مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حقیقت وجود
حوزه های تخصصی:
مسئله اثبات واجب الوجود در فلسفه اسلامی ، فصل ویژه ای را به خود اختصاص می دهد و در این میان، برهان صدیقین از براهین پرسابقه و مشهور به شمار می رود.
در تاریخ فلسفه اسلامی تقریرهای متفاوتی از این برهان به چشم می خورد که هر یک دارای نقاط قوت خاصی می باشد. این نوشتار به بیان تقریر این برهان در نظام فلسفی ابن سینا و ملاصدرا اشاره دارد و به تبیین تفاوتها و پیامدهای آنها، همت می گمارد. بیان علامه طباطبایی از برهان صدیقین از خلاصه ترین بیانات است که البته همانگونه که در این مقاله خواهد آمد، ریشه و مبنای این تقریر ، به خوبی در تبیین سینوی و صدرایی برهان مشهود است.
از آنجا که این برهان در عرصه روایات نیز مورد توجه واقع شده، نگارنده از نظرگاه روایات نیز به روشن ساختن این تفاوتها پرداخته است.
برهان صدیقین و تاملی در نقد ملاصدرا بر تقریر ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اثبات وجود خداوند، همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این راستا، براهین متعددی ارایه شده که یکی از مهمترین آنها برهان صدیقین است. در این برهان، از طریق شناخت وجود، به واجب رسیده میشود؛ در حالیکه در براهین دیگر، اثبات وجود حقتعالی بدین صورت ممکن نیست. سنگبنای این برهان را ابنسینا بنا نهاد و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا بهترین تقریر را از آن ارایه دهند. این مقاله ضمن تبیین تقریرات ابن سینا و شیخ اشراق و بیان اشکالات وارد بر آنها به نقد نظر ملاصدرا درباره دو برهان مذکور میپردازد.
تشکیک در «تشکیک وجود» حکمت صدرایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از پایه هاى حکمت متعالیه صدرایى مسئله «تشکیک وجود» است که بنابر آن، «حقیقت وجود» حقیقتى یکگونه و واقعیتى یگانه مى باشد که مراتب متفاوتى دارد؛ به گونه اى که مابه الامتیاز در آنها، عین مابه الاشتراک است. به نظر ما، این دیدگاه گرچه نسبت به دیدگاه مشّاییان از امتیازاتى برخوردار است، امّا هم اصل مدّعا و هم ادلّه آن کاستى هاى فراوانى دارد که پذیرش آن را ناممکن مى سازد. در مقاله حاضر، به شش مورد از کاستى هاى مربوط به اصل مدّعا پرداخته شده است.
حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، مسئله نسبت ذهن و عین ـ و ملاک واقع نمایى آن ـ در مکاتب مختلف فلسفى مطرح بوده است. افلاطون واقع نمایىِ ذهن را براساس «وجود عینى مُثُل، وجود پیشینى نفس، و تذکّرى بودن معرفت» تبیین کرد. ارسطو نیز وحدت ذهن و عین را در «صور مجرّد» جست وجو نمود. در جهان اسلام، «تمایز وجود و ماهیت» باعث شد تا تقرّر ماهوى بیش از پیش برجسته گردد و معضل وجود ذهنى جدّى تر پیگیرى شود. ابن سینا بر این اساس بود که «خدا و عقل فعّال» را به عنوان موجوداتِ مجرّد، ضامن این حاکویت دانست.
نویسندگان این مقاله تلاش مىکنند نشان دهند ملّاصدرا، بهتر از پیشینیان خود، به این مسئله پرداخته است. او ثنویت ذهن و عین را با استفاده از «اصالت وجود، اصل تشکیک در حقیقت وجود، اصل تعلّق جعل به وجود، قیام صدورى صور علمیه به نفس و حرکت اشتدادى نفس»، به وحدت مى رساند. او با استفاده از این اصول، هر دو ساحت ذهن و عین را در حقیقت عینیه واحده وجود به وحدت مى رساند. تعبیر وى از وجود ذهنى در مرتبه وحدت تشکیکى وجود «وجود ظلّى»، و در مرتبه وحدت شخصى وجود «ظهور ظلّى» است.
تشکیک در «تشکیک در تشکیک وجود حکمت صدرایى»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از شاهکارهاى مهمّ ملّاصدرا اثبات حقیقت واحده مشکّکه «وجود» است. به قول بعضى از بزرگان، دو مسئله «اصالت وجود» و «مراتب تشکیکى وجود» دو بال اصلى حکمت متعالیه صدرایى را تشکیل مى دهند. بنابراین، نقد هریک از این دو مسئله به منزله قطع یکى از دو بال حکمت متعالیه است. از اینجا مى توان به اهمیت مسئله تشکیک وجود پى برد.
نوشتار حاضر نقد و بررسى مقاله اى است که با عنوان «تشکیک در تشکیک وجود حکمت صدرایى» در شماره 29 معرفت فلسفى چاپ شده، و نگارنده درصدد دفاع از تشکیک وجود صدرایى، و پاسخ به اشکالات وارده است.
نقد و بررسی مهمترین تقریرهای برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راههای رسیدن به خدا فراوان است، چرا که «او» دارای کمالات و جهات بینهایت است. هر کسی هم راه و روشی دارد که از آن بسوی خدا روی میآورد. ربانیین، صدیقین و سالکین از یک حقیقت سخن میگویند، منتها بزبانها، واژگان، براهین و دلایل مختلف. بلحاظ استحکام و اتقان، شریفترین همه براهین اثبات وجود خدا، برهانی است که در آن حد وسط، چیزی جز خود او نباشد و در نتیجه مقصد و مقصود یکی باشد، این همان راه و روش صدیقین است که با خود واجب بر واجب استدلال و استشهاد میکنند. ویژگی منحصر بفرد «برهان صدیقین» در اینست که در آن چیزی برای اثبات ذات واجب الوجود، واسطه قرار نگرفته است. اصطلاح برهان صدیقین را نخستین بار ابنسینا بکار برد، لیکن این صدرالمتالهین (ره) بود که بر اساس مبانی و اصول حکمت متعالیه آنرا بنحو ابتکاری و بمحکمترین صورت تبیین نمود. تقریر و تبیین صدرا از جهاتی بر تقریر ابن سینا و دیگران امتیاز و برتری دارد. این برهان بعد از ملاصدرا بصورتهای گوناگون تقریر و ارائه شده، ولی بنظر نگارنده، بلحاظ مقدمات فلسفی تقریر حیکم سبزواری کوتاهترین طرح، و تقریر علامه طباطبایی بلحاظ نظر به واقعیت عینی و بینیاز بودن از مقدمات فلسفی، مستقیمترین است. تقاریر معروف به براهین اهل معرفت و کلام، دارای اشکالات صوری و محتوایند، و غالب مباحث اینها بازگشت به اصول، مبانی و نتایج بوعلی و شیخ اشراق است. این تقاریر تحولی اساسی در ارائه برهان برای اثبات واجب الوجود ایجاد نکردند. بنابرین، تقریر خود صدرالمتألهین رساترین، محکمترین و بیعیبترین برهان در اثبات وجود خداوند است. در این مقاله دو کار صورت گرفته است: 1ـ مطالعه، تحقیق و بررسی تقاریر مختلف برهان صدیقین. 2ـ مقایسه، تطبیق و نقد و بررسی آنها از جهت استحکام،رسا بودن و اثبات ذات و اجب الوجود و صفات او.
شهود عرفانى ملاک حقیقى بودن وجود در برهان صدیقین سینوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه خداباور همواره کوشیده اند استدلالى بر وجود خدا اقامه کنند که تا حد ممکن از مقدمات فلسفى برى باشد و بدون نیاز به مخلوقات، از خود «حقیقت وجود» بر وجود حق گواه گیرند. بنابراین نخستین بار ابن سینا خود را به منزله مُبدِع و پیشگام این مسئله معرفى کرد و با قیاسى «شبه برهانى»، از حال «وجود» که اقتضا دارد واجبى داشته باشد، بر «وجود خدا» استدلال کرد و آن را «برهان صدیقین» نامید؛ اما ملّاصدرا بر این برهان اشکال کرده که از راه «مفهوم وجود» بر وجود خدا اقامه دلیل شده است، و به همین دلیل آن را شبیه به صدیقین نامید.
ما ضمن اینکه از زبان برخى فلاسفه تبیین مىکنیم که این برهان صدیقین است، از طریق برهان شهودى و قرین به وجودى ابن سینا، روشن مى سازیم که ابن سینا با یک تیر دو نشان زده است؛ یعنى هم برهان عقلى اش را هدف رفته و هم به طریق شهودى، به حقیقت عینى وجود دست یافته است.
پژوهشی در تقریرات ابن سینا از برهان صدیقین و تأثیرگذاری آن بر سایر تقریرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین اولین بار توسط ابن سینا با ملاک «واسطه قرار ندادن غیر وجود در اثبات واجب الوجود» مطرح شد و سپس تقریرهای گوناگونی از آن ارائه گشت. با تقویت ملاک های ارائه شده در مکاتب متأخر درباره روش یکی از تقریرات بوعلی اشکالی مطرح شده است؛ اما پس از تحلیل براهین به مقدمات و بررسی تقریرات شیخ، از لحاظ منطقی (صورت برهان) و فلسفی (ماده برهان) و با توجه به «جنبه برهانی» و «جنبه صدیقین» هر تقریر، «صدیقین بودن» برهان آوری وی ثابت میشود. در این پژوهش تقریرات مختلف ابن سینا از برهان صدیقین از جنبه های «برهانی» و «صدیقین» ارزشیابی گشته و نقدهایی که به آن تقریرات شده، بررسی میشود.
حقیقت وجود و ظهورات آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه از «موجود» بحث مى کند؛ موجود معمولاً به وجود و ماهیت تحلیل مى شود. فیلسوفان، با تأمّل در وجود و ماهیت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباین دانسته اند؛ ولى حکماى متعالى به تشکیک در وجود روى آورده، و تباین در وجودها را نفى کرده اند. از سوى دیگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند.
ملّاصدرا، با تأمّل ژرف تر، کثرت وجود را به مظاهر حقیقت وجود برگردانده و حقیقت وجود را که همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، یک واحد شخصى دانسته است. از این رو، کثرت تشکیکى را به وجودهاى معلولى برگردانده که مظاهر آن حقیقت اند و بین حقیقت وجود و مظاهر او تشکیک نیست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت که حقیقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اویند، از سه راه قابل اثبات است: اوّل از راه بى نهایت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عین الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعریف تشکیک و خاصیت واجب بالذّات. بنابراین، فلسفه ملّاصدرا که از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسیده، وجودات متکثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.
در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
موانع حکم پذیرى حقیقت هستى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش تر در مقاله «حکم ناپذیرى وجود» با براهینى اثبات کردیم که هستى (به معناى مطلق واقعیت)، حکم پذیر نیست، و ممکن نیست که حکمى داشته باشد؛ بنابراین نمى توان موضوع فلسفه اولى را هستى (به معناى مطلق واقعیت با تعابیر گوناگونش) قرار داد. اینک در این مقاله که در امتداد و ادامه همان مقاله است. در تلاشیم تا موانعى را که از حکم پذیرى هستى و موضوع فلسفه شدن آن جلوگیرى مى کنند، روشن سازیم. در مجموع چهار مانع را در این مقاله بیان کرده ایم که عبارت اند از: 1. کثرت ناپذیرى وجود، 2. امتناع عروض بر حقیقت هستى، 3. امتناع عروض «واجب بالذات» و «ممتنع بالذات» بر هستى، 4. بى مرزى حقیقت هستى. هدف این پژوهش پیش رو این است که با ارائه موانع حکم پذیرى هستى (به معناى مطلق واقعیت) روشن سازیم که موضوع فلسفه اولى، هستى (به معناى مطلق واقعیت با تعابیر گوناگونش) نیست.
تبیین تقریرات ابداعی حکیم سبزواری در برهان صدّیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اثبات وجود حق تعالی براهین تجربی و عقلی مختلفی از دیرباز تاکنون ارائه شده و یکی از مهم ترین دلایل عقلی در این زمینه «برهان صدّیقین» است. از برهان صدّیقین تقریرهای مختلفی موجود است که چهار تقریر از این تقریرها از ابداعات حاج ملاهادی سبزواری است. ایشان در آثارش این تقریرها را به صورت پراکنده بیان کرده که به طور خلاصه بدین گونه هستند: 1. حقیقت مرسله وجود که اصیل است به هیچ وجه عدم را قبول نمی کند. لذا واجب الوجود بالذات است، چون هیچ نقیضی، نقیض خود را قبول نمی کند. 2. حقیقت اصیل وجود، ممکن نیست زیرا درصورت امکانِ حقیقت وجود، خلف لازم می آید به دلیل آن که غیر از این حقیقت، حقیقت دیگری نیست تا به آن متعلق باشد. 3. حقیقت (مرتبه ای از مراتب وجود) یا واجب است یا ممکنِ به امکان فقری است که جهت دوری از دور و تسلسل حتماً باید مستلزم واجب باشد. 4. حقیقت اصیل وجود یا واجب است یا ممکن به امکان فقری است که آن نیز متعلق به واجب بوده و مستلزم اوست. این نوشتار به بیان این چهار دلیل پرداخته و دلیل ابداعی بودن آنها را بیان می کند و اشکالات وارده به بعضی از آن ها را مورد بررسی قرار می دهد.
برهان صدیقین به تقریر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله برهان های اقامه شده بر وجود خدا برهان صدیقین است. امتیاز این برهان بر سایر برهان ها آن است که در آن از هیچ یک از مخلوقات خدا برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است.
تقریر ملاصدرا و تقریر علامه طباطبایی دو تقریر از این برهان است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو تقریر، برخلاف تفاوت ظاهری و برخلاف تلقی مشهور، در اصل تفاوتی ندارند و هر دو، بعد از قبول اصالت وجود، چیزی جز تأمل در حقیقت وجود، که وجودش به ضرورت ازلی موجود و بنابراین واجب الوجود است، نیستند. در ضمن، در مقاله نشان داده شده است که تقریر علامه طباطبایی مبتنی بر اصالت وجود است، نه اصالت واقعیت. هم چنین، هیچ کدام از دو تقریر، در واقع، برهان نیست (چون در آن ها حد وسطی وجود ندارد). برهان صدیقین صرفاً بیانی است از بداهت وجود خدا.
تقریر آقا علی حکیم از برهان صدیقین در اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آقا علی حکیم در رساله ای که در ضمن حاشیه بر اسفار در اثبات خدا نگاشته است برهان صدیقینی در اثبات خدا تقریر کرد که آن را در عالم اسلام و میان اصحاب حکمت متعالیه، برهانی ابتکاری و منحصر به فرد خواند. وی با لحاظ اعتبارات چهارگانه از حقیقت وجود به تقریر برهان صدیقین پرداخت. نزد وی، اگر حقیقت وجود 1. من حیث هی هی؛ 2. بشرط اطلاق؛ 3. بشرط تجرد؛ 4. صرف الوجود اعتبار کنیم، می توانیم به اثبات خدا برسیم زیرا حقیقت وجود را با هر گونه از این نوع چهار اعتبار که لحاظ کنیم مبدئی برای آن نمی توان اعتبار و لحاظ کرد چراکه مستلزم دور و تسلسل است و وجودی که مبدأ نداشته باشد فقط خداست. ما در ضمن تقریر برهان وی، به این مسئله پرداختیم که برهان وی با کدام یک از این اعتبارت از حقیقت وجود تمام و با کدام یک ناتمام است.
یکسانی حقیقت وجود و واجب الوجود از نظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
ملاصدرا، مانند دیگر فیلسوفان، حقیقت وجود یا «وجود بما هو وجود» را موضوع فلسفه می داند. حقیقتِ وجود متن و واقعیت خارجی است، که ملاصدرا اصالت آن را ثابت می کند. وی در جای جای فلسفه خود خصوصیاتی برای این حقیقت ذکر می کند و بنیان مباحث فلسفی را بر آن بنا می نهد. نکته قابل توجه آن است که با مقایسه این خصوصیات با ویژگی های واجب الوجود، مشخص می شود که مراد ملاصدرا از حقیقت وجود همان واجب الوجود است. بر این اساس، درست است که موضوع فلسفه موجود بما هو وجود یا همان حقیقت وجود است ولی با توجه به خصوصیات واجب و یکسانی آن با حقیقت وجود، می توان پی برد تمامی بحث های فلسفه صدرا، در حقیقت، حول واجب الوجود است و گویا وجودی غیر از این وجود تحقق ندارد و سایر موجودات به واسطه حقیقت وجود محقق هستند.
بررسى برهان صدیقین صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معیار برهان صدیقین از نگاه صدرالمتألهین این است که از اصل وجود آغاز شود. چیزى غیر از واجب تعالى اصل وجود نیست. بنابراین در این برهان استدلال از ذات به ذات صورت مى گیرد. گرچه ظاهر این تعبیر مصادره به مطلوب است، در واقع چنین نیست؛ زیرا پس از نظر به اصل وجود مى فهمیم که اصل وجود با واجب یکى است و استدلال از ذات به ذات صورت گرفته است؛ نه اینکه از قبل، وجود واجب مفروض باشد تا مستلزم تناقض و مصادره گردد. این استدلال، برهان «لمّ» نیست، چون واجب علت و سببى ندارد تا مشمول ملاک این گونه براهین شود. این در صورتى است که معیار «لمّیت» را علیت خارجى بدانیم. ازاین رو مى توان آن را برهان شبه «لمّ» دانست؛ از این جهت که افاده یقین مى کند. همچنین مى توان از راه تعمیم برهان «لمّى» به علیت هاى تحلیلى، این برهان را نیز «لمّى» دانست و ازآنجاکه علیت تحلیلى نیز علیت حقیقى است، «لمّ» بودن آن نیز حقیقى خواهد بود.
اثبات شاکله وجودشناسی صدرایی با شالوده خداشناسی در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یکی از منابع اصلی شالوده فکری فلسفی ملاصدرا یافت و بررسی شده است. شاکله وجودشناسی صدرالمتألهین بر مبانی بساطت، وحدت حقه حقیقیه، سریان وجودی و... استوار است و مطابقت بسیاری با بیانات حضرت علی(ع) در وصف خداوند متعال در نهج البلاغه مانند مطلقیت، وحدت غیرعددی، دوگانه و منفصل نبودن خداوند از موجودات و... دارد؛ به گونه ای که الهیات حضرت علی(ع) یکی از ارکان اصلی شاکله عقل شیعی و اساس و بنیان وجودشناسی ملاصدرا است؛ ازاین رو، ساختار معنایی و محتوایی این دو نظام الهیاتی – خداشناسی حضرت علی(ع) و وجودشناسی ملاصدرا – هم به لحاظ ویژگی ها و خصایص و هم به لحاظ اصول و مبانی تحلیل و بررسی شده اند. از این بررسی و پژوهش، نتیجه ای سودمند و چشمگیر حاصل شده و آن اینکه بیشتر تفکرات فلاسفه اسلامی خصوصاً صدرا برگرفته از کلام معصوم(ع) است و این نشان دهنده اصالت هویتی فلسفه ملاصدرا و غیریونانی بودن آن است.
معناشناسی «وجود» در فلسفه سهروردی (تأملی در نظریه اصالت ماهیت سهروردی از منظری سمانتیکی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
85 - 107
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی معناشناسانه برای کشف معنایی است که سهروردی از لفظ «وجود» درمی یافته است، تا از این رهگذر بخشی از ریشه های باور به «اعتباریّت وجود» شناخته شود و با روشن شدن ماهیت اعتقاد به «اصالت ماهیت» مرزهای افتراق آن با «اصالت وجود» نمایان گردد. در این مقاله پس از تحریر دلایل شش گانه سهروردی بر اعتباریت وجود، به تحلیل آن دلایل پرداخته و نشان داده ایم سهروردی وجود را «مفهومی ذهنی» و «وصفی عرضی» می فهمیده و لازمه منطقی چنین فهمی، حکم به اعتباریت وجود است. سپس آشکار ساخته ایم که امر اصیل در فلسفه سهروردی «ماهیت محقق خارجی» است. اما ابن سینا و ملاصدرا نیز با اعتباریت چنان وجودی و عینیت چنین ماهیتی مخالف نیستند. پس نزاع اصالت وجود یا ماهیت بر سر چیست؟ پاسخ این است که ما در ذهن دو مفهوم داریم: ماهیت، که موضوع هلیات بسیط است؛ و وجود، که محمول آن ها می باشد. مسئله اصالت این است که آن چه در متن واقع است فرد بالذات کدام یک از این دو است؟ سهروردی می گوید: ماهیت، اصالت وجودی ها می گویند: وجود. هم چنین به روش معناشناسانه نشان داده ایم که منظور سهروردی از «وجود صرف»، واقعیت تجردی است که با اصالت ماهیت سازگار است. به این ترتیب، اتهام تناقض گویی که ملاصدرا بر او وارد می سازد، رفع خواهد شد.
معرفت شناسیِ حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه ملاصدرا نه مفهوم وجود مشایی و نه نور ماهویِ اشراقی، بلکه حقیقت وجود، مبنای تمام مسائل فلسفی است. لذا با این نگاه، ملاصدرا با تفکیک بین مبدأئیت مفهومی و مبدأئیت مصداقی وجود، بر جایگاه هستی بخشی و معرفت بخشی حقیقت وجود تأکید می کند. بنابراین این سؤال مطرح می شود که حقیقت وجود به عنوان مبدأ التحقق و مبدأ المعرفه، چگونه شناخته می شود؟ با کاوش در آثار ملاصدرا به این نتیجه رسیدیم که ملاصدرا به اندازه بعد هستی شناختی، به بعد معرفت شناختیِ حقیقت وجود اهمیت نداده است، ولی برای شناخت حقیقت وجود دو پاسخ ارائه داده است: شناخت از طریق ماهیت که یک شناخت مفهومی و حصولی است و شناخت از طریق شهود و علم حضوری. در این مقاله تلاش می شود با رویکرد تحلیلی، این دو پاسخ مطرح و مورد واکاوی قرار بگیرد و این پرسش نیز بررسی می شود که علم حضوری به حقیقت وجود چه قسمی از اقسام علم حضوری است؟و اساساً مصداق حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا چیست؟
براهین سه گانه محقق خفری بر اثبات وجود خداوند و ارزیابی اشکالات صدرالمتألهین بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
549 - 563
حوزه های تخصصی:
محقق خفری از زمره فیلسوفانی بود که چندین برهان بر اثبات خداوند اقامه کرد و این براهین را دارای ویژگی های براهین صدیقین دانست. در این براهین با استفاده از اموری همچون حقیقت وجود و مجموعه موجودات، واجب الوجود اثبات شده است. ملاصدرا این براهین را ناتمام می داند، زیرا به عقیده وی میان فرد و طبیعت خلط صورت گرفته یا از راه وجود مجموعه موجودات استدلال شکل گرفته است، در حالی که تنها افراد مجموعه دارای وجود حقیقی هستند. در مقاله حاضر براهین خفری را به تفصیل تقریر و تبیین می کنیم و اشکال های ملاصدرا بر آن، ارزیابی قرار خواهد شد. نتیجه اینکه براهین خفری درست است و اشکالات ملاصدرا بر آن وارد نیست.