آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
تکامل انسانى زنان در پرتو شریعت آسمانى اسلام, تردید پذیر نیست. ساحتهاى انسانى که رسول خدا(ص) در برابر زنان گستراند, با گذشته آنان قابل مقایسه نیست. تکامل انسانى زنان در دو عرصه دانش و سلوک معنوى قابل بررسى و اثبات است. این امر را مى توان در قرآن و سنّت و تاریخ صدر اسلام نشان داد و نیز مى توان در ادوارِ دیگر تاریخ مسلمین به بحث گذارد.
قرآن کریم راه سلوک معنوى را در برابر زنان چنان گشود که از مریم و همسر فرعون به عنوان دو مثَل و الگو براى همه مؤمنان یاد کرد.1 و نیز مریم را با بلندترین واژه ها ((اصطفیک و طهّرک)2)3 ستود و از مقام معنوى او خبر داد.
این رهگشایى قرآن چنان سودمند افتاد که زنانى عارف و زاهد در تاریخ اسلام درخشیدند. ابوعبدالرحمن سلمى (325ـ412ق) کتاب ذکر النسوة المتعبدات الصوفیات4 را مى نگارد و در آن از هشتاد زن عارف یاد مى کند. عبدالرحمن بن احمد جامى (817 ـ 898ق) در کتاب نفحات الانس5 از چهل زن عارف یاد مى کند.6
ثبات زنان در سلوک معنوى چنان مشهور بوده که زهرى در وصف آنان گفته است:
(ما ارتدت امرأة بعد ایمان). هیچ زنى پس از ایمان مرتد نشد.7
در عرصه دانش نیز زنانى بسیار به عالى ترین درجه دست یافتند. این را نیز باید رهین توصیه هاى قرآن و ترغیب پیامبر به دانش اندوزى زنان دانست: (طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة)8 آموختن, نوشتن, روایت کردن, فرهیختگى در علوم قرآن و حدیث, فقه و اصول و… بخشى از این ساحت است.
در این نوشتار به بهانه معرفى جامع مسانید النساء گزارشى از نقش روایى زنان را بیان مى کنیم. به تعبیر دیگر تلاش مى شود سهم ارزنده آنان در حفظ و نشر میراث حدیثى باز گفته شود.
عالمان رجال گفته اند روایت زنى به جهت زن بودن مردود دانسته نشده است. شوکانى در این زمینه گفته است: (لم ینقل عن احد من العلماء بانه رد خبرا مرأة لکونها امرأة فکم من سنّة قد تلقتها الامة بالقبول من امرأة واحدة من الصحابة و هذا لاینکره من له ادنى نصیب من علم السنة.)9
بالاتر از آن را ذهبى ادعا کرده است که مى گوید: (لم یؤثر عن امرأة أنّها کذبت فى حدیث)10 دروغگویى زن در نقل حدیث به ثبت نرسیده است.
بیش از ده عنوان کتاب با نام مسند فاطمة یا مصحف فاطمة نگارش یافته که حاوى روایات و سخنان حضرت فاطمه(س), دخت گرامى پیامبر مى باشد.11 کتبى دیگر نیز با عنوان دیگر در این زمینه تألیف شده است; چون نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان فاطمة12, عوالم سیدة النساء13 و….
بدرالدین زرکشى (م794) کتاب الاجابة لایراد ما استدرکته عائشة على الصحابة14 را فراهم آورد و در آن روایات عایشه در نقد بر صحابه را جمع کرده است. در این کتاب نود حدیث در اعتراض به سى تن از صحابه ثبت شده است.
ذهبى گفته است کتابى با عنوان اخبار ام المؤمنین عایشة تصنیف کرده است.15 و نیز ابن حجر عسقلانى (772ـ852ق) مسند عایشة تألیف کرده است.16 در کتاب (موسوعة امهات المؤمنین) 1470 حدیث را که همسران پیامبر روایت کرده اند به صورت موضوعى گرد آورده است.17
زنانى که شیخ اجازه بودند و مردانى بزرگ در مکتب حدیثى آنان پرورش یافتند کم نیستند. ابن حجر عسقلانى (772ـ852ق) هشتاد و یک شیخ اجازه از زنان دارد. ابن عساکر در مکتب زنى به نام فاطمه بنت المنجا کسب حدیث مى کند.18 ابن عربى (560 ـ 638ق) از فخرالنساء اجازه روایت مى گیرد.19 ازهرى و فرّاء از زنى به نام ام السلامة نقل حدیث مى کنند, خطیب بغدادى نزد زنى به نام کریمه صحیح بخارى را خواند, چنانکه او و سمعانى همان کتاب را نزد زنى دیگر به نام مروزیه خواندند. ابن جوزى مسند شافعى را از زنى به نام فاطمة بنت الحسین شنید و…20
در تاریخ معاصر ایران نیز نام بانو امین مى درخشد. وى اجازه روایت به شخصیتهاى برجسته اى چون علامه امینى, صاحب الغدیر, و آیةالله نجفى مرعشى داده است.21
در بسیارى از کتب رجال شیعه و اهل سنت بخشى به شرح حال راویان زن اختصاص یافته است. در مثل در میان کتب شیعى از اینها مى توان نام برد:
رجال ابن داود, ابن داود الحلى, منشورات الرضى, ص222ـ224, 22 زن راوى.
تنقیح المقال, المامقانى, مطبعة المرتضویة, نجف, ج3, ص69 ـ 83.
معجم رجال الحدیث, آیةالله الخویى, مدینةالعلم, ج23, ص170ـ201, 134 زن راوى.
اعلام النساء المؤمنات, محمد الحسون, انتشارات اسوه, 148 زن راوى, ص687 ـ 693.
در منابع رجالى اهل سنّت مى توان از تهذیب الکمال, ابوالحجاج, دارالفکر, بیروت, ج22, ص290ـ503 (265 زن راوى) نام برد.
به غیر از اینها کتب مستقلى تألیف شده که راویان زن در آنها گرد آمده است; مانند:
محدثات شیعه. نهلا غروى نائینى, دانشگاه تربیت مدرس, تهران, 1375. این کتاب رساله دکتراست که به شرح حال 195 زن راوى پرداخته است.
زنان دانشمند و راوى حدیث, احمد صادقى اردستانى, دفتر تبلیغات اسلامى, قم, 1375. در این اثر 176 زن راوى حدیث مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است.
حال به اختصار کتاب جامع مسانید النساء را, گزارش مى کنیم.
جامع مسانید النساء, نام کتابى است که در آن احادیث نقل شده توسط زنان گرد آمده است. در این مجموعه دو جلدى 1752 حدیث غیر مکرر جمع شده که از این تعداد 814 حدیث در جلد اول و 938 روایت در جلد دوم قرار دارد. زنانى که این احادیث را روایت کرده اند بیش از صد نفر مى باشند.
کتبى را که مؤلف مبنا قرار داده و احادیث را از آن استخراج کرده بیست وهشت عنوان است: 1. صحیح البخارى 2. صحیح مسلم 3. سنن ابن ماجه 4. صحیح سنن ابن ماجه 5. المستدرک للحاکم 6. سنن الدار قطنى 7. مصنف ابن ابى شیبة 8. صحیح ابن حیّان 9. صحیح ابن خزیمة 10. مسند الشافعى 11. مسند ابى حنیفة 12. مصنف عبدالرزاق 13. مسند الدارمى 14. حلیة الاولیاء 15. صحیح ابن عوانه 16. سنن البیهقى 17. سنن ابى داود 18. سنن الترمذى 19. صحیح ابى داود 20. مسند الامام احمد 21. الفتح الربانى 22. موطأ الامام مالک 23. معاجم الطبرانى 24. مسند ابى یعلى 25. مسند البزّار 26. نیل الاوطار 27. مجمع الزوائد للهیثمى 28. جامع الاصول لابن الاثیر.
در جزء اول این کتاب, روایات صحیح بخارى و صحیح مسلم گرد آمده است و در جزء دوم سایر احادیث جمع شده است. ترتیب و تبویب روایات به شیوه صحیح بخارى است. نویسنده مدعى است روایاتى که ضعف آن معلوم بوده در این مجموعه نیامده است. (ج2, ص8). در مقدمه جلد اول و دوم شرح کوتاهى از مهمترین زنان راوى ارائه شده است.
عدد زنان ترجمه شده چهل تن است که بیست وهفت نفر در جلد نخست و سیزده تن در جلد دوم ترجمه شده است. شرح حال مختصرى نیز از همسران پیامبر در آغاز جلد نخست آمده است. نویسنده در پانوشتها, مأخذ احادیث را ذکر مى کند و غیر از آن توضیحاتى پیرامون سند, راویان و برخى لغات را نیز اضافه مى کند. وى تعداد روایات عایشه را 2210 گفته است (ج1, ص11). در پایان کتاب فهارس اعلام النساء, اطراف الحدیث و موضوعات را آورده که بهره ورى از آن را آسان مى کند.
روشن است که این کار بدین شکل گسترده تازگى دارد و مى تواند مبناى کارهاى قویتر و بهتر قرار گیرد. از این رو عمل مؤلف درخور ارج و ستودنى است. اگر نویسنده به برخى نکات توجه مى کرد این اثر بهتر از این قابل عرضه بود:
1. در شکل کنونى روش واحدى اتخاذ نشده است. از این رو سیر اعرابگذارى احادیث در دو جلد بسیار متفاوت است. برخى احادیث به طور کامل اعرابگذارى شده و برخى دیگر نه.
2. مؤلف روش خود را در تنظیم و تبویب باز نگفته و آنچه بدان اشارت رفت از مقایسه کتاب با منابع و مآخذ بدست آمد.
3. بهتر آن بود که روایات شماره گذارى گردد.
4. شرح حال کوتاهى از تمام زنان راوى امرى سزاوار بود, با توجه به اینکه تعداد راویان صد نفر است و وى چهل تن را ترجمه کرده است.
5. لازم بود در مقدمه سیرى از سرگذشت روایت زنان, دیدگاه عالمان رجال در این زمینه, کتبى که به ترجمه زنان راوى پرداخته را بیان کند و دورنمایى از موضوع در اختیار خواننده قرار دهد.
پاورقی:
1. سوره تحریم, آیه11ـ12.
2. سوره آل عمران, آیه42.
3. همان, آیه 37 و 45 و سوره مؤمنون, آیه50.
4. ذکر النسوة المتعبدات الصوفیات, ابوعبدالرحمن السلمى, تحقیق محمود محمد الطناحى, اول, مکتبة الخانجى, قاهرة, 1413ق ـ 1993م.
5. نفحات الأنس, عبدالرحمن بن احمد جامى, تصحیح مهدى توحیدى پور, کتابفروشى سعدى, 1336ق, ص615 ـ 635.
6. به جز اینها کتابهاى دیگرى نیز در این زمینه نشر یافته است; چون: اعلام العابدات الزاهدات, محمد احمد درنیقه. المؤسسة الجامعیة للدراسات والنشر والتوزیع, بیروت, 1410ق ـ1990م.
7. تحریر المرأة فى عصر الرسالة, عبدالحلیم ابوشقة, اول, دارالقلم, کویت, 1410ق ـ 1990م, ج2, ص423, به نقل از: صحیح بخارى, ج6, ص281.
8. بحارالانوار, ج1, ص177, ح54; مستدرک الوسائل, ج17, ص249, ح21250.
9. تحریر المرأة فى عصر الرسالة, ج1, ص118, به نقل از: میزان الاعتدال, مقدمه.
10. همان, به نقل از: نیل الاوطار, ج8, ص122.
11. فاطمه در آینه کتاب, اسماعیل انصارى زنجانى, دوم, الهادى, قم, 1375, ص322ـ 325.
12. نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان فاطمه, محمد دشتى, مؤسسه تحقیقاتى امیرالمؤمنین, قم, 1372, 419ص.
13. عوالم سیدة النساء, عبدالله البحرانى الاصفهانى, مؤسسة الامام المهدى, قم, ج11, ص279ـ 634.
14. الاجابة لایراد ما استدرکته عائشة على الصحابة, بدرالدین زرکشى, تحقیق سعید الافغانى, اول: مطبعة الهاشمیة, دمشق, 1939, دوم: المکتب الاسلامى, بیروت, 1390ق ـ 1970م, 212ص.
15. تذکرة الحفاظ, ج1, ص29 و میزان الاعتدال, ج1, (مقدمة التحقیق).
16. مسند عایشة, ابن حجر عسقلانى, اول, مکتبة السنة, قاهرة, 1416ق ـ 1995م.
17. موسوعه امهات المؤمنین, عبدالصبور شاهین و اصلاح عبدالسلام الرفاعى, اول, الزهراء, قاهره, 1412ق ـ 1991م, ص201ـ 565.
18. ذکر النسوة المتعبدات, ص11ـ12.
19. ترجمان الاشواق, ابن عربى, ص7ـ 8.
20. فصول عن المرأة, هادى العلوى, دارالکنوز الادبیة, بیروت, 1996, ص67 ـ 68.
21. بانوى مجتهد ایرانى, ناصر باقرى بید هندى, دفتر تبلیغات اسلامى, قم, 1371, ص113ـ116.

تبلیغات