مطالب مرتبط با کلیدواژه

قدرت نسبی


۱.

نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام بین الملل چالش هژمونی برتر قدرت نسبی قدرت نوظهور سیکل قدرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آمریکای شمالی و حوزه دریای کارائیب
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آسیای شرقی و جنوب شرقی
تعداد بازدید : ۳۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۳۹۶
خیزش چین و ظهور آن به عنوان بازیگر تاثیرگذار بین المللی به یک واقعیت انکارناپذیر در چند دهه اخیر تبدیل شده است. دستیابی چین به چنین موقعیتی علاوه بر آنکه معادلات بین المللی و منطقه ای را دستخوش تغییر ساخته، ایالات متحده را نیز با شرایط و مقتضیات جدیدی مواجه کرده است. در این راستا نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ارتقای قدرت چین در حوزه های مختلف چه تاثیری بر نقش این کشور در عرصه سیاست جهانی و به ویژه در روابطش با ایالات متحده داشته است؟ پژوهش پیش رو در چارچوب نظریه سیکل قدرت و نقش و بر مبنای منحنی های مستخرج از داده های آماری مربوط به قابلیت های ملی دو کشور درصدد آزمون این فرضیه است که ظهور چین در قرن حاضر، زمینه های عدم تعادل میان قدرت رو به فزونی و نقش محدود آن را فراهم ساخته و به بروز چالش های مهم سیاسی و اقتصادی میان این کشور و ایالات متحده انجامیده است؛ از این رو، چنان چه امریکا از پذیرش نقش چین در عرصه بین المللی سرباز زند، علاوه بر این که احتمال بروز درگیری و مناقشه میان دو کشور افزایش خواهد یافت، به افول و انحطاط قدرت نسبی ایالات متحده بیشتر دامن خواهد زد. مقاله حاضر ضمن بررسی مقایسه ای شاخص های رشد و افول، به تحلیل جایگاه دو کشور بر اساس مستندات نظریه پرداخته و در نهایت راهکارهای فراروی امریکا در جهت مواجهه با وضعیت جدید را مورد ارزیابی قرار داده است.
۲.

موازنه راهبردی و سیاستگذاری امنیتی روسیه در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاستگذاری امنیتی چند جانبه گرایی قدرت نسبی موازنه راهبردی ساختار دو قطبی ایدئولوژی نسبی امنیت نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۴ تعداد دانلود : ۶۲۳
روسیه هسته اصلی امپراتوری اتحاد شوروی بوده است. بسیاری از شاخص های اجتماعی و ساختاری اتحاد شوروی را می توان در رویکرد و شکل بندی های قدرت سیاسی و راهبردی روسیه مشاهده کرد. رقابت های ژئوپلیتیکی روسیه و جهان غرب به قرن 19 بر می گردد. این رقابت ها در چارچوب موازنه قدرت در سیاست بین الملل شکل گرفت. آمریکا و اتحاد شوروی ساختار دو قطبی را در سال های 1991-1945 شکل دادند. اگرچه ساختار دو قطبی از سال 1991 به بعد دستخوش تغییرهایی بود، اما روسیه بسیاری از سیاستگذاری های راهبردی خود در برابر ایالات متحده را همچنان دنبال می کند. در این نوشتار تلاش شده است تا نقش مؤلفه های ژئوپلیتیکی در سیاستگذاری امنیتی روسیه تبیین شود. روسیه با گسترش ناتو و یک جانبه گرایی ایالات متحده در سیاست بین الملل مخالف است. نشانه های چنین رویکردی در مخالفت با طرح دفاع موشکی آمریکا و انتقاد از سیاست راهبردی ایالات متحده برای خروج از پیمان موشک های ضد بالستیک مشهود است. روسیه در سیاست خارجی و راهبردی خود از الگوی موازنه گرایی و همکاری های چند- جانبه پیروی می کند. چنین نشانه هایی را می توان در ارتباط با الگوی راهبردی روسیه در محیط های پیرامونی خود مورد توجه قرار داد. سیاستگذاری امنیتی روسیه در خاورمیانه معطوف به حفظ موازنه راهبردی با ایالات متحده و کشورهای غربی است. نشانه چنین فرایندی را در سوریه می توان مورد ملاحظه قرار داد.
۳.

گذار قدرت در شرق آسیا: چشم انداز گذار قدرت در پرتو پویایی های نوین منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برابری غلبه قدرت نسبی گذار قدرت موازنه قدرت همکاری و منازعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۶۸۶
از شاخص های مهم در شناسایی پویایی های قدرت در منطقه شرق آسیا، شناخت وضعیت «گذار قدرت» و تبدیل آسیا به محور سیاست جهان است. هدف این مقاله، تبیین چگونگی ظهور و بروز این پویایی های نوین قدرت در شرق آسیا با ارزیابی دو رویکرد نظری رقیب موازنه قدرت و گذار قدرت است. داده ها نشان می دهد که نظریه گذار قدرت قابلیت تبیین پذیری بیشتری نسبت به نظریه موازنه قدرت دارد. بااین حال، نوآوری نوشتار این است که با وجود قابلیت تبیین بیشتر، نظریه گذار قدرت، پاسخگوی سیستم بین المللی پیچیده امروز نیست و مستلزم بازنگری در مفهوم و مؤلفه های شکل دهنده گذار متناسب با واقعیت امروز جهان و منطقه است. بر این اساس، فرضیه مقاله آن است که پیچیدگی و وضعیت غیرخطی حاکم بر سیستم بین الملل به تعدد نقاط گذار در سیستم امروز انجامیده است، به گونه ای که در حال شکل دادن به نظم سلسله مراتب دوگانه با رهبری آمریکا در امنیت و رهبری چین در اقتصاد در شرق آسیا است. روش پژوهش مقاله، قیاسی- استقرایی و شامل استفاده از نظریه و روش های کمّی ارزیابی کاربست نظریه با تکیه بر پایگاه داده های بانک جهانی، کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) و مؤسسه مطالعات صلح استکهلم (SIPRI) است.
۴.

نظریه چرخه قدرت و تحولات قدرت ایالات متحده؛ بستری برای تحلیل رفتار سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چرخه قدرت قدرت نسبی نقش نظام بین الملل ایالات متحده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۶۱۵
تحول سیستم بین الملل پس از پایان جنگ سرد و سیاست خارجی ایالات متحده به عنوان ابرقدرت باقی مانده در سیستم، از مهم ترین عواملی هستند که سیاست بین الملل و سیاست خارجی تمامی بازیگران سیستم بین الملل اعم از دولتی و غیردولتی را شکل می دهند. به همین منظور، این نوشتار بر آن است تا با پاسخگویی به این سوال که قدرت آمریکا در سال های بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری سابق چه تحولاتی را از سر گذرانده است، بستر لازم را برای درک روند تحولات نظام بین الملل و فهم سیاست خارجی آمریکا و به تبع آن سایر بازیگران سیستم فراهم آورد.نظریه چرخه قدرت به سبب نقاط قوت خود در بررسی روند تحولات و تحلیل آن، به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. در ابتدا داده های مربوط به هشت شاخص قدرت ملی برای هشت قدرت برتر نظام بین الملل در بازه ۱۹۸۹-۲۰۱۷ گردآوری شده و سپس با محاسبه قدرت نسبی برای هر یک از هشت بازیگر مورد نظر، چرخه قدرت آمریکا ترسیم شده است. داده ها با استفاده از پایگاه های اینترنتی جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آن به صورت کمی صورت گرفته است. چرخه ترسیم شده نشان می دهد که آمریکا در ۱۹۹۸ در نقطه بیشینه قدرت نسبی خود در نظام بین الملل قرار داشته و پس از آن وارد فاز افول قدرت نسبی شده است و در سال ۲۰۱۲ سرعت کاهش قدرت نسبی آن از افول فزاینده به افول کاهنده بدل شده است.
۵.

ارزیابی مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی داخلی و بین المللی آمریکا و تغییرات آن طی سال های (2020- 1970)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۹
در حالی که بسیاری از اندیشمندان معاصر، با تکیه بر شواهد میدانی و اسنادی، افول قدرت اقتصادی آمریکا را امری تحقق یافته می دانند، برخی دیگر آن را انکار کرده و یا اینکه آن را نوعی بزرگ نمایی و ساده انگاری تلقی کرده اند. تکثر آراء و دیدگاه های معارض در خصوص روند قدرت اقتصادی آمریکا سبب شده است که یک بررسی جامع در خصوص مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی داخلی و بین المللی آمریکا و ارزیابی آن در طول زمان لازم آید. پژوهش حاضر ضمن ارزیابی و شناسایی مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی آمریکا، به این سوال پاسخ می دهد که آیا قدرت اقتصادی آمریکا در 50 سال منتهی به 2020 دچار افول شده است؟ روش مورد استفاده برای شناسایی مولفه های قدرت اقتصادی، تحلیل محتوا و روش ارزیابی تحولات آن در طول زمان تحلیل آماری است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که قدرت اقتصادی یک مفهوم چندبعدی است که شامل مؤلفه های متعددی می شود و در این میان تمایز میان قدرت نسبی و قدرت مطلق امری ضروری است. نتایج تحلیل آماری دلالت بر شواهد جدی و مبرهن بر افول قدرت نسبی آمریکا در سطح ملی و بین الملل دارد، اما قدرت مطلق آمریکا تابعی از درجه اهمیت و اوزان اختصاص یافته به متغیرهایی است که برای سنجش قدرت اقتصادی به کار می روند. بر این اساس هر چند قدرت نسبی آمریکا با افول شدیدی مواجه شده است، اما هنوز اقتصاد آمریکا یکی از اقتصادهای پیشرو و قدرتمند جهانی است که به دلیل مخاطره هایی از جمله نابرابری های اقتصادی، بحران های پی درپی و ورود رقبای جدید در عرصه جهانی به سرعت در معرض افول است.
۶.

گذار به نظم جدید جهانی؛ نشانه ها و فرآیندهای کنش راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظم جهانی دوران گذار امنیت نسبی قدرت نسبی ایدئولوژی نسبی ظهور دیگران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۸۱
درباره ی نشانه ها و شکل بندی ساختاری نظام جهانی در حال گذار، رویکردهای مختلفی ارائه شده است. هرگاه ادبیات راهبردی بازیگران تغییر پیدا کند، نشان می دهد که تحولات سیاسی وجود دارد که زمینه ی شکل گیری تغییرات ساختاری و کارکردی را به وجود می آورد. چنین نشانه هایی را می توان به عنوان شاخص های تحول و دگرگونی کنش بازیگران در حال گذار دانست. ویژگی های اصلی دوران گذار را می توان در افول نسبی بازیگران مؤثر در سیاست جهانی، گسترش منازعه میان کشورهای منطقه ای و همکاری های تاکتیکی بازیگران برای نیل به اهداف و منافع ملی دانست. واقعیت های موجود سیاست جهانی و منطقه ای، تمامی نشانه های یادشده را منعکس می سازد. تغییر در مزیت نسبی آمریکا در حوزه ی اقتصاد جهانی، افول نشانه هایی از ایدئولوژی نسبی، قدرت نسبی و امنیت نسبی آمریکا را می توان در زمره ی شاخص های افول نسبی بازیگران مؤثر نظام جهانی در فضای تغییر و دگرگونی ساختاری دانست. بسیاری از نشانه های یادشده را می توان در ساختار سیاسی، اقتصادی و راهبردی نظام جهانی مشاهده کرد. به همین دلیل است که گذار در نظم جهانی واقعیتی است که به گونه ای تدریجی شکل می گیرد و تحت تأثیر نیروهای مرکز و حاشیه قرار خواهد گرفت. هرگاه تغییراتی در سیاست بین الملل ایجاد شود، طبیعی است که توانمندی بازیگران نیز دگرگون خواهد شد. بنابراین محیط منطقه ای و بین المللی را می توان تابعی از سازوکارهایی دانست که تحت تأثیر قابلیت ابزاری و ساختاری قرار می گیرند. هرگونه تغییر و دگرگونی در قابلیت ابزاری کشورها تأثیر خود را در فرآیندهای ساختاری به جا می گذارد. بنابراین لازم است تا در مرحله ی اول این موضوع مورد توجه قرار گیرد که قابلیت های بازیگران چه تغییراتی پیدا کرده است؟ در مرحله ی دوم تأثیر قابلیت ها بر ساختارها مورد بررسی قرار می گیرد و در مرحله ی سوم، توانمندی بازیگران را می توان در محیط راهبردی تحلیل نمود.