فردگرایی پدیده ای برآمده از لیبرالیسم و نظام سرمایه داری است ؛ نظامی که بر پایة رقابت ایجاد شده است که در آن تنها دغدغ ة افراد، رفاه و آسایش، از طریق مصرف کالای بیشتر است. در مطالعات فرهنگی، مصرف تبدیل به موضوعی فرهنگی شده است که جنبة نمادین دارد، به طوری که فرد برای رفع نیاز خود دیگر مصرف نمی کند بلکه با مصرف کردن، میل به نمایش خود دارد و در حقیقت از این طریق هویت خویش را می سازد. از طرف دیگر کلیشه های جنسیتی مربوط به زنان و مردان در جامعه، افراد را به گونه ای متفاوت تعریف می کند، برای مثال زنان را افرادی ضعیف، وابسته، عاطفی و مردان را افرادی قوی، مستقل و جدی نشان می دهد. اما این کلیشه ها در پویانمایی ” باب اسفنجی“ در جهت تشدید فردگرایی تغییر کرده و صفات مختص به زنان و مردان جایشان عوض شده است. مقالة حاضر در صدد است به رابطة بین تغییر کلیشه های جنسیتی در این پویانمایی با لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی و به تبع آن فردگرایی و سرمایه داری بپردازد. بازنمایی تغییر کلیشه ها در این سریال، از وجود رابطه ای نزدیک بین این کلیشه ها و تفکر لیبرالیسم خبر می دهد. از آنجا که سرمایه سالاری از ارکان بلافصل لیبرالیسم است، در نتیجه مصرف گرایی و خودشیفتگی حاصل از آن، دلیل اصلی بازنمایی تغییر کلیشه های جنسیتی در این سریال خواهد بود.