مقاله حاضر تصویری از رهیافت های گوناگون فکری در روابط بین الملل معاصر را که در صدد بررسی ساختار های نظم و ترسیم افق آینده هستند، ارائه و سپس آنها را ارزیابی و تحلیل خواهد نمود. پرسش بنیادین مقاله، این است که امروزه در سیاست جهانی چگونه نظامی حاکم است و چگونه نظمی آن را به پیش می برد؟ کدام یک از گزینه های مطرح از جمله لیبرالیسم، نظام تک قطبی، ایده برخورد تمدن ها، جهاد در مقابل نظام نو استعماری غرب و یا نظام آنارشی گونه به بهترین وجه می تواند ترسیم کننده چشم انداز نظام سیاست جهانی در آینده باشد؟ آیا هر کدام از این موارد به تنهایی می توانند سرنوشت فعلی ساختار جهانی را رقم بزنند یا اینکه هر کدام از آنها قسمتی از پارادایم نظام معاصر جهانی محسوب می شوند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر می توانند پاسخگوی سوال های مربوط باشند. ایده نوشتار حاضر این است که هر بحثی راجع به نظم جهانی باید دربرگیرنده چهار وجه گوناگون باشد: موازنه نظامی و سیاسی قدرت، تقویت نهادهای بین المللی و پیدایش حاکمیت جهانی، تاکید بر ارزش های مشترک فکری انسانی در سطح جهانی و تبیین و تعیین ساختار اقتصاد سیاسی جهانی درباره تولید، مالیه و توزیع. با توضیح این موارد مقایسه مختصری از نظم فعلی در مقابل نظم های گذشته در ساختار نظام جهانی صورت می گیرد و در نهایت توصیه هایی نیز برای پیشبرد نظم آینده جهانی ارائه می گردد.