مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
انسان
حوزه های تخصصی:
الگوی تنشی (tensive) که متعلّق به گستره نشانه شناسی پساگریماسی محسوب می شود، به سوی «فرآیند تولید و دریافت معنا» جهت یافته است. الگوی تنشی، دو بُعد بنیادین ادراک را به مثابه ابعاد و ظرفیّت های معناسازی در نظر می گیرد: بعد فشاره ای (درونی، احساسی) و بعد گستره ای (بیرونی، شناختی)، به مثابه ظرفیت های پیشامعنایی، به ترتیب معرِّف «سطح بیان» و «سطح محتوا» هستند. سطوح مشخصی از فشاره و گستره پیوند می یابند و در محل هم پیوندی آنها نشانه-معنا شکل می گیرد. ابعاد فشاره ای-گستره ای شاخص هایی کمّی و قابل سنجش اند و این ویژگی الگوی تنشی را به ابزاری دقیق در تحلیل فرآیند گفتمانی هر نشانه-معنا، از جمله نشانه-معناهای قرآنی، تبدیل می کند. در این مقاله، ضمن معرفی نشانه شناسی تنشی به حیطه مطالعات قرآنی کوششی که نخستین گام در این مسیر است از باب نمونه، فرآیندهای گفتمانی و صورت بندی نشانه-معنای کرامت در قرآن کریم، با تکیه بر الگوی تنشی مطالعه شده است. فرآیندهای گفتمانی کرامت انسانی در قرآن کریم، در دو سطح تنشی محقق شده است: در سطح نخست، شاکله کرامت پیشینی (در فرهنگ جاهلی) که ناظر به افراد دارا و متعلق به تباری خاص بوده، به چالش کشیده شده، «کرامت عام» انسانی با دو مؤلفه ی انتساب تبار همه انسان ها به آدم علیه السلام به مثابه مخلوقِ برتری یافته بر فرشتگان، و برخورداری تمامی آدمیان از نعمت های خداوند، صورت بندی شده است. در سطح دوم تنشی، «کرامت خاص» انسانی در پیوند با ایمان و عمل صالح انسان صورت بندی شده است. این کرامتِ عند الله است که تنها مؤمنان و پرهیزکاران به آن دست می یابند.
ابعاد فرهنگ احسان در قرآن و سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ احسان از موضوعاتی است که هم شناخت ابعاد آن و هم راه های تحقق آن از نیازهای ضروری بشر است. هیچ جامعه ای بدون فهم و گسترش این فرهنگ به تعالی نمی رسد. ضرورت امروز و فردای جوامع بشری نهادینه کردن فرهنگ احسان است. آموزه های قرآن و عترت که ناظر به تعالی فرد و جامعه بوده، درصدد گسترش این فرهنگ در تمام زوایای زندگی مردم است. لذا پرسش اصلی این است که ابعاد انسان ساز فرهنگ احسان از دیدگاه قرآن و روایت ها چیست؟ خطابه های قرآنی «یا ایها الناس» و «یا ایها الانسان» ناظر به تغییر، تحول و تعالی زندگی بشر است. منشأ احسان، باور به معنویت و عمل به مقتضای انسانیت و تأله اوست. روش این مقاله به شیوة تحلیلی- توصیفی و شیوة گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای اسنادی است که با مراجعة مسئله محورانه به منابع دینی (قرآن و روایت های معتبر معصومین(ع)) در چارچوب آموزه های قرآن و عترت پرداخته شده است.
فرهنگ احسان در چارچوب تعالیم وحیانی قرآن و عترت که منشأ آن همان هدف خلقت انسان نیز است در چند بُعد خلاصه می شود: ایمان به خدا و عمل صالح، نیکی به خلق، عفو، صفح و کظم غیظ، صبر، جهاد
تحلیلی بر صفت «هلوعیت» در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
نظام هستی و انسان از منظر قرآن به «احسن» تعبیر شده است. با این وصف ما با مفاهیمی چون «هلوعیت» انسان در آموزه های قرآنی مواجهیم. حرص ورزی و جزع، معنای هلوع بودن اوست. «هلع» این است که وقتی انسان به فقر می رسد، بی تابی و وقتی به بی نیازی رسید، از دیگران منع می کند. در نکوهش یا ستایش هلوعیت، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. در دو دیدگاه عمده یکی هلوعیت را جبلّی و انسان را طبعاً متصف به صفات مذموم می داند. در برابر این نظر، دیدگاه علامه «هلع» را خیر و سوء اختیار انسان را عامل تخریب آن می داند. در این میان برخی مثل قاضی باقلانی (به نقل فخر رازی) بین حالت نفسانی هلع و افعال ناشی از هلع تفکیک کرده و مذمت ها را متوجه افعال می داند، نه حالت نفسانی هلع. مؤیدات چهارگانه ای برای دیدگاه دوم وجود دارد: 1. تصریح حکمت 108 نهج البلاغه به قلب و حالات متضاد که تفسیر خاص خود را دارد؛ 2. بیان امام سجاد× در مناجات شاکین و تحلیل آن؛ 3. تحلیل کلیت رذیله ها دربیان امام خمینی و تبیین آن؛ 4. دیدگاه فیض کاشانی و تأیید برداشت مختار نگارنده.
بررسی و نقد دیدگاه اریک فروم در باب گرایش انسان به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
این مقاله به بررسی علل گرایش انسان به دین، از دیدگاه اریک فروم می پردازد. روی کردهای مختلف جامعه شناختی، روان شناختی و فلسفی - الاهیاتی، در این مسأله وجود دارد. اریک فروم دو عاملِ نیاز به نگرش مشترک و همگانی، و مسؤولیت گریزی را سبب گرایش انسان به دین بیان کرده است. از آن جا که این دو نیاز در بشر دائمی است، گرایش به دین نیز در طول تاریخ، همیشگی بوده است. فروم معتقد است گرایش به دین، پیامدهای ناگواری دارد؛ مانند پیدایش حکومت های ستمگر و مستبد دینی، ظهور طبقه ی عالمانِ دینی سوء استفاده گر و بروز جنگ های متعدد. دیدگاه های اریک فروم در باب منشأ گرایش به دین اشکالاتی دارد: به نظر می رسد که وی مرتکب مغالطه شده و پیدایش نگرش مشترک در سایه ی دین واحد را، که نتیجه ی دین داری است، علت فاعلی گرایش انسان به دین بیان کرده است. همچنین مسؤولیت گریزی عامل گرایش به دین نیست؛ چراکه دین، خود، مسؤولیت آور است و به سبب همین ویژگی است که برخی، از پذیرش آن سر باز می زدند. لوازم ناگواری که فروم برای گرایش به دین برشمرده است درباره ی همه ی ادیان صادق نیست.
بررسی مبانی فلسفی «سکناگزینی» از دیدگاه پدیدارشناسی، با تکیه بر ارزش های اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سکناگزینی» مفهومی فراتر از داشتن یک سرپناه است. این مقوله از منظر پدیدارشناسی، نه تنها به منزله ی برقراری ارتباط با دیگران است، بلکه ارتباط با خانه را نیز در بر می گیرد. در فرهنگ ایرانی، خانه همواره محلی برای ظهور و شکل گیری خانواده محسوب می شود. در اسلام همواره، به خانه، به دید یکی از نیازهای اساسی انسان توجه و از آن، به مانند مکانی برای رسیدن به آرامش یاد شده است. پژوهش حاضر که آن را با روش منطقی تحلیلی نگاشته ایم، تحلیلی بر مباحث مربوط به معماری و مفاهیم «سکونت» و «مسکن» در سه شاخه ی اسلام و فرهنگِ ایرانی و نظریات پدیدارشناسان است. در این مقاله کوشیده ایم مبانی فلسفی سکناگزینی را از دیدگاه اندیشه ی فلسفی پدیدارشناسی نشان دهیم و سپس از منظر ارزش های اسلامی ایرانی بررسی کنیم.
قرآن در اندیشة قرآنی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی، احیاگر بزرگ قرآن در عصر حاضر، در مکتوبات و سخنرانی ها، اندیشه های قرآنی خود را در مورد منزلت و عظمت قرآن تبیین نموده است. ایشان در بیانات خویش که طی سال های متمادی در مناسبت های مختلف آمده است، جامعیت و فراگیر بودن، عظمت، انسان ساز بودن اعجاز در معارف و محتوی، گستردگی مخاطبین، رابطة قرآن و احادیث و ادعیه، مهجوریت قرآن و برخی دیگر از ویژگی های آن را که برگرفته از کلام وحی و احادیث معصومین(ع) می باشد مورد اشاره قرار داده اند. امام اعتقاد دارد که قرآن دارای مراتب معنایی است به گونه ای که بخشی از معارف ژرف آن تنها برای اهل بیت(ع) قابل دستیابی است.
نقد و بررسی کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات بسیار مهم مطرح در فلسفه علم و فلسفه دین، نسبت میان علم و دین است. این نسبت در دو حوزه مورد توجه قرارمی گیرد: نیاز انسان به هر دو و تقابل میان گزاره های آن دو در توصیف قوانین طبیعت. این مسئله از حوزه بررسی عمیق استاد مطهری بیرون نبوده است؛ چنان که می توان اشتغال بدان را در آثار ایشان ردیابی کرد و این کاری است که در کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین انجام شده است. نویسنده در این اثر کوشیده است با استفاده از آثار استاد، دیدگاه ایشان را در باب نسبت میان علم و دین بیان کند. این مسئله در اندیشه استاد به دو صورت بحث شده است: یکی نسبت علم و ایمان و تأکید بر نیاز انسان به هر دو و دیگری مسئله نزاع علم و دین. از نظر استاد، دین ثابت و قطعی، و علم متغیّر و نسبی است. در این مقاله، هدف نقد و بررسی این کتاب و طرح برخی نکات پیشنهادی برای اصلاح آن است.
بررسی سلسله مراتب نیازهای مزلو در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی، از واقع گراترین شعرا و نویسندگان زبان و ادب فارسی است. به خصوص در گلستان که بهترین جلوه گاه واقع نگری های اوست هیچ گاه جانب واقعیت را رها نمی کند و سعی می کند عملی ترین راه ها را برای حلّ مشکلات و نیازهای اساسی بشر ارائه دهد. او در گلستان یکی از واقع گراترین معلمان اخلاق عملی شناخته می شود. از سویی دیگر، مزلو را بانی رویکرد انسان گرایی در روانشناسی می شناسیم. سعدی هم در مقام یک معلم اخلاق انسان گرا، با مزلو در زمینه پرداختن به نیازهای اساسی بشر اشتراکات زیادی دارد. در این مقاله سعی شده است تا علاوه بر ترسیم نقاط اشتراک و افتراق تئوری های آن ها در پرداختن به نیازهای اساسی بشر، اهمیت این نیازها را با تکیه بر گلستان و هرم نیازهای اساسی مزلو تببین نماییم. سعدی در بیشتر کلیات و حتی جزئیات و میزان اهمیت دادن به نیازهای اساسی هم عقیده با مزلو است. جز آن که در تفکر سعدی یک تفاوت بنیادی در نیازهای اساسی چهارگانه مشاهده می شود. این نیاز مقدّر را تحت عنوان قابلیت، به قاعده هرم نیازهای اساسی سعدی می افزاییم.
مردم سالاری دینی در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از واژه مردم سالاری دینی، برداشت های متعددی ارائه شده است. در برخی از این برداشت ها، مردم سالاری دینی امری ترکیبی در قالب دموکراسی روشی تبیین شده و در برخی دیگر، به مثابه امری بسیط تلقی شده است. برداشت آیت الله جوادی آملی از این اصطلاح در دسته دوم قرار می گیرد که آن را ترکیبی از دموکراسی و دین نمی دانند؛ بلکه دارای سرشتی واحد و برگرفته از دین می شمارند.
مقاله حاضر با مطالعه آثار آیت الله جوادی آملی تلاش می کند به گونه ای روشمند، برداشت وی از مردم سالاری دینی را استخراج نموده، مفهوم آن را در کنار مفاهیم هستی، وحی، عقل، انسان و جامعه که مهم ترین مفاهیم در منظومه فکری و مفهومی ایشان است، بازسازی و ارائه نماید. مردم سالاری دینی الگویی از نظام سیاسی است که بر پایه اصل خضوع مردم در ساحت قدس الهی، در چارچوب هدایت دین و نهاد دینی، تدبیر عقلانی مردم و حاکمیت آنها به رسمیت شناخته می شود.
بررسی چگونگی ارتباط نفس با بدن از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ابن عربی در تبیین چگونگی ارتباط میان نفس ناطقه انسانی، که هویت عقلی دارد، با بدن جسمانی، «مرتبه مثالی انسان» و «روح بخاری» را به عنوان دو پل ارتباطی، که وظیفه وساطت میان نفس و بدن را به عهده دارند، مطرح می کند. در بحث روح بخاری، میان ابن عربی و فلاسفه، چندان اختلافی به چشم نمی خورد، اما اصل اثبات مرتبه مثالی برای انسان و تبیین نقش آن در ایجاد ارتباط میان نفس ناطقه و بدن مادی، از ابتکارات باارزش ابن عربی است. وی برای اشاره به مرتبه مثالی انسان، از تعابیر و اصطلاحاتی همچون «نفس حیوانی» و «روح حیوانی» استفاده می کند.
این مقاله بر آن است که با تحقیق دربارة دیدگاه ابن عربی در مسئله رابطه نفس و بدن، گوشه ای از نظریات عارفان را در این باب روشن سازد.
حرکت جوهری انسان و خودبرون افکنی دازاین در فلسفه ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
از مهم ترین مباحث فلسفه دین، مباحث انسان شناختی است، چون انسان هم گیرنده دین و هم مخاطب آن است. از رهگذر نگاه ما به انسان، نگاه ما به دین نیز شاید تغییر کند. مقاله حاضر نگاه دو فیلسوف، یکی از شرق و دیگری از
غرب را در مورد انسان مقایسه می کند. ملاصدرا با طرح حرکت جوهری در مرکز فلسفه خود، به تبیین انسان و جهان و نسبت میان آنها پرداخته است. این طرح که بر اصالت وجود مبتنی است، حرکت اشتدادی انسان در مراتب هستی را بنیان نهاده است و پیدایش انسان در طبیعت، زندگی دنیوی و در نهایت مرگ او را به تفصیل تبیین می کند. برخلاف ملاصدرا که به زبان فلسفه کلاسیک سخن می گوید، هایدگر در تلاش برای خلق زبان فلسفی جدیدی است، چراکه زبان فلسفی کلاسیک را برای تفسیر هستی شناسی جدید ناکافی می داند. فلسفه او نیز بر اصالت وجود مبتنی است و شباهت های بسیاری میان اندیشه های او با صدرا وجود دارد. هایدگر نیز انسان- دازاین - را پیوسته در حال شدن و صیرورت می داند که همواره در حال برون شدن از خود است و رو به آینده دارد. این جستار بر آن است تا با تبیین حرکت جوهری ملاصدرا در انسان و سیر اشتدادی انسان در مراتب هستی و همچنین بررسی خودبرون افکنی دازاین و نسبت دازاین با عالم در فلسفه هایدگر، شباهت ها و مفارقت های اندیشه دو فیلسوف را واکاوی کند.
مبانی حِکمی علم دینی از دیدگاه محمدنقیب العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة علم دینی، یکی از پدیده های مهم جهان اسلام است که موافقان و منکرانی را پیدا کرده است. ""محمدنقیب العطاس"" یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی، نخست فلسفه و جهان بینی با محوریت قرآن و اعتقاد به مراتب و درجات وجود و وابستگی مطلق هستی به خداوند را سامان داد؛ سپس، ارتباط ناگسستنی انسان و جهان را بیان کرد و توضیح داد که انسان مهم ترین جزء هستی و موجودی جاودان است که بهترین هویت شناسی او در قرآن آمده است و بعد، معنا و مفهوم و غایت نظام آموزش و پرورش را تبیین کرد. درنظر العطاس، مقصود حقیقی از آموزش و پرورش، تحقق حقایق قرآن در وجود انسان است؛ ازاین رو فراگیری معارف و زبان قرآن، نخستین و مهم ترین بخش از الگوی آموزش و پرورش درنظر العطاس است. وی با تبیین حقیقت علم و ایمان و انسان و جایگاه انسان در هستی به پیوند علم با انسان و دین پرداخت و علم دینی را تفسیر کرد. عطاس با معرفی فرایند غربی سازی علوم به تبیین فرایند اسلامی سازی علوم پرداخت. فرایند غربی سازی علوم در تفکر عطاس عبارت است از:1. فرهنگ و تمدن غربی؛ 2. عناصر کلیدی علوم طبیعی؛ 3. انسانی و کاربردی غربی و فرایند اسلامی سازی علوم در این دیدگاه عبارت است از: 1. شناسایی عناصر کلیدی از علوم اسلامی؛ 2. جایگزینی عناصر کلیدی اسلامی با غربی؛ 3. ابتنای علوم طبیعی و کاربردی بر عناصرِاسلامی 4. اصلاح تنة علوم همسان با عناصر کلیدی اسلامی. این مقاله در پایان به آسیب شناسی نظریة «تهذیبی- تأسیسی» پرداخته است.
بررسی و تحلیل معناداری زندگی از دیدگاه علامه جعفری مبتنی بر انسان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه جعفری، معنای حقیقی زندگی انسان، از طریق تکامل و رسیدن به حیات عقلانی حاصل می شود؛ این امر با شناخت انسان و توجه به جایگاه او به عنوان محور هستی و جانشین خداوند در زمین، رابطه ای مستقیم دارد. منِ انسانی، وجودی قانون مند است که با زیستن بر اساس این قوانین و هماهنگ با کل هستی معنادار، تکامل می یابد. خاستگاه این قوانین و قوای انسانی، نفس است که در مقایسه با وجود طبیعی انسان، ارزش وجودی بیش تری دارد. از این رو، توجه صرف به وجود طبیعی انسان، او را از توجه به ظرفیت های متعالی وجودی اش محروم می سازد؛ زیرا انسان با فعلیت یافتن قوای نفسانی و الهی، در مسیر تکامل به پیش رفته و به زندگی خود معنا می بخشد. در این مقاله سعی خواهد شد بر مبنای انسان شناسی فوق، به بررسی معنای زندگی از دیدگاه علامه پرداخته شود
رابطه انسان شناسی و خداشناسی در حکمت خالده با محوریت آرای شوان و سید حسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلب تمام سنت ها، حکمت خالده وجود دارد که شامل مبانی مابعدالطبیعی، انسان شناسی، اخلاق و خداشناسی است. راه های مختلف وصول به ذات قدسی خداوند از خودشناسی شروع می شود؛ چنان که حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» شاهدی بر این مدعاست. در این مسئله بین شوان (تکمیل کننده سنت گرایی) و نصر (شارح آثار او) دو اختلاف اساسی وجود دارد؛ از یک سو نصر تأکید می کند که هرکس خود را شناخت، پروردگار خود را می شناسد؛ اما در اندیشه شوان هرچند وجود ناب و حقیقی پدیدارها و ازجمله حقیقت انسان، خداوند را نیز به ظهور می رساند، اما این خداشناسی است که مبنا قرار می گیرد و انسان را در درجه دوم اهمیت قرار می دهد. با همه این توصیفات، اختلاف میان شوان و نصر جدی است و شاید نتوان به آسانی آن را رفع کرد.
از سوی دیگر شوان اساساً به مسئله «ولایت» - چنان که نصر قائل است - اعتقادی ندارد، اما به الهام افراد قدیس (علاوه بر پیامبران) قائل است.
بررسی پاسخ حکمت متعالیه به شبهه «ارتباط علم پیشین الهی و اختیار انسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های دینی از آغاز تاکنون با چالش ها و شبهات گوناگون مواجه بوده است. برخی از این شبهات طبیعی و معلول جولان فکری آدمیان بوده و برخی معلول عناد مخالفان و غرض ورزان می باشد. از جمله شبهات در عقاید دینی، مسئله «ارتباط علم پیشین الهی با اختیار انسان» است که از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است؛ یعنی یکی از پرسش های جدی این است که آیا علم آغازین خداوند به افعال آدمی موجب سلب اختیار او می گردد؟
در این مقاله از روش تحلیلی توصیفی به بررسی پاسخ شبهه از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته ایم که معتقدند علم ازلی خداوند به افعال انسان با وصف اختیار تعلق می گیرد؛ یعنی متعلق علم ازلی الهی افعال اختیاری انسان است و در آخر، نتیجه گرفته شده که علم پیشین الهی هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و سبب جبری شدن افعال آدمی نمی گردد.
خدا و تاریخ انسان از دیدگاه عهدین و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون مقدس ادیان ابراهیمی توجه به گذشته و حال و آیندة تاریخ بشر جایگاهی شاخص دارد. کتب موجود در عهد عتیق، با ساختاری نسبتاً تاریخ گونه، سرگذشت انسان را از آغاز آفرینش جهان و انسان شروع می کند و تا رسیدن به پیدایش قوم بنی اسرائیل ادامه می دهد. از این جا به بعد این تاریخ رنگ قومی به خود می گیرد و در نهایت نگاهی به تصورات و مفاهیم آخرالزمانی دارد که گاه قومی اند و گاه فراگیر. عهد جدید را باید در دو بخش جداگانة اناجیل و رساله ها مورد بررسی قرار داد. بخش اناجیل فاقد نگاه تاریخ گونة عهد عتیق است، اما در عین حال، از دیدگاه نگارندگان آن، از تحقق وعده های مسیحایی عهد عتیق خبر می دهد. بخش رساله ها (بطور خاص رساله های پولس) مفاهیمی را از عهد عتیق وام می گیرد و با تفسیری خاص از آن ها، نوعی الهیات مخصوص به خود و نوعی فلسفه تاریخ عرضه می کند. تصلیب حضرت عیسی(ع) و صعود آن حضرت به آسمان «نقطة عطفی» مهم در این فلسفة تاریخ به شمار می رود. چینش مطالب قرآن و نیز محتوای آیات قرآن گرچه حالت گزارش تاریخ گونه ندارد، اما در مفاهیم قرآنی گذشته و حال بطور ضمنی و آیندة انسان به جدّ و با تأکید مورد توجه قرار دارد.
تفاوت ها در باب دوران های تاریخی در سه متن مذکور در دو جا تجلی خاص دارد: بخش الهیات موجود در رساله های پولس، که در آن شاهد فلسفه تاریخ خاصی هستیم و در عهد عتیق، که در آن الهیات صبغة قومی به خود گرفته است.
قاعده «وجوب تکریم انسان» در فقه و حقوق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت ذاتی، عطیه ای الهی از جانب پروردگار به انسان است و از آن جهت که ذاتی و جزء هویت انسان است، سلب آن ممکن نیست. بر اساس برخی آیات شریف قرآن می توان کرامت ذاتی را به عنوان نوعی شرافت که حاکی از برخورداری از نعمت تعقّل، اراده آزاد، نفخه الهی، قدرت انتخاب و... است و همه انسان ها به طور یکسان از آن برخوردارند، اثبات نمود و قاعده ای با عنوان «تکریم الانسان» را در تدوین قوانین حقوقی به کار گرفت. یکی از حوزه های تاثیرگزاری این قاعده، حوزه وضع مجازات، برای جرائم دارای مجازات غیر حدی است؛ بر اساس این قاعده، تا جایی که شیوه های غیر کیفری، از حفظ ارزش ها ناتوان نمانده اند، رفتن به سوی ابزارهای کیفری، آن هم با وضع و اِعمال مجازات های غیرمتناسب با جرم، خدشه ای بر کرامت انسانی است و تکیه افراطی، بر مصالحی چون؛ پیش گیری عمومی و خصوصی، بازدارندگی و اصلاح بزهکار و... به جای معیارهای تناسب جرم و مجازات، با این قاعده سازگار نبوده و استفاده ابزاری از مجرم برای رسیدن به اهداف دیگر محسوب می شود. نمونه هایی از احکام فقهی از جمله ارتداد، محدودیت های مربوط به کافر ذمّی، و نیز نمونه هایی از حقوق انسان از جمله حق تعیین سرنوشت، بر اساس این اصل، از حکم متعادل تری برخوردار خواهند شد. محدودسازی بهره جویی از مجازات اعدام و پرهیز از اجرای علنی آن از دیگر هشدارهای این قاعده بوده و لزوم بازنگری در برخی از احکام فقهی و حقوقی را نشان می دهد.
تبیین دیدگاه علامه طباطبائی در بارة شأن اجتماعی انسان و دلالت های آن در برنامه درسی تربیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
مقاله یپیش رو، در صدد است با کاربرد شیوه ای تحلیلی، به استخراج و تدوین دیدگاه علامه طباطبائی در بارة شأن اجتماعی انسان و دلالت های آن در برنامة درسی تربیت اجتماعی بپردازد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر آن است که نظریه پردازان اجتماعی نگرش های متفاوتی پیرامون نحوه ی ارتباط انسان و اجتماع دارند؛ به نحوی که برخی، اصالت را به فرد و برخی به جامعه می دهند. در این میان، دیدگاه علامه طباطبایی، دیدگاهی ابتکاری و بدیع است که با اتکا به اندیشه های اجتماعی و انسان شناسی اسلام، توانسته است به بهترین نحو ممکن، شأن اجتماعی انسان را به تصویر بکشد. در اندیشه ی او، بین جامعه و افرادش رابطه ای دو سویه و بسیار عمیق وجود دارد که در آن هر کدام عامل رشد دیگری و در عین حال مسئول کمال خویشتن هستند. این جهت گیری، تغییری اساسی در برنامه های تربیت اجتماعی را می طلبد که بر خلاف آن چه امروزه در نظام های آموزشی جریان دارد، نه فرد را برای خدمت به جامعه تربیت کند و نه جامعه را ابزاری در دست او بداند.
امانت الهی در قرآن و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امانت الهی از مباحث میان ژرف و ارزشمندی است که درک آن مستلزم مطالعه و پژوهشی عمیق ، میان رشته ای و گسترده است. پژوهش های صورت گرفته در این زمینه چشمگیر نیست. در متون تفسیری و عرفانی حقایق و مصادیقی برای آن ذکر شده است. در متون تفسیری شیعی مصداق «ولایت و حقیقت دین » از میان مصادیق ذکر شده، از بسامد بالایی برخوردار است. در تفاسیر اهل سنت مصداق «تکالیف دینی» بیشترین تأکید را دارد. در متون عرفانی بنابر شیوه تأویل گرایی مصادیقی چون« عشق، معرفت، تکالیف دینی و ولایت» مصداق امانت دانسته شده است که تکیه اغلب این متون چه تفسیری چه عرفانی، بیشتر به ذکر مصادیق امانت بوده و بعضاً به امور مرتبط با امانت الهی از جمله علت پذیرش انسان، ابای دیگران و ... نیز پرداخته اند . ازاین روی در این مقاله سعی شده است حقیقت امانت،سرّارائه، علت پذیرش انسان و ابای دیگران با استنادات نقلی واستدلالات عقلی، تبیین و تحلیل گردد و بر این اساس دیدگاه مولوی در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد.
.کرامت اکتسابی انسان از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت انسان، به مثابه اساس حقوق بشر و معیار تعامل اجتماعی و بین المللی، در حوزه های مختلف علوم انسانی، از اهمیت ویژه برخوردار است. علّامه طباطبائی که از چهره های کم نظیر علمی جهان اسلام به شمار می رود، کرامت انسان را به صورت عمده به تکوینی و اکتسابی تقسیم می کند. در این نوشتار می کوشیم با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، کرامت اکتسابی، معیار کرامت و مهم ترین ویژگی های آن را از منظر علّامه بیان کنیم. کرامت اکتسابی، در حقیقت دستیابی انسان به کمالات وجودی و مقام قرب الهی و تنها راه وصول به آن خدامحوری است. لذا هر اندازه عبودیت انسان در پیشگاه حق تعالی، آگاهانه تر و مخلصانه تر باشد، به همان اندازه به ارزش و کرامت بیشتر نایل می آید. ازآنجا که کرامت اکتسابی بر اثر تلاش های اختیاری انسان به دست می آید، یک امر ارزشی است و می توان به آن افتخار نمود. چون حرکت تکاملی انسان، به تدریج حاصل می شود، تدریجی و تشکیکی بودن دو ویژگی دیگر کرامت اکتسابی است. به دلیل اینکه همة انسان ها قابلیت کسب کرامت را دارند، نوعی بودن چهارمین ویژگی آن به شمار می رود.