مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اوراسیا
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز که به جهت موقعیت جغرافیایی و شرایط مکانی از گذشته های تاریخی دارای اهمیت استراتژیک بوده و با وجودی که در دوره جنگ سرد، در حاکمیت اتحاد شوروی قرار داشت، ولی به جهت واقع شدن در منطقه برخورد دو قلمرو ژئواستراتژیک و دو پیمان نظامی ناتو و ورشو، از اهمیت ژئواستراتژیک برخوردار بود که در نهایت پس از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، آرام آرام از حیطه نفوذ روسیه خارج و در محدوده منافع حیاتی ایالات متحده قرار گرفته است. به همین سبب ایالات متحده به دنبال منافع خود وارد منطقه حیات خلوت (خارج نزدیک) روسیه شده و سبب نگرانی امنیت ملی روسیه گردیده است. هر یک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به دنبال کسب منافع بیشتر یا رفع نگرانیهای امنیتی خود، منطقه را با بحران مواجه کرده اند. بحرانهای سرزمینی، قومی، سیاسی و اقتصادی پدید آمده ناشی از فروپاشی شوروی از آغاز دهه 90 قرن بیستم که هنوز هم حل نشدهباقی مانده و توسعه و تحول منطقه را به تاخیر انداخته اند، به بحرانی تر شدن منطقه منجر شده اند. از آنجا که منافع بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اغلب با یکدیگر در تضاد است آنها رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند و به بحرانی تر شدن منطقه دامن زده اند. به همین سبب منطقه قفقاز با وجود توانهای منابع طبیعی سرشار(از جمله نفت و گاز) تواناییها و زیر ساختهای اقتصادی مناسب و جمعیت فعال و نیروی انسانی آموزش دیده که لازمه توسعه همه جانبه یک منطقه است، با بحران های چندی روبروست. در این مقاله حضور ایالات متحده در ارتباط با متغیر نفت و عوامل استراتژیکی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. ایالات متحده با ادامه دکترین مهار و محصورسازی مربوط به دوره جنگ سرد این بار نه اتحاد شوروی (که دیگر حیات سیاسی آن پایان یافته)، بلکه به محصورسازی روسیه به عنوان ابرقدرت اتمی و غیر قابل کنترل اقدام کرده است که نحوه دستیابی به این استراتژی و تاکتیکهای آن مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.سوالات اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ایالات متحده برای مهار و محصورسازی روسیه در قفقاز حضور یافته است؟ آیا یافتن جایگزین و تنوع بخشی به منابع نفتی وارداتی سبب حضور ایالات متحده در این منطقه شده است؟ آیا ایالات متحده به دنبال اهداف استراتژیک در منطقه حضور یافته است و تحولات منطقه از جمله انقلابهای به اصطلاح رنگین چه رابطه ای با حضور ایالات متحده دارد و آیا این تحولات در راستای اهداف استراتژیک آن صورت گرفته است؟ برای پاسخ به این سوالها این پژوهش در پی یافتن رابطه بین متغییر نفت و امنیت در قفقاز است و فرض بر این است که ایالات متحده هم اهداف استراتژیک و هم اهداف اقتصادی را در منطقه دنبال می کند که از نظر تحلیل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قابل بررسی است
بررسی انتقادی نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای با استفاده از محیط امنیتی منطقه قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایان جنگ سرد به منزله ورود عرصه مطالعات امنیتی به مرحله ای جدید به شمار می-رود. با توجه به تحولات شگرف پدیدآمده در عرصه نظام بین الملل، رویکردهای سنتی در مطالعه و تحلیل پویش های امنیتی از جمله تعریف امنیت، دامنه شمول و سطوح تحلیل آن مورد بازبینی گسترده ای قرار گرفت. نیاز به بازاندیشی نظری و تبیین مناسب ابعاد مختلف مفهوم امنیت در سپهر جدید سیاست بین الملل، منجر به پیدایش مکاتب نظری مختلفی گشت. مکتب کپنهاگ از جمله مکاتبی است که در این عرصه با ارائه تعریف موسع و چندبعدی از مفهوم امنیت و توجه به سطح تحلیل منطقه ای از جایگاه برجسته ای در عرصه علمی مطالعات امنیتی در طی دو دهه اخیر برخوردار شده است. در این میان، نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای، از مهم ترین دستاوردهای این مکتب به شمار می رود که از سوی چهره شاخص مکتب کپنهاگ، بری بوزان، برای تبیین پویش-های امنیتی در مناطق مختلف جهان مطرح شده است. با توجه به جایگاه و اهمیت و نیز ادعای این نظریه در تبیین بهتر تحولات امنیتی در جهان پس از جنگ سرد، این نوشتار بر آن است تا با مبنا قرار دادن تحولات و پویش های امنیتی منطقه قفقاز جنوبی به عنوان یکی از مناطق پرتنش و چالش برانگیز جهان در طی دو دهه اخیر، بر مبنای نقد تجربی به آزمون مبانی و مؤلفه های اصلی نظریه مجموعه امنیتی منطقه-ای بپردازد؛ تا ضمن سنجش مفروضه های انتزاعی این نظریه با واقعیات عینی، با کاربست این رهیافت نظری، درک بهتری از تحولات پیچیده امنیتی در منطقه قفقاز جنوبی نیز حاصل شود.
تحولات ژئوپولیتیک و جایگاه جدید ژئوپولیتیکی منطقه پاسیفیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، ابتدا تعاریفی از ژئوپولیتیک ارایه و به شکل گیری مقولات جدید ژئوپولیتیکی و تحولات حادث در ژئوپولیتیک اشاره می شود. سپس با عطف توجه به هارتلند در مقام ایده محوری ژئوپولیتیک و ذکر تعاریفی درباره آن، از جابه جایی و گرایش مکانی هارتلند به خاورمیانه با توجه به جایگاه و موقعیت این منطقه در محدوده زمانی نیمه دوم سده بیستم سخن به میان می آید. در این زمینه نمودهایی از توجهات سیاسی، اقتصادی و نظامی در قالب برخی سازمان ها، اتحادیه ها و پیمان های معطوف یا مختوم به خاورمیانه بیان می شود. گرایش هارتلند به سمت جنوب شرقی با کسب موقعیت جدید ژئوپولیتیکی شرق و جنوب شرقی آسیا و اشاره به زمینه ها و مولفه های نیل به این جایگاه که به لحاظ زمانی همزمان با چرخش قرن رخ می دهد، موضوع بحث بعدی است. سرانجام نقش اقیانوسیه در مقام دنباله طبیعی جنوب شرقی آسیا و قرار گرفتن اقیانوسیه و آسیای جنوب شرقی در منطقه واحدی که از آن با عنوان پاسیفیک می توان یاد کرد، بررسی و در نهایت از این منطقه در مقام هارتلند قرن بیست و یکم یاد می شود.
کمربند اقتصادی جاده ابریشم: زنجیره ارزش چین محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم کنش بین المللی چین به عنوان قدرتی در حال ظهور، اهمیت روزافزونی می یابد. مهمترین اولویت کنونی این کشور در سیاست بین الملل، پیشبرد مگاپروژه کمربند اقتصادی جاده ابریشم است. فهم چیستی این طرح و جایگاه آن در استراتژی کلان چین واجد اهمیت و ضرورت است. جریان غالب در مراکز تحقیقاتی، این طرح را از منظر ژئوپولیتیک و تبیین نیات گسترش طلبانه چین، مورد بحث قرارداده است. اما نویسنده کوشیده با مفهوم بندی کمربند اقتصادی جاده ابریشم در قالب زنجیره جهانی ارزش، زمینه را برای درکی متفاوت از آن فراهم آورد. در این چهارچوب، با تحلیل محتوای سیاست تجاری و صنعتی چین و نیز برنامه عملیاتی کمربند اقتصادی جاده ابریشم، نسبت آنان با یکدیگر در قالب مؤلفه های زنجیره جهانی ارزش تبیین شده است. از این منظر هدف کلیدی چین از طراحی و پیشبرد این طرح کلان، شکل دهی به یک زنجیره ارزش چین محور در محیط ژئواکونومیک اوراسیا و افریقا است. در یک سال اخیر بیش از نیمی از پروژهای سرمایه گذاری شرکت های چینی در اوراسیا و افریقا در قالب این طرح تعریف شده و مورد حمایت دولت چین قرارگرفته است. ذکر این نکته ضروری است که کمربند اقتصادی جاده ابریشم در مسیر اجرا با چالش های کلیدی همچون رقابت های ژئوپولیتیک، توسعه نیافتگی فرایندهای همگرایانه در بخش های مهمی از اوراسیا و ابهام در مورد نیات پنهان چین مواجه است
بازشناسی نظری و مصداقی مفهوم منطقه راهبردی در ابرقاره اوراسیا
حوزه های تخصصی:
رهیافت های نظری دانش ژئوپلیتیک همواره بر واقعیت های سرزمینی استوار بوده و رویکرد عقلانی را در مطالعات خود در پیش گرفته است. الگویابی رقابت قدرت های جهانی و پیش بینی آینده این رقابت ها نیازمند شناسایی مناطق راهبردی جهان، ویژگی های آنها و معابر جغرافیایی دسترسی به این مناطق است. روشن است با شناسایی شاخص ها و ویژگی های مناطق مهم و راهبردی جهان امکان پیش بینی حوادث و رویدادهای آینده در حوزه روابط بین الملل و در سطح کلان فراهم خواهد شد. در این پژوهش کوشش شده با رویکردی توصیفی - تحلیلی و ضمن آمیزش رویدادها و فرایندهای مستند تاریخی بعد از جنگ سرد با واقعیت های مربوط به فضای جغرافیایی اوراسیا، الگوهای نظری حوزه جغرافیای مناطق راهبردی این ابرقاره شناسایی و ویژگی های مهم این مناطق تبیین شود.
سیاست خارجی ترکیه در اوراسیای مرکزی؛ رویکرد دیپلماسی انرژی در ابعاد منطقه ای (2014-2002)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین تحولات سیاست خارجی ترکیه در یک دهه گذشته به ویژه با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه، توجه به مناطق پیرامونی از جمله منطقه اوراسیا در چارچوب اصل «به صفررساندن اختلاف با همسایگان» و «بیشینه همکاری» است که در آیین سیاست خارجی این کشور بر آن تأکید شده است. تحول در سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیای مرکزی در شرایطی است که پیش از روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در آمریکا، مقام های آنکارا تنها بر اساس مناسبات فرهنگی و زبانی، سیاست خارجی خود را نسبت به این منطقه تعیین می کردند. در این زمان ارزش های عرفی گرایی و پان ترک گرایی پایه سیاست خارجی ترکیه را تشکیل می داد؛ اما با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه و اولویت یافتن توسعه اقتصادی در سیاست خارجی ترکیه، جذابیت اقتصادی منطقه اوراسیا تا حدود زیادی اولویت های فرهنگی این کشور را در منطقه در تأثیر قرار داد. در همین زمینه، سیاست خارجی رقابت محور ترکیه (رقابت ایدئولوژیک با کشورهای منطقه از جمله روسیه، گرجستان، ارمنستان) جای خود را به سیاست همکاری با آن ها داده است. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که مهم ترین عامل در شکل دهی به سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیا چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه اخیر و نیاز روزافزون به واردات انرژی از یک سو و نیز موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک مناسب این کشور به منظور تبدیل شدن به هاب انرژی دنیا از سوی دیگر، می توان ادعا کرد که مسئله انرژی مهم ترین عامل تأثیرگذار بر شکل دهی سیاست خارجی ترکیه نسبت به منطقه اوراسیا در سال های اخیر بوده است.
ایران، روسیه و همگرایی اوراسیایی؛ منافع منطقه گرایی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی ابعاد و منافع مشارکت ایران در همگرایی اوراسیایی در تعامل با روسیه است. با وجود تأکیدهای نظری تاکنون به این مهم توجه عملی نشده است که نبود نگاه عینی به روندها و منافع، شناخت ناکافی ظرفیت ها، نبود راهبرد کلان اوراسیایی، نگاه دنباله رو به «روندساز»ها و روندهای برساخته در این حوزه از دلیل های اصلی این موفق نبودن هستند. این نوشتار با رویکرد قیاسی-تحلیلی به نظر و عمل تهران و مسکو در همکاری و همگرایی در اوراسیای بزرگ ابعاد این موضوع را با نگاهی آینده پژوهانه بررسی می کند. در این زمینه، تأکید می شود که اوراسیا منطقه ای پویا در گذار نظم های منطقه ای و بین المللی به نظم جدید و فرایند جدید منطقه ای شدن روابط بین الملل است که به واسطه ظرفیت های خود در آینده نظم بین الملل، جایگاهی محسوس خواهد داشت. تحول در مفاهیم هژمون و قدرت بزرگ و نیز منفعت محور و نه ارزش محوربودن این روند، بستر مناسبی برای همگرایی گزینشی و حاکمیتی برای کشورهای مختلف از جمله ایران فراهم می کند. برای نتیجه، ضمن تأکید بر منافع چندبعدی مشارکت ایران در همگرایی اوراسیایی، تصریح می شود که سیاست خارجی فعال و اثربخش در این بردار، نیازمند شناخت دقیق اوراسیا، ظرفیت ها و جایگاه آن در معادله های آتی منطقه ای و بین المللی، اجماع در داخل در خصوص راهبرد مشخص، به کارگرفتن رویکرد چندبرداری و تعامل متوازن با همه طرف های دخیل در همگرایی، تعامل با مسکو به عنوان بازیگر محوریِ این فرایند دست کم در میان مدت، دوری از تأکید غیرلازم بر متغیرهای «غرب»، «روسیه» و «چین» و هم زمان تلاش برای روندسازی است.
امنیت منطقه ای در قلمرو اوراسیا و جایگاه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۸۲
77 - 116
پس از فروپاشی شوروی، اوراسیای جدید، از منطقه ای خفته و دور از مرکز سیاست جهانی به منطقه ای مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است. ایران نیز به جهت موقعیت ژئواستراتژیکِ بی همتا، در جغرافیایی قرار گرفته که پس از روسیه نقشِ بازیگری محوری و مهم در این منطقه را دارد. در این خصوص، تکوین همکاری و نگرانی های امنیتی منطقه ای، کانون تمرکز و اولویت نخست برای تهران است. اینکه جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی در این منطقه دارد؟ معضلات پیشِ روی ایران به لحاظ امنیتی در چه ابعادی گسترده است؟ مهم ترین عوامل استراتژیک مناسبات امنیتی آینده ایران با کشورهای واقع در این منطقه چگونه قابل تحلیل است و کشور در چه سطحی می تواند درون آن نقش شایسته خود را بازی کند؟ پرسش هایی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته می شود. از این رو مقاله حاضر با توجه به متغیرهای فراوان با اثرگذاری های متفاوت، واقعیات و پیچیدگی های حاکم بر این منطقه و با در نظر گرفتن احتمال افزایش نقش آفرینی ایران در قلمرو اوراسیا، تلاش می کند تا در حوزه امنیت منطقه ای، رفتار و رهیافت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را براساس عقلانیت و در پرتو مطلوبیت نسبی ارائه کند. در این چارچوب، ابتدا ضمن بررسی نظری مفهوم امنیت و رویکردهای منطقه ای آن، به گونه ای توصیفی تحلیلی، از یک سو مجموعه تحولاتی را که به بی ثباتی و ناامنی در منطقه اوراسیا دامن می زند، و از سوی دیگر موضوعاتی که به طور مشخص در زیرسیستم های آسیای مرکزی، منطقه خزر و منطقه قفقاز جنوبی به عنوان محیط فوری امنیتی ایران در چارچوب اوراسیا محسوب می شوند، مورد واکاوی و تجزیه تحلیل قرار می دهد.
صف آرایی ایران، روسیه و چین در مقابل آمریکا در صفحه ژئوپلیتیک اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست و یکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی های خود را در ایجاد اتحاد استراتژیکِ ضدهژمون، به کار گرفته اند و مانع از تحقق اهداف و سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا در اوراسیا می شوند. شرایط پیش گفته، این پرسش را بوجود می آورد که سه کشور ایران، روسیه و چین برای مقابله و کاهش نفوذ آمریکا در اوراسیا دست به چه سیاست ها و اقداماتی زده اند؟ فرضیه قابل طرح این است که از آنجایی که سه کشور ایران، روسیه و چین به طورفزاینده خود را مورد اهداف آمریکا می بینند؛ لذا برداشت تهدیدآمیز و ترس از محاصره شدن، آن ها را در صفحه شطرنج اوراسیا دور هم گرد آورده است. در این راستا، سه کشور، ضمن مخالفت با تحمیل هژمونی جهانی آمریکا، در راستای مهار و به زانودرآوردن این بازیگر سلطه طلب گام برمی دارند و از این طریق به شکل دادن ترتیبات و نظم منطقه ای موردنظر با هدف تضمین و تأمین اهداف و سیاست های منطقه ای خود در صحنه سیاست اوراسیا مبادرت می ورزند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه ژئوپلیتیک شکل می گیرد.
قلمرو مشارکت روسیه درطرح ابتکار کمربند و راه چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
707 - 741
حوزه های تخصصی:
اهمیت روزافزون جایگاه چین در نظم جهانی و افزایش قدرت ابراز وجود در تطابق با اهدافِ تعریف شده آن، پرسش هایی را در مورد چگونگی قرارگیری روسیه در طرح ابتکار کمربند و راهِ چین ایجاد کرده است. به ویژه در مورد اینکه چگونه روابط نامتقارن دو کشور، زمینه را برای همگرایی و مشارکت راهبردی آن ها در اوراسیا فراهم می کند. درک پویایی راهبرد جهانی چین و چگونگی ارتباط روسیه با مؤلفه هایی که منافع خود را در قالب این طرح جستجو می کند؛ نقطه شروع چنین ارزیابی است. بر این اساس و در مقام فرضیه، روسیه موقعیت جغرافیایی خود را برای توسعه پایدار و همچنین عبور از تحریم های غرب، بسیار جذاب می بیند. جنبه اتصال دهندگی ابتکار کمربند و راه که در پی بهبود پیوندهای مواصلاتی بین شرق و غرب است، ذاتاً با تمایل مسکو برای انتقال منابع انرژی و نیز گشودن پتانسیل ترانزیتیِ روسیه در اوراسیا و شمالگان سازگاری دارد. برخلاف نگاه ژئوپلیتیک چین، نگاه و رویکرد روسیه در شرایط کنونی اقتصادی است. از همین رو عناصر مشارکت روسیه در طرح ابتکار کمربند و راه، آنچنان که مقام های دو کشور ادعا می کنند؛ به طور نظام مند تعریف و ارزیابی تجربی نشده اند. نظر به این مهم، مقاله حاضر ابتدا موضوعیت تاریخی تجارت و پیوندهای مواصلاتی چین و روسیه را مورد توجه قرا می دهد؛ سپس پروژه های اصلی ابتکار کمربند و راه - که اهداف چین و سطح مشارکت روسیه را نشان می دهد - در پرتو توافق های کلیدی مرتبط با این پروژه و همچنین ریسک ها و ملاحظات آن به تفصیل مطمح نظر قرار می گیرند.
روابط ترکیه و روسیه در جهان پساغربی؛ از رقابت ژئوپلیتیکی تا مشارکت راهبردی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به دنبال درک نظام مند ماهیت مشارکت راهبردی ترکیه و روسیه در شرایط گذار نظام بین الملل هستیم. برخلاف بسیاری از دیدگاه های غالب که از چرخش ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترکیه به اوراسیا و پدیدارشدن روابط راهبردی میان ترکیه و روسیه سخن می گویند، در این نوشتار چنین روندی را نه چرخشی محوری بلکه واکنشی پویا به گذار در نظام بین الملل، پویایی های سیاست داخلی و تحول های ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی دو قدرت نوپدید اوراسیایی می دانیم. با بهره گیری از چارچوب مفهومی «مشارکت راهبردی» به مطالعه محدودیت های راهبردی در شکل دهی به مشارکت راهبردی پایدار میان دو قدرت اوراسیایی تجدیدنظرطلب در یک محیط جدید بین المللی و منطقه ای می پردازیم. در پاسخ به این پزسش که آیا ترکیه و روسیه می توانند به شریکان راهبردی یکدیگر تبدیل شوند؟ در این نوشتار این ایده اصلی را مطرح می کنیم که نزدیکی راهبردی ترکیه و روسیه خروجی برهم کنش بازتوزیع قدرت و ثروت بین المللی، بحران در اتحاد فراآتلانتیکی، ژئوپلیتیک درحال تغییر منطقه ای و پویایی های سیاست داخلی ترکیه است و به ضرورت به معنای ظهور مشارکت راهبردی بین دو قدرت اوراسیایی در یک نظام بین الملل پساغربی نیست. هرچند شرایط نوین بین المللی بسترهای همگرایی ترکیه و روسیه را فراهم ساخته است، اما روابط دو کشور همچنان دارای عناصر مهمی از مناقشه و رقابت و متأثر از وضعیت روابط آن ها با غرب است. در این میان، نقش روابط نامتقارن اقتصادی، واگرایی راهبردی در حوزه انرژی، عاملیت ناپایدار رهبری اقتدارگرایانه پوتین و اردوغان و همچنین رقابت های ژئوپلیتیکی در معادلات در حال تغییر دریای سیاه، قفقاز جنوبی، شرق مدیترانه و خاورمیانه برجسته می شود.
اتحادیه اقتصادی اوراسیایی و منطقه گرایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی و همگرایی های منطقه ای یکی از سازوکارهای مهم در توانمندسازی و توسعه کشورها در دوران جدید است. در دهه های اخیر، فدراسیون روسیه به عنوان بزرگ ترین و قوی ترین کشور جداشده از اتحاد شوروی، تلاش های زیادی برای منطقه گرایی در اوراسیا انجام داده است. در این میان، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی مهم ترین و فعال ترین اتحادیه در قلمروی اتحاد شوروی است که با محوریت روسیه از سال 2015 به وجود آمده است. جمهوری اسلامی ایران که همواره از فرایندهای منطقه گرایی در حوزه های پیرامونی و سازما ن های منطقه ای شرق و غرب کنار گذاشته شده یا به آن ها وارد نشده است، همکاری و همگرایی با اتحادیه اقتصادی اوراسیایی را در دستور کار قرار داده است. امضای موافقت نامه موقت تشکیل منطقه آزاد تجاری میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیایی در سال 2018 گامی در این زمینه بوده است. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که سیاست های منطقه گرایی روسیه و ایران در چارچوب همگرایی اقتصادی اوراسیایی چگونه است و چه هدف هایی را دنبال می کنند؟ این نوشتار را به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و اسنادی انجام داده ایم. نتایج نوشتار نشان می دهد که برخلاف نام اقتصادی موافقت نامه، هدف های سیاسی و ژئوپلیتیکی آن برای روسیه و ایران اهمیت و اولویت بالایی دارد. همچنین تحریم های گسترده ایالات متحد علیه ایران و تنگاهای ژئوپلیتیکی روسیه و چالش با غرب سبب شده است بر حسب ضرورت و نیاز روسیه و ایران در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیایی همکاری کنند.
مطالعه میدانی رویکرد ژئوپلیتیک ترکیه در حوزه اوراسیا با تأکید بر منابع انرژی در منطقه قفقاز
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
161-179
حوزه های تخصصی:
قفقاز منطقه ای کوهستانی در جنوب غربی روسیه است که محلی برای رقابتها و منازعات قدرتهای بزرگ از جمله ایران، روسیه، ترکیه و آمریکا بوده است. در این منطقه پنج نوع رقابت و برخورد منافع را می توان طبقه بندی کرد. نخست، رقابت و برخورد منافع ایالات متحده آمریکا و روسیه. دوم، رقابت و برخورد منافع روسیه و ترکیه. سوم، رقابت و برخورد منافع ایران و آمریکا، غرب و اسرائیل، چهارم، رقابت و برخورد منافع ایران و ترکیه و پنجم، رقابت و برخورد منافع آمریکا و چین که بیشتر در موارد اقتصادی و انرژی خلاصه می شود. از جمله بازیگران فعال در این منطقه، ترکیه میباشد که تلاش می کند نفوذ خود را در قفقاز گسترش دهد. ترکیه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، به یکی از بازیگران مهم در مناطق پیرامونی خود از جمله، قفقاز تبدیل شده است و در تحولات جدید در این مناطق از جمله بازیگران تأثیرگذار محسوب می شود. نتایج پژوهش نشان داد ترکیه به عنوان کشوری فاقد منابع حیاتی انرژی، برنامه دارد که روی موضوع واردات انرژی از این مناطق سرمایه گذاری کرده و ضمن کاهش وابستگی بیش از حدش به خاورمیانه، در راه تبدیل خود به یک مسیر ترانزیت انرژی به بازارهای غربی گام بردارد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر تعامل اقتصادیِ چین با بلوک های تجاری منتخب مطالعه تطبیقی؛ شورای همکاری خلیج فارس و اوراسیا
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
595-624
حوزه های تخصصی:
با عنایت به نیاز مُبرم چین به انرژی پایدار که با هدف کاهش آسیب پذیری در حوزه انرژی و بیشینه سازی قدرت رو به تزاید خود در عرصه سیاست و روابط بین الملل صورت پذیرفته است، این کشورِ در حال صعود، طی سالیان اخیر کوشیده است تا بر بستر انرژی، همکاری های سیاسی- اقتصادی ویژه ای را با کشورهای حاضر در شورای همکاری خلیج فارس و منطقه راهبردی اوراسیا به منصه ظهور برساند. در همین رابطه، نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی- تطبیقی و با تأسی از اسناد کتابخانه ای درصدد برآمده اند تا ضمن واکاوی و بررسی حضور فزاینده پکن در حوزه های مورداشاره، به این پرسش راهبردی پاسخ گویند که «جمهوری خلق چین در پرتو تعمیق روابط سیاسی و اقتصادیِ خود با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و کنشگران حاضر در حوزه راهبردی اوراسیا چه اهداف پیدا و پنهانی را دنبال می کنند؟» فرضیه مطرح از معبر این پرسش ناظر بر آن است که پکن با در نظر گرفتن وزن اقتصادی کشورهای حاضر در مناطق مورداشاره و با توجه به موقعیت ویژه آن ها در ابتکار کمربند- راه کوشیده است تا راهبردهای نوینِ ژئوپلیتیکی خود را از رهگذر تلاش برای تضمین امنیت پایدارِ دسترسی به انرژی، حفظ بازارهایِ هدف مستقر در مسیر ابتکار کمربند راه و افزایش سطح همکاری با شُرکای منطقه ای، به دو حوزه «خلیج فارس» و «اوراسیا» گسترش دهد.
راهبردهای همکاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا در دوران تحریم
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۸ آذر ۱۳۹۹ شماره ۹ (پیاپی ۸۰)
13 - 22
حوزه های تخصصی:
اتحادیه اقتصادی اوراسیا از سال 2015 فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرده است. انعقاد موافقتنامه ترجیحی با این اتحادیه، فرصت های مناسبی را برای همکاری های اقتصادی از جمله تأمین کالاهای اساسی در شرایط تحریم و دوران نامساعد کرونایی، برای ایران فراهم کرده است. کشورهای عضو این اتحادیه به طور عمده صادرکننده انرژی، کود، کالاهای مصرفی مانند گوشت و غلات، محصولات کشاورزی مانند پنبه، کالاهای واسطه ای مانند آهن و فولاد، آلومینیوم، ماشین آلات، تجهیزات الکترونیکی و وسایل نقلیه هستند. ایران می تواند برای تسهیل شرایط دشوار تحریم و تأمین اقلام مورد نیاز مصرفی و صنعتی برای تقویت تولید داخلی در قالب موافقتنامه ترجیحی، همکاری خود را با اتحادیه اقتصادی اوراسیا گسترش دهد تا شرایط برای انعقاد موافقتنامه آزاد تجاری با این اتحادیه فراهم شود. در این ارتباط راهکارهایی مانند ایجاد هماهنگی بین نهادهای دخیل در حوزه تجارت، حمایت از تولید داخلی در راستای تولید کالاهای باکیفیت و رقابتی، تکمیل زیرساخت های ضروری برای تسریع فرآیند تجارت، واردات کالاهای اساسی در قالب موافقتنامه ترجیحی برای تقویت امنیت اقتصادی و گسترش همکاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا پیشنهاد می شوند.
ژئوپلیتیک اوکراین و نقش آن در رقابت روسیه و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۶
111 - 138
حوزه های تخصصی:
در 21 نوامبر 2013 ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین در اجلاسی در لیتوانی توافقنامه تجاری و تعامل با اتحادیه اروپا را لغو کرد و از امضای آن سر باز زد. این موضوع باعث اعتراضات گسترده در اوکراین شد و با کشته شدن 5 نفر از معترضان، اوکراین وارد جدی ترین بحران سیاسی خود پس از انقلاب نارنجی در 2004 شد. همانند سایر بحران ها ازجمله بحران سوریه در سال 2011 روسیه و ایالات متحده امریکا با اعلام جانبداری از دولت و معترضان، دوباره در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. پرسش اصلی این است که ریشه اصلی اهمیت اوکراین برای روسیه و ایالات متحده را در چه امری باید جست وجو کرد؟ یا به عبارت بهتر، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر نگرش روسیه و ایالات متحده در بحران اوکراین چیست؟ پژوهش حاضر استدلال می کند که ریشه اصلی تقابل روسیه و ایالات متحده در اوکراین را باید در اهمیت ژئوپلیتیک اوکراین و رقابت ژئوپلیتیک روسیه و ایالات متحده آمریکا در دوران پس از جنگ سرد دانست. اوکراین از مهم ترین مناطق استراتژیک اوراسیا و شرق اروپاست. هدف از این پژوهش، بررسی مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر نگرش شرق و غرب در بحران اوکراین است. از نظریه ژئوپلیتیک برای تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است.
کمربند زمینی راه ابریشم نوین و ژئوپلیتیک آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با برآمدن چین در دهه نود و ثبات در رشد اقتصادی چشمگیر در هزاره نوین راه ابریشم نوین٬ به مثابه مهم ترین ابتکار بین المللی٬ در کانون ژئوپولیتیک آسیا قرار گرفته است. "راه ابریشم نوین" یا "یک جاده٬ یک کمربند" بلندپروازانه ترین کلان پروژه در زمانه کنونی به شمار می آید که نمود و نماد اعمال قدرت چین در ورای مرزهای خود است. در این میان٬ آسیای مرکزی در نگاه چین، نقطه ثقل راه ابریشم نوین است که مسیرهای آن را به سوی ایران و آسیای باختری٬ آسیای جنوبی و جنوب روسیه کنترل می کند. از سوی دیگر٬ أفغانستان و سین کیانگ نیز جایگاه های مهمی در شکل گیری روند مسیرهای زمینی راه ابریشم نوین دارند. از این نقطه نظر٬ نوشته پیشِ رو به تبیین پرسش اساسی خود درباره کنشگران و روندهای تاثیرگذار کمربند زمینی راه ابریشم نوین بر ژئوپولیتیک آسیای مرکزی می پردازد. نوشته با ذکر جزییات کنشگری ویژه دولت های آسیای مرکزی و خط مشی های آن ها را بیان می کند. همچنین٬ دامنه و گستره سرمایه گذاری ها و سیاست های پکن در این منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
رویکرد سازه انگارانه به فرهنگ استراتژیک روسیه و ایران در جغرافیای سیاسی اوراسیا تاثیر آن بر منافع ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فرهنگ استراتژیک از نظر رفتارهای سیاست خارجی امروز کشورها دارای اهمیت اساسی است. این مفهوم که توسط جک اسنایدر ابداع شده است ، در هسته اصلی درک ماهیت روابط بین دولتی قرار دارد و بنابراین به عنوان اصلی ترین رفتارهای سیاست خارجی کشورهای مدرن ملت عمل می کند. مفهوم فرهنگ استراتژیک از یک طرف ریشه های سازه انگاری دارد در حالی که در طرف دیگر ضربه ای به "تئوری انتخاب منطقی" نیز وارد می کند. این مقاله اساساً با استفاده از رویکرد سازه گرایانه برای درک عناصر سازنده فرهنگ استراتژیک روسیه و ایران، پتانسیل آن در برقراری روابط راهبردی با ایران است. این مقاله نشان می دهد که ریشه فرهنگ های استراتژیک روسیه نسبت به اوراسیا اساساً بر اساس تجربیات متفاوت تاریخی مفهوم ایدئولوژی و اعتقادات رهبری آنها نسبت به منطقه است. بعلاوه فرهنگهای استراتژیک هر دو کشور همچنین با مفاهیم ما در مقابل دیگران که هسته اصلی الگوی ساره انگاری را تشکیل می دهند ، هدایت می شوند. در این مقاله استدلال می شود که با توجه به ویژگی فرهنگ استراتژیک روسیه که مبتنی بر قدرت سخت است، از پتانسیل اندکی برای برقراری روابط راهبردی میان دو کشور وجود دارد و دو کشور در بسیاری از حوزه ها مانند آسیای مرکزی قفقاز دریای کاسپین و حوزه انرژی با هم رقابت دارند. در این پژوهش منابع الکترونیک و نوشتاری استفاده شده است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است.
توسعه شرقی جنگ صلیبی، سپر امنیتی اورشلیم، توقف جنگ Eastern development of the Crusades, Jerusalem Security shield , cessation of war and hostilities
توسعه صلیبی در شرق پدیده تاریخ جهان با تجمع نیروهای مختلف در فضای منطبق با ژئوپلیتیک اوراسیایی است. دهه سوم قرن بیست و یکم شاهد آغاز دور حدیدی از جنگ های حهانی صلیبی است که با وجود فاصله زمانی با هشت جنگ کلاسیک صلیبی در ارتباطی سیستماتیک است، مرحله اول در شبه جزیره ایبری – اندلس اسلامی – شروع شد و منجر به سقوط اندلس و تاسیس دو دولت در جنوب اروپا، اسپانیا و پرتغال شد و شامات را فرا گرفت و با سقوط بیت المقدس بدست صلیبی ها به مقصد رسید و با بازپس گیری قدس در 583/1187 به پایان رسید و صلیبی ها نتوانستند در قفقاز و مناطق نفوذ بیزانس در اسیای صغیر و اناطولی مستقر شوند و آتش جنگ صلیبی را شعله ورنگه دارند و دولت های صلیبی مانند شامات تاسیس و سپردفاعی و مانعی از سقوط سرزمین مقدس تامین کنند. این مناطق علی رغم همه تلاش دول اروپایی از نفوذ مستقر صلیبی با و جود اینکه رژیم قدرت در این مناطق مسیحی ارتدکس بود، یا مسیحی شد، بدور ماند.گفتمان صلیبی با فعال شدن خاور دور در چینش جدید نیروها در فضای اوراسیایی در پرونده تحرکات دول اروپایی باز است. در داده های تاریخی تحقیقات اروپایی جنگ های بین الملل، توسعه صلیبی در شرق است. مسئله صلیبی مسئله شرق در قرون وسطی میانه بود و شرق برای تاسیس شرق لاتینی تقسیم شد. سیاست شرقی دول صلیبی برای نفوذ بیشتر در شرق با تاسیس دول لاتینی و تامین امنیت متصرفات شروع شد. حنگ هفتم و هشتم صلیبی برای تصرف دمیاط و تونس برای مهار مصر و مغرب از تحرکات ضد صلیبی در مدیترانه و تامین سپر امنیتی در دو سوی مدیترانه و نیز اقدامات لانه گزینی درخط اناطولی بالکان در متصرفات بیزانس بود که با همکاری بیزانس سلاجقه ناکام ماند و از سویی شکست هفتم و هشتم به دور اول صلیبی کلاسیک خاتمه داد و غرب نتوانست اطراف دول لاتینی در شرق را در دو سوی مدیترانه و در نوار اناطولی –بالکان و مرز اروپای شرقی مهار کند و دول لاتینی شرق سقوط کردند و پرونده جنگ های کلاسیک بین المللی صلیبی بعد از دویست سال بسته شد و تلاش صلیبی بی معنا گردید. پادشاهی اورشلیم در مرکز سرزمین مقدس سقوط کرد و اورشلیم بعد از نیمه قرن 12 از روی نقشه محو شد و سرزمین مقدس به رویا پیوست و دنیای صلیبی بسیار کوشید تا سرزمین مقدس را برپا کند و نگه دارد اما همه تلاش انان ناموفق بود به طوری که جنگ های دوم به بعد را بیهوده خوانده اند و جنگ هشتم پس از شکست مفتضحانه هفتم برای پس گرفتن قلب سرزمین مقدس از راه مصر را احمقانه قلمداد شده است. و فقط پارادایمی صلیبی در مخیله سیاسی تاریخی غرب باقی ماند که وظیفه ان ورود به بحران دائمی صلیبی و مسدله شرق با اقدامات توسعه در شرق درفضای جغرافیایی خاصی است. فرضیه پژوهش استمرار روند حرکت غرب در همین پارادایم است. پدیدارشدن قدرت هایی که سابقه تاریخی ممتد رهبری صلیبی در محدوده اوراسیا دارند به مثابه راهبردی در استمرار پیشرفت تاریخی و تدریحی مرزهای غرب در شرق برای تاسیس شرق لاتینی است و معیاری تاریخی برای تخمین مواضع سیاسی دولت ها است.
تأثیر بنیان های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به ترکیه در اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت های قدرتی در سیاست خارجی کشورها از دیرباز بر شکل گیری روابط میان کشورها تأثیر اساسی داشته است. در این میان بنیان های ژئوپلیتیک از مهم ترین متغیرهای مؤثر در شکل گیری وروش سیاست خارجی کشورهاست. این بنیان ها واقعیت هایی هستند که ماهیت جغرافیایی سیاسی دارند و بر رفتار سیاسی، راهبردها، منافع و هدف های ملی، امنیت ملی، یکپارچگی سرزمینی، بقا و موجودیت کشورها نیز تأثیر می گذارند. هم جواری جمهوری اسلامی ایران با مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی متعدد از مهم ترین فرصت های مربوط با سیاست خارجی است. ایران برای دستیابی به هدف ها و منافع ملی در سیاست خارجی خود باید بنیان های ژئوپلیتیکی برگرفته از موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژی خود را به ویژه نسبت به همسایگانش در نظر بگیرد. در این میان، کشور ترکیه به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان و بازیگران ایران در منطقه اوراسیا برای دستیابی به هدف ها و منافع ملی در سیاست خارجی خود ناچار به برقراری ارتباط در زمینه های مختلف با هم هستند. این مسئله لزوم بررسی روابط دو کشور را نشان می دهد. در این نوشتار از روش تحلی ل مقای سه ای و از داده های کتابخانه ای و اسنادی استفاده می کنیم. یافته های نوشتار نشان می دهد متناسب با سیاست های به کارگرفته شده هر دو کشور در این منطقه، جمهو ری اسلامی ایران با توجه به مؤلفه های ژئوپلیتیکی که عبارت اند از مؤلفه<sub> های اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و زیرمجموعه های این موارد برای دستیابی به منافع ملی بیشینه، روابطی از تعاملی تا رقابتی را نسبت به ترکیه انتخاب کرده است.