مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بحران اوکراین
حوزههای تخصصی:
با شروع بحران اوکراین، فصل جدیدی در روابط غرب و روسیه آغاز شد. الحاق شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه سبب واکنش شدید کشورهای غربی شد؛ .به گونه ای که برای اولین بار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اتحادیه اروپا به اتخاذ تحریم های سخت علیه این کشور پرداخت. هدف مقاله حاضر واکاوی تاثیرات رژیم تحریم بر اتحادیه اروپا و کارایی اعمال تحریم بر فدراسیون روسیه است. اما سئوال اصلی مطرح در اینجا تاثیرات تحریم ها و کارایی آنها است و این که چه راه کارهایی برای کاهش تبعات برقراری رژیم تحریم ها وجود دارد؟ در پاسخ به این سئوالات این فرضیه مطرح است که رژیم تحریم ها هم بر کشورهای فاعل و هم بر کشور هدف دارای تبعات فراوانی بوده و خواهد بود. برای بررسی این تبعات باید به تفکیک \""تاثیر\"" و \""کارایی\"" تحریم ها پرداخت. در حالی که در مورد کشورهای فاعل باید به تاثیرات تحریم ها پرداخته شود؛ در مورد کشور هدف آنچه اهمیت دارد، کارایی تحریم ها است. در مورد تحریم روسیه توسط اتحادیه اروپا، هزینه های اعمال این سیاست برای هر دو طرف، به ویژه اتحادیه اروپا بسیار بالا خواهد بود. لذا مقاله حاضر تلاش خواهد کرد تا در قالب نظریه رژیم ها مسائل پیش آمده در تحریم ها را مورد بررسی قراردهد
تهدید غرب، برداشت روسیه و بحران اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که نزدیک به سه سال از آغاز بحران اوکراین و سرنگونی دولت طرفدار مسکو در کی یف می گذرد، طرح دیدگاه های متفاوت در خصوص رفتار روسیه در قبال بحران اوکراین همچنان ادامه دارد. غالب نظرات ارایه شده، مواضع مسکو را متاثر از رویکرد تهاجمی و نوامپریالیستی روسیه در دوره زمامداری ولادیمیر پوتین می دانند. مقاله حاضر در پاسخ به چرایی رفتار روسیه، تئوری موازنه تهدید استفن والت را به خدمت گرفته و این فرضیه را به آزمون خواهد گذاشت که برداشت مسکو از تهدیدات سیاسی - امنیتی غرب در محیط امنیتی خود، مهمترین عامل در شکل گیری رفتار این کشور در قبال تحولات اوکراین است. در جهت تبیین موضوع، ضمن بررسی کلی تحولات اوکراین، به مناسبات روسیه و غرب، تلاش غرب به ویژه امریکا برای نفوذ در حوزه مشترک المنافع پرداخته خواهد شد. همچنین، تلاش خواهد شد تا برداشت روسیه از تهدید غرب، با مروری بر گرایشات فکری و اظهارات مقامات روسی و همچنین مفاد اسناد سیاسی - امنیتی بالادستی تشریح شود.
مداخله یا عدم مداخله: تبیین راهبرد ناتو در مدیریت بحران اوکراین
بحران ها هنگامی که وقوع می پیوندند اقداماتی از سوی کنشگران جهانی در جهت مدیریت آنها صورت می گیرد که از جمله آنها می توان به سازمان ها اشاره کرد که در رأس آنها شورای امنیت بعنوان مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین الملل است. علاوه بر شورا برخی از سازمان ها مثل ناتو با دارا بودن سازوکارهای لازم براساس فصل هشتم منشور در زمینه مدیریت بحران ایفای نقش می کنند. ناتو بعد از آنکه در دوره بعد از جنگ سرد با بحران هویت مواجه شد کوشید تا با بهره گیری از سازوکارهای مختلف حوزه ماموریت خود را گسترش دهد و بقا و تداوم خود را تضمین کند. برعهده گرفتن وظایفی در حوزه مدیریت بحران از جمله این سازوکارها بوده است. بطوریکه ناتو در بحران های مختلفی همچون کوزوو، عراق، افغانستان و لیبی ایفای نقش کرده است. اما در بحران هایی که در سال های اخیر رخ داده همچون بحران اوکراین نقش فعالی نداشت. همین امر این سوال را برمی انگیرد که ایفای نقش این نهاد در بحران ها از چه عواملی تاثیر می پذیرد. در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که ایفای نقش ناتو در بحران ها متاثر از تجربیات گذشته، اهمیت محل وقوع بحران و سیاست های قدرت های بزرگ است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دستاوردهای محدود و هزینه های فراوان مداخله های قبلی، شرط گرفتن مجوز از شورای امنیت برای مداخله در حالیکه روسیه بعنوان یکی از بازیگران اصلی بحران باعث شد تا ناتو در این بحران سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته و در زمینه مدیریت بحران نقش فعالی نداشته باشد.
تناقض بین دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در حقوق بین الملل (مطالعه موردی: بحران اوکراین و جدایی کریمه از آن کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
701 - 724
حوزههای تخصصی:
دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی از مهم ترین اصول بنیادین حاکم بر نظام جهانی است که از طرق مختلف از جمله منشور سازمان ملل متحد، میثاق حقوق بشر سال 1966سازمان و آرای دیوان بین المللی دادگستری تصریح شده است. با گذشت زمان و بروز تحولاتی در عرصه بین المللی تعارض میان دو اصل مذکور بیش از پیش آشکار شده است. این موضوع که آیا گروهی از مردم که به سبب تعلقات زبانی، نژادی یا قومی از بقیه ساکنان یک کشور متمایزند، حق جدا شدن از آن کشور را دارند یا نه، موضوعی بحث انگیز در حقوق بین الملل است. مطالعه تحولات اوکراین نشان می دهد صدور یکجانبه استقلال و پیوستن آن به روسیه در منطقه کریمه در تعارض آشکار با حاکمیت ملی اوکراین قرار گرفته است. پرسش مطرح شده در این مقاله این است که تحولات اوکراین و جدایی کریمه از آن از نظر حقوق بین الملل و حقوق داخلی چه جایگاهی دارد؟ در این مقاله با بررسی رویه دولت ها به ویژه لوایحی که در قضیه رأی مشورتی کوزوو در سال 2009 به دیوان بین المللی تقدیم شد، به تبیین و بررسی جدایی کریمه از اوکراین با توجه به سه رهیافت، ممنوعیت مطلق جدایی یکجانبه، فقدان حکم ممنوعیت جدایی یکجانبه در حقوق بین الملل و دکترین جدایی چاره ساز پرداخته و تلاش می شود تعارض میان دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در حقوق بین الملل تحلیل و واکاوی شود.
نقش ژئوپلیتیکی اوکراین درتقابل نوین آمریکا و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران اوکراین یکی از تقابلات مهم ژئوپلیتیکی میان آمریکا و روسیه محسوب می شود. روسیه بر این باور است که واشنگتن با نقش آفرینی در تحولات اوکراین و نادیده انگاشتن منافع و امنیت ملی کرملین، در راستای توسعه قلمروی نفوذ خود در حوزه ژئوپلیتیکی اش گام بر می دارد. از طرفی واشنگتن به بهانه الحاق کریمه به روسیه و ادامه حمایت مسکو از مخالفان شرق اوکراین، بسته های تحریمی را علیه روسیه به اجرا درآورده است و در تلاش برای خارج کردن اوکراین از مدار نفوذ مسکو برآمده است. سؤال اصلی پژوهش این است که: در تقابل نوین آمریکا و روسیه کشور اوکراین چه نقشی را ایفاء می کند؟ مقاله حاضر به دنبال اثبات این فرضیه است که به لحاظ ژئوپلیتیکی در صفحه شطرنج اوراسیایی، اوکراین به عنوان محور ژئوپلیتیک، ابزاری برای روسیه به منظور کسب جایگاه هژمونی جهانی بوده و برای آمریکا اهرمی برای محاصره و تقلیل روسیه به یک امپراطوری آسیایی می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای نظریه ژئوپلیتیک شکل می گیرد.
تحلیل دلیل ها و عامل های مادی و غیرمادی پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و پایان منازعات شرق و غرب، به نظر می رسید دوران صلح و امنیت فرا رسیده باشد؛ اما تنها بیش از دو دهه از سقوط دیوار برلین نگذشته بود که شرایط به گونه ای تغییر کرد که دوباره، غرب و روسیه در اوکراین به حمایت از بخشی از جامعه اوکراین روبه روی یکدیگر قرار گرفتند. روسیه پس از گسترش بحران، تصمیم به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه گرفت و پس از اشغال و برگزاری همه پرسی که با موافقت 96 درصدی مردم آن همراه شد، در 21 مارس 2014 به طور رسمی شبه جزیره کریمه را به فدراسیون روسیه پیوسته ساخت. از این رو، هدف اصلی این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری واقع گرایی تدافعی و سازه انگاری، پاسخ گویی به این پرسش ها است که چرا روسیه تصمیم به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه گرفت؟ و علت های گسترش بحران و موفقیت آمیزبودن این پیوسته سازی چیست؟ نتایج به دست آمده از این مقاله، حاکی از آن است که علت های تصمیم روسیه به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه را باید در چارچوب فرایند قدرت و رفع تهدیدی توضیح داد که به وسیله گسترش و توسعه ناتو و اتحادیه اروپا به سوی مرزهای امنیتی روسیه به وجود آمده بود. همچنین اشتراک ها و پیوندهای تاریخی، زبانی، قومی، نژادی و مذهبی میان دو جامعه روسیه و شبه جزیره کریمه از دلیل های مهمی بوده اند که هم در گسترش بحران و هم در موفقیت آمیز بودن پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه نقش مهمی داشته اند.
نقش عوامل غیرمادی در الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر هویتی و فرهنگی از مؤلفه های اصلی شکل دهنده مناسبات کنشگران سیاست بین الملل محسوب می شوند . بر همین اساس، بحران اوکراین که با تصمیم دولت یانوکوویچ مبتنی بر خودداری از پیوستن به موافقت نامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا آغاز شده بود، باعث تغییر روابط روسیه و اوکراین شد. به طوری که پس از خلع وی و روی کار آمدن دولت جدید، روابط دو کشور از حالتی دوستانه و همکاری جویانه به خصمانه تبدیل و در اشغال شبه جزیره کریمه توسط روسیه نمود عینی یافت. مسکو پس از اشغال، تصمیم به الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه گرفت و با برگزاری یک همه پرسی در کریمه و با موافقت 96 درصدی مردم آن، در تاریخ 21 مارس 2014 به طور رسمی این شبه جزیره را به روسیه ملحق کرد. از این رو ، این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای چارچوب نظری سازه انگاری، در پی پاسخ به این سؤال است که عوامل غیرمادی چه نقشی در الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه داشته اند؟ نتایج حاصل از این مقاله ، حاکی از آن است که تغییرات به وجود آمده در ارزش ها و هنجارهای مشترک میان اوکراین و روسیه در طول بحران و همچنین اشتراکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی، زبانی و قومی - نژادی میان دو جامعه روسیه و شبه جزیره کریمه از جمله عوامل غیرمادی بوده اند که نقشی مهم در گسترش بحران و موفقیت الحاق کریمه به روسیه داشته اند .
تحلیل پایداری روابط انرژی روسیه و اتحادیه اروپا پس از بحران اوکراین از دیدگاه نظریه وابستگی متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید در قرن جدید، انرژی برای بقایِ همه کشورها حیاتی است و تأمین باثبات و ارزان قیمت آن به یکی از مهم ترین دغدغه های کشورها و اقتصادهای جهانی تبدیل شده است. انرژی و نقش بی بدیل آن در رقابت های ژئوپلیتیکی، نوعی تقسیم بندی جهانی میان کشورها را شکل داده است: 1.کشورهای صادرکننده انرژی، 2. کشورهای واردکننده انرژی 3. کشورهای انتقال دهنده انرژی که اقدام ها و رفتارهای هر یک از آن ها برای دست یابی به منافع بیشتر، سازنده و قوام بخش ژئوپلیتیک انرژی جهانی است. در این نوشتار به دنبال بررسی و ارزیابی کنش ها، واکنش ها و رفتارهای روسیه به عنوان صادرکننده انرژی و اتحادیه اروپا به عنوان واردکننده انرژی پس از بحران اوکراین به عنوان انتقال دهنده انرژی هستیم. با روش توصیفی در پی پاسخ این پرسش هستیم که متغیر انرژی چه نقشی در روابط روسیه و اتحادیه اروپا پس از بحران اوکراین داشته است؟ در پاسخ این پرسش می توان گفت، به نظر می رسد که با وجود تیرگی های ایجادشده در روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان روسیه و اتحادیه اروپا، متغیر انرژی مانع قطع این روابط شده و به استمرار روابط این دو بازیگر کمک کرده است. نتایج توصیف و تحلیل شرایط، حاکی از وجود نوعی وابستگی متقابل فزاینده میان آن ها دست کم تا یک دهه آینده به ویژه در بخش گاز است. این موضوع بیشتر مربوط به وابستگی گازپروم به بازار اروپا، مشکل فنی جایگزینی واردات گاز روسیه برای اتحادیه اروپا و قراردادهای طولانی مدت تا سال 2030 است که جریمه های بسیار سنگینی برای طرف هایی دارد که می خواهند آن را پیش از پایان دوره قرارداد فسخ کنند.
بحران اوکراین و تشدید رقابت های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۶)
7 - 33
پس از فروپاشی شوروی، روسیه و ایالات متحده درگیر رقابت بر سر نفوذ در حوزه خارجه نزدیکِ روسیه شده اند. از چشم انداز مسکو، گسترش ناتو و اتحادیه اروپا به شرق، هدف تحدید نفوذ منطقه ای روسیه را پیگیری می کند. روسیه بر این باور است که در پس سیاست گسترش به شرق ناتو و اتحادیه اروپا و هم چنین انقلاب های رنگین در حوزه قفقاز و آسیای میانه، تلاش های ایالات متحده برای گسترش نفوذ در حوزه ژئوپلیتیکی اش نهفته است. بر این اساس، اوکراین نیز به حوزه ای برای کشمکش روسیه و ایالات متحده بر سر نفوذ منطقه ای تبدیل شده است. کشمکشی که گسل های هویتی اوکراین زمینه های ورود قدرت های بزرگ غربی را به آن فراهم کرده است و معمای امنیتی و عدم قطعیت در روابط قدرت های بزرگ نیز به مثابه پیامدهای ساختار آنارشیک سیستم بین المللی بر پیچیدگی های آن افزوده است. بنابراین مسئله اوکراین از یک بحران ملی به بحرانی با ابعاد منطقه ای گسترش یافته است که نتایج آن بر معادلات منطقه ای قدرت تاثیر گذار خواهد بود و از آنجا که معادلات درونی اوکراین، پیامدهایی بیرونی برای روسیه و ایالات متحده و متحدین اروپاییش خواهد داشت، هر کدام از این بازیگران در جهت نیل به منافع خود وارد این بحران شده اند.
نقش آمریکا و روسیه در بحران های ژئوپلیتیکی گرجستان و اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
259 - 261
فروپاشی شوروی پیامدهای مهمی در حوزه های مختلف ژئو پلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی برای روسیه به همراه داشت و موقعیت این کشور در عرصه منطقه ای و بین المللی را به نحو قابل ملاحظه ای تنزل داد. این نزول قدرت در مناطق موردعلاقه روسیه بیش از همه آشکارتر بود؛ به طوری که ایالات متحده از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برد و استراتژی بلندمدتی را برای جلوگیری از «قدرت بزرگ شدن» روسیه با بهره گیری از ابزار نفوذ در «مناطق خارج نزدیک» برای خود ترسیم کرد. این وضعیت، شرایط را به گونه ای رقم زد که روس ها دیگر نتوانند رویکرد انفعالی در مقابل برتری خواهی آمریکا را تحمل کنند. آن ها تلاش آمریکا برای تثبیت نظام تک قطبی را به چالش کشیدند و استقرار این نظام را نه تنها غیرقابل پذیرش، بلکه در شرایط موجود غیرممکن دانستند. بدین ترتیب، رقابت های ژئوپلیتیکی برای تعیین نظم دلخواه میان دو قدرت بالا گرفت که در وقوع بحران های منطقه ای گرجستان 2008 و اوکراین 2014 بیش ترین نقش را نیز دارا بود. یافته ها بیانگر آن است که آمریکا همچنان رقیب ژئوپلیتیکی روسیه است و روسیه نیز برای قدرت بزرگ شدن در سطح جهان، به توانایی مهار و تسلط بر کشورهای اقماری شوروی سابق نیازمند است. بر این اساس سؤال اصلی مقاله این است که مداخله آمریکا و روسیه در این دو بحران تا چه اندازه ناشی از تأثیرگذاری انگاره های ژئوپلیتیکی دو قدرت بوده است؟ فرضیه مقاله این است که رقابت آمریکا و روسیه در این بحران ها در راستای تلاش واشنگتن برای تداوم برتری خواهی و مهار ظهور روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی و در مقابل در راستای طرد شدن نظم تک قطبی از سوی روسیه به منظور مقابله با برتری طلبی آمریکایی، تفسیر می شود.
روابط امنیتی دو قدرت بزرگ روسیه و آمریکا در مجموعه امنیتی پسا شوروی: الگوها و روندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
231 - 264
الگوهای روابط امنیتی در مجموعه امنیتی پسا شوروی هرچند از یک ثبات و استمرار حکایت دارد، اما با بروز برخی حوادث و رویدادها دستخوش تغییراتی شده است. این نوشتار، سعی دارد تا با استفاده از منابع کتابخانهای و روش توصیفی– تحلیلی، عملکرد روسیه و ایالات متحده آمریکا در تشکیل و مدیریت نظمهای امنیتی در مناطق پسا شوروی و به طور ویژه تأثیر بحران اوکراین بر این نظمها را مورد بررسی قرار دهد. بر این اساس، بر مبنای تئورینظمهای امنیتی دیوید لیک، پاتریک مورگان و پل پاپایانو، این سؤال مطرح میشود، الگوهای امنیتی که روسیه و آمریکا طی آن به مدیریت مناقشات در منطقه پسا شوروی پرداخته، کدامند و بحران اوکراین چه تأثیراتی بر این الگوها گذاشته است؟. بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که هر دو قدرت بزرگ از هر شش نوع نظمهای امنیتی مورد نظر مورگان، لیک و پاپایانو؛ یعنی هژمونی، توازن قوا، کنسرت قوا، امنیت دسته جمعی و جامعه امنیتی تکثرگرا و همگرایی، به تناوب بهره بردهاند. البته الگوهای امنیتی ایالات متحده، از یک ثبات نسبی حکایت دارد و همواره کسب هژمونی جهانی، کنسرت قارهای، ایجاد یک معماری امنیتی، همگرایی و گسترش دموکراسی، اولویت همه دولتهای آمریکا پس از جنگ سرد در قبال روسیه بوده است. روسیه نیز هر چند همین الگوهای امنیتی را دنبال کرده است؛ اما بحران اوکراین موجب شد تا این کشور به سیاست کنسرت و هژمونی منطقهای، توازن به شکل سخت و نرم آن روی آورد و به شکلدهی محیط امنیتی منطقهای با استفاده از الگوهای همگرایی و مدیریت امنیت دستهجمعی اهتمام بیشتری ورزد.
بیشینه سازی قدرت روسیه درقبال بحران اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
551 - 577
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال بحران اوکراین می پردازد و در پی این است که الگوی رفتاری روسیه در این بحران را مورد تحلیل و کنکاش قرار دهد و در این راستا این پرسش را مطرح می کند که چرا روسیه در قبال بحران اوکراین رویکرد تهاجمی درپیش گرفت و هدف روسیه از اتخاذ این سیاست چه بوده است؟ بحران اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه، وضعیتی جدید را در مناسبات بین المللی ایجاد کرد. این بحران باعث تقابل قدرت های بزرگ در صحنه منطقه ای و جهانی شد. فرصت طلبی روسیه از این بحران و رویارویی با آمریکا و غرب برای نمایش قدرت خود در عرصه جهانی، دوران جنگ سرد را به ذهن متبادر می کرد. روسیه درصدد تقابل نظامی با غرب نیست. این کشور ازیک سو با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و تسلط بشار اسد بر مناطق استراتژیک کشورش و از سوی دیگر، پیروزی در خارج نزدیک و تسلط بر شبه جزیره کریمه، درصدد بیشینه سازی قدرت خود در برابر قدرت های بزرگ دیگر است. برای تبیین این موضوع از رویکرد نظری رئالیسم تهاجمی بهره گرفته شده است.
همبستگی ایدئولوژیک احزاب پوپولیست اروپا با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
105 - 136
حوزههای تخصصی:
دولت روسیه جایگاه مهمی نزد احزاب پوپولیست اروپایی دارد و ما در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم که همبستگی ایدئولوژیک این احزاب با روسیه و حاکمان آن دلیل اصلی کسب این جایگاه بوده است. پوپولیسم واژه پیچیده و مناقشه برانگیزی است و تعاریف مختلفی از آن شده که در اینجا در قالب سه دسته کلی مورد اشاره قرار گرفته است و سرانجام در این پژوهش به عنوان یک ایدئولوژی رقیق تعریف شده است. احزاب پوپولیست در اروپا قدمتی دیرینه دارند، با این حال، از اواخر دهه 1980 رشد چشمگیری در سیاست داشته اند و نتایج انتخابات داخلی و پارلمان اروپا موید استقبال از این احزاب می باشد. در ادامه مقاله، با توجه به اینکه توجه این احزاب به روسیه در قالب سیاست خارجی آنها قابل تبیین است، تلاش شده تا موضوعات مهم سیاست خارجی احزاب پوپولیست راست و چپ اروپا و نقاط افتراق و اشتراک آن ها مورد بررسی قرار گیرد. سرانجام در بخش پایانی، فرضیه مقاله مورد آزمون قرار گرفته و شاخص های همبستگی ایدئولوژیک میان احزاب پوپولیست اروپا و روسیه به تفکیک مورد اشاره قرار گرفته است. همبستگی ایدئولوژیک احزاب پوپولیست راست با حاکمان روسیه شامل ارزش های محافظه کارانه اجتماعی، دفاع از حاکمیت ملی، تمرکز قدرت دولتی و رد بین الملل گرایی و مداخله گرایی لیبرالی است. در احزاب پوپولیست چپ اروپا شامل مخالفت با جهانی شدن، مخالفت با نظام سرمایه داری و پیوند نوستالژیک با اتحاد شوروی است. برای مطالعه موردی درباره میزان همبستگی این احزاب با روسیه، بحران اخیر اوکراین و دیدگاه های این احزاب در مورد آن تشریح شده است.
بحران اوکراین در پرتو هژمونی گرایی لیبرال آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
93 - 124
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، مجموعه اقدامات ایالات متحده در گسترش ناتو در مناطق پیرامونی روسیه، موجب تحریک سیاسی و نظامی روسیه و شکل گیری سیاست تهاجمی این کشور در اوکراین شد. در واقع بحران اوکراین هراسی فراگیر در میان بازیگران بین المللی پدید آورد که ممکن است روسیه بار دیگر به قدرتی بزرگ و مداخله گر در عرصه بین المللی تبدیل شود. با این وجود، بسیاری بر این باور هستند که این تهاجم، به واسطه تحریم های مالی و حمایت های لجستیکی اتحادیه اروپا و آمریکا ضربه های سنگینی را نیز بر روسیه وارد کرده است. اتفاقی که می تواند منجر به درگیری جدی بین روسیه و ایالات متحده و فراسایشی شدن جنگ در اوکراین شود. پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که جنگ روسیه علیه اوکراین چه تأثیری بر هژمونی گری لیبرال آمریکا داشته است؟ فرضیه مطرح شده استدلال می کند که جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، به دلیل تعارض منافع روسیه با آمریکا و هم پیمانانش در پی گسترش ناتو و تسلط روسیه در زمینه اقتصادی، نظامی و به ویژه ژئوپولیتیک بر اوکراین به عرصه ای برای افول هژمونی لیبرال ایالات متحده آمریکا تعیّن می یابد. از این منظر، هدف پژوهش پیش رو، بررسی جنگ روسیه علیه اوکراین و تأثیر آن بر هژمونی گری لیبرال ایالات متحده آمریکا از چشم انداز نظریه ثبات هژمونیک است. روش پژوهش نیز روش تبیینی است که با تمرکز بر پیدا کردن روابط علت و معلولی میان متغیرهای تحقیق به دنبال درک منازعه روسیه و اوکراین و تاثیر آن بر هژمونی ایالات متحده است.
فرایندهای تغییر و تحول منطقه ای و تاثیر آن بر رقابت ژئوپلیتیکی ترکیه 2022- 2016 (مدیترانه شرقی، قفقاز جنوبی و بحران اوکراین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
83 - 106
حوزههای تخصصی:
از آنجا که سیستم جهانی به طور فزاینده ای ناپایدار و ترک خورده است، در میانه یک سری از فرآیندهای تغییر و تحول منطقه ای قرار داریم که امکان تغییرات اساسی در نظم سنتی و متعاقب آن در الگوهای رفتاری بازیگران ایجاد کرده است. این فرایندهای تغییر و تحول، منجر به تحولات اساسی در شیوه های سنتی پیگیری منافع و به طورکلی راهبردهای سیاست خارجی بازیگران جهانی و منطقه ای شده است. در این راستا ترکیه به دلیل داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی مهم به دنبال تامین منافع خود در سیاست خارجی و دفاعی در اثر فرایندهای تحول منطقه ای به طور هم زمان در بسیاری از جبهه ها از مدیترانه شرقی گرفته تا قفقاز جنوبی و بحران اوکراین به علت شکاف های قدرتی که در جغرافیای مجاور پدید آمده است، در یک رقابت ژئوپلیتیکی مداوم قرار دارد. سؤال پژوهش حاضر این است که فرایندهای تغییر و تحول منطقه ای چه تأثیری بر رقابت های ژئوپلیتیکی ترکیه در مناطق هجوار داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که ترکیه در بازه زمانی 2022-2016 به دلیل تحولات در فرآیند های منطقه ای، با اتخاذ رویکرد رقابتی _مشارکتی و فرصت طلبانه در مناطق مورد بررسی و با تأکید بر اصل خودیاری در چارچوب این فرآیندها به دنبال ائتلاف سازی های منعطف و پویا و شکل دهی به فضای حیاتی و مناطق متحد در راستای هدف کلان تامین منافع، و متوازن سازی روابط با غرب و شرق در روندهای نوپدید سیاست خارجی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است. در این راستا از کتاب ها، مقاله ها، اسناد، منابع اینترنتی و اظهارنظرهای مقام های مربوطه برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
نظم جهانی از منظر کیسینجر، مطالعه موردی بحران اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی بحران اوکراین، تأثیر آن بر نظم جهانی پرداخته می شود. سیاست بین الملل در دیدگاه واقع گرایان بر اساس مفاهیمی همچون: عملگرایی؛ تقدم نظم بر عدالت در عین لزوم عدالت برای استمرار نظم، توازن قوا و لزوم دستیابی به یک نظم پایدار بر اساس اجماع قدرت های بزرگ بنا شده است. کیسینجر به خاطر سابقه سیاسی و نظری طولانی و اثرگذار، همچنین حضور فعال در بطن چند بحران پیچیده ی بین المللی و ابتکاراتی که برای حل بحران ها از خود ارائه داده است، بسیار مورد توجه بوده است. از این رو، این ظرفیت در او و دیدگاه های نظری و تطبیقی اش وجود دارد که بتوان پژوهشی علمی را بر اساس چارچوب نظرات علمی و سیاسی او به تنهایی بنا نهاد. او نظم جهانی را مجموعه ای از مفاهیم مورد پذیرش برای یک منطقه درباره چیستی مناسبات عادلانه و توزیع قدرتی که گمان می کنند باید بر همه ی جهان اعمال گردد، تعریف می کند. بحران اوکراین، با گسترش غرب به سمت روسیه پس از جنگ سرد، نظم جهانی موجود را به چالش کشیده است. فاصله گرفتن اوکراین از یک مشی متعادل میان شرق و غرب، این بحران را به حد منازعه کشانده است و مهم ترین اثر این منازعه بر نظم جهانی، تغییر ادراک جغرافیایی روسیه از جایگاه خود است. اثرات این بحران به رانده شدن روسیه از جغرافیای اروپایی محدود نخواهد و اثرات خود را بر مجموعه سازی های امنیتی در جهان نشان خواهد داد. عمیق ترین جنبه ی این تأثیر، قوت گرفتن انگاره ی شرق با پیوستن روسیه به جغرافیای شرقی است.
بررسی تقابل ایالات متحده و فدراسیون روسیه در بحران اوکراین از دریچه فرهنگ راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
علی رغم وجود مسائل متعدد در روابط میان فدراسیون روسیه و ایالات متحده، بحران 2022 اوکراین ازجمله محورهای مهمی است که طی مدت زمان اخیر نه تنها موجبات رویارویی مجدد واشنگتن و مسکو را فراهم آورده، بلکه دامنه آن از قلمرو ملی خارج شده و به مسئله ای مهم در تعاملات منطقه ای و بین المللی مبدل ساخته است. با توجه به اهمیت چگونگی کنشگری فدراسیون روسیه و ایالات متحده در بحران مذکور و همچنین نتایج حاصل از آن، نگارندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا با روش کیفی و رویکردی توصیفی تحلیلی، به این پرسش پاسخ گویند که مؤلفه های فرهنگ راهبردی چه تأثیری بر الگوهای رفتاری دولتمردان روس و آمریکایی در قبال بحران اوکراین 2022 داشته است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مذکور مطرح شده ناظر بر آن است که تقابل دو کشور در صحنه اوکراین را می توان به شدت متأثر از مبانی فرهنگی، ارزشی، ژئوپلیتیکی و تاریخی دو کشور دانست و بر این اساس است که جنگ، توسل به زور، بازدارندگی و استراتژی معنا یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است در بحران اوکراین رؤیای قدرت بزرگ و بازگشت به شکوه امپراتوری، مسائل ژئوپلیتیکی، نگرش منفی نسبت به نیات کنشگران رقیب، سنت های مربوط به کلیسای ارتدکس و ملی گرایی روسی، در مقابل باور به قدرت مطلق ایالات متحده در عرصه سیاست و روابط بین الملل، استثناگرایی، توجه ویژه به ارزش های لیبرال دموکراسی و ادامه جنگ تا تسلیم بی قیدوشرط دشمن، قرار گرفته است. در قالب این مؤلفه ها، الگوی رفتاری هریک از طرفین به سمت الگوی تقابل حداکثری و بازی با حاصل جمع صفر کشیده شده است
واکاوی ابعاد جنگ روسیه و اوکراین از منظر واقع گرایی تهاجمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اروپا با حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 شاهد بزرگترین درگیری نظامی پس از جنگ جهانی دوم بود. بررسی وقایع و شکاف های داخلی این کشور از یک سو و همچنین بررسی متغیر اوکراین در تعاملات بین روسیه و آمریکا وکشورهای اتحادیه اروپا از سوی دیگر می توانند در تبیین و تشریح چرایی رویارویی و تقابل نظامی روسیه و اوکراین مفید واقع شود. در این مقاله با بهره گیری از مولفه های نظریه واقع گرایی تهاجمی، زمینه ها و عوامل مداخله نظامی روسیه در اوکراین و همچنین نقش سایر قدرت های مؤثر یعنی آمریکا و کشورهای بلوک اتحادیه اروپا در شکل گیری این بحران و تداوم آن، بررسی خواهند شد. سوال اصلی پژوهش این است که هر یک از بازیگران موثر، در قبال شکل گیری بحران اوکراین و تداوم آن چه نقشی داشته اند؟ سوال فرعی پژوهش نیز این است که واقع گرایی تهاجمی تا چه اندازه و در چه ابعادی موفق به تبیین این بحران و زمینه های شکل گیری و استمرار آن است؟ در این پژوهش این فرضیه مورد سنجش قرار خواهد گرفت: گسترش ناتو در طی چند دهه به سمت شرق و عدم ایجاد توازن در روابط با شرق و غرب از سوی مقامات کیف و همچنین تلاش روسیه برای افزایش سهم خود از قدرت جهانی و بازیابی قدرت سابق خود در جهت تبدیل شدن به هژمون اروپا، زمینه های شکل گیری بحران را فراهم کرده و استمرار این بحران نیز به دلیل اتخاذ سیاست آتش بیاری معرکه و طعمه گذاری و تحریک برای فرسایش از سوی آمریکا بوده است.
پیامدهای همکاری دفاعی- امنیتی ایران و روسیه در بحران اوکراین (2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
65 - 92
حوزههای تخصصی:
محدودیت های هنجاری و ساختاری نظام بین الملل و سیاست های بلوک غرب در طی چهار دهه گذشته علیه ایران، سبب شده تا جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست های دفاعی- امنیتی خود همانند سیاست خارجی به سمت وسوی «شرق گرایی» تمایل پیدا کند. پژوهش پیش رو به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که همکاری های دفاعی- امنیتی ایران و روسیه در بحران اوکراین چه پیامدهایی می تواند برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها از طریق پیمایش محیطی و مراجعه به مقالات، کتب، گزارش ها و یادداشت های مرتبط با موضوع بوده که توسط پژوهشگران دسته بندی و سپس تحلیل شده است. همکاری های دفاعی- امنیتی ایران و روسیه دارای دو وجه تأثیرات مثبت و منفی برای جمهوری اسلامی ایران است. از جمله وجوه مثبت این همکاری ها می توان به تلاش برای همکاری های اقتصادی مشترک در جهت جلوگیری از انزوای جهانی بیشتر، تعامل و هماهنگی در فرایند انتقال قدرت از غرب جغرافیایی به شرق، ارتقای توان تسلیحاتی ایران، ارتقای سطح بازدارندگی اشاره کرد. در بعد اثرگذاری منفی هم می توان به تعمیق شکاف درونی در ملت و حاکمیت با توجه به بدبینی تاریخی به عملکرد روس ها، تشدید تحریم ها، امنیتی سازی همکاری های نظامی و تشدید تصویرسازی امنیتی از ایران به عنوان کشوری که نقش مخرب در پیشبرد صلح و امنیت بین المللی دارد اشاره کرد.
تأثیر بحران اوکراین بر سیاست خارجی-امنیّتی ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۹)
171 - 198
حوزههای تخصصی:
سرعت تحولات بین المللی برنامه کشورها را که در اثر آن با چالش ها و مشکلات سیاست خارجی و داخلی متعددی مواجه شده اند، به گونه ای رقم می زند که ناگزیر از تغییر و تحول هستند. بحران اوکراین با برهم زدن نظم موجود جهانی بوده، کشورها را با تهدیدهای جدیدی امنیّتی روبرو نموده است. از این رو، تمامی کشورها نگران موقعیت و حفظ منافع حیاتی و ملی خود شده اند. کشور ژاپن نیز که تاکنون موضعی منفعلانه و صلح طلبانه در روابط بین المللی و سیاست خارجی خود داشته است، با توجه به محیط همسایگی؛ موقعیت ژئوپلیتیک خود؛ افول قدرت ایالات متحده آمریکا به منزله متحد نظامی-امنیّتی؛ سعی کرده است که با اتحاذ رویکردی عمل گرانه در راهبرد و رویکرد سیاسی، امنیّتی و نظامی خود، موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد. لذا پرسش اصلی تحقیق این است که بحران اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی-امنیّتی ژاپن گذاشته است؟ فرضیه تحقیق این است که بحران اوکراین منجر به امنیّتی تر شدن رویکرد سیاست خارجی ژاپن شده است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استدلال استقرائی، با مشاهده رفتار سیاست خارجی ژاپن، ابعاد «تغییر در رویکرد سیاسی-امنیّتی ژاپن» را مورد بحث قرار می دهد.