مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
سرزمین
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
سرزمین، قلمرو جغرافیایی یک قوم با سابقه تاریخی است. یک کل مادی-معنوی است. یک واحد است. در ذات خود محدوده ای دارد و ساکنینی که فراتر از آن محدوده و برای غیر ساکنان آن جا، معنا ندارد. برخلاف آن، مفهومِ زمین است که به ماده نامحدود کرۀ خاکی اطلاق می شود. هرجا، زمین است اما سرزمین حتماً محتاج ساکنان و تاریخ است تا پدید آید. محدودۀ سرزمینی، قلمرو ساکنان آن است و درک ساکنان از قلمرو است که به واسطه خاطرات و تجربه زیسته آنان، مفهوم سرزمین را می سازد. در نتیجه سرزمین پدیده ای همزمان مادی-غیرمادی است. از آن سنخ موجوداتی که در فاصله میان عالم ماده و معنا شکل می گیرد و به تناسب مرتبه وجودی که از این حیث به دست می آورد، نقش ارزنده تری در زندگی انسان و جامعه ایفا می کند. سرزمین به دلیل دوگانه بودن ماهیت آن که عینی-ذهنی است، قابلیت بیشتری برای تعامل با انسان در فرایند رشد او پیدا می کند. در آن حال که امر عینی و مادی است، همزبان با جسم انسان به نیازهای زندگی مادی او پاسخ می دهد و در همان حال، به واسطه وجه غیرمادی و مجردی که دارد، می تواند ارتباط بی واسطه با روح انسانی برقرار سازد. از این روست که مکان، نه فقط ظرف ظهور معنا، که خود معنا قلمداد می شود. افتراق و دوگانگی میان ظرف و مظروف در مقوله مکان قابل تشخیص نیست. لذا مکان در میان نیازهای انسان در جایگاه پر اهمیت و همتراز نیازهای اولیه او جای می گیرد. در عین حال به دلیل وجه معنایی آن، در امتداد نیازهای عالی انسانی که نیازهای فرهنگی هستند نیز پیش می رود. در عمل برخلاف غالب نیازهای شناخته شدۀ انسان که در یکی از دو طبقه نیازهای جسمی (عینی) و روحی (ذهنی) قرار می گیرند، مکان به دلیل ماهیت دوگانه آن، در اقلامی مانند سرزمین، در طبقات مختلف نیازهای انسان جای می گیرد. لهذا در مرحله برنامه ریزی همزمان با نخستین ضرورت ها که نیاز ایمنی است آغاز می شود و تا آخرین مطالبات انسانی که حس زیبایی و فهمیده شدن انسان است ادامه می یابد. ادبیات توسعه آنچنان که عرف است، مبتنی بر شاخص های اقتصادی شکل گرفت. واضعان اندیشه توسعه، نخست آن را در رونق اقتصادی و تأمین زنجیرۀ نیازهای جسمی انسان قرار دارند. تأمین غذا و سپس سایر نیازهای رفاهی انسان در دستور قرار گرفت. در گام بعد، نیازهای اجتماعی انسان نیز معیار توسعه شد. فرصت های برابر، عدالت اجتماعی و شاخص های مؤید آن ها وارد ادبیات توسعه شد. یک مرحله پیشرفته تر، حفاظت طبیعت و زمین در معرض توجه توسعه قرار گرفت. در این مرحله پایداری، از جهت حفظ و انتقال مواریث طبیعت به نسل های بعد، مهمترین صفت توسعه نامیده شد. رویکردهای مکمل این مسیر از جمله تاب آوری، خوانش های جدیدتری بود که مفهوم توسعه را کامل تر کرد. بررسی روند تحولات مفهوم توسعه از آغاز تا امروز نشان می دهد اگرچه در هر مرحله تعاریف و معنای توسعه عمق بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده، اما منحنی تحولات پیوسته در سویه دنیای عینی قرار داشته است. وجه مشترک نیازهای جسمی، اجتماعی، حفاظت محیط و تاب آوری عینی بودن آن هاست. تا اینجا متعَلَقِ توسعه پایدار، عنصری عینی از قبیل عدالت اقتصادی، برابری اجتماعی، اکوسیستم و برنامه ریزی بوده است. طبعاً به دلیل ماهیت علوم مداخله کننده در تبیین مفهوم توسعه، که علوم تجربی و عینی است، معیارها، شاخص ها و روش های به کار گرفته شده نیز عینی باقی می مانند. ارزیابی تجربه رویکرد محض عینی به توسعه از عدم موفقیت برنامه های آن در تأمین رضایت انسان و جامعه حکایت می کند. بارزترین نمونه آن برنامه های توسعه شهری و روستایی است که اگرچه در ارتقای برخی شاخص های عینی موفق بوده اند، اما در تأمین رضایت ساکنان توفیق چندانی نداشته اند. تحقیقت زیادی بر اهمیت وجه ذهنی در حس مطلوبیت و رضایت انسان تأکید دارد. به موازات این نیاز، رشد معارفی که به پدیده های دوقطبی عینی-ذهنی می پردازد نیز در ادبیات توسعه تأثیرگذار است. تغییر در فهم مقوله های مهم زندگی انسان نمی تواند بی توجه به دگرگونی مفاهیم توسعه باشد. مکان و منظر از مهمترین دستاوردهای فهم جدید انسان در ایجاد تغییر بنیادی در دوگانه عینی و ذهنی دکارت و دنیای مدرن است. انسان اینک فهمیده است که مفاهیم میانی و مشترک میان دو قطب عینی و ذهنی نیز وجود دارد که اساساً از مهمترین و تأثیرگذارترین مقولات در تعریف زندگی و رضایت انسان است. لهذا در رویکردهای جدید به توسعه لازم است با توجه به تعریف های نو از موضوعات توسعه، از جمله سرزمین، دگرگونی های اساسی در واژه ها، مفاهیم و مصداق های برنامه ریزی به وجود آورد. به کاربردن واژه های اعتباری مانند منطقه، در برنامه ریزی منطقه ای باید جای خود را به مفاهیم حقیقی از جمله سرزمین، شهر و محله بدهد. در این خوانش از توسعه که مفهوم واقعی سرزمین شناخته شده و ارزش های آن رسمیت یابد، دیگر خوزستان عزیز در برابر هجوم توسعه گران انگلیسی و سپس تکنوکرات های ایرانی نفتی شاهد ازدست رفتن مزیت های تاریخی-جغرافیایی سرزمین خود نخواهد بود. انچنان که امروز خوزستان ثروتمند در اثر برنامه های نادرست توسعه نفت مبنا با ازدست دادن بسیاری منظرهای سرزمینی خود در ردۀ پائین ترین نواحی ایران از حیث توسعه درآمده و شاهد گسترده ترین مهاجرت ها به خارج از این خطه زرخیز هستیم. بی شک نادانی در قبال ارزش های مکانی و منظر سرزمین خوزستان در روند توسعه نفت مبنا در یک قرن گذشته مهمترین نقش را در افول رضایتمندی فرزندان آن خاک داشته است.
جهانی شدن و تحول کارکرد مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
157 - 182
حوزههای تخصصی:
برای فهم معمای سیاست در عرصه روابط بین الملل طی قرن بیست ویکم بینشی صحیح درخصوص مسائل جغرافیای سیاسی و به خصوص مرزها در عصر جهانی شدن نیاز است. در حالی که می رفت مطالعات مرزی به بوته فراموشی سپرده شود؛ در سال های اخیر، بحث های جهان بدون مرز، سرزمین زدایی، جهانی شدن و پایان جغرافیا رنسانس و یا انقلابی در تحقیقات مرزی به وجود آورده است. در این زمینه، محققین مسائل مرزی دارای دیدگاه های مختلف هستند؛ در حالی که پاره ای به بحث در مورد عدم تغییر، ماندگاری و ثابت بودن الگوها، بازیگران و قوانین جهان مدرن ژئوپلتیک اعتقاد دارند و مرزها را همیشگی و بدون تحول فرض می کنند، برای برخی نیز جهان بدون مرز و از بین رفتن دولت- ملت ها ترسیم می شود. این مقاله با رویکرد بینابین هم به تحول معتقد بوده و هم به ماندگاری مرزها در عرصه روابط بین الملل اعتقاد دارد. یعنی از یک طرف مرزها طی برخی از جریانات و فرایندهای فرامرزی نفوذپذیر شده اند و یا به اصطلاح مرززدایی روی داده و از طرفی نیز رویکردهای جدیدی همانند بیومتریک، حس گرهای مرزی، مرزهای هوشمند و... ابداع شده که به تقویت بیشترمرزها در زمینه های کنترل و مدیریت انجامیده و یا به تعبیری مرزسازی مجدد اتفاق افتاده است.
نقش و جایگاه عامل سرزمین در عرصه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
817 - 846
حوزههای تخصصی:
فهم قواعد سیاست خارجی و درک معادلات بین الملل در قرن بیست ویکم نیازمند در نظرداشتن تحول مفهوم سرزمین نیز هست. یعنی نه تنها ما در دنیای سنتی گذشته که دولت ها به صورت انحصاری بر سرزمین خویش حکمرانی می کردند به سر نمی بریم، بلکه وارد دنیایی شده ایم که از پیچیدگی های خاصی برخوردار است. در جهان امروز، بسیاری از پدیده ها و فرایندها همانند آلودگی هوا، تروریسم، سازمان های فراملی و.... مرز نمی شناسند و سخن گفتن از ژئوپلتیک سنتی بی معناست؛ اما این بدان معنی نیست که ما دیگر شاهد تاثیر سرزمین نخواهیم بود. مسئله سرزمین مسئله تمام بشریت در تمام قرون و در بسیاری از حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است. از نگاهی تاریخی بسیاری از حوادث، افسانه ها، جنگ ها و اتفاقات به سرزمین وابسته بوده است. سرزمین همواره منبع آرامش، آسایش، رفاه، پیشرفت و تحول برای ملت ها و دولت ها بوده و بر ثبات، نظم و امنیت همیشه و در همه جا تأثیر داشته و ازجمله قوانین اصلی جغرافیای سیاسی وروابط و سیاست خارجی کشورها بوده و هست. با این وجود بحث سرزمین زدایی طی چند دهه گذشته مطرح شده که این خود به ایجاد وظیفه جهت بررسی و کنکاش درخصوص آینده این مسئله مهم و تاثیرگذار می انجامد. اگرچه سرزمین مسئله ای پایدار نیست و وضعیت و موقعیت آن جای سئوال دارد ولی ابهامات در این رابطه فراوان است. این مقاله بر آن تأکید دارد که بیان نماید سرزمین در آینده نه تنها بارمفهومی ارزشی خود را از دست نداده بلکه به شیوه های جدید تحت هر نام و عنوانی (قبیله گرایی نوین، سرزمین سازی و...) بازساخت می شود. مقاله حاضر تأثیرات تعیین کننده عامل سرزمین را مطالعه می نماید.
کاربست عناصر هویتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
295 - 328
حوزههای تخصصی:
تحولات دهه های اخیر در سیاست جهانی حاکی از اهمیت یافتن مقوله فرهنگ در روابط بین الملل و سیاست خارجی دولت ها است. عامل فرهنگ همیشه یکی از تعیین کننده های اصلی سیاست خارجی و روابط بین المللی بوده اما نحوه اثرگذاری در هر دوره بسته به عوامل و شرایط دیگر فرق می کرده است. عمده ترین مؤلفه انقلاب اسلامی ایران فرهنگی بوده است. به همین دلیل انتظار می رود که سیاست خارجی ایران پیوسته از یک بُعد قوی فرهنگی برخوردار باشد. برجستگی ایران در جهان نه به دلیل اقتصاد و سیاست، بلکه به دلیل فرهنگ به عنوان مجموعه دانش ها، باورها، اعتقادات، ارزش ها، هنجارها، طرز تلقی ها و آداب و رسوم است. عناصر هویتی منابعی از قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران با تکیه بر عناصر هویتی خود همچون قلمرو و سرزمین، تسامح و مدارا، اعتدال و میانه روی، دانشمندان و نخبگان، زبان فارسی، خردورزی، تجدد، سنت ها و آئین ها و از همه مهم تر مذهب می تواند بازیگری مهم در منطقه و نظام بین الملل باشد. ذخایر ارزشمند فرهنگی این امکان را به ایران می دهد تا با هر فرهنگ مهمی در دنیا زانو به زانو بنشیند و در پیشرفت امر دنیا سهمی بر عهده گیرد.
ملی گرایی و تغییر جغرافیای سیاسی جهان فرایند ایجاد و تکثر نظام دولت ملت در عرصه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
883 - 912
حوزههای تخصصی:
تعداد پنج هزار قوم در جهان وجود دارد؛ در حالی که کشورهای مستقل و شناخته شده این فضا به حدود کمی بیش از 200 می رسد. تنها اندکی از این کشورها همانند کره، ژاپن و ایسلند از یک قوم تشکیل شده اند و مابقی کشورها چندملیتی هستند که بسیاری از آن ها دارای مشکلات مدیریتی داخلی و خارجی می باشند. جهانی شدن، سرزمین زدایی، افزایش آگاهی ها، تضعیف دولت ملت ها در پاره ای از موارد زمینه احیای ملی گرایی را فراهم ساخته که باعث تعجب نظریه پردازان سیاسی به رغم تبلیغات مربوط به یکی شدن و همانندی مکان ها و فضاها گردیده است. گرچه بیشتر اقوام فرهنگی بوده ولی سیاسی شدن اقوام با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرزمین زدایی و مرززدایی باعث تقویت فرایند تکثر در نظام بین الملل و افزایش شمار کشورهای موجود در عرصه ژئوپلتیک جهانی خواهد شد. جغرافیای سیاسی با ارائه بینشی صحیح از پیرامون خود می تواند در این زمینه فهم مناسبی را به وجود آورد. این مقاله با رویکرد واقع گرایی و اعتقاد به تقابل فراملی گرایی و ملی گرایی به تحلیل فرایند زایش و تکثر یا تکثیر کشورها در عرصه نظام بین الملل می پردازد. این ارزیابی وجود دارد که طی سالیان آتی با هموار شدن شرایط توسط جهانی شدن و تضعیف کشورهای چندملیتی به شمار کشورهای جهان افزوده می شود و جریان تکثیر دولت ملت ها ادامه خواهد یافت. به علاوه، دولت محوری جای خود را به چندمحوری داده و یکی از گزینه های سیاست در دنیای پیش رو ظهور دولت های جدید با سرزمین های کوچک است
تاثیرات گسترش پیراشهرنشینی در هاله کلانشهری تهران بر نظام شهری کشور در دوره 95 - 1335(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
14 - 30
حوزههای تخصصی:
شاخص های تمرکز و عدم تمرکز شبکه شهری عمدتا در مقیاس «شبکه شهری» کشور مورد استفاده قرار گرفته اند اما پژوهش حاضر برای نخستین بار این شاخص ها را در مقیاس «شبکه مجموعه شهری» مورد استفاده قرار تا تحولات گسترده در قلمرو موسوم به هاله کلانشهری تهران از جمله افزایش 11هزار درصدی جمعیت این محدوده را تبیین نموده و میزان موفقیت سیاست های ملی آمایش سرزمین و به تبع آن تحقق اهداف پدافندغیرعامل را طی دوره 95-1335 تحلیل نماید. نوع تحقیق حاضر کاربردی-توسعه ای بوده و روش مورد استفاده با توجه به نوع آن توصیفی-تحلیلی با استفاده از شاخص های نخست شهری و عدم تمرکز می باشد. قلمرو مورد مطالعه، 6مجموعه شهری تهران، مشهد، تبریز، اصفهان، قزوین و شیراز دربرگرفته که شامل 116شهر و جمعیتی معادل 24567327نفر می باشد. نتیجه نشان می دهد برخلاف نتایج سایر مطالعات که بر کاهش تمرکز در شبکه شهری کشور طی دهه های اخیر تاکید داشتند، تمرکز تنها در مقیاس شهر تهران کاهش یافته و به دلیل تمرکز غیرمتمرکز این شهر و توسعه پرشتاب هاله شهری پیرامون آن، تمرکز در مقیاس مجموعه شهری تهران نسبت به 5مجموعه شهری دیگر طی 30سال اخیر تقریبا ثابت بوده است و سیاست های تمرکززدایی ملی آنچنان به ایجاد تعادل فضایی و تحقق اهداف پدافندغیرعامل منجر نشده است بنابراین به منظور پیشگیری از تهدیدات پیش رو، تجدید نظر در مقیاس فضایی سیاستهای آمایش سرزمین به منظور تعادل بخشی در سطح «شبکه مجموعه شهری» کشور ضروریست.
بازشناسی نامجای ایران بر اساس مسکوکات ضرب شده در دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نکته شایان توجه در تاریخ ساسانی پیدایی نام کاملِ «ایران» به خط پهلوی در پشت برخی از سکه های شاهان این عصر است. این نام که در محل درج ضرابخانه ها یعنی در سمت راست پشت سکه نوشته می شد با حرف نوشت’yl’n و آوانوشت ērān (با یای مجهول) به معنی «ایران» همراه است. این در حالی است که برای واژه «ایران» نشانه های اختصاری دیگری با حرف نوشت AY, AYL, AYLA نیز در سکه ها به کار می رفت. از آن جا که در عصر ساسانی شهرهایی وجود داشت که نام آنها ترکیبی بود از نام ایران با یک یا چند واژه دیگر، لذا برحسب قاعده، حکاکان سکه می بایست از نشانه های اختصاری یاد شده برای درج نام این شهرها در محل سکه خانه استفاده می کردند. اما مشاهده می نماییم که در مقاطعی، نام جای کامل AYLAN برای برخی از شاهان در پشت سکه ها به کار می رفت که بر پایه منابع تاریخی، شاهان مورد نظر تسلطی بر روی هیچ یک از این شهرهای توأم با نام ایران نداشته اند. پس نشانه کامل «ایران» معرف چه مکانی بوده است؟ می دانیم که این نامِ کامل در برخی مسکوکات طلا و یا مضروبات تشریفاتیِ منحصر به پایتخت نیز به کار رفته است. در واقع هدف از درج نام کامل «ایران» در سکه ها، ادعایی برای فرمانروایی بر کل ایرانشهر است. در این مقاله خواهیم کوشید منظور ساسانیان از این نام را در سکه ها روشن نماییم. برای نیل به این هدف، اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
علائق ژئوپلیتیکی ج.ا.ایران موثر بر بازیگری کشور در هندسه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
185 - 215
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: علائق ژئوپلیتیک ج.ا.ایران، کلیه عوامل ژئوپلیتیک خارج از مرزهای سیاسی کشور است که منافع ملی را تأمین می کند. نکته حائز اهمیت این است که علائق ژئوپلیتیکی می تواند باعث ارتقاء منزلت ژئوپلیتیکی گردد بطوری که ضمن تأمین منافع ملی در خارج از مرزها، کمترین تعارض ژئوپلیتیک با منافع دیگر بازیگران سیاسی داشته باشد. واقعیت امر این است که ژئوپلیتیک با قدرت و قدرت با بازیگر سیاسی معنا پیدا می کند؛ بنابراین اگر علائق ژئوپلیتیک باعث تعارض منافع بازیگران متعدد سیاسی گردد نه تنها این علائق ژئوپلیتیک باعث ارتقاء قدرت نمی-گردد که چه بسا باعث تضعیف آن نیز گردد. در این مقاله علائق ج.ا.ایران در فرامرزها در راستای تقویت منزلت ژئوپلیتیکی آن بررسی شده است تا کمک شود ظرفیت-های بالفعل و بالقوه خارج از کشور که می تواند بصورت عینی و ذهنی بر قدرت بازیگری ایران موثر باشد شناسایی و تبیین گردد. هدف اصلی این تحقیق تعیین شاخص های علائق ژئوپلیتیکی کشور در سه مؤلفه طبیعی، اقتصادی و سیاسی می باشد؛روش شناسی: این تحقیق از نوع کاربردی - توسعه ای با روش تحقیق توصیفی تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق 56 نفر متناسب با ویژگی های تحقیق از بین صاحب نظران انتخاب شده اند. روش تجزیه وتحلیل داده بر اساس معادلات ساختاری می باشد.یافته ها و نتایج : یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن که علائق ژئوپلیتیکی کشور در مؤلفه طبیعی با 3 شاخص، اقتصادی با 7 شاخص و مؤلفه سیاسی با 8 شاخص بر ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی کشور مؤثر است.
منظر سرزمینی: تبیین نسبت مفهوم سرزمین با منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
48 - 59
حوزههای تخصصی:
منظر و سرزمین مفاهیمی اند که به ارتباط جوامع انسانی با محیط اشاره دارند. علی رغم کاربرد گسترده در پژوهش های مختلف، در برخی از موارد این مفاهیم به شکلی غیر واضح به جای یکدیگر استفاده شده اند که همین امر سبب ایجاد ابهام در نسبت مفهومی و همچنین کاربرد صحیح آن ها در پژوهش های علمی شده است. با درنظرگرفتن این مسئله، این پژوهش درنظر دارد با مطالعه مفاهیم منظر و سرزمین به تبیین نسبت این دو مفهوم به منظور استفاده صحیح از آن ها در پژوهش های آتی بپردازد. برهمین مبنا، این پژوهش به این سؤال ها پاسخ می دهد که چه تفاسیری از مفاهیم منظر و سرزمین در میان پژوهش ها مختلف وجود دارد؟ و براساس این تفاسیر چه ارتباط مفهومی بین مفاهیم منظر و سرزمین قابل تصور است؟ این پژوهش از نوع کیفی است و روش جمع آوری داده در آن مبتنی بر روش کتابخانه ای و جست و جو در پایگاه های داده داخلی و خارجی است که براساس بهره گیری از روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد، سرزمین ذاتاً یک منظر است و می توان آن را گونه ای از منظر دانست و تحت عنوان «منظر سرزمینی» مفهوم پردازی کرد؛ با این حال، این گونه منظر بزرگ مقیاس خود برآمده از مجموعه ای از واحدهای منظرین (منظرهای خرد) است که ادراک آن ها در کنار هم کلیت سرزمین و هویت آن را تشخص می بخشد. علاوه بر این، «منظر سرزمینی» به مفهومی متفاوت از «سیمای سرزمین» یا «آمایش سرزمین» اشاره دارد و بر خلاف آن ها با رویکردی کل نگر، ابعاد عینی-ذهنی سرزمین را مدنظر قرار می دهد و بر این موضوع تأکید دارد که سرزمین یک واحد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، قومی و فرهنگی، اکولوژیک و ... است که مجموعه ای از صفات اساسی هویت دهنده وحدت بخش را در یک پهنه جغرافیایی سبب می شود.