مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
زبان
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۴۷-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
در مردم شناسی، جماعت های محلی، از آن جهت که خوراک خود را در ارتباط تنگاتنگ با طبیعت و به کمک دانش بومی تأمین می کنند، همیشه میدان مطلوبی برای پژوهش درباره خوراک، روابط فرهنگی مرتبط با آن و نظام های خوراکی بوده اند. در چنین پژوهش هایی، مردم شناس درپی فهم عادات، معانی و الگوهای خوراکی اس ت. در این مقاله درپی آنیم که دریابیم رابطه بین زبان و خوراک در فرهنگ عامه مازندران چگونه شکل گرفته است و باورهای خوراک محور در این فرهنگ چه نقشی دارند. باورهای خوراکی، با ظاهر ساده خود، جهانی خُرد از فرهنگ هر جامعه را به تصویر می کشند و به درک ما از کنش های انسانی یاری می ر سانند. این جهان نمادین، خود را از خلال زبان پخت وپز در زندگی روزمره بازنمایی می کند. زبان مازندرانی پیوند نمادین میان خوراک و موقعیت های اجتماعی عاطفی را به خوبی بازنمایی می کند. برای نمونه، ضرب المثل های خوراکی، تصویری فشرده از زندگی اجتماعی، سیاسی، حکومتی و اقتصادی دوره های گذشته و امروز را به نمایش می گذارند. مضامینی مانند توجه به مهمان، توجه به دیگری، بیگانه هراسی، تلطیف موقعیت های اجتماعی، تقدس بخشی به خوراکی ها و توجه به بهداشت در ضرب المثل های مازندرانی برجسته شده است. مؤلف با استفاده از روش مردم نگاری، با بهره گیری از مشاهده مستقیم و مشاهده حین مشارکت و همچنین مصاحبه های عمیق با ساکنان محلی مازندران (مناطق مختلفی از شهرستان های قائم شهر، رامسر، آمل، بابل، ساری، سوادکوه، بهشهر، تنکابن، نور و همچنین روستای یوش) به مدت دو سال داده هایی را حول محور خوراک در فرهنگ مازندران گردآوری کرده است.
تناوب در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوعِ عمل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افعال در دستور نقش و ارجاع براساسِ مشخصه های ایستایی، کرانمندی و لحظه ای بودن، در شش طبقه افعال ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا، لمحه ای و کنشی-پایا قرار می گیرند. این طبقات می توانند با توجه به ساخت موضوعی و تعداد مشارکت کنندگان در رویداد، حاوی محمول های یک ظرفیتی، دوظرفیتی، و سه ظرفیتی باشند. محمول های سه ظرفیتی، با دربرداشتنِ مفهومِ انتقالِ مالکیت یا حرکت، به سه موضوع در ساختِ بند نیاز دارند. موضوعِ فعل در تناوب موضوعیِ محمول های سه ظرفیتی در بیش از یک قالب نحوی ظاهر می شود؛ در ساختِ متعارف، مفعول مستقیم با نشانه «را» و مفعولِ غیرمستقیم با حرف اضافه ظاهر می شود. در گونه تناوبی، با حذفِ حرف اضافه، موضوعِ غیرفرانقش، نقشِ مفعولِ مستقیم می گیرد و ساختارِ مفعول اولیه-ثانویه ایجاد می شود. زبان فارسی، مانند اکثر زبان های دیگر، در مقایسه با محمول های یک ظرفیتی و دوظرفیتی، تعداد محمول های سه ظرفیتیِ کمتری دارد؛ ولی شناختِ رفتار این فعل ها در کاربردِ درستِ آن ها حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، بررسی تناوب مفعول در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوع عمل در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. داده های پژوهش برگرفته از وب گاه های خبری و عمومی، روزنامه، کتاب، و گفتگوهای روزمره است. از آنجا که اکثر افعال ایستا و زیرگروه های آن، با مشخصه مشترکِ عدم پویایی، یک ظرفیتی و دوظرفیتی هستند، تعدادِ اندک محمول های سه ظرفیتی به دلیل ایستایی و ناگذرایی، گونه تناوبی ندارند. مشخصه مشترک افعال کنشی-پایای سه موضوعی، انتقالِ موضوعِ هدف از کنشگر به گیرنده است و عمده تناوب در زیرگروهِ افعالِ کنشی-پایای حرکتی صورت می گیرد. تناوب در برخی محمول های سه ظرفیتیِ افعال لحظه ای قابل اعمال است؛ ولی در افعال پایا، عمدتاً به ساختی نادستوری منجر می شود. درمجموع، تناوب در محمول های سه ظرفیتی، نتیجه انتخابِ نشاندارِ موضوعِ هدف و در طبقه افعالِ کنشی-پایا و زیرطبقه افعالِ حرکتی بیش از سایر طبقات مشهود است؛ دلیل این امر، پویایی و گذرایی نسبتاً بالای افعالِ این طبقه، در مقایسه با سایرِ طبقاتِ فعلی است.
بررسی تاریخی زبان و ترجمه در تئاترهای مشهد: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 204
حوزه های تخصصی:
اجراهای نمایشی از قبیل مرثیه خوانی، تعزیه یا روحوضی همیشه بخشی از جامعه ایران بوده است و پیشینه ای طولانی دارد؛ امّا تئاتر به مثابه پدیده ای فرهنگی و مدرن از اواخر دوره قاجار به جامعه ایران معرّفی شد. محتوای نمایش، نحوه اجرا یا بازیگری و زبانِ انتقالِ مفاهیم سه عنصر مهم در تئاتر هستند. مطالعات تاریخی و مطالعات ترجمه تاکنون به جنبه های مختلف ترجمه تئاتر پرداخته اند؛ امّا به نقش زبان و ترجمه در تئاتر در مشهد به ویژه از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی توجّهی نشده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که زبان و ترجمه به مثابه دو عنصر اصلی تئاتر در مشهد طی حدود 80 سال از اوّلین اجراها در اواخر دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چه تحوّلاتی را پشت سر گذاشته است و بیشتر تئاترهای مشهد با چه زبانی ارائه شده اند و ترجمه چه نقش و جایگاهی داشته است؟ ابتدا با روش کتابخانه ای، منابع اوّلیه، از جمله تمام روزنامه های مشهد از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، نظیر آفتاب شرق، آزادی، بهار، چمن، خراسان، صدای خراسان، نوای خراسان و غیره، مورد بررسی قرار گرفت و همه مطالب مربوط به تئاتر استخراج شد. سپس از پژوهش ها و منابع ثانویه بهره گرفته شد و نتایج مربوط به زبان و ترجمه به شکلی توصیفی‑ تحلیلی ارائه گردید. نتایج پژوهش تأکید بر آن دارد که اوّلین تئاترهای مشهد به زبان ترکی اجرا شدند. سپس ترجمه ترکی به فارسی جای آن را گرفت. در دوره پهلوی اوّل، ترجمه آثار روسی در ایران رونق داشت و پس از شهریور 1320، ترجمه آثار شاخص ترکی، انگلیسی و فرانسه نیز به این جریان اضافه شد. در اواسط دوره پهلوی، شیوه تلخیص جای ترجمه را گرفت و سطح ترجمه در تماشاخانه های مشهد تنزل پیدا کرد. در دهه 1340، با ظهور گروه های تئاتری جدید در مشهد، زبان فارسی زبان غالب این هنر در مشهد شد.
رویکرد امنیتی ساختاری به ارتباط مسئله زبان فارسی و امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر ساختار و مؤلفه های امنیتی کردن زبان فارسی در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۶
158 - 182
حوزه های تخصصی:
زبان و بستر تاریخی و فرهنگی رشد آن از مبانی اساسی امنیت ملی در کشورهای با سابقه تاریخی می باشد. انسجام ملی و گسترش قدرت منطقه ای و بین المللی یک کشور بدون ساختار هویتی و زبانی منسجم بدون شک به شکست می انجامد. از مبانی تأثیر گذار قدرت فرهنگی هر کشور گسترش حیطه فرهنگی زبان آن به بیرون از مرزهای جغرافیایی اش می باشد. فرهنگ ایران با قدمتی چند هزار ساله و هویت ملی تاریخی اش بر مبنای زبان فارسی، می تواند از عناصر تأثیر گذار نفوذ منطقه ای و سیاسی باشد. پژوهش حاضر ارتباطی چند وجهی بین زبان رسمی جمهوری اسلامی و امنیت ملی برقرار می کند و زبان فارسی را بخشی از حوزه امنیت ملی ایران می داند که به مرور زمان به خصوص در چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی، سیاسی امنیتی شده است. بر همین اساس این مقاله بر مبنای مناسبات امنیتی مکتب کپنهاگ و با روشی کیفی تحلیلی، زبان فارسی را در وجه ساختاری، زبانی می داند که مخالفان و دشمنان تمامیت ارضی ایران آن را امنیتی کرده اند و بر همین اساس به تحلیل امنیتی شدن زبان فارسی بر مبنای این نظریه می پردازد. خروجی پژوهش، تأکید بر فراگیر شدن زبان فارسی از طریق بسط نفوذ فرهنگی و اقتصادی ایران در کوتاه مدت و سپس ارتباط گسترده این زبان به مسئله امنیت ملی و بازگشت آن به حوزه موضوعی عادی و عمومی در حوزه امنیتی می باشد.
ارزیابی نظریه جابری در تغییر عصریِ گفتمان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
299 - 324
حوزه های تخصصی:
محمد عابد جابری، یکی از نوگرایان معاصر عرب است که با تأثیرپذیری از اندیشمندان فرانسوی و با تکیه بر روش های نوین پژوهشی، به ویژه در حوزه معرفت شناسی، به انتقاد از متون اسلامی، از جمله قرآن پرداخته است. با توجه به آسیب هایی که رویکرد انتقادی وی درباره قرآن دارد، تحقیق پیش رو بر آن شد تا با روش توصیفی، تحلیلی به تبیین و نقد مبانی و دیدگاه های وی درباره تغییر عصریِ گفتمان قرآن بپردازد. طبق بررسی انجام شده، دیدگاه های جابری در دو حوزه مبانی و دیدگاه عبارت اند از: 1. بین متون غیر هم عصر، گسست معرفتی وجود دارد؛ 2. لازم است، با قرار دادن هر متن در بستر تاریخی خود، به کشف ساختار اجتماعی و سیاسی مولّدِ گفتمان آن متن و در نهایت به قرائت انتقادی از گفتمان آن اهتمام ورزید؛ 3. قرآن به حسب شرایط محیطی جامعه عرب نازل شده است؛ 4. مفاهیم و اندیشه های قرآن بر اساس عرف عام و عربی فهم می شود؛ 4. احکام قرآن با گذر زمان قابل تغییرند. مبانی و دیدگاه های مذکور از جهاتِ عدم قطعیت وجود گسست در ساختارهای معرفتی، هم نوایی با اندیشه های جبرگرایانه، اتکا به پیش فرض های اومانیسمی، عدم تأثیرپذیری قرآن از شرایط محیطی به رغم توجه به آن، اشتمال قرآن بر مفاهیم و اندیشه هایی نو و بدیع و دایر مدار مصلحت و حکمت بودن احکام قرآن در همه اعصار نقد می شود.
تبیین مدل مفهومی رابطه زبان و تفکر براساس قرآن و استخراج دلالت های تربیتی آن برای پرورش فکری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
109 - 148
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مدل مفهومی رابطه زبان و تفکر براساس قرآن و استخراج دلالت های تربیتی آن برای پرورش فکری کودکان صورت گرفته است. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی– استنباطی؛ نخست کلیدواژگان پرکاربرد ناظر به زبان و تفکر در قرآن معادل یابی گردید که عبارتند از نطق، قول و کلام، سپس ویژگی های هر کدام براساس آیات ناظر به کلیدواژگان تحلیل، آنگاه رابطه میان زبان و تفکر تبیین فلسفی شده و این نتیجه حاصل شد که مراحل طی شده در تفکر، متناظر با پدیده های زبانی نطق، کلام و قول است. با زاویه دید دیگری هر کدام از پدیده های زبانی نطق، کلام و قول نیز قابل انطباق با فرایند تفکر می باشد. در ادامه مدل مفهومی این رابطه براساس قرآن ترسیم و در نهایت دلالت های تربیتی رابطه زبان و تفکر برای پرورش فکری کودکان استخراج گردید. با توجه به اینکه بهترین رویکرد تربیتی در رابطه با کودک، می تواند رویکرد زیبایی-شناختی باشد؛ به وسیله محرک های کلامی مطلوب، کودک به سمت ارزش ها و نیازهای حقیقی سوق پیدا کند. برای فعال سازی تفکر صحیح در کودک باید او را در معرض کلام حق قرار داد و با استفاده از قدرت اثرگذاری کلام الهی در قالب های هنری و زیبایی شناسانه بکار رفته آن، می توان شیوه های کلام آموزی را به کودکان آموزش داد.
بررسی زبانی شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
63 - 84
حوزه های تخصصی:
شعر، هنر استفاده از کلمه است و شاعران برای بیان اندیشه و تخیّل خود از زبان بهره می برند. شعر دفاع مقدّس، علاو ه بر تازگی در محتوا از حیث زبانی نیز جلوه های بدیعی از زبان فارسی را نمایان کرد. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی کوشش شده است خصوصیات زبان شعر دفاع مقدّس تبیین و تحلیل شود. زبان این اشعار، معمولاً ساده، صریح و بدون پیچیدگی و ترکیب سازی ازجمله خصوصیات زبانی آن است. ازجمله منابع زبانی شاعران دفاع مقدّس، گنجینه واژه های انقلابی- دینی و همچنین واژه ها و اصطلاحات جنگی است که مخاطب نیز با آنها آشناست. همچنین با توجه به گرایش به قالب های کهن و نیز بیان حماسی، بسیاری از کلمات و اصطلاحات سنّت شعر فارسی در شعر دفاع مقدّس به کار رفته است. بهره گیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه نیز از خصوصیات زبانی برخی از اشعار دفاع مقدّس است.
بحثی در صحت و سقم انتساب منظومۀ خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه عاشقانه خسرونامه یا گل و هرمز یکی از مثنوی های معروف منتسب به عطار است که برخلاف دیگر مثنوی های جعلی منسوب به وی، به خاطر نظم و انسجام شعری و اشتمال بر پاره ای ویژگی های زبانی و تبحر سراینده، عده ای را بر آن داشته است تا این منظومه را از آنِ عطار بدانند و آن را در ردیف چهار منظومه اصلی و مسلّم وی، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه بنشانند. درمقابل، عده ای دیگر نیز با بیان ادلّه ای این انتساب را رد کرده اند. این مقاله به مطالعه سبک شناختی خسرونامه ازحیث ساختار، زبان و محتوا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب این منظومه به عطار نادرست است؛ زیرا بین خسرونامه و آثار مسلّم عطار، هم ازحیث شکل و ساختار، هم ازنظر کاربردهای زبانی در دو سطح واژگانی و نحوی و هم ازجنبه محتوا و درونمایه، اختلاف و تفاوت های عمده ای وجود دارد. از طرف دیگر با مطالعه نسخه شناختی و برون متنی این منظومه و کشف برخی حقایق تاریخی، رد انتساب آن به عطار تقویت می شود.
تحلیل وضعیت زبان، گویش و لهجه های ایران باتوجه به اطلاعات ارائه شده در سفرنامه های خارجی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفرنامه نویسان دوره قاجار که اغلب اروپایی و عمدتاً از شخصیت های برجسته علمی و ادبی روزگار خود بودند با ژرف نگری در تاریخ ادبیات ایران، زبان ها، گویش ها و لهجه های ایرانی، خط فارسی، کتابخانه ها، مراکز علمی و هنری و وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران، اطلاعات ارزشمندی ارائه کرده اند؛ تبیین وضعیت زبان ها و گویش های موجود در دوره قاجار، از جمله این مسائل است که در این جستار به روش تحلیلی - توصیفی بدان پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد:-سفرنامه نویسان به زبان ها و گویش های رایج دوره قاجار، در نواحی مختلفی که لهجه خالص فارسی دارند پرداخته و به لهجه های گوش نواز و گوش خراش مناطق ایران و همچنین گویش هایی که ریشه باستانی دارند اشاره کرده اند.-برطبق گزارش آنها، زبان فارسی در دربار قاجار در حاشیه قرار دارد و زبان ترکی رایج است؛ اما در دوره ناصرالدین شاه و بعد از او زبان فارسی در دربار رواج می یابد. زبان ترکی از نظر تعداد گویشوران دومین زبان و گویش مازندرانی در جذب گویشوران مهاجر، توانمندترین گویش آن دوره است.به زبان های غیرایرانی: گرجی، ارمنی، عبری، نسطوری و محدوده جغرافیایی آنها اشاره شده است. ریشه برخی از واژه های فارسی شناسایی و تعدادی از واژگان فارسی و اروپایی با هم مقایسه شده است.
گستره جغرافیایی زبان های ایرانی (زبان های ایرانی باستان)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ زمستان۱۳۹۵ و بهار ۱۳۹۶ شماره ۴
20 - 30
حوزه های تخصصی:
زبانهای ایرانی را از دیرباز به سه گروه ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو طبقه بندی کرده اند. این تقسیم بندی صرفاً بدلیل سهولت تجزیه و تحلیل زبان های مذکور است. زبان های ایرانی باستان مربوط به دوره مادها و هخامنشیان و زبان های ایرانی منسوب به عصر اشکانیان و ساسانیان است.زبان های ایرانی نو را متعلق به دوره اسلامی تا امروز می دانند. نوشتار حاضر با روش توصیفی، نگاهی کوتاه به زبان های ایرانی و شاخه های آن، آنها را مهمترین عامل همبستگی میان اقوام ایرانی می داند.
اعتبارسنجی روش «تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف در تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
63 - 82
حوزه های تخصصی:
«تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف روش تفسیری میان رشته ای است که هدف از آن دستیابی به ایدئولوژی پنهانی است که مشارکت کنندگان فعال گفتمان آن را به صورت طبیعی شده در گفتمان قرار داده اند. به این منظور مفسر در این روش با گذر از سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، به بررسی متن می پردازد. این روش تحلیلی در سال های اخیر با اقبال روزافزون برخی قرآن پژوهان مواجه شده است. ازاین رو بررسی روش «تحلیل گفتمان انتقادی» از نظر مبنا و اصول و کاربست آن به مثابه یک روش در تفسیر قرآن کریم ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی کاربست روش «تحلیل گفتمان انتقادی» در تفسیر قرآن پرداخته است. صرف نظر از مبانی و اصول، اجرای تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به مثابه یک روش برای تفسیر قرآن کریم با اشکالات متعددی روبه روست. مهم ترین اشکال روش «تحلیل گفتمان انتقادی» پذیرش نگاه فرکلاف به زبان، به عنوان یکی از اصول این روش است. در نگاه او ایدئولوژی ابزاری برای حکمرانی بر مردم و استیلای بر آنان بوده و فرکلاف همین معنا از ایدئولوژی را در روش انتقادی خود پذیرفته است. سایر اشکالات با کاوش و اجرای روش، مشخص می شوند. استفاده از مراحل گفتمان انتقادی برای دستیابی به موقعیت های محیطی با اشکالاتی (همچون نسبیت، واقعه انگاری متن، مرگ مؤلف، تاریخمندی متن و تکثر معنایی) روبه روست. بازتولید یک گفتمان از طریق روش مزبور موجب تغییر ساختاری گفتمان می شود. وجود تنها یکی از این اشکالات در هر روش تفسیری، استفاده از آن را برای تفسیر قرآن کریم ناممکن می سازد.
زبان شناسی زیست محیطی: زبان، محیط زیست، و داستان هایی که با آنها زندگی می کنیم (ویراست دوم). آرن استیبی؛ لندن: راتلج، 2021؛ 260 صفحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
303 - 318
حوزه های تخصصی:
کتاب زبان شناسی زیست محیطی: زبان، محیط زیست، و داستان هایی که با آن ها زندگی می کنیم، نوشته آرن استیبی، زبان شناس و بوم شناس بریتانیایی، ویراست دوم کتابی است که نخستین بار در سال 2015 توسط انتشارات راتلج به چاپ رسید و از برجسته ترین آثاری محسوب می شد که به طور متمرکز به این حوزه میان رشته ای نسبتاً نوظهور از زبان شناسی کاربردی پرداخته بود. ویراست دوم کتاب (استیبی، 2021) در قالب یازده فصل تنظیم شده است که به همراه پیوست منابع داده ها و واژه نامه اصطلاحات تخصصی انتهای کتاب مجموعاً شامل 260 صفحه می شود. این نوشتار ابتدا مرور کوتاهی خواهد داشت بر پیشینه اصطلاح «زبان شناسی زیست محیطی»، و مسیر شکل گیری این شاخه میان رشته ای جدید و گستره مطالعات آن؛ چرا که، همانطور که اغلب در مورد بسیاری از شاخه های علمی اتفاق می افتد، این اصطلاح پوششی و سایر اصطلاحات مرتبط با آن از آغاز شکل گیری این حوزه به معانی مختلفی کاربرد داشته اند. سپس در ادامه، به بررسی محتوای کتاب در ویراست دوم آن پرداخته خواهد شد.
بررسی میزان حضور عناصر ادبی معاصر در کتاب عربی دوازدهم
حوزه های تخصصی:
پدیده زبان در هر دوره و عصری تغییر پیدا کرده و نوسازی می شود و کتاب های درسی برای انتقال صحیح آن زبان به فراگیران، باید دربردارنده تحولات آن زبان نیز باشند. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان حضور عناصر معاصر زبان عربی همانند نشانه هایی از زندگی شهروندی، ابزارهای زندگی و اصطلاحات و شیوه بیان معاصر در کتاب دوازدهم انجام می گیرد. روش پژوهش، تحلیل کیفی ویلیام رومی است و جامعه آماری در این تحقیق شامل متن کتاب دوازدهم عربی، زبان قرآن است که چهار عامل یا پارامتر: داستان، شعر، واژه و عکس مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. نتایج نشان می دهد کتاب دوازدهم در دو عنصر داستان و عکس با پرداختن به نشانه های مورد ارزیابی، امتیازی بالاتر از عدد مورد قبول یک را در فرمول شاخص درگیری فراگیران کسب کرده که نشانگر توجه نسبی مؤلفان به نشانه های زندگی معاصر است این عدد به ویژه در بخش داستان مطلوب تر است اما در عامل شعر با کسب عدد صفر و در پارامتر واژه های جدید با عدد 13/ کمترین توجه را به زندگی معاصر دارد.
مهاجرت قبایل عرب به خراسان و پیامدهای فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
خراسان در عصر فتوحات یکی از کانون های مورد توجه عرب ها بود. ویژگی هایی نظیر موقعیت جغرافیای - اقلیمی خراسان، انگیزه های اقتصادی و کسب غنائم، زیاده خواهی های خلفای اموی و دوری از مرکز خلافت قبایل فراوانی مانند تمیم، ازد، بکر بن وائل و عبدالقیس را به این ایالت کشاند. این مهاجرت ها از زمان فتح این سرزمین شروع و در زمان خلافت امویان روند رو به رشدی را طی کرد. پیامدهای فرهنگی این مهاجرت را می توان در حوزه های زبانی - گسترش زبان فارسی دری در میان طبقات مردم، اضمحلال زبان های بومی و محلی و رونق تجارت در سایه گسترش زبان فارسی- دین، آداب و رسوم، ازدواج - منع ازدواج با محارم در طبقه اشرف ایرانی، ازدواج برخی از اعراب با دختران ایرانی و رواج تعدد زوجات در میان عرب ها- خاکسپاری مردگان، جشن ها و تقویم مشاهده کرد.
رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.
رابطه زبان با زیست انسانی بر مبنای نظریه زبانی سوسور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
172 - 192
حوزه های تخصصی:
زبان از بنیادی ترین ساحت هایی است که می تواند موضوع تفکر انسان قرار گیرد. فلسفه زبان و زبان شناسی با پرسش هایی اساسی مواجهند؛ همچون اینکه چه نسبتی میان ذهن و زبان برقرار است، آیا زبان ابزاری صرف برای مکالمه و مفاهمه است یا قوه ای دارای قدرت تاثیرگذاری بر درک انسان از واقعیت، یا این پرسش که زبان یک جامعه چه تاثیری بر زیست افراد آن دارد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رابطه زبان با زیست انسانی را بر مبنای آرا زبان شناختی سوسور مورد پژوهش قرار دهد. در این مقاله خواهیم دید که می توان زبان را در قامت نظامی که واجد قدرت تاثیرگذاری بر اذهان است، به منزله یکی از عوامل پیشینی شکل گیری اندیشه های کاربران زبانی در نظر آورد و ساختارهای موجود در نظام یک زبان را نه به مثابه عوامل محدودکننده اندیشه و اراده بلکه به مثابه اموری مورد خوانش قرار داد که می توان از آنها برای رشد آگاهی و ناخودآگاه فردی و جمعی افراد بهره جست. از این منظر، زبان مطلوب زبانی خواهد بود که مفاهیم و تمایزات معنایی کارآمدی را با واژه های خود قاب بندی کند، موضوعیت ببخشد و به ذهن کاربر خود منتقل سازد.
«هنر، زبان و معنای زندگی»؛ مطالعه تطبیقی پیرامون اندیشه های اگزیستانسیالیستی سارتر و هایدگر در ارتباط با ادبیات و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
474 - 490
حوزه های تخصصی:
در دوران تجدد، یأس و بی معنایی بر روح و جان انسان مدرن، بیش از هرزمانی تأثیر گذاشته و باعث شد تا ارزش های اخلاقی که بشر همیشه به آن به چشم ارزش های متعالی نگاه می کرد، بی ارزش شده و معنای خود را از دست بدهند. بنابراین رفته رفته بررسی و تبیین ضرورت انکارناپذیر نقش و اهمیت معنا در زندگی، اهمیت دوچندان یافت و اندیشمندان را بر آن داشت تا به آن عطف نظر نمایند. در این میان، فیلسوفان اگزیستانسیالیست به واسطه ماهیت مسأله، به آن توجه بیشتری کردند. در این پژوهش تلاش شده است تا به روش توصیفی و تطبیقی، ضمن بررسی نسبت بین هنر و ادبیات با فلسفه اگزیستانسیالیسم، به مهم ترین مسئله زیستی بشر امروز، از طریق نقش هنر در معنابخشی به زندگی، پاسخ داده شود. رویکردی که در آن ادبیات می تواند همچون راهنمایی برای ساختن ارزش های نو و متعاقب آن ساختن معنا، عمل کند. در نتیجه خواهیم دید که از منظر سارتر، نثر و از منظر هایدگر، شعر، نقش انکارناپذیری در معنابخشی به زندگی ایفا می کنند؛ چراکه ادبیات می تواند با منش آشکارکنندگیِ خود، جهان را بر انسان ها آشکار کند و از این منظر بین هنر و التزام ارتباط تنگاتنگی برقرار است که در زمینه ارتباط بین اثر هنری و هنرمند آغاز شده و در نهایت با معنابخشی به مخاطب به تکامل می رسد.اهداف پژوهش:بررسی نقش هنر و ادبیات در معنا بخشیدن به زندگی انسان معاصر.آشکارسازی نسبت میان هنر و ادبیات با اخلاق.سؤالات پژوهش:چه رابطه ای میان ادبیات و اخلاق وجود دارد؟هنر و زیبایی چگونه می تواند در معناداری مؤثر باشد؟
مفهوم «بیگانگی» در سینمای پُل تامِس اَندِرسِن با تأکید بر آرای ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگانگی از مفاهیم کلیدی تاریخ اندیشه است که به انحاء مختلف در آراء برخی فلاسفه از دوران باستان تا کنون تجلی یافته و به جداافتادگی انسان از چیزی متعلق به سرشت او اشاره دارد. در نظریه روان کاویِ لکان نیز یادگیری زبان سبب می شود تا دیگری میل انسان را در محدوده ی دال محصور ساخته و بدین تقدیر او را از خود بیگانه سازد. پژوهش حاضر از طریق مطالعه ا ی میان رشته ای در حوزه های سینما، فلسفه و روان کاوی با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، تجلی مفهوم بیگانگی را با تأکید بر آراء لکان در فیلم های کارگردان معاصر آمریکایی، پل تامس اندرسن مورد واکاوی قرار داده و این فرضیه را مطرح می کند که در تمام فیلم های اندرسن، قهرمان داستان همچون سوژه ای لکانی ست که برای یافتن معنا مجبور به پذیرش زبان دیگری بزرگ می شود. در سینمای اندرسن نظام سرمایه داری را می توان به مثابه استعاره ای از دیگری بزرگ دانست که منویات اش را از طریق فرهنگ ها و خرده فرهنگ های آمریکایی در فیگور یک «پدر یا خانواده جانشین» عرضه می کند، چنان که هدف نمایشی قهرمان های اندرسن با دال تعیین شده در این روابط جانشینی گره می خورد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اصلی ترین دغدغه ی اندرسن در خلق آثارش هویت انسانی ست که میل ورزی اش در چارچوب قانون دیگری محدود گشته است.
از تجربه های زبانی تا ساحت فرازبانی در مراحل سلوک نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاطبه پژوهش ها در بررسی عنصر «زبان» و نقش آن در کتاب مواقف و مخاطبات نفّری، بیشتر بر روی «سکوت» تمرکز کرده اند و به دیگر مظاهر زبانی و فرازبانی موجود در متن، کمتر توجه شده و یا تنها اشاره ای گذرا به آنها شده است. بااین حال، این تأکید به معنای غافل ماندن نفّری از نمودهای عینی زبانی یعنی «سخن» و «سکوت» و درنهایت، گذر از این ساحات زبانی و ورود به اقلیم فرازبانی (فراسخن فراسکوت) یا به عبارتی اقلیم «تجلّی» نیست. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و درنگ در متن کتاب مواقف و مخاطبات ، سه مرحله مختلف در مسیر سیروسلوک در این اثر را شناسایی، تبیین و تحلیل کند. همچنین، می کوشد تا نشان دهد که تأملات زبانی عرفای ما، به ویژه تأملات هستی شناختی شان آنان، چگونه قابل طبقه بندی و تعریف هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو مرحله از سه مرحله سلوک، ماهیت زبانی دارند و شامل «سخن» و «سکوت» می شوند و عارف با گذر از آنها، وارد سومین منزلگاه، یعنی عرصه تجلی و شهود می شود. به تعبیر دقیق تر، سفر سالک از عالم «سخن»گفتن آغاز می شود، به پهنه «سکوت» می رسد و درنهایت به مرز تجلی (فراسخن فراسکوت) می رسد. ماندن در مرحله «سکوت» و بی توجهی به مراحل «سخن» و خاصه «تجلّی»، به نوعی نادیده گرفتن مراتب تجربه های سلوک و ابترماندنِ دستگاه معرفتی نفّری است.
بررسی و نقد رویکردهای زبانی در دیوان غزالی مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
9 - 24
پس از قرن نهم، تغییراتی در زمینه کاربرد لغات، ترکیبات و همچنین نحو شعر فارسی پدیدار شد و سبک تازه ای به وجود آمد که بعدها به «سبک هندی» موسوم شد. یکی از شاعرانی که بر اساس یافته های این تحقیق می توان گفت، مؤلّفه های زبانی این سبک در شعر او نمود برجسته ای دارد، غزالی مشهدی، شاعر معروف قرن دهم است. در برخی از منابع متأخّر، غزالی را شاعری فصیح، با اشعاری روان و رسا دانسته اند. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی برخی ویژگی های پرکاربرد زبانی، در دیوان این شاعر پرداخته است. باید گفت در دیوان غزالی برخی رویکردها در استفاده از عناصر زبانی دیده می شود که با معیارهای فصاحت کلام که در کتب بلاغی ذکر شده است، مطابقت ندارند؛ از این جمله باید به تقدیم و تأخیر اجزای کلام، لغزش های نحوی و کاربرد نادرست برخی حروف اشاره کرد. از سوی دیگر باید گفت شاعر در کاربرد افعال و ترکیبات وصفی و اضافی، نوآوری هایی داشته که دایره مضامین و مفاهیم شعر او را گسترده تر کرده است.