مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ایدئالیسم
حوزه های تخصصی:
مبحث علم حضوری، در تفکر فلسفی اسلامی بعد از مواجهه جدی آن با فلسفه غرب در قرن بیستم، اهمیت مضاعفی یافت. دلیل اهمیت آن، رویکرد جدیدی می باشد که در حیطه معرفت شناسی، این نوع از علم در اختیار فیلسوفان اسلامی قرار می دهد. با بهره گیری از این علم، برای فیلسوفان اسلامی، هم امکان اثبات اعتبار فلسفه به معنای مابعدالطبیعه فراهم شده است؛ و هم قادر به دفاع از رویکرد رئالیستی در علم شده اند. یکی از اقسام علم حضوری که تا به حال، کمتر مورد توجه اندیشمندان این رشته قرار گرفته، علم حضوری نفس به بدن است. با این وجود، با توجه به مبانی ملاصدرا در علم النفس، باید این قسم از اقسام علم حضوری را از مسلمات فلسفه صدرائی به حساب آورد. در این مقاله، کوشش شده است تا با استفاده از علم حضوری نفس به بدن، امکان اثبات عالم خارج به لحاظ فلسفی، یعنی خروج از ایدئالیسم مطلق، نشان داده شود. بدین منظور، در ابتدا به توضیح و اثبات علم حضوری نفس به بدن در نزد ملاصدرا پرداخته و سپس اقسام ایدئالیسم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته است.
استاد مطهری و نقد ایدئالیسم
حوزه های تخصصی:
از قرن هفدهم در فلسفة غرب تحولی بنیادی در پژوهش فلسفی روی داد و بحث دربارة نحوة شکل گیری شناخت و میزان اعتبار آن محور مسائل فلسفی شد. این تحول در قلمرو فلسفة اسلامی به علت نبود ارتباط میان دو عالم فلسفة اسلامی و غرب با سه قرن تأخیر بازتاب یافت. استاد مطهری به عنوان استاد مبرز فلسفة اسلامی کوشید تا ابتدا با آرای فیلسوفان جدید و معاصر آشنا شود، سپس به نقد و بررسی آن ها بپردازد. یکی از مسائل مورد توجه استاد مسئلة شناخت بود که در آن دو دیدگاه اصلی در برابر هم قرار دارند: یکی رئالیسم که وجود مابازای ادراکات حسی را در خارج می پذیرد و شناخت حسی را کاشف از خارج می داند؛ و دیگری ایده آلیسم ذهنی که منکر این امر است. علامه طباطبایی و استاد مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم با دفاع از مبانی رئالیستی فلسفة اسلامی به نقد ایدئالیسم ذهنی یا اصالت تصور ازیک سو و نقد مبانی ماتریالیسم دیالکتیک ازسوی دیگر می پردازند. دیدگاه استاد مطهری در این کتاب، که در دهة سی نوشته شده است، با آنچه در درس های شرح مبسوط منظومه در دهه پنجاه القا کرده اند قدری تفاوت دارد. ایشان در کتاب نخست ایدئالیسم به معنای اصالت تصور را از حیث انکار واقعیت هم تراز سفسطه می گیرد و فیلسوفان ایدئالیستی چون بارکلی و شوپنهاور را به لحاظ انکار جهان خارج از ظرف ذهن، در کنار سوفسطائیانی چون پروتاگوراس و گرگیاس نام می برد، درحالی که در کتاب دوم تحلیل عمیق تری از مسئلة شناخت و اثبات جهان خارج به دست می دهد. در این مقاله می کوشیم با ارائة تحلیلی جامع از دیدگاه استاد مطهری در باب شناخت و نقد ایشان بر ایدئالیسم، به نقد و بررسی آرای ایشان بپردازیم.
Литературные связи повести А.П. Чехова «Степь» (древнерусские источники, Н.В. Гоголь, В.С. Соловьев) (ارتباطات ادبی در داستان «استپ» آنتون پاولویچ چخوف (منابع روسی باستان: ن.و. گوگول، و.س. سالاویوف))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان نظام مند «استپ» نوشته چخوف، ریشه ای عمیق در ادبیات و فلسفه روسی دارد. برای درک درست معنای اخلاقی و فلسفی این داستان، لازم است منابعی را که چخوف در نوشتن بر آن ها تکیه کرده کشف و تجزیه وتحلیل نمود و پس زمینه فلسفی ای را که فکر اولیه داستان در آن فضا شکل گرفت، بررسی کرد. ازجمله، کشف رمز این عبارت- که از زبان یکی از قهرمانان چخوف بیان می شود- «موجود چیست؟ موجود شیئی خودکفاست که برای ارائه خود احتیاج به شیء دیگری ندارد» به ما این امکان را می دهد چنین نتیجه گیری کنیم که هم منابع روسی باستان، هم آثار ن.و.گوگول، نویسنده «گزیده ای از مکاتبات با دوستان»، و هم و.س. سالاویوف، فیلسوف، شاعر و نویسنده کتاب هایی چون «ایمان، عقل و تجربه»، «اصول معنوی زندگی»، «سه گفتار به یاد داستایوسکی» بر آنتون چخوف تاثیرگذاشتند. معیارهای فلسفی ای که ن.و. گوگول و و.س. سالاویوف در آثار خویش به کار گرفتند، با تفکر ادبی- هنری چخوف همخوانی دارد و وی از این معیارها برای معرفی شخصیت هایش بهره می جوید. دیدگاه های چخوف به مواضع پوزیتیویستی محدود نمی شود و او هم به ایدئالیسم فلسفی و هم به فلسفه دینی توجه نشان می دهد.
همسویی نظریه ی کارکرد صحیح با موضع ضدشکاکانه غزالی در تکیه بر خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
به نظر می رسد اتکایِ غزالی بر خداباوری، جهت خروج از شکاکیت، می تواند یکی از طرق محتمل در مواجهه با مسائلی باشد که به طور سنتی با ماهیت معرفت گره خورده اند. ما پس از بازنویسی موضع غزالی، درمجموع، دو گزینه را برای تفسیر موضع وی ارائه خواهیم داد. در همان ابتدای مقاله، گزینه اول رد می شود. برای دفاع از گزینه ی دوم، به طور مفصل به واکاوی وضع معرفتی خویش در قبال باور های ناظر به جهان خارج خواهیم پرداخت. این واکاوی نشان خواهد داد که برای رهایی از چنبره ی شکاکیت، معرفت شناسان همیشه ناگزیر بوده اند میان سه جفت جریانِ متخاصم «ایدئالیسم، رئالیسم»، «درون گرایی، برون گرایی» و «وظیفه گرایی، اعتمادگرایی»، یکی از دو سوی جریان را بر دیگری ترجیح دهند. همچنین نمایان خواهد شد که چرا نوع خاصی از اعتمادگرایی (نظریه ی کارکرد صحیح) در قبال شکاک، ازموضع امیدوارکننده تری برخوردار است. نکته ی تعیین کننده ی بحث آنجایی است که درمی یابیم تنها در زمینه ای خداباورانه می توان به نحو درخوری بر نظریه ی کارکرد صحیح تکیه کرد. در پایان نیز ضمن پاسخ به دو انتقاد جدی از سوی وحید و بونجور، نشان خواهیم داد که چرا معتقدیم این نظریه با موضع خداباورانه غزالی همسوست.
تأملى انتقادى بر «فهم متعارف» مور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جرج ادوارد مور، فیلسوف برجسته انگلیسى (1873 1958) مکتبى را بسط مى دهد که بر پایه آن تنها به کمک فهم متعارف و تحلیل معانى معمول کلمات، مى توان ادعاها را سنجید و به رغم اظهارات شکاکانه و ایدئالیستى، به امور یقینى دست یافت. وى در آثار خود، تلاش کرده است تا ادله و شواهدى را به نفع فهم متعارف، و بر ضد شکاکیت و ایدئالیسم ارائه دهد. برخى صاحب نظران فلسفه ذهن و فلسفه زبان از دستگاه فلسفى مور که گاه با عنوان «واقع گرایى موافق فهم متعارف» از آن یاد مى شود، حمایت کرده اند؛ چنان که ویلیام. جى. لایکن، فیلسوف معاصر امریکایى کوشیده است تا با پیروى از روش خاص مور در مقابله با شکاکیت، به دفاع از فهم متعارف وى بپردازد. نوشتار حاضر درصدد است تا استدلال هاى مور و لایکن در دفاع از فهم متعارف را مورد سنجش قرار داده و از رهگذر تأمل انتقادى، کاستى هاى آن را تبیین نماید.
بررسی انقلاب کپرنیکی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت برای پاسخ به اشکالات شکاکان و ایدئالیست ها پیشنهاد کرد که در عالم فلسفه، انقلابی کپرنیکی به راه اندازیم و به جای اینکه به دنبال شناختِ مطابق با جهان واقعی (عالم عین) باشیم، به دنبال شناخت واقعیتی باشیم که مطابق ذهن و قوای ادراکی ما ساخته شده باشد. او مدعی شد که تنها راه فرار از شکاکیت و ایدئالیسم همین است که صرفاً به دنبال شناخت واقعیتی باشیم که به ذهن آمده و ذهنی شده است؛ یعنی به شناخت دنیای خودساخته (عینِ ذهنی) بسنده کنیم و تصور ذهنیِ یک شیء را خود شیء (خود واقعیت) در نظر بگیریم. او می پنداشت که اگر انسان به جای «واقعیت مستقل از خود» به دنبال شناختنِ «واقعیت ساخته شده توسط قوای ادراکی خود» باشد، یقینی بودن ادراکاتش تضمین می شود و اعتراض های امثال بارکلی و هیوم پاسخ مناسبی می گیرند. در این مقاله، با بررسی انقلاب کپرنیکی کانت و پیامدهای منطقی آن، نشان داده ایم که فلسفة کانت، به رغم تلاش فراوان و ستودنی او، در دفع شبهات موفق نبوده و نسخه دیگری از شکاکیت است و منطقاً به ایدئالیسم محض می انجامد.
بررسی تحلیلی رویکرد سیاسی-مذهبی بابک و طاهر در رویارویی با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹)
73 - 94
حوزه های تخصصی:
با وجود تنوّع سیاسی مذهبی جنبش های ایرانی علیه خلافت عباسی، پرداختن به گونه شناسی رویکرد سلسله جنبانان چنین جنبش هایی نسبت به خلفا و سلطه ی اعراب دارای اهمیت می باشد. در رویارویی ایرانیان در برابر اعراب، می توان رویکرد های مختلفی را نشان داد. این مقاله با مراجعه به منابع عمدتاً تاریخی با شیوه توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای ضمن بحث از دو رویکرد ایدئالیسم و واقع گرایی، سعی در نشان دادن جلوه و پیامد رویکردهای مذکور در جریان مواجهه ی بابک خرم دین و طاهر ذوالیمینین با خلافت عباسی را دارد. رویکرد بابک خرم دین، علی رغم تداوم و گستردگی جنبش وی، با کاربست نوعی ایدئالیسم، احتمال کم تری برای موفقیت دراز مدت داشت، در حالی که طاهر، با کاربست سیاستی واقع گرایانه، (علی رغم عدول از آن، پیش از مرگ مشکوکش) راه را برای استقلال ایران زمین هموارتر کرد. به بیان دیگر، جنبشی با رویکرد ایدئالیستی، کاربست ایدئولوژی ترکیبی یا غیر اسلامی و پایگاهی توده یی، نسبت به حرکتی واقع گرا با مشروعیتی مذهبی و پایگاهی غیر توده یی، شانس موفقیت کم تری داشت. سؤال اصلی این است که نقاط ضعف جنبش بابک و نقاط قوّت حرکت طاهر در چه بود؟ پاسخ آن را می توان در رویکرد ایدئالیستی و واقع گرایانه جست وجو کرد که این مقاله به تحلیل جلوه ها و پیامدهای آن پرداخته است.
ابعاد روش شناختی اندیشه جوسایا رویس از منظر رویکردهای الهیاتی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
338 - 317
حوزه های تخصصی:
در این مجال نگرش دینی جوسایا رویس [1] (1855-1916) بر اساس برخی جریانات عمده الهیاتی معاصر مثل فلسفه دین تحلیلی، الهیات تحلیلی، الهیات سیتسماتیک و الهیات پسامدرن بررسی و تحلیل می شود. به نظر می رسد که پراگماتیسمِ ماخوذِ از فلسفه کانت، سرچشمه تاریخی مشترک بین اندیشه رویس با فلاسفه دین و الهیات معاصر است. او از عقاید مسیحی به عنوانِ مقدمه ای برای استدلال های خود بهره می برد و از این جهت، رویکرد او با الهیدان های تحلیلی قابلِ مقایسه است. با توجه به منظومه ای از باورهای الهیاتی که با الهام از ایدئالیسم شخص گرایانه شکل گرفته است، اندیشه او نوعی الهیات سیستماتیک محسوب می شود. از سوی دیگر، او همگام با فلاسفه پسامدرن سوژه را برساخته عوامل اجتماعی و فرهنگی می داند و همچنین، در پاسخ به نیازهای زمانه تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه می دهد. با وجود تمام این جنبه های مشترک، اندیشه رویس به خاطرِ استفاده از شهود متافیزیکی - به عنوانِ یک منبع معرفتی مؤثق و واقع نما - از سنت تحلیلی و پسامدرنیسم متمایز می شود.
ایدئالیسم و نقش آن در تکوین نظریه تکامل اجتماعی ماکس وبر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تغییرات و تحولات جوامع انسانی، واقعیت آشکاری است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اجتماعی بوده است. در خصوص روند و خط سیر تغییرات جوامع با رویکرد پویاشناسانه، تاکنون سه الگوی تکاملی، دوری و انحطاطی مطرح شده است. الگوی تکاملی مدعی است که همه یا بخش های بنیادین یک جامعه در گذر زمان، طی گذار از مراحلی رشد و ترقی می کند. نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که موضع ایدئالیستی ماکس وبر، چه نقشی در تکوین نظریه تکامل اجتماعی وی داشته است؟ روش این مطالعه در مقام گردآوری اطلاعات، اسنادی، و در مقام تجزیه و پردازش، توصیفی، تحلیلی و استنباطی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایده ذهن گرایی (ایدئالیسم) سه نقش در تکوین نظریه تکامل اجتماعی وبر داشته است: اول، تکامل اجتماعی به مثابه فرایندی به هم پیوسته از صیرورت و تطور صورت بندی های اجتماعی، بستری فراهم می سازد که در آن، هم انسان ها و هم صورت های اجتماعی به درجاتی از پیشرفت و ترقی دست می یابند؛ دوم، از میان عوامل متعدد تأثیرگذار بر تکامل اجتماعی، نقش باورها و ارزش ها به عنوان عوامل غیرمادی، برجسته تر از سایر عوامل است؛ سوم، امور انسانی نیز همانند امور طبیعی، مشمول اصل علیت اند. بااین حال به تفسیر وبر، علیت در امور انسانی امری احتمالی است.
بررسی و تطبیق مفهوم سولیپسیسم در اندیشه هوسرل و ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
153 - 167
حوزه های تخصصی:
فرد سولیپسیست بر این باور است که «خودِ» درونی اش محور هرگونه تجربه و شناخت است و تنها شناخت او امری قابل اتکاء و اصیل می باشد. از نظر یک سولیپسیست، جهان پیشِ روی سابجکتیویته «من» قرار گرفته است و حقیقت آن بستگی به درک من از آن دارد. در واقع، فروکاستنِ جهان به سابجکتیویته انسان سرآغاز نگرش های مبتنی بر سولیپسیسم است؛ ازاین رو، بیش تر اندیشمندان ریشه آن را غالباً در اندیشه های ایدئالیستی می جویند. به همین دلیل، مسأله و مشکلی است بر سر راه بیش تر فیلسوفانی که تفکرشان رنگ وبوی ایدئالیستی دارد. هوسرل و ویتگنشتاین، دو فیلسوف تأثیرگذار معاصر، به دلیل جنبه های ایدئالیستیِ تفکرشان، همواره با چالش سولیپسیسم روبه رو بوده اند. با توجه به این که این دو فیلسوف دوره های گوناگونی را در حیات فکریِ خود طی کرده اند، برخوردشان با چالش یادشده تفاوت ها و شباهت هایی دارد. در این پژوهش، با بررسی و تحلیل بنیان های فکریِ هر کدام از این فلاسفه، برداشت آن ها از مفهوم سولیپسیسم ژرفکاوی و تطبیق داده شد.
هستی شناسی موسیقی، تبیینی از امکان و چگونگی واقعی بودن اثر موسیقایی
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی اثر موسیقایی یکی از پر اقبال ترین گرایش های معاصر در فلسفه موسیقی شناخته می شود. در سه دهه گذشته، در سنت تحلیلیِ فلسفه موسیقی مباحث هستی شناختی بسیار متنوع و متفاوتی همچون رابطه آثار با اجراها و ویژگی های مرتبط آن ها با نت نوشت اثر، انتزاعی بودن اثر، کشف یا خلق شدن اثر و بسیاری پرسش های چالش برانگیز دیگر مورد توجّه واقع شده است. با این حال شاید محوری ترین پرسش هستی شناختی این باشد که آیا آثار موسیقایی وجود دارند یا نه؟ این مقاله نشان می دهد سه نظریه ایدئالیسم ، نام انگاری و افلاطون گرایی به عنوان پر دامنه ترین نظریه ها در فلسفه تحلیلی موسیقی، علی رغم تمایزهای بسیار، در واقع گرا بودن و صحّه گذاشتن بر وجود اثر موسیقایی اشتراک نظر دارند. در این مقاله به تبیین چگونگی واقع گرا بودن این نظریّه ها و طرح موضع آنها در خصوص این پرسش که آیا اثر موسیقایی وجود دارد یا نه، می پردازیم.
تحقق ظرفیت های رئالیسم فراگیر از برهم آمیزی ایدئالیسم آلمانی و زیبایی شناسی منفی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
29 - 35
حوزه های تخصصی:
در تبیین های متداول از ایدئالیسم، تبعیت از ارزش های مرسوم آن، اهمیت اساسی دارد. تا حدی که نتیجه گیری ها، از پیش مشخص و میزان عمق برای کاوش و جست وجو، از قبل معین است. روش های دستیابی به واقعیتِ دست چین شده و حتی سبکِ نگارش، تنظیم گردیده است. خواننده، در بیم غافلگیر شدن نیست چرا که با تبیین های مرسوم از ایدئالیسم، اشباع شده است. اما در این میان، تکلیف رئالیسم چه می شود؟ این خوانشِ مرسوم از ایدئالیسم و نسبت آن با رئالیسم، تا چه حد قابل اعتنا است؟ آیا اصلا نسبتی میان آنها وجود دارد؟ در این پژوهش، با بهره گیری از روش قیاسی و از مقایسه ی تولد و بلوغ ایدئالیسم در آلمان قرن نوزدهم با پدید آمدن زیبایی شناسی منفی در دل رومانتیسیسم آلمانی، رئالیسم را هم چون برآیندِ دیالکتیکی این دو جریان، مورد مداقه قرار می دهیم. در نهایت، به تبیین ایدئالیسم آلمانی هم چون کلی که در خود، حامل دوگانه انگاری است پرداخته خواهد شد که به فراخور این امر، امکان گسترش ظرفیت های رئالیسم فراهم می شود.
مواجهه نیچه با حقیقت: مقدمه ای بر یک وحدت انگاریِ ایدئالیستیِ پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیچه حقیقت را چه می داند؟ این پرسش پروبلماتیک اصلی مقاله حاضر است که در پرتو آن تلاش شده است تا در چارچوب مقتضیات و محدودیت های این متن،در مقام یک مقاله، مقدمه ای بر طرح برداشتی وحدت انگارانه، ایدئالیستی و پویشی از نیچه عرضه شود. در این راستا، ابتدا در مقام مقدمه به بحران پیش روی هر شکلی از نیچه پژوهی اشاره ای گذرا خواهد شد تا بدین طریق، بتوان امکاناتی را برای صورت بندی ایده اصلی مقاله به دست داد. سپس با تمرکز بر کارکردهای مختلف حقیقت نزد نیچه (به ویژه با ارجاع های متعدد به آثار متاخر او) و مواجهه دوگانه (منفی/ ایجابی یا انتقادی/ جانبدارانه) او با این مفهوم به ترتیب به سه نقد اصلی او به حقیقت، ذیل سه عنوان خواهیم پرداخت: 1- نقد دوجهانیت، 2- نقد ذات گرایی و 3- نقد ثبات گرایی. در نهایت به کمک نتایج حاصل از این مباحث، طرحی ابتدایی از برداشت وحد انگارانه- ایدئالیستی- پویشی از نیچه در انتهای مقاله ترسیم خواهد شد.
رهیافت های مختلف حقوق و روابط بین الملل نسبت به مفهوم منافع ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
161 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشه برانگیزترین موضوعات نظری و از مفاهیم پیچیده و در عین حال اساسی در حیطه نظام حقوق و روابط بین الملل، بحث میان مکاتب مختلف بر سر مفهوم منافع ملی می باشد که از جانب نظریه پردازان و تحلیل گران به منظور تجزیه و تحلیل و بررسی مقاصد، اهداف و الگوهای رفتاری سیاست خارجی کشورها و بازیگران عرصه روابط بین الملل به کار گرفته می شود. متدولوژی این مقاله به بررسی و تحلیل مهم ترین رهیافت ها رئالیسم، نئورئالیسم، ایدئالیسم، مارکسیسم، آنارشیسم، لیبرالیسم و سازه گرایی حول اصطلاح منافع ملی و چارچوب های نظری مهم در خصوص این مفهوم، پرداخته است. در این مقاله سعی بر آن شده تا با ارائه ارزیابی نظری از اصطلاح منافع ملی گامی مهم برای پر کردن شکاف عدم ارزیابی این مفهوم توسط رهیافت های اصلی موجود در حقوق و روابط بین الملل برداشته شود.
کشمکش های گفتمانی رئالیسم و ایدئالیسم در نقاشی ایران معاصر: طرح رویکردی برای مطالعه تاریخ اجتماعی هنر ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمی توان به زندگی نامه نگاری هنرمندان و تاریخ نگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوع شناسانه و سبک شناسانه آثار هنری اکتفا کرد، بلکه باید پرسید چگونه تاریخِ رویدادها شکل می گیرد و سبک ها پدید می آیند؟ چگونه نظام های قدرت فراز و فرود جریان های هنری را جهت می دهند؟ در مقاله حاضر این پرسش دنبال می شود که تقابل ایدئالیسم صاحبان قدرت و رئالیسم حاشیه نشینان قدرت به عنوان تقابل ساختاری به سبک ها و جریان های هنری ایران شکل داده اند؟ البته منظور از رئالیسم بازنمایی واقع نمایانه و طبیعت نمایانه و تقلیل آن به سبک های محدود در تاریخ هنر نیست، بلکه منظور مواجهه تجربی و عملی با جهان است؛ از همین رو در رویارویی با ایدئالیسم قرار دارد که مواجهه استعلایی و نمادی با جهان است. در این مقاله برای مطالعه فراز و فرود جریان های هنری ایران به مطالعه ظهور و گسترش طبقه متوسط و کشمکش های طبقه متوسط جدید و قدیم و هژمونیک شدن ارزش های این طبقات در تاریخ تحولات اجتماعی پرداخته شد. در نهایت پنج دوره پرفرازونشیب تحت عنوان شکل گیری رئالیسم در دوران مشروطه، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم تاریخ گرا و اصالت گرای پهلوی، حیات کوتاه رئالیسم انقلابی، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم مذهبی پس از انقلاب و بازگشت دوباره رئالیسم انتقادی مورد مطالعه قرار گرفت.