مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ذهن
حوزه های تخصصی:
سهروردی بر اساس حضور یا غیبت شیء از فاعل شناخت، علم آدمی را به علم حضوری اشراقی و علم مثالی یا صوری تقسیم می کند. او حضور ذاتی نفس را مبنای علم حضوری و خاطره نفس از عالم محسوسات و مشاهدات را مبنای علم مثالی می داند. به نظر وی ذهن همان جنبه مفهومی نفس است و مفاهیم موجود در ذهن خود دو دسته اند: دسته ای بالذات معلوم و آشکارند و دسته ای بالعرض شناخته می شوند؛ او به ترتیب آنها را معلومات فطری و غیر فطری می نامد. سهروردی مشاهدات و محسوسات را بدیهی ترین ادراکات ذهن می داند و میان شیء و مثال یا مفهوم آن تمایز قائل شده و معتقد است مثال شیء فقط از یک لحاظ می تواند آن را نشان دهد و نباید میان شیء و مثال یا مفهوم آن خلط کرد.
نفس در نظریه سیستم ها، اطلاعات و آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیزیکدانان انسان را به لحاظ فیزیک نظری یک سیستم باز در نظر میگیرند، حال سوال اینجاست، که اگر با نگاه سیستمی به نفس انسان نگاه کنیم، چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ آیا میتوان ویژگی فناناپذیری را برای نفس نشان داد؟ یا ویژگی اختیار را؟از طرفی یک سیستم باز دائما در تعامل با محیط و پیرامون خود و در تبادل اطلاعات با آن به سر میبرد.ارتباط این اطلاعات با نفس انسان چگونه است؟
فیلسوفان طبیعت گرا عقیده دارند که این اطلاعات در مغز جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده ودر نهایت با مرگ انسان و ازبین رفتن بدن ، نابود میشود. اما اگر بخواهیم معتقد به وجود نفس بعنوان امری غیر مادی برای انسان باشیم، باید بتوانیم بنحو معناداری از موضعی سخن بگوییم که اطلاعات فرد انسانی در آن محفوظ بوده و آن موضع متمایز از ماده باشد.
در این مقاله در پی ارائه نگرشی نوین به نفس با دیدگاه سیستمی و سپس بررسی جایگاه اطلاعات (اعم از معلومات علمی ویا داده های غیر علمی) در نفس انسانی هستیم؛ مغایرت اطلاعات با ویژگیهای جسم و مادی شناخته شده در فیزیک جدید قابل تامل است.
تحلیل و ارزیابی رهیافت های گوناگون در رابطه ذهن و بدن و نظر غالب ارسطو
حوزه های تخصصی:
مسأله رابطه ذهن و بدن یکی از مسائلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن توجه داشته اند. هرچند برای پیشینیان نیز روشن بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها وجود دارند که تأثیر علّی و معلولی بر یکدیگر دارند، اما نحوه تکوّن وارتباط این دو نوع از حالات مسأله پیچیده ای بوده که همواره ذهن متفکران انسان شناس را به خود مشغول کرده است. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. از زمان دکارت تاکنون مشکل ذهن و بدن به این شکل در آمده است که چگونه می توان ارتباط های میان دو نوع شیء را تفسیر کرد. دو نوع شیئی که ظاهراً به کلی با هم متفاوتند؟ در یک طرف امور ذهنی مانند افکار و احساسات قرار دارند که آن ها را اموری شخصی، آگاهانه و غیرمادی می دانیم و در سوی دیگر، امور فیزیکی قرار دارند که آن ها را موجوداتی تصور می کنیم که جرم و امتداد مکانی دارند و به نحو علّی و معلولی با دیگر اشیای فیزیکی تأثیر متقابل دارند. بسیاری از راه حل ها برای حل مشکل ذهن و بدن، به انکار وجود یا به نوعی کوچک و بی اهمیت شمردن موقعیت یکی از این دو نوع شیء خاتمه می یابد. به نظر می رسد ارسطو با استفاده از اموری نظیر پسوخه و وحدت انضمامی ماده و شکل در حل مسأله ذهن و بدن موفق بوده است.
کندوکاوی پدیدارشناسانه در راستای شناخت یک انگاره کهن در معماری ایرانی- اسلامی؛ نمونه های موردی : میدان توپخانه (تهران)، میدان نقش جهان (اصفهان)،پارک لاله (تهران)، باغ شاهزاده (ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر و اغلب در پناه تفکر مدرنیزم در عرصه های معماری و شهرسازی، آثار و بافت هایی به وجود آمدند که آفرینندگان آنها، بیش از هر چیز، به آوانگارد و نوآورانه و حتی غریب بودن آنها به خود می بالیدند. اصرار نوگرایان به ایجاد محیط هایی با استانداردهای یکسان برای انسان ها، با ویژگی های متفاوت، سبب شد فضاهای زیست شهری مدرن گرایش به سردرگمی، هرج ومرج، پریشانی و ابتذال پیدا کنند. حال آنکه با گذشت زمان و نمایان شدن مسایل چنین ساخت وسازهایی -که بی اعتنا به تاریخ و فرهنگ بومی ملت ها تداوم می یافتند- لزوم بازبینی ریشه ای در این زمینه آغاز و سعی شد مبانی اصیلی برای آثار و عناصر محیطی پیدا شود؛ مبانی ریشه داری که بتواند ارتباط قطع شدة بین مخاطب و محیط بومی را دوباره برقرار کند. با مطرح شدن مباحث روان شناسی محیطی، تاریخ و فرهنگ بومی و امثالهم کهن الگوها (آرکی تایپ ها) به عنوان یکی از مهم ترین و تعیین کننده ترین موضوع ها در زمینه طراحی فضاهای انسان ساخت مطرح شدند. کهن الگوها را ""انگاره های بنیادین، اصیل و پایداری"" تعریف کرده اند که حاصل تجمیع تجربه های هزاران سال تاریخ، تجربه و خاطرات جمعیِ بشری بوده و در حافظة پنهان و ناخودآگاه انسان ذخیره شده اند. در پهنة فرهنگی ایران نیز، به واسطة سابقة تاریخی آن، بلاجبار می باید انگاره های بنیادین یا کهن الگوهای متعددی وجود داشته باشند که توانسته اند این جامعة بزرگ و رنگارنگ را، در مجموعه ها و عناصر محیطی نسبتاً منسجم از نظر کالبدی، در پی قرون متمادی، در کنار هم حفظ کرده و گروه های اجتماعی را به هم پیوند بزنند. از این رو مقالة حاضر، تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که آیا مدل و انگارة دوقطبی «بالا - پایین» را می توان یک کهن الگو یا انگاره بنیادین پایدار در ایران دانست؟ آیا وجود احتمالی این انگاره تنها به گذشته ها تعلق دارد؟ همچنین آیا این انگاره در فضای زیست انسان و طراحی فضاهای معماری و شهری زمان ما هم دیده می شود؟ برای همین منظور ضمن اشاره به مفهوم محور ذهنی/عینیِ بالا- پایین، و نشان دادن رابطة حیاتی آن با مفاهیم زبانی، انگاره های ارزشی و رفتاری، و الگوهای ساخت فضاهای مختلف معماری بومی، سعی شده است با کنکاش در نمونه ها و مصادیق مختلف، وجود این کهن الگو یا انگاره بنیادین ثابت شده و کاربرد آن مورد واشکافی قرار گیرد. برای رسیدن به این مهم از روش توصیف تحلیلی - توصیفی و به طور خاص از روش تحلیل محتوا و استنباطی استفاده شده، در بخش نظرسنجی، جهت کمّی کردن اطلاعات پژوهشی و برای سنجش نظر عمومی، با استفاده از فرمول کوکران در هر نمونه مطالعاتی، پرسش نامه هایی به روش نمونه گیری تصادفی توزیع و به روش توصیفی تحلیل شده است. نتایج حاصل از نظرسنجی ها نیز نشان می دهند که ادراک فضاهای سنتی و حتی مدرن ما هنوز مستقیماً از مفاهیم زبانی و انگاره های بنیادین تأثیر پذیرفته و کهن الگوی مورد نظر در این پژوهش همچنان در زندگی امروزة ما حضوری غیرقابل تردید دارد.
مقایسه دیدگاه فاضل قوشچی و ملاصدرا پیرامون وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله می توان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهم تر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمده اند. یکی از این پاسخ ها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی می کوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکل گیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان می کند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش می داند. حسن زاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آن ها را تنها در تعبیر می داند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح می کند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائه شده، دیدگاه وی را زمینه ساز شکل گیری نظرات بعدی معرفی می نماییم. این تحقیق نشان می دهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و می توان آن را بر دیدگاه های متأخرین تطبیق کرد.
نقد و بررسى مجرد یا مادى بودن ادراک حسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درباره یکى از احکام هستى شناختى ادراک حسى است. نگاه هستى شناسانه به ادراک حسى احکامى دارد؛ از آن جمله (که شاید مهم ترین آن نیز به شمار مى آید)، مجرد یا مادى و فیزیکى بودن ادراک است و از بین انواع ادراک، ادراک حسى به دلیل ارتباط مستقیم با خارج، بیشتر در مظان مادى و فیزیکى بودن است؛ لذا در این پژوهش مى کوشیم نظریات مادى بودن ادراک حسى را رد کنیم. براى رسیدن به مقصود، مسئله را از دو دیدگاه حصولى و حضورى بررسى کرده ایم، و براى جلوگیرى از اطاله، از سویى دیدگاه مؤسسان سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه و از سوى دیگر دیدگاه روان شناسان احساس و ادراک را محور قرار داده ایم و از امور دیگر چشم پوشى کرده ایم. حاصل این تتبع آن است که قول ابن سینا و روان شناسان و فیزیولوژیست ها در ادراک حسى به مادى بودن آن مى انجامد و به دلیل نقدهاى فراوان، مردود است، و قول اشراقیون که قایل به حضورى بودن ادراک حسى اند و قول پیروان صدرالمتألهین که به حصولى بودن ادراک حسى معتقدند، هر دو به تجرد ادراک مزبور مى انجامد و مورد تأییدند.
تأملى درباره عالم خارج از ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عالم خارج از ذهن از مباحث مهم و بحث انگیز فلسفى بوده است؛ به گونه اى که برخى از فلاسفه وجود چنین عالمى را به لحاظ فلسفى نمى پذیرند و برخى قایل به اثبات و برخى دیگر معتقد به بداهت آن شده اند. در این نوشتار ابتدا به بیان مهم ترین نظرات در این زمینه پرداخته و آنها را نقد و بررسى کرده ایم. نظریه مختار این است که فاصله میان ذهن و عالم خارج به گونه اثباتى و استدلالى قابل حل نیست، ولى با تبیین وجودى از اصل امتناع تناقض، یعنى وجود و عدم، مى توان به نقطه اى رسید که فاعل خود را عین خارجیت بیابد، و براین اساس عالم خارج تبیین فلسفى مى یابد.
مناسبات مکانی و بازتولید کلیشه های جنسیتی: تناظر دنیای ذهنی و دنیای عینی در رمان طوبی و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات مکانی، به عنوان یک لایه نشانه شناختی در مطالعات گفتمانی، در بازتولید روابط قدرت، تولید هژمونی و مشروعیت به ایفای نقش می پردازند. در این پژوهش، سعی بر آن داریم تا با بررسی نسبت های مکانی زن شخصیت اصلی رمان، طوبی، نشان دهیم که چطور مکان دلالتگر می شود و چطور به واسطه جنسیت، نشاندار می شود. خانه، نقشی محوری در رمان طوبی و معنای شب ایفا می کند؛ خانه ای که با شروع داستان، طوبیدر حیاط آن توصیف می شود و تا پایان رمان که پیری و مرگ طوبیاست، او را در بر گرفته است. پیوند خوردن این خانه و زنِ شخصیت اصلی رمان، دلالت های چندی را در پی دارد که در این پژوهش با استفاده از نظریه نشانه شناسی مکان به تبیین آن پرداختیم. فرض این پژوهش بر این است که در این رمان، تقابل دوتایی درون/ بیرون با تقابل دوتایی زن/ مرد متناظر است؛ به این معنی که درون با زنانگی و بیرون با مردانگی نشان دار می شود و برهم زدن این تناظر به فاجعه می انجامد. این ساختار تمایزی تا جایی ادامه پیدا می کند که ذهن، درونی ترین لایه مکانی می شود که شخصیت های زن در آن زندگی می کنند. همچنین این ساختار تمایزی به تقسیم کار جنسیتی و برخی کلیشه های جنسیتی در رمان دامن می زند.
بررسی تطبیقی فاعلیت ذهن در فرایند ادراک از دیدگاه ملاصدرا و هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
پرداختن به نقش ذهن به عنوان قو ای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم می پردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی می داند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحت های حسی، خیالی و عقلی واجد آنها می گردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره کارکردهای ذهن در هر یک از ساحت های ادراکی قابل توجه است. در میان فلاسفه غربی معاصر نیز ادموند هوسرل، با مطرح کردن دو ساحت ادراک حسی و عقلی و توجه به نقش ذهن در هر کدام از این ساحت ها، نظریه ای متفاوت در این زمینه مطرح نموده است. بررسی دیدگاه های این دو فیلسوف، درباره ماهیت ادراک و چگونگی فاعلیت ذهن در ادراک اشیای بیرون از خود، همچنین نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک دو دیدگاه، موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته است.
امکان قرائت کارکردگرایانه از نظریه نفس ملاصدرا بر اساس نظریه کارکردگرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمی پردازد بلکه ذهن را کارکرد می داند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگی های کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقش های کارکردی را ایفا می کنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطه نفس و بدن پرداخته شده است. ابن سینا نفس را «جوهر مجرد» می داند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» می دانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریه ابن سینا) یا مادی صرف (نظریه متکلمان) نمی داند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد می شود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا می توان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برون رفت از اشکالات دوگانه انگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریه های مادی انگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداخته اند و فقط ذهن را کارکرد می دانند و این کارکرد می تواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبه جسمانی و چه در مرتبه تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیت های مختلف می شود. این فعلیت ها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیت ها، کمال نامیده می شود. نفس مجموع این فعلیت ها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» می داند. با این حال، تفاوت هایی نیز بین علم النفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
ذهن و زبان در نظریّة ارتباطی ابویعقوب سجستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان متکلّمین مسلمان را به واسطة توجّهشان به بحث زبان، از کهن ترین زبان شناسان در مشرق زمین به شمار آورد که به سبب تمرکز و تمحّض در ابعاد اعجاز زبانی قرآن کریم و ژرف اندیشی در باب موضوعات مربوط به کلام الهی ازجمله حُدوث و قِدَمِ آن به بحث های دقیق زبان شناسی از قبیلِ تعاریف، کارکردها، معانی و تأویل زبان پرداخته اند. ابویعقوب سجستانی از نویسندگان و متکلّمین مسلمان ایرانی اوایل قرن چهارم هجری است. وی به صورت جدی در کتاب «کشف المحجوب» به نظام «ذهن و زبان» پرداخته، «نظریّة ارتباطی» خاصّی را بر مبنای «نظامِ نطق و زبان» متشکّل از وجوه و ساحات سه گانة «قصد»، «طبع» و «عرف» پایه گذاری کرده است. سجستانی معتقد است که نقص، حذف و نادیده گرفتن هر یک از این اجزاء که در کنار هم، معنا و ارزش می یابند، ارجاع ندادن نطق به ناطق و در نتیجه گسستِ زنجیرة سخن و برقرار نشدن ارتباط را به دنبال دارد. از امتیازات نظریّة ارتباطی وی این است که به بحث هرمنوتیک و تأویلِ سخن، به ویژه تأویل متون مقدّس، نیز پرداخته است. مقالة حاضر بر آن است که با معرّفی و بررسی «نظامِ ذهن و زبان و نظریّة ارتباطی سجستانی»، تصویری عینی و ملموس از آراء ارزشمندِ وی در این زمینه ارائه کند.
نقدی بر روش های نوین تربیت فلسفی معلمان و سیاست گذاری در نظام تربیت معلم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی الگوهای نوین تربیت فلسفی معلمان و پیشنهاد راهکارهای عملی برای اجرایی کردن این نظریه ها در نظام تربیت معلم ایران است. روش تحقیق، نظری و تحلیلی و به شیوة مروری و کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهند که دلایلی چون، توسعة مهارت های استدلال تفکر عمیق و منطقی، یادگیری تلفیق فلسفة تئوری و عمل، ضرورت توسعة توانایی ها ی بالقوة ذهنی معلمان، حمایت از معلمان برای پذیرش فلسفة ذهن ، ترویج فلسفة ذهن در مدارس، تقویت حس کنجکاوی در تفکر فلسفی، تمرین تفکر خلّاق ازلحاظِ ایدئولوژیک ، لزوم گسترش تفکر انتزاعی ، لزوم شرکت در استدلال فلسفی و تلاش برای پاسخ به پرسش های فلسفی و دانش و مهارت های موردِ نیاز برای تعامل با دانش آموزان در بحث فلسفی، از مهم ترین دلایلی است که آشنایی با فلسفة ذهن در تربیت معلمان را مهم می سازد؛ ازاین رو، تربیت معلمان آشنا با فلسفة ذهن و لزوم تدریس فلسفة ذهن در مراکز تربیت معلم ایران مهم می باشد و استفاده از الگوهایی نظیرِ تفکر استقرایی ، الگوی بدیعه پردازی ، الگوی یادیاری ، الگوی کاوشگری به شیوة علم زیست شناختی، الگوی کاوشگری به شیوة محاکم قضایی ، الگوی ایفای نقش، الگوی دریافت مفاهیم و الگوی کاوشگری گروهی در نظام تربیت معلم ایران پیشنهاد می شود. با توجه به شرایط فرهنگی و جامعة ایرانی استدلال می شود که الگوهای ایفای نقش و الگوی کاوشگری گروهی برای بهبود نظام تربیت معلم ایران کارساز است.
اثرات نوروپسیکولوژیک داستان: داستان چگونه ذهن را دگرگون می سازد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانها به عنوان اولین ابزار تاثیرگذاری در نگرش و سبک زندگی افراد مورد استفاده قرار گرفته اند اما ساز و کارهایی که داستان از طریق آن نقش اثر گذار خود را ایفا می کند خود داستان جالبی است. هدف این پژوهش، مطالعه اثرات نوروپسیکولویک داستان در مغز انسان بود. با به کارگیری ابزارهای سنجش مدرن، پژوهشگران قسمتهای فعال مغز هنگام شنیدن داستان ها را بررسی می کنند. در پژوهش حاضر، از چندین سایت اینترنتی مانند google scholar PsychINFO, Web of Science بین سالهای 2013 تا 2017 برای استخراج منابع استفاده شد. نتیجه حاصل از این مطالعه در دو بخش ارائه گردید: ابتدا الگوی یکپارچه ای از پژوهش های گوناگون برای توصیف عملکرد داستان ارائه شد. در بخش دوم به کمک نمونه پژوهی، در مورد تکنیکی که شهرزاد داستان گو برای درمان شهریار به کار گرفت تحلیل به عمل آمد. در بحث و نتیجه گیری علاوه بر بررسی چگونگی کاربری داستان ها در عصر مدرن، بر اساس یافته های پژوهش به دو پرسش پاسخ داده شد: چرا داستان ها جذاب هستند و کدام عامل شناختی مسبب تغییر ذهن افراد است.
بازخوانی نظریه حدوث جسمانی نفس در پرتو نظریه نوخاسته گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه نوخاسته گرایی، ذهن به طور بدیع و پیش بینی ناپذیری از بدن فیزیکی ظهور می کند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائت های مهم نوخاسته گرایی، نوخاسته گرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصه ها با نظریه حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از این رو به نظر می رسد این نظریه در فضای فلسفه ذهن معاصر قابل بازخوانی و صورت بندی است و می توان از نظریه نوخاسته گرایی صدرایی سخن گفت. در نظریه نوخاسته گرایی صدرایی، ذهن، در مرحله ای از تکامل سیستم پیچیده مغزی و اندام واره های زیستی، به صورت بدیع، پیش بینی ناپذیر و با وابستگی پایه ای به بدن مادی ظهور می کند و از سوی دیگر غیرقابل تقلیل به بدن است. بر اساس اتحاد خارجی ذهن بدن مسئله علیت ذهنی و رابطه این دو چهره دیگری به خود می گیرد که در اندیشه فیلسوفان پیش از ملاصدرا بی سابقه است.
سولیپسیسم در تراکتاتوس: سه تفسیر متفاوت (ارسال مجدد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
111 - 128
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در بندهای 6/5 تا 641/5، رساله منطقی فلسفی (تراکتاتوس) نکات مهمی را در باب ذهن و سولیپسیسم بیان می کند. سه تفسیر مهم از این بندها عرضه شده است: یکی تفسیر ارتدکسی که بر طبق آن، سوژه یا خود متافیزیکی، معنا را از طریق تصویر کردن و طی یک فرایند روانشناختی، به واژه می بخشد. البته این خود متافیزیکی متمایز از «خود تجربی» مورد نظر روانشناسان است و هیچ چیزی در درون جهان، مطابق با آن نیست و بلکه خود پیش فرض وجود جهان است. بنابراین بدون اینکه بتوان هیچ سخن معناداری در باره آن گفت، تنها می توان آن را نشان داد. تفسیر دوم، تفسیر درمانگراست که برخلاف رویکرد متافیزیکی و واقع گرایانه تفسیر ارتدوکسی، رویکردی غیر متافیزیکی و غیرواقع گرایانه دارد و قایل به پیوند میان اندیشه های ویتگنشتاین متقدم و متأخر است. تفسیر سوم تفسیر اخلاقی است که برای گزاره های تراکتاتوس ارزش عملی قایل است. در این تفسیر سولیپسیسم مطرح شده در تراکتاتوس نه یک نظریه یا آموزه معرفت شناختی یا متافیزیکی، بلکه یک عمل اخلاقی و عرفانی دانسته می شود که هدف از آن ایجاد تغییر در زندگی معنوی انسان است. در مقاله حاضر سه تفسیر یاد شده نقد و بررسی شده است.
ارادة آزاد، برخاسته از جوهر مجرد نفس یا ویژگی ای نوخاسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوخاسته گرایی ویژگی ها علی رغم پذیرش حالات، قوا و علیت ذهنی، منکر جوهر مجرد نفس/ذهن است و نهایتاً حالات ذهنی را ویژگی هایی نوخاسته از شبکه و سیستم فیزیکی-عصبی بدن معرفی می کند و گرچه حالات ذهنی را به بدن و اجزا و خود این شبکه فروکاهش نمی دهد ولی آن ها را در ایجاد و استمرار وجود خود، وابسته به تعاملات سیستم عصبی و شبکه ای اجزای بدن می داند. نوخاسته گرایان ویژگی ها در مورد اراده آزاد، به دو دسته تقسیم می شوند: عده ای آن را یک ویژگی برآمده و نوخاسته از کل سیستم عصبی و شبکه اجزای بدن می دانند و عده ای دیگر علی رغم پذیرش سایر ویژگی های ذهنی منکر وجود اراده آزاد هستند و صرفاً آن را توهم می دانند. این در حالی است که در فلسفه اسلامی با توجه به وجود اراده به اثبات نفس مجرد پرداخته شده است. هدف این پژوهش طرح هر دو ادعای نوخاسته گرایی ویژگی ها در مورد اراده آزاد، و ارزیابی آن با روش تحلیلی، استدلالی و میان رشته ای با نگاهی به استدلال های فلسفه اسلامی بر جوهر مجرد نفس از طریق اراده است؛ و پس از نقد هر دو ادعای نوخاسته گرایان ویژگی ها و نیز نقد و تقویت ادله فلاسفه اسلامی، نتیجتاً با استدلال هایی برتر و با یافته های علمی روز، به اثبات جوهر مجرد نفس از طریق وجود اراده آزاد می رسد.
ارزیابی دیدگاه های رایج در مسئله «ذهن - بدن» در دو مسئله «هویت معرفت» و «ارتباط ذهن و بدن»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
179 - 209
حوزه های تخصصی:
مسیله «ذهن – بدن» که در حوزه فلسفی اسلامی و فیلسوفان قدیمی غربی به شکل «نفس – بدن» مطرح شده است، از دیرباز یکی از مسایل محوری در فلسفه، به ویژه در میان فیلسوفان ذهن متأخر بوده است. در این میان، دو مسیله «هویت معرفت» و «نحوه ارتباط ذهن و بدن» را می توان از بنیادی ترین و محوری ترین چالش ها درباره دیدگاه های گوناگون طرح شده درباره مسیله ذهن - بدن دانست. این پژوهش بر آن است که دیدگاه های مختلف رایج در مقوله ذهن - بدن را در رویارویی با این دو چالش بنیادین بیازماید. بدین منظور و در گام نخست، یازده دیدگاه را که در حکم دیدگاه های رایج در دو حوزه فلسفی اسلامی و غربی هستند، معرفی کرده، سپس هر یک از این دیدگاه ها را با دو چالش اساسی معهود، یعنی «ارایه تحلیل مناسب از هویت معرفت» و «توجیه مناسب از نحوه ارتباط ذهن و بدن»، روبه رو ساخته و پاسخ هر دیدگاه را به این مسایل بنیادین آورده و این پاسخ ها را داوری کرده است. در پایان - و با تحلیل دستاورد این مقایسه - چنین نتیجه گیری می شود که تنها دیدگاه خاص حکمت متعالیه از رویا رویی با این دو مسیله سربلند بیرون می آید.
نسبت میان فلسفه و علوم شناختی: تأملی بر دیدگاه "پل تاگارد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف این مقاله، بررسی رابطه میان فلسفه و علوم شناختی با تأکید بر دیدگاه "تاگارد" است. مأموریت علوم شناختی، فهم نحوه کارکرد ذهن انسان است. واگذار کردن مطالعه ذهن به «علم» شناختی، نگرانی از زنده شدن دوباره نگاه فروکاهشی به معرفت نسبت به ماهیت ذهن را بر می انگیزد. روش : در این مقاله با شیوه تحلیل مفهومی، رویکرد "تاگارد" در روشن ساختن نقش فلسفه در شکل گیری علوم شناختی، بررسی می شود. یافته ها : استدلال "تاگارد" این است که فلسفه دو نوع کمک عام و هنجارین به علوم شناختی دارد. کمک عام فلسفه به علوم شناختی با قابل دفاع ساختن مفروضه های فلسفی و روش شناسی پژوهش انجام می شود- اینکه چگونه و با چه مفهومی از تبیین به فهم نحوه کارکرد ذهن بپردازد. مطابق دیدگاه "تاگارد"، علوم شناختی باید با توصیف شیوه و سازوکاری که منجر به تولید یک پدیده می شود به تبیین بپردازد. اینجا، نحوه تعامل رشته های مختلف علوم شناختی برای خلق یک حوزه مطالعات بین رشته ای مطالعه نحوه کارکرد ذهن و مغز آشکار می شود. از منظر "ویتگنشتاین"، دیدگاه "تاگارد" مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه گیری : علوم شناختی در تعامل میان حوزه های گوناگون، نیازمند خلق یک بازی زبانی تازه است. زبانی که با آن دانشوران حوزه های گوناگون بر اساس یک نظام مشترک ارجاع برای ساخت دانشی نوین درباره ذهن/مغز سهیم شوند.
روان شناسی در برزخ تعریف اصل خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
181-194
حوزه های تخصصی:
در حالی که روان شناسان بدون کمترین تردیدی درباره موضوع مطالعه و علم خود تدریس، تحقیق و حتی مداخلات بالینی انجام می دهند، اما هم چنان موضوع اصلی روان شناسی یعنی مفهوم "روان" در .... از ابهام غرق است. با گذشت حداقل یک قرن از رسمیت یافتن علم روان شناسی و توسعه خارق العاده شعبه ها و شاخه ها و گرایش های مختلف روانشناختی، هنوز اتفاق نظری درباره این موضوع حاصل نشده است. روان، ذهن، رفتار و فرایندهای روان شناختی تعابیری بوده است که در طول تاریخ معرفت بشر ، از آغاز تولید و حداقل ثبت آن تاکنون مورد استفاده گرفته است. این مقاله با تمرکز خود بر کالبدشکافی موضوع روان شناسی در تاریخ علم، در تلاش است تا ایعاد این ابهام را مرور کرده و سیطره این ابهام را در شرایط کنونی نیز نشان دهد.