شیخ احمد احسایی یکی از شخصیت های برجسته در افکار نو- خرافی در قرن سیزدهم هجری است که با نگارش آثار مختلف خود، تأثیری بسزا در تولید جریان های فکری این دوره از خود برجای گذاشت. انتشار نوشته ها و افکار او در میان علمای ایران، وا کنش های زیادی را همزمان از نوع موافق و مخالف، برانگیخت. افکار شیخ حتی ا گر در روزگار خودش آشکار نشد، زمانی که در اختیار جانشین وی، سید کاظم رشتی افتاد، آشکارتر و سبب منازعات بیشتری میان علما و طبعا مردم شد. بالا گرفتن داستان شیخیه و مخالفان آنها در بسیاری از شهرهای ایران، جریان نزاعی را دامن زد که شدت آن گاه سبب مداخله حکومت هم می شد. تبریز، یکی از شهرهای درگیر با این مسئله بود. گردآوری همه آنچه درباره منازعات فکری شیخی و غیرشیخی در قرن سیزدهم نوشته شده، کاری است که هنوز بخش های زیادی از آن بر جای مانده است، با این حال بسیاری در روشن کردن ابعاد آن کوشیده اند. نگارنده نوشتار پیش رو، بر اساس چند نسخه خطی می کوشد مجادلات مذهبی قرن سیزدهم هجری را با تأ کید بر شهر تبریز، به تصویر کشد.