مطالب مرتبط با کلیدواژه

فوکو


۲۱.

واکاوی تاثیر ساخت قدرت سیاسی هندوستان بر اندیشه سید احمد خان هندی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۱۰ تعداد دانلود : ۴۹۱
گفتمان اصلاح دینی در صدد ارایه و بازتفسیراسلام متناسب با شرایط و مقتضیات زمان است تا بر این اساس آن را از گزند انحراف و جزم اندیشی رهایی بخشد. این گفتمان در سطح جهان اسلام علاوه بر اثرپذیری از تغییرات ناشی از فرآیندهای جدید فکری و عملی، شدیدا متاثر از ساخت قدرت سیاسی محل زایش و تکامل خود می باشد، به این معنا که اندیشه اصلاح گران دینی یک دوره زمانی با در نظرگرفتن محل زایش و تکامل آن ها، متمایز از یکدیگرمی باشد. اندیشه سیاسی سید احمد خان هندی به عنوان یکی از اصلاح گران دینی در هندوستان نیز شدیدا متاثر از ساخت قدرت سیاسی در این کشور است. براین اساس سوال این نوشتار آن است که ساخت قدرت سیاسی در هند چه تاثیری بر اندیشه سید احمدخان داشته است ؟ به نظر می رسد ساخت قدرت سیاسی هندوستان که برآیندی از سیطره استعمار انگلیس بر فرآیندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور است، بر جهت گیری های فکری سید احمدخان درجهت اصلاح دینی به منظور بهبود وضعیت مسلمانان جامعه هند تاثیرگذار بوده است. این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از نظریه دانش- قدرت فوکو و استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای منابع اسنادی و کتاب خانه ای به ارزیابی فرضیه فوق بپردازد.
۲۲.

مفهوم قدرت و نظم عمومی در اندیشه پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پسامدرنیسم فوکو قدرت نظم عمومی منفعت عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۹ تعداد دانلود : ۶۶۷
چکیده قدرت همواره مفهومی جدال انگیز و مورد مناقشه اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی بوده است. پارادیم مدرن مفهوم قدرت بر محور اندیشه ی هابز شکل گرفته که در آن قدرت برمبنای مفهوم حاکمیت و در ارتباط با دولت فهم می شود. همین مفهوم از قدرت، در اندیشه سایر اندیشمندان این حوزه استمرار یافته است. در پسامدرنیسم، با طرح اندیشه های فوکو در خصوص قدرت، پارادایم جدیدی از این مفهوم تکوین یافت. از این منظر قدرت متمرکز در نهاد دولت نیست بلکه متکثر در شبکه جامعه است؛ منفی عمل نمی کند بلکه مولد و مثبت است و در نهایت هویت سوژه های انسانی را شکل می دهد.قدرت و نظم عمومی، دو مقوله مرتبط با هم در اندیشه حقوقی و سیاسی مدرن هستند و پیوندشانرا در رابطه ی دولت و جامعه به وضوح می توان درک کرد.در وضعیت پسامدرن، برداشت و تلقی از جامعه و دولت، دگرگون شده است و کارکرد نظم در چنین جامعه ای حفظ وحدت و همسانی در یک دولت-ملت یکپارچه نیست؛ بلکهنظم جامعه پسامدرن، بر اساس اصل تفاوت و خاص بودگی افراد و گروهاست. مقالهحاضرپسازمعرفیاندیشهپسامدرن،درپرتوآنبهتبییندومفهومقدرتونظمعمومیکهازمفاهیممطرحدرمبانیحقوقعمومیهستند،پرداختهاست.
۲۳.

چهره های جنون؛ از فوکو به ابن حبیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن حبیب نیشابوری فوکو جنون کردارهای تقسیم کننده تفاوت قدرت ذات گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۷۰۳
ابن حبیب نیشابوری در کتاب خویش – که ذیل ادبیات صوفیانه دسته بندی می شود- اقسام معانی جنون را برمی شمرد؛ در این طبقه بندی، هرگز جنون، بیماری پنداشته نمی شود و نقطه مقابل خردمندی نیست. دیوانه کسی است که سبکی متفاوت از زندگی همگانی را برمی گزیند و هنجارهای رسمی را زیرِ پا می نهد. بدین ترتیب، دیوانه همچون نقاد اجتماعی-سیاسی بازنمایی می شود. دیوانگی، زبان حاشیه نشینان و مطرودان است. از این روست که همواره شکل طنز و هجو به خود می گیرد و سلسله مراتب معرفتی-اخلاقی را باژگونه می سازد. فوکو نیز گفتمان روانپزشکی که تحت کردارهای شکاف انداز، دوقطبیِ «عقل-جنون» را برمی سازد و کردار اندیشیدن به شیوه متفاوت را منتفی می سازد، به نقد می کشد. از دید فوکو، روانپزشکی ابزار کنترل اجتماعی و حذف سوژه های تکین است. این رهیافت، نگاه فوکو را به فهم ابن حبیب نیشابوری از جنون نزدیک می کند. البته برخلاف ابن حبیب نیشابوری، فوکو از هرگونه تفسیر رمانتیک یا ذات گرایانه از یک باطن معصومانه امتناع می ورزد. فوکو، هرگونه بازگشت به گفتمان های پیشامدرن را همچون رهیافتی ارتجاعی نفی می کند. او به مفهوم جنون توجه می نماید از این حیث که شکلی از سیاست ورزیِ غیررسمی را ممکن می کند: نوعی اِعمال قدرت از پایین به بالا، فراروی از کردارهای تقسیم کننده. به عبارتی دیگر: فراسوی نیک-بد یا صدق-کذب. اما ابن حبیب نیشابوری، در چارچوب گفتمان صوفیانه، از زبان شیدایان یک گفتمان هژمونیک علیه گفتمان فلسفی می سازد. مقاله حاضر با مقایسه دیدگاه ابن حبیب نیشابوری با فوکو می کوشد از شباهت های ظاهری به تفاوت های گفتمانی برسد.
۲۴.

واکاوی تحول مفهومی فلسفه سیاسی بر اساس دو مؤلفه حقیقت و قدرت در اندیشه اشتراوس، آرنت و فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت قدرت فلسفه سیاسی اشتراوس آرنت فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۶۷۲
تاکنون تقریرهای گوناگونی در باب ماهیت فلسفه سیاسی عرضه شده است و پنداشت واحدی در باب سرشت فلسفه سیاسی در میان متفکران وجود ندارد. مقاله حاضر نیز درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان وجود تعبیرها و پنداشت های متفاوت در باب چیستی و ماهیت فلسفه سیاسی را توضیح داد؟ فرضیه این مقاله آن است که دگرگونی و تحول معنایی مفاهیم بنیادین حقیقت و قدرت در چارچوب الگوهای متفاوت پارادایمی و نسبت متفاوتی که ذیل پارادایم های گوناگون میان دو مفهوم یادشده برقرار می شود، سبب شکل گیری تعبیرهای گوناگونی در باب ماهیت فلسفه سیاسی شده است. جستار حاضر کوشیده تا با اتخاذ رویکرد متن گرا و با سود جستن از تحلیل مقایسه ای، ماهیت فلسفه سیاسی را در پرتو دو مفهوم بنیادین حقیقت و قدرت از جنبه انضمامی در اندیشه اشتراوس، آرنت و فوکو تحلیل کند. با این هدف، نشان داده ایم که در اندیشه اشتراوس، وجود حقیقتی استعلایی مفروض دانسته شده است. در اینجا قدرت، ابژه فلسفه سیاسی تلقی می گردد و فلسفه سیاسی به مثابه دانشی عقلی در نقش گفتارهای حقیقت ظاهر می شود. اما «آرنت»، حقیقت را از حیطه امر استعلایی به درون حوزه عمومی و حیطه مفاهمه بین الاذهانی می کشاند. بنابراین قدرت با سیاست گفت وگویی پیوند می خورد و فلسفه سیاسی از حیطه فعالیت صرف ذهنی به حیطه کنش عملی کشانده می شود. در اندیشه «فوکو» اما قدرت به مثابه پدیده ای مویرگی در پس هر معرفت سیاسی نهفته است و فلسفه سیاسی در نقش ابزاری در خدمت توجیه مناسبات قدرتی عمل می کند که معطوف به برساختن یک رژیم حقیقت است.
۲۵.

«لیبرال دموکراسی رادیکال»: جایگزین فوکو برای «مدرنیته سیاسی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جایگزین مدرنیته سیاسی سو ژه شدگی لیبرال دموکراسیِ رادیکال فوکو آگونیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۱ تعداد دانلود : ۴۵۵
هدف این مقاله، ارزیابی برآیندهای عملی انضمامی نقدهای بنیادی و تبارشناختی فوکو از مدرنیته است و دلالتی است که انگاره های فوکویی می تواند برای نظام سیاسی و کنشگری سیاسی داشته باشد. فوکو بر آن است که در دوران مدرن از قدرت و دانش استعلازدایی می شود. مسئله این است که پذیرش «استعلازدایی قدرت» چه پیامدی در نگاه ما به کنشگری سیاسی، دولت و حکومت مندی خواهد داشت. نگاه استعلازدایانه فوکو موجب می شود که وی امرِ سیاسی را چونان امری حاکمیتی ننگرد و با جای دادن آن در چارچوبی نامتعین که همزمان هم فرهنگی و هم سیاسی است، آن را حکومت مندی بنامد. آنگونه که در این چارچوبِ استعلازدایی شده، امرِ سیاسی حاکمیتی همراه نیست که شخص فرودست را به انجامِ آنچه خود در سر دارد، وادار کند. در برابر، حکومت مندی بر شیوه کردار حکومت شوندگان تأثیر می گذارد، به گونه ای که زمینه خودتغییردهی و خودسامان دهی در رفتار روزانه آنان فراهم می شود و آنان به کاری واداشته نمی شوند که نخواهند، بلکه آزادانه و از رهگذر همان فرایند سوژه شدگی یا عینیت یافتن سوژه ، سلطه بر آنان اعمال می شود. در پاسخ به این مسئله، از نظریه «مدرنیته سیاسیِ» موریس باربیه به عنوان یک ابزار رهنمونی برای تعریف امر سیاسی استفاده شده است و روش کاربست آن نیز «تاریخ ایده های» آرتور لاوجوی است. در نظریه «مدرنیته سیاسی»، دوگانه آزادی- سلطه در دو سطح دولت و جامعه مدنی طرح می شود، آنگونه که با برتری حق و آزادی بر سلطه با نظام سیاسی لیبرال دموکرات همخوانی می شود. فرضیه مقاله این است که باورِ فوکو به «برتری چیرگی» در «مدرنیته سیاسی» و لیبرال دموکراسی (به عنوان نظام سیاسی همخوان با آن) به زمینه سازی برای طرح لیبرال دموکراسی رادیکال می انجامد.
۲۶.

فوکو، روشنگری و هنر آفرینش خویشتن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت روشنگری فوکو بودلر زیبایی شناسی خود خودآفرینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۷۴۸
مقاله ی حاضر نشان می دهد که چگونه میشل فوکو در آثار پایانی خود با رجوع به برخی آموزه های روشنگری به هنر آفرینش خویشتن روی می آورد. بازاندیشی مفاهیم اساسی روشنگری در فوکوی متأخر با درک تازه ای از کانت و سوژه همراه است. با جای دادن نظریه های زیبایی شناسی مرتبط با نفس در متن تفکر روشنگری، فوکو نشان می دهد که نه تنها او ارزش های روشنگری را نادیده نمی گیرد، بلکه به بازسازی برخی از این مفاهیم می پردازد. بازتاب چنین نگرشی خود را در اخلاق به معنای رابطه با خویشتن نشان می دهد. صورتبندی چنین اخلاقی به مدد پژوهش های فوکو در مورد اخلاقیات در یونان و روم از یک طرف، و رجوع به آموزه های نیچه و شارل بودلر از طرف دیگر ممکن می شود. اخلاقیات در جهان باستان در پی ارائه ی شیوه ای برای پرورش خلاقیت افراد است که آنها را ابتدا با اکنونِ خویش و سپس با خویشتنِ خویش مواجه کند تا فرد بتواند به گونه ای دیگر بیاندیشید، زندگی خود را دگرگون کند و خود را بیافریند. بودلر نیز مدرن بودن را خلاقیت و پویایی معنا می کند و معتقد است زندگی انسان نیز باید مانند اثر هنری با خلق خویشتن و تغییر همراه باشد. در این مقاله در صدد هستیم به بررسی خودآفرینی و زیست زیبا بپردازیم.
۲۷.

روش شناسی انتقادی نظریه فرهنگی فوکو(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فوکو نظریه فرهنگی روش شناسی گفتمان نقد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۲ تعداد دانلود : ۶۷۵
برای به کار بردن هر نظریه ای توجه به زمینه های اجتماعی و معرفتی و همچنین مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی آن ضروری است. از آنجا که در سال های اخیر نظریه فرهنگی فوکو در ایران مورد توجه قرار گرفته، در این مقاله بر آن شدیم تا با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مبانی و زمینه های این نظریه پرداخته و برخی از نقدهای وارد بر آن را مطرح کنیم تا در مراجعه و به کاربردن آن مورد توجه قرار گیرد. به نظر می رسد، نظریه فرهنگی فوکو مبانی و بنیادهایی دارد که بدون توجه به آن ها نمی توان به تحلیل مسائل اجتماعی در ایران پرداخت.
۲۸.

دیالوگ فوکو و هابرماس درباره بنیان های مدرنیته؛ انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان گرایی دموکراسی عقلانیت فوکو قدرت گفتمان مدرنیته هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۲ تعداد دانلود : ۵۹۴
مدرنیته بیش از دیگر گفتمان های رقیب، به مناظره و گفتگو بر سر موضوعات بنیادین خود اهمیت می د هد و به نظر می رسد وضعیت ایدئال مدرنیته، امکان نوعی چندصدایی در جامعه است. مجادله های فلسفی درباره بنیان های مدرنیته از جمله نتایجی است که این چندصدایی به بار آورده است. افراد مختلف از دیدگاه های گوناگون به گفتگو های انتقادی درباره این بنیان ها پرداخته و تأویلی بر تأویل های پیشین افزوده اند. فوکو و هابرماس از جمله اندیشمندان بزرگ قرن بیستم بودند که مجادله های آنان این چندصدایی را بازتاب می دهد. مدرنیته از جمله مباحث مهمی است که این دو درباره آن و موضوعات محوری اش با یکدیگر بحث و گفتگو داشته اند. به نظر می رسد هرچند در ظاهر، آن ها دیدگاه های متضادی را در این زمینه اتخاذ کرده اند، هر دو صداهایی در درون مدرنیته شمرده می شوند. آن ها در نظریات خویش پیرامون مدرنیته، هشدارهای جدی درباره آینده آن داده اند. هدف اصلی این مقاله بررسی تعاملات فکری فوکو و هابرماس در باب مدرنیته و سه محور اصلی آن، یعنی انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی می باشد.
۲۹.

ابتنای علوم انسانی بر پزشکی بالینی: خوانشی نو از تولد کلینیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فوکو پزشکی بالینی فلسفه پزشکی فلسفه علوم اجتماعی تولد کلینیک فضابخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۷ تعداد دانلود : ۶۶۴
در کتاب تولد کلینیک فوکو نشان می دهد این نه علوم طبیعی بلکه پزشکی بالینی بود که بنیان علوم انسانی را بنا نهاد. در انتهای کتاب تولد کلینیک او این مدعا را مطرح می کند که علوم انسانی بر بنیان پزشکی بالینی مدرن بنا شده است. او می گوید: اهمیت علم پزشکی در تأسیس علوم انسانی اهمیتی که صرفاً روش شناختی نیست زیرا هستی انسان به منزله ابژه علم پوزیتیو تعریف یا تلقی می شود.» البته فوکو بیشتر از این مدعای خود را توضیح نمی دهد و به همین میزان بسنده می کند. در این مقاله تلاش خواهم کرد نشان دهم چگونه بر مبنای صورت بندی او از پزشکی بالینی می توان از این مدعا دفاع کرد و این مدعا چه استلزاماتی برای علوم انسانی به همراه خواهد داشت. برای فهم و دریافت این مدعا باید تمهیداتی فراهم کرد. هر دو تمهید مبتنی بر آراء فیلسوفان پزشکی است تا صورت بندی دقیق و قابل فهمی از پزشکی بالینی موردنظر فوکو به دست داده شود. بدون این تمهیدات فهم مدعای فوکو دشوار خواهد بود چون به نظر می رسد او در کتاب تولد کلینیک بسیاری از این موارد را مسکوت گذاشته یا بدیهی فرض کرده است یا نادیده گرفته است و شارحان اش هم با سنت فلسفه پزشکی ناآشنا بوده اند. در ابتدا تلاش می کنم نشان دهم که پزشکی نوع متفاوتی از شیوه تفکر در مقایسه با علوم طبیعی است که اگر چنین نبود مدعای فوکو به تفسیری سطحی و پیش پاافتاده خلاصه می شد: پزشکی انسان را ابژه علم بدل کرد و پس از آن بود که با الهام از علوم طبیعی تأسیس علوم انسانی محقق شد که باور ناروایی است. این بخش بر اساس آراء لودویگ فلک تفاوت های جدی تفکر پزشکی و علوم طبیعی تقریر خواهد شد. ساختار پزشکی بالینی و علوم مختلفی که در این حوزه وجود دارند را تعریف و تعامل آنها را نشان می دهم. در این بخش از آراء کاظم صادق زاده وام گرفته شده است. در بخش بعدی تلاش خواهم کرد بر مبنای تمهیدات صورت گرفته نشان دهم فوکو چگونه پزشکی بالینی مدرن و سیر تطورش را چگونه در قالب فضابخشی های سه گانه صورت بندی کرده است. در فصل پایان نشان خواهم داد چگونه صورت بندی فوکو از پزشکی بالینی می تواند بنیان علوم انسانی قرار گیرد. بدین ترتیب به نظر می رسد این نوشتار تلاشی است برای پیوند زدن فلسفه پزشکی و فلسفه علوم انسانی با خوانشی جدید از کتاب «تولد کلینیک».
۳۰.

امپراتوری نگاه خیره: از قدرت منتشرِ فوکویی به کیچ در کوندرا (مطالعه موردی: رمان بار هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت منتشر کیچ زیبایی شناسیِ اتفاق یکسانی هستی شناختی نگاه خیره فوکو کوندرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۴۲۷
مسأله اصلیِ مقاله حاضر این است که چه رابطه ای میان مفهوم فوکویی از قدرت با مفهوم کیچ در رمان بار هستی اثر میلان کوندرا وجود دارد؟ به عبارت دیگر، پرسش محوری این است که چگونه ظهور کیچ ملازم است با مفهوم قدرتِ منتشر در جهان مدرن؟ یکی از اهداف این مطالعه تطبیقی که بر خوانشِ فوکویی از رمان بارِ هستی (کوندرا) متمرکز شده، این است که بدون فراروی از مفهوم سنتیِ قدرت نمی توان پدیده کیچ را در کوندرا توضیح داد. چنین دریافت متفاوتی از قدرت را فوکو در اختیار ما می نهد. فوکو و کوندرا از قدرتِ بدون سوژه سخن می گویند: امپراتوری نگاه خیره. در نگاه آنان، مفهوم قدرت/کیچ به فراسوی دوقطبیِ لیبرالیسم-کمونیسم ارجاع دارد. در این مقاله، از تقابل مفهوم قدرتِ مکان زدایی شده در برابر قدرت متمرکز، زیبایی شناسیِ اتفاق در برابر زیبایی شناسی همگانی، امر تکین در برابر یکسانیِ هستی شناختی، مؤلف محوری در مقابل مرگ مؤلف، بحث می شود. این دوقطبی ها، محصول چرخش مفهوم قدرت در جهان مدرن است. بنابراین، یکی از اهداف پژوهش حاضر، نشان دادن پیامدهای قدرت مدرن در چهار بُعد سیاست-زیبایی شناسی-هستی شناسی-ادبیات است. کاربرد این مقاله، از یکسو، نشان دادن اهمیت نقد فلسفی در تحلیل رمان و از سوی دیگر، پیوند اندیشه پست مدرن با رمان های کوندرا است.
۳۱.

نقدی بر کتاب درباب تاریخ اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۴۶۱
هدف از این مقاله تحلیل مناظره ای است که درقالب این کتاب بین میشل فوکو و ریمون آرون صورت گرفته است. بدین منظور، شرح مختصری بر دیدگاه های این دو متفکر ارائه می شود تا موضع نزاع در این مناظره روشن شود. محور اصلی گفت وگو اصل گسست و تداوم در دوره های مختلف تاریخی است. آرون از تفکیک صورت بندی های دانایی انتقاد می کند و از ارتباط و تعامل بین آن ها دفاع می کند. به نظر او، تاریخ دارای تنوع و درعین حال تداوم است. دربرابر، فوکو در روش دیرینه شناسی خود درپی کشف تداوم میان وقایع و دوره ها نیست، بلکه تلاش دارد گسست هایی را که موردغفلت واقع شده است نشان دهد. هرچند هردو متفکر گرایش های ساختارگرایی دارند، اما دیدگاه هستی شناسی آن ها موجب اختلاف نظر بین آن ها شده است. به نظر آرون، برخلاف فوکو، جهان ساختارهای ثابتی دارد که درطول زمان و درخلال منظرهای متفاوت خود را ظاهر می سازد. از این منظر، آرون به ذهنی و نسبی گرایی وبری و پوچ گرایی نیچه ای انتقاد می کند.
۳۲.

بررسی تاریخ گرایی نو در خاموشی دریا اثر ورکور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نوتاریخ گرایی گرینبلت فوکو خاموشی دریا ورکور جنگ جهانی دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۴۷۸
اصطلاح نوتاریخ گرایی، امروزه به رویکردی گفته می شود که تاریخ را آنگونه که تاریخ نگاران به نظر مخاطب می رسانند پذیرا نیست. این رویکرد، و نه نقد ادبی، در دهه هشتاد قرن بیستم و بیشتر بر مبنای اندیشه های استفِن گرینبلَت آمریکایی شکل گرفت. به عقیده گرینبلَت باید نوتاریخی گرایی را خوانشی از متن مورد نظر بدانیم و نه یک مکتب نقد. هدف نوتاریخ گرایان آثار ادبی دوران های گوناگون تاریخ را مد نظر قرار می دهند، تا با بررسی چند جانبه و شبکه ای ارتباط متون ادبی با سایر متون از جمله متون تاریخ جنبه های درون متنی و برون متنی اثر ادبی را روشنتر کنند و روابط قدرت و برساخت های فرهنگی،اجتماعی و ایدئولوژیکی هر دوره تاریخی رابشکافند. از دیدگاه آنان هیچ تفاوتی میان متون ادبی و غیرادبی وجود ندارد. در این مقاله سعی بر آن خواهد بود گونه ای تحلیل ارائه شود که علاوه بر تأثیر تاریخ و نویسنده در خلق اثر ادبی عوامل درون متنی مانند روابط قدرت به منزله مهم ترین بافت موجود در متن خاموشی دریا بر اساس نظریه گرینبلت و میشل فوکو بررسی شود .
۳۳.

تبیینی از پیوند ساختار قدرت و تحولات اندیشه اقتصادی در قرن های 17 تا 19 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۵۸ تعداد دانلود : ۳۷۳
تاکنون نظریه های گوناگونی در مورد علل تحول نظریه های علمی، از جمله علل تحول اندیشه های اقتصادی ارائه شده است. در این مقاله، با مروری انتقادی بر این نظریه ها نشان می دهیم که هر کدام از این تبیین ها نقاط ضعفی دارد. از سوی دیگر، علوم انسانی، از جمله اقتصاد نیز، با علوم تجربی تفاوت های عمده ای دارد که باید هنگام تبیین علل تحول نظریه های علوم انسانی به آنها توجه کرد. سپس برای نخستین بار در مطالعات اقتصادی موجود درباره تحول اندیشه اقتصادی، با تکیه بر نظریه قدرت ‐ دانش فوکو نشان می دهیم که تحول اندیشه اقتصادی، در قرن های 17 تا 19 میلادی، با تحولات قدرت در جامعه رابطه خاصی داشته است. مهم ترین نتیجه این تبیین اثبات آن است که تحول نظریه اقتصادی و حتی نظریه های کلاسیک، با تحولات اجتماعی، به ویژه ساختار قدرت ارتباط خاصی دارد.
۳۴.

ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شرق شناسی حاشیه گسست فوکو براون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۳۹۵
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
۳۵.

طراحی الگوی خودشکوفایی مبتنی بر اخلاق اسلامی و مقایسه آن با تجربه زیسته هنرمندان خودشکوفا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِتنوگرافی مردم نگاری چندجایی زندگی نگاری دوستی فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۰ تعداد دانلود : ۶۶۲
جامعه شناسان بر اهمیت خودشکوفایی در هویت بخشی و سلامت جوامع مدرن تاکید کرده اند. پژوهش های انجام گرفته درباره خودشکوفایی در فرهنگ های مختلف، تفاوت هایی را در سطح خودشکوفایی در جوامع نشان داده اند و تعریف خودشکوفایی مبتنی بر فرهنگ را لازم دانسته اند. در پاسخ به این ضرورت، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی خودشکوفایی مبتنی بر کمال از دیدگاه اخلاق اسلامی و مقایسه آن با تجارب زیسته هنرمندان خودشکوفا، انجام گرفت. این پژوهش به روش کیفی و با نمونه پژوهشی کتاب جامع السعادات نراقی در بخش اخلاق و شش تن از هنرمندان خودشکوفا انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از کدگذاری مفاهیم، مضامین شناسایی شده، طبقه بندی و نام گذاری شدند. یافته ها نشان می دهد خودشکوفایی از دیدگاه اخلاق دارای چهار حوزه "انسان و خدا"، "انسان و خود"، "انسان و تعالی" و "انسان و جامعه" است. تجربه زیسته هنرمندان مشابهت بالایی با الگوی اخلاق دارد، مضمون خلاقیت در آن افزون بر مضامین الگوی اخلاقی است و همچنین در مصاحبه با هنرمندان بر کنش اجتماعی تاکید بیشتری شده است. براین اساس، با مبنا قرار دادن ویژگی های سبک زندگی از دیدگاه اخلاق اسلامی و تقویت جایگاه خلاقیت و رویکرد اجتماعی در آن، می توان به نیاز امروز جامعه به خودشکوفایی، برای ایجاد تعادل بین خواسته های متعارض حاصل از تغییرات فرهنگی و نقش های متعدد تحمیل شده به انسان، پاسخ داد.
۳۶.

بررسی و تحلیل تعالیم تصوف بر مبنای نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان تصوف فوکو قدرت اِپیستمه (معرفت)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۵۱۱
تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بوده اند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایش ها و شاخه های بسیاری بوده است، اما با همه گستردگی، همچنان می توان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقوله قدرت در تصوف بر پایه نظریه گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یک سو نوعی انضباط عمومی به وجود می آورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار می دهد و تعالیم آن، گزاره های قدرت را تقویت و تثبیت می کند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمه (معرفت و آگاهی) زمانه خود قرار دارد، در برخی مواقع می تواند دامنه معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمان های دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
۳۷.

آگامبن و فوکو: حاکمیت یا قدرت؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو آگامبن زیست قدرت زیست سیاست زندگی برهنه وضعیت استثنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۴ تعداد دانلود : ۶۵۷
فلسفه سیاسی آگامبن تاثیر عمیقی از اندیشه های سیاسی میشل فوکو پذیرفته است. آگامبن نیز همچون فوکو سیاست معاصر غربی را نوعی زیست سیاست می داند که زندگی (زیست) را ابژه خود قرار داده است. اما با وجود این نظر مشترک و تأکید آگامبن به اینکه در راستای تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو گام بر می دارد، به نظر می رسد که اختلافات عمیقی نیز میان ایشان وجود دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه دو متفکر درباب قدرت و زیست سیاست چگونه است و چطور می توان پذیرفت که اندیشه سیاسی آگامبن در راستای تفکر سیاسی فوکو قابل تعریف است؟ لذا با بررسی دو مفهوم زیست قدرت و زیست سیاست در آثار این دو متفکر روشن خواهد ساخت که خاستگاه نظریه سیاسی آگامبن دقیقاً در دل تحلیل های فوکو نهفته است هرچند از نظر آگامبن، نمونه های عینی زیست قدرت در قرن بیستم، یعنی دولت های مدرن و مخصوصا نازیسم، نشان می دهند که زیست قدرت و حاکمیت چنانکه فوکو و دیگرانی پنداشته اند از هم جدا نبوده بلکه از ابتدا قرین هم بوده و این ویژگی در قرن بیستم به اوج خود می رسد. بدین روی تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو منطقاً آگامبن را وادار به بازگشت به خوانش حقوقی قدرت می کند اما این بار در بستر زیست سیاست.
۳۸.

ارائه مدل مفهومی تحقق پذیری پروژه های طراحی شهری ایران بر مبنای نظریات فوکو و هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدل مفهومی تحقق پذیری پروژه طراحی شهری ایران فوکو هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۳۹۶
همزمان با رشد شتابان شهرنشینی و شکل گیری طرح های توسعه شهری، طراحی شهری از جمله تخصص هایی است که سعی در ارتقای کیفیت محیط دارد. با این حال رشته طراحی شهری در جهان، رشته جوان و نوظهوری است و این قضیه در ایران به مراتب بیشتر و پررنگ تر بوده و می توان گفت رشته نوپایی تلقی می شود. این قبیل پروژه ها در ایران از دهه هشتاد شمسی مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته و در این مدت تجاربی حاصل شده است که از حیث موفقیت و تحقق پذیری، قابل تأمل و توجه است. از این رو بنا به ضرورت، مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحقق پذیری پروژه های طراحی شهری ایران است که به منظور رسیدن به اهداف، از طریق مرور ادبیات تخصصی به بازخوانی مفهوم تحقق پذیری پرداخته و با بهره گیری از روش توصیفی_تحلیلی و توصیفی_تطبیقی، یافته های تحقیقات پیشین را به عنوان داده و اطلاعات پایه مورد بررسی قرار می دهد تا از طریق کشف ساختارها و روابط جدید در متون مزبور، پاسخ های لازم برای پرسش های تحقیق فراهم آمده و زمینه مناسبی برای شکل گیری چارچوب نظری و شناخت معیارهای مهم در امر تحقق پذیری و وضعیت آن در ایران ایجاد شود. از سویی مصاحبه با بازیگران اصلی تحقق این قبیل از پروژه ها و استفاده از پرسشنامه، راهگشای تحقیق بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد در شرایط موجود ایران، معیارهای مرتبط با قدرت( سیاسی_مدیریتی، اقتصادی و دانش)، دارای بیشترین میزان توجه و معیارهای مرتبط با گفتمان، مشارکت و تعامل(مشارکت عمومی، تعامل حقوقی و قانونی) دارای کمترین میزان توجه هستند. در نهایت مدلی تعاملی مبتنی بر توازنی منطقی میان رویکرد از بالا به پایین و از پایین به بالا، بر پایه نظریه قدرت فوکو و نظریه کنش ارتباطی هابرماس برای تحقق بهتر پروژه های طراحی شهری در ایران پیشنهاد می گردد.
۳۹.

تحلیل ستیز قدرت در شاهنامه و ایلیاد از دیدگاه فوکو (با تکیه بر خاندان لهراسپ و پریام)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: پریام ستیزِ قدرت گفتمان فوکو لهراسپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۳۵۰
از دیدگاه فوکو قدرت بر همه ساز و کارهای تبادلات اجتماعی تسلّط دارد و از طریق برخی نیروها نظیر قدرتِ گفتمانی، قدرتِ مشرف بر حیات و قدرتِ انضباطی (تبارشناسی) به اهدافش می رسد تا بر جزئی ترین کردارهایِ سوژه ها نظارت داشته باشد. در این مسیر در بُرهه هایِ زمانی و مکانی، گفتمان های بسیاری تولید می شوند که فضایِ متخاصم و منازعاتِ معنایی ایجاد می کنند (دیرینه شناسی). جُستار حاضر با توجّه به وجود زیرساخت ها، واحدهای گفتمان ساز، کارکردهای گفتمانی و بویژه گفتمانِ قدرت در دو متن (خاندان لهراسپ و خاندان پریام) به تحلیل و تطبیق می پردازد تا شیوه تولید گفتمان ها، خاستگاه هایِ گفتمان ساز و گفتمانِ قدرت را بررسی کند. این پژوهشْ تحلیلی _ توصیفی، تطبیقی و نظریّه بنیاد است و نشان می دهد ساختار اصلی داستان لهراسپ را کلانْ گفتمان های هویّت دینی _ سیاسی، هویّت سیاسی و هویّت شاه شکل داده اند. ساختار اصلیِ داستان پریام را کلانْ گفتمان های هویّت طبقاتی خدایان، هویّت دینی _ سیاسی و هویّت فرهنگی _ ملّی (خانواده) شکل داده اند. این مقاله روشن می سازد که از ترکیبِ واحدهای گفتمان سازِ پُر بسامدی چون تقدیرگرایی، مقدّس بودن و ... گفتمان هویّت دینی _ سیاسی شکل گرفته و توانسته بر روی هویّت گفتمان های دیگر تأثیر بیشتری بگذارد. قدرتمندترین و با دانش ترین شخصیّت ها در این دو خاندان، گشتاسپ و پاریس می باشند، زیرا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند، عقایدِ شخصیّت های دیگر را تغییر و به سمت عقاید خود سوق دادند.
۴۰.

هویت در پست مدرنیسم و حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم هویت فوکو حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۳۰۸
سنت فلسفی مسلمانان و اندیشه غربی، در دوران های مختلف به گونه ای در تقابل با یکدیگر به سر می بردند. با روی کار آمدن دوران مدرن و نمودار شدن دستاوردهای ملموس آن در صنعت و تکنولوژی، کم نبودند کسانی که نسبت به میراث فلسفی مسلمانان بدگمان شدند و موج غرب گرایی دامن گیر آن ها شد. اما این وضعیت خیلی به طول نکشید؛ به مرور در غرب اندیشمندانی ظهور کردند که سخن از بحران در علوم اروپایی راندند و موجی از مخالفت با مدرنیته را به راه انداختند. یکی از این جریان های مخالف، پست مدرنیسم است که می توان آن را از آخرین دستاوردهای فلسفی غرب به حساب آورد. از سوی دیگر، حکمت متعالیه در میان مسلمانان، به عنوان مقبول ترین و متقن ترین سنت فلسفی معاصر تلقی می گردد. در این تحقیق تلاش شده است، تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، یکی از مهمترین مسائل مطرح در مباحث فلسفی؛ یعنی مساله هویت انسانی را از منظر این دو گرایش فکری بررسی کنیم. هدف نویسنده از این نوشتار آن است که نشان دهد، غرب که روزگاری خود را داعیه دار انسان باوری می دانست، امروز برای انسان هویتی باقی نگذاشته و او را به دیده تحقیر می نگرد، در حالی که فلسفه ملاصدار، هویت انسانی را به دیده کرامت نگریسته و آن را دارای جنبه های متعالی و الهی می داند. در آخر به این جمع بندی خواهیم رسید که در تفکر غربی، هویت انسان، سرنوشتی جز یأس و سرگشتگی نخواهد داشت، اما در نگاه صدرایی، هویت الهی انسان در تکاپوی رسیدن به مقصد و مقصودی والا است