مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازتوزیع قدرت


۱.

تحول در ساختار قدرت جهانی و تأثیرآن بر روابط ایالات متحده و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار قدرت جهانی بازتوزیع قدرت ایالات متحده آمریکا عربستان سعودی جمهوری اسلامی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۷۶
با فروپاشی شوروی و تبدیل ساختار قدرت جهانی از دوقطبی به تک قطبی، بار دیگر مناطق به عنوان خرده سیستم های تأثیرگذار اهمیت بالایی یافت؛ بر این اساس ایالات متحده نیز تلاش کرد تا با اولویت بندی خرده سیستم های منطقه ای بپردازد که در این مسیر خاورمیانه هم به نظر ژئوپلیتیکی و هم از نظر قطبیت انرژی جهان از اهمیت بالایی برخوردار بود. بر این اساس تعیین سلسله مراتب قدرت در خاورمیانه با توجه به دوری و نزدیکی به کانون قدرت جهانی انجام پذیرفت که این توزیع قدرت تلاش کرد تا به نزدیک کردن عربستان سعودی به عنوان بازیگر مورد حمایت ایالات متحده به مرکز و به حاشیه راندن ایران پس از انقلاب 1979 بپردازد. از سوی دیگر قطب های قدرت منطقه ای مانند جمهوری اسلامی نیز حاضر به پیرامونی شدن در ساختار قدرت منطقه ای نبود بنابراین، این امکان که توزیع قدرت مطلوب ایالات متحده در منطقه به هم بخورد افزایش می یافت که درنهایت ایالات متحده را به سوی تقویت عربستان سعودی سوق داد. بر این اساس سؤال اصلی این است که ایالات متحده از چه ابزارهایی برای تقویت عربستان سعودی استفاده کرده است؟ که پاسخ این سؤال را می توان در سه متغیر «تداوم روابط بر اساس منافع و تهدیدات مشترک»، «گستره و ماهیت روابط نظامی» و «وابستگی متقابل اقتصادی» جستجو کرد.
۲.

تاثیراتِ زیرسیستمیِ پویش های نظام بین الملل: با تمرکز بر روابط قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیستم بین الملل زیرسیستم بین الملل بازتوزیع قدرت قدرت های بزرگ قدرتِ مسلط قدرتِ درحال خیزش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۴۶
رفتار و روابط قدرت های بزرگ یکی از متغیرهایِ نقش آفرین در پویش های سیستمیِ نظام بین الملل است. این مقاله بر دو سطح تحلیل سیستمی و زیرسیستمیِ نظام بین الملل متمرکز است و سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که روابط قدرت های بزرگ به عنوان یکی از پویش های اصلی نظام بین الملل چه تاثیراتِ زیرسیستمی دارد؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیتی که در نظام بین الملل، یک قدرتِ بزرگِ مستقر و یک قدرتِ بزرگِ در حالِ خیزش وجود دارد که فاصله قدرت آن ها با سایر قدرت های بزرگ قابل ملاحظه است، روابط کنشگران زیرسیستمی با قدرت های بزرگ، تابعی از روابط دو قدرت بزرگ با یکدیگر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیستم بین الملل در وضعیت باز توزیعِ قدرت قرار دارد. در این زمینه اکتفا به یک یا چند نظریه در چارچوب های جداگانه امکان درک مناسب از مرحله گذارِ سیاست بین المللِ کنونی را فراهم نخواهد کرد. این پژوهش بر آنست تا از طریقِ هم نشین کردنِ مفروضات دو پارادایم نوواقع گرایی و نولیبرالیسم و با بهره برداری از رویکردِ نئو-نئو، نظریه سیستم ها و سیستم های تابع، به الگوی نظری مناسبی درباره تأثیراتِ زیرسیستمیِ پویش های نظام بین الملل دست یابد.