مطالب مرتبط با کلیدواژه

فوکو


۸۱.

بررسی نگرش میشل فوکو در باب علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو علوم انسانی دیرینه شناسی تبارشناسی قدرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۶
  هدف: برای فهم عمیق علوم انسانی و مبانی و ریشه های آن، آشنایی با اندیشمندان و صاحب نظرانی که از جنبه های گوناگون به بررسی این علوم پرداخته اند، ضروری است. هدف این مقاله، آشنایی با اندیشه های میشل فوکو به عنوان یکی از برجسته ترین اندیشمندان غربی درباره علوم انسانی بوده است. روش: برای دستیابی به هدف، از منابع موجود به روش کتابخانه ای و با تکنیک فیش برداری، اطلاعات لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. یافته ها: بررسی ها نشان داد که فوکو شکل گیری علوم انسانی را مربوط به دوران مدرن می داند. وی بیان می دارد که با قرار گرفتن انسان به عنوان سوژه و ابژه علم بود که شرایط برای شکل گیری علوم انسانی در غرب فراهم شد. فوکو در شکل گیری علوم انسانی نقش قدرت را برجسته می کند و معتقد است بین این دو به نحو تفکیک ناپذیری رابطه وجود دارد. به گفته وی، علوم انسانی جایگاه مستقلی در بین سایر علوم ندارد و مشکلات مختلف علوم انسانی از همین مسئله ناشی می شود. وی همچنین فرجام مثبتی برای علوم انسانی در نظر نمی گیرد و این علوم با فروپاشی نظام دانایی مدرن، جای خود را به علومی مانند روان کاوی، زبان شناسی و مردم شناسی خواهند داد. نتیجه گیری: فوکو با ارائه تحلیلهای دقیق و نگرشی نقّادانه پیرامون علوم انسانی، بصیرتهای مهمی به پژوهشگران حوزه علوم انسانی می دهد تا بتوانند از طریق واکاوی این علوم، از کارکردهای آن برای بهبود جامعه استفاده کنند
۸۲.

زیست-سیاستِ مدرن: فوکو به کافکا (مطالعه موردی: رمان محاکمه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافکا فوکو زیست-سیاست قدرت سراسربین رمان محاکمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۵۶
مقاله حاضر، با مطالعه ای بینارشته ای و تطبیقی، به دنبالِ کشف پیوندی میان رویکرد فوکو به مفهوم قدرت و نگاه کافکا در رمان محاکمه است. نقطه اتصال فوکو و کافکا را می توان در مفهوم زیست-سیاست یافت، جایی که زندگی به موضوع سیاست تبدیل می شود. ظهور زیست-سیاست نقطه افتراق جهان مدرن از جهان سنتی است. در جهانِ پیشامدرن، قدرت در شمایل جلاد و در لحظه مرگ پدیدار می شد. اما قدرت مدرن با مدیریتِ سوژه زنده و آزاد درگیر است. مطالعه موردیِ پژوهش حاضر رمان محاکمه اثر کافکا است. کا. (شخصیت داستان) درگیر همان قدرتِ سراسربینی است که فوکو در آثار خویش ترسیم می کند، قدرتی که نه یک فعل مجرمانه خاص بلکه تمامیتِ زندگیِ مجرم را تعقیب می کند. به همین دلیل است که کا. هیچ گاه به ارتکاب جرم مشخصی متهم نمی شود. درعوض، او ناگزیر است که کل زندگی اش -از کودکی تاکنون- را شرح دهد و به زیرِ نور آورد. به اعتقاد فوکو، هرچه قدرت مدرن بیشتر خود را پنهان می کند، زندگیِ توده ها را بیشتر به روشنا می آورد. در رمان کافکا نیز کا. هیچ گاه به دادگاه دسترسی ندارد و تا پایان هم از چشم او دور می ماند. دادگاه همچون قدرت منتشرِ فوکویی در همه جا پراکنده است و هیچ نقطه ثابتی ندارد. در مقاله حاضر نشان داده شده است که این قدرتِ همه جا حاضر نه یک نیروی الهیاتی بلکه همان زیست-سیاستی است که فوکو از آن سخن می گوید.
۸۳.

تبارشناسی «گفتمان مبارزه با تروریسم» در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان مبارزه با تروریسم آمریکا سیاست خارجی تبارشناسی فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
«تروریسم» امروزه چالشی عمده پیش روی جهان و جهانیان قرار داده؛ به نحوی که مبارزه با آن برای نسل حاضر و نظام بین المللی؛ امری «طبیعی» جلوه گر شده است که همواره باید با آن در هر سطح و سویه ای برخورد کرد، این تفکر البته از سوی محافل فکری و سیاسی «آمریکا» رواج یافته و به عنوان «حقیقتی» غیر قابل انکار به همگان القا شده است. آمریکا از تمامی امکانات تئوریک و پراتیک خود از جمله سازوکارهای گفتمانی، اندیشه ای، اقتصادی، رسانه ای، نظامی و... بهره برده است تا جهانیان را مجاب کند که در مبارزه با تروریسم، دست برتر را دارد و حتی می شود در مبارزه با این پدیده، اصول اساسی حقوق بین الملل را زیرپا گذاشت. از این رو، با توسل به امکانات در دسترسش توانسته است سلطه و انقیاد و به تعبیر فوکو جامعه ای انضباطی را شکل دهد. پژوهش حاضر درپی آن است تا گفتمان «هژمونیک» تروریسم را با توجه به تاریخمندی حوادث با روش تبارشناسی فوکو مورد واکاوی و نقد قرار دهد. با توجه به مراحل تبارشناسی فوکو، نوشتار حاضر به این نتیجه می رسد که گفتمان «مبارزه با تروریسم» آن گونه که آمریکا مدعی است، چندان خیرخواهانه نبوده است و صلح را هدف نگرفته است بلکه همچنان می توان رد پای تأمین منافع آمریکا و هژمونی طلبی وی را در این رویکرد مشاهده کرد.گسست ها، تحلیل تبار و تحلیل قدرت سیاست خارجی آمریکا در بررسی مبارزه تروریسم نشان می دهد که آمریکا برای ساخت ماهیت جدید خویش «دیگری» تروریست را «برسازی» کرده است.
۸۴.

کنش گری؛ لیوتار و فوکو از دریچه سرل و آستین

کلیدواژه‌ها: کنش های گفتاری لیوتار فوکو آستین سرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
لیوتار از کنش گری یا تخصیص آموزش به کارکرد کارآمد سیستم اجتماعی سخن می گوید. آموزش دیگر نباید به دنبال آرمان هایی مانند خودمختاری یا رهایی شخصی باشد، بلکه باید به ابزارها، فنون یا مهارت هایی توجه کند که به عملکرد کارآمد دولت در بازار جهانی و حفظ انسجام داخلی کمک می کند. اما این امر نیازمند افرادی با ویژگی های خاص است – نه افراد خودمختار کانتی، بلکه افراد هنجارمند و قابل اداره و کنترل فوکویی. گفتمان در شکل گیری چنین افرادی، نقش به سزایی دارد. اما فوکو به طور کامل توضیح نمی دهد که گفتمان چگونه این کار را از طریق نیروی زبان انجام می دهد. این مقاله از نظریه کنش گفتاری جان آستین استفاده می کند تا نظرات فوکو در مورد نیرو یا اثرات زبان در شکل گیری افراد هنجارمند و قابل اداره را به طور کامل تری در راستای حرکت به سوی کنشگری بسط دهد.
۸۵.

تأملی بر کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی

کلیدواژه‌ها: رهبری رهبری آموزشی دیرینه شناسی فوکو مدیران آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۳۸
با افزایش پیچیدگی و تنوع در اداره نظام های آموزشی، نیاز به توسعه تنوع در رویکردهای دانش پژوهی در حوزه مطالعاتی مدیریت و رهبری آموزشی، بیش از پیش احساس می شود. رویکرد دیرینه شناسی فوکویی به عنوان یک روش تحقیق کیفی، از جمله رویکردهای معرفت شناسانه ای است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این روش تحقیق به تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و تحول دانش و گفتمان ها در طول تاریخ می پردازد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تحلیل کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی، به بررسی و تحلیل مقاله "دیرینه شناسی رهبری آموزشی به عنوان یک حوزه بیانی" نوشته ریچارد نیشه، دانشیار دانشگاه نیو ساوت ولز، پرداخته است. هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که « مقاله نیشه تا چه حد توانسته است با استفاده از روش دیرینه شناسی درک بهتری از ماهیت پیچیده حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی ارائه دهد؟« بررسی ها نشان می دهد که نیشه به خوبی توانسته است معرفت شناسی فوکویی را در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی درهم آمیزد و از آنها برای تحلیل و بررسی مسائل رهبری آموزشی بهره مند شود. با این حال، استفاده از مفاهیم پیچیده فوکو، ممکن است برای برخی از خوانندگان که در زمینه فلسفه و نظریه های فوکو پیش زمینه ای ندارند، دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و روش های ارائه شده در مقاله نیشه، همانطور که خود وی نیز اذعان دارد، شدیدا بافتارمند هستند.
۸۶.

چالش های کارآموزی در ایران؛ پیوند مسیر به ریزوم (مطالعه موردی: رشته آموزش و بهسازی منابع انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی آموزش عالی پساکیفی ارتباط دانشگاه و صنعت دلوز و گاتاری ریزوم فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۱۵
این مقاله با هدف بررسی چالش هایی که کارآموزان در طی فرایند کارآموزی با آن مواجه هستند، انجام شده است. کارآموزی، از جمله برنامه های کاربردی دانشگاه ها برای ایجاد ارتباط با بخش های خدماتی و اقتصادی جامعه شناخته می شود. دانشگاه ها از طریق این برنامه ها سعی در ارتقاء مهارت هایی دارند که موردنیاز محیط کار است. چنین دیدگاهی به کارآموزی، تفکری بنیادگرایانه را نشان می دهد که در آن کارآموزی نه فرصتی برای ساخت دانش، بلکه ابزاری برای کسب وظایف و مهارت های مشخص محسوب می شود. این مقاله با یک تحلیل پساکیفی، و رویکردی پساساختارگرایانه، به شناسایی ساختارها، الگوهای ذهنی و گفتمان هایی پرداخته است که مانع از انجام کارآموزی شده اند. گفتمان هایی که نه تنها اعضای سازمان را تحت سلطه خود درآورده است، بلکه فرصت دستیابی به یادگیری و ساخت دانش را از کارآموزان ربوده است. به این منظور، در پژوهش حاضر، با 12 نفر از کارآموزان رشته ی آموزش و بهسازی منابع انسانی و 29 نفر از مدیران و کارکنان سازمان های دولتی و خصوصی در تهران گفتگو شده است. نتایج نشان داد، آنچه در دوره های کارآموزی اجرا می شود، لزوما منطبق با ابعاد رسمی و اهداف ترسیم شده آن نیست، تاملی انتقادی نشان می دهد که در پشت این تصویر نمایشی، برنامه درسی پنهانی وجود دارد که ما را با آنچه در فرایند کارآموزی رخ می دهد، مواجه می سازد. امیدواریم شناخت این الگوهای ذهنی و گفتمان های غالب به اعضای سازمانهای ایرانی و کارآموزان این رشته کمک کند تا از سیطره ی این گفتمان ها رها شوند تا فرصتی برای کارآموزان فراهم کند که فرایند کارآموزی را نه در یک مسیر خطی و بنیادگرایانه بلکه در رویکردی ریزوماتیک برای ساخت دانش پیش ببرند.
۸۷.

بررسی بنیادهای فلسفی-نظری رابطه علم و قدرت در «تبارشناسی» و «روش شناسی بنیادین»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۷۲
مقدمه: تبارشناسی و روش های تحقیق منبعث از آن مانند تحلیل گفتمان، امروزه کاربرد زیادی یافته اند و موضوعات و پدیده های اجتماعی بسیاری با این روش مورد پژوهش قرار می دهند. از سوی دیگر این روش متناسب با سنت اسلامی نیست و منجر به نسبیت گرایی روش شناختی خواهد شد. در این مقاله قصد داریم با بهره گیری از روش تطبیقی، از نگاه سنت اسلامی و با تکیه بر روش شناسی بنیادین حمید پارسانیا، روش تبارشناسی فوکویی را بررسی و نقد کنیم. تبارشناسی میشل فوکو: فوکو پس از روش دیرینه شناسی و تحت تأثیر نیچه، تبارشناسی را مطرح کرد. او در روش تبارشناسی بر اساس دو مؤلفه «تاریخیت» و «قدرت»، شکل گیری پدیده های فیزیکی، اجتماعی و نظام های علمی را در طول تاریخ توضیح می دهد. تاریخیت در نظر فوکو، به معنای فقدان غایت و تلقی کلی و آینده ای مشخص از تاریخ است و بنابراین روایت فوکو از تاریخ، معطوف به مسئله زمان حال است؛ او ناظر به مسئله اکنون، به تاریخ گذشته مراجعه می کند و چون لحظه اکنون در نظر او، مقید به هیچ ضرورتی ازلی نیست، تاریخ گذشته نیز فاقد پیوستگی ازلی و ناظر به گسست های تاریخی است. در این تلقی، شناخت و تکوین تاریخ و نظام های علمی در طول تاریخ، محصول تصادف و «تفاوت» بوده است، در حالی که در سنت اسلامی، اعتبار نظریه های علمی وابسته به ایده «اینهمانی» و وحدت کلی تاریخ است. همچنین در نظر فوکو، قدرت، هم برساخته تاریخ و هم برسازنده آن است و از این جهت اشیاء اساساً در تاروپود روابط قدرت تکوین می یابند. در این نگاه، قدرت کالا یا حقیقتی نیست که در اختیار و تملک کسی قرار بگیرد، بلکه قدرت امری سیّال و منتشر و حتی فاقد جوهر و ذات است. قدرت همان عاملی است که سازنده تفاوت اشیاء است و تمایز و تشخص هر شیء یا هر گفتمانی از شیء و گفتمان دیگر، ناشی از روابط قدرت است. تاریخ، عرصه عملکرد مراسم قدرت است و در نتیجه بشر از یک نوع سلطه به نوعی دیگر می رسد. یکی از مؤلفه های اساسی قدرت در روش تبارشناسی، پیوند وثیق آن با علم و نظام های دانشی است؛ بر این اساس علم، دیگر حقیقی برخوردار از ضرورت ازلی و خارجی و محصولی فارغ از اقتضائات تاریخی نیست. در این نگاه علم محصول قرارگرفتن در درون شبکه ای از روابط قدرت، در قالب گفتمان ها است. ما با رژیم های حقیقتی روبه رو هستیم که محصول روابط قدرت در هر دوره اند. مطابق رابطه قدرت و  دانش در تبارشناسی فوکو، قدرت، بدون دانش اِعمال نمی شود و قدرت، نیز منشأ دانش است. روش تبارشناسی در استمرار نظریات و چشم اندازهای جامعه شناسی معرفت، هیچ نقشی برای مابعدالطبیعه سنتی در تکوین نظریات علمی قائل نیست و علم و معرفت را امری صرفاً تاریخی و اجتماعی و محصول روابط قدرت می داند.  روش شناسی بنیادین حمید پارسانیا: روش شناسی بنیادینِ پارسانیا که از مبانی فلسفه اسلامی استنباط شده، روش شناسی است که قصد دارد تعاملات میان اصول ثابت و ازلی یک نظریه علمی از یکسو و متغیر و تاریخی آن را از سوی دیگر توضیح دهد. در این روش شناسی، در کنار توجه به اقتضائات متغیر تاریخی، به هسته مرکزی و ثابت و اتصالِ هر نظریه با حقیقت نفس الأمری سازگار با خودش نیز توجه می شود. روش شناسی بنیادین با تکیه بر مجموعه مبانی و اصول موضوعه ای که نظریه علمی بر اساس آن شکل می گیرد، چارچوب و مسیری را برای تکوین علم پدید می آورد. در این روش از سه جهان بحث می شود: جهان اول، مقام نفس الأمر یک نظریه است که فراتاریخی و مابعدالطبیعی است و با تغییر افراد و جامعه و همچنین در طول تاریخ تغییر نمی یابد. جهان دوم، نظریه را در ظرف آگاهی و معرفت عالِم بررسی می کند و در واقع همان، جهان ذهنی عالِم است که حقایق نفس الأمری را دریافت می کند و سرانجام، جهان سوم، جهان اثبات نظریه علمی در جهان اجتماعی و تاریخی است. به طور خلاصه جهان اول جهان منطقی و معرفتی، جهان دوم،  بُعد وجودی عالِم و جهان سوم، جهانِ جامعه و تاریخ و فرهنگ است. مقایسه تطبیقی دو روش: با توجه به مفهوم تاریخیت، جهان سوم در روش شناسی بنیادین، جهانی است که با روش تبارشناسی مرتبط می شود و به بحث از چگونگیِ تغییر اپیستمه ها می پردازد؛ اما نقطه تمایز اساسی و مهم آن با روش تبارشناسی فوکو آن است که در عین توجه به تکثر تاریخی، به مابعدالطبیعه مقید مانده است. پارسانیا با تلقی انسان به مثابه نوع متوسط، معتقد است که در ذیل نوع متوسط، انواع اخیر متعدد و متکثری می توانند جهان های اجتماعی و تاریخ های مختلفی را رقم بزنند. بنابراین امکان اشکال مختلفی از جهان اجتماعی و تاریخی در ذیل ضرورتِ مابعدالطبیعیِ انسان فراهم می گردد. به علاوه پارسانیا با بهره گیری از نظریه اعتباریات علامه محمدحسین طباطبایی، اعتباریات علم اجتماعی را مقید به مبانی مابعدالطبیعی می داند و به همین جهت، تکثر جهان های اجتماعی را با توجه به وحدت وجود مشکک توضیح می دهد. در انتهای این مقاله، با توجه به تعریف قدرت نزد فیلسوفان مسلمان، مخصوصاً صدرالمتالهین شیرازی و تمایز آن با تعریف متکلمان مسلمان از قدرت، نشان می دهیم که چگونه مفهوم قدرت در حکمت متعالیه، می تواند قدرت مابعدالطبیعی خداوند و قدرت انسان را توضیح دهد. مطابق تعریف حکمای مسلمان، قدرت، «کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و ان لم یشأ لم یفعل» است. در این تعریف، قدرت به مثابه صفت الهی، با نظر به نظام احسن تعریف می شود و بنابراین منافاتی با علم الهی ندارد. از سوی دیگر، چون در این تعریف، قدرت به صورت قضیه شرطیه تعریف شده است، عدم تحقق فعل ناشی از قدرت انسانی، به معنای نفی ضرورتِ فعل و قدرت الهی نیست. در قضایای شرطیه، صدق قضیه وابسته به صدق مقدم یا صدق تالی نیست، بلکه مبتنی بر استلزام مقدم و تالی است. با توجه به تعریف انسان در حکمت متعالیه به مثابه وجود ربطی، قدرت انسانی نیز همواره وابسته و مبتنی بر علم خواهد بود. در این دیدگاه، قدرت انسانی، می تواند تحقق نیابد، اما ضرورت ازلی قدرت الهی نفی نمی شود و قدرت می تواند قابلیت مطابقت یا عدم مطابقت با قدرت الهی را داشته باشد و در عین حال، نقصانی بر قدرت الهی ایجاد نشود؛ در حالی که در تلقی فوکویی و روش تبارشناسی او، قدرتِ انسانی، با توجه به وابستگی آن به شرایطِ صرفاً انسانی، نمی تواند با حقایق نفس الامری مطابقت داشته باشد. بنابراین با نفی تحقق قدرت انسانی، تاریخ دچار گسست می شود. به همین دلیل فوکو ناگزیر قائل به گسست گفتمان های تاریخی می شود و نمی تواند معیاری ازلی و ثابت را برای تغییرات تاریخی مدنظر قرار دهد. نتیجه گیری: در تبارشناسی فوکو، به دلیل نفی نگاه مابعدالطبیعی و سیالیت تاریخی قدرت، دیگر هیچ مرجع نفس الامری برای تعریف علم بر اساس ایده مطابقت و این همانی باقی نمانده است بلکه ایده «تفاوتِ» گفتمان ها، هستیِ امور را مشخص ساخته و به تبع، از حیث معرفت شناختی، مهمترین وجه تشخص و تمایز یک نظریه علمی از نظریه علمی دیگر خواهد بود. در مقابل، روش شناسی بنیادین پارسانیا سعی دارد تا در عین توجه به نقش مقومِ مابعدالطبیعه (و نه تنظیم کننده آن) در شکل گیری یک نظریه علمی، به نقش و تاثیر زمینه های اجتماعی و تاریخی (جهان دوم و سوم) در فرایند تکوین علم نیز توجه کند. با توجه به تعریف این دو مولفه (تاریخیت و قدرت) در روش شناسی بنیادین، می توان نوعی از تبارشناسی مطابق با حکمت اسلامی را بازتعریف کرد و در تحقیقات اجتماعی به کار گرفت. این مقاله به تایید نویسنده اول و مسئول مقاله، محمدرضا قائمی نیک و نویسنده دوم، احمد کاتب رسیده است و تعارض منافعی فیمابین نویسندگان نیست.
۸۸.

مقاومت سلبی و ایجابی در تذکرة الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار تذکره الاولیاء فوکو مقاومت سلبی و ایجابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
تصوف معطوف به نجات آحاد جامعه است و برای مدیریت جامعه برنامه مدونی ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که عرفا نیز نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی اطراف شان بی توجه بوده اند. در این پژوهش تلاش شده با بازخوانی و بازسازی مفهوم مقاومت فوکویی نشان داده شود که چگونه بخش اعظم حکایت های تذکره الاولیاء در دایره بازی بزرگ مفهوم قدرت و مقاومت قرار می گیرد و فریدالدین عطار چگونه با طراحی بدن های متنوع، روش های مقاومت صوفیه را بازنمایی می کند. برخی از این بدن ها از شیوه مقاومت سلبی و برخی دیگر از شیوه مقاومت ایجابی استفاده می کنند و گاه می شود که در یک رفتار بدنی هر دو وجه سلبی و ایجابی مقاومت آشکار می شود. انتخاب تذکره الاولیاء بدان جهت است که این اثر دربردارنده عصاره اندیشه های عطار است. او تجربه های زیستی و نوشتاری متعدد را در آثار قبلی خودش به نمایش می گذارد و اینک در بخش های پایانی عمر تذکره الاولیائی را می نویسد که زیرمتن بسیاری از زبرمتن های صوفیه دوره های بعدی است. با این هدف، ابتدا حکایت های عطار را که در بردارنده مفهوم مقاومت است بررسی و مصادیق آن را استخراج شده است. در مرحله بعد، از طریق طبقه بندی آن ها در چند گروه، مصادیق مقاومت سلبی و ایجابی را در آن ها مشخص شده است.در مرحله نهایی نیز گزارش هایی از تحلیل های انجام شده ارائه شده است.
۸۹.

مناقشه فوکو با هایدگر و دریدا در فهم و تفسیر فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو افلاطون هایدگر دریدا حقیقت لوگوس نوشتار پایدیا هنر زیستن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۷۸
این نوشتار با تمرکز بر تفسیر هایدگر از آموزه حقیقت افلاطون و تفسیر دریدا از فارماکون افلاطون، خط تفسیری ای را برجسته می کند که در آن افلاطون آغاز فهمی فلسفی است که وجه غیاب و پوشیدگی هستی و حقیقت را طرد می کند. در برابر این خط تفسیری، تفسیر فوکو از افلاطون و کردارهای فلسفی یونان طرح و بسط داده می شود. از قِبل این تفسیر روشن می شود که با دو شرح متمایز از کردارهای فلسفی یونان و نسبت آن با سربرآوردن و ظهور مدرنیته روبرو هستیم؛ شرحی که مدرنیته را بسط ژرف ترین معنای نمودارشده در متافیزیک یونانی می داند و شرحی که بنیاد فلسفه مدرن را در رویارویی با بنیاد اندیشه افلاطونی تفسیر می کند و افلاطون و جریان های فلسفی اثرپذیرفته از وی را چونان افقی برای ایستادگی در برابر سیطره مدرن می انگارد. بااینکه می توان طرح هنر زیستن فوکو را وامدارِ طرح پروای خود و کار هنری هایدگر دانست، این طرح به فوکو امکان می دهد تا تفسیر متفاوتی از افلاطون فراپیش نهد. نشان می دهیم که چه ملاحظات روش شناسانه ای به فوکو کمک می کند تا این تفسیر متفاوت را درمیان گذارد. فوکو برای به دست دادن چنین تفسیر متفاوتی به کارکرد نوشتار، لوگوس و حقیقت چونان پارسیا در اندیشه افلاطون و فلسفه یونانی توجه می کند. در ادامه مسیرِ فوکو، واکاوی و تحلیلی از ایده ها، آگاثون و دیالوگ مطرح می شود که وجوه زیستی، درگیرانه، هنری و سیاسی آن ها را برجسته می کند. این جعبه ابزار مفهومی و روشی کمک می کند تا خط تفسیری متفاوتی از اندیشه افلاطون را طرح کنیم و بسط دهیم.
۹۰.

فوکو و هستی شناسیِ رمان: واسازی مفهوم خانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو رمان حماسه خانه تفاوت هتروتوپیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۷۹
موضوع مقاله حاضر تحلیل فوکو از هستی شناسی رمان است؛ هدف اصلیِ پژوهش حاضر خوانشی بینارشته ای برای نشان دادن این نکته است که چگونه هستی شناسیِ رمان بر واسازی مفهوم خانه مبتنی است: شخصیت های رمان برخلاف شخصیت های حماسه یونانی و کتاب مقدس هر بار از خانه دور می شوند تا قلمروی ناشناخته از هستی یا بُعدی تازه از انسان را کشف کنند. فوکو با خوانش رمان دُن کیشوت این نکته را نشان می دهد. بین این بی خانمانی استعلایی و هستی شناسیِ تازه رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر معلوم کرده است که این واسازی مفهوم خانه نتایج مشخصی داده است: 1. رمان، اخلاق مبتنی بر تفاوت را جایگزین اخلاق شباهت محور کرده است. 2. خانه یک مفهوم ثابت و بدون تغییر نیست، بلکه مفهومی است که ساخته می شود. 3. ماجراجویی رمان فراروی از امر معلوم به سوی قلمروهای نامعلوم است. 4. رمان در جستجوی اتوپیا نیست، بلکه نقشه نگاری هتروتوپیا به عنوان قلمروهای صیرورت و کثرت است. نتیجه محوریِ پژوهش حاضر آن است که تفاوت رمان با حماسه، صرفا تفاوت ژانری نیست، بلکه تفاوتی هستی شناختی است.
۹۱.

تحلیل واژگانی گفتمان نظارت در نظام حقوقی ایران؛ با تأکید بر روش دیرینه شناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظارت گفتمان ابژه دیرینه شناسی فوکو تحلیل واژگانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۸۵
«نظارت»، به مثابه گفتمان بنیادی در حقوق عمومی، شالوده نظام های حقوقی مدرن را بنا می نهد. حتی می توان مدعی شد مهمترین کارویژه دولت حقوقی، یعنی تضمین و حمایت از حقوق و آزادی های شهروندان، نیز از رهگذار نظارت محقق می شود. با این همه، تعدد واژگانی نظارت و مآلاً ابهام در شناخت ابعاد و کارکردهای چندوجهی این گفتمان، تدقیق در «منظومه واژگانی نظارت» را ضروری ساخته است. از همین رو، پرسش اصلی این مقاله آن است که «منظومه واژگانی گفتمان نظارت در نظام حقوقی ایران کدام اند؟» برای پاسخ به این پرسش با روش کیفی مبتنی بر دیرینه شناسی فوکویی و گردآوری داده ها از طریق کتابخانه ای تلاش گردید تا با تأکید خاص بر «اُبژه» در تحلیل گفتمان نظارت از میان چهار عنصر دیرینه شناختی فوکویی _«اُبژه»، «سوژه»، «مفاهیم» و «استراتژی»_، منظومه واژگانی نظارت در سه سطح «لغوی»، «اصطلاحی» و «مصادیق عملی آن در نظام حقوقی ایران» مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد نخست می توان از میان واژگان متعدد متناظر با نظارت، هشت کلیدواژه مهم را برجسته ساخته و با تدقیق در معانی لغوی، اصطلاحی و کاربست عملی، به استفاده زبانی دقیق از آن ها در بافتار مناسب خود مبادرت ورزید. همچنین می توان منظومه واژگانی نظارت را مبتنی بر استنباط لغوی و اصطلاحی به دست آمده، بر اساس دو مؤلفه مهم «عمق» _شامل منظومه واژگانی کم عمق و عمیق_ و «ماهیت» _شامل اداری (اعم از مالی و انتظامی)، سیاسی و قضایی_ طبقه بندی نمود و از این رو، برخی کاربست های زبانی ناصواب در نظام حقوقی ایران را نمایان ساخت.
۹۲.

تبارشناسی خانقاه از دیدگاه میشل فوکو

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فوکو تبارشناسی خانقاه عرفان تصوف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۵۰
 خانقاه به عنوان یک نهاد اجتماعی در تاریخ اندیشه و ادبیات فارسی نقش بسزایی داشته است و تاثیر آن در رشد و اشاعه فرهنگ و ادب ایران انکار ناشدنی است. درباره تاسیس نخستین خانقاه در جوامع اسلامی و علل ایجاد آن، در میان محققین اختلاف نظر وجود دارد. روی گردانی فقهای دنیاجو از آموزه های اسلام راستین و عمل به دستورات آن، بیزاری از زهد خشک و وجود عالمان بی عمل زمینه های شکل گیری وگسترش خانقاه را در ممالک اسلامی بیشتر کرد و همین عامل، باعث جدایی خانقاه از مسجد شد و نوعی گسست معرفتی ایجاد کرد که پیش از آن در جامعه اسلامی سابقه نداشت. این نوشتار، در پی آن است ضمن پرداختن به تاریخ و چگونگی تولد خانقاه، ضرورت، انگیزه و علل تشکیل این نهاد اجتماعی را آشکار کند و جهت روشنگری ذهن خواننده، اشاره ای به چگونگی پیدایش و تجلّی آیین تصوف در میان مسلمانان داشته باشد. سپس با در نظرگرفتن اهمیت و جایگاه خانقاه در شناساندن فرهنگ اسلامی، با نگاهی جامعه شناختی، خاستگاه،  نقش و کارکرد آن را از دیدگاه اصول روش شناختی و رویکرد تبارشناسانه فوکو بررسی کند. نتایج حاکی از آن است که تقابل خانقاه با اندیشه های دینی باعث شکل گیری این نهاد شد و هر گروه برای پایبندی های خود ادلّه خود را ارائه داده اند و در نهایت، پیوستن بزرگانی مانند امام محمد غزّالی به آیین و مسلک تصوّف، شکل گیری خانقاه را رسمیّت بیشتری بخشید.
۹۳.

سوژه عاشق در نظام گفتمانی عشق حقیقی و مجازی بر مبنای نظریه قدرت فوکو (مطالعه موردی رمان «قلندر و قلعه» و «غزال، آهوی باغ زعفرانیه»)

کلیدواژه‌ها: گفتمان قدرت فوکو عشق حقیقی و مجازی قلندر و قلعه غزال آهوی باغ زعفرانیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۸
در تاریخ ادبیات فارسی عشق دو جلوه حقیقی و مجازی یافته است؛ عشق حقیقی که منبعی لایزال دارد و نشات گرفته از باورهای دینی است که در واقع عشق به خداوند هست؛ عشق مجازی نیز همان عشق بین دو انسان تعریف می شود. نقطه عطف هر دوی این تعاریف در آن است که ماهیت عشق بستری را بر می سازد تا طرفین این گفتمان در تعامل با یکدیگر در دوسوی ناهمگن قرار بگیرند. هژمونی قدرت معشوق منجر به انقیاد سوژه- عاشق می شود. از این روی، می توان گفت عشق منبع قدرت است. از آنجایی که فوکو یکی از مهم ترین متفکرانی است که بر لزوم بازاندیشی و نگاه دوباره به مفاهیم کلاسیک از دریچه «قدرت» تأکید کرده و تا حد ممکن، این بازشناسی را انجام داداست؛ در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر نظریه فوکو تأثیر مناسبات قدرت بر دو طرف این گفتمان عشقِ مجازی و حقیقی واکاوی شده است. بدین منظور نظام گفتمانی عشق حقیقی در داستان قلندر و قلعه که درباره سهروردی است با نظام گفتمانی عشق مجازی در داستان غزال، آهوی باغ زعفرانیه که رمانی عاشقانه از جنسِ دو انسان است، سنجیده شده است. نتایج نشان داد که آنچه عشق حقیقی را از عشق مجازی منفک می کند، تنها، تفاوت در شیوه اجرای خواسته های معشوق است اما در عشق مجازی، بسته به وضعیت ابتدایی، معشوق تصمیم می گیرد که از عاشق چه کارهایی بخواهد.
۹۴.

تحلیل گفتمان فوکویی؛ امکان و امتناعی برای تبیین اندیشه ها

کلیدواژه‌ها: فوکو گفتمان نظام دانایی اندیشه (سیاسی)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۵
میشل فوکو بنا به چندوجهی بودن خاستگاه فکری و اثرپذیری اش از افراد و مکاتب مختلف، نظام فکری منحصر به فردی را پایه ریزی کرده است که به دلیل فراهم نبودن فرصت یا فقدان ارائه نظام مند آنها، امروزه تبدیل به جعبه ابزاری شده است که هر محققی با الهام از آن چهارچوب هایی خاصی را تدارک می بینید. مساله این مقاله فهم امکان یا امتناع استنباط و ستخراج چهارچوبی از آرای فوکو برای فهم و تبیین آرای اندیشمندان (سیاسی) در قالب تحلیل گفتمان فوکویی است که مقاله با اتکا به روش توصیفی – تحلیلی به این نتیجه می رسد که بهره گیری از این قالب امکان فهم و تبیین آرا و اندیشه ها را دارد اما اولاً از تبیین آرای اندیشمندانی که فراساختاری و پسامدرنی باز می ماند و دوم این که این چهارچوب نظری اندیشیدن در نظام دانایی فراساختاری، فراهرمنوتیکی و پسامدرنی را الزام می کند. بنابراین، تحلیل گفتمان فوکویی همانند هر رهیافت فکری دیگر غلی رغم فراهم سازی امکان فهم و تبیین آرای اندیشمندان (سیاسی)، از فهم و تبیین اندیشمندان خارج از مبانی فراساختاری و پسامدرنی امتناع می کند.
۹۵.

تحلیل آثار داستانی عدنان غریفی با رویکردی زیست محیطی بر اساس مفهوم قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدنان غریفی رویکرد زیست محیطی مفهوم قدرت فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
طبیعت نقش مهمی در شکل دهی به کنش های انسانی دارد که در عصر حاضر دچار اختلالاتی گردیده است. چنین مقوله ای در آثار داستانی عدنان غریفی نمود بارزی دارد. به همین دلیل ما با روشی توصیفی- تحلیلی به این سؤال پاسخ خواهیم داد که چه عواملی در دور کردن طبیعت از جایگاه ابژگی اش و بالطبع آن بحران های زیست محیطی و انسانی در جوامع آثار داستانی عدنان غریفی دخیل بوده است؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان های حاکم بر جامعه ی داستانی عدنان غریفی گفتمان هایی مخرّب بوده و طبیعت را دچار اختلالاتی کرده و آن را از جایگاه ابژگی اش دور ساخته و با شی سازی طبیعت با توجّه به دیدگاه سودگرایانه و توسعه طلبی که در گفتمان های استعماری و استبدادی نمود می یابد، کنش هایی را در انسان ها برانگیخته و آنان را با بحران هایی روبه رو کرده که ما نمود آن را در گفتمان استبدادی قدرت و اقتصاد سیاسی همراه آن و در پی آن آلودگی و نابودی طبیعت و به هم خوردن پیوند انسان ها در مجموعه داستانی «مادر نخل»، در گفتمان توسعه یافتگی و اعمال تکنیک های انضباطی جوامع توسعه یافته ی بروژوازی برای شهرسازی و به طبع آن اختلال در طبیعت و زندگی انسانی در مجموعه داستانی «چهار آپارتمان در تهران پارس»، در گفتمان استبدادی و برساختگی سوژه ها و جامعه ی زندان گونه و در پی آن نفوذ قدرت در تمامی سطوح زندگی زیستی و انسانی و طبیعت مسلول در اثر توسعه ی ناپایدار در مجموعه داستانی «شنل پوش در مه»، در گفتمان سرمایه داری و شکل دهی به کنش های افراد و در پی آن آسیب به طبیعت در داستان «مرغ عشق» به وضوح می بینیم.