مبانی انسان شناختی اخلاق در اندیشه شیخ مفید (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
انسان شناسی اخلاق یکی از موضوعات جدید و میان رشته ای است که به تبیین اخلاق بر پایه مبانی انسان شناختی و رابطه میان آن دو می پردازد. متکلمان اسلامی از گذشته تا کنون، در تبیین رابطه انسان شناسی و اخلاق، تلاش هایی درخور انجام داده اند. شوربختانه امروزه این تلاش ها، در معرض فراموشی قرار گرفته است و در نتیجه، هر روز بیش از پیش، شاهد گسترش اخلاق سکولار در جوامع اسلامی با رویکرد انسان شناختی تجربی هستیم. بر همین اساس، نویسندگان در پژوهش حاضر بر آن شدند تا با روش توصیفی- تحلیلی به بازخوانی آرای شیخ مفید، یکی از متکلمان برجسته شیعه، در تبیین رابطه انسان شناسی و اخلاق بپردازند. براساس پژوهش انجام شده، برخی از مهم ترین آراء ایشان در این باره عبارتند از: دو ساحتی بودن انسان، حادث و فانی بودن نفس، نفی جبر و اثبات أمر بین الأمرین، حسن و قبح عقلی افعال، قبح تکلیف ما لایطاق، تقدم استطاعت بر فعل و ملاک بودن نیّت برای ارزش گذاری فعل اخلاقی.Anthropological Principles of Ethics in Shaykh Mufīd's Thought
Anthropology of ethics is one of the new and interdisciplinary topics, which explains ethics based on anthropological principles and the relationship between the two. From the past up to the present, Islamic theologians have made considerable efforts in elucidating the relationship between anthropology and ethics. Unfortunately, today these efforts have been forgotten and as a result, we are witnessing day by day the increasing spread of secular ethics in Islamic societies with an experimental anthropological approach. Accordingly, using a descriptive-analytical method, the authors of the present research decided to reappraise the opinions of Shaykh Mufīd, one of the prominent Shi'ite theologians, in explaining the relationship between anthropology and ethics. Based on the research done, some of his most important opinions in this regard are: the two-dimensionality of man, the accidental and mortal nature of the soul, the negation of predestination and the proof of the intermediate position (amr-i bayn al-amrayn), the rational good and evil of actions, the evil of imposing an impossible task (taklīf-i mā lā yaṭāq), the precedence of capability over action, and the intention as a criterion for valuing an ethical act.