مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ژئواستراتژی
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز که به جهت موقعیت جغرافیایی و شرایط مکانی از گذشته های تاریخی دارای اهمیت استراتژیک بوده و با وجودی که در دوره جنگ سرد، در حاکمیت اتحاد شوروی قرار داشت، ولی به جهت واقع شدن در منطقه برخورد دو قلمرو ژئواستراتژیک و دو پیمان نظامی ناتو و ورشو، از اهمیت ژئواستراتژیک برخوردار بود که در نهایت پس از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، آرام آرام از حیطه نفوذ روسیه خارج و در محدوده منافع حیاتی ایالات متحده قرار گرفته است. به همین سبب ایالات متحده به دنبال منافع خود وارد منطقه حیات خلوت (خارج نزدیک) روسیه شده و سبب نگرانی امنیت ملی روسیه گردیده است. هر یک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به دنبال کسب منافع بیشتر یا رفع نگرانیهای امنیتی خود، منطقه را با بحران مواجه کرده اند. بحرانهای سرزمینی، قومی، سیاسی و اقتصادی پدید آمده ناشی از فروپاشی شوروی از آغاز دهه 90 قرن بیستم که هنوز هم حل نشدهباقی مانده و توسعه و تحول منطقه را به تاخیر انداخته اند، به بحرانی تر شدن منطقه منجر شده اند. از آنجا که منافع بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اغلب با یکدیگر در تضاد است آنها رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند و به بحرانی تر شدن منطقه دامن زده اند. به همین سبب منطقه قفقاز با وجود توانهای منابع طبیعی سرشار(از جمله نفت و گاز) تواناییها و زیر ساختهای اقتصادی مناسب و جمعیت فعال و نیروی انسانی آموزش دیده که لازمه توسعه همه جانبه یک منطقه است، با بحران های چندی روبروست. در این مقاله حضور ایالات متحده در ارتباط با متغیر نفت و عوامل استراتژیکی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. ایالات متحده با ادامه دکترین مهار و محصورسازی مربوط به دوره جنگ سرد این بار نه اتحاد شوروی (که دیگر حیات سیاسی آن پایان یافته)، بلکه به محصورسازی روسیه به عنوان ابرقدرت اتمی و غیر قابل کنترل اقدام کرده است که نحوه دستیابی به این استراتژی و تاکتیکهای آن مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.سوالات اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ایالات متحده برای مهار و محصورسازی روسیه در قفقاز حضور یافته است؟ آیا یافتن جایگزین و تنوع بخشی به منابع نفتی وارداتی سبب حضور ایالات متحده در این منطقه شده است؟ آیا ایالات متحده به دنبال اهداف استراتژیک در منطقه حضور یافته است و تحولات منطقه از جمله انقلابهای به اصطلاح رنگین چه رابطه ای با حضور ایالات متحده دارد و آیا این تحولات در راستای اهداف استراتژیک آن صورت گرفته است؟ برای پاسخ به این سوالها این پژوهش در پی یافتن رابطه بین متغییر نفت و امنیت در قفقاز است و فرض بر این است که ایالات متحده هم اهداف استراتژیک و هم اهداف اقتصادی را در منطقه دنبال می کند که از نظر تحلیل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قابل بررسی است
تحلیل جایگاه ژئواکونومیک ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز روز افزون به انرژی بویژه از سوی کشورهای تازه صنعتی شده شرق و جنوب آسیا، رقیبان جدیدی را برای مصرف کننده های سنتی ایجاد کرده و رقابت، تلاش و تقلا برای استخراج، بهره برداری و انتقال انرژی و مسیرهای پیشنهادی، مسایل جدیدی را در مباحث ژئوپلیتیک گشوده است. بدین ترتیب افزایش بی سابقه تقاضای جهانی برای انرژی، دوران جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیک بر محور مسایل اقتصادی بویژه انرژی در انتظار است تا قدرتها و کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده آن بتوانند ساختار جدیدی از مناسبات و روابط چند جانبه را طراحی کرده و ادامه حیات دهند.قرار گرفتن ایران بین دو حوزه بسیار مهم دریای خزر و خلیج فارس، اهمیت ژئوپلیتیکی، استراتژیکی و ژئواکونومیکی خاصی به ایران بخشیده است.این نقش در زمینه های سیاسی و به لحاظ جغرافیایی و انتقال انرژی می تواند نقشی بی بدیل باشد، حال آنکه به رغم داشتن توانایی های ساختاری ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، ایران از نفوذ ژئوپلیتیکی مناسبی در تعاملات منطقه ای و جهانی برخوردار نمی باشد. از این رو این تحقیق درصدد است جایگاه ژئواکونومیک ایران را در منطقه مورد نقد و ارزیابی قرار دهد
دانشواژه ژئوپولیتیک و ژئو استراتژی در دنیای اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم ژئوپولیتیک که در زبان فارسی از آن به عنوان سیاست جغرافیایی یاد می شود به عنوان دانشی که از بطن علوم جغرافیایی و سیاست برخاسته، مسیری طولانی داشته است . در این نوشتار تلاش شده است تا از گذشته تاکنون این دانش را درسه مقطع تاریخی مورد مطالعه قرارداده و سپس از دل آن ژئو استراتژی های گوناگون استخراج گردد . این سه دوره را ژئوپولیتیک کلاسیک، نوین و فضایی نامیده ایم. در دوره کلاسیک مفاهیم بنیادین آن همچون مفهوم ژئوپولیتیک و نظریه های جهانی، در دوره نوین تاثیر قدرت یکپارچه شده آمریکایی و ویژگی های نوین آن و در مقطع فضایی شدن ژئوپولیتیک ضمن تعریف جدید به مفاهیمی همچون جامعه شبکه ای، زمان نگاری، قدرت اطلاعاتی، دموکراسی الکترونیک و شهروند جهانی پرداخته ایم. در مجموع به نقش استراتژی در این سه فضا پرداخته و از مجموع این استراتژی ها الگویی در خصوص شرایط ژئوپولیتیک ایران بدست داده می شود. این مطالعه از طریق مطالعه ای هدفمند و روشمند (علمی) تعقیب شده و روش ارائه شده روشی توصیفی تبیینی است. نتیجه این بحث توجه دادن به شرایط جدید بوجود آمده در حوزه جهان است که بیشترین تاثیر را در بازسازی جهانی فعلی، ابزارهای الکترونیک همچون ابر شاهراه های اطلاعاتی و جریان جهانی اطلاعات داشته است .
بنیان های ژئوپلیتیک ایالات متحده در نظام متحول شونده پسا جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره جنگ سرد، قلمرو وابسته به تجارت جهانی دریایی و قدرت قاره ای اوراسیا مهمترین قلمروهای ژئواستراتژیک بودند، اما امروزه نقشه ژئوپلیتیک نظام جهانی در حال گذار، با نقشه قبلی آن متفاوت است. چهار منطقه از مناطق دهگانه ژئوپلیتیک در قلمرو دریایی قرار دارند. در نظام در حال گذار، هنوز قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک تثبیت نشده اند. انطباق قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک، تجزیه قلمروهای ژئواستراتژیک و ترکیب قلمروهای ژئوپلیتیک، از پیامدهای نظام استراتژیک پسا جنگ سرد است که به احتمال زیاد در آن حداقل پنج قلمرو ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک خواهیم داشت.نظام ژئواستراتژیک مبین این نکته اساسی است که کسب قدرت، جوهر تمام پارادیم های ژئوپلیتیک سنتی تا انتقادی است. از پارادیم ژئوپلیتیک سنتی برخاسته از سنت ارتدوکس تا ژئوپلیتیک نئولیبرال در نظام پسا چنگ سرد، این اصل همواره، رویکرد غالب جهت گیری های ژئوپلیتیک قدرت های هژمون بوده است. در دوره گذار نظام جهانی، ایالات متحده در تلاش است تا استراتژی و کدهای ژئوپلیتیک، قلمروهای مختلف را در راستای منافع جهانی خود تعریف نماید.گرایش ژئواستراتزی ایالات متحده در نظام جهانی و بخصوص در خاورمیانه، متاثر از شاخص های انتزاعی و انضمامی تحول در ساختار نظام ژئواستراتژیک است. در بین این شاخص ها نقش عوامل ژئوپلیتیک در دیپلماسی ایالات متحده چشمگیرتر است؛ اگر چه میزان تاثیر آنها در سه دوره سیاست خارجی آمریکا، از انزوای ژئواستراتژیک، نقش یابی استراتژیک و جهان گرایی متفاوت بوده است.ژئواستراتژی در سایه ژئوپلیتیک درونگان، مداخله گرایی استراتژیک تا واپس گرایی ژئوپلیتیک و مداخله گرایی گزینشی تا درون گرایی مقطعی سه گرایش عمده ژئوپلیتیک آمریکا را، تا جنگ سرد تشکیل داده است. در این میان منطقه خاورمیانه در پاناروما یا دورنمای تحولات ژئواستراتژی جهانی، همچنان از نقش پذیری هسته مرکزی برخوردار است.
کردستان عراق؛ هارتلند ژئوپلیتیکی اسراییل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشغال نظامی عراق توسط امریکا پس از حادثه 11 سپتامبر و سقوط رژیم بعث باعث ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه خاورمیانه پس از فروپاشی نظام دو قطبی شده است. رواج اصطلاحاتی مانند ""خاورمیانه جدید"" یا ""خاورمیانه بزرگ"" و تعابیر مشابه دیگر، از شکلگیری نقشه ژئوپلیتیکی نوینی در این منطقه حساس از جهان حکایت دارند. این تحولات زمینه را برای گسترش رقابت میان قدرتهای جهانی و منطقهای برای گسترش حضور و نفوذ در منطقه خاورمیانه و بهرهبرداری از شرایط نوین و ترتیبات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جدید فراهم نمودهاند. در این میان، خلأ استراتژیکی ناشی از سرنگونی صدام در عراق، فرصت مناسبی در اختیار اسراییل قرار داد تا با تمرکز بر منافع و اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خود و طراحی و اجرای برنامههایی راهبردی در مناطق شمالی عراق نفوذ کرده و این مناطق را که از لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک از اهمیتی اساسی در استراتژی سیاسی و نظامی اسراییل برخوردار میباشند، به عنوان هارتلند ژئوپلیتیکی خود مد نظر قرار دهد و از این طریق زمینه را برای اجرای طرحهای راهبردی خویش که در شعارهایی همچون ""اسراییل بزرگ"" و یا ایده ""از نیل تا فرات"" منعکس شدهاند، فراهم نماید.
ژئوپلتیک دریای خزر با تاکید بر رژیم حقوقی آن
حوزه های تخصصی:
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهره برداری از سطح و عمق، هیچ گونه توجهی به ایران نداشت. بهره برداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهره برداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بین المللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرت های جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیج فارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گره زده است، بنابراین قدرت های جهانی نمی توانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمت های امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهم ترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطه ای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش می رود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، می دهد، بنابراین ابتدا ویژگی های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی می کنیم.
ژئوپلتیک دریای خزر با تاکید بر رژیم حقوقی آن
حوزه های تخصصی:
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهره برداری از سطح و عمق، هیچ گونه توجهی به ایران نداشت. بهره برداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهره برداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بین المللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرت های جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیج فارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گره زده است، بنابراین قدرت های جهانی نمی توانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمت های امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهم ترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطه ای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش می رود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، می دهد، بنابراین ابتدا ویژگی های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی می کنیم.
تحلیلی بر رقابت ژئوپلیتیکی قدرت ها در «بیضی استراتژیک انرژی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیضی استراتژیک انرژی منطقه ای ژئوپلیتیکی شامل سرزمین ایران و کلّ خلیج فارس در مرکز؛ شیخ نشین های عربی در جنوب؛ بخش هایی از عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در غرب و شمال غربی؛ مجموعه دریایخزر و بخش هایی از جنوب روسیه و قسمت هایی از سرزمین قزاقستان در شمال و بخش هایی از ازبکستان در شمال شرق آن تعریف شده است. بیش از هفتاد درصد از ذخایر اثبات شده نفت و بیش از چهل درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه قرار دارد. قُطر بزرگ این منطقه بیضی شکل، امتداد همان محوری است که دریایخزر را به خلیج فارس متّصل میسازد و در سرزمین ایران واقع است. محور خزر-خلیج فارس با تأکید بر سیر تحولات جهانی از سمت خلیج فارس به سوی دریایخزر، مبنای تغییرات ژئوپلیتیکی در نظام بین المللی در حال شکل گیری بر مبنای جنگ سرد نوینی است که علایم بروز آن از هم اکنون نیز قابل مشاهده است. ارتباط میان دو کانون ژئوپلیتیک و انرژی جهان یعنی خلیج فارس و حوزه دریایخزر از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است و رقابت های نظامی و سیاسی قدرت ها برای تسلّط بر محورهای مواصلاتی این دو کانون، پایه و اساس تحولات نظام بین المللی در حال ظهور را تشکیل خواهد داد. بازی بزرگ جدید اصطلاحی است که در این نوشتار به منظور تعریف این دور از رقابت ها میان قدرت های جهانی و منطقه ای برای تسلّط بر بیضی استراتژیک انرژی به کار رفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت بازی بزرگ جدید در بیضی استراتژیک انرژی، تجزیه و تحلیل رقابت های نظامی- سیاسی بازیگران و نیز تشخیص فضای جغرافیایی است که بازی در آن جریان دارد. نوع تحقیق در این نوشتار، توصیفی-تحلیلی بوده و از روش شناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است. گردآوری اطلاعات نیز بر مبنای روش کتابخانه ای و اینترنتی، با تکیه بر داده های تاریخی و قرائن و شواهد موجود صورت پذیرفته است.
جهانی شدن و مدل های امنیت منطقه ای در سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً جهانی شدن به عنوان فرایند تاریخی طولانی مدت تصور می شود که هر روز بر شدت آن در سیستم بین الملل افزوده می شود. در این مسیر جهانی شدن دارای پیامدهای مختلفی میباشد و سیستم بین الملل و بویژه مرزبندی های درونی آن را تغییر می دهد. از این منظر جهان به سیستمی از مناطق تبدیل شده است. البته مناطق نیز در انزوای از یکدیگر نمی باشند. با رشد منطقه گرایی یکی از مهمترین مباحث در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای رابطه بین جهانی شدن و امنیت منطقه ای است در این راستا چگونگی تأثیرات جهانی شدن بر امنیت سیستم جهانی و مناطق تبدیل به سوال اصلی این مقاله می شود. به عبارت دیگر این سوال مطرح می شود که در وضعیت جهانی شدن سیستم بین الملل، چه مدل های تحلیلی از امنیت منطقه ای قابل ترسیم می باشد؟ در این راستا مقاله رابطه بین جهانی شدن و منطقه گرایی و آثار آن بر مناطق را مورد تجزیه و تحلیل قرار می هد و بر این باور است که جهانی شدن ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی و مدیریتی امنیت منطقه ای را تحت تأثیر قرار داده است و در این میان به این نکته توجه دارد که در تأثیرگذاری جهانی شدن بر امنیت منطقه ای، تفاوت شبکه های منطقه ای مهم خواهد بود.
اقیانوس منجمد شمالی، صحنه عملیاتی قرن 21یا طلوع طالع روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکتیک یا دایره قطبی منطقه ای است که در بالاتر از مدار 70 درجه تا قطب شمال امتداد یافته و در انتهای خشکی های قاره اروپا- آسیا و آمریکای شمالی واقع شده و با عنوان اقیانوس منجمد شمالی، کوچک ترین اقیانوس جهان را تشکیل می دهد و به وسیله کشورهای روسیه، کانادا، دانمارک، نروژ و آمریکا احاطه گردیده، به همین دلیل به آن مدیترانه قطبی نیز گفته می شود. این اقیانوس به دلیل یخبندان مستمر، از دسترس بشریت دور بوده و منابع بستر و زیر بستر آن بکر و دست نخورده باقی مانده است. برآوردهای مقدماتی نشان می دهد، تقریباً 20 درصد منابع معدنی و 25 درصد منابع انرژی جهان در بستر اقیانوس واقع شده است. در بین کشورهای محیط این دریا روسیه کمترین دسترسی به آب های آزاد جهان را دارد. وضعیت و محدوده حقوقی آب های سرزمینی کشورها تاکنون تحدید حدود نشده است. طبق کنوانسیون حقوق دریاها، به دلیل محدود بودن عرصه این دریا بیش از 50 درصد سطح آن در محدوده 200 مایل منطقه انحصاری اقتصادی قرار می گیرد و حال آنکه بعضی کشورهای ساحلی مدعی تقسیم آن بر مبنای قاعده سکتور (قطاع) می باشند. تحقیقات مؤسسات اقیانوس شناسی نشان می دهد درصورتی که روند گرم شدن زمین ادامه یابد، در تابستان سال 2030 سطح این اقیانوس بدون یخ خواهد بود و در آن صورت منابع عظیم این دریا قابل بهره برداری و آبراه های آن که کوتاه تر و اقتصادی تر از مسیرهای کنونی است، اقیانوس های اطلس و آرام را به هم متصل خواهد کرد و علاوه بر آن پای بشر به این منطقه گشوده خواهد شد. این تحقیق به منظور پاسخ به پرسش: چگونگی روند ذوب شدن یخ ها و بررسی تأثیرات نظامی، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک این روند بر منطقه و جهان است که از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، همان گونه که صاحب نظران پیش بینی می کنند، در نیمه قرن 21 این منطقه صحنه عملیات جهانی خواهد بود. ذوب شدن یخ ها، دایره راه های آبی تجارت جهانی را به عنوان یک فرصت بی بدیل، به اقتصاد جهانی ارائه خواهد داد. به واسطه وسعت زیاد جغرافیایی و طول سواحل، روسیه بیشترین بهره اقتصادی را خواهد برد و محدودیت تاریخی ژئواستراتژیک این کشور نیز برطرف خواهد شد، اگرچه آسیب پذیری نظامی این کشور افزایش می یابد، درعین حال نحوه بهره برداری از منابع و تحدید حدود قانونی آب ها، می تواند موجبات تنازع بین کشورها را فراهم آورده و امنیت جهانی به ویژه قدرت های بزرگ، به خصوص در بُعد نظامی نیز متأثر خواهد شد
روابط خارجی ایران و کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سومین بازار بزرگ محصولات کره ای در خاورمیانه است که اهمیت فراوانی در تامین انرژی این کشور دارد. با وجود روابط تجاری نسبتا طولانی، هر دو کشور سیاست خارجی متقابل خود را براساس جدایی سیاست از اقتصاد اتخاذ کرده اند. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهمترین عناصر موثر در رویکرد این دو کشور در قبال یکدیگر چیست؟ در این مقاله با روش تحقیق مقایسه تحلیل، مسائل و عوامل مهمی که در الگوی سیاست خارجی دو کشور تاثیرگذار و بکار گرفته شده اند، مورد بررسی قرارمی گیرد. محیط های سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی را با هدف واکاوی چرایی و چگونگی اتخاذ و اجرای سیاست های خارجی دو کشور ارائه می نماید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دهنده وجود عوامل موثر متعددی در تصمیم گیری ها و معادلات سیاست خارجی این دو کشور همچون حضور و نفوذ امریکا در شرق آسیا، تقابلات با کره شمالی، افزایش تعاملات چین با ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی، سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی و روابط کره جنوبی با کشورهای عربی است.
تأثیر ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خط لوله نکا جاسک بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه دریای خزر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ونیز منابع عظیم انرژی خصوصاً نفت و گاز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.در سال های اخیر رقابت بر سر منابع انرژی این حوزه بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای افزایش یافته که این امر علاوه بر بروز تنش و رویارویی بین بازیگران، بی ثباتی و ناامنی را در منطقه تشدید کرده است.علاوه بر این چگونگی ونحوه انتقال انرژی حوزه دریای خزر وارائه طرح ها و مسیرهای پیشنهادی جهت انتقال انرژی از سوی کشورهای مختلف بر این ناامنی و بی ثباتی افزوده است.در میان طرح ها و پیشنهاد های متفاوت انتقال انرژی حوزه خزر، انتقال انرژی از طریق خط لوله نکا جاسک که از سوی ایران ارائه شده، از زمره پیشنهادات قبل تأمل وحائز اهمیت می باشد.از این رو سوال پژوهش حاضر این است که مسیر انتقال انرژی خط لوله نکا جاسک از نظر ژئواکونومیکی وژئواستراتژیکی چه تأ ثیری بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشد؟ اساس دریافت نگارندگان بر این است که اجرایی شدن خط لوله نکا جاسک علاوه بر مزیت ها و فواید اقتصادی و تجاری و افزایش قدرت چانه زنی ایران در مناسبات منطقه ای وفرامنطقه ای، با پیوند خوردن امنیت خطوط لوله با امنیت ملّی ایران، افزایش ضریب امنیت ملّی این کشور را نیز در پی خواهد داشت.
ژئواستراتژی آمریکا در آسیا پاسیفیک؛ تداوم یا تغییر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
139 - 175
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت برتر در نظام بین الملل همواره به دنبال موازنه سازی در مناطق مختلف به منظور عدم ظهور قدرت همسنگ خود در مناطق مختلف بوده است. پس از حادثه یازده سپتامبر مقابله با تروریسم به محور سیاست خارجی آمریکا و منطقه خاورمیانه نیز به عنوان منطقه محوری کنش سیاست خارجی این کشور تبدیل شد. اما با افزایش نقش منطقه آسیاپاسیفیک در اقتصاد و امنیت جهانی، باراک اوباما با طرح استراتژی محور آسیایی به دنبال اولویت بخشی به این منطقه در سیاست خارجی این کشور بود. از نمودهای این استراتژی می توان به تلاش ایالات متحده جهت تقویت سیستم اتحادی و افزایش تعاملات با قدرت های در حال ظهور، تلاش جهت افزایش حضور نظامی، حضور چندجانبه فعال تر و پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر بوده است. اما با توجه به چالش های پیش رو و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا سؤالاتی در خصوص تداوم یا تغییر در این استراتژی این کشور مطرح شده است. این پژوهش با توجه به اهمیت آسیاپاسیفیک در اقتصاد، امنیت و سیاست جهان به بررسی پیامدهای مثبت و منفی رویکردهای مطرح شده دولت ترامپ می پردازد. با توجه به پیامدهای منفی کاهش حضور، این پژوهش بر این فرض مبتنی است که ایالات متحده گرچه همراه با تغییراتی، اما همچنان منطقه آسیاپاسیفیک را یکی از مهمترین اولویت های سیاست خارجی خود می داند.<br />
اهداف و راهبرد امنیتی روسیه در قبال بحران سوریه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۴
143 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رویکردها و اهداف راهبرد امنیتی روسیه در قبال بحران سوریه بوده و درپی یافتن علت و معلول و میزان تاثیر متغیر مستقل پژوهش (کنش قدرت های بزرگ در مورد بحران سوریه) بر متغیر وابسته (واکنش ساختاری قدرت های بزرگ) انجام شد. روش پژوهش توصیفی–تحلیلی بوده و اطلاعات با شیوه مطالعه کتابخانه ای گردآوری شدند. نتایج پژوهش نشان داد، واقع گرایان حاکم بر سیاست خارجی روسیه، هدف راهبردی خود را برمبنای بازی بُرد-بُرد میان روسیه و غرب تعریف کرده اند؛ لذا نقش روسیه در جلوگیری از حمله غرب به سوریه، نمود عملی از این واقع گرایی است. روسیه همواره می خواهد امریکا او را به عنوان همکار همتای خود در نظر بگیرد و در تحولات جهانی، این کشور را برابر با خود به حساب آورد. رهبران کرملین نمی خواهند نظم و ژئوپلیتیک منطقه به ضررشان تغییر کند؛ چراکه هم منافع اقتصادی زیادی را از دست می دهند و هم امکان تسری این تحولات به حوزه ی نزدیک روسیه وجود دارد. امروز چرایی پایداری کرملین در بحران موجود در کشور سوریه، نمود بارز و تعبیری واقع گرایانه از قدرت و پیچیدگی مفهوم امنیت به خود گرفته است. کرملین به خوبی می داند که آن قدر "بزرگ" نشده که توان ایجاد موازنه در برابر قدرت شبکه ای غرب را داشته باشد.
تبیین نقش نیروی دریایی در قدرت دریایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
138 - 182
حوزه های تخصصی:
نیروی دریایی همواره یکی از پایه های اصلی قدرت دریایی کشورها بوده است. ایران از قدیمی ترین کشورهایی است که دارای نیروی دریایی بوده و برای رسیدن به اهداف خود از آن استفاده کرده است. نیروی دریایی ایران دارای فراز و فرود فراوانی بوده و روند تکاملی ثابتی نداشته است. در طی یک دهه گذشته، با توجه به نگاه مسئولان به توسعه نیروی دریایی، در این مقاله سعی شده است تا چگونگی تاثیرگذاری آن بر قدرت دریایی ایران مورد بررسی گیرد. در این راستا از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعلات استفاده شده است. اطلاعات گردآوری شده نیز به روش کیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که نیروی دریایی، با استفاده از دو اصل مدیریت نظامی، یعنی نیروی تاکتیکی و استراتژیک، قدرت دریایی ایران را تحت تاثیر قرار داده است. ندسا به عنوان یک نیروی دریای تاکتیکی با انجام نقش های نظامی و نظارتی خود مبنای قدرت سخت در عرصه های دریایی پیرامونی ایران و نداجا به عنوان یک نیروی دریایی استراتژیک با ایفای نقش دیپلماتیک زمینه قدرت نرم دریایی در دریاهای دورتر را فراهم ساخته اند. از ترکیب این دو نوع قدرت دریایی، قدرت دریایی هوشمند ایران شکل گرفته است.
تحلیل جغرافیایی ژئواکونومی جمهوری اسلامی ایران در معادلات جدید منطقه جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقاضای بیش از پیش انرژی از سوی کشورهای صنعتی و تلاش برای دسترسی به انرژی در رقابت های اقتصادی بین الملل، باعث توجه ویژه به مناطق انرژی خیز و تغییر دیدگاه های ژئوپلیتیکی نسبت به این مناطق شده است. هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی ژئواکونومی ج.ا.ایران در معادلات جنوب غرب آسیا است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده که با مراجعه به منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردیده است. کشور ج.ا.ایران به لحاظ قرار گرفتن بین دو حوزه مهم دریای کاسپین و خلیج فارس و دارا بودن منابع سرشار انرژی نفت و گاز و سایر ذخایر زیر زمینی و قابلیت های اقتصادی دیگر، در قلمروهای ژئواکونومی جدید، دارای نقش بی بدیل به ویژه در منطقه جنوب غرب آسیا و خلیج فارس است اما از رهبری ژئوپلیتیکی منطقه و قدرت تأثیرگذاری بر سیاست های انتقال انرژی برخوردار نیست.
نقاط جدید استراتژیک در در اروپا: تحولات و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
179 - 185
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال است که با توجه به پویا بودن روند گسترش اتحادیه اروپا و تغییرات وسیع پس از سقوط کمونیسم در اروپای شرقی، چه نقاطی در اروپا مناطق استراتژیک جدید محسوب می شوند و ابزار اصلی اتحادیه اروپا برای تسلط بر این مناطق چیست؟ پژوهش با این فرضیه که نقاط جدید استراتژیک برای اتحادیه اروپا، سیال و بر اساس نوع تهدیدات مشخص می شوند و سیاست همسایگی ابزار اصلی اتحادیه برای تسلط بر این مناطق استراتژیک است، به بررسی موضوع پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مسائل انسانی همچون سیر پناهندگان، مهاجرین غیرقانونی و قاچاق انسان و همچنین استقلال انرژی اروپا از روسیه، مناطق خاصی در حاشیه جنوبی دریای مدیترانه و حاشیه دریای سیاه را به نقاط استراتژیک جدید در اروپا تبدیل کرده اند. همچنین، در آینده، با توجه به صلبیت ژئواستراتژی اتحادیه اروپا در جنوب، نقاط استراتژیک بیش از پیش در درون اتحادیه اروپا، در حاشیه سواحل مدیترانه خواهند بود. در این میان، استفاده از ابزار سیاست همسایگی در شرق و جنوب برای مدیریت نقاط استراتژیک و مرزی در دستور کار کمیسیون اتحادیه اروپا قرار گرفته است
تبیین ژئواستراتژی بازیگران مداخله گر و پیرامونی حوزه خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
113 - 141
حوزه های تخصصی:
ماهیت ژئوپلیتیک حوزه خزر و نگرش متعارض بازیگران ساحلی نسبت به یکدیگر که نشأت گرفته از تحولات دوران پساشوروی است، این حوزه را مستعد تاثیرگذاری بازیگران مداخله گر و پیرامونی ساخته است. به همین منظور، بازیگران مداخله گر و پیرامونی که بخش مهمی از نظام ژئوپلیتیکی خزر را تشکیل می دهند، به واسطه برقراری روابط سیاسی _ امنیتی با بازیگران ساحلی به گسترش نفوذ در این حوزه می پردازند. در این میان بازیگرانی نظیر آمریکا، اتحادیه اروپا، اسرائیل و چین که در حلقه مداخله گر هستند و کشورهایی همانند ترکیه، گرجستان، ازبکستان، ارمنستان و افغانستان نیز که در حلقه پیرامونی خزر قرار دارند، می توانند در روابط متقابل با یکدیگر یا بازیگران ساحلی تأثیرگذار باشند. بنیاد پژوهش کنونی بر این سؤال استوار است که «ژئواستراتژی بازیگران مداخله گر و پیرامونی حوزه خزر چگونه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار می دهد؟» فرضیه تحقیق این است که بازیگران مداخله گر و پیرامونی از طریق گسترش روابط نظامی امنیتی با بازیگران ساحلی خزر در نظامی کردن این حوزه مؤثر هستند و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در این حوزه با چالش مواجه می سازند. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و منابع اینترنتی به بررسی رویکردها و اقدامات امنیتی و نظامی چهار بازیگر مداخله گر و پنج کشور پیرامونی در حوزه خزر و تأثیر آنها بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
Main Drivers of Russian Military deployment in Syria(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
21 - 38
حوزه های تخصصی:
Russian military deployment in Syria should not be considered as the core goal of Moscow’s diplomacy but its instrument. It is also a serious mistake to present Russian efforts in the country as the result of a game of “chicken” between Moscow and the West. Moscow is playing a different type of game that could be characterized as “geostrategic poker”, where the Assad regime is logically considered Russia’s main stake. This stake allows the Russians to influence the situation on the ground and demonstrate their importance in the international arena by positioning Moscow as one of those players without whom the Syrian question cannot be solved. By increasing military support to the Syrian government the Russian authorities simply strengthened their stake. Now they are starting to reveal their hand. The latest developments also show that Russian stance on Syria is determined by the interplay of the complex factors among which the growing security concerns are of the main importance. The Kremlin is worried that the fall of Assad will inevitably bring radical Islamists to power in Syria. This, in turn, will lead to the further destabilisation of the situation in the Middle East inevitably affecting the Muslim regions of Russia. At the same time, this does not mean that Moscow supports Bashar Assad as a person. On the contrary, the Kremlin accepts the possibility of the post-Assad Syria and Russian contacts with the Syrian opposition also demonstrate that Moscow is open to the dialogue. By September 2015, on the eve of Russia’s dramatic military moves, the Kremlin feared that Assad’s regime was on the verge of collapse. The assessment was that the existing levels of military, technological, and financial assistance by Russia to the Syrian regime would only prolong its agony and not save it. Moscow could not afford losing its stake in the Middle East. Intervention was based on a choice between a “bad” and a “very bad” scenario: either a costly military operation to support Assad, or doing nothing as his power crumbled. The Russian leadership was also motivated in part by its perception of what had happened in Libya and Iraq, where—in its view—nothing good came of the complete destruction of the old regimes. It did not want to see the same happen to Syria as, from the Kremlin point of view, this would mean the turning of Syria into another regional source of instability and jihadist threat..
بررسی جایگاه و موقعیت ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران و نقش آن در تامین و ارتقاء امنیت ملّی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوم تابستان ۱۳۸۴ شماره ۲ (پیاپی ۶)
15 - 25
حوزه های تخصصی:
بنیان قلمروهای ژئواستراتژیک در دوران جنگ سرد که براساس توان نظامی، فضای جغرافیایی و گستره ایدئولوژیک بنا شده بود به دلایل فراوان از جمله هزینه بسیار بالای تسلیحات نظامی و پشتیبانی از کشورهای اقمار، ظهور انقلاب تکنولوژیک و گسترش ارتباطات، با فروریختن دیوار برلین از هم پاشید . در این بین با کاهش نقش مسائل نظامی و ایدئولوژیک، جناح بندی ها و رقابت هایی که بین دو ابرقدرت و هم پیمانان آن ها برپایه عامل نظامی تعریف و تفسیر می شد، سستی گرفت و عوامل:« انسانی و منابع اقتصادی » به عنوان شاخص «توسعه و قدرت fبرتر» معرفی گردید . هم اکنون مناطق استراتژیک جهان برپایه میزان تولید ناخالص ملی، منابع انسانی و منابع طبیعی، به ویژه منابع انرژی دست هبندی می شوند. به طور مشخص ملاک قدرت در سده بیست و یکم، توانمندی های اقتصادی در سطح بین المللی و کنترل نظام تولید، عرضه و مصرف کالاهای اقتصادی است . و به همین لحاظ مناطق ژئواستراتژیک منطبق با مناطقی است که منابع سرشار طبیعی (به ویژه منابع انرژری ) و نیز تولید ناخالص ملی چشمگیر دارند . بدین لحاظ منطقه خاور نزدیک بزرگ به طور اعم و حوزه های خلیج فارس و دریای خزر به طور اخص با در اختیار داشتن بیش از 70 درصد منابع انرژی (نفت و گاز) جهان، نقش " ژئواکونومیک " ویژه ای در قرن 21 بازی خواهد کرد. براین اساس جمهوری اسلامی ایران که به عنوان یک کشور مهم از دید استراتژیک در دوران جنگ سرد مطرح بود، اکنون با عامل اقتصادی (ژئواکونومی) منطبق شده است و موقعیت منطقه ای آن در دوران جنگ سرد، به موقعیت ممتاز بین المللی در عرصه جهانی بدل گشته است . این موقعیت استثنایی، جایگزین ناپذیر بوده و نقش محوری در تدوین استراتژی های جهانی قدرت در سده حاضر خواهد شد. به طوری که ایران با تسلط طبیعی بر تنگه هرمز و جزایر استراتژیک اطراف آن و همچنین هم مزر بودن با دومین منبع عمده نفت و گاز جهان در شمال، موجب می گردد جایگاه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از نقش آفرینان اصلی استقرار صلح و ثبات بین المللی در سده بیست و یکم باشد . جمهوری اسلامی ایران نیز باید به تدوین بپردازد که هم جوابگوی مشکلات و مطالبات منطقه ای و جهانی باشد و هم به نحو « دستور کار ژئوپولتیکی » یک بسیار مطلوب، متضمن امنیت و منافع ملی و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی گردد.