مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آخوند خراسانی
حوزه های تخصصی:
تحلیل «نیک و بد» و «گزاره های ارزشی» یکی از مباحث مهم اخلاق تحلیلی (فرا اخلاق) است که امروزه از مهم ترین و بحث انگیزترین شاخه های فلسفه اخلاق به شمار می آید. گر چه این مباحث به شکل کنونی آن ساختاری نو دارد، ولی می توان بن مایه های آن را به طور پراکنده در گستره علوم و اندیشه ها تا دور دست های تاریخ جست و جو کرد. در سیر اندیشه اسلامی نیز علوم گوناگونی همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و کلام بدان پرداخته و اندیشمندان متعددی درباره آن، از منظرهای متفاوت به بحث نشسته اند. محقق خراسانی (آخوند خراسانی) یکی از دانشمندان برجسته و کم نظیر علم اصول است که در این زمینه به تحلیل و نظریه پردازی پرداخته و بسیاری دیدگاه او را ابداعی در تحلیل ارزش ها دانسته اند که پیش از وی سابقه ای نداشت. وی معتقد است: «حسن» و «قبح» به معنای «ملایمت و منافرت نزد قوه عاقله»اند. آنچه در این مقاله ارایه گردیده بیان و تحلیلی است از دیدگاه ایشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفکیک سه مرحله معناشناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی.
تقابل و تعامل آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی در جریان انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر آمدن صفویان و قاجارها علاوه بر تاثیرات بنیادی در حیات تاریخی ایرانیان موجب خروج عالمان دینی از کنج عزلت درس و بحث و ورود آنان به عرصه عمومی گردید. این تحول موجب نزدیکی به دستگاه سلطنت شیعه و شهور نظریه سلطنت مسمان ذی شوکت شد. اگر چه بیشتر علما و فقهای شیعه قایل به نظریه سلطنت مسلمان ذی شوکت بودند ولی درباره حدود اختیارات، وظایف، ویژگی های سلطان و به طور کلی تعریف این نظریه با هم اختلاف داشتند. این اختلاف وقتی از حوزه نظری خارج و وارد مرحله عمل سیاسی می شد بسیار برجسته و مشخص تر می گشت تا جایی که در برهه هایی حتی به تقابل عملی کشیده شد. این تضاد و تقابل را به وضوح می توان در جریان انقلاب مشروطه مشاهده نمود، زمانی که علما به دو گروه مشخص موافق و مخالف مشروطه تقسیم شده بودند. از نمون های بارز - اگر نگوییم بارزترین نمونه - این تقابل ها، تقابل عملی و نظری دو تن از برجسته ترین مجتهدان شیعه یعنی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه) بزرگترین رهبر روحانی مشروطه و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروه) برجسته ترین روحانی مخالف مشروطه بود. این دو مجتهد همنام تقریبا هیچگونه اتفاق نظری درباره مشروطه نداشتند. اگر چه اختلاف این دو عالم برجسته در سال های انقلاب مشروطه حل نشدنی به نظر می رسید، ولی پیش آمدن ماجرای اولیتماتوم روسیه و در پی آن ورود «کفار» به مرزهای شمالی کشور موجب گردید آن دو برای واکنش مناسب و همه جانبه به اشغالگران، همگرایی بسیار مشتری از خود نشان دهند و به صورت هماهنگ علیه این اشغالگری موضعی مشترک بگیرند. این پژوهش بر آن است تا مواضع و رفتارهای سیاسی این دو مجتهد بلند پایه را به صورت تطبیقی بررسی نماید.
تقابل و تعامل آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی در جریان انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر آمدن صفویان و قاجارها علاوه بر تاثیرات بنیادی در حیات تاریخی ایرانیان موجب خروج عالمان دینی از کنج عزلت درس و بحث و ورود آنان به عرصه عمومی گردید. این تحول موجب نزدیکی به دستگاه سلطنت شیعه و شهور نظریه سلطنت مسمان ذی شوکت شد. اگر چه بیشتر علما و فقهای شیعه قایل به نظریه سلطنت مسلمان ذی شوکت بودند ولی درباره حدود اختیارات، وظایف، ویژگی های سلطان و به طور کلی تعریف این نظریه با هم اختلاف داشتند. این اختلاف وقتی از حوزه نظری خارج و وارد مرحله عمل سیاسی می شد بسیار برجسته و مشخص تر می گشت تا جایی که در برهه هایی حتی به تقابل عملی کشیده شد. این تضاد و تقابل را به وضوح می توان در جریان انقلاب مشروطه مشاهده نمود، زمانی که علما به دو گروه مشخص موافق و مخالف مشروطه تقسیم شده بودند. از نمون های بارز - اگر نگوییم بارزترین نمونه - این تقابل ها، تقابل عملی و نظری دو تن از برجسته ترین مجتهدان شیعه یعنی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه) بزرگترین رهبر روحانی مشروطه و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروه) برجسته ترین روحانی مخالف مشروطه بود. این دو مجتهد همنام تقریبا هیچگونه اتفاق نظری درباره مشروطه نداشتند. اگر چه اختلاف این دو عالم برجسته در سال های انقلاب مشروطه حل نشدنی به نظر می رسید، ولی پیش آمدن ماجرای اولیتماتوم روسیه و در پی آن ورود «کفار» به مرزهای شمالی کشور موجب گردید آن دو برای واکنش مناسب و همه جانبه به اشغالگران، همگرایی بسیار مشتری از خود نشان دهند و به صورت هماهنگ علیه این اشغالگری موضعی مشترک بگیرند. این پژوهش بر آن است تا مواضع و رفتارهای سیاسی این دو مجتهد بلند پایه را به صورت تطبیقی بررسی نماید.
مبانی زبانشناسی و عقلی شمول خطاب به غایب و معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایات مصدر به ادوات خطاب به طور مستقیم چه کسانی را مورد خطاب قرار می دهد؟ آیا آنها صرفاً شامل حاضران مجلس خطاب اند یا آنکه متوجه همه کسانی می شوند که در زمانی پس از زمان خطاب بوجود می آیند؟ مخاطبه متکی به سه عنصر خطاب کننده خطاب شونده و خطاب است و انفکاک زمانی آنها استحاله عقلی دارد خطاب معدوم و غایب عقلا محال است بنابراین مکانیسم شمول خطاب های قرانی نسبت به غایبان مجلس خطاب ونیز معدومان در آن زمان ( آیندگان) چگونه است ؟ بدون شک برای توجیه این شمول و بیان پیامدهای نظری و عملی آن به دو گونه مبانی نیازمندیم یکی مبانی عقلی امکان خطاب به غایب و معدوم و دیگری مبانی زبانشناسانه در این مقاله دیدگاههای سه تن از صاحب نظران اصول فقه آخوند خراسانی ضیاء الدین عراقی و امام خمینی مقارنه و بررسی می شود
نقش سید مرتضی اهرمی و آخوند خراسانی در قیام مردم بوشهر (1327 ق.)؛ باز خوانی اسناد
حوزه های تخصصی:
تعطیلی مجلس شورای ملی (1326ق.) به فرمان محمد علی شاه، آغاز دوره استبداد صغیر بود. این وضع، موجب مخالفت های گسترده ای در میان مشروطه خواهان شد. از جمله این حرکتهای اعتراضی، قیام مردم جنوب ایران، بویژه بوشهر بود. نکته مهم در این قیام حضور و نقش دو چهره روحانی؛ یعنی آیت اله آخوند خراسانی و سید مرتضی اهرمی است. در این مقاله، بر اساس اسناد منتشر نشده، رهبری سید مرتضی اهرمی و نقش و حمایت آخوند خراسانی در این برهه از جنبش مشروطه خواهی مردم ایران توصیف و تبیین می شود. این بررسی پرتو بیشتری بر عمل و نظر رهبری مذهبی در جریان مشروطه خواهی ایرانیان می افکند و بویژه آگاهیهای نوی از نگرش آخوند خراسانی به عنوان رهبر روحانی مشروطیت ارایه نموده، بر تمایز منطقه ای حرکتهای مشروطه خواهی تاکید می کند.
ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آخوند خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از معتقدین به فرهنگ و سیاست غرب، با حضور احکام و عالمان دین در صحنه های اجتماعی وسیاسی جامعه مخالف بوده اند. با توجه به اهمیت اصل ولایت فقیه در اسلام و نقش ویژه آن در پیشبرد اهداف والای جامعه اسلامی، تا حد زیادی می توان دلایل بروز حساسیت ها از سوی موافقان و مخالفان آن را درک نمود. از این رو فقهای شیعه، به مناسبات گوناگون، در کتب فقهی خویش، این مهم را مطرح کرده و به بوته نقد و بررسی نهاده اند. از جمله نظراتی که درباره ولایت فقیه عنوان شده است و از سوی موافقان و مخالفان کاوش گردیده، دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی است. لذا مقاله حاضر به تدقیق در آراء وی که به طور پراکنده در آثارش مطرح گردیده، پرداخته است و به این سوال پاسخ می دهد که: حیطه اختیارات ولی فقیه از دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی تا چه میزان می باشد. بدین منظور خوانش های متفاوت از دیدگاه آخوند درخصوص ادله نقلی و عقلی بر اثبات حکومت برای فقیه و حدود اختیاراتش مورد کنکاش قرار گرفته است. بررسی صورت گرفته دلالت برآن دارد که: ایشان ولایت فقیه در امور حسبیه و ولایت عامه فقیه (ولایت سیاسی فقیه) را پذیرفته است.
حسن و قبح از دیدگاه آخوند خراسانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة حسن و قبح، در یونان باستان قبل از اسلام مطرح بوده، و در میان متکلمان اسلامی رشد یافته است. در این میان، اصولی معروف، ملامحمد کاظم آخوند خراسانی نظریة سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله را دربارة حسن و قبح عقلی ارائه کرده است. در این دیدگاه در بخش معناشناسی، اختلاف در سعه و ضیق وجودی موجب آثار خیر و شر، و آن هم سبب سازگاری و ناسازگاری با قوه عاقله میشود که مدح و ذم فاعل را فراهم میآورد. رویکرد هستیشناسی در این معنا بسیار قوی است؛ زیرا جهت کمال و نقص وجودی افعال را در ادراک ملایمت و ناملایمت دخیل میداند. همچنین با مطلق گرایی در قضایای اخلاقی هماهنگی تام دارد. از جنبة معرفت شناسانه، بر مبنای واقع گرایی در قضایای اخلاقی، معرفت حسن و قبح توسط عقل امکان پذیر شمرده میشود؛ زیرا از راه سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله، عقلی بودن ارزش ها اثبات، و در پی آن حسن و قبح افعال درک، و ضرورتاً موجب مدح و ذم فاعل مختار میشود. این مسئله در برابر مشهوری دانستن قضایای اخلاقی است که برای حسن و قبح، واقعیتی جز شهرت و تطابق آرای عقلا قائل نیست.
آخوند خراسانی؛ طلایه دار تقریب و اتحاد در عرصه عمل
حوزه های تخصصی:
بدون شک در چارچوب گفتمان وحدت گرا و تقریبی شیعه، آخوند خراسانی جایگاه ویژه ای دارد. آخوند پس از تحکیم جایگاه علمی و فقهی خود در حوزه علمیه نجف، بر اساس مبانی فقهی و کلامی و با توجه به شرایط زمانه وارد پروسه استبداد زدایی و استعمارستیزی شد. این دو پدیده آخوند را به خودی خود به سمت موضوع اتحاد ملی ـ اسلامی و اتحاد بین المللی ـ اسلامی سوق داد و وی را به عنوان یکی از طلایه داران ایده اتحاد و تقریب و شخصیتی که فرایند اتحاد اسلامی را از قوه به فعل درآورد، معرفی نمود. بنابراین این نوشتار در صدد تبیین نقش و جایگاه آخوند خراسانی در فرایند اتحاد اسلامی و تقریب مذاهب و تشریح کارنامه نظری و عملی وی در این خصوص است.
علما و مراجع مشروطهخواه؛ از آغاز دوره دوم مشروطیت تا رحلت آخوند خراسانی
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، نقش و جایگاه علما و مراجع مشروطه خواه عظام شیعه (با محوریت آخوند ملامحمدکاظم آخوند خراسانی) در مقابله با بحران ها و مشکلات عمدتاً سیاسی مبتلابه نظام مشروطه ایران، در فاصله فتح تهران در جمادی الثانی 1327 تا هنگام رحلت وی در ذی حجه 1329، با استناد به منابع و اسناد متقن، مورد بررسی و ارزیابی توصیفی- تحلیلی تاریخی قرار گرفته است. علما و مراجع شیعه در این برهه بس حساس و دشوار، هم چنان، مهم ترین و تأثیرگذارترین حامیان مشروطه ایران محسوب می شدند و در راستای دفاع از دستاوردهای مشروطیت و مقابله با بحران ها و مشکلات داخلی روزافزون دامنگیر نظام مشروطه، و نیز مبارزه با تجاوزات پایان ناپذیر دو کشور روسیه تزاری و انگلستان در شئون گوناگون کشور، بس فعال و مؤثر ظاهر شدند. با رحلت ناگهانی آخوندخراسانی، نظام مشروطه ایران، بزرگ ترین و تأثیرگذارترین حامیان خود در میان علما و مراجع شیعه را از دست داد.
ولی فقیه مشروطه؛ آخوند خراسانی (اعمال ولایت فقیه و اعتقاد به حق ویژه حکومت برای فقها)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اعتقاد آیت الله آخوند خراسانی به «ولایت فقیه»، برخی سعی می کنند ایشان را ضدولایت فقیه معرفی کنند. با اندک تأمل در آثار، و سخنان صریح ایشان، می توان به پایبندی ایشان به این اصل اذعان کرد. این جریان جدید تحریف تاریخ است؛ زیرا مرحوم آخوند، هم به طور نظری و هم عملی معتقد به ولایت فقیه بود، آن هم درست مثل امام خمینی ره، نه مقابل و مخالف ایشان. امام خمینی از جایگاه ولایت فقیه، رهبری خلع محمدرضاشاه، تکفیر سلمان رشدی، تهدید بنی صدر به عزل، حکم ارتداد گروهک موسوم به ملی مذهبی و امثال این مسائل را و مرحوم آخوند خراسانی نیز خلعِ محمدعلی شاه، تهدید سلطان عثمانی، هشدار به شیخ الاسلام عثمانی، اخراج تقی زاده از مجلس شورای ملی و تکفیر او و همة روشنفکران سکولار را در کارنامه خود دارد. هدف این تحقیق، بازگویی اعتقاد عملی و نظری آخوند خراسانی به «ولایت فقیه»، با روش توصیفی و اسنادی است. ایشان ولایت را در عصر غیبت معصوم، «حق ویژة فقیهان» می دانند.
حیات علمی و فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی (1329-1255 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
محمد کاظم خراسانی، معروف به آخوند، زاده ی طوس در سال ۱۲۵۵ ه .ق است. آخوند خدمات بسیاری برای جامعه ی فرهنگ و تمدن شیعه انجام داد. عظمت حوزه ی درس آخوند نه تنها در عالم تشیع بلکه در سرتاسر عالم اسلام گسترش یافته بود زیرا تعداد شاگردان بسیاری را تربیت کرد. گفته شده در عالم اسلام بعد از امام صادق (ع) مدرسی مانند آخوند پا به عرصه ی وجود ننهاده است. اندیشه تمدن ساز آخوند شامل نظام سازی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تولید علوم شیعی بود. وی اصول کشور داری را بر شش محور قرار داده شامل حکومت داری بر مبنای ارزش ها ی اسلامی، گزینش کارگزاران و مشاوران سالم و کارآمد، برنامه ریزی برای توسعه و ترقی کشور، حفظ اقتصاد سیاسی و اقتصاد کشور، گسترش عدالت اجتماعی و رأفت و مردم داری می باشد.، دیدگاه آخوند خراسانی در مقام مجتهدی عقل گرا با دیدگاه وی درباره ی ولایت فقیه در ارتباط است و ارتباط منطقی این دو با هم، اندیشه ی سیاسی او را از انسجام برخوردار می سازد. استدلال فقهی وی در بحث مشروطیت، در زمینه ی مشروعیت حکومت مشروطه فهم پذیر است. آخوند برای رفع ظلم از مظلوم، خصوصاً ملت ایران به مشروطیت روی آورد.
تفاوت دیدگاه های شیخ فضل الله نوری و آخوند خراسانی در برخورد با مشروطه
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه با رهبری علما شکل گرفت، اما این حرکت در میانه راه با توطئه دشمنان از جمله حکومت که قدرتش را در خطر می دید، روشنفکران غرب زده که حضور علما را سدی در برابر تفکرات روشنفکرانه خود می-دانست، کشورهای استعماری که استکبار ستیزی علما را در جریان تحریم تنباکو بخوبی درک کرده بودند و ... به عنوان محرک های خارج از جامعه ی روحانیت روبرو گردید. علاوه بر تمام این ها یک منشاء داخلی قوی نیز آتش این اختلافات را شعله ورتر می ساخت و آن نوع برداشت و نگاه های متفاوتی بود که خود علما به اصول مشروطه داشتند که باعث ایجاد اختلاف، تفرقه و به دنبال آن تضعیف صفوف مستحکم جناح مذهبی گردید. در این اختلافات که علما به دو گروه موافقان و مخالفان مشروطه تقسیم شده بودند هر دو جناح با برداشت های فقهی خود تعاریفی در رد نظرات جناح مقابل داشتند. در نهایت این اختلافات به آنجا رسید که منجر به صدور فتواهای شد که به بدعت مشروطه و اصول آن و در نتیجه حرام بودن مشروطه از یک طرف و مفسد بودن مخالفان مشروطه از سوی دیگر کشیده شد؛ تا جایی که محمدعلی شاه با بهره برداری از همین فضای توانست مجلس را به توپ ببندد و آن را تعطیل کند و در سویی دیگر نیز طرفداران مشروطه پس از تصرف تهران و به دست گرفتن امور با تکیه بر نظر مراجع موافق مشروطه مبنی بر مفسد فی الارض بودن مخالفین مشروطه توانستند رهبر مخالفین (شیخ فضل الله) را به چوبه دار محکوم کنند.
مناقشه بر مختار صاحب کفایه پیرامون مفردات و مفاد قاعده لا ضرر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال سوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷
109 - 133
حوزه های تخصصی:
قاعده «لاضرر» از قواعد مهم و پرکاربرد استنباط احکام است. آخوند، نیز مانند دیگر اصولیان در <em>کفایه</em>، درباره این قاعده بحث کرده است. در این پژوهش، مختار صاحب کفایه، در معنای مراد از قاعده مشهور «لاضرر» با تأکید بر تصرّف معنوی حدیث، مورد نقد قرار گرفته است. نگارنده معتقد است که دیدگاه ایشان در تبیین قاعده لاضرر با قواعد ادبی، اصول لفظی و اثر فقهیِ مترتّب بر آن، قابل مناقشه و با قول اهل لغت، عالمان صرف و بلاغت، اصول لفظی و نیز آرای مفسران ناسازگار است. نتیجه این که، قاعده «لاضرر»، در عین ایجاز بلاغی، حکایت از فنّ مترقی قانون نویسی داشته و دو فقره آن (لاضرر و لاضرار) برخلاف نظر آخوند، دارای دو معنای متفاوت و دو اثر فقهی تحت عنوان حکم وضعی و تکلیفی می باشد.
بررسی إجزاء در علم اصول با نگاهی به نظریات امام خمینی(س) و سید حسن بجنوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۲
21 - 39
حوزه های تخصصی:
اجزاء از مباحث پربار اصولى و داراى آثار و نتایج فراوان در فروعات فقهى است. سؤال اصلی ما این است که آیا به انجام رساندن مأموربه با تمامى شرایط که در آن اعتبارشده است، مقتضى اجزاء و ساقط شدن امر مولاست یا خیر؟ یافته های این پژوهش تحلیلی و بنیادین، حاکی از آن است که چنانچه در اوامر شرعى ظاهرى قائل به إجزاء نباشیم، عسر و حرج لازم مى آید و عسر و حرج شرعاً نفى گردیده است. در اوامر واقعی هم إجزاء به صورت قطعی محقق خواهد شد. در اوامر اضطراری نیز با وجود مانع و اضطرار، اوامر به صورت اضطراری مجزی از امر مولا خواهند بود. قضا نیز درجایی لازم است که فوت حاصل شده باشد. اگر پس از اضطرار نیز شک در تکلیف مجدد داشتیم، با اجرای اصل برائت حکم به إجزاء می کنیم. در خصوص اوامر ظاهری نیز علمای امامیه قائل به عدم إجزاء هستند. بجنوردی بیشتر از نگاه متکی بر عقل سود جسته اند و امام خمینی علاوه بر بهره مندی از عقل و نقل، غرض شارع را در حد سقوط تکالیف شرعی دارای اهمیت می دانند که این امر دال بر نگاه عرف محور ایشان در تبیین مبانی و اصول است. تقریب دیدگاه این دو اندیشمند، حاکی از آن است که هر مقدمه عقلی و نقلی که موجبات سقوط تکلیف را به عنوان هدف نهایی شارع فراهم آورد معتبر بوده و این نگاه لزوم توسعه دیدگاه های عقلانی اصولی را در حفظ مصالح تشریع استوار می سازد.
آخوند خراسانی، فقه و امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
177 - 196
حوزه های تخصصی:
آخوند خراسانی، اندیشمندی اصولی است که با نگرشی عقل گرایانه به تأمل اجتهادی درباره امر سیاسی می پردازد. مقاله حاضر، با اشاره به بسترهای عینی و فکری اندیشه ورزی فقهی سیاسی وی، تلاش دارد به منطق درونی اندیشه فقهی سیاسی وی راه یافته و از این طریق پیوند فقه و امر سیاسی را نشان دهد. نگارنده به طور مشخص دیدگاه فقهی وی در باره ولایت فقیه و مشروطیت را به مثابه مهم ترین مصادیق امر سیاسی این دوره بررسی کرده و بر این باور است که دیدگاه وی در این باره با نگرش اصولی و فقهی وی سازگاری دارد.
مشروطه، حقوق ملت و نقش آیت الله نایینی در توسعه ی مفهوم "حق"(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۶
147 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین و واکاوی مفهوم "حق" در اندیشه ی متفکران عصر مشروطه به ویژه محقق نایینی بود. در این راستا، با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی آرای فقیهان مشروطه خواه و اشاره به نوآوری های آخوند خراسانی و محمد اسماعیل محلاتی در مساله ی "حق"، نقش بی بدیل نایینی در پی ریزی طرحی نو در مفهوم "حق" و انواع آن بررسی شده و با بررسی اندیشه های مختلف در کنار اندیشه ی نایینی، برجستگی ها و کاستی های دستگاه فکری او در خصوص مفهوم حق مشخص شد. نتایج نشان داد، نایینی بیش از سایر هم عصران خود، در تبیین مفهوم "حق" و اقسام آن موفق بوده و حقوقی را هم در گستره ی یک واحد سیاسی و هم در گستره ی جهانی برای افراد شناسایی کرده است.
تاثیر مبانی آخوند خراسانی در تورم علم اصول فقه
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
244 - 224
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به دنبال کشف علت اصلی تورم علم اصول فقه در دوره ی معاصر، رابطه بین مبانی جدیدی که آخوند خراسانی با تورم علم اصول آشکار شده است از آنجایی که تا پیش از شیخ مرتضی انصاری به مباحث علم اصول فقه به نحو عمیق پرداخته نمی شد از دوره های بعد از شیخ مرتضی انصاری مبحث تورم علم اصول فقه مطرح شد که دو شخصیت تاثیر بسیاری بر ای موضوع داشتند یکی شیخ مرتضی انصاری و دیگری آخوند خراسانی که در این مقاله به تاثیر آخوند خراسانی بر تورم علم اصول پرداخته شده به نوعی آخوند خراسانی با نادیده گرفتن الگوی علم شناسی قدیم که بر اساس موضوع علم بوده و با تاسیس الگوی غایت محور در علوم و همچنین با بیان جدید از موضوع علم، موضوع علم اصول و تعریف علم اصول، منجر به وسیع شدن دایره ی علم اصول فقه شده به همین خاطر قواعدی، از سایر علوم به راحتی تحت مبانی مرحوم آخوند وارد علم اصول فقه شده است. این قواعد بنا بر مبنای علمی آخوند خراسانی نتنها زائد نیستند بلکه مفید و کارآمد نیز هستند.
مجلس در اندیشه ی آخوند خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۷۷-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
مفاهیم حقوقی و سیاسی مشروطیت در اندیشه ی متفکران آن انقلاب از اهمیت زیادی برخوردار است. این مفاهیم نیازمند توضیح و تبیین است، زیرا در بیشتر آثار مربوط به مشروطیت به این جنبه از آرای آنها پرداخته نشده است. مفهوم مجلس یکی از این مفاهیم بسیار مهم است. آخوند خراسانی به عنوان یکی از رهبران انقلاب مشروطیت توجه خاصی به این مفهوم داشت و معتقد بود که مجلس با اساسِ مشروطیت، یعنی تحدید قدرت، رابطه ای نزدیک دارد. در این مقاله کوشش شده است مفهوم مجلس، مبانی مجلس، اهداف مجلس و وظایف مجلس در اندیشه ی آخوند خراسانی، همچنین نقش فقیهان در مجلس و رابطه ی نهاد مجلس و نمایندگان آن با مردم بررسی شود. آخوند خراسانی سعی کرده است در نوشته های خود هرکدام از این جنبه ها را به دقت بررسی کند که البته به علت نداشتن رساله ای مستقل این مسائل به صورت پراکنده در نوشته های او وجود دارد.
اعتبارسنجی سه گزارش سیاسی درباره میرزای نائینی؛ ارتباط نزدیک با سید جمال الدین اسدآبادی و حکم به اعدام شیخ فضل الله نوری و ملاقربانعلی زنجانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سه گزارش سیاسی درباره میرزای نائینی، با روش تاریخی (توصیفی و تحلیلی) مورد پژوهش قرار گرفته است: 1. روابط نزدیک و صمیمی میان میرزای نائینی با سید جمال الدین اسد آبادی؛ 2. صدور اجازه از سوی میرزای نائینی برای اعدام شیخ فضل الله نوری و جعل تلگراف به نام آخوند خراسانی؛ 3. تشکیل جلسه با محوریت آخوند خراسانی جهت تصمیم گیری درباره ملاقربانعلی زنجانی که براساس آن، میرزای نائینی به لزوم اعدام ملاقربانعلی نظر داد و در تلگراف آخوند مطالبی اضافه کرد. نتایج تحقیق درباره این سه گزارش چنین است: 1. اصل آشنایی و ارتباط میان سیدجمال و میرزای نائینی صحیح است؛ اما وجود «رابطه بسیار صمیمی و گرم» میان اسدآبادی و نائینی و رفت و آمد مکرر سیدجمال نزد نائینی، نادرست و دست کم محل تردید است؛ 2. گزارش دوم از اساس کذب و دروغ است؛ 3. درباره محتوای گزارش سوم، همانند گزارش اول، باید تفکیک قائل شد. بخشی از مطالب آن، که به نوعی در برخی منابع دیگر نیز آمده، صحیح است؛ اما بخشی دیگر از آن قابل تردید و انکار می باشد. براین اساس، اینکه میرزای نائینی نظرش بر اعدام ملاقربانعلی بود و در تلگراف آخوند مطالبی اضافه کرده بود، پذیرفته نیست.
بررسی احکام حکومتی آخوند خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام بهمن ۱۴۰۰ شماره ۲۹۰
49-56
حوزه های تخصصی:
نظام سیاسی و حکومت یکی از بنیادی ترین و پرمناقشه ترین مباحث اندیشه سیاسی تاریخ اسلام است و عالمان و فقیهان، به ویژه عالمان شیعه برای حفظ اسلام و صیانت از مسلمین و جوامع اسلامی آرای گوناگونی را در این باب ارائه داده اند. آخوند خراسانی به عنوان یکی از برجسته ترین رهبران نهضت مشروطه و هدایت گر جنبش بیداری اسلامی از این حیث از جایگاه خاصی در جهان اسلام برخوردار است. ایشان با صدور احکام حکومتی متعددی در ساحت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و قضایی به حمایت و هدایت مردم و جامعه پرداخت. صدور این احکام براساس نیابت و ولایتی است که مرحوم آخوند در برخی از احکام خود بدان اشاره فرموده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی و با بهره گیری از اسناد کتابخانه ای به بررسی مهم ترین احکام حکومتی آخوند خراسانی در حمایت از استقلال و اسلامیت آن، ازجمله حکم جهاد علیه متجاوزان روسی و انگلیسی، سرنگونی محمدعلی شاه، تحریم خرید کالای خارجی، احکام حکومتی در باب مشروطیت و موارد دیگر بپردازد.