مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
رذیلت
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریههاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مىشود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مىرساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مىپردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مىکند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
اخلاق فضیلتمدار در دیدگاه مرحوم نراقی و امام خمینی(ره)
حوزه های تخصصی:
تاملی بر بنیانهای نظری عدالت در اندیشه سیاسی امام خمینی
حوزه های تخصصی:
این نوشته تلاشی است در جهت تعریف، شناخت و تبیین علت وجودی و رهیافتهای نظری مفهوم «عدالت» در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی. در این مقاله برداشتهای حضرت امام در مقوله عدالت از سه منظر یا رهیافت: وجودشناسی عرفانی، معناشناسی عرفانی و علمِ اخلاق مورد بررسی قرارگرفته و الزامات هر یک مورد بحث واقع شده است. طرح این مباحث از این جهت که مقدمهای بر الزامات نظری و عملی عدالت در سطح اجتماعی و سیاسی است، اهمیت دارد. بنابراین پرسش اصلی این مقاله این است که اولاً، تحلیل حضرت امام از عدالت و مؤلفه های آن با چه رویکردهایی مورد تأمل قرار گرفته؟ ثانیاً، برداشت ماهوی حضرت امام از مقوله عدالت آیا ابزارانگارانه است یا غایت شناسانه؟
فرضیه اصلی این نوشته این است که رویکرد حضرت امام به عدالت، عرفانی ـ فلسفی است و عدالت ماهیتی غایت انگارانه دارد.
نیاز به تحول فلسفی در پارادایم های علوم معاصر و پیشنهاد نظریه ی فلسفیِ امر وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیش رفت علوم در قرون اخیر، مسایلی در علم مطرح شده است که نیاز به انقلاب در ساختارهای فلسفی علوم را گوشزد می کند. در این جا به عنوانِ جای نشینی برای زیربنای فلسفیِ علوم، نظریه ی فلسفی «امر وجودی» پیشنهاد می شود که با الهام گرفتن از استعاره ی انسان متفکر و بر اساس دیدگاه حکمت متعالیه طراحی گردیده است. این نظریه ایجاد را جای نشین وجود می کند و با مخروطی دیدن نظام آفرینش، خلقت را عملی در ذات خداوند می داند که یک سویه است و از وحدت رو به کثرت دارد. این نظریه پدیده های عالم را «عمل آفرینش» دانسته، مفهوم موجود را حاصل دخالتِ ذهن انسان می انگارد. هم چنین دیدگاه کلی - جزیی را جای نشین دیدگاه کل – جز می کند. از دستاوردهای این نظریه، اتحاد بین اشیا مادی با یک دیگر و با قوانین حاکم بر آن ها و توصیف هماهنگ مفاهیمی چون کمیت، زمان، پیوستگی و ... است.
نقش نماز در پالایش از رذائل مبتنی بر اخلاق فلسفی مسلمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
فیلسوفان مسلمانی که براساس رویکرد فضیلت محور به مباحث اخلاقی پرداخته اند، فضیلت را براساس قاعده حد وسط قابل شناسایی می دانند که یک یا چند رذیلت متضاد در اطراف آن واقع می شود. براساس قاعده یادشده، نماز فضیلتی اخلاقی است که ذیل جنس عدالت قرار می گیرد. این عمل دربردارنده مجموعه ای از فضائل است که آراسته شدن به هر فضیلتی، پالایش از رذیلت متضاد با آن را درپی خواهد داشت. در این نوشتار، تبیینی از فضیلت بودن نماز ارائه می گردد و نحوه رذیلت زدایی آن بررسی می شود.
تحلیلی بر صفت «هلوعیت» در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
نظام هستی و انسان از منظر قرآن به «احسن» تعبیر شده است. با این وصف ما با مفاهیمی چون «هلوعیت» انسان در آموزه های قرآنی مواجهیم. حرص ورزی و جزع، معنای هلوع بودن اوست. «هلع» این است که وقتی انسان به فقر می رسد، بی تابی و وقتی به بی نیازی رسید، از دیگران منع می کند. در نکوهش یا ستایش هلوعیت، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. در دو دیدگاه عمده یکی هلوعیت را جبلّی و انسان را طبعاً متصف به صفات مذموم می داند. در برابر این نظر، دیدگاه علامه «هلع» را خیر و سوء اختیار انسان را عامل تخریب آن می داند. در این میان برخی مثل قاضی باقلانی (به نقل فخر رازی) بین حالت نفسانی هلع و افعال ناشی از هلع تفکیک کرده و مذمت ها را متوجه افعال می داند، نه حالت نفسانی هلع. مؤیدات چهارگانه ای برای دیدگاه دوم وجود دارد: 1. تصریح حکمت 108 نهج البلاغه به قلب و حالات متضاد که تفسیر خاص خود را دارد؛ 2. بیان امام سجاد× در مناجات شاکین و تحلیل آن؛ 3. تحلیل کلیت رذیله ها دربیان امام خمینی و تبیین آن؛ 4. دیدگاه فیض کاشانی و تأیید برداشت مختار نگارنده.
بررسی مقایسه ای شأن و منزلت مالی در فقه و اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله تحقیق پیش رو آن است که آیا فقه، به شأن مالی افراد که بر اساس نگاه عرفی ایجاد شده است وقعی می نهد یا یکسره آن را مردود می داند. نتیجه بررسی ها حاکی از آن است که فقه در بیان احکام به شأن مالی بر اساس دو شاخصه برخورداری مالی و ویژگی های شخصیتی بها داده است. در بسیاری از این موارد توجه همه جانبه نگر و نگاه دقیق به گزاره های اخلاقیِ مغفول مانده، همسویی اخلاق با فقه را نمایان خواهد ساخت و در سایر موارد که اختلاف مشهود است، چرایی آن در غایات این دو علم قابل تحلیل و توضیح خواهد بود. این پژوهش به صورت مقایسه ای و با روش تبیینی- تحلیلی به انجام رسیده است.
تحلیل برترین و بدترین اوصاف اخلاقی از منظر ارسطو، آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
85 - 103
حوزه های تخصصی:
ارسطو،آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی هر یک نماینده سه دوران و جهان اندیشه هستند و هر سه نقش مهمی در تاسیس یا تحکیم نگرش اخلاق مربوط به خود ایفا کرده اند. در این نوشتار، تلاش شد تا برترین فضیلت و بدترین رذیلت اخلاقی از منظر هر یک از این سه حکیم و متخصص حکمت عملی مشخص و تحلیل شود. برترین فضیلت برای ارسطو عدالت و بزرگ منشی و بدترین رذیلت، ظلم به دوستان است. برای آکوئینی نیز برترین فضیلت کاریتاس و بدترین رذیلت، یأس است. خواجه نصیر نیز برترین وصف اخلاقی را جود حقیقی و بدترین را هم لجاجت می داند هرچند حسد و خشم را نیز با تعابیری نسبتا مبهم می توان گزینه او برای عنوان بدترین رذیلت قلمداد نمود.واکاوی و مقایسه نتیجه کار، اولا گویای قرابت نظر خواجه نصیر و آکوئینی در باب بهترین فضیلت است و ثانیا موید دید اجتماعی تر و کلان تر ارسطو به اخلاق و فضائل اخلاقی در قیاس با دو متفکر دیگر است.
انسان شناسی ادبی شیلر از دیدگاه پژوهش معاصر و از منظر لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
415 - 432
حوزه های تخصصی:
اثر فلسفی شیلر "در باب تربیت زیبایی شناختی انسان در رشته ای از نامه ها" انسان شناختی به شخصیت انسان و جامعه می پردازد و سه نوع شخصیت را مورد مداقه قرار میدهد: بربر، متوحش و شخصیت سوم، شخصیت های غیر اخلاقی و شخصیت ایده آل اخلاقی. لوکاچ و پژوهش های معاصر شخصیت های نمایشی شیلر را در ارتباط با نامه های تربیت زیبایی شناختی – بی آنکه به تحلیل انسان شناختی این نامه ها بپردازند- تجلی کمشکش درونی میان فضیلت و رذیلت می دانند که از آن می توان به نزاع میان باید های اخلاقی و بودنِ روانشناختی نیز تعبیر کرد. چنانچه در آثار ادبی و در اثر فلسفی شیلر شاهد حضور و تطور اندیشه های انسان شناختی شیلر باشیم، درک، دریافت و تحلیل کامل این انسان شناسی - انسان شناسی اثر فلسفی و آثار نمایشی - و بدین ترتیب تحلیل شخصیت های نمایشی در گرو نگاهی همزمان به این آثار است. بدین منظور با نگاهی به نظریه ی لوکاچ، پژوهش های معاصر و تربیت زیبایی شناختی شیلر به تحلیل شخصیت های آثار نمایشی پرداخته و سعی بر ارائه تصویری کامل از انسان شناسی شیلر خواهد بود .
برهم کُنشِ اجزای نفس و تکوینِ مبادی عمل در اخلاق نیکوماخوس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
37 - 64
حوزه های تخصصی:
ارسطو در اخلاق نیکوماخوس به اقتضای غایتِ عملی به مبادیِ تکوینِ عمل می پردازد. قسمی از مبادی، فضایل اند که عللِ غایی وقوعِ عمل هستند و بخشی نیز مبادیِ درونی عمل و اجزاءِ نفس انسانی به عنوان عاملِ عمل اخلاقی است که در فرایند برهم کُنشی مستمر به رخ دادِ عمل می انجامند. پرسش اصلی ناظر به فهمِ بنیان های عمل این است که چه گونه رابطه ای میان اجزاء نفس و فضایل منجر به وقوع عمل اخلاقی می شود؟ در این مقاله نخست به توصیف هر یک از اجزاء و سپس به رابطه آنها با هم پرداخته شده تا در نهایت روشن شود میان اجزاء نفس و رابطه ی درونی آنها با هم به عنوان یک بُعدِ مبادیِ عمل، و فضایل به مثابه مبادیِ غاییِ عمل از سوی دیگر چه نسبتی است. در نگرش ارسطو خواستِ تکرارشونده در یک سو، تعقل را در آن سمت تقویت می کند و عقلِ قوام یافته در یک بُعد، خواست را نیز به همان جهت سوق می دهد. از این رو عمل̊ برآیندِ برهم کنش میان اجزاء عقلی و غیرعقلیِ نفس و خواست و عقل در انسان است که خود در ارتباطی دوسویه با مبادیِ غایی عمل و فضایل اند به نحوی که رذایل، مبادی فضایل را ویران میکند.
مفهوم رذیلت و ارتباط آن با گناه از منظر توماس آکویناس و ملامهدی نراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
۸۷-۱۰۲
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آثار اصلی توماس آکویناس و ملامهدی نراقی مفهوم رذیلت و گناه و نیز ارتباط آنها با یکدیگر را به صورت مقایسه ای بررسی کند. از نظر آکویناس و نراقی، رذیلت در مقابل فضیلت قرار دارد. مفهوم «رذیلت» از جهت انسان شناختی حاکی از نوعی ناسفتگی درونی و روحی انسان است و «گناه» جنبه عملی و بروزیافته رذیلت و نافرمانی عملی از دستورات خداوند است. گناه فعل بد و رذیلت عادت بد است. رذیلت منشا گناه است و گناه در اخلاق دینی به کار می رود و مربوط به نافرمانی در احکام است و چه بسا به صورت موردی اتفاق بیفتد، اما رذیلت در اخلاق فلسفی به کار برده می شود و امری درونی محسوب می شود. رابطه گناه و رذیلت مثل رابطه شریعت و اخلاق است. در برخی موارد مصداق واحدی دارند، اما اخلاق فراتر از شریعت است. ممکن است کسی مرتکب گناه نشود، اماگرفتار رذیلت باشد. پس کسی که احکام شریعت را رعایت می کند لزوماً فضیلت مند محسوب نمی شود
آموزه حد وسط ارسطویی: نقد دو خوانش و ارائه برداشتی جدید
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
21 - 48
حوزه های تخصصی:
در نگاه ارسطو هر عاطفه یا خواست یا رفتاری به شرطی فضیلت مندانه است که در میانه دو حد افراط و تفریط قرار داشته باشد؛ یعنی حد وسط باشد. از سویی، از منظر ارسطو، فضیلت جزء جدایی ناپذیر سعادت است؛ چون وی سعادت را فعالیت نفس در انطباق با فضیلت کامل می داند. منظورش این است که صرف داشتن صفات و ملکاتی شایسته برای سعادت کفایت نمی کند؛ بلکه باید فضایل در زندگی بروز و ظهوری عینی داشته باشند و در رفتار خود را نشان دهند. بدین ترتیب فضیلت و به تبع آن حدوسط در نظام اخلاقی ارسطو نقشی قاطع ایفا می کند و تضعیف آن به تضعیف کلیت نظام اخلاقی وی می انجامد. این آموزه در طی تاریخ بسیار اثرگذار بوده و اغلب متفکران مسلمان و مسیحی آن را پذیرفته اند. با این همه، برخی از فلاسفه بر آن نقدهای جدی وارد ساخته اند. در روایت رایج، حد وسط قاعده ای است که بنا است در هر وضعیت با رجوع به آن و استمداد از آن، رفتار یا احساس یا خواست فضیلت مندانه تشخیص داده شود. بیشترین نقد متوجه این روایت است و از همین رو است که به تفصیل بیشتری به آن خواهیم پرداخت. به دلیل این نقدها برخی آن را یکسره رد کرده اند؛ اما برخی رد یکسره آنرا منصفانه ندیده و روایت های معتدل تری از آن عرضه کرده اند تا این نظریه بتواند در برابر این نقدها تاب آورد. آنها گفته اند قصد ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه قاعده و راه کار عملی و کاربردی، بلکه تنها تحلیل مفهومی فضیلت بوده است. در این مقاله این رأی هم رد می شود و این احتمال مطرح می گردد که بسا مقصود ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه یک راه کار در حوزه عمل اخلاقی و نه تعریف فضیلت بوده است، بلکه این قاعده و توضیحات مرتبط با آن می تواند نشانه ای از گرایش ارسطو به اخلاق وضعیت باشد.
فضیلت های اخلاقی و زندگی خوب در عصر کرونا ویروس (کووید- 19)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
53 - 74
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش این است که چه رابطه ای بین فضیلت های اخلاقی و زندگی خوب در عصر کروناویروس وجود دارد. در عصر کروناویروس، بسیاری از انسان ها متعهد شدند که کارهای فضیلت مندانه انجام دهند. آنها عدالت، شجاعت، بخشش، صداقت، حکمت عملی و ... را رواج دادند؛ به هم نوعان خود کمک کردند؛ سالمندان و انسان های ضعیف را مورد توجه قرار داده اند و در این آزمون موفق و سربلند بیرون آمده اند. برخی دیگر با احتکار اقلام اساسی و بی توجهی به فقرا و سالمندان و فرار از زیر بار مسئولیت های اجتماعی خود، در آزمون فضیلت های ناکام ماندند و رذیلت ورزی را پیشه خود قرار دادند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیل محتوا صورت گرفته است. هدف از نگارش آن بررسی نقش فضیلت های اخلاقی در بهتر کردن زندگی انسانها و کاستن درد و رنج آنها در عصر کروناویروس است. برای دستیابی به این هدف فضیلت های اخلاقی اصلی در عصر کروناویروس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و این نتایج به دست آمده است که در عصر کروناویروس که نابرابری ها، دروغ گویی، پنهان کاری ها، ناآرامی ها و بزدلی ها و تصمیمات نادرست بسیار برجسته هستند، بیش از هر زمان دیگری به آنها نیازمندیم. عدالت برای مقابله با نابرابری ها؛ صداقت برای مقابله با دروغ گویی ها و پنهان کاری ها؛ شجاعت برای مقابله با ناآرامی ها و تهدیدها و بزدلی ها؛ بخشش برای مقابله با خودخواهی ها؛ و حکمت عملی برای اتخاذ تصمیم های صحیح لازم است. با آگاهی از فضیلت ها و عمل کردن به آنها باعث بهتر شدن زندگی انسان ها و کاستن درد و رنج آنها در عصر کروناویروس می شود. فضیلت های اخلاقی ما را قادر می سازند تا با انتخاب آگاهانه محدودیت های فعلی به جای اینکه آنها را سخت گیرانه و غیراخلاقی بدانیم، به آنها پایبند باشیم و زندگی خوبی را برای خود و دیگران رقم بزنیم.
مبانی فلسفی جرم انگاری؛ تحلیل رذایل اخلاقی از چشم انداز نظریه خودحاکمیتی و اصل آسیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه فلسفه حقوقِ فضیلت، نظریه اخلاق فضیلت برای توجیه فلسفی جرم انگاری به کار می رود. از همین رو، به منظور مطرح کردن نوعی نظریه جرم انگارانه فضیلت گرا به گرانیگاه این نظریه، یعنی رذایل اخلاقی، توجه ویژه می شود. جرم انگاری رفتارهایِ رذیلانه با دشواری هایی مواجه است، از جمله تهدید خودمالکیتی و توجیه این رفتارها در ترازوی اصل آسیب. اکنون پرسش اصلی این است که: گستره جرم انگاریِ رذایل اخلاقی در بستر نظریه خودحاکمیتی تا کجا است؟ همچنین، می توان این پرسش را مطرح کرد که: چگونه نظریه جرم انگار فضیلت گرا می تواند بنا بر خوانشی از اصل آسیب توجیه شود؟ نوشتار حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به این رهیافت نائل شده است که جرم انگاری بعضی از رذایل اخلاقی موجب می شود حق خودمختاری شهروندان نقض شود. از این رو جرم انگاری این رفتارها موجه نخواهد بود. از دیگر سو، از چشم انداز نظریه جرم انگاری فضیلت گرا، رذیلت اخلاقی شرط کافی و حتی لازم برای جرم انگاری نیست. به همین دلیل، با فرض اینکه جرم انگاری رذیلتی، بر اساس خوانشی از اصل آسیب، موجه باشد، آنگاه الزاماً نمی توان ادعا کرد که به کارگیری حقوق کیفری علیه این رفتار کارآمد است. افزون بر این، هدف از پژوهش پیش رو، تبیین حدود و دشواری هایِ نظریه جرم انگاری فضیلت گرا در بستر نظریه خودحاکمیتی و اصل آسیب است.
چالش هایِ توجیه جرم انگاری فضیلت گرا
منبع:
تعالی حقوق سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
27 - 48
حوزه های تخصصی:
پیش فرض مقاله حاضر این است که، نظریه اخلاق فضیلت به عنوان یک نظریه اخلاق هنجاری و نظریه ایی که بیشترین قرابت را با اخلاق دینی دارد، می تواند معیاری برای جرم انگاری باشد. احیای نظریه اخلاق فضیلت محور در نیمه دوم قرن بیستم تحول جدیدی را در عرصه فلسفه اخلاق جدید رقم زد. این نظریه می تواند به عنوان نظریه عقلانی معیاری معتبر و کارآمد را برای یک جرم انگاری موجه به ارمغان آورد. از این رو، نوشتار حاضر دقیقا به این بحث می پردازد که جرم انگاری بعضی از رذایل اخلاقی موجب می شود تا حق خود مختاری شهروندان نقض گردد، از این دید، جرم انگاری این رفتارها موجه نخواهد بود. زیرا نقض حق خودمختاری، یک دلیل غیراخلاقی، برعلیه جرم انگاری است. از دیگر سو، از دیدگاه نظریه فضیلت نتیجه گرا و غیرنتیجه گرا، صرف وجود یک رذیلت اخلاقی شرط کافی برای جرم انگاری نیست. به همین دلیل، اگر یک رفتار در ذیل فهرستی از رذایل قرار بگیرد، آنگاه دلیل خوبی برای جرم آنگاری آن رفتار نخواهیم داشت. بنابراین، چالش اصلی این است که نخست: رفتار مبتنی بر رذیلت چیست و دوم آنکه رذیلتی که کاندید جرم انگاری است متضمن نقض حق خودمختاری شهروندان هست یا خیر.
مسئولیّت کیفری از نظرگاه اخلاق فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه های فلسفه حقوق کیفری فضیلت گرا را باید در فلسفه اخلاق فضیلت پیگیری نمود. نظریه پردازان این نحله فکری بر این باورند که مفهوم توصیفی جرم بر اساس مفاهیم سه گانه اخلاق فضیلت(رذیلت، ناخودداری و خودداری) شکل می گیرد؛ یعنی این مفاهیم اخلاقی بر «اساس»و«درجه» مسئولیّت کیفری تأثیرگذار هستند. پرسش این است که بر اساس مفاهیم فضیلت محور، حوزه «مسئولیّت کیفری» چگونه تبیین می شود؟ برخی از فضیلت گرایان معتقدند که «منش» شرط لازم مسئولیت کیفری است؛ در مقابل، بعضی دیگر از فیلسوفان حقوق کیفری در زمینه مسئولیت کیفری بر عنصر «رفتار» تأکید می کنند. این نوشتار با روش تحلیلی-انتقادی، نخست تأثیر مفاهیم سه گانه اخلاق فضیلت بر مفهوم جرم را بررسی کرده و سپس دلایلی علیه این موضع عرضه نموده است. همچنین این تحقیق استدلال می کند که ابعاد خطای اخلاقی سه گانه(رذیلت، ناخودداری و خودداری) به عنوان یک «شرط لازم» در مفهوم «توصیفی» جرم تأثیری ندارند و حوزه جرم انگاری و اساس مسئولیت کیفری را نمی توان صرفاً بر اساس مفاهیم منشی طراحی نمود.