مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ماشین
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ضمن بررسی نقش استعاره های مورگان در مطالعه سازمان ها ، قوت ها و ضعف های تفکر استعاره ای تبیین می گردد. آموزه های اصلی نگرش منشوری مورگان این است که می توان از استعاره های متعدد جهت ایجاد طیفی از بینش های رقیب اما مکمل بهره برد و اندیشه خود را بر مبنای قوت نقطه نظرهای مختلف قرار داد .
در مصاف با دیگری، بازخوانی سه رمان فارسی در پرتو گفتمان غربزدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم دو رمان شازده احتجاب و بره گمشده راعی اثر هوشنگ گلشیری و نیز رمان سووشون سیمین دانشور را بر بستر گفتمانی یک دوره خاص یعنی دهه 40 بازخوانی کنیم. این گفتمان را می توان گفتمان غربزدگی نامید که شامل موتیفهای مختلفی است از قبیل حسرت بر سنت و از دست رفتن یکپارچگی آن؛ تحقیر روشنفکر طرفدار غرب و کوشش برای دادن تعریفی جدید از او، بیزاری از غرب و عامل کلیه ویرانیها و مصیبتها چه مادی و چه معنوی دانستن آن و از این قبیل. متنی که کلیه این موتینها را در خود متبلور می کند، کتاب غربزدگی جلال آل احمد است. در این کتاب آل احمد نشان می دهد که غرب از همان آغاز شکل گیری اش در صدد ضربه زدن و نابود کردن جهان اسلام بوده است؛ و در این راه از انواع حربه ها و دسایس و توطئه ها استفاده کرده است. در نهایت غرب با این ابزار کلیت اسلامی را نابود کرده است. نابودی این کلیت در سووشون به صورت نابودی خانواده زری بازنمایی می شود و در بره گمشده راعی به صورت پراکنده شدن گله و از هم پاشیدن مجموعه و بی اعتبار شدن عمل پیام آوری.
کارکرد گرایی و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو، بررسی نظریه کارکردگرایی در فلسفه ذهن معاصر و مقایسه آن با دیدگاه کارکردگرایانه ارسطوست. از آنجایی که واژه کارکرد ((ergon در فلسفه ارسطو از اهمیت ویژه ای برخوردار است، گاهی او را پیشگام این نظریه معرفی می کنند. از این رو، میزان ارتباط این دو نظریه و تشابه آنها جای تامل و دقت فراوان دارد. در این نوشتار مشخص خواهد شد که تقریرهای مختلف از نظریه کارکردگرایی جدید ظاهراً با رای ارسطو منطبق نیست. اما می توان نظر او را یکی از نگرش ها در کارکردگرایی دانست. گرچه نظریه ماده و صورت ارسطو و تاکید وی بر ذات در مقایسه با دیدگاه های جدید چندان مقبول نیست، اما نگرش کارکردگرایانه وی در خصوص نسبت نفس و بدن اهمیت زیادی دارد.
بازتاب فناوری و ماشینیزم در استعاره های فارسی محاوره ای (از دیدگاه زبان شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد. زبان شناسان شناختی معتقدند که استعاره پدیده ای است شناختی و آنچه در زبان ظاهر می شود، تنها نمود این پدیدة شناختی است. هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش انسان شناختی و روان شناختی «استعاره های مفهومی» مربوط به خودرو، کامپیوتر، تلفن و موبایل در زبان محاورة فارسی است؛ بدین منظور با در کنار هم قراردادن این استعاره های مفهومی در گفتمان عمومی، به شکل تراکمی یک مدل شناختی آرمانی از انسان و ماشین ارائه کردیم و از ساختار مفهومی مرتبط آن ها به این نتایج رسیدیم که در این استعاره ها برخلاف آرایة تشخیص و جاندارانگاری، اشیاء بی جانی چون ماشین برجسته ترند و صفات خود را به انسان انتقال می دهند. در بیشتر این استعاره ها، صفاتی از ماشین به انسان انتقال می یابد که به نوعی ضعف و ناتوانی و منفعل بودن انسان را تداعی می کند و نشانگر استیلای این مخلوق قدرتمند بر زندگی حال و آیندة خالق خویش است.
اتنوگرافی با حرکت: تجارب حسی در ماشین های مناسکی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتنوگرافی خیابانی نوع بسیار اخیری از اتنوگرافی است که تلاش می کند با حرکت اتنوگرافر در فضاهای عمومی و باز شهری موضوعات فرهنگی در حرکت را بررسی کند. پژوهش اتنوگرافیک حاضر در خصوص «ماشین های محرمی» در شهر تهران گونه ویژه ای از اتنوگرافی خیابانی را نشان می دهد که در آن اتنوگرافر با ماشین خود درباره ماشین ها تحقیق می کند. نگارنده اصطلاح «ماشین نگاری» را برای بیان ویژگی های نظری و روش شناختی این نوع از پژوهش ابداع کرده است. پژوهش ماشین نگارانه حاضر نشان می دهند که چگونه افراد از ماشین به عنوان تجربه ماشین مند خود در بسترهای روزمره و مناسکی استفاده می کنند، چگونه ماشین ها را به «بدن های ثانویه» بدل می سازند، و چگونه اندیشه ها و احساسات از خلال دستکاری های ماشین ها منتقل می شوند. این مقاله با حرکت از شاخه ها و رویکردهای انسان شناسی اشیا/ انسان شناسی فرهنگ مادی و انسان شناسی حس ها / انسان شناسی حسی تلاش کرده است تا ماشین را از خلال ابعاد حسی آن، یعنی ابعاد دیداری، شنیداری، بساوایی و به ویژه حرکتی تحلیل کند. اساساً ماشین های محرمی بیانگر بعد حرکتی مناسک محرم در تهران هستند. حرکت ماشین ها به ظاهر و صداهای عزادارانه محرمی ماشین ها ویژگی ای پیوندی می دهد که از طریق آن چشم اندازها و گوش اندازهای جدیدی پدید می آیند. دستاورد مهم دیگر این مقاله طرح ایده «اتنوگرافی در حرکت» است که به انسان شناسان یاد می دهد تا جهان فرهنگی اجتماعی را در حرکت و با حرکت از نو مفهوم بندی کنند. بدین ترتیب باید به جای مشاهده مشارکتی به عنوان روش اصلی و کلاسیک انسان شناسی از «حرکت مشارکتی» استفاده کرد.
بررسی نقشِ «ماشین» بر تغییر معنای «مکان» در اتوپیاهای مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
125 - 157
حوزه های تخصصی:
اتوپیاها، نقشی اساسی در شکل دادن به تصاویر ذهنی بازیگران و ساخت آینده بشر دارند و شاید اندیشیدن به یک آینده مطلوب عمری به قدمت تاریخ بشر داشته باشد. با این حال پس از مور، دوران مدرن اتوپیانویسی با ویژگی های خاص خود آغاز گردید. یکی از مهم ترین تحولات اتوپیاها از زمان مور تاکنون تغییر در معنای «مکان» و بالتبع «زمان» در اتوپیاها است که به زعم این مقاله این تحول مهم تحت تأثیر نقش جدی «ماشین» روی داده است. به واقع به نظر می رسد ماشین توانسته تا حد زیادی پیکره درونی اتوپیا را در هم ریخته و شالوده مفاهیم بنیادین آن را تغییر دهد. این مقاله در تلاش برای پاسخ به این پرسش است که نقش ماشین در تغییرِ مفهومِ مکان اتوپیاها چقدر است و چیست؟ به منظور پاسخ به این سؤال و با ابتناء بر فهمِ هابز از ماشین، تاریخچه اتوپیاها پس از مور در قالب ادوار تاریخی بررسی و در نهایت به جمع بندی در خصوص نقش ماشین در هر دوره پرداخته شد. این خطِ سیر نشان می دهد که «نا-کجا» (اتوپیا) در حرکتِ تاریخیِ اتوپیانویسیِ پس از مور ابتدا به «نا-کی» (نا-زمان) و سپس به «بی -کجا (بی مکان) و بی -کی (بی زمان)» یا اتوپیاهای سایبری تبدیل می شود. نتیجه آن که اتوپیا از «یک شهرِ دور» یا «یک جامعه در آینده» بدل به ماشینی می شود که خودش زمان و مکان ندارد؛ اما به زمان و مکانِ جامعه آرمانی یا پادآرمانی بدل می شود.
سایبورگ و چالش های آن؛ درنگی از چشم انداز حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق بشر سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
241 - 262
حوزه های تخصصی:
زیست فناوری با پیشرفتهای ناباورانه خود رؤیای دستیابی به یک اَبَرانسان را که در داستانها و فیلمهای تخیلی ترسیم شده است از راه درهم آمیزی اندامگان زیستی انسان با ایمپلنت ها و پروتزهای گونه گون با شتاب فزاینده ای به واقعیت نزدیک می کند. هیبریداسیون انسان و ماشین که باعنوان سایبورگ شناخته میشود، دشواریهای فراخ دامنه ای را برای علوم انسانی به ارمغان آورده است. خودنمایی گفتمانهای رویارو همچون پسا انسان گرایی که نویددهنده گذار از مفهوم انسان و پانهادگی به پساانسانیت هستند از پیامدهای چنین واقعیتی است. در این میان، داستان حقوق بشر که تا اندازه فراوانی داستانِ انسان گرایی و قدردیدگی منزلت گونه مسلط کنونی در جهان یعنی انسان دارای خودآگاهی است، بازیگران نوین و درنتیجه پُرسمان های تازه ای را فراروی خود می بیند؛ آیا سایبورگ به مثابه پدیده ای نیمه انسان- نیمه ماشین میتواند زیر چتر حقوق بشر با مفهوم و گستره کنونی خود قرار گیرد؟ آیا سرشت پیچیده و تااندازه ای ناشناخته سایبورگ بایسته دست کشیدن از مفهوم انسان و سرانجام فروپاشی حقوق بشر است؟ نوشتار پیشِ رو میکوشد با برگرفتن روشی توصیفی تحلیلی افقهایی برای دست یافتن به پاسخ پرسشهایی ازاین دست بگشاید. دستامده تحلیلی نگاشته حاضر بایستگی بازنگری در مفهوم انسان و مفصل بندی دوباره معنا و گستره حقوق بشر و همچنین تبیین پدیده سایبورگ همچون گامی برجسته در تطور گونه انسان و نه گُسست از آن است.