آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
محمدبن عبدالله بن حاتم طائى, معروف به ابن عربى و شیخ اکبر و محیى الدین, از نوابغ روزگار و چهره اى برجسته در عرفان نظرى است. به اعتقاد بسیارى از اهل فن, او این علم را نظمى خاص داده است و راه او توسط شاگرد مخصوصش قرنوى پیگیرى شده و به صورت علمى خاص عرضه گشته است.
ابن عربى1 در رمضان سال 560 هجرى در مرسیه ـ از شهرهاى اندلس ـ به دنیا آمد. خانواده او اهل دانش و عرفان بودند و او نیز با این روش خو گرفت. در هشت سالگى خانواده اش به اشبیلیه منتقل شدند و او را نیز همراه داشتند. او دوران جوانى را در همانجا گذراند و علوم قرآن و حدیث و ادب را از اساتید فنّ فراگرفت و سرآمد زمان خود گشت.
ابن عربى سفرهاى بسیار نمود و از شهرهاى مختلف اندلس و شرق آفریقا بازدید کرد و با مشایخ آن دیار ملاقات داشت و مدتى در تونس اقامت کرد. در سال 598 به مصر و از آنجا به مدینه و مکّه رفت و پس از آن نیز سفرهاى مکرّرى به شام و بغداد و مصر و آسیاى صغیر داشت و با مشایخ متعددى ملاقات نمود و از آنان استفاده کرد و سرانجام در سال 638 هجرى در شهر دمشق درگذشت و در همانجا مدفون گشت.
مرقد وى در بیرون شهر دمشق هم اکنون معروف است و مورد احترام عام و خاص آن دیار مى باشد.
نبوغ شگرف او به همراه سفرهاى بسیار و ملاقات با مشایخ و علماى فراوان شخصیّتى استثنائى از او ساخت که محصول آن ارائه علمى عرفان نظرى و نوشته هاى بسیارى است که از او به یادگار مانده است.
به باور بسیارى از متخصصان و گواهى شمار زیادى نوشته هاى ابن عربى, وى از پرکارترین نویسندگان مسلمان است. افزون بر اینکه او در بیشتر تألیفات خود مبتکر است و مطالب زیادى را براى اوّلین بار تقریر مى کند. از این رو نمى توان نویسندگان پرکارى چون سیوطى و یا فیض کاشانى را با او مقایسه کرد. چرا که این دو نویسنده در آثار خود حکایتگرند و نه مبتکر. لیکن ابن عربى بسیار کم به نقل سخنان دیگران مى پردازد و از این رو افکار و سخنان وى نفوذ فراوانى در متفکران دیگر داشته است. این نفوذ تا حدى است که علومى چند و بالاخص عرفان نظرى با نام او نزدیکى مخصوصى پیدا کرده است, و کمتر عالمى در این زمینه بتوان یافت که از او تأثیر نپذیرفته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد, نیاز به بررسى نوشته هاى او جهت کاوشگرى در مکاتب گوناگون فلسفى و عرفانى پس از او کمال لزوم را داراست, و از این رو و کوششهاى چندى جهت شناسایى کتابهاى او به عمل آمده است.
نخستین بار خود وى فهرستى از نوشته هایش را قلمى کرده, و به یکى از شاگردان خود اهدا کرده است و به احتمال قوى این شخص همان قرنوى است.2
در این فهرست, ابن عربى نام 248 کتاب از تألیفات خود را برشمرده است. از نکات جالب اینکه در این فهرست شیخ از 174کتاب خود نام مى برد و تألیفات کاملى مى خواند که هنوز زمان عرضه آنها فرانرسیده است.3 و این خود نشان حساسیّت شدیدى است که در همان زمان نیز در برابر نوشته ها و افکار او ابراز مى شده است.
این فهرست یک بار توسط دکتر ابوالعلاء عفیقى در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه اسکندریه (دسامبر1953) چاپ شده است. دوبار نیز توسط کورکیس عواد, مدیر موزه بغداد, منتشر شده که بار دوّم و کاملترین آن در سه شماره پیاپى مجمع عربى در دمشق بوده است. (شماره 3 و 4 از سال بیست و نهم سال 1954, و شماره اول از سال سى ام 1955 بوده است.) در این نشر کورکیس عواد کوشیده است تا شمارى از دستنوشته هاى موجود از کتابهاى یاد شده در فهرست را مورد شناسایى و معرفى قرار دهد. و همو در دو شماره بعدى مجله یاد شده (شماره 2 و 3, سال 1955) به تکمیل این فهرست پرداخته و شمار دیگرى از تألیفات شیخ را برشمرده است. ابن عربى یک بار دیگر نیز فهرستى از نوشته هاى خود را به دست داده است. وى در اجازه روایتى که براى ملک مظفر بهاءالدین بن ملک عادل سلطان دمشق نوشته است کتابهاى خود را برمى شمارد. شیخ در این اجازه مى نویسد4: (من محمدابن على بن عربى حاتمى هستم, و این سخن من است: از خداوند تعالی§ استخاره نمودم و اجازه دارم به سلطان ملک مظفر بهاءالدین غازى فرزند ملک عادل ابى بکر ابن ایّوب و فرزندان او… تا از من روایت کنند آنچه را من روایت کرده ام… و آنچه را تألیف نموده ام…)
از این اجازه نسخه هاى متعددى در دست است که همگى در شمار کتابها یکسان نیستند, و در نسخه هاى مختلف از 265 تا 286 تألیف, یاد شده است.5 این اجازه نیز در سال 1955 توسط دکتر عبدالرحمان بدوى در مجله اندلس شماره 20 به چاپ رسیده است. در زمانهاى بعد تنى چند از کاوشگران کوششهایى جهت برشمارى کتابهاى ابن عربى و یا معرّفى دستنوشته هاى تألیفات او داشته اند. از جمله بروکلمان در کتاب معروف خود6 (ج1, ص571 ـ 582, لیدن 1943 و ملحق ج1, ص790 ـ 802, لیدن 1937) به معرفى 237 تألیف در 710 دستنوشته پرداخته است. پس از او گورگیس عواد, در مستدرکى که یاد شد, (279 کتاب را برشمرده که با محاسبه 248 کتاب اصل فهرست عدد تألیفات را به 527 رسانیده است.
کوششهاى دیگرى نیز صورت گرفته است که چون اهمیّت دو نمونه یاد شده را ندارند, به ذکر آنها نمى پردازیم. آخرین بار کاوشگر سختکوش کارهاى ابن عربى دکتر عثمان یحیى به این کار کمر بسته است و به عنوان بخشى از پایان نامه دکتراى خود کتاب جامعى زیرعنوان مؤلفات ابن عربى فراهم آورده است. این کتاب که در اصل به زبان فرانسه نوشته شده است در سال 1991م (1412ق) در مصر توسط دکتر احمدمحمد طیب (استاد دانشگاه الازهر) به زبان عربى برگردانده شده است و بخشى از آن نیز توسط خود مؤلف مورد بازبینى قرار گرفته و ما در این نوشته به شناسایى آن مى پردازیم.7
یادآورى مى شود که دکتر عثمان یحیى از محققان پرکار در کتابهاى عرفانى و بویژه کتابهاى ابن عربى است و در این زمینه کتابهاى چندى تحقیق و منتشر کرده است که آخرینش الفتوحات المکیة مى باشد.8
بارى کتاب مؤلفات ابن عربى با در دست بودن کارهاى پیشتر تألیف شده است, و در چند بخش ترتیب یافته است:
بخش اول: در این بخش مصادر تحقیق معرفى و بررسى گردیده که به قرار زیر است:
الف) بررسى مصادرى از نوشته هاى ابن عربى که عبارت از دو مصدر یاد شده (فهرست و اجازه) و اشاراتى است که ابن عربى در کتابهاى مختلف خود به اسامى نوشته هاى خویش دارد و شمار این نامها در هر نوشته مجزا نشان داده شده است.
ب) بررسى نوشته هاى دیگران درباره تألیفات ابن عربى و ذکر تعداد مؤلفات در هر مصدر.
ج) فهرستى از کتابخانه هایى که نسخه هاى آنها مورد بررسى قرار گرفته است.
د) نتیجه گیرى از بررسیهاى یاد شده که از چند فهرست تشکیل شده است: 1 ـ فهرست کتابهایى که به دست نیامده است. 2 ـ فهرست رساله هایى که نسبت آنها به ابن عربى نادرست و یا مشکوک است. 3 ـ رساله هایى که ابن عربى در آنها به فتوحات اشاره و حوالت کرده است.4 ـ آنگاه به توضیح سماعات موجود در نسخه هاى مختلف کتابهاى ابن عربى مى پردازد و پس از اینکه اهمیّت این سماعات را در تحقیق کارهاى محیى الدین گوشزد مى کند فهرستى از نسخه هاى داراى سماع را ترتیب داده است. در این فهرست 31 نسخه را معرفى مى کند که جمعاً شامل 187 سماع هستند. 5 ـ در فهرست بعد 68 نسخه را رقم مى زند که یا به خط خود مؤلف است و یا به خط یکى از شاگردان بلافصل او و یا نسخه اى است که در حضور مؤلف خوانده شده است. 6 ـ فهرست دیگرى که نسخه هایى را برشمرده که از روى نسخه اصل نوشته شده است.
و) این بخش مخصوص طبقه بندى کتابهاست. نخست به فهرستى مى رسیم که کتابهاى ابن عربى را به حسب زمان و مکانِ تألیف رقم زده است, و در فهرست بعدى کوشش شده تا تألیفات به حسب موضوع طبقه بندى شود.
هـ) در این قسمت به ذکر مصادر و مطالبى پرداخته شده است که براى مطالعه درباره ابن عربى کمال اهمیّت را داراست: 1 ـ مصادرى که ذکرى از زندگى ابن عربى دارد. 2 ـ مصادرى که در آنها به رد ابن عربى پرداخته شده است. 3 ـ مصادرى که در آنها به دفاع از ابن عربى پرداخته شده است. و آنگاه به فهرستى برمى خوریم از کسانى که فتوا بر مردود بودن ابن عربى داده اند. در این فهرست نام 138 نفر از کسانى که در قرن هفتم و هشتم و نهم مى زیسته اند آمده و فهرست دیگرى از کسانى تنظیم شده است که ابن عربى را تأیید کرده اند. در این فهرست نیز نام 33تن برشمرده شده است.
آنچه یاد شد, بخش اول کتاب است که پیشدرآمد کتاب به حساب مى آید. بخش اصلى, بخش دوم آن است که عنوان الفهرس العام را داراست و از صفحه 163 تا 632 را در برمى گیرد.
درین بخش کتابها به ترتیب حروف الفبا منظم شده است و درباره هر کتاب زیرعنوان همان کتاب توضیحات لازم داده مى شود. این توضیحات شامل موارد ذیل است:
1 ـ موضوع هر کتاب,
2 ـ صحت و یا عدم صحت انتساب کتاب به ابن عربى,
3 ـ وجود عنوانى جز عنوان یاد شده (اگر وجود داشته باشد),
4 ـ اینکه نام این کتاب در کدامیک از مصادر تألیف فهرست آمده است,
5 ـ نسخه هاى شناخته شده در کتابخانه هاى مختلف و اینکه کدام نسخه اهمیّت ویژه اى دارد,
6 ـ ذکر خصوصیات چاپ کتابهاى چاپ شده,
7 ـ چنانچه شرح و یا ترجمه اى از کتاب باشد, ذکر مى شود که براى نمونه به شروح کتاب معروف نصوص اشاره مى کنیم که 122 شرح را برشمرده و به نسخ آنها اشاره شده است.
گفتنى است که چون کتاب در اصل به زبان فرانسه بوده, این فهرست و فهارس قبلى برابر حروف لاتین فهرست و شماره گذارى شده بود و مترجم عربى با زحماتى که متحمل شده این نظام را به الفباى عربى برگردانده است. و براى اینکه امکان مطابقه با اصل کتاب از دست نرود کنار هر رقم موجود رقم آن را در اصل فرانسوى نیز مى آورد. رقم عنوانهاى آمده در این فهرست 994 است و بنابر آنچه در صفحه 79 آمده جمعاً 2917 نسخه را معرفى کرده است.
در پایان کتاب نیز مطالبى زیر عنوان ملحقها اضافه شده است: ملحق الف) رساله هایى که درباره پاره اى از یک کتاب از کتابهاى محى الدین گزارشى دارند. مانند رساله اول که رسالة الدرر الغالیات است و شرحى است درباره نغر معروف ابن عربى: کنا حروفا عالیات لم نقل…
ملحق ب) سندهایى را که درباره پاره اى از نوشته هاى ابن عربى است معرفى کرده که نُه رقم است.
ملحق ج) سلسله سند فرقه ابن عربى را معرفى مى کند که چهار طریق را معرفى کرده است: اسناد فرقه اول به معروف کرخى و از او به على بن موسى ـ ع ـ و از طریق آن حضرت به رسول الله ـ ص ـ رسیده است.
اسناد فرقه دوم به او پس و از او به على بن ابى طالب و رسول الله ـ ص ـ مى رسد و اسناد فرقه سوم و چهارم به خضر. و سرانجام سند دو فرقه نیز معرفى شده است که از طریق قرنوى به محى الدین رسیده و از او گرفته شده است. سرانجام به فهارسى مى رسیم که براى کتاب ترتیب یافته است.
***
این کتاب سالها پیش نوشته شد و پس از انتشار آن فهرستهاى بسیارى براى کتابخانه هاى مختلف در ایران و خارج منتشر شده است که با مراجعه به آنها مى توان مستدرک بسیارى بر کتاب افزود که اگر بیشتر از کار خود مؤلف نباشد, به احتمال فراوان کمتر نیز نخواهد بود و براى تحقیق در کارهاى محیى الدین کارایى زیادى خواهد داشت.
لازم است توضیحات داده شده در مورد خود کتابها بیشتر باشد و راجع به مباحث موجود در هر کتابى توضیح مختصرى داده شود. به عبارت دیگر در تألیف موجود به نسخه شناسى کتابها اهمیت بیشتر داده شده است تا کتابشناسى, که با حفظ و تکمیل آنچه انجام گرفته است قسمت کتابشناسى نیز باید مورد دقّت و تکمیل قرار گیرد, که خود داراى اهمیت بسزایى است.
به علت وضع سیاسى گذشته ارتباط فرهنگى با کشورهاى زیر نفوذ شوروى ناممکن یا مشکل بوده است و اطلاعات بسیار کمى از نسخه هاى موجود در کتابخانه هاى این کشورها داریم. اکنون که ورق در آن دیار برگشته است سزاوار است مراکزى که مى توانند ارتباطات فرهنگى با این کشورها و خصوصاً جمهوریهاى مسلمان شوروى برقرار کنند, به بررسى نسخ موجود در آنها بپردازند و ضمن تبادل امکانات و ارسال افراد متخصص اطلاعات لازم را در اختیار محققین ما بگذارند و در صورت امکان از نسخه هاى مورد نظر میکروفیلمهایى تهیه کنند.
پی نوشت :
1. شرح حال ابن عربى در عموم کتابهاى تراجم آمده است. افزون بر این کتابهاى متعددى نیز در گذشته و حال در شرح حال و افکار او نوشته اند. از آخرین این کتابها کتاب (محیى الدین بن عربى چهره برجسته عرفان اسلامى) تألیف دکتر محسن جهانگیرى است که اولین بار در سال 1359 توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد و اخیراً تجدید چاپ نیز گردیده است. در تحریر مختصر شرح حال ابن عربى درین مقاله از این کتاب استفاده شده است.
2. رک: مؤلفات ابن عربى, ص30.
3. همان, ص32.
4. همان, ص45.
5. همان, ص45.
6. Geschichte der Arabischen litteratur
7. مؤلفات ابن عربى, تألیف الدکتور عثمان یحیى. ترجمه عن القرنسیة الدکتور احمد محمد الطیب. (الطبعة الاولى): دارالصابونى ـ دارالهدایة, 1413).
8. تاکنون چهارده جلد از کتاب الفتوحات المکیة در مصر توسط الهیثة المصریه العامة للکتاب چاپ و منتشر شده است که سیزده جلد آن در بیروت به طریق افست و تجدید چاپ شده است, و بنابر آنچه در یکى از مجله هاى علمى (گویا مجله فرهنگ) از قول محقق کتاب نوشته بود این کتاب متجاوز از سى جلد خواهد بود.
از کتابهاى دیگر که به وسیله همین محقق تحقیق و چاپ شده عبارت است از: 1 ـ جامع الاسرار تألیف حیدر آملى 2 ـ رساله نقد النقود فى معرفة الوجود. این دو کتاب در یک مجلد توسط انستیتو ایران و فرانسه در سال 1347 در تهران چاپ شده و در سال 1368 توسط انتشارات علمى و فرهنگى تجدید چاپ شده است. 3 ـ المقدمات من کتاب نص النصوص فى شرح فصوص الحکم از همان مؤلف که به سال 1352 توسط انستیتوى مذکور منتشر شده و به سال 1367 به وسیله انتشارات طوس تجدید چاپ گردیده است. 4 ـ شرح کتاب التجلیات الالهیه ابن عربى, که نخست در نه شماره از مجله المشرق در بیروت (67 ـ 1966م) منتشر شد و در سال 1367 توسط نشر دانشگاهى تهران در یک مجلد به چاپ رسیده است.

تبلیغات