شناسایی و اولویت بندی راهکارهای بکارگیری لجستیک معکوس با استفاده از رویکرد ترکیبی AHP فازی و TOPSIS فازی (مطالعه موردی: شرکت فولاد مبارکه اصفهان) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-پژوهشی
لجستیک معکوس یکی از موضوعات چالش برانگیز در زنجیره تأمین است. اجرای صحیح لجستیک معکوس در سازمان ها موجب افزایش درآمد، کاهش هزینه های عملیاتی، کاهش هزینه محصولات معیوب و کاهش آلودگی زیست محیطی می گردد. جهت اجرای لجستیک معکوس در سازمان ها موانعی وجود داشته که این موانع چالش هایی را برای مدیران و سیاست گذاران صنایع ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی راهکارهای بکارگیری لجستیک معکوس برای غلبه بر موانع آن در شرکت فولاد مبارکه اصفهان است. جامعه آماری این پژوهش را 30 نفر از متخصصان لجستیک معکوس شرکت فولاد مبارکه تشکیل می دهند. جهت جمع آوری داده ها، ضمن استفاده از ادبیات این حوزه، مصاحبه هایی نیز با متخصصان شرکت فولاد مبارکه صورت پذیرفت و در نهایت 51 مانع (زیرمعیار) شناسایی شدند که به ده دسته؛ مدیریتی، استراتژیک، سازمانی، اقتصادی، قانونی، فنی، زیرساختی، مربوط به دانش، مربوط به سیاست و مربوط به بازار تقسیم شده و 30 راهکار برای بکارگیری لجستیک معکوس در این شرکت نیز شناسایی شد. همچنین از پرسشنامه جهت انجام مقایسات زوجی استفاده شده است. سپس چهارچوبی مبتنی بر AHP فازی جهت وزن دهی موانع به عنوان معیار و TOPSIS فازی جهت اولویت بندی راهکار ها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که راهکار "تخصیص منابع مالی کافی" در رتبه اول و پس از آن راهکار های "تطبیق دادن سیاست ها با فرآیندها" و "درک بازیافت محصولات به عنوان کالاهای منقضی شده" به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. راهکار "تأکید بر قوانین زیست محیطی و مقررات و رویه ها" نیز در رتبه آخر قرار دارد.