقش اصلى در آیه دارد و منبع نورى است که الهام بخش است و معنا را گسترش مى دهد).8
از منظر نویسنده اصطلاحات قرآنى (در نگاه نخست نزدیک به فهم و آسان یاب جلوه مى کنند تا جایى که عقل تصمیم مى گیرد به آن دست یابد و ناامید نمى شود, اما در بازگشت با شور فراوان و شوق فراگیرى هر چه بیشتر باز مى گردد. به گمانم هر اندازه عقل به خیر و نیکى آن دست یابد و لذت آن را بچشد, آتش شوق و آگاهى دوباره در وى شعله ور مى شود یعنى نه خیر و برکت هاى آن اصطلاح پایان مى یابد و نه عقل از تشنگى و شیفتگى سیراب مى شود).9
ب) گستره معنایى اصطلاحات قرآنى
در بیان گستره معنایى واژه هاى قرآن نیز چنین مى نویسد: (اهل نظر و ژرف نگران درمى یابند که معناى لغوى به تنهایى کفایت نمى کند و زیبایى هاى ادبى و بلاغى به طور کامل ایفاى مسئولیت نمى کنند و به هدف خواسته شده نهایى نائل نمى شوند, معانى فقهى و دینى توان کشیدن همه بار معنا را ندارند… زیبایى هاى معنوى یا تأویل هاى صوفیانه نَمى مى دهند ولى کفایت نمى کنند. تنها چیزى که مى ماند این که این اصطلاحات چیز دیگرى هستند که احساس فهمیده شده به آدمى دست مى دهد, ولى توانایى دستیابى به آن نیست. آن را مى بیند, ولى پرواى درک و احاطه به آن وجود ندارد. این یکى از شگفتى هاى قرآن است و در این گنجینه هاست که استعدادها به رقابت مى پردازند و سخن گونه گون مى گردد).10
4. روش تفسیرى دکتر عضیمه
دکتر عضیمه پس از یادکرد عنوان در بیشترینه موارد به سراغ تبیین ادبى و معنایى واژه رفته است. در مواردى هم پیش از آن به توضیحاتى کوتاه درباره اصطلاح مدنظر پرداخته است. عمده این توضیحات, مطالبى تاریخى, علمى, ادبى, قرآنى و حدیثى پیرامون اصطلاح مورد نظر است که دورنمایى از اصطلاح را در حوزه هاى گونه گون در ذهن خواننده ترسیم مى کند, آن گونه که در اصطلاح انسان,11 رَحِم,12 شکر,13 فطرت,14 قَدر,15 کاهن,16 شمس و قمر17 شاهد آن هستیم. سپس جهت بسط موضوع روایات تفسیرى, آراى صحابه, مفسران, محدثان, عارفان و فیلسوفان را گزارش کرده و تفسیر درست را از میان آنها برگزیده و به تثبیت آن پرداخته است.
نگارش نویسنده چنان شیوا و جذاب است که خواننده به هنگامه مطالعه آن احساس خستگى نمى کند. این ویژگى مرهون آمیختگى مطالب علمى با لطایف عرفانى و فلسفى است که مؤلف را توان آن داده اند تا اثرى روان و این چنین شیوا بنگارد. اینک به اجمال به دیگر ویژگى هاى برجسته روش دکتر صالح عضیمه اشاره مى کنیم.
الف) بهره ورى از احادیث شیعى
بهره ورى از حدیث به ویژه روایات شیعى از امامان معصوم همانند امام على(ع),18 امام حسن(ع),19 امام حسین(ع),20 امام سجاد(ع),21 امام باقر(ع),22 امام صادق(ع),23 امام کاظم(ع),24 امام رضا(ع),25 امام جواد(ع),26 امام هادى(ع)27 بسیار فراوان بوده و گاه معیار ایشان در تحلیل و بسط موضوع واقع شده است.
در این میان توجه ایشان به آراى امام على(ع) نمود بیشترى داشته و در موارد متعددى قول آن حضرت را بر دیگران ترجیح داده است, براى نمونه در ضمن تبیین واژه تقوا چنین مى نویسد:
برخى تعریف دیگرى از تقوا ارائه مى نمایند و برخى هم حالت روشنگرى دارند, اما در رأس آنها سخن حضرت على(ع) است که فرمودند: سرور و آقاى مردمان در دنیا بخشندگانند و سرور و آقاى مردمان در آخرت تقواپیشگانند.28
یا در معناى کلام الهى و وحى مى گوید:بهترین توصیف و گفتار درباره آن سخن على(ع) در نهج البلاغه است که فرمود:
متکلم است, ولى نه از سر اندیشه و مرید است نه از سر همت.29
ب) استناد به آراى صحابه و تابعین
بهره گیرى از روایات تفسیرى صحابه و تابعین به ویژه ابن مسعود,30 ابن عباس,31 عایشه,32 سعید بن جبیر,33 سدّى34 و قتاده35 و دیگران از دیگر ویژگى هاى روش تفسیرى مؤلف است. ناگفته نماند که مؤلف همگى منقولات از این دو گروه را نه تنها صد در صد نپذیرفته, بلکه گاه به نقد آن نیز پرداخته است, از جمله نقد وى بر رأى عایشه درباره حادثه معراج نبوى که در الدر المنثور سیوطى نقل شده است, عایشه گفت: در شب معراج جسم رسول خدا را از دست ندادم, بلکه ایشان با روحشان معراج کردند.36
ایشان در نقد این روایت مى نویسد:( در رد این سخن همین کافى است که اسراء در مکه قبل از هجرت بوده است و حضرت با عایشه در مدینه پس از هجرت زناشویى کرد.)37
آن گاه در ادامه به استناد رأى مجمع البیان و حکیم سلطان محمد گنابادى جسمانى بودن معراج نبوى را ثابت کرده است.38
پ) رویکرد عرفانى ـ فلسفى در تفسیر
روش دکتر صالح عضیمه در معناشناسى واژگان این برجستگى را دارد که مؤلف در صدد ارائه معنایى جامع و فراخور منزلت قرآن در شناخت پدیده ها و شناساندن حقایق عالم هستى است و از آن جا که وى قرآن را بیانگر کلیه معارف مى داند پردازش به بُعد لغوى واژگان را در نمایاندن حقیقت معانى آیات توانا ندانسته و به تحلیل هاى عرفانى و فلسفى اى مى پردازد که تاب و توان تضارب آراى فزون ترى را برمى تابند. لذا روش وى را مى توان رویکردى عرفانى ـ فلسفى در تبیین واژگان قرآنى نام نهاد که در میان گونه هاى مفردات قرآنى از حیث نوع نگاه به واژه هاى قرآنى کم نظیر به شمار مى آید. در سایه همین پیش فرض و رویکرد عرفانى ـ فلسفى است که ما شاهد ظهور و بروز آرا و دیدگاه هاى عارفان و فیلسوفانى بزرگ جهان اسلام ـ به ویژه دانشیان ایران زمین ـ به همراه ادبیاتى عرفانى ـ فلسفى و اصطلاحات تخصصى این دو دانش در کتاب او هستیم. فراوانى گزارش ها و نقل قول هاى مؤلف و استشهاد او به بیانات آنان خود شاهد آشکارى بر این مدعاست. ویراستار محترم اثر نیز ـ همسان با آنچه آوردیم ـ کتاب را چنین توصیف نموده است:
(این کتاب با دیگر کتاب ها و رساله هایى که در فرهنگ قرآن نوشته شده است این جدایى و برجستگى را دارد که به واشکافى عرفانى ـ فلسفى واژگان و تعبیرهاى قرآنى نیز پرداخته است. نگاه و نگرش دکتر عضیمه به اندیشه هاى دانشمندان و عارفان ایرانى یکى دیگر از ویژگى هاى این کتاب است).39
ت) تأثیرپذیرى از مفردات راغب, تعریفات جرجانى و المیزان علامه طباطبایى
مؤلف در جاى جاى کتاب در اولین فرصت از دیدگاه هاى راغب در مفردات, جرجانى در تعریفات و علامه طباطبایى در المیزان فراوان بهره جسته و در اکثر موارد نخست عبارات این سه را در بیان معناى واژه آورده است, گویى نگره این سه ادیب و مفسر را بیشتر متقن مى دانسته است.
ث) استناد به شعر
مؤلف در بیان معانى واژگان قرآن, پیشینه استعمال آن در ادب و لغت عربى و گاه براى استشهاد به شعر شاعران جاهلى و اسلامى عرب و ایران زمین استناد مى کند. افزون بر این گاه در میانه بحث اشعارى را از عارفان و حکیمان نقل مى کند که طراوت خاصى به مطلب مى دهد.40
5. منابع و مصادر دکتر عضیمه
دکتر عضیمه در تدوین این اثر از منابع متنوع و متعدد حدیثى, عرفانى, تفسیرى و ادبى بهره جسته است. مؤلفان آثار نیز از شیعه و سنى و از قرون مختلف بوده است. روش دکتر عضیمه در استفاده از این منابع چنین است که گاه وى یکسره مطلبى از آنها را باز گفته و دیگر بار به اجمال خلاصه اى از آن را گزارش کرده است. در بیشترینه موارد قائل و منبع منقول عنه را یاد کرده است, گاهى هم تنها به بیان اصل قول اکتفا نموده است.
بهره گیرى از دیدگاه هاى عارفان و فیلسوفانى چون محى الدین ابن عربى, ابوبکر شبلى, حسن بن حمزه شیرازى, ملا فیض کاشانى, صدرالدین قونوى, امام محمد غزالى, ابوعلى دقّاق, بایزید بسطامى, ابوطالب مکى, سهل بن عبدالله شوشترى, عبدالرزاق کاشانى, شهاب الدین سهروردى, سى حیدر آملى, ابن مسکویه, عبدالرحمان جامى, داوود محمود قیصرى, ملا هادى سبزوارى, باباطاهر عریان, ملاصدراى شیرازى, علامه طباطبایى و مرحوم استاد مطهرى از منابع تألیفى او در این کتاب بوده است. در این میان بهره ورى ایشان از مفردات راغب اصفهانى,41 تفسیر المیزان علامه طباطبایى,42 رساله قشیریه,43 احیاء علوم الدین غزالى,44 تفسیر بیان السعادة سلطان محمد گنابادى45 و آثار ابن عربى46 بیشتر از دیگر منابع بوده و نُمود خاصى پیدا کرده است. منابع مهم دیگرى که مورد توجه ایشان بوده از این قرار است:
الفروق اللغویه ابوهلال عسکرى, تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان قمى نیشابورى, تفسیر طبرى, حق الیقین شبّر, معانى القرآن فرّاء, تفسیر قرآن (منسوب به کاشانى) و فتوحات مکیه ابن عربى, اسفار ملاصدرا, الرسالة فى القضاء والقدر عبدالرزاق کاشانى, اشارات ابن سینا, اصول کافى کلینى, صحیح مسلم, نهج البلاغه امام على(ع), امالى شیخ مفید, احتجاج طبرسى, حقائق التأویل فى متشابه التنزیل شریف رضى, الامثال فى القرآن ابن قیم جوزیه, الهوائل والشوامل ابوحیان, عدل الهى استاد مطهرى, تعریفات جرجانى, التوحید و معانى الاخبار صدوق, المواقف عبدالقادر جزائرى, سنن ترمذى و الدر المنثور سیوطى.
6. ارزیابى کلى مصطلحات قرآنیه
این اثر دربردارنده نکات مثبت و قابل توجهى است, لکن پیرامون آن بایستى به نکته اى توجه نمود و آن این که در فهم مفردات قرآن بایستى به معانى حقیقى و مجازى زمان نزول قرآن توجه کرد و از دخالت دادن تحولاتى که در دوران پس از نزول قرآن در واژگان پدید آمده, اجتناب نمود, چرا که ممکن است واژه اى در گذر زمان پس از نزول قرآن, معانى حقیقى و مجازى جدیدى بیابد و احیاناً معانى حقیقى یا مجازى زمان نزول مهجور شود.47
آگاهى فراگیر مفسر و قرآن پژوه از این تحولات نقش مهمى در چگونگى تفسیر و دامنه استنباط وى ایفا مى کند و هرچه در زمینه فهم گستره معانى واژگان قرآنى در روزگار نزول و دستیابى به حوزه معنایى واژه ها به ویژه واژگان همجوار توانمندتر باشد به همان اندازه منظر استنباطى وى نیز بازتر و همسوى با مراد متکلم آیات خواهد بود; از این رو فهمِ مفاد آیات قرآن و دیگر متون دینى بر مبناى معانى تازه الفاظ که در پرتو دانش ها و تئورى هاى زمان هاى متأخر قرار دارند نه تنها ضرورت ندارد, بلکه باید از آن خوددارى کرد.48
پی نوشت ها:
1. براى آگاهى بیشتر از شخصیت و پژوهش هاى علمى و ادبى وى بنگرید: الدکتور صالح عضیمه أدبه و جهوده فى التراث, قضى الشیخ عسکر, مجلة الموسم, شماره11.
2. از جمله تحقیقات وى در زمینه عرفان, ویرایش و نشر کتاب رسالتان فى الحکمة المتعالیة والفکر الروحى اثر حکیم حسن بن حمزه شیرازى و تحقیق کتاب التکوین والتجلى علامه احمد محمد حیدر است.
3. بنگرید به مجموعه مقالات و سخنرانى هاى همایش مرکز اسلامى در لندن با عنوان (النداء الاخیر فى وصیة الامام الخمینى(رض) فى ابعادها السیاسیة والاخلاقیة والاجتماعیة). براى آگاهى بیشتر از دیدگاه هاى وى بنگرید: الدکتور صالح عضیمه, المنبر الحرّ: دعوة الى العلماء والمفکرین, رسالة التقریب, شماره15.
4. صالح عضیمه, معناشناسى واژگان قرآن, ترجمه سید حسین سیدى, ص17ـ47 (چاپ اول, به نشر, مشهد, 1380ش).
5. همان, ص10.
6. همان, ص22.
7. همان, ص17.
8. همان, ص18.
9. همان, ص20.
10. همان, ص21و20.
11. همان, ص101.
12. همان, ص269.
13. همان, ص348.
14. همان, ص450.
15. همان, ص462.
16. همان, ص490.
17. همان, ص353.
18. همان, ص225, 255, 267, 292, 315, 336, 378, 386, 390, 400, 510, 520, 547, 561, 563, 572, 579 و604.
19. همان, ص130, 388, 389 و575.
20. همان, ص86, 254, 282, 383 و531.
21. همان, ص86.
22. همان, ص34, 261و509.
23. همان, ص25, 36, 63, 72, 84, 115, 119, 188, 213, 266, 300, 313, 531, 542, 559, 576, 577, 588, 618, 630و652.
24. همان, ص401, 402 و404.
25. همان, ص65, 72, 85, 318, 336, 401, 410, 467, 520 و607.
26. همان, ص575.
27. همان, ص576, 644, 652 و654.
28. همان, ص155.
29. همان, ص519.
30. همان, ص23, 63 و65.
31. همان, ص12, 13, 63, 64, 65, 102, 220, 245, 304, 336, 405, 525, 579, 584 و644.
32. همان, ص63, 65, 192, 294, 339, 440 و441.
33.همان, ص336, 525 و584.
34. همان, ص246, 579 و615.
35. همان, ص171, 215 و447.
36. همان, ص64.
37. همان, ص64 و65.
38. همان, ص65 و66.
39. همان, ص14.
40. همان, ص69, 80, 199, 211, 227, 230, 243, 249, 313, 472 و483.
41. همان, ص212, 218, 223, 233, 257, 299, 360, 381, 393, 408, 550, 563, 572, 590, 603, 612, 614 و643.
42. همان, ص14, 50, 58, 65, 71, 81, 83, 90, 119, 126, 156, 167, 203, 280, 300 و607.
43. همان, ص135, 155, 167, 183, 225, 255, 259, 282 و290.
44. همان, ص58, 102, 121, 163, 407, 420 و441.
45. همان, ص338, 355, 403, 426, 485, 503, 525, 571 و603.
46. همان, ص31, 80, 88, 133, 200, 248, 281 و403.
47. خردنامه (ضمیمه روزنامه همشهرى), شماره34, آبان 1383ش (على اکبر بابایى, مقاله تحول تئورى ها و فهم مفردات قرآن).
48. برخى بر ضرورت در نظر گرفتن این تحول معنایى در فهم مفردات قرآن پافشارى کرده اند (عبدالکریم سروش, قبض و بسط شریعت, ص131 و132). براى نقد این دیدگاه به مقاله (تحول تئورى ها و فهم مفردات قرآن) نوشته على اکبر بابایى اشاره کنید.