به اعتقاد برخی وحدت گرایی عرفانی با نفی تمایزات انسانی جایی برای شکل گیری مفاهیم «خود» و «دیگری» و رابطه «من - تو»یی که از لوازم تفکر اخلاقی است، باقی نمی گذارد. ازاین رو، موضوع مقاله حاضر چگونگی تکوّن مفاهیم «خود» و «دیگری» با ابتنای بر هستی شناسی وحدت وجودی ابن عربی است و سعی شده تا با روش تحلیلی و بر اساس مبانی عرفانی «وحدت در کثرت»، «مظهریت اسمایی»، «تعدد جهات» و اصل «لاتکرار فی التجلی» نشان داده شود که در نظریه وحدت وجود ابن عربی تمایزات انسانی از بین نمی رود و می توان از رابطه مبتنی بر «من - تو» در ذیل مفاهیم «خود» و «دیگری» سخن گفت که بدین گونه شرط امکان اخلاق تأمین می شود. همچنین، عارف وحدت وجودی هم «خود» را مقدم بر «دیگری» می شناسد و هم «دیگری» را در درون خود می یابد، بدون آنکه دیگری را به خود تقلیل دهد و اصالت و غیریت او را زیر سؤال برد. درضمن، استدلال می شود که قول به وحدت بنیادین انسان ها نه تنها اخلاق را ناممکن نمی سازد؛ بلکه از شروط ضروری آن است.