مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
حواس
حوزه های تخصصی:
معماران برای ایجاد مفاهیم مورد نظر خود در فضا از راه های مختلف تصویرسازی مستقیم، بهره گیری از نماد، استعاره و بکارگیری ویژگی های حسی فضا استفاده می کنند. این نوشتار رویکردهای مختلف در طراحی باغ مفهومی بر اساس ""شیوه انتقال مفهوم"" را بررسی می کند. در نهایت مخاطب قرارگرفتن حواس کاربر برای درک مفهوم فضا و منظر باغ را به عنوان راهکار مناسب ارزیابی می کند. این روش می تواند به تنهایی و یا در کنار روش های دیگر انتقال معنی بکارگرفته شود.
منظر سلامت؛ باغ های شفابخش، رویکرد باغ ایرانی به سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
بشر از ابتدای خلقت، زندگی خود را در طبیعت آغاز کرده و عناصر طبیعی و اثرات فرح بخش باغ در باورها و فرهنگ عامه مردم از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است. امروز با صنعتی شدن جوامع بشری و رابطه رو به زوال انسان و طبیعت، نگرانی جدی در رابطه با مسایل روحی و جسمی انسان ها مطرح است.روند زندگی شهرنشینی و صنعتی بر تمام فرایندهای فیزیولوژی، جسمی و روانی انسان اثرات منفی گذاشته است و بسیاری از مشکلاتی که انسان در زمینه اضطراب، افسردگی و خستگی روانیدارد ازنبود ارتباط با طبیعت نشأت می گیرد.
مکان های شفابخش در ارتباط با عناصر طبیعت مدت زمانی طولانی پس از برپایی سکونتگاه های بشری، همواره یافت می شد. این مکان ها در قالب رودخانه ای شفابخش،بیشه زار، چشمه های مقدس، یک صخره با غار خاص یا درختی مقدس برای مردم دیده می شد. با گذشت زمان ایده شفابخشی و باغ های شفابخش مطرح شد. این باغ ها با کمک برقراری رابطه انسان با طبیعت به برطرف کردن معضلات روحی انسان ها کمک کرد.
ایده باغ های شفابخش ایده ای دیرپا و کهن است و مکانی است که در آن سلامت روح و روان آدمی به واسطه ارتباط با عناصر طبیعت فراهم می شود. در این میان باغ ایرانی نیز به عنوان نمونه ای از مناظر شفابخش مطرح است که در آن به واسطه به کارگیری حواس انسان، از طریق الگوهای شکل گیری باغ، حس آرامش و آسایش به انسان القا می شود. باغ ایرانی با به کارگیری حس بینایی، شنوایی، بویایی و لامسه برای درک محیط پیرامون، انسان را در محیطی فارغ از هرگونه تنش و فشار عصبی قرار می دهد و حضور در منظری سلامت ساز را برای او فراهم می کند.
بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر هیجانات زبان آموزان فارسی زبان زن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اجرای فرآیند زبان آموزی مطلوب، توجه به نقش هیجانات و حواس اهمیت ویژه ای دارد و مدرسان با ایجاد هیجان مطلوب و تأثیرگذاری بر حواس، توان یادگیری زبان آموزان را ارتقا می دهند. مفهوم «هَیَجامَد» تلفیقی از دو واژه (هیجان+ بسامد) است که به تأثیر هیجانات ناشی از استفاده حواس در یادگیری مفاهیم گوناگون اشاره می کند و از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی- حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) تشکیل شده است. در پژوهش حاضر، به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، با درنظر گرفتن این مفهوم و مؤلفه های سه گانه آن (هیجان، حواس و بسامد) و باتوجه به تأثیر هیجان های آموزشی بر یادگیری و پیشرفت زبان آموز، الگوی هَیَجامَد را در تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان پیشنهاد می دهیم و تأثیر تدریس مبتنی بر این الگو را بر هیجانات زبان آموزان غیرفارسی زبان زن در ایران با استفاده از پرسشنامه های هَیَجامَد و هیجان می سنجیم. بدین منظور، 60 زبان آموز زن غیرفارسی زبان از 16 کشور را با سطح زبان فارسی یکسان (سطح زبان فارسی کتاب هفتم) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب کردیم و آن ها را پس از طی 22 جلسه تدریس برای چهار گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت شش هفته براساس الگوی هَیَجامَد ارزیابی نمودیم. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر ارتقای میزان هیجانات زبان آموزان غیرفارسی زبان زن تأثیر معنادار مثبت داشته است. به سخن دیگر، با درگیر کردن تعداد حواس بیشتر در فرآیند آموزش، میزان هَیَجامَد زبان آموز افزایش می یابد و هیجان مثبت تولید می شود. درنتیجه، با کاهش هیجانات منفی، زمینه تعامل بیشتر با مدرس فراهم می شود و یادگیری کارآمد رخ می دهد. با برجسته کردن نقش عوامل هیجانی و تعدد حواس در امر یادگیری، به نظر می رسد که امکان استفاده از این الگو درجهت بالا بردن و ارتقای هیجانات مثبت زبان آموزان در تدریس زبان فارسی وجود دارد و زمینه یادگیری موفق زبان آموز فراهم می شود.
نشانه- معناشناسی نور در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهشِ حاضر کارکرد نور در شعر سهراب سپهری بر اساس دیدگاه نشانه- معناشناختی، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از پژوهشِ پیش رو، بررسی وضعیت گفتمانی و تحولی نور در شعر سپهری با تکیه بر چهار دیوان شعر او با عنوان های «شرق اندوه»، «مسافر»، «صدای پای آب» و «حجم سبز» می باشد. پرسش های اصلی پژوهشِ پیشِ رو این است که نور در شعر سپهری چه حالت هایی پیدا می کند، چگونه به جریان در می آید و گسترش می یابد؛ همچنین چگونه می تواند معناآفرینی کند؛ همچنین نور و همبسته های نوری با کدام نظام های نشانه- معناشناسی ارتباط دارند؟ و آیا می توان برای نظام نوری در شعر سپهری الگویی معرفی کرد. فرضیه ما این است که نور به عنوان یک ابژه معناساز عمل می کند و از طریق رابطه زنجیره ای حواس و در تعامل با حس های مختلف دیداری، جسمانه ای، لامسه ای، بویایی و حسی- حرکتی معناآفرینی می کند. درواقع، نظام رخدادی و شوشی نور بستری را فراهم می آورد تا نظام زنجیره ای حسی شکل بگیرد. سوژه و ابژه در پرتو این نظام و در رابطه ای ادراکی- حسی در تعامل با هم قرار می گیرند. نتیجه چنین فرایندی برخورداری شوش گر از حضوری استعلایی است. پژوهشِ حاضر با تحلیل نظام گفتمانی نوری توانسته الگویی را از چگونگی استحاله و استعلای گفتمان از منظر نور در شعر سپهری تبیین کند.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
نگاهی نو به آموزش دستور زبان: معرفی آموزش «فکربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
101-127
حوزه های تخصصی:
آموزش دستور یکی از فرایندهای مهم آموزش زبان است که با فراز و نشیب های بسیاری روبه رو بوده است. در روش های سنتی تأکید را روی به خاطرسپاری قواعد دستوری می گذارند؛ اما رویکردهای نوین آموزشی به ارتقای توانایی ارتباطی از طریق دستور نیز توجه می کنند. پژوهش حاضر می کوشد پس از بررسی سیر تاریخی آموزش دستور، رویکردهای نوین آموزشی بر اساس حس و تفکر را پیشنهاد دهد. نگارندگان بر اساس سطوح تفکر بالا و پایین و درگیری حواس زیاد (حواس افزوده) و حواس کم (حواس کاسته) ، چهار آموزش «نظری»، «کاربردی»، «فکرورزی» و «فکربردی» را معرفی کرده و بدین نتیجه دست یافته اند که آموختن قواعد دستوری به تنهایی کافی نیست؛ بلکه مدرس باید تلاش کند آموزش دستور را به گونه ای انجام دهد که قواعد دستوری در حافظه بلندمدت زبان آموز ثبت شود. بنابراین، دستور را می توان به شیوه فکربردی انجام داد و انواع تفکرهای انتقادی، خلاقانه و آینده نگر او را نیز پرورش داد. در این روش، با افزایش قدرت تفکر و درگیری حواسِ بیشتر، میزان توجه زبان آموز بیشتر می شود و خلاقیت و توانش ارتباطی او نیز افزایش می یابد و این امر میزان یادگیری نکات دستوری را افزایش می دهد. در این راستا، استفاده از تمرین های دستوری تکلیف محور و تمرین هایی که به تفکرهای انتقادی و خلاقانه می انجامد ، مؤثر به نظر می رسد و مدرس می تواند از طریق آن ها دستور را به شکل کاربردی و فکربردی آموزش دهد.
بررسی تأثیر الگوی تدریس مبتنی بر «هَیَجامَد» بر هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
55 - 82
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که زبان آموزان دارای پیشینه های فرهنگی متفاوتی هستند، باید از هوش فرهنگی مناسبی برای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم برخوردار باشند. هوش فرهنگی اینامکانرابه زبان آموز می دهدتابا به کارگیریدانشودقتعمل،تفاوت هایفرهنگیرادریابدودربرخوردبادیگر فرهنگ هارفتاردرستیدرپیشگیرد. در پژوهش حاضر، در راستای اهمیت هوش فرهنگی در زبان آموزی و به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی، الگویی به نام الگوی «هَیَجامَد» معرفی شده است. الگوی هَیَجامَد به نقش حواس و هیجانات در زبان آموزی پرداخته و متشکل از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی-حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) است. به منظور سنجش تأثیر استفاده از این الگو بر هوش فرهنگی فراگیران زبان فارسی از دو پرسش نامه هَیَجامَد و هوش فرهنگی استفاده شد. 60 زبان آموز زن غیرِ فارسی زبان از 16 کشور با سطح زبانی یکسان در زبان فارسی (سطح زبان فارسی 7) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها پس از گدراندن 22 جلسه آموزش برای 4 گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت زمان 6 هفته، بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر میزان هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان تأثیر معنادارِ مثبت داشته است و کیفیت یادگیری زبان فارسی را از طریق ایجاد ارتباط بین فرهنگی میان مدرس و زبان آموزان افزایش داده است. بنابراین به نظر می رسد از این الگو می توان در تدریس زبان فارسی و مهارت های مربوط به آن بهره برد و درک بین فرهنگی زبان آموزان را ساده تر کرد.
فرایند ادراک منظر بر پایه ادراکات حسی و عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
27 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: طبق تعاریف، منظر پدیده ای است که توسط انسان ادراک می شود. انسان در وهله اول از طریق حواس با محیط و محرک ها، ارتباطی فیزیولوژیک برقرار می کند و این به تقویت خاطره ذهنی و ادراک حسی منجر می شود. در ادامه در ادراک عقلی، تجارب حسی معنی دار شده و شناخت حاصل می شود. در نتیجه، عدم توجه به تمامی حواس موجب کاهش تجربیات حسی می شود. از آنجا که تا کنون تحقیق جامعی در زمینه فرایند ادراک مناظر ارائه نشده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که فرایند ادراک منظر چگونه است. در راستای پاسخ به این پرسش در ابتدا پاسخگویی به این سؤالات فرعی لازم است که ادراک حسی انسان بر پایه چه حواسی شکل می گیرد و ادراک عقلی انسان و عوامل تأثیرگذار بر آن کدام اند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی در افزایش تجربیات حسی و پاسخ دهندگی بیشتر منظر، از طریق شناسایی و توجه به فرایند ادراک و عوامل تأثیرگذار در آن، دارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع کیفی با هدف کاربردی است و روش آن تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق بررسی متون و نقد نوشته های دیگران و تحلیل محتوای کیفی آنها بوده و به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی فرایند ادراک مناظر در دو حوزه ادراک حسی و ادراک عقلی می پردازد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بسنده کردن به حواس پنج گانه در ادراک منظر، فارغ از 51 حس و ادراکات عقلی و عوامل آن (منظر فیزیکی، عوامل فرهنگی، عوامل شخصی)، موجب توصیف عینی و فنی منظر، ثبت لایه ای سطحی از تجربیات حسی و تضعیف رابطه کاربر با محیط کالبدی شده و در صورت عدم تأمین انتظارات انسان، موجب رنجش و ترک محیط می شود.
منابع معرفت از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکمت متعالیه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهری، حواس باطنی، عقل، شهود، گواهی و نقل از نظر ملاصدرا اولین منبع کسب معرفت، حواس ظاهری است و حس مشترک، مهمترین حس باطنی انسان است. عقل که وجه تمایز انسان از دیگر موجودات است، حدی دارد که معرفت از آن حد تجاوز نمیکند. ملاصدرا عقل را به نظری و عملی تقسیم میکند و درعین حال که هر دو را منبع معرفت میشمرد، تفاوت آنها را در متعلقشان میداند. تنها، شهود است که میتواند به هر آنچه که قابل شناسایی باشد، دست پیدا کند. گواهی، اگر متواتر و مربوط به امور محسوس باشد، بعنوان منبع معرفتی غیرمستقل، معتبر است و دلیل نقلی، بخصوص در مباحث دینی، منبعی مستقل و خطاناپذیر است.
تبیین جایگاه غنای حسی در خلق مکان
حوزه های تخصصی:
امروزه در بسیاری از طرح های معماری و شهرسازی شاهد سیطره کمیت گرایی و عدم توجه کافی به خلق فضاهایی انسان محور و مکان هایی مبتنی بر نیاز ها و انگیزش های انسانی هستیم. این درحالی است که مطالعات بسیاری نشان از اهمیت توجه به نیاز ها و مکانسیم های انسانی دارد. یکی از این مکانیسم ها، حواس انسان است؛ این حواس دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شوند که عدم توجه به آنان موجب آسیب های بسیاری ازجمله نبود حس تعلق برای کاربران و از بین رفتن مکان و معنا می گردد. فلذا، این نوشتار با هدف پاسخ به سوال "جایگاه غنای حسی در خلق مکان چیست؟" با رویکردی کیفی و بهره گیری از استدلال منطقی، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، بررسی و مطالعه منابع مکتوب داخلی و خارجی و بیان، تحلیل و تفسیر به نگارش درآمده است. یافته های نوشتار حاضر بیانگر آن است که غنای حسی در پنج مولفه غنای حسی، غنای بینایی، غنای شنوایی، غنای لامسه یا بساوی و غنای چشایی در سه بعد مولفه های مکان: خصوصیات فیزیکی، فعالیت و تصورات قابل تبیین است که نهایتا این پژوهش برای هریک از شاخص های عنوان شده، مولفه هایی را پیشنهاد می دهد که در هر بستر خاص، مطابق با خصوصیات آن می تواند، شکل و ظاهری منحصربه فرد خود را داشته باشد.
سنجش کیفیت غنای حسی در ارتقاء فضای شهری (مطالعه موردی: محله سیچان، اصفهان)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۲
۹۷-۱۱۰
حوزه های تخصصی:
قابلیت ها و کیفیت های محیطی در ادراک فضا و در نتیجه تقویت رابطه ی دیالکتیکی انسان- محیط، زمینه ساز حضورپذیری و سرزندگی و به طبع، استمرار و تقویت حیات شهری است و شهروندان با تصاویر ذهنی خود، زمینه، بستر و معنا را در شهر به صورت خودآگاه و ناخودآگاه درک می کنند؛ نخستین بخش از این ارتباط دوطرفه دریافت اطلاعات توسط حواس مخاطب در فضا است و از سوی دیگر شهر همچون ظرفی همواره خاطرات، احساسات و رخدادها را در خود جای می دهد و با تصورات آدمی ممزوج می گردد؛ بنابراین کیفیت اغنای حواس در تقویت این رابطه موثر است. بنابراین عوامل و مولفه های مختلف در طراحی ؛ همچون بافت سطوح بر غنای حس لامسه ، آوا و اصوات محیط بر حس شنوایی و محصوریت کالبدی، مقیاس انسانی، خط آسمان، تناسبات بصری، پوشش گیاهی بر غنای حس بصری تأثیر گذار است. لذا در این مقاله با هدف سنجش کیفیت غنای حسی و میزان تاثیر هر کدام از شاخص ها و معیارها بر روی محله مورد مطالعه، ابتدا با استفاده از مبانی نظری موجود به شناسایی معیارهای کیفی کیفیت غنای حسی پرداخته شد و سپس برای هر یک از معیارها، شاخص های کمی به منظور اندازه گیری استخراج گردید که هر کدام از این شاخص ها با استفاده از روش های گوناگون مورد سنجش قرار گرفت و کمی شد. سپس به منظور فهم بهتر و در راستای هدف پژوهش محله سیچان که در ضلع جنوبی زاینده رود در شهر اصفهان واقع شده، مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های کیفیت غنای حسی در آن سنجیده شد و در نهایت به صورت نقشه ای یکپارچه شامل لینک ها در قالب قوت و ضعف مورد تحلیل واقع شد. از نتایج این پژوهش شناسایی ستجه های غنای حسی و نیز ارائه ی روشی به منظور شناسایی قوت ها و ضعف های مبادرت شده است. در نمونه موردی معابر در بخش شمالی محدوده غنای حسی نسباً مناسبی داشته، این در حالی است که غنای حسی در بخش های جنوبی رو به کاهش بوده و این ارزیابی در جدولی تحلیلی بیان گردید.
بررسی میزان رضایت مندی دانشجویان و مدرسان از محتوای کتاب های تاریخ زبان فارسی براساس الگوی هَیَجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
هَیَجامَد تلفیقی از دو واژه (هیجان و بسامد) است که به هیجانات متأثر از استفاده حواس مختلف در یادگیری توجه می کند که با توجه به اهمیت هیجانات در تدوین کتاب های درسی می تواند مدنظر قرار بگیرد. در پژوهش حاضر به منظور کیفیت بخشی و بازنگری محتوای آموزشی کتاب های تاریخ زبان فارسی، به بررسی میزان رضایت مندی دانشجویان و مدرسان در بهره گیری از سطوح مختلف الگوی هَیَجامَد در این کتاب ها پرداخته شده است. بدین منظور، از 150 دانشجوی زبان و ادبیات فارسی در 14 دانشگاه مختلف خواسته شد تا پرسش نامه محقق ساخته رضایت از محتوا که بر اساس سطوح الگوی هَیَجامَد طراحی شده است را پاسخ دهند. همچنین با 8 تن از مدرسان این کتاب ها با هدف بررسی میزان رضایت آن ها از این کتاب ها مصاحبه ای نیمه ساختاریافته انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بیشترین میزان رضایت دانشجویان از سطح دیداری با میانگین(57/14) و کم ترین آن از سطح درونی با میانگین (00/8) است. مدرسان نیز معتقدند با وجود اهمیت هیجانات در یادگیری زیاد به این مؤلفه در این کتاب ها توجه نشده است. بنابراین، می توان با توجه به هیجانات و بازنگری کتاب های درسی تاریخ زبان فارسی براساس الگوی هَیَجامد و متغیرهای آن، رضایت دانشجویان و مدرسان را نسبت به محتوای این کتاب ها افزایش داد.
امکان معرفت به حقیقت اشیاء از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
75 - 92
حوزه های تخصصی:
: یکی از مسائل بسیار اساسی در فلسفه ابن سینا امکان شناخت حقیقت موجودات ازطریقِ تعریف ماهوی به حدّ تام است. تعریف در نظام حکمت سینوی مبتنی بر پذیرش ذاتیات و انطباق معلوم بالذات با معلوم بالعرض است و مسئله انطباق نیز از فروعات علم حصولی است. ابن سینا در برخی عبارت های خود وقوف به حقایق اشیا را خارج از قدرت بشر دانسته و تعریف به حد را متعسّر و بلکه متعذّر می داند. مسئله ای که اینجا مطرح می شود این است امتناع معرفت حقیقی به اشیا با الزام بر ذکر ذاتیات در تعریف ناسازگار است. زیرا ذکر ذاتیات در تعریف مبتنی بر وقوف بر آن هاست. چرایی این ناسازگاری در دیدگاه شیخ و یافتن پاسخ آن کاری است که این مقاله به آن پرداخته است. برآیند تحلیلی این مقاله این است که ابن سینا اساساً از دوگونه مواجهه انسان با حقیقت اشیا برای کسب معرفت سخن می گوید و، بنابراین، تناقضی میان دو دیدگاه شیخ وجود ندارد. نخست مواجهه انسانی است که در عادت به ادراک حسیّات گرفتار است و، بنابراین، محروم از دریافت حقیقت اشیاست و جز به برخی لوازم حقیقت شیء دست نخواهد یافت. ابن سینا چنین معرفتی را البته مطابقت مِن وَجهٍ می داند. دریافت حقیقت برای چنین شخصی البته معتذر و متعسر است. درمقابل، انسانی است که با عبور از تعلّقات حسی قابلیت دریافت حقایق اشیا را به دست می آورد. ابن سینا این معرفت را مطابقت کامل می داند.
بهره گیری از الگوی هَیجامَد در تهیه و تدوین فرهنگ های لغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
171 - 193
حوزه های تخصصی:
در گذشته، فرهنگ های لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریباً همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارائه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مؤلفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مؤلفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
بررسی نقش مؤلفه غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در بازارهای محلی (مطالعه موردی: شهرک شهید بهشتی مشهد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه بازار ها به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده اقتصاد شهر های ایرانی شناخته می شوند باید با وحدت معنایی و فضایی خود، تجلّی گاه هنر، اندیشه و تدبیر ایرانی بوده و در جهت رفع نیاز های انسانی به مطلوب ترین شکل عرض اندام نمایند. تجربه انسان در فضاهای مختلف شهر نیز از طریق کانال های حسی گوناگون صورت می گیرد؛ در ادراک فضا هرچه اندام های حسی بیشتری تحریک شوند، تأثیر گذاری فضا بیشتر و درک از فضا کامل تر و عمیق تر صورت خواهد گرفت و احتمال سرزندگی، حس تعلق به مکان در آن فضا نیز افزایش خواهد یافت. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در شهرک شهید بهشتی مشهد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت آمیخته و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جهت گردآوری اطلاعات پیشینه و مبانی نظری، از روش مطالعات کتابخانه ای و جهت گردآوری و تحلیل اطلاعات در مطالعه میدانی از روش پیاده روی حسی، یادداشت برداری حسی و پرسشنامه حضوری استفاده شده است. جهت سنجش غنای حسی در بازارِ محلیِ شهرک شهید بهشتی مشهد، به بررسی عوامل محرک و میزان درگیری هر کدام از حواس پنج گانه و همچنین حسِ امنیت، حسِ زمان و حسِ تعلق پرداخته شد، مساحت رنگ شده در نمودارها، میزان درگیری حواس در این بازار را نشان می دهد. یافته ها بیانگر آن است که به ترتیب بیشترین مساحت رنگ شده مربوط به حس بینایی است؛ بعد از حس بینایی بیشترین میزان درگیری حواس مربوط به حسِ زمان است چرا که گذر زمان در این مکان به دلیل سرزندگی و جذابیت بازار احساس نمی شود و میزان درگیری حواس زیاد است. اولویت بعدی غنای حسِ بویایی می باشد که دلیل آن وجود (انواع مواد غذایی، میوه وسبزیجات و ماهی) است؛ درگیری حواسِ شنوایی و چشایی در بازار شهرک شهید بهشتی به یک میزان است و بعد از این حس ها، غنای حسِ امنیت و در آخر غنای حس لامسه احساس می شود.
سنجش غنای حسی در پیاده بازار(مطالعه موردی: پیاده بازار جنّت مشهد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تجربه انسان در فضاهای مختلف شهر از طریق کانال های حسی گوناگون صورت می گیرد. در ادراک یک فضا هر چه اندام های حسی بیشتری برانگیخته شوند، تأثیرگذاری فضا بیشتر و درک از فضا عمیق تر صورت خواهد گرفت و وسعت تجارب حاصله با مفهوم غنای حسی قابل بررسی است. پیاده راه ها یکی از جلوه های سرزندگی و حیات شهری هستند و یکی از راه های ارتقای کیفیت این گونه فضاها، افزایش غنای حسی به منظور بکارگیری تمامی حواس مخاطب می باشد. هدف از انجام این پژوهش، سنجش غنای حسی و میزان اثرگذاری هر حس در نقاط مختلف این پیاده بازار است. روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت آمیخته و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با پیشینه و مبانی نظری از روش مطالعات کتابخانه ای و برای جمع آوری و تحلیل در مطالعات میدانى از روش هاى مشاهده، حس گردی و یادداشت بردارى حسى براى برداشت منظر حسى شش نقطه از پیاده بازار جنت به عنوان نمونه موردی استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها بیانگر آن است که پیاده بازار جنت، به ترتیب در نقطه شاخص شش (خانه تاریخی مستوفی)، نقطه شاخص یک (پلازای ورودی)، نقطه شاخص چهار (بین جنت 4 و 6)، نقطه شاخص سه (نبش جنت 4)، نقطه شاخص 5 (بین جنت 8 و 10) و نقطه شاخص 2 (جنت 2) بیشترین غنای حسی را در مخاطبین ایجاد نموده است و اولویت درگیری حواس در خانه تاریخی مستوفی به ترتیب از بیشتر به کمتر مربوط به حس بینایی، لامسه، شنوایی، بویایی و چشایی است.
بررسی تطبیقی رویکرد بیوفیلیک و مناظر شفابخش د ر اثربخشی بر حواس کود کان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
16 - 27
حوزه های تخصصی:
با افزایش تعد اد نوزاد ان متولد شد ه مبتلا به اختلال اتیسم با نیازها و اد راکات حسی ویژه د ر آمارهای رسمی و غیررسمی د اخلی و خارجی، نگرانی ها راجع به آموزش مهارت های ویژه کود کان مبتلا فزونی یافته و طبق تحقیقات صورت گرفته تعامل با طبیعت و آموزش د ر فضاهای باز بر بهبود شرایط آن ها، اثربخش اعلام شد ه است. از طرفی منظرد رمانی نیز د ر روند بهبود سلامت گروه های مختلف انسانی مؤثر اعلام شد ه است. مناظر بیوفیلیک از شاخه های نوین منظرد رمانی است و محققین حوزه منظر بیوفیلیک تاکنون به راهکارهایی د ر طراحی مناظر به منظور کاهش اضطراب، بهبود خلق وخو و افزایش روابط اجتماعی د ست یافته اند . با توجه به مشکلات کود کان مبتلا به اتیسم با نیازهای ویژه و راهکارهای طراحی مناظر بیوفیلیک با توجه به نیازهای یک انسان عاد ی، این پژوهش د ر پی پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا راهکارهای مناظر بیوفیلیک بر آموزش کود کان اتیسم با نیازهای ویژه نیز اثربخش است؟ د ر همین راستا پژوهش به شیوه کمی-کیفی با رویکرد ی اکتشافی به د نبال تطبیق راهکارهای آموزشی کود کان اتیسم و منظرد رمانی بیوفیلیک و آزمون راهکارهای پیشنهاد ی است. ابتد ا راهکارهای انطباقی به شیوه توصیفی-تحلیلی استخراج شد ه سپس برای آزمون راهکارها، به شیوه تجربی آزمود نی ها د ر معرض محیط قرار گرفتند و با استفاد ه از پرسشنامه استاند ارد پرد ازش حسی- پیش از آزمون و پس از آزمون- تغییرات حسی کود کان بررسی و تحلیل شد . نتایج تحقیق حاکی از آن است که راهکارهای انطباقی منظر بیوفیلیک و آموزشی کود کان اتیسم بر حواسی نظیر شنوایی، لامسه، وستیبولار و حس عمقی به صورت معناد اری اثربخش بود ه، اما د ر حواسی نظیر بینایی به د لیل اد راک حسی متفاوت، اثربخش نبود ه است. به نظر می رسد با توجه به بررسی عملکرد روزانه کود کان د ر جلسات، با افزایش تعد اد جلسات، راهکارها بر حس بینایی نیز اثربخش باشد . پیشنهاد پژوهشگران برای پژوهش های آتی بسط راهکارهای د رمانی و افزایش تعد اد جلسات قرارگیری د ر معرض مناظر مختص کود کان است.
آموزش زیست شناسی به کمک کیت BioBits™(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای فعالیت های زیست شناسی عملی در کلاس های درس زیست شناسی و علوم به دلیل نیاز به تجهیزات تخصصی و تخصص برای رشد سلول های زنده بسیار چالش برانگیز است. کیت های مصنوعی زیست شناسی با تکیه بر علوم زیستی، مهندسی و طراحی فرصت هایی را برای آموزش تجربی زیست شناسی فراهم می کنند. BioBits™ نوعی کیت آموزش زیست شناسی مصنوعی بدون سلول، پایدار در قفسه و خشک شده در انجماد است که تنها با اضافه کردن آب به آن، خروجی های بصری مطلوبی را در اختیار کاربران قرار می دهد. واکنش های کیت BioBits™، حواس بینایی، بویایی و لامسه را با خروجی هایی درگیر می کنند که به ترتیب، فلورسانس، عطر و هیدروژل تولید می کنند. این مقاله مروری، مقالات مرتبط با موضوع پژوهش از وب سایت های Science Direct، Google Scholar و PubMed استخراج شدند. سعی ما این است که فعالیت ها و برنامه های حمایت کننده از آموزش زیست شناسی را گزارش می کنیم که می توانند به کمک کیت BioBits™ واکنش های آنزیمی و تشکیل مواد زیستی و حسگرهای زیستی را تداعی کنند. کیت BioBits™، نمایش عملی علوم پیشرفته را امکان پذیر می سازد که استفاده از آن ها ارزان، آسان و تقریبا در دسترس است؛ و بسیاری از موانع فعلی برای اجرای آزمایش های زیست شناسی اکتشافی در کلاس های درس را برطرف می کنند.