دیابت یک بیماری های مزمن است که به دلیل نقص در عملکرد انسولین در بدن بوجود می آید. شیوع این بیماری درحال حاضر در جامعه ایران 4 تا 5/4 درصد گزارش شده است که به دلایلی همچون رژیم غذایی ،چاقی و سبک زندگی نامناسب رو به افزایش است و پیامد های منفی مهمی مانند افت کیفیت زندگی در افراد مبتلا را به دنبال دارد . به این منظور تاکنون درمانهای مختلفی برای مقابله با جنبه های زیستی- روانی- اجتماعی بیماری پیشنهاد شده است که نتایج مثبتی را به دنبال داشته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی نظریه انتخاب در افزایش کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع 2 بوده است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهید قدسی مشهد در نیمه اول سال1390 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 40 بیمار بودند که بصورت نمونه گیری هدفمند از بین بیماران دارای پرونده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه (20 بیمار برای گروه آزمایش و20 بیمار برای گروه کنترل) تقسیم شدند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل بوده است. مداخله درمانی نیز در قالب 8 جلسه دو ساعتی گروهی و به صورت هفتگی بر روی بیماران اجرا شده است. برای ارزیابی کیفیت زندگی از "مقیاس فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی" استفاده شد. تحلیل نتایج نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاکی از اثربخشی مداخله مبتنی بر نظریه انتخاب در افزایش کیفیت جسمی، ارتباط اجتماعی و کیفیت کلی زندگی بود اما در کیفیت روانی و محیط زندگی موثر نبود.