مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
انسان
حوزه های تخصصی:
هدف بعثت انبیای عظام و نزول قرآن کریم، تربیت انسان و ساخت شخصیت سالم و انسانی، با تنظیم رابطة سازنده با خدا، خود، مردم و جهان هستی بوده است. آموزه های وحیانی قرآن کریم و روایات معصومان(ص)، جهت وصول به این هدف مقدس برای بشر نازل شده است. بر اساس آموزه های دینی، ادعای سلامت شخصیت، بدون ارتباط به منبع وحی درست نیست. میزان سلامت آدمی به میزان دوری یا نزدیکی او به منبع قدرت مطلق سنجیده میشود. این مقاله به تبیین شخصیت سالم در اندیشة اسلامی و آثار آن میپردازد. در عین حال، تلاش میکند که رابطة شخصیت سالم با نماز و بندگی در برابر خدای متعال شناسایی شود. بررسی مفهوم شخصیت در روان شناسی و اشاره به نقش شخصیت سالم در رعایت ارزش های اسلامی، از نکات برجستة این مقاله است.
اصول نظری حقوق بشر در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر، رابطه مستقیم با انسان شناسی و جهان بینی نظام های حقوقی دارد. نظام های حقوقی، که رویکرد مادی دارند، با نظام حقوقی اسلام، که دارای بینش توحیدی است، از نظر تشریع حقوق بشر تفاوت اساسی دارد. اصل «حقیقت محوری»، که اساس عقلانیت دینی است، با تأکید بر وجود حقایق عینی و امکان دستیابی به آن، بر اندیشه های نسبیگرایانه حقوق بشر غربی، خط بطلان میکشد. نتیجة اصل «توحید»، حاکمیت حق خدا، به عنوان منشأ حقوق بشر است. اصل «معاد» با طرح جاودانگی روح انسان، انسانی زیستن، روحیه مراقبت در رفتار و تاکید بر پاسخگو بودن انسان در پیشگاه الهی، در تدوین حقوق بشر تاثیرگذار است. اشتراکات و تفاوت های حقوق و تکالیف بشر نتیجه منطقی اصل «حکمت» است. اصل «عدالت» زمینه ساز تحقق جامعه آرمانی و تکامل اجتماعی انسان است. اصل «تلازم حق و تکلیف»، بیانگر رسالت انسان در زندگی اجتماعی است. اصل «کرامت ذاتی» و تشریعی انسان نیز به مثابه موهبت الهی، زمینه اعتلای حقوق بشر را فراهم میسازد.
نقد دیدگاه ماکس وبر درباره دین و معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم دین پژوهی، دین و معنای زندگی است. بسیاری کسان از منظر های مختلف به این موضوع نگریسته اند؛ از جمله ماکس وبر. از نظر وبر مهم ترین ویژگی حیات انسان معناداری آن است. از همین رو، تفاوت انسان با حیوانات و تفاوت جهان انسانی با جهان طبیعی در معنادار بودن آن است. مهم ترین پرسش در این زمینه آن است که خالق این معنا کیست؟ از نظر وبر، فقط ادیان قادرند به این نیاز متافیزیکی انسان پاسخ گویند و هیچ نیروی دیگر نمیتواند این نقش دین را ایفا کند. به همین علت وبر منشأ و کارکرد دین را بر اساس نقش معنا آفرینی آن تحلیل نموده است. اشکال دیدگاه وبر در اصل سخن او نیست؛ حقیقتاً چیزی غیر از دین نمیتواند به زندگی انسان معنا بخشد، بلکه در نحوة طرح این اندیشه است. اشکال اساسی دیدگاه وبر در این است که وی ساحت دین را به ساحت همین دنیای مادی میکاهد و در نتیجه معنایی هم که او طرح میکند کاملاً دنیایی است. در اندیشة وبر ساحت متعالی انسان و دین کاملاً نادیده گرفته شده است.
جایگاه انسان شناسی در سازمان و مدیریت از دیدگاه اسلام و غرب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به شمار مکاتب موجود در جهان، دربارة انسان نظریه وجود دارد. به هر اندازه که این نگاه ها به انسان متفاوت باشند، علوم انسانی مترتب بر آن نیز تفاوت خواهد یافت. در این نوشتار انسان از ابعاد مختلف همانند آفرینش، هدف از زندگی، طبیعت، حقیقت، جبر و اختیار و ارزش محوری، از دیدگاه اسلام و اندیشوران مغرب زمین بررسی شده است.
هدف این نوشتار بیان اثرگذاری انسان شناسی بر علوم اجتماعی و بخصوص سازمان و مدیریت است. نتیجة این پژوهش آن است که سازمان یا نظام سیاسی که بر اساس دیدگاه قرآن کریم دربارة انسان، سازماندهی و اداره میشود، بسیار متمایز از سازمان یا نظام سیاسی که بر اساس نگاه های اندیشوران مغرب زمین به انسان، سازماندهی و اداره میشود. با توجه به این امر میتوان گفت انسان شناسی از مبانی علوم اجتماعی به ویژه مدیریت شمرده میشود و بسیار مهم است.
تحلیل و بررسی ابعاد گوناگون معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابعاد و اضلاع گوناگون معنای زندگی «شخص» را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. این تحلیل با نگاه «سوم شخص» صورت گرفته تا بتواند دیدی شمولی داشته باشد؛ زیرا یافتن معنای زندگی انسان جز از طریق آشنایی با جنبه های روحی و روانی و موقعیتی که در آن زندگی میکند و حتی جز از طریق معرفت به اجزای هستی امکان پذیر نیست. با تأمّل در خدا، انسان و هستی، بصیرت ما نسبت به موقعیت انسان در عالم هستی عمیق تر خواهد شد و به تفسیر صحیحی درباره معنای زندگی شخص دست مییابیم.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری نگارش یافته و هدف از آن، سعی در تبیین معنای زندگی است تا خواننده را به عنوان یک تحلیلگر در یافتن معنای زندگی خود یاری دهد. تأثیر فهم موقعیت و جایگاه انسان در معناداری زندگی، همچنین میزان تأثیر دین و اخلاق در معناداری زندگی از دیگر اهداف این پژوهش است.
در جست وجوی تعالی و کمالات اخروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاد مرگ بزرگ ترین اکسیری است که انسان را برای کسب کمالات اخلاقی و نیل به سعادت و کسب فوز و پاداش اخروی و امیدواری در دنیا و آمادگی برای آخرت تشویق میکند. در اندیشه دینی، انسان دارای پنج مرحله حیات است: مرحله حیات جنینی، دوران طفولیت، هنگام بلوغ و تکلیف، عالم برزخ و حیات در عالم آخرت.
مراحل چهارگانه اولیه حیات، گذرا و مقدمه نیل به حیات جاودانه اخروی است. در همه این عوالم، انسان در حالت حرکت و سفر است. باید برای عالم آخرت زاد و توشه برداشت؛ اعمال نیک و اعمالی که به قصد قربت و نزدیکی به خدای متعال در دار دنیا اندوخته شده، برای عالم آخرت سودمند است.
این نوشتار به شرح مناجات الراغبین امام سجاد علیه السلام در خصوص توشه آخرت و اندیشه آخرت در نگاه مؤمن میپردازد.
خلافت انسان در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به روشنی بر خلافت انسان از سوی خداوند تأکید کرده است. در این باره سؤال هایی وجود دارد؛ مانند اینکه چرا خداوند برای خود جانشین انتخاب فرمود؟ دلیل انتخاب انسان به عنوان جانشین خدا چیست؟ گستره جانشینی انسان از خداوند تا کجاست؟
این مقاله به رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی به تبیین چیستی خلافت انسان در قرآن و بررسی ابعاد آن میپردازد. بر این اساس، مهم ترین یافته های این تحقیق، راز برگزیده شدن انسان به عنوان خلیفه، توانایی او در پذیرش تکوینی و حضوری علم الاسماء بوده است. از این رو، خلیفه اللّه برترین انسان، دارای علم ویژه و برخوردار از ولایت تکوینی است.
رویکرد روانشناختی ملاصدرا و نقص روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مکاتب روانشناسی قرن بیستم، انسان بیشتر بعنوان دارنده هوش تحلیل میشود. در این گرایشها، هوش عاطفی، هوش درونفردی، هوش بـرونفـردی، هـوش مـوسیقـایی، هوش فضایی و غیره از جمله مواردی هستند که با صبغهیی تجربی ـ نظری و در جریان مطالعه مغز، پردازش شده و از اینرو وضعیت آدمی را بعنوان یک شهروند دارای هوشهای چندگانه تعریف میکنند.
در اندیشه ملاصدرا، با نظر به ملاحظات وجودشناختی و معرفی روح انسان بعنوان شریفترین بعد نفس آدمی که رو بسوی تعالی و گذر از مرزهای محسوس دارد، وضعیت مطلوب آدمی، آزادی در خواهشهای ابعاد پائین نفس تعریف شده است. از اینرو در این تلقی، شکوفایی انسان در نسبت با مراتب عالیه هستی و زیستن در ساحت قدس معرفی میگردد.
این نوشتار درصدد است با مقایسه رویکرد ملاصدرا و مکاتب روانشناسی معاصر، فقدان مباحث وجود شناختی در اینگونه مکاتب را نشان داده و توجه به اینگونه مسائل در تحلیل ارزشهای بشری و برنامه ریزیهای اخلاقی را خاطر نشان سازد.
نقش آموزههای دینی در حل بحرانهای زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند هستی را با نظمی بی نظیر و وحدتی حیرت آور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان می باشد. به گواهی آموزه های ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیح گوی خالق خویش می باشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک است که نوعی حقوق و تکالیف را متوجه آن می گرداند. خداوند طبیعت و همه مواهب آن را در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند با بهره مندی از آن به کمال نهایی که همانا قرب الهی است نائل گردد. این رابطة تعاملی، رابطة بین دو موجود زنده با یکدیگر است نه رابطه ای که بخشی از هستی (انسان) به بهره کشی از بخشی دیگر (طبیعت) بپردازد. حلقة اتصال بین انسان و طبیعت پرداختن به مسئلة بنیادین هدف غایی خلقت انسان است. در این مقاله ضمن تحلیل آموزه های موجود در ادیان توحیدی در حوزة مرتبط با موضوع این پژوهش، به این سؤال که نقش انسان در ایجاد فساد و شر اعم از طبیعی یا مابعد الطبیعی تا چه میزان است پاسخ داده شده است.
روش تحقیق در این پژوهش نگرش تحلیلی و فلسفی به پدیده های عالم با استفاده از پردازش آموزه های ادیان توحیدی می باشد.
از جمله نتایج این پژوهش می توان پرداختن به مسئله بحران زیست محیطی با نگاهی نو و دین محور و ارائه راه حل های مبنایی دینی در این خصوص و نیز وجود شر در هستی در صورت تقابل انسان با محیط زیست را نام برد.
چشم اندازی بر تعامل علم و دین در علوم انسانی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر می پردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهم ترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفت شناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. به علاوه، علم گرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایده گرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگی های بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که بر اساس آن دین و آموزه های دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته می شوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزاره های دینی درصورتی علمی به حساب می آیند که با روش های علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفت شناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی به جا گذاشته اند. براین اساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
زبان، کدام رسانه؟ (نسبت میان زبان و هنر و شعر نزد هایدگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه مابعدالطبیعی «زبان» را کنش اندیشة انسانی در مقام ظهور تلقی می کند و آن را رسانة ارتباطی و واسطة «بیانی» می پندارد. آن گاه که ذوق و احساس و تخیل آدمی درهم آمیزد و در بیان زیبایی را تجلی بخشد، زبان از رسانة ارتباطی «عام» به رسانة ارتباطی «خاص» تحویل یافته و «هنر» نام گذاری می شود. هنر گاه در ترکیبی از بازی حرف و کلمه، گاه در قاب نگاری از خط و نقش و رنگ، و گاه در پیکربندی سنگ و آهن و چوب، و گاه در امواجی از لحن و آواز و آهنگ بازنمایی شده و شعر، نمایش، نقاشی، پیکرتراشی، و موسیقی خوانده می شود. بنابراین شعر را باید صورت نوعی هنر و هنر را صورت نوعی زبان شناخت و نسبت عموم و خصوص مطلق را میان آنان برقرار ساخت. هایدگر (M. Heidegger) اما با طرح پرسش بنیادین از ذات هستی، حقیقت، انسان، زبان، هنر، و شعر به ویران سازی و بازخوانی تاریخ غرب مابعدالطبیعی پرداخته و ورطة باژگونگی بنیادها و نسبت ها را از طلیعة اندماج نخستین غفلت از حقیقتِ هستی و فقدان هستی شناسی در صورت بندی چیستی و هستی تا موضوعیت و موردیت نفسانی و حلول طبیعت انسانی در امر واقعی و تمامیت تسلیم وجود به موجود در قالب نیست انگاری، لایه برداری می کند و به نسبت تازه ای میان هستی، حقیقت، انسان، زبان، هنر، و شعر دست پیدا می کند.
ایران فرهنگی: تعامل یا تقابل با هویت غرب
حوزه های تخصصی:
ایران فرهنگی ازجمله حوزه های اصلی فرهنگی ـ تمدنی در جغرافیای هویتی امروز است که همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. میراث فرهنگی ـ تمدنی که به واسطة عناصر و مؤلفه های مشترک زبانی، فرهنگی، و اجتماعی پدید آمده است، حاصل تجربة تاریخی طولانی ای است که با پیوند دادن معرفت و هویت «خودآگاهی تمدنی» را به بار آورده است؛ معرفت به میراث غنی مشترک میان کشورهای منطقه و هویتی برآمده از عناصر و مؤلفه های درونی و بومی. هویت ایران فرهنگی همچون سایر هویت ها، همواره با هویت های دیگر تمدن ها، ازجمله تمدن غربی، در تعامل و یا تقابل بوده است. هویتی که تلاش می کند داعیة جهان شمولی و همه گستر خود بر سایر هویت ها و تمدن ها را اثبات کند. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت روایت هویت ایران فرهنگی به گونه ای که نسبت تعامل و یا تقابل آن با هویت غربی تبیین شود و اگر گونه ای تقابل در این رابطه وجود داشته باشد با ارائة روشی مناسب آن را به فرصتی برای تعامل تبدیل کند و با ارزیابی موقعیت و جایگاه ایران فرهنگی و ظرفیت های تاریخی، تمدنی، هویتی، دینی، و زبانی آن در جهت نقد استیلای فرهنگ و هویت غربی برآید. نوع مطالعه در این نوشتار توصیفی ـ تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع اینترنتی صورت می پذیرد.
زمینه ها و پیشینة فلسفه های اگزیستانس و برخی برداشت های ناصواب
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی است که بخش بزرگی از فلسفة معاصر را دربر می گیرد. فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر هستی انسان همچون گونه ای متمایز از هستی دیگر هستندگان تأمل می کنند و با دقت به این تمایز، هستی انسان را «وجود» یا existence می نامند. آن ها درصدد نشان دادن تفاوت میان وجود یا بودنِ انسان در این دنیا با سایر اشکال هستی اند. در نتیجه، به تحقیق در شیوه و شکلِ بودنِ انسان در دنیا و بررسی مباحث وجودی و حالات او ناچارند.
ضمن این که این رهیافت بسیار مورد توجه اندیشمندان آن عصر و پس از آن قرار گرفت، می توان سورن کی یر کگارد را با تأملات اساساً دینی، در برابر فلسفه منطقی و اصول عقلانی هگل، آغازگر اگزیستانسیالیسم خواند و از گابریل مارسل، کارل یاسپرس، مارتین هایدگر، و ژان پل سارتر در مقام نمایندگان اصلی این مکتب نام برد.
شایان توجه است که فیلسوفان اگزیستانس از نظام سازی و ارائه فلسفه سیستماتیک پرهیز کردند و با وجود تنوع افکار فلسفی در این حوزة وسیع، که بعضاً باعث کج فهمی هایی شده، شیوه فلسفه ورزی مشترک و آغاز و تأکید آن ها بر انسان به جای طبیعت، آن ها را ذیل عنوان اگزیستانسیالیست گرد می آورد.
مقایسة مفهوم انسان در اندیشه های ناصرخسرو و فلوطین
حوزه های تخصصی:
به دست دادن تعریف جامع و دقیق از انسان دغدغة اساسی مکاتب فلسفی در فرهنگ های متفاوت است. فلاسفه و متفکران، در ادوار گوناگون، تعاریف متفاوتی از انسان عرضه کرده اند. آنچه در تمامی این تعاریف درخور توجه است، تأثیر فضای فرهنگی و تاریخی بر تعاریف اندیشمندان و فلاسفة هر دوره است که از مقولات گوناگون علوم انسانی و به تبع آن، تأثیر مراودات فرهنگی میان تمدن ها بر این تعاریف است. در این جستار، سعی شده تا با توجه به تأثیرپذیری فرهنگی ایران از فلسفة یونانی در دوران اسلامی اندیشه های فلوطین، به مثابه میراث دار گلچینی از فلسفة کلاسیک غربی، با ناصرخسرو به منزله متفکری ایرانی و اندیشمندی اسماعیلی، در مقولة انسان مقایسه و شباهت ها و تفاوت های اندیشه های این دو متفکر با یکدیگر سنجیده شود. در یک نتیجه گیری کلی باید گفت، در بیان تحلیل هایی که هریک از این دو متفکر عرضه کرده اند عامل اصلی سامان بخش، فضای فکری عصر و نیاز فکری مخاطبانشان بوده است.
نقش اکراه در رفع مسوولیت
حوزه های تخصصی:
انسان بر اساس اصل آزادی اراده، مسئول کارهایی است که انجام می دهد و بر اساس آن مجازات می شود؛ از این رو، در اسلام برای کارهای خلاف شرع، مجازات تعیین شده و برای هر جرمی حدی مشخص شده است. بنابراین اگر کسی با اراده و اختیار خود مرتکب جرمی شود، مثل اینکه مرتکب زنا، شرب خمر، سرقت، سقط جنین و یا... شود، برای هر یک از این جرم ها حدی مشخص شده که بر جرم اجرا می گردد، اما در این میان گاه عواملی وجود دارد که از انسان سلب مسئولیت نموده و خد را از او برمی دارد، مانند اکراه؛ که اگر شخص با اکراه مرتکب یکی از این جرایم شود، حد از او برطرف می گردد؛ زیرا اکراه مسئولیت را بر طرف می کند. در این مقاله سعی بر این است که اکراه و نقش آن در رفع مسئولیت و انتقای مجازات مورد بررسی قرار گیرد.
مطالعه تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب (با تأکید بر اسناد بین المللی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حق حیات ازجمله مهم ترین حقوق موضوعه برای انسان است که در ادیان الهی و اسناد بین المللی معاصر موضوعیت مربوط به خود را داشته است. علاوه بر این، حق حیات ازجمله مهم ترین اصول حقوق فطری است و دفاع قانونی از این حق و تأمین زیرساخت های امنیتی لازم برای آن از ضروریات اجتماعی تلقی می شود. در ادیان الهی، به ویژه دین اسلام نیز، حق حیات به مثابة موهبت الهی برای همة انسان ها، اعم از زن و مرد، به رسمیت شناخته شده است و ضمن محکومیت دخترکشی، زن و مرد را از یک نفس شناخته، کشتن به ناحق انسان ها را جنایت علیه بشریت معرفی می کند. در دوران معاصر، برخی از نظام های حقوقی دنیا، ازجمله حقوق جهانی بشر، از دیدگاه غرب کرامت انسانی را، که از جلوه های حق حیات است، در کرامت ذاتی محصور کرده اند و از کرامت ارزشی سخنی به میان نمی آورند؛ حیات انسان را در بعد مادی نگریسته اند و حیات معنوی را نادیده انگاشته اند. در این مقاله، پس از مرور مستندات حق حیات در اسناد بین المللی غرب معاصر، با رویکردی تطبیقی به حوزة معناییْ موضوع، قلمرو، و دامنة حق حیات برای زنان از دیدگاه اسلام و اسناد بین المللی مشخص شده، سپس مقایسه و مقابله شده است.
عبد؛ استعاره کانونی در انسان شناسی قرآن
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که از میان استعارات به کارگرفته شده در قرآن کریم برای اشاره به انسان در ارتباطش با خدا، استعاره انسان به مثابه بنده نقشی کانونی و فرهنگ ساز داشته است. مقاله پس از معرفی ارزشِ شناختی استعارات، برای بازشناسی عناصر معنایی عبد، با نگاهی مردم شناختی رابطه عبد و رب را به عنوان یک نهاد اجتماعی می کاود و به تحلیل حوزه معنایی استعاره انسان به مثابه عبد در متن قرآن کریم می پردازد. سپس به چگونگی کاربرد نظام مند این استعاره در ساختمان مفاهیم قرآن و انسجام آن با سایر مفاهیم توجه می کند و در ادامه، ضمن بررسی تحولات معناشناختی این استعاره در سنت اسلامی، به واکاوی پیشینه فرهنگی چنین تلقی از انسان می پردازد.
تبیین نسبت اندیشه¬های دینی کرکگور با دیدگاه¬های دینی هگل (با استناد به مفهوم « رفع »)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه غالباً در تبیین نسبت اندیشة کرکگور با آراء هگل مشاهده میشود این است که بیشتر به تمایزهای او نسبت به هگل بسنده شده و کمتر به مؤلفههایی توجه شده است که میتواند دلیلی بر تأثیر پذیری او از هگل نیز باشد. نگارنده بر این باور است که میتوان با تحلیل نحوة تحقّق همین تمایزها، تأثیر پذیری کرکگور از هگل را نیز نمایان ساخت و از این طریق، تبیین بهتری برای نسبت میان این دو ارائه داد. در تحلیل تمایزها، از دو حیثیّت «حفظ و حذف شدن»، مندرج در مفهوم «رفع» که یکی از مهمترین مفاهیم فلسفة هگل است، استفاده شده و سعی بر آن بوده است تا در بستر این تحلیل، به بررسی تطبیقی آرای دینی این دو فیلسوف پرداخته شود.
تکامل در آفرینش انسان از نگاه اندیشمندان معاصر؛ با محوریت نقد کتاب «خلقت انسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: