مطالب مرتبط با کلیدواژه

آیه 125 نحل


۱.

جستاری در روش تبلیغی حضرت ابراهیم (ع) با تاکید بر آیه 125 نحل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه 125 نحل روش شناسی تبلیغ تبلیغ حضرت ابراهیم (ع)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۸ تعداد دانلود : ۵۲۷
خدای متعال از باب دستگیری انسان، راهی را برای رسیدن به عرش و تقرب خود قرار داد و راهنمایانی نیز بر این مسیر تعیین کرد. انبیای الهی همان مرشدان طریق حقیقت هستند که مسیر نیل به حضرت حق را نمایان ساخته و راه را از بی راه تمییز می دهند. از طرفی انسان ها روحیات و خلقیات متفاوتی دارند که روش های گوناگونی را برای تربیت آنان می طلبد. در این نگاشته روش تبلیغی حضرت ابراهیم × با تکیه بر کلیت تبلیغی که در آیه 125 سوره نحل بیان شده، بررسی کرده و آیات طبق روش های موعظه، برهان و جدال أحسن تحلیل شده اند؛ زیرا به بیان آیه موردنظر، انسان ها به سه دسته حق پذیر، حق گریز و حق ستیز دسته بندی می شوند که روش تبلیغی مناسب خود را می طلبد. نتیجه حاصل شده حاکی از آن است که بیشترین روش اتخاذشده به وسیله حضرت ابراهیم × روش برهان بوده است.
۲.

بررسی تفسیری بایستگی انتقاد در صحنه های اجتماعی از منظر قرآن با تأکید بر آیه مجادله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه 125 نحل آیه مجادله انتقاد جدل آزاداندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۳۱۹
در جامعه اسلامی که دارای ایده ترقی است، گفتمان انتقاد جایگاه شایسته ای ندارد. یکی از مهم ترین علت این کاستی، غفلت از بایستگی انتقاد در قرآن است. در این تحقیق ابتدا با بهره گیری از منابع لغوی و تفسیری، تعریف جامعی برای انتقاد ارائه شد. سپس از آنجا که واژه انتقاد در آیات قرآن به کار نرفته است، از مفهوم هم خوان «مجادله» استفاده گردید و برابر آیات مرتبط، «مجادله أحسن» شیوه ای است که در راستای ایفای رسالت دینی، ضرورت غیری و توصلی پیدا می کند و بیان قرآنی آن در چندین آیه حاکی از موضوعیت خاص انتقاد است و به لحاظ عمومیت و إطلاق، برگزاری جلسات مناظره، کرسی آزاداندیشی و انتقاد أمری قرآنی، ضروری و بایسته است.
۳.

تطبیق گونه های دعوت به حق در سوره بقره با تکیه بر تحلیل آیه 125 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه 125 نحل شیوه های دعوت به حق روش تبلیغ دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۲۲
خدای متعال در آیه 125 سوره نحل گونه های دعوت به حق را بیان نموده است. حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن سه گونه دعوت به حق هستند. پرسش اصلی این نوشتار آن است که گونه های دعوت به حق در خود آیات قرآن مجید به چه صورتی به کار رفته است؟ نوشتار حاضر پس از تحلیل آیه 125 سوره نحل، این شیوه ها را در سوره بقره به عنوان نمونه بر پایه روش پیمایشی و توصیفی بررسی و نمونه هایی از آیات مشتمل بر حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن را بازگو نموده است. مطالعه حاضر نشان می دهد گونه های دعوت به حق نه تنها در سوره بقره بلکه در همه آیات قرآن مجید قابل تطبیق اند. به نظر می رسد این شیوه ها در همه سوره ها و آیات قرآن کریم به کار رفته است. توجه به شیوه های دعوت به حق و کاربست آنها در ارتباطات و تبلیغ دینی بسیار اثرگذار است.
۴.

نقد دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی درباره روش های دعوت به دین در آیه ۱۲۵ نحل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه 125 نحل علامه طباطبایی روش های دعوت صناعات خمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۶
برای تبیین و اثبات معارف دینی و باورهای کلامی، به چند شیوه می توان استدلال کرد. این شیوه ها در قرآن کریم نیز بیان شده است. یکی از آیات مهمّی که شیوه های استدلال بر معارف الهی و دعوت به پروردگار را بیان می کند آیه 125 نحل است: «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ». در این نوستار با روش تحلیل توصیفی به نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره آیه مزبور پرداخته می شود. در این آیه شریفه، سه روش از روش های دعوت به دیانت و اثبات حقانیت معارف الهی بیان شده است که عبارتند از: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. از نظر علامه طباطبایی، حکمت، از بین شیوه های استدلال، منحصراً منطبق بر برهان است، چنان که موعظه بر خطابه و جدال بر جدل، منطبق است. ضمن اینکه مطابق نظر ایشان، الزام، گرچه غرض غالبی جدل است اما غرض دائمی نیست؛ ازاین رو ممکن است یک قیاس، جدلی باشد، امّا با هدفِ الزام نباشد. به نظر می رسد حکمت بر تمامی اقسام استدلال عقلی، منطبق می شود؛ البتّه بر فرض اینکه پذیرفته شود که استفاده از مغالطه در استدلالات کلامی، جایز است و موعظه حسنه نیز بر تمامی اقسام استدلال عقلی غیر از برهان، صادق است؛ همان طوری که «جادلهم» بر خصوص جدل، منطبق است و البته، الزام، داخل در هویّت جدل است.