فهرست و چندگونگی آن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
واژه فهرست در لغت داراى معانى گوناگونى است و اندیشمندان علم لغت از آن تعاریفى ارائه نموده اند که شمول و جامعیت این کلمه را مى رساند. فیروزآبادى بر این باور است که (الفهرس هو الکتاب الذى تجمع فیه الکتب);1 فهرست عبارت از کتابى است که در آن مؤلف به اسامى و نام هاى کتاب ها اشاره مى کند. تعبیر خوارزمى در مفاتیح العلوم آن است که فهرست صورت کارها و دفاترى است که به دیوان مربوط مى شود و گاهى براى ذکر دیگر چیزها استعمال مى گردد.2
گروه دیگرى آن را در بر دارنده جدولى شامل ابواب و فصول کتاب مى دانند که جایش در آغازین بخش کتاب یا در آخرین قسمت آن است. این معنا امروز تداول بیشترى پیدا کرده است. امّا هنگامى که کلمه فهرست در مقابل گروه آشنا با نسخه هاى خطى و کتاب شناسان اهل فن به کار مى رود, آنچه در آغاز به ذهن متبادر مى شود, همان معناى مورد نظر فیروزآبادى در قاموس است که به مرور زمان با تحول و دگرگونى هاى شرقى و غربى بار معنایى آن پختگى و کمال یافته. در این مقال ما نیز فهرست را کتاب و رساله اى مى دانیم که در آن به اسامى کتاب ها, رساله ها, مؤلفان, و دیگر مشخصات کتاب شناسى و نسخه شناسى اشاره مى شود. از این دیدگاه براى فهرست, اَشکال و مشتقات چندى مى توان جست که در ذیل به آن مى پردازیم:
الف) فهرست آثار یک کتابخانه
بدین معنا که فهرست در بر دارنده اسامى تمامى کتاب ها و مؤلفان یک کتابخانه است. این کتابخانه مى تواند دولتى یا شخصى باشد. براى یافتن سابقه این نوع فهرست ها مى توان تاریخچه کتابخانه ها را دنبال کرد; چرا که با تشکیل یک کتابخانه, نخستین ابزار جستجوى اطلاعات و مدارک در آن وجود فهرستى جامع و مانع است تا اطلاعات را براحتى در اختیار مراجعه کننده قرار دهد. بنابراین سرآغاز تدوین این فهارس را باید به زمان ایجاد اولین کتابخانه ها رساند.
به طور قطع مى توان ادعا کرد که چنین فهرستى در کتابخانه آشور بانى پال در نینوا وجود داشته است.3 و پس از آن در یونان, مصر و ایران پیش از اسلام این امر رواج بیشتر پیدا مى کند. پس از اسلام, کتابخانه مأمون عباسى به عنوان یک کتابخانه بزرگ در زمان خلافت عباسیان مورد استفاده اندیشمندان قرار گرفته و وجود چنین کتابخانه اى با آن عظمت, بدون بهره گیرى از فهرست ممکن نخواهد بود. ابن مسکویه در جاویدان خرد به نقل از ابوعثمان جاحظ گزارش این فهرست را چنین مى دهد:
روزى مأمون به من [فضل بن سهل] گفت که مى دانى که کدام کتاب از کتاب هاى عرب معتبرتر و بهتر است؟ گفت: من شروع کردم و کتاب هاى مغازى را و جنگ هاى خلفا که با دشمنان دین کرده اند, شمردم و کتاب هاى تاریخ را نیز برشمردم تا به تفسیر قرآن رسیدم, چون نام تفسیر قرآن بردم, مأمون گفت که قرآن کلام اللّه تعالى و سخن آن حضرت است, لاجرم هیچ چیز به آن شبیه نیست. بعد از آن گفت که کدام کتاب از کتاب هاى عجم بهتر و معتبرتر است؟ گفت: بسیارى از آنها را نام بردم و بعد از همه گفتم که جاویدان خرد.
بعد از آن مأمون فهرست کتب خود را طلبید و بالا و پایین را دید و نام جاویدان خرد را در آن فهرست نیافت. بعد از آن گفت که نام جاویدان خرد از فهرست [افتاده است]. گفتم که این جاویدان خرد همان کتاب است که ذوبان دارد و من بعضى از آن را کتابت کرده ام و نوشته ام. گفت: که همین ساعت آن را بیار که ببینم.4
ابوعبداللّه محمّد بن احمد مقدسى در بیان سرایِ ساخته شده در زمان حکومت عضدالدوله دیلمى مى گوید:
یک کتابخانه جدا نیز دارد که زیر نظر یک سرپرست و یک کتابدار و یک ناظر از نیکوکاران شهر اداره مى شود. هیچ کتابى نیست که تاکنون در دانش هاى گوناگون تصنیف شده باشد, مگر نسخه اش بدانجا آورده است. وى اینجا را به صورت دالان هاى سرپوشیده و یک سالن بزرگ ساخته که انبارهاى کتاب در اطراف آنهاست. به دیواره انبارها و دالان ها اطاقک هایى دارند و هر یک با کشویى از بالا به پایین بسته مى شود. دفترها از هر نوع در یک رف ویژه چیده شده است. فهرست هایى نیز دارد که نام کتاب ها در آن روشن شده است.5
از این گونه فهرست ها براى بسیارى از کتابخانه ها فراهم آمده, کتابخانه صاحب بن عباد, کتابخانه نوح بن منصور سامانى از آن جمله اند.
افزون بر فهرست هاى کتابخانه هاى حکومتى و دولتى, گاهى شخصى عالم و دانشمند براى همه موجودى کتابخانه خویش فهرست تهیه مى کرده تا امکان بهره ورى از آن سهل تر شود و هم اینکه با مرتب کردن و زدن مُهر بر آنها در نگهدارى و حفاظت از کتاب ها اهتمام بیشترى به عمل آید. رضى الدین ابوالقاسم على بن موسى معروف به ابن طاووس (589ق ـ 664) در کتاب گرانقدر سعدالسعود به تعدادى از کتاب هاى خویش در زمینه علوم قرآنى ـ که وقف اولاد ذکورش کرده ـ اشاره مى کند. وى در مقدمه کتاب مى نویسد: چون در کتاب الابانة فى معرفة أسماء کتب الخزانة تنها به نام کتاب هاى خویش پرداختم, در اینجا, توضیح بیشترى در خصوص آنها مى دهم. آنگاه به کتاب شناسى و نسخه شناسى کتاب هاى خویش مى پردازد و اطلاعات ارزشمندى ارائه مى دهد.
ب) فهرست دیگرنوشت
این عنوان بر آثارى اطلاق مى شود که در آن یکى از اهل فضل و دانش, سیاهه اى از آثار و نگاشته هاى یکى از بزرگان علم و دانش را فراهم مى آورد و در ضمن آن به جزئیات و ویژگى هاى نوشته هاى او مى پردازد. قدمت و روایى این گونه فهرست ها بسیار است و قابل تأمّل. در یک تقسیم بندى براى این فهرست دو صورت مى توان تصور کرد:
1) مؤلف در هنگام ذکر سرگذشتنامه, پس از پرداختن به شرح احوال و سرگذشت شخص مورد نظر, آثار و نگاشته هاى وى را ذکر مى کند و فهرستى ارائه مى دهد. باید دانست که در این شیوه, تکیه کلام مؤلف بیشتر به زندگى و بیان حالات و احوال نویسندگان است تا بررسى کتاب شناسى آنها. تمامى کتاب هاى سرگذشتنامه اى و رجالى در این قسمت قرار مى گیرد. ابن ندیم در ترتیب کتاب هاى ارسطو در منطقیات و طبیعیات, الهیات و خلقیات سخن گفته و برخى از آنها را در الفهرست ذکر مى کند.
2) مؤلف یا فهرست نویس به آثار و نگاشته هاى یک تن به تنهایى اشاره مى کند. در این اثر جنبه کتاب شناسى و نسخه شناسى بیشتر مدّ نظر است تا طرح مسأله سرگذشتنامه افراد. او به دنبال آن است که به طور صریح و روشن آثار و نگاشته هاى آن بزرگ را براى اهل فن و دانش بیان کند. شاید نخستین اطلاعاتى که در این زمینه در دست است مربوط به یونان باستان باشد. ثاون اسکندرانى, تألیفات و آثار افلاطون (347ـ427ق.م.) را تدوین مى کند و بسیارى از نگاشته هاى او را برمى شمرد.7
نگاشتن فهرست آثار دیگران, در تمدن اسلامى نیز سابقه اى دراز دارد. مدائنى, ابوالحسن على بن محمد بن عبداللّه بن ابویوسف (135ـ 215ق) برده و غلام سمرة بن جندب(؟) از متکلمان سده دوم و سوم هجرى است. ابوالحسن بن کوفى, فهرستى از آثار او را ذکر مى کند و ابن ندیم از روى نوشته وى آثار مدائنى را مى آورد:
و از کتابهایش آنچه را که از روى نوشته ابوالحسن بن کوفى به یاد دارم این است: در اخبار پیغمبر صلعم:کتاب امّهات النبى صلعم, کتاب صفة النبى صلعم, کتاب اخبار المنافقین. کتاب عقود النبى صلعم. کتاب تسمیة المنافقین و من نزل فیه القرآن منهم وغیرهم.8
جنید بن محمّد نعیم مکّنى به ابواحمد, در نامه اى به ابوالحسن على بن محمد علوى, تصانیف و نگاشته هاى ابونصر محمّد بن مسعود عیاشى (ف320ق) ـ از فقهاى بزرگ امامیه ـ را گردآورى مى کند. وى در آخر نامه به این مطلب اشاره مى کند که جامع آثار عیاشى بیست و هفت کتاب از تألیفات عیاشى را در فهرست نیاورده و من آنها را بر فهرست او مى افزایم و تعداد این آثار را به 208 جلد کتاب و رساله مى رساند. ابن ندیم فهرست آثار عیاشى را به نقل از آن نامه, در الفهرست مى آورد.9 شیخ طوسى در الفهرست خودش عیناً منقولات ابن ندیم را ذکر مى کند.10
ابوریحان بیرونى (362ق ـ 440) از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام در سده چهارم و پنجم هجرى است. وى در رساله اى با عنوان رسالة ابى ریحان فى فهرست کتب الرازى به بررسى و بیان کتاب هاى محمد بن ذکریاى رازى مى پردازد. وى آثار رازى را در موضوعات ذیل طبقه بندى و فهرست مى کند: پزشکى (56 عنوان), طبیعیات (33عنوان), منطقیّات (7 عنوان), ریاضیات و نجومیات (10 عنوان), تفاسیر و تلخیص ها و اختصارات (7عنوان), فلسفى و تخمینى (17 عنوان), مافوق الطبیعه (6 عنوان), الهیّات (14 عنوان), کیمیائیات (22 عنوان), کفریات (2عنوان) و فنون مختلف (10 عنوان).
ابوریحان پس از ذکر کتاب هاى رازى,به کتاب هاى خود مى پردازد که در فهرست خود نوشت به آن خواهیم پرداخت.
محمد ابن ابى بکر بن قیّم مشهور به ابن قیّم جوزیه (691ق ـ751) فهرستى از کتاب ها و رساله هاى ابن تیمیه (متوفاى 280ق) فراهم ساخته و تعداد آثار وى را تا به 341 عنوان کتاب و رساله مى رساند. این فهرست به سال 1953 در دمشق به چاپ رسیده است.
یوسف ترکمن بن جوزى معروف به سبط ابن جوزى (572 ـ 654ق) در کتاب مرآةالزمان, فهرست آثار تألیف شده عبدالرحمن بن جوزى (510 ـ 592ق) را دویست و پنجاه عنوان ذکر مى کند. این فهرست توسط گرگیس عوّاد در مجله المجمع العلمى العربى شماره 29ـ30 در دمشق چاپ شده است.
فهرست و سیاهه آثار جلال الدین عبدالرحمن سیوطى (849 ـ 911ق) به وسیله شخصى گمنام جمع آورى مى شود. وى پانصد و چهار عنوان از کتاب ها و رساله هاى سیوطى را بیان مى کند. این فهرست به کوشش فلوگل در پایان کشف الظنون حاجى خلیفه در جلد ششم, ص665 ـ 667 آمده است.
براى آثار علامه ملا محمّد باقر مجلسى (1037ـ1110ق) دو فهرستِ دیگرنوشت فراهم آمده است. نخست: توسط محمّد نصیر بن عبدالله مجلسى ـ برادرزاده وى ـ این فهرست در دو بخش است, الف) کتاب هاى عربى مجلسى ب) کتاب هاى فارسى وى. صاحب الذریعه منقولاتى از این فهرست را در نگارش هاى دیگران رؤیت کرده است.11 دو دیگر, فهرستى که به اهتمام محمّد حسین بن محمّد صالح از نوادگان مجلسى در دو فصل و یک خاتمه تدوین شده است. فصل اول: کتاب هاى عربى شامل ده کتاب. فصل دوم: کتاب هاى فارسى, در بر دارنده چهل ونه کتاب. خاتمه: در شمار ابیات تألیفات و آثار مجلسى در فارسى و عربى. این فهرست یک بار در مجله دانشکده ادبیات تهران سال دهم, شماره دوم, ص203ـ210 چاپ شده و بار دیگر در کتابشناسى مجلسى به کوشش حسین درگاهى و على اکبر تلافى داریانى.
ج) فهرست خودنوشت
فهرست خودنوشت به فهرستى گفته مى شود که به وسیله خود صاحب اثر فراهم آید و در آن به اجمال یا تفصیل به مشخصات کتاب شناسى آثار اشارت شود. بصراحت مى توان گفت که ساخت چنین فهرست هایى در تمدن کهن و درخشان یونان سابقه داشته است. جالینوس طبیب (131ـ210م) مجموعه آثار خودش را در ضمن کتابى به نام فینکس فراهم آورده. این کتاب شامل دو مقاله است که در مقاله اول, کتاب هاى طبى و در مقاله دوم کتاب هاى منطقى, فلسفى, بلاغى و نحوى خود را یاد مى کند. وى آنگاه به توصیف کتاب هایش مى پردازد و مقصود و داعى خویش از تألیف را بیان مى کند و افزون بر آن به سن و سال خود در زمان تألیف, کسى که کتاب به او تقدیم شده را بازگو مى نماید.12 حنین بن اسحاق (194ـ260ق) مقاله اى به سریانى دارد و در آن به آثار دیگر جالینوس که در فهرست جالینوس نیامده اشاره مى کند.13
حنین ابن اسحاق در ضمن همین رساله ارزشمند به بسیارى از ترجمه هاى خویش از آثار جالینوس توجه مى دهد. در این دوره, بسیارى از کتاب ها و رساله هایى که از یونانى به سریانى و عربى ترجمه شده, از آنِ حنین مى دانند. ابن ندیم بر این باور است که این مطلب از خوشبختى هاى حنین است که هرچه حبیش بن حسن اعسم, عیسى بن یحیى و دیگران ترجمه کرده اند به حنین نسبت داده مى شود. امّا با به دست آمدن این رساله بسیارى از این مجهولات روشن مى شود و مترجم این رساله هاى منسوب به وضوح و صراحت بیان مى شود. براى نمونه حنین در ذیل کتاب کتاب فى العضل مى نویسد: که حبیش بن الحسن آن را براى محمد بن موسى به زبان عربى ترجمه کرده است, همچنین کتاب هاى فى تدبیر الملطف فى الذبول از عیسى بن یحیى است.
جابر بن حیان بن عبدالله کوفى از دانشمندان سده دوم هجرى, مصاحب و شاگرد امام جعفر صادق(ع) است. وى براى آثارش در موضوعات کیمیا و دیگر علوم فهرست مفصلى فراهم مى آورد و افزون بر آن, فهرست موضوعى مختصرى براى نگاشته هاى علم کیمیاى خود تدوین مى نماید. ابن ندیم این فهرست را دیده و از آن بهره برده است. وى در شرح احوال و آثار جابر مى گوید:
محمد بن اسحاق گوید: جابر در کتاب فهرست خود گوید: پس از این کتاب ها, سى رساله تألیف کردم که بى نام است و سپس چهار مقاله تألیف کردم که اینهاست: کتاب الطبیعة الفاعلة الاولى و هى النار, کتاب الطبیعة الثانیه الجامدة و هى الماء, کتاب الطبیعة المنفعلة الیابسة و هى الارض, کتاب الطبیعة الرابعة المنفعلة الرطبة و هى الهواء… پس از این چهار کتابى تألیف کرده ام, به این ترتیب کتاب الزهرة, کتاب السلوة, کتاب الکامل و کتاب الحیوة.14
ابوسلیمان داود بن على اصفهانى (ف.270ق) از فقهاى نامدار سده سوم هجرى است به گفته ابن ندیم, وى مردى با فضل, صادق و پرهیزگار بود و اول کسى است که قول به ظاهر کتاب و سنّت را گرفته و جز آن را از رأى و قیاس رها کرد. از نگاشته هاى على بن داود, فهرستى بسیار قدیمى به خط محمود مروزى به دست ابن ندیم مى رسد که او تمام آن را در الفهرست مى گنجاند. وى بر این عقیده است که این فهرست را در زمان خود داود بن على نوشته شده است.15
ابن بطّه, محمد بن جعفر قمى, وى روایت زیادى از احمد برقى دارد. از نگاشته هاى وى فهرستى است که از آثارش در آن نام مى برد. قهپایى معتقد است که این فهرست که از آثار او ارائه شده, داراى اشکالاتى است.16
سعد بن عبداللّه قمى مکنّى به ابوالقاسم از بزرگان فقها و محدثان نام آور سده سوم هجرى است وى داراى تألیفات زیادى, همچون کتاب الرحمة, کتاب الحج, کتاب الضیاء فى الامامة, کتاب مقالات الامامیه و… است. در این فهرست ابوالقاسم قمى به همه کتاب هایى که تألیف کرده اشاره مى کند.17
یکى از نویسندگان دانشمند اسماعیلى مذهب, عبدان اسماعیلى است. ابن ندیم در بخش نویسندگان و صاحب نظران اسماعیلى مى نویسد:
عبدان که در پیش گفته شد از همه بیشتر کتاب تصنیف کرد و دیگران هم اگر تصنیفى داشتند به او نسبت مى دادند. فهرستى از تصنیفات خود دارد که از آن جمله است: کتاب الرحا و الدولاب, کتاب الحدود والاسناد, کتاب اللامع, کتاب الزاهر, کتاب المیدان.
ابن ندیم فهرست آثار عبدان را ندیده و کسى را سراغ نداشته که از محتویات آن فهرست آگاه باشد.18 سزگین بر این باور است که نسخه اى از فهرست عبدان در سده هفتم هجرى در تملک خواجه نصیرالدین طوسى بوده است.19
از دیگر فهرست هاى خودنوشت مى توان فهرست آثار عثمان بن جنّى معروف به ابن جنّى (330ـ392ق) است. وى در ضمن اجازه اى که به ابى عبدالله مى دهد به فهرست آثارش اشاره مى کند. یاقوت حموى در شرح سرگذشت ابن جنّى متن این اجازه را عیناً نقل مى کند:
قد اجزتُ للشیخ ابى عبداللّه الحسین بن احمد بن نصر ـ ادام اللّه عزّه ـ ان یروى عنّى مصنّفاتى و کتبى مما صحَّحه و ضبطهُ علیه ابواحمد عبدالسلام بن الحسین البصرى ـ ایّداللّه عزّه ـ: عنده منها کتابى الموسوم بالخصائص و حجمه الف ورقة و کتابى التّمام فى تفسیر اشعار هُذیل مما اغفله ابوسعید الحسن بن الحسین السُّکرى ـ رحمه اللّه ـ و حجمه خمسمائة ورقة بل یزید على ذلک و کتابى فى سرّ الصناعة و هو ستمائة ورقة و کتابى فى تفسیر تصریف ابى عثمان بکر بن محمد ابن بقیة المازنى و حجمه خمسمائة ورقة, و کتابى فى شرح مستغلق ابیات الحماسة و اشتقاق اسماء شعرائها و مقداره خمسمائة ورقة…
ابن جنّى به همه آثار و نگاشته هاى خویش در این اجازه اشاره مى کند و به اختصار به موضوع و حجم آن مى پردازد.
ابوریحان بیرونى در ادامه فهرستى که از آثار رازى ارائه مى دهد, به آوردن جملات زیر به فهرست خودنوشت آثارش مى پردازد و سیاهه اى از صدوسه نگاشته خود بیان مى کند:
و چنانکه سخن خود را با کتاب هاى ابوبکر [رازى] آغاز کردم آن را با نام هاى کتاب هاى خود که وقتى از من خواسته بودى ختم مى کنم. آن کتاب هایى که تا سال چهارصد و بیست و هفت نوشته ام که از عمرم شصت و پنج سال قمرى و شصت و سه سال شمسى مى گذرد و تعجّب نمى کنم که تاویل رویاى من راست بیاید هرچند که حرص من بر آن راست نیامده است.20
این فهرست به سال 1936م. توسط خاورشناس معروف پول کراوس در پاریس از روى نسخه منحصر به فرد کتابخانه لیدن به شماره فهرست 133 چاپ شد. پیش از آن به سال 1920م. ویدمانِ آلمانى قسمت مربوط به آثار بیرونى را به زبان آلمانى مورد تجزیه و تحلیل قرار داد, و دوسکا به سال 1925م. پاره اى از آن کتاب را که مربوط به آثار رازى بود به زبان آلمانى برگرداند. زاخائو فهرست آثار بیرونى را در مقدمه کتاب آثار الباقیه آورد. اندیشمندان دیگرى نیز به تصحیح فهرست و کتاب شناسى آثار رازى و بیرونى پرداختند و ملحقاتى بر آن افزودند. دکتر محمود نجم آبادى در مصنفات و مؤلفات رازى و بوالو در کارنامه بیرونى از آن جمله اند.21
افزون بر اینها, استاد دانشمند دکتر مهدى محقق به تصحیح و ترجمه فهرست کتاب هاى رازى و نام هاى کتاب هاى بیرونى اهتمام ورزید و به پیوست این اثر ارزشمند, رساله المشاطة لرسالة الفهرست از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد, مشهور به غضنفر تبریزى را که مهم ترین منبع شناخت زندگى بیرونى است, ضمیمه کتاب نمودند. غضنفر تبریزى هدف خویش را از تدوین المشاطة این چنین بیان مى کند:
من مى دانم که هرکس مقاله استاد رئیس را مطالعه کند و در آنچه که نویسنده آن از داستان رویاى خود یاد کرده و از الهامى که در آن رویا بر مدت عمرش استدلال آورده درنگ نماید, کیفیت آینده آن احوال یعنى کمیّت عمر و زمان رحلت او به نظرش مى گذرد. از این روى من صلاح دیدم که به پایان سخن او در آن رساله آنچه را که من از تاریخ ولادت و سنین عمر و وقت وفات و رحلت او به دست آورده ام, ملحق کنم تا آنکه طالبان آن را از جایى دیگر نجویند, گذشته از آنکه تحقیق آن متعذّر و وصول به آن نسبت به این زمان و این مردم ممتنع است.22
سرِ سخن را به کتاب هاى رجالى مى کشانیم. در این نوع کتاب ها, هنگامى که مؤلف به شرح سرگذشت خودش مشغول مى شود, به فهرستى از آثار و نگاشته هاى خویش نیز اشاره مى کند. گرچه در اینجا مؤلف قصد ندارد فهرستى براى خویش مهیا سازد, امّا به اقتضاى خود موضوع, ناخودآگاه فهرستى از آثارش ارائه مى شود که بسیار ارزشمند و قابل اعتناست.
ابوالعباس احمد بن على نجاشى (372ـ450ق) در کتاب رجال النجاشى در ذیل مدخل احمد بن العباس [خودش] این چنین مى آورد:
احمد بن عباس النجاشى الاسدى, مصنّف هذا الکتاب ـ اطال اللّه بقاوه و ادام علوه و نعماه ـ له کتاب الجمعه و ماورد فیه من الاعمال و کتاب الکوفة و ما فیها من الاثار و الفضایل, و کتاب انساب بنى نصر بن قُعین و ایامهم و اشعارهم و کتاب مختصر الانوار و مواضع النجوم التى سمّتها العرب.23
او با بیان همین عبارات کوتاه, به چهار کتاب خویش و موضوع آنها اشاره مى کند.
شیخ الطایفه ابى جعفر محمد بن طوسى (385ـ460ق) نیز در الفهرست که از کتاب هاى بزرگ رجالى شیعى محسوب مى شود به بیان شرح احوال و آثار نهصد تن از بزرگان علم و دانش مى پردازد. وى از فهرست آثار و نگاشته هاى شیخ مرتضى (355ـ436ق), ابن بابویه قمى (ف.381ق) و شیخ مفید (336ـ413ق) نام مى برد و آنها را در میان صاحب نظران و اهل فن مشهور و معروف مى داند.24 شیخ طوسى با عنایت به فهرست سید مرتضى, کتاب هاى وى را نقل مى کند. آقابزرگ بر این باور است که این فهرست ممکن است تألیف خود مرتضى باشد و یا شاگرد وى ابوالحسن محمد بن محمد بصروى (ف.443) آن را از کتاب هاى استادش فراهم ساخته و سید مرتضى بر پشت نسخه آن اجازه روایت براى او نگاشته است.25 آنگاه در ضمن سرگذشت خویش به فهرستى از کتاب هایى که تا آن زمان به رشته تحریر درآورده, اشاره مى کند:
محمد بن الحسن بن على الطوسى, مصنف هذا الفهرست, له مصنفات منها کتاب تهذیب الاحکام و هو یشتمل على عدة کتب من کتب الفقه, اولها کتاب الطهارة و کتاب الصلاة و هو یشتمل… و له کتاب الاستبصار فیها اختلف من الاخبار و هو یشتمل… و له کتاب النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى و له کتاب المفصح فى الامامة و له کتاب تلخیص الشافى فى الامة و له مختصر ما لا یسع المکلف الاخلال به, وله کتاب العدة فى اصول الفقه و… وله کتاب فى الاصول کبیر خرج منه الکلام فى التوحید و بعض الکلام فى العدل.26
ابن جنید اسکافى, محمد بن احمد (ف. 381ق) فهرستى براى آثار خودش نگاشته و شیخ طوسى از آن چنین یاد مى کند:
او فهرست تصنیف هاى خود را مبوّب و گسترده فراهم ساخته و من تمام آن را ذکر نمى کنم.
اما نجاشى در احوال وى در حدود صدوپنجاه عنوان از کتاب ها و رساله هاى او را با نگاه به آن فهرست مى آورد.27
شیخ اکبر, محیى الدین بن عربى (560 ـ 638ق) نیز فهرست خودنوشتى از آثارش فراهم مى آورد و در آن به 248 اثر خود توجه مى دهد. گرگیس عوّاد به کتاب شناسى آثار وى مى پردازد و تعداد آنها را به 279 کتاب و رساله مى رساند. این تحقیق در مجله المجمع العربى در دمشق شماره 4ـ3, جلد 29 در سال 1953 به چاپ رسیده است. پس از وى عثمان اسماعیل یحیى تحقیقات جدیدى بر آثار ابن عربى ارائه مى کند.
رضى الدین على بن موسى مشهور به ابن طاوس (589 ـ 664ق) در کتاب الاجازات بکشف طرق المفازات پس از ذکر مقدمات به فهرست آثار خویش چنین اشاره مى کند:
… ممّا الفته فى بدایة التکلیف من غیر ذکر الاسرار و التکشیف. کتاب مصباح الزائر و جناح المسافر ثلاث مجلّدات و من ذلک کتاب فرحة الناس و بهجة الخواطر… روح الاسرار و روح الاسمار… منها کتاب فلاح السائل و نجاح المسائل… وصنّفت کتاباً سمیّته البهجة بثمرة المهجة…
بخشى از این فهرست را علامه مجلسى در کتاب بحارالانوار آورده است.28
محمد بن على رکن الدین گرگانى از شاگردان بارز علامه حلّى نیز فهرستى براى نگاشته هایش تهیه کرده که صاحب مقاییس الاصول از آن یاد مى کند.29
عین القضاة همدانى عارف بزرگ قرن ششم رساله اى به نام شکوه الغریب عن الاوطان الى علماء البلدان براى علماى همدان به عربى تحریر کرد. وى پس از ذکر مصائب و مشکلاتى که برایش پیش آمده, آثار و خدمات علمى خویش را برمى شمارد. آثارى همچون قرى العاشى الى معرفة العوران و الاعاشى, المفتلذ من التصریف, امالیُّ الاشتیاق فى لیالى الفراق, منیة الحیسوب, غایة البحث عن معنى البعث, رساله علائى, نزهة العشاق و نهزة المشتاق, صولة البازل, الامون على ابن اللبون, المدخل الى العربیة و ریاضة علومها الابیة.30
ابن طولون (880 ـ 953ق) در کتاب الفلک المشحون فى احوال ابن طولون به ذکر سرگذشت نامه خویش مى پردازد, آنگاه فهرستى به ترتیب الفبایى از آثار و نگاشته هایش ارائه مى دهد. گویا این اثر در دمشق به چاپ رسیده است.
فخرالدین بن محمد بن طریح (ف. 1085ق) فهرست خودنوشتى از آثارش فراهم ساخته که آقابزرگ, نسخه اى از آن را در کتابخانه طریحى در نجف اشرف رویت کرده است.31
فیض کاشانى (1006ـ1091ق) نیز براى آثارش سه بار فهرست تهیه کرده است.32
محمد على بن ابوطالب مشهور به حزین لاهیجى (1103ـ1180ق) فهرست بیش از دویست کتاب فارسى و عربى نگاشته هاى خود را فراهم مى آورد. آقابزرگ بر این باور است که عنوان این فهرست (ماجرى به القلم) است. این فهرست بدون هیچ تغییر در کتاب نجوم السماء صفحات 283ـ293 چاپ شده است.33
پاورقی:
1. قاموس المحیط, ص347.
2. حسین خدیوجم, ترجمه مفاتیح العلوم, ص60.
3. براى اطلاعات بیشتر, ر.ک: لارا آرکس (کتابخانه آشور بانى بال) ترجمه رکن الدین احمدى لارى: مجله علوم اجتماعى و انسانى دانشگاه شیراز, ش17, ص79ـ 96.
4. ابن مسکویه, جاویدان خرد, ترجمه تقى الدین شوشترى, ص37.
5. احسن التقاسیم, ترجمه على نقى منزوى, ص669.
6. سعد السعود, ص4.
7. ابن ندیم, الفهرست, ص449.
8. همانجا, ص168.
9. الفهرست, ص361.
10. طوسى, الفهرست, ص137.
11. آقابزرگ تهرانى, الذریعه, ج16, ص380.
12. رساله حنین بن اسحاق درباره آثار ترجمه شده از جالینوس در مجموعه متون و مقالات در تاریخ و اخلاق پزشکى در اسلام و ایران, ص217.
13. همانجا.
14. الفهرست, ص639 ـ 640.
15. همان, ص397ـ 398.
16. مجمع الرجال, ص174/5; الذریعه, 374/16.
17. طوسى, الفهرست, ص75.
18. الفهرست (ابن ندیم), ص353.
19. تاریخ التراث العربى, 123/7.
20. به کوشش مهدى محقق, فهرست کتاب هاى رازى و نام هاى کتاب هاى بیرونى, ص64.
21. همان, مقدمه.
22. همان, ص193.
23. رجال النجاشى, ص74.
24. الفهرست (طوسى), ص99, 157, 158.
25. الذریعه, 381/16.
26. همان, 159ـ161.
27. قهپایى, مجمع الرجال, 127ـ131/5.
28. بحارالانوار, 37ـ 45/104.
29. الذریعه, 381/16.
30. دفاعیات عین القضاة همدانى, ترجمه قاسم انصارى, ص75.
31. الفهرست, 378/16.
32. براى اطلاع از فهرست هاى سه گانه فیض, ر.ک: کتاب شناسى فیض کاشانى که به اهتمام نگارنده در سلسله انتشارات بنیاد پژوهش هاى اسلامى در حال چاپ است.
33. الذریعه, 17/19; 378/16.